نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
2 استادیار آسیب شناسی، مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
3 پزشک عمومی
4 دندانپزشک
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Radicular cystsand periapical granulomas are the most common periapical inflammatory lesions. However, the role of cellular immunity and microvesselsin their pathogenesis remains unknown. The aim of this study was to evaluate the mast cell density (MCD), mircovessel density (MVD) and investigating the correlation between their densities with each other in the above mentioned lesions.
Materials & Methods: In this descriptive cross-sectional study, 40 paraffin blocks of mentioned lesions were selected from achieves of School of Dentistry, Babol University of Medical Sciences. Three sections were prepared from each block and stained by hematoxylin-eosin, toluidine blue, and immunohistochemically for CD34 to determine the score of inflammation, presence of mast cells and degranulatedmast cells (DMCs), and MVD, respectively. The correlation between MCD and either inflammatory infiltrate or MVD was evaluated. Data analyzed by t student, Mann-Whitney and Spearman test.
Results: Mast cells were present in all periapical inflammatory lesions; 15.4±14.8 for MCD, 7.2±6.1 for DMCs, and the ratio of DMCs to total number of MCs was 0.354±0.166 and 14.8+4.44 for blood vessel density in radicular cyst and 8.52±6.75, 2.91±2.1, 0.196±0.194 and 13±8.02 in periapical granulomas, respectively. There was a positive correlation between MCD and MVD in radicular cyst (P=0.03, r=0.341), but not in periapical granulomas (P=0.6, r=0.124). MCD and MVD increased with the score of inflammation in radicular cyst (P=0.001, r=0.7) and periapical granuloma (P=0.012, r=0.54).
Conclusion: Mast cells and microvessels play a role in pathogenesis of periapical inflammatory lesions. In this study, the density of mast cells and DMCs in radicular cyst was higher than periapical granulomas, but no difference was observed regarding MVD in periapical inflammatory lesions. It seems that the relationship between MCD and MVD is different based on the clinical stage of periapical inflammatory lesions.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
کیست رادیکولار و گرانولوم دندانی شایعترین ضایعات التهابی پریآپیکال مزمن در آپکس دندان غیرزنده هستند که توسط تعدادی از مدیاتورهای التهابی ترشح شده ناشی از عفونت دندانی ایجاد میگردند. تشکیل ضایعات پریآپیکال با فعال شدن پاسخ ایمنی و تخریب استخوان اطراف همراه است.(1) کیست رادیکولار و گرانولوم پریآپیکال از نظر رادیوگرافی و بالینی به یکدیگر شباهت دارند به طوری که راه اصلی تمایز آنها از طریق تهیه بیوپسی و مشاهده هیستوپاتولوژی است. تنها تفاوت هیستوپاتولوژی آنها، وجود اپیتلیوم سنگفرشی مطبق در کیست رادیکولار است.(3و2) ماستسلها از سلولهای دفاعی سیستم ایمنی بوده که گرد تا بیضوی شکل هستند و از سلولهای بنیادی مغز استخوان منشا گرفته و وارد خون محیطی میگردند. به محض ورود در بافت و تحت تاثیر عوامل محرک مانند تروما، عفونت و توکسین، دگرانوله شده و فاکتورهایی مانند هیستامین، هپارین، تریپتاز، کیماز، فاکتور رشدی سلول آندوتلیالی، فاکتور رشدی فیبروبلاست، سایتوکاینها و کموکاینها را ترشح میکنند.(4)
جهت شناسایی ماستسلها از روشهای رنگآمیزی مختلفی مانند ایمونوهیستوشیمی، گیسما، سافرانین، تولوئیدین بلو،آلسین بلو استفاده میشود که سادهترین، ارزانترین و سریعترین روش، رنگآمیزی تولوئیدین بلو است.(5)
ضایعات التهابی پریآپیکال جهت رشد نیازمند افزایش تعداد عروق خونی هستند.(6) امروزه برای سنجش تراکم عروق خونی از نشانگرهای CD34، CD31، CD105 استفاده میشود.(7) CD34 نشانگر پان اندوتلیالی و مولکول چسبندگی با وزن مولکولی 120-110 کیلو دالتون است که نقش عمدهای در شناسایی تراکم عروق خونی در ضایعات دهانی دارد.(8) به نظر میرسد که محتویات گرانولهای ماستسل بعد از آزادسازی در تشکیل عروق خونی به طور مستقیم و یا غیرمستقیم نقش داشته باشند. تریپتاز ماستسل باعث تخریب بافت همبندی شده و منجر به آمادهسازی فضا برای رگسازی میگردد اما اثر مستقیم ماستسل بر روی سلولهای آندوتلیال با آزادسازی FGF، TGF و VEGF همراه بوده و نقش در تحریک پرولیفراسیون و مهاجرت سلولهای آندوتلیال دارد.(9)
دگرانولاسیون ماستسل ویژگی اصلی ضایعات التهابی مانند لیکن پلان، پالپیت و ضایعات التهابی پریآپیکال است.(11و10) برخی از مطالعات تفاوت تراکم ماستسل در اجزاء بافتی ضایعات دهانی را مرتبط با سطح بیان Eselectin به عنوان مولکول چسبندگی سلول آندوتلیال والقاء شده توسط TNF aاز ماستسلهای دگرانوله دانستند.(11)مطالعات دیگر بیانگر آن هستند که ماستسلها با ترشح پروستاگلاندین نقش در تحلیل استخوان اطراف دارند(12). همچنین برخی از محققان آزاد شدن TNF aبه عنوان سایتوکاین پیشالتهابی در گرانولهای ماستسل را در تحلیل استخوان، افزایش پاسخ موضعی عروق خونی و القاء التهاب مزمن موثر دانستند.(13) برخی دیگر معتقدند که هپارین حاصل از ماستسل منجر به تحریک رشد و حرکت سلولهای اندوتلیال عروق خونی و القاء رگسازی میگردد و هیستامین موجود در گرانولهای ماستسل باعث افزایش فرایند رگسازی توسط القاء تکثیرسلول آندوتلیال میگردد.(14)
از آن جا که ماستسلها در اکثر ضایعات پاتولوژیک در اطراف عروق خونی رؤیت میگردند.(15) این موضوع محققان را به تحقیق در مورد ارتباط ماستسل و عروق خونی سوق داده است. اما نقش ماستسلها در رگسازی در گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار شناخته شده نیست. ارتباط تراکم ماستسل و عروق خونی در ضایعات دهانی دارای نتایج ضد و نقیض بوده و همواره این سوال مطرح است که ماستسلها نقش اولیه یا ثانویه در تشکیل عروق خونی در ضایعات دهانی دارند.
برخی از مطالعات در ملانوما، کارسینومای معده و کارسینوم سلول سنگفرشی ارتباط تراکم ماستسل با عروق خونی را بررسی و تایید کردند.(18-16) و محققان دیگر در کارسینوم سلول کلیوی این ارتباط را تأیید نکردند.(19) در مطالعات انجام شده در سالهای اخیر فقط تعداد ماستسلها درضایعات التهابی پریآپیکال بررسی شده است.(19) اما نقش ایمنی سلولی و ماستسلها و ارتباط آن با تعداد عروق خونی و شدت التهاب تا به امروز در ضایعات التهابی پریآپیکال ناشناخته مانده و در هیچ مطالعهای بررسی نشده است. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی تراکم ماستسل و ماستسل دگرانوله و نسبت تراکم ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسل، تعداد عروق خونی و ارتباط تعداد ماستسل با تعداد عروق خونی و شدت التهاب در ضایعات التهابی پریآپیکال به روش رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر (CD34) و تولوئیدن بلو (جهت شناسایی ماستسل) بود.
مواد و روشها
در این مطالعه توصیفی–تحلیلی، کلیه فایلهای آرشیو پاتولوژی دانشکده دندانپزشکی بابل از سال 82 تا 90 بررسی شد. 40 بلوک پارافینه از ضایعات التهابی پریآپیکال شامل 20 مورد گرانولوم دندانی و 20 نمونه کیست رادیکولار انتخاب شدند. نمونهها با طول نامناسب اپیتلیوم در کیست رادیکولار و عمق ناکافی بافت همبندی در گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار از مطالعه خارج شدند.
اطلاعات بالینی نمونهها شامل سن، جنس و محل ضایعه خارج شده در جداولی ثبت گردید. جهت تأیید تشخیص هیستوپاتولوژی و شدت ارتشاح آماسی از بلوکهای پارافینه، برش 5 میکرون برای رنگآمیزی هماتوکسیلین–ائوزین زده شد. پس از مشاهده توسط پاتولوژیست دهان و تأیید تشخیص، شدت التهاب مطابق با روش Tasi و همکاران و به صورت زیر طبقهبندی شد.(20)
از نظر شدت التهاب اسلایدهای رنگآمیزی شده با هماتوکسیلین – ائوزین در بزرگنمایی 40 برابر و در 3 فیلد میکروسکوپی پشت سرهم مشاهده شدند. Grade هر اسلاید براساس متوسط ارتشاح التهابی در نظر گرفته شد:
الف) در صورتی که سلولهای التهابی در کمتر از 3/1 فیلد دیده شدند، التهاب اندک در نظر گرفته شد.(GradeI)
ب) در صورتی که سلولهای التهابی در بین 3/1 تا 3/2 فیلد مشاهده شدند، التهاب متوسط نامیده شد. (Grade II)
ج) در صورتی که سلولهای التهابی بیشتر از 3/2 فیلد رؤیت شدند، التهاب شدید در نظر گرفته شد.(Grade III)
رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر CD34 برای عروق خونی و رنگآمیزی تولوئیدین بلو جهت تعیین تراکم ماستسلها به شرح زیر انجام شد:
ابتدا برشهای 4 میکرونی جهت رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی از بلوکهای پارافینه فوق تهیه گردید و سپس بلوکهای پارافینه در گزیلن دپارافینه شده و بعداً در درجات مختلف الکل (اتانول مطلق، اتانول 96 درجه، اتانول 70 و 80 درجه) دهیدراته شده و سپس تحت تأثیر هیدروژن پراکساید 03/0% قرار گرفتند و 3 دقیقه در فسفات بافرسالین (PBS) شسته شدند. بعداً جهت فرایند بازیافت آنتیژن، اسلایدها به مدت 10 دقیقه در میکروویو (پاناسونیک، 1280 وات) با فشار 2 اتمسفر و دمای 120 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و به مدت 20 دقیقه در درجه حرارت اتاق قرار گرفته و سرد شدند. بعد از شستشو در PBS، اسلایدها تحت تأثیر آنتی بادی اولیه (Anti CD34 .Clone1/ A4, QBend 10, DAKO, GLostrupDenmark) به رقت 50/1 و به مدت 30 دقیقه در دمای اتاق روی اسلایدها ریخته شد. بعداً اسلایدها تحت تأثیر آنتیبادی ثانویه قرار گرفتند و سپس در فسفات بافرسالین شسته شدند و تحت تأثیر کروموژن DAB (دی آمینوبنزیدین تتراهیدروکلراید) (Sigmal/USA) قرار گرفته و با هماتوکسیلین-مایرز Counter stain شدند. سپس اسلایدها را در درجات صعودی الکل و بعداً در گزیلن قرار داده و اسلایدها با Entellan و لامل پوشانده شدند. کنترل مثبت جهت CD34، کارسینوم مجرایی پستان و کنترل منفی حذف آنتی بادی اولیه بود.
برای رنگآمیزی تولوئیدین بلو، ابتدا برشهای 4 میکرومتر تهیه شده از بلوکهای پارافینه با چسب مخصوص روی اسلایدهای شیشهای قرار داده شدند سپس برشها با گزیلن دپارافینه شد و در درجات نزولی الکل به مدت 2 ساعت قرار گرفته و با آب شسته شدند. بعداً در رنگ تولوئیدین بلو (2 گرم پودر تولوئیدین بلو در cc100 آب با 3/2PH=) به مدت 1 دقیقه قرار گرفته و سپس با آب شسته شده و در 100% اتیل الکل به مدت 30 دقیقه قرار گرفته و بعداً با گزیلن دپارافینه شدند و لاملها با چسب روی اسلایدها قرار گرفتند. کنترل مثبت برای شناسایی ماستسلها، بلوک پارافینه کارسینوم مجرای پستان و رنگآمیزی شده با تولوئیدین بلو بود. در این رنگآمیزی ماستسلها، سلولهای گرد تا مثلثی شکل و دارای هسته آبی و سیتوپلاسم گرانولار بنفش ارغوانی رنگ بوده و به محض دگرانوله شدن، هسته کناری آبی رنگ و با اندازه کوچک در حاشیه همراه با سیتوپلاسم بنفش رنگ منتشر شده مشاهده میگردد.(5)
جهت شمارش تراکم ماستسل، ماستسلهای دگرانوله و عروق خونی در ابتدا اسلایدهای میکروسکوپی با بزرگنمایی 10 برابر مشاهده شدند و نواحی با بیشترین تعداد ماستسل و عروق خونی با بزرگنمایی 40 برابر انتخاب گردیدند و میانگین کمی (تعداد ماستسل)، تعداد ماستسل دگرانوله و عروق خونی در 5 فیلد میکروسکوپی تعیین شد.(21) لازم به ذکراست که تنها سلولهای آندوتلیالی که تشکیل لومن عروقی داده بودند در محاسبه وارد شدند و سلولهای آندوتلیالی منفرد در نظر گرفته نشدند. عروق خونی با دیواره عضلانی هم از مطالعه خارج شدند. نتایج توسط 2 پاتولوژیست با میکروسکوپ نوری (Olympus BX41, Japan) بررسی شد. سپس نسبت تراکم ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها در جداول ثبت شد. همچنین شدت ارتشاح آماسی با بررسی اسلایدهای رنگآمیزی شده با هماتوکسیلین–ائوزین تعیین شد. نتایج وارد SPSS با ویرایش 16 شده و با آنالیزهای آماری زیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
جهت ارزیابی مقایسهای تعداد عروق خونی در کیست رادیکولر و گرانولوم دندانی از آزمون t-test و جهت بررسی مقایسهای تعداد ماستسل و ماستسل دگرانوله در گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار از آزمونهای
t-test و Mann Whitney استفاده شد. برای تعیین ارتباط تراکم عروق خونی، تعداد کل ماستسلها و شدت ارتشاح التهابی، آزمون Spearman correlation به کار برده شد.
یافتهها
در این مطالعه در مجموع 40 بلوک پارافینه از ضایعات التهابی پریآپیکال شامل 20 مورد کیست رادیکولار و 20 نمونه گرانولوم دندانی وجود داشت. اطلاعات بالینی بیماران (سن، جنس و محل ضایعه) در جدول 1 خلاصه شده است:
در گرانولوم دندانی، 12 مورد دارای ارتشاح التهابی شدید (Grade III)، 7 مورد دارای ارتشاح التهابی متوسط (Grade II)، و یک مورد ارتشاح التهابی خفیف (Grade I) دیده شد.
در کیست رادیکولار، 11 مورد (Grade III)، 6 مورد (Grade II) و 3 نمونه (Grade I) بودند.
اگرچه میانگین تراکم عروق خونی در کیست رادیکولار بیشتر از گرانولوم دندانی بود اما اختلاف آماری معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد (3/0P=) (جدول 2 و تصاویر3و2و1)
میانگین تراکم ماستسلها، ماستسلهای دگرانوله و نسبت تراکم ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها در جدول 3 خلاصه شده است.
تراکم ماستسل (04/0P=)، ماستسل دگرانوله (01/0P=) و نسبت تراکم ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها (01/0P=)، در کیست رادیکولار به طور معنیداری بیشتر از گرانولوم دندانی بود.
ماستسلها در گرانولوم دندانی در ناحیه ارتشاح التهابی مزمن رؤیت شد. در کیست رادیکولار ماستسلها به تعداد کمتر در زیر اپیتلیوم و اطراف عروق خونی و بیشتر در اطراف ارتشاح التهابی مزمن (لنفوسیتها) مشاهده شدند (تصویر 6و5و4).
در کیست رادیکولار (7/0r= و 001/0P=) و گرانولوم دندانی (54/0r= و 012/0P=) با افزایش شدت التهاب، تراکم عروق خونی افزایش نشان داد.
در کیست رادیکولار با افزایش شدت التهاب، تعداد ماستسل دگرانوله، افزایش یافت. (68/0r= و 001/0P=) در گرانولوم دندانی اگرچه تعداد ماستسل دگرانوله با افزایش شدت التهاب افزایش نشان داداما از نظر آماری اختلاف معنیداری مشاهده نشد. (38/0r= و 096/0P=)
نسبت ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها با افزایش شدت التهاب در کیست رادیکولار (38/0r= و 7/0P=) و گرانولوم دندانی (83/0r= و 56/0P=) اختلاف معنیداری نشان نداد.
آزمون اسپیرمن نشان داد که در کیست رادیکولار ارتباط مثبتی بین تراکم ماستسل با تعداد عروق خونی وجود دارد. (341/0r= و 03/0P=)
اما در گرانولوم دندانی ارتباط مثبتی بین تراکم ماستسل با تعداد عروق خونی مشاهده نشد. (124/0r= و 6/0P=)
جدول 1 : توزیع فراوانی گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار به تفکیک سن، جنس و محل ضایعه
نوع ضایعه |
میانگین سنی (سال) |
جنس |
محل ضایعه |
||
مذکر تعداد (درصد) |
مونث تعداد (درصد) |
فک پایین تعداد (درصد) |
فک بالا تعداد (درصد) |
||
گرانولوم دندانی |
4/11±2/32 |
11 (0/55) |
9 (0/45) |
6 (0/30) |
14 (0/70) |
کیست رادیکولار |
8/12±5/34 |
7 (0/35) |
13 (0/%65) |
11 (0/55) |
9 (0/45) |
جدول 2 : مقایسه میانگین تراکم عروق خونی (MVD) در گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار
نوع ضایعه |
حداقل تراکم عروق خونی |
حداکثر تراکم عروق خونی |
میانگین تراکم عروق خونی انحراف معیار ± میانگین |
گرانولوم دندانی |
4 |
32 |
02/8 ± 13 |
کیست رادیکولار |
9 |
23 |
44/4 ± 8/14 |
جدول 3 : مقایسه میانگین تراکم ماستسل،ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسل در گرانولوم دندانی و کیست رادیکولار
نوع نمونه |
تراکم کلی ماستسل انحراف معیار ± میانگین
|
تراکم ماستسل دگرانوله انحراف معیار ± میانگین |
نسبت تراکم ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها انحراف معیار ± میانگین |
گرانولوم دندانی |
52/8 ± 75/6 |
91/2±1/2 |
196/0 ± 194/0 |
کیست رادیکولار |
4/15 ± 8/14 |
2/7 ± 1/6 |
166/0 ± 354/0 |
تصویر 1 : رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر CD34 در گرانولوم دندانی (40 X) رنگ پذیری عروق خونی با نشانگر CD34
تصویر 2 : رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر CD34 در کیست رادیکولار (10X) رنگ پذیری عروق خونی با نشانگر CD34
تصویر 3 : رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر CD34 در کیست رادیکولار (40 X) رنگ پذیری عروق خونی در مجاورت اپیتلیوم کیست و با نشانگر CD34
تصویر 4 : رنگآمیزی تولوئیدین بلو در گرانولوم دندانی (40 X) رنگ پذیری ماستسل در گرانولوم دندانی و در مجاورت ارتشاح آماسی مزمن
تصویر 5 : رنگآمیزی تولوئیدین بلو در گرانولوم دندانی (100X) رنگ پذیری ارغوانی–بنفش رنگ ماستسلها در رنگآمیزی تولوئیدین بلو
تصویر 6 : رنگآمیزی تولوئیدین بلو در کیست رادیکولار (100 X) رنگ پذیری ماستسلها (ارغوانی–بنفش) در کیست رادیکولار و در مجاورت ارتشاح آماسی مزمن
بحث
بر اساس نتایج مطالعه حاضر، ماستسلها در کلیه ضایعات التهابی پریآپیکال (کیست رادیکولاروگرانولوم دندانی) مشاهده شدند، اما تراکم آنها در کیست رادیکولار بیشتر از گرانولوم دندانی بود. اینگونه به نظر میرسد که ماستسلها در پاتوژنز ضایعات التهابی پریآپیکال نقش دارند، اما تعداد و فعالیت آنها برحسب مرحله بالینی تکامل ضایعات التهابی پریآپیکال متفاوت است. Rodini و همکاران(15) در ضایعات التهابی پریآپیکال و Farahani و همکاران(12) در ضایعات واکنشی دهان حضور ماستسلها را مرتبط با مرحله بالینی تشکیل و تکامل این ضایعات گزارش کرده اند. Drazic و همکاران در مطالعه بر روی 96 نمونه ضایعه التهابی پریآپیکال با رنگآمیزی گیمسا، تنها در 8/70% موارد (68 نمونه) از ضایعات فوق ماستسلها را یافتند(10)، اما Sharma و همکاران در کلیه ضایعات التهابی پریآپیکال با رنگآمیزی تولوئیدین بلو و آسترابلو ماستسلها را مشاهده کردند. ایشان تعداد بیشتر ماستسلها را با رنگآمیزی آسترابلو نسبت به تولوئیدین بلو در ضایعات التهابی پریآپیکال گزارش کردند.(22) نتایج مطالعه ما از نظر حضور ماستسلها در کلیه ضایعات التهابی پریآپیکال تأییدکننده مطالعه Sharma و همکاران(22) بوده ولی با نتایج مطالعه Drazic و همکاران(10) متفاوت است. به نظر میرسد که نوع روش رنگآمیزی در شناسایی تعداد ماستسلها بر روی نتایج مطالعه مؤثر باشد. Marcal و همکاران با رنگآمیزی تولوئیدین بلو تعداد بیشتر ماستسل را در گرانولوم دندانی نسبت به کیست رادیکولار یافتند.(1) Montes و همکاران نیز تراکم ماستسل را در گرانولوم دندانی با اپیتلیوم پرولیفره بیشتر از آبسه حاد، مزمن و گرانولوم دندانی بدون اپیتلیوم پرولیفره مطرح کردند.(23) نتایج مطالعه ما از نظر تراکم بیشتر ماستسل در کیست رادیکولار نسبت به گرانولوم دندانی تأییدکننده مطالعه Sharma(22)، Rodini(15)، Drazic و همکاران(10) است.
کیست رادیکولار و گرانولوم دندانی از نظر بالینی و رادیوگرافی مشابه یکدیگرند و در نمای پاتولوژی تنها از نظر وجود اپیتلیوم سنگفرشی مطبق در کیست رادیکولار متفاوت از گرانولوم دندانی است.(24) شاید افزایش تعداد ماستسل در کیست رادیکولار بیانگر نقش ماستسلها در پرولیفراسیون بقایای اپیتلیالی مالاسز و تاثیر آنها در تشکیل کیست رادیکولار باشد.
در مطالعه حاضر بیشتر بودن تعداد ماستسل دگرانوله و نسبت ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها در کیست رادیکولار نسبت به گرانولوم دندانی مشاهده شد که میتواند بیانگر فعالیت بیشتر ماستسلها در کیست رادیکولار باشد اگرچه در مطالعات مختلف تعداد کلی ماستسلها در ضایعات التهابی پریآپیکال بررسی شده است،(22و12و10) اما تاکنون در مطالعهای، تعداد ماستسل دگرانوله و نسبت ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها به تفکیک در ضایعات التهابی پریآپیکال تعیین نشده است.
Caries و همکاران بیان کردند که ماستسلها با ترشح تریپتاز به طور غیرمستقیم در پرولیفراسیون اپیتلیالی مالاسز نقش دارند. ایشان گزارش نمودند که تریپتاز باعث تحریک آزادسازی 8-IL از سلولهای اپیتلیالی و افزایش بیان ICAM شده و ممکن است در ترمیم اپیتلیوم و فراخوانی گرانولوسیتها به دنبال فعالیت ماستسل نقش داشته باشد.(11)
مطالعات قبلی انجام شده در ضایعات مختلف ارتباط نزدیک بین ماستسل و عروق خونی و باندلهای عصبی را گزارش کردهاند.(25و15) در این مطالعه تراکم بیشتر ماستسلها در مجاورت سلولهای آماسی مزمن و نواحی فعال التهابی، در ضایعات التهابی پریآپیکال بیشتر بود. البته تعداد کمتری از ماستسلها در نواحی زیر اپیتلیوم در کیست رادیکولار و اکثراً با فاصله نسبت به عروق خونی مشاهده شدند.
در مطالعه حاضر، حضور ماستسلها در نواحی مجاور اپیتلیوم سنگفرشی مطبق در کیست رادیکولار، به نوعی تأییدکننده نقش آنها در القاء پرولیفراسیون بقایای اپیتلیالی مالاسز و تاثیر در تشکیل کیست رادیکولار میباشد.
در این مطالعه اکثراً ماستسلها در نواحی دورتری نسبت به عروق خونی مشاهده شدند. به نظر میرسد که ماستسلها بیشتر عواملی را جهت مهاجرت سلولهای آندوتلیال و فراخوانی آنها در نواحی دارای التهاب فعال ترشح مینمایند. مطالعه Rodini و همکاران حضور ماستسلها را بیشتر در نواحی مجاور لنفوسیتها و در مناطق التهابی فعال گزارش نمود.(15) Montes و همکاران تعداد ماستسلها را در ضایعات التهابی پریآپیکال در نواحی دارای التهاب مزمن بیشتر دانسته و دگرانولاسیون آنها را در این نواحی مشاهده نمودند. ولی تعداد ماستسلهای دگرانوله را محاسبه نکردند.(23) اما Walsh و همکاران ماستسلها را به عنوان سلولهایی با گرانولهای ترشحی فراوان و در اطراف عروق خونی در ضایعات دهانی مطرح کردند.(26) Kontianen و همکاران وجود ماستسلها را در نواحی فیبروزه ضایعات التهابی پریآپیکال گزارش نمودند.(27) مطالعه Rodini و همکاران(15) و Montes و همکاران(23) از نظر محل حضور ماستسلها در توافق با نتایج مطالعه مذکور بوده، اما نتایج مطالعه Walsh و همکاران(26) و Kontianen و همکاران(27) تأییدکننده مطالعه ما نیست.
در این مطالعه علاوه بر تعداد ماستسل، تعداد عروق خونی نیز در ضایعات التهابی پریآپیکال بررسی شد، به طوری که افزایش تعداد عروق خونی در کیست رادیکولار نسبت به گرانولوم دندانی مشاهده شد، اما اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. اکثر مطالعات قبلی نقش VEGF/VIP را به عنوان مدیاتور اصلی رگسازی در پاتوژنز ضایعات التهابی پریآپیکال تائید کردهاند و در مطالعاتی از نشانگر 31CD در بررسی تراکم عروق خونی در کیست رادیکولار استفاده شده است(28) اما در بررسی مقالات انگلیسی زبان، نشانگرهای 34CD و 105CD در تعیین تراکم عروق خونی در ضایعات التهابی پریآپیکال تا به حال استفاده نشده است. 34CD به عنوان سیالوموسین و مولکول چسبندگی سلولی عمل کرده و بیانگر تراکم عروق خونی در ضایعات تومورال و غیرتومورال است، اما قادر به افتراق عروق خونی تازه تشکیل شده از عروق خونی اولیه نیست.(8)
مروری بر مکانیسم تشکیل ضایعات پریآپیکال تأییدکننده نقش رگسازی در رشد و بزرگ شدن این ضایعات است.(28)
به نظر میرسد که سلولهای آماسی ابتدا از عروق خونی میزبان جهت تأمین اکسیژن و مواد غذایی استفاده میکنند ولی با افزایش تعداد سلولهای آماسی و بزرگ شدن ضایعات التهابی پریآپیکال، تشکیل عروق خونی جدید الزامی است. اما عروق خونی تازه تشکیل شده نابالغ بوده و نفوذپذیری بالایی دارند.(30و29و14)
لذا خروج اگزوداوترانسودا از آنها و تجمع مایع در خارج عروق خونی باعث افزایش فشار اسمزی و محدودیت در ناژ لنفاوی شده و در نتیجه موجب افزایش اندازه ضایعات التهابی پریآپیکال به ویژه کیست رادیکولار میگردد.(31و30و14)
در مطالعه حاضر ارتباط مثبتی در تراکم ماستسل و عروق خونی در کیست رادیکولار دیده شد اما این ارتباط در گرانولوم دندانی مشاهده نگردید. محققان در ضایعات مختلف ارتباط تراکم ماستسل با تراکم عروق خونی را بررسی کردند و در برخی از مطالعات این ارتباط تأیید شده است و نقش ماستسلها در افزایش تراکم عروق خونی مثبت گزارش شده است(17و16) اما مطالعات دیگر مثلاً در کارسینوم سلول کلیوی تراکم ماستسل و عروق خونی تأیید نشده است.(18)
به نظر میرسد که این ارتباط بر حسب نوع ضایعه و مراحل مختلف بالینی ضایعه متفاوت باشد. در مطالعه مذکور ارتباط مثبت تراکم عروق خونی با تراکم ماستسل در کیست رادیکولار تأییدکننده نقش ماستسلها در افزایش رگسازی در این ضایعه التهابی پریآپیکال است.
همواره این سؤال که ماستسلها نقش اولیه در رگسازی ضایعات التهابی پریآپیکال دارند یا نقش ثانویه مطرح است. به نظر میرسد که اگر نقش اولیه برای ماستسل در رگسازی مطرح باشد تعداد ماستسل در گرانولوم دندانی باید از کیست رادیکولار بیشتر باشد. چون در پیشرفت ضایعات التهابی پریآپیکال معمولاً تبدیل گرانولوم به کیست رادیکولار مشاهده میشود ولی عکس مطلب فوق در مطالعه ما مشاهده شد. بنابراین به نظر میرسد ماستسلها در رگسازی ضایعات التهابی پریآپیکال نقش ثانویه داشته باشند و در مراحل اولیه رگسازی در ضایعات التهابی پریآپیکال، سلولهای التهابی دیگری غیر از ماستسلها در رگسازی نقش داشته باشند و ماستسلها نقش کمکی در فرایند رگسازی این ضایعات و در ادامه روند رشد داشته باشند که احـتمالاً از طـریق تقابـل عـملکرد لـنفـوسیتها و ماستسلها قابل توجیه است.
مطالعه Sharma و همکاران نقش ماستسلها را در آغاز فرایند رگسازی در التهاب تأیید نکرده و به نوعی آنها را در تداوم روند التهاب موثر دانسته اند.(22)
مطالعه Leonardi و همکاران نیز بیانگر نقش سلولهای آماسی و فیبروبلاست جهت تولید VPF/VEGF و رگسازی در مراحل اولیه تشکیل ضایعات التهابی پریآپیکال است(32) که نتایج هر دو مطالعه به نوعی مؤید نتایج مطالعه مذکور است.
در این مطالعه با افزایش شدت ارتشاح التهابی، تعداد ماستسلها و تعداد عروق خونی افزایش نشان داد اما نسبت ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها در ضایعات التهابی پریآپیکال با افزایش شدت التهاب اختلاف معنیداری را نشان نداد. به نظر میرسد که ماستسلها همراه با ارتشاح آماسی مزمن عواملی را ترشح میکنند که منجر به افزایش تعداد عروق خونی میگردد. اگرچه مطالعه Walsh و همکاران(26) تأییدکننده نتایج مطالعه مذکور است اما مطالعه Leonardi و همکاران بیانگر ارتباط معکوس شدت التهاب، رگسازی و تراکم ماستسل میباشد.(32) به نظر میرسد که نوع ضایعات موجود در مطالعه بر روی نتایج مؤثر باشد.
در مقایسه نتایج مطالعات مختلف با مطالعه مذکور تفاوتهایی دیده میشود که به نظر میرسد نوع روش رنگآمیزی، نوع نشانگر مورد استفاده جهت تعیین تراکم عروق خونی، نوع ماده فیکساتیو استفاده شده، تعداد فیلد میکروسکوپی و بزرگنمایی مورد بررسی، طریقه بررسی تعداد عروق خونی و تعداد ماستسل، رنگآمیزی توأم تولوئیدین بلو و ایمونوهیستوشیمی در یک اسلاید و یا در دو اسلاید جداگانه و حتی سن و جنس افراد مبتلا به ضـایعات التهابی پـریآپیکال بر روی نتایج مطالعه موثر باشد.
بهترین شیوه درمان در ارتباط با ضایعات التهابی پریآپیکال حذف عامل محرک و درمان عصب کشی است. پیگیری بیمار همراه با درمان ریشه منجر به بهبود ناحیه میگردد ولی شناسایی بیشتر و فهمیدن مکانیسمهای مؤثر در پاتوژنز و پیشرفت ضایعات التهابی پریآپیکال و عملکرد کلیه سلولهای آماسی به ویژه ماستسلها حائز اهمیت است.(30و24) به طوری که شاید جلوگیری از فعالیت این سلولهای چندکاره و مهندسی بالقوه بافتهای مختلف بدن توسط داروهای ممانعتکننده از عملکرد و دگرانولاسیون آنها بتواند در آیندهای نه چندان دور در درمان ضایعات التهابی پریآپیکال کمککننده باشد.
نتیجه گیری
ماستسلها و عروق خونی در پاتوژنز ضایعات التهابی مزمن پریآپیکال موثرند. تراکم ماستسل و انواع دگرانوله آن و نسبت ماستسل دگرانوله به کل تعداد ماستسلها در کیست رادیکولار بیشتر از گرانو لوم دندانی بود، اما تفاوت معنیداری در تراکم عروق خونی در دو ضایعه فوق دیده نشد. به نظر میرسد که ارتباط تراکم ماستسل با عروق خونی بر حسب مرحله مختلف بالینی ضایعات التهابی پریآپیکال متفاوت باشد.
تشکر و قدردانی
این مطالعه حاصل طرح تحقیقاتی مصوب و پایان نامه دانشجویی فاطمه ادهمی به شماره 609 است که بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه و کارکنان مرکز تحقیقات سلولی مولکولی بابل کمال تشکر را داریم.