نویسندگان
1 دندانپزشک، تهران، ایران
2 دانشیار، گروه دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی ، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
3 استادیار، گروه دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی ، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
4 استادیار،گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: Finishing and polishing are important stages of composite restorations. Failure to polish will cause recurrent caries, plaque accumulation, and inflammation of the periodontium. This study evaluated the influence of diamond polish-pastes on the polish retention of the nanocomposites after pH-Cycling and tooth brushing.
Materials and Methods: Forty cylindrical specimens including nanofilled composite (FiltekZ350) and nanohybrid composite (Aelite) were subjected to 4 polishing methods in 8 groups (n=5). A reference under Mylar strip (M), sequence of Sof-Lex discs(S), Sof-Lex discs and diamond polishing paste (TDV) (ST), and Sof-Lex discs and diamond polishing paste (Ultradent) (SU). After finishing and polishing, the Ra and Rz were determined by a profilometer for the first time. Specimens were subjected to a pH-cycling regimen and 10,000 brushing cycle. New readings of the Ra and Rz parameters were obtained. All sets of data were subjected to one-way ANOVA, Duncan multiple range test, and T-test.
Results: In Z350 composite, the analysis of variance test showed a significant difference between Ra1 and Rz1 of the four investigated groups (P=0. 002, P=0. 003). After pH-cycling and brushing, Ra2 values showed significant differences among the four investigated groups (P=0. 009). The Rz2 values were not significantly different among the four groups (P=0. 353). In Aelite composite, the analysis of variance test showed a significant difference between Ra1 and Rz1 of the four investigated groups (P<0. 000, P=0. 004). After pH-cycling and brushing, Ra2 and Rz2 showed significant differences among the four investigated groups (P<0. 000, P<0. 000).
Conclusion: Comparison of Rz and Ra in Z350 composite before and after pH-cycling and brushing indicated no significant difference. In other words, pH-cycling and brushing did not change the surface roughness. Aelite composite had higher Rz than Z350 composite before and after pH-cycling and brushing. Diamond polishing pastes had no effect on reducing surface roughness.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در سالهای اخیر بهبود خواص مکانیکی و زیبایی و همپای آن افزایش خواستههای زیبایی بیماران موجب استفاده گسترده از مواد کامپوزیتی در ترمیمهای قدامی و خلفی شده است.(3-1) حفظ و تداوم زیبایی، ثبات رنگ و بقای ترمیمهای کامپوزیتی در دهان، وابسته به یک نکته بسیار مهم است که معمولاً نادیده گرفته میشود و آن هم اتمام و پرداخت ترمیمها است.(2)
خراشیدگیهای ریز سطحی بوجود آمده در طی یکسری فرآیندهای فیزیکی استفاده شده به منظور تغییر سطوح را خشونت سطحی(surface roughness) مینامندکه باید در زمان تماس دندانها، مساوی یا کمتر از خشونت سطحی
مینای دندان باشد(64/0Ra=).(4)خشونت سطحی باقی مانده در ترمیمهای کامپوزیتی میتواند موجب افزایش تجمع پلاک باکتریایی، پوسیدگی ثانویه، التهاب لثه، رنگپذیری ترمیم، کاهش مقاومت در برابر سایش، کاهش
طول عمرترمیم، از دست رفتن یکپارچگی مارجینال ترمیم، کاهش نمای زیبای ترمیم به علت شکست نور بیشتر و خشونت سطحی آزاردهنده برای بیمار شود.(15-4و1)
بیماران میتوانند خشونت سطحی کمتر از یک میکرومتر را توسط حس پروپریوسپتیو تشخیص دهند.(6و4) سازندگان رزینهای کامپوزیتی با کوچکترکردن سایز فیلرها (nanofiler) به دنبال افزایش خاصیت پالیشپذیری و کاهش خشونت سطحی و در نهایت زیبایی کامپوزیتها بعد از پرداخت هستند.(16و9و7و5و4) به طور کلی خشونت سطحی در کامپوزیتها بعد از اتمام و پرداخت به اندازه، شکل و درصد وزنی فیلرها وابسته است.(17و13و10و9و7و5و4)
این موضوع به خوبی شناخته شده است که زیبایی و پایداری ترمیمهای کامپوزیتی با استفاده از فرآیندهای اتمام و پرداخت، افزایش پیدا میکند و دوام صافی سطوح در این ترمیمها یک فاکتور ضروری است.(18و16و13)
اکثر تحقیقات نشان دادهاند که صافترین سطح، بدون استفاده از پرداخت و زیر نوار مایلر(Mylar) بدست میآید. (19و16و15و13و11و6) ولی اتمام و پرداخت نهایی ترمیمها نیازمند برداشت مواد اضافه و بدست آوردن آناتومی صحیح و یک سطح کاملاً صاف و براق(glossy)است.(18و5)
اتمام و پرداخت در دندانپزشکی ترمیمی طبق مراحل زیر انجام میشود:
کانتور دادن به ترمیم به منظور بدست آوردن آناتومی دندان،برداشتن و صاف کردن خشونت سطحی و خراشیدگیهای بوجود آمده توسط ابزارهای پرداخت
(finishing) در پرداخت اولیه (initial polishing)، تلاش برای بوجود آوردن سطحی با صافی بالا مانند مینای دندان از طریق پرداخت نهایی سیستمها، روشها و وسایل مختلفی نیز برای اتمام و پرداخت ارائه شده است، از این جمله میتوان به انواع سیستمهای تک مرحلهای و چند مرحلهای، فرزهای الماسی، کارباید، نوارها و دیسکهای ساینده، خمیر پالیش، کاپهای سخت و نرم و اجزای ساینده اشاره نمود.(16و9و8و6و4) هرکدام از سازندگان برای دفاع از سیستم و روش کار خود دلایلی از قبیل افزایش جلای سطحی، صیقل سطحی، صرفه جویی در زمان، ایجاد کمترین خشونت سطحی و آسان بودن مراحل کار را مطرح میکنند.(4)
دوام اتمام و پرداخت کامپوزیتها در محیط دهان،به عوامل مختلفی چون بهداشت دهان، رژیم غذایی و دفعات و روش مسواک زدن وابسته است. به طور کلی محیط دهان
مجموعهای از عوامل مکانیکی و شیمیایی است که میتواند دوام پرداخت کامپوزیتها را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از مهمترین عوامل، مسواک است.(21و20) اگرچه استفاده از مسواک و خمیر دندانهای ساینده نقش مهمی در بهداشت دهان دارد ولی میتواند موجب تخریب سطحی ترمیمهای کامپوزیتی، افزایش خشونت سطحی، از دست رفتن پالیش و جلای سطحی، ایجاد ریز تخلخل و رنگپذیری آنها شود.(21و20و16و14و6و3و1)
بنابراین کامپوزیتها نیاز به پرداخت دورهای دارند. در صورتیکه مراحل اولیه اتمام و پرداخت به نحو صحیح و کامل صورت گیرد میزان دوام پرداخت نیز طولانیتر میگردد.(23و22)یکی از روشهای بهبود پرداخت کامپوزیتها استفاده از انواع خمیرهای پالیش در پایان مراحل اتمام و پرداخت است. در این حالت سطح کامپوزیت با استفاده از انواع خمیرهای آلومینیوم اکساید و الماسی کاملاً صیقلی میشود. تأثیر صیقل دهندگی خمیرهای پرداخت الماسی با سایزµm 10-1 کاملاً ثابت شده است، اما دوام و پایداری این نوع پرداخت موضوعی است که در این تحقیق بررسی میشود.
مواد و روش ها
این مطالعه آزمایشگاهی در کمیته اخلاق دانشگاه شاهد با کد Shahed.REC.1394.12تصویب گردید.
ابتدا، رزینهای کامپوزیت در مولدهایی از جنس پلی تترافلوئورواتیلن به قطر mm4 و ارتفاع mm2فشرده شدند. بدین صورت که ابتدا زیر سطح تحتانی مولد یک لام شیشهای و یک نوار سلولوئیدی قرار گرفت، سپس کامپوزیت درون مولد فشرده شد و روی آن یک نوار سلولوئیدی و یک لام شیشهای قرار داده شد، به منظور
فشردن کامپوزیت یک وزنه gr 500 به مدت 30 ثانیه روی لام شیشهای قرار داده شد تا اضافات کامپوزیت خارج شود و حتی الامکان یک سطح صاف ایجاد شود.
برای پلیمریزاسیون نمونهها از دستگاه مولد نور پلیمریزان(Demetron Kerr Inc, Orange,CA,USA) استفاده شد. قبل از تابش نور به هر نمونه، برون ده دستگاه مولد نور پلیمریزان بادستگاه رادیومتر(CM300-1000/APOZA) اندازه گیری شد تا حتی الامکان برای تمام نمونهها برون ده دستگاه ثابت باشد و کمتر ازmw/cm 600 نشود.(21)
سپس نمونههای کامپوزیتی توسط دستگاه مولد نور در دو مرحله پلیمریزه شدند(هربار20 ثانیه). بدین ترتیب تعداد 20 نمونه از هردو نوع کامپوزیت(Filtek Z350 XT(3M ESPE,St. Paul,MN,USA) و Aelite Aesthetic Enamel (Bisco,Schaumburg,USA)ساخته شد(جدول1) و در مجموع چهل نمونه مورد بررسی قرار گرفت.
به منظور یکسانسازی خشونت سطحی به جز نمونههای گروه شاهد (نوار مایلر)سطح سایر نمونهها با استفاده از کاغذ سمباده سیلیکون کارباید grit 300 توسط اپراتور ساییده شد. بعد از انجام مراحل فوق، تمامی نمونهها با استفاده از دیسکهایSof-Lex(3M ESPE,St. Paul,MN,USA) پرداخت گردید. عمل پرداخت نمونهها توسط هندپیس با سرعت پایین با فشار bar2 و به صورت خشک توسط یک نفر انجام شد. هر نمونه با حرکت رفت و برگشت به مدت 15 ثانیه پرداخت گردید (درمجموع هر نمونه 60 ثانیه توسط چهار دیسک به صورت متوالی پرداخت گردید). سپس نمونهها توسط افشانه آب و هوا شسته شده و به منظور حذف دبریهای ناشی از پرداخت به مدت 10 ثانیه در دستگاه اولتراسونیک حاوی آب مقطر قرار گرفتند، سپس پالیش با خمیر پرداخت الماسی
(TDV Dental, Brazil)TDV و خمیر پرداخت الماسیUltradent(Ultradentproducts,SouthJordan,UT,USA)انجام شد. (21) برای انجام پالیش با خمیر الماسی از دیسکهای نمدی(TDV Dental,Brazil)felt استفاده گردید. بدین صورت که خمیر روی سطح نمونهها مالیده شد و سپس با felt به مدت 30 ثانیه پرداخت شد وحین پرداخت با استفاده از سرنگ آب سطح نمونهها مرطوب میشد(جدول 2).
جدول 1: کامپوزیتهای مورد استفاده در مطالعه
فیلر ها |
ماتریکس رزینی |
نوع کامپوزیت |
کارخانه سازنده |
کامپوزیت رزین |
فیلرهای سیلیکا در ابعاد 20 نانومتر، فیلرهای زیرکونیا در ابعاد 4 تا 11 نانومتر
|
بیس فنول گلیسیدیل متاکریلات، اورتان دی متاکریلات، تری اتیلن گلیکول دی متاکریلات، پلی اتیلن گلیکول دی متاکریلات، بیس فنول اتوکسی متاکریلات |
کامپوزیت نانوفیل |
3M ESPE,St. Paul,MN,USA |
Filtek Z350 XT |
فیلرهای سیلیکا و گلس در ابعاد 04/0 تا 5 میکرومتر |
بیس فنول گلیسیدیل متاکریلات، بیس فنول اتوکسی دی متاکریلات |
کامپوزیت نانوهیبرید تقویت شده |
BISCO,SchuamburgUSA |
AELITE Aesthetic Enamel |
جدول 2:سیستمهای پرداخت مورد استفاده در مطالعه
سیستم پرداخت |
grit |
ترکیبات |
کارخانه سازنده |
دیسکهای پرداخت Sof-Lex
|
متوسط(29 میکرومتر) نرم(14 میکرومتر) بسیار نرم(5 میکرومتر) |
آلومینیوم اکساید
|
3M do Brasil Ltda. , Sumaré, SP, Brazil |
خمیر پرداخت الماسیTVD |
2 تا 4 میکرومتر |
ذرات الماسه در ابعاد میکرومتر، لغزنده ساز، قوام دهنده، پلی اتیلن گلیکول |
TDV Dental,Brazil |
خمیر پرداخت الماسیUltradent |
1 میکرومتر |
پودر الماس، طعم دهنده نعناع |
Ultradent,Ultradentproducts, |
بدین ترتیب 8 زیر گروه آزمایشی(4گروه حاوی نمونههای کامپوزیتZ350و 4 گروه حاوی نمونههای کامپوزیتAelite) (n=5)به شرح زیر آمادهسازی شد:
اندازه گیری خشونت سطحی نمونهها: بعد از انجام فرآیند پرداخت، خشونت سطحی نمونهها با در نظر گرفتن پارامترهای خشونت سطحی (Ra1 و Rz1 ) در ناحیهای به طول mm5/1و با سرعت mm/s05/0 در مرکز هر نمونه توسط دستگاه پروفیلومتر(Hommelwerke T8000 Germany) اندازه گیری گردید.
PH cycling: سپس نمونهها درml5 محلول دمینرالیزاسیون به مدت شش ساعت در دمای c°37 نگهداری شدند و توسط آب مقطر دیونیزه وشستشو شده و در محلول رمینرالیزان (بزاق مصنوعی) در دمای c°37به مدت 18 ساعت قرار گرفتند. محلول دمینرالیزان یک محلول اسیدی حاوی mM 2 کلسیم و mM 2 فسفات در محلول بافرmM 0/74از استات با PH برابر3/4 بود. محلول رمینرالیزان (بزاق مصنوعی) حاوی mM5/1 کلسیم، mM9/0 فسفات(در محلول بافر mM20tris(و mM150 پتاسیم کلراید (هیدروکسی متیل امینو متان) در PH7 بود. سپس نمونهها در آب مقطر دیونیزه شسته شده و در رطوبت 100% در دمایc° 37نگهداری شدند. (21)
مسواک زدن نمونهها: ابتدا خمیردندان(Crest ,Gross Greau,Riedstadt,Germany) و آب با استفاده از ترازوی دیجیتال و بشر مدرج اندازه گیری و به نسبت 1 به 3 ترکیب شد و یک سوسپانسیون همگن و یکدست تهیه گردید.این سوسپانسیون در داخل سیلندرهایی که نمونهها و مسواک در آن قرار داشتند، تا آنجا که سطح نمونهها کاملاً توسط محلول خمیر دندان و آب پوشیده شود، ریخته شد. مسواک زدن نمونهها توسط دستگاه automatic tooth brushing abrasion (V8 Brushing Machine , DORSA) صورت گرفت که حرکت رفت و برگشتی بر روی موهای مسواک ایجاد میکرد. در این حالت سر مسواک عمود بر نمونهها بوده و هر مسواک نیرویی معادل gr300به نمونهها وارد میکرد. مسواکها به صورت افقی و با سرعت 2 ضربه در ثانیه حرکت میکردند و نمونهها به تعداد 10000 سیکلبه صورت رفت و برگشت مسواک زده شدند.(21)
نمونه ها بعد از انجام PH cyclingو مسواک زدن،ابتدا در دمای c°37در رطوبت 100% نگهداری شدند و سپس مجدداً میزان خشونت سطحی نمونهها توسط دستگاه پروفیلومتر اندازه گیری شد. (21) نرم افزار این دستگاه دادههای عددی را به صورت Ra (میانگین خشونت سطحی بدست آمده) و Rz (ماگزیمم قلهها و مینیمم درههای ایجاد شده در سطوح در پنج بازه) در اختیار پژوهشگر قرار داد.
روش تجزیه و تحلیل دادهها: جمعآوری دادهها از طریق آزمایش و اندازه گیری صورت گرفت. اطلاعات خام بدست آمده از خشونت سطحی بر حسب میکرومتر برای دو فاکتور مورد بررسی (Ra و Rz) برای 40 نمونه در 8 گروه آزمایشی به صورت بعداز پرداخت (اولین اندازه گیری)و بعد از انجام PH cycling و Tooth brushing (دومین اندازه گیری) ثبت شد.
از آنالیز واریانس (one - way ANOVA)برای مشخص شدن اختلاف معناداربین گروههای مختلف استفاده شد و سطح آماری 01/0معنی دارتلقی شد. برای تشخیص تفاوت بین گروهها از یکی از آزمونهای Post-hoc یعنی آزمون چند دامنهای Duncanو همچنین برای تشخیص اختلاف بین میانگین صفات مطالعه شده بین دو ماده مورد مطالعه، از آزمون t-testاستفاده شد.
یافتهها
در کامپوزیتZ350، آزمون آنالیز واریانس نشان دهنده وجوداختلاف معنی داربین خشونت سطحی(Ra1,Rz1) چهار گروه مورد بررسی قبل از PH-cyclingو مسواک زدن بود (002/0P=و003/0P=). پس از PH-cyclingو مسواک زدن نیز، مقادیرRa2دربین چهارگروه موردبررسی اختلاف معنی دار نشان داد(009/0P=). در حالیکه مقادیرRz2 در بین چهار گروه، اختلاف معنی داری نداشت (353/0P=).
در کامپوزیت Aeliteآزمون آنالیز واریانس نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار بین خشونت سطحی (Ra1,Rz1) چهار گروه مورد بررسی قبل از PH-cyclingو مسواک زدن بود(001/0P< و004/0P=). پس از PH-cyclingو مسواک زدن نیز، مقادیرRa2 , Rz2 در بین چهار گروه مورد بررسی اختلاف معنی دار نشان داد(001/0P< و001/0P<). مقادیر میانگین و انحراف معیار در جدولهای 3 و 4 گزارش شده است.
آزمون t-test نشان داد که در کامپوزیت Z350بین میانگین Ra1 و Ra2 تفاوت معنی دار وجود نداشت. (828/0P=)به عبارت دیگر مسواک زدن موجب تغییری در میزان خشونت سطحی نگردیده بود. در حالیکه درکامپوزیت Aelite بین میانگین Ra2 , Ra1 تفاوت
معنیداری وجود داشت (052/0P=)به عبارت دیگر میانگین Ra پس از مسواک زدن کاهش یافته بود.
جدول 3: میانگین و خطای معیار (SE) مقادیر( Rz2وRz1 وRa2 وRa1) برای گروههای مورد بررسی کامپوزیت Z350
کامپوزیت Z350 |
میانگین و خطای معیارRa و Rz |
|||||
|
تعداد |
Ra1 |
Ra2 |
Rz1 |
Rz2 |
|
Mylar(M) |
5 |
01/0±a05/0 |
03/0± a09/0 |
03/0± a25/0 |
26/0±a64/0 |
|
Sof-Lex(S) |
5 |
05/0±b34/0 |
08/0±b26/0 |
09/0±b07/1 |
13/0±a700/0 |
|
Sof-Lex+TDV(ST) |
5 |
08/0± b31/0 |
01/0±b26/0 |
21/0±b82/0 |
09/0±a69/0 |
|
Sof-Lex+Ultd(SU) |
5 |
09/0± b45/0 |
02/0±b32/0 |
10/0±b79/0 |
07/0±a01/1 |
|
کل |
20 |
046/0±29/0 |
028/0±23/0 |
09/0±73/0 |
08/0±76/0 |
|
(حروف غیر همنام تفاوت معنی داری دارند 5%P<)
جدول 4: میانگین و خطای معیار (SE)مقادیر( Rz2 وRz1 و Ra2و Ra1 )برای گروههای مورد بررسی کامپوزیت AELITE
کامپوزیت Aelite |
میانگین وخطای معیار Ra و Rz |
||||
|
تعداد |
Ra1 |
Ra2 |
Rz1 |
Rz2 |
Mylar(M) |
5 |
03/0±a11/0 |
01/0±a08/0 |
10/0±a48/0 |
16/0±a57/0 |
Sof-Lex(S) |
5 |
06/0±a39/0 |
04/0±b33/0 |
14/0±b30/1 |
08/0±b19/1 |
Sof-Lex+TDV(ST) |
5 |
05/0±a36/0 |
05/0±b37/0 |
29/0±b80/1 |
17/0±c71/1 |
Sof-Lex+Ultd(SU) |
5 |
19/0±b74/0 |
04/0±b30/0 |
37/0±c62/2 |
15/0±cb44/1 |
کل |
20 |
07/0±40/0 |
03/0±27/0 |
21/0±55/1 |
12/0±23/1 |
(حروف غیر همنام تفاوت معنی داری دارند5%P<)
بحث
اتمام و پرداخت از دشوارترین مراحل یک ترمیم کامپوزیتی میباشند، زیرا این مواد از یک ماتریکس نرمبه همراه ذرات سخت فیلر، تشکیل شدهاند.(2)با توجه به اینکه تحقیقات متعددی بر روی تأثیر سیستمهای مختلف پرداخت بر روی خشونت سطحی کامپوزیتهای میکروهابرید میکروفیلد انجام شده بود، در این تحقیق دو نوع نانو کامپوزیت مورد مطالعه قرار گرفت. کامپوزیتZ350، یک کامپوزیت نانوفیل حقیقی میباشد که
حاوی نانومرها و نانوکلاسترها به عنوان فیلر است و کامپوزیت Aelite، که حاوی فیلرهای گلس بسیار ریزدانه و نانوفیلرها به فرم فیلرهای پلیمریزه میباشد و جزء کامپوزیتهای نانوهایبرید قرار میگیرد. به دلیل تفاوت در سایز و نوع فیلر در این کامپوزیتها، پاسخهای متفاوتی نیز ممکن است به روشهای پرداخت مشاهده شود.(24و13)
در این تحقیق برای بازسازی شرایط محیط دهان از
PH-cycling و مسواک زدن استفاده شد. تخریب سطح
کامپوزیت در محیط دهان بدلیل تداخلات همزمان شیمیایی و مکانیکی رخ میدهد. این تداخلات منجر به تخریب ماتریکس رزینی و در نهایت از دست رفتن اتصال بین فیلر و رزین میگردند. جدا شدن فیلر موجب افزایش خشونت سطحی و کاهش جلای سطحی میگردد.(14) در بین انواع سایشهای مختلفی که در محیط دهان رخ میدهد، ابرژن ناشی از مسواک در نواحی که تحت استرسهای مستقیم نیستند، بسیار حائز اهمیت است. زیرا بسیاری از ضایعات پوسیده و غیر پوسیده سرویکالی با کامپوزیت ترمیم میشوند. جهت و بزرگی نیروهای وارده و زمان هم از جمله عواملی است که با پدیده ابرژن وابسته است.(21و18)
بنابراین عواملی چون نیرو و سرعت مسواک زدن و دما به نحوی انتخاب شد که حتی الامکان شبیه محیط دهان باشد. در این مطالعه مشابه مطالعه Turssi و همکاران(21)، مسواک زدن توسط دستگاه مسواک مصنوعی در دمای 37 درجه سانتیگراد انجام شد.در مطالعات قبل نیروی به کار برده شده برای مسواک زدن بین gr 100 تا gr 576 متفاوت بود. با توجه به تفاوتهای وسیع در این مطالعات، نیروی gr 300 انتخاب شد تا متوسط طیف فوق باشد.(21) همچنین تناقضاتی در رابطه با تعداد ضربههای مسواک جهت بازسازی زمان یک سال مسواک زدن وجود دارد. تعداد دفعات از 4320 تا 16000 در مطالعات مختلف متفاوت است. در این مطالعه تعداد 10000 ضربه انتخاب شد که مشابه یک سال مسواک زدن است. (21)
مقاومت در مقابل ابرژن ناشی از مسواک در مواد با بیس رزینی به روشهای مختلفی ارزیابی شده است، از این جمله میتوان به خشونت سنجی، کاهش وزنی و فوتومیکروگرافی اشاره نمود. (21)
در این تحقیق روش اندازه گیری خشونت انتخاب شد، زیرا ثابت شده است که بافت سطحی در تجمع و کلونیزاسیون باکتریها بر روی سطح ترمیم نقش مهمی
دارد.(25) پروفیلومتر سالهاست که برای اندازه گیری خشونت سطحی در مطالعات in vitro مورد استفاده قرار میگیرد. اگرچه اطلاعات حاصله از آن دو بعدی است اما میانگین خشونت محاسبه شده میتواند جهت مقایسه روشهای مختلف پرداخت به کار رود.(26) زیرا دارای یکنواختی در اندازه گیری خشونت سطحی سطوح متعدد است.
Ra(arithmetical mean of absolute value) یا متوسط مقادیر محاسبه شده از تغییرات پروفایل در طول ناحیه مورد اندازه گیری، بیشترین پارامتری است که برای خشونت سطحی مورد استفاده قرار میگیرد.
Rz متوسط فاصله عمودی از بالاترین قله به پایینترین دره را با پنج بار اندازه گیری نشان میدهد در این حالت حداکثر (extreme) درنتایج نهایی دارای تأثیر بیشتری است. Rz به عنوان یک پارامتر کمکی مورد استفاده قرار میگیرد. در گروههای کنترل سطح زیر نوار مایلر به عنوان شاهد مورد بررسی قرار گرفت.
در گروههایST و SUپس از اتمام و پرداخت با دیسکهای Sof-Lex از خمیرهای پرداخت الماسی TDV و Ultradent استفاده شد. مطالعات متعددی وجود دارد که حاکی از مزایای کاربرد خمیرهای پرداخت آلومینیوم اکساید پس از کاربرد متوالی دیسکهای آلومینیوم اکساید است. (29-27) به همین دلیل در این تحقیق از دو خمیر الماسی جهت تکمیل پرداخت در مرحله نهایی استفاده شد تا تأثیر این نوع از خمیرها نیز مورد بررسی قرار گیرد.
خمیرهای پرداخت الماسی معمولاً دارای بیس گلیسرین
بوده و سایز ذرات آنها از کمتر از µ 1 تا µ 10 متفاوت است. علاوه بر سایز ذرات الماسی، موارد دیگری چون روش کاربرد(30-28)، ساختار اپلیکاتور (applicator devices structure) و ترکیب آن همچون ترکیب خود ذرات ساینده مهم است. روش کاربرد خمیر نیز بسیار حائز اهمیت است. تحقیقات نشان داده که بهتر است از فومهای نرم (soft foam) و یا نمد(felt) برای پرداخت با این خمیرها استفاده شود، زیرا کاربرد رابرهای فنجانی منجر به افزایش خشونتسطحی میگردد. (29) در این تحقیق نیز از نمد (felt) برای پرداخت با خمیر الماسی استفاده شد. در مطالعات صنعتی پیشنهاد میشود که خمیر به طور مکرر تازه (renew) شود و همواره مرطوب نگهداشته شود تا از کریستالیزاسیون ذرات سیلیکا و بروز خراشهای سطحی جلوگیری شود.(30) خمیرهای پرداخت هنگامیکه به صورت خشک استفاده شوند، موجب finishing و به صورت مرطوب موجب polishing میگردند.(32و31) در این تحقیق نیز سعی شد تا با افزودن مجدد خمیر و آب، سطح مرطوب نگهداشته شود.
در کامپوزیت Z350 صافترین سطح در زیر نوار مایلر مشاهده شد. (Ra , Rz) و بین سه روش پرداخت تفاومت معنی داری مشاهده نشد. به عبارت دیگر کاربرد خمیرهای پرداخت الماسی پس از دیسکها موجب کاهش خشونت سطحی نگردید. تحقیقات متعددی نشان دادهاند که دیسکهای آلومینیوم اکساید بهترین انتخاب برای ایجاد حداقل خشونت سطحی در کامپوزیتها میباشند.(35-33)
به نظر میرسد کاربرد دیسکها به صورت متوالی موجب ایجاد سطح صاف و صیقلی مناسب گردیده است، به نحوی که خمیرهای پرداخت نتوانستهاند سطح صافتری ایجاد کنند.
نتایج مطالعه حاضر با نتایج مطالعه Lainvic و همکاران(17) (2013) مطابقت ندارد. در تحقیقات Lainvic و همکاران(17) ابتدا دو روش اتمام و پرداخت یک مرحلهای (One gloss) و چند مرحلهای (Super Snap) انجام شد و سپس از خمیر پرداخت الماس (Direct Dia) استفاده شد. آنان نتیجه گیری نمودند که خمیر الماسی به صورت یکنواخت تری (homogen) هر دو فاز کامپوزیت را بر میدارد و علت این پدیده را سختی بالاتر ذرات الماس نسبت به فیلرهای کامپوزیت عنوان نمودند.
به نظر میرسد که علت تفاوت مطالعه حاضر با مطالعه Lainvic و همکاران(17) ناشی از نوع دیسکهای مورد استفاده باشد. سیستم پرداخت Super Snap (shofu) حاوی دیسکهای چهار مرحلهای است که انواع خشن و متوسط آن حاوی ذرات سیلیکون کار باید و انواع نرم و بسیار نرم آن حاوی ذرات آلومینیوم اکساید است. به نظر میرسد خمیر پرداخت الماسی (Direct Dia) با سایز ذرات ریزتر توانسته است سطح صافتری از دیسکهای بسیار نرم حاوی ذرات آلومینیوم اکساید shofu ایجاد نماید.
در کامپوزیت Aelite مقایسه Ra نشان داد که صافترین سطح زیر نوار مایلر ایجاد میشودکه با گروههای STو S تفاوت معنی داری نداشت،کمترین Rz نیز در همین گروه مشاهده شد. اما کاربرد خمیر پرداخت Ultradent موجب افزایش خشونت سطحی (Ra) در مقایسه با گروه کنترل و دیسکهای Sof-Lex گردید.
Rusche و همکاران(36) تأثیر سیستمهای مختلف پرداخت را بر روی خشونت سطحی و سختی کامپوزیتهای با بیس سایلوران بررسی نمودند. نتایج نشان داد که کاربرد متوالی دیسکهای Sof-Lex حتی خشونت سطحی کمتری نسبت به گروه کنترل (نوار مایلر) ایجاد کرده است، اگرچه
این تفاوت معنی دار نبود. آنان استدلال نمودند که نوار مایلر ممکن است blister و نقایصی را در سطح کامپوزیت ایجاد نماید و کاربرد متوالی دیسکهای Sof-Lex در نهایت سطح صافتری را ایجاد نموده است. در گروه دیگر مطالعه، پس از ایجاد سطوح استاندارد از خمیر الماسی
(Diamond Excel) بوسیله felt برای پرداخت استفاده شد. میزان خشونت سطحی حاصله پس از استفاده از خمیر الماسی به صورت معنی داری از دیسکهای Sof-Lex بیشتر بود.
در تحقیق حاضر در هر دو نوع نانو کامپوزیت،
PH- cycling و مسواک زدن موجب هیچ تأثیر مخربی بر روی سطح نشده بود. این نتیجه در مطابقت با نتایج مطالعه Senawongsc و همکاران (37) میباشد. نتایج این تحقیق نشان داد که پس از مسواک زدن صرف نظر از روش پرداخت، در سطح تمام کامپوزیتها به جز Filtek Z350 و Filtek Supreme، خشونت سطحی افزایش می یابد.
معمولاً کامپوزیتهای نانو حاوی درصد بالاتری از فیلر میباشند و ترکیب ذرات با سایز نانومری و نانو کلاسترها منجر به کاهش فضای بین ذرات فیلر و افزایش لودینگ فیلر میگردد. (37) به همین دلیل انتظار میرود که در نانو کامپوزیتها تعداد بیشتری از ذرات در سطح موجود باشد و موجب ایجاد یک ناحیه تماس وسیع با ذرات ساینده (خمیردندان) گردند. به علاوه نانو ذرات به هم پیوستگی (integration) بهتری با رزین دارند.(7)
Jung و همکاران(7) بیان نمودند که به هم پیوستگی شیمیایی نانو ذرات با ماتریکس موجب میشود که سایش در نانو کامیوزیتها بوسیله شکستن و جدا شدن ذرات اولیه رخ دهد و به عبارت دیگر به جای جدا شدن ذرات درشتتر همچون کامپوزیتهای میکروهایبرید،ذرات کوچکتری از سطح جدا میشوند.
در مقایسه بین دو نوع کامپوزیت، Aelite قبل و پس از PH-cycling و مسواک زدن دارای Rz بیشتری از Z350بود. این یافته حاکی از آن است که متوسط بلندترین قلهها و عمیقترین درههای موجود بر روی پروفایل سطحی این کامپوزیت بیش از کامپوزیت Z350 میباشد. همانگونه که انتظار میرود فاکتور مهم در خشونت ذاتی کامپوزیتها شکل، سایز و مقدار ذرات فیلر میباشد. (4)
کلام آخر آنکه در تعیین پرداختپذیری کامپوزیتها معمولاً متوسط سایز ذرات ارزش چندانی ندارد، زیرا کیفیت پرداخت کامپوزیت وابسته به سایز درشتترین فیلر غیر آلی است.(2)
نتیجه گیری
مقایسه میزان Rz و Ra در کامپوزیت Z350بین قبل و پس از PH-cycling و مسواک زدن، حاکی از عدم وجود تفاوت معنی دار بود. به عبارت دیگر PH-cycling و مسواک زدن موجب تغییری در خشونت سطحی نشده بود. در مقایسه بین دو نوع کامپوزیت Z350 و Aelite، کامپوزیت Aelite قبل و پس ازPH-cycling و مسواک زدن، دارای Rz بیشتری از کامپوزیت Z350 بود. بطور کلی استفاده از خمیر پرداخت الماسی موجب کاهش خشونت سطحی نگردید.
تشکر و قدردانی
این مقاله برگرفته از پایان نامه شماره 700 از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شاهدتهران میباشد. بدین وسیله از اساتید ارجمند بخش ترمیمی و کلیه اساتید و کارکنان دانشکده تقدیر و تشکر مینماییم.