نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
2 استاد گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
3 دانشیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، ایران
4 استادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Today, the use of all-ceramic restorations in dental implants has increased due to proper structural characteristics and excellent esthetics. For more beauty, zirconia frames might be exposed to repetitive firing cycles due to their unfavorable color, leading to increased lack of restoration compliance. Given the effects of marginal gap on inflammation around fixtures and implant failure, this study aimed to evaluate the effects of porcelain multiple firings on marginal gap and internal fit of zirconia frames to dental implant abutments.
Materials & Methods: In total, 40 abutments were selected and divided into four groups. In the first group, zirconia frames were fabricated at 0.4 mm diameter. The frames were cemented and marginal gap was measured after thermal cycles (magnification: 40X). In addition, the space between the abutment and crown, which was cut with a diamond disc, was measured in order to measure internal fit values (magnification: 40X). While the phases were similarly carried out for the second, third, and fourth groups, the samples were porcelain-fused for two, four, and six times before cementing the implant crown to the abutment, respectively. Moreover, the final porcelain thickness was estimated to be 2 mm, followed by the evaluation of the marginal gap parameters and internal fit values.
Results: In this study, the marginal gap value was reported to be 52-69 micrometers, while the internal fit value was 17-26 micrometers. In terms of marginal gap and internal fit of zirconia frames, no significant difference was observed in the samples after porcelain firing cycles, compared to those with no firing.
Conclusion: According to the results, zirconia was not significantly affected by porcelain firing cycle due to its high mechanical properties, as well as high strength and complete sintering. Moreover, no significant difference was observed in the compliance of zirconia frames with dental implant abutments after multiple firing cycles.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
رستوریشنهای تمام سرامیکی به دلیل خصوصیات ساختاری مناسب و زیبایی عالی در درمانهای ایمپلنت مورد توجه قرار گرفته است.(1) فریمهای زیرکونیایی به علت مزایایی نظیر استحکام بالا یک انتخاب عالی برای استفاده در مواد تمام سرامیکی هستند.(1) خصوصیات مکانیکی زیرکونیا شامل تطابق بالینی مناسب و مکانیسم سخت شدن انتقالی منحصر به فرد میباشد. ولی با توجه به رنگ نامناسب زیرکونیا برای دستیابی به نتایج زیبایی عالی، فریمورکها باید با استفاده از سرامیکهایی که خصوصیات مکانیکی آنها در مقایسه با خود فریمورک ضعیفتر میباشد؛ Layer گردند.(2) در فریم ورکهای زیرکونیایی؛ سرامیک پوشاننده با استفاده از تکنیکهای Build-up لایهایی یا Pressing به کار گرفته میشود.(2) فرآیند لایر کردن باعث بروز تغییراتی روی فرم زیرکونیا نظیر کاهش مقادیر استحکام آن میگردد. با وجود این که استرسهای کششی باقیمانده میتواند سرامیک را مستعد شکست اولیه نماید(3)؛ کاربرد لایههای سرامیکی بیشتر یا همان پختهای مکرر معمولاً برای دستیابی به پارامترهای رنگ و زیبایی و یا کانتور مناسب ضرورت دارد.(3) سرامیکهای زیرکونیایی با استفاده از تکنیکهای CAD/CAM یا CAM ساخته می شود و قابلیت آنها به عنوان مواد زیرساختار با استحکام بالا به تأیید رسیده است.(5-4) همچنین؛ سرامیکهای زیرکونیایی استحکام شکست بالا و محدوده تغییرات استحکام اندک و پایایی ساختاری بالایی دارند.(6)
تطابق روکش با اباتمنت در رستوریشنهای دندانی یکی از معیارهای موفقیت بالینی این درمانها بوده و تلاشهای متعددی به عمل آمده تا میزان گپ لبههای رستوریشن به حداقل رسانده شود.(8)تطابق روکشها معمولاً از طریق اندازهگیری گپ بین دندان تراش یافته وسطوح رستوریشن محاسبه می شود(10و9) و فاصله خطی از خط خاتمهی تراش Cavosurface در تراش تا مارجین رستوریشن نیز تحت عنوان تغییرات مارجینال مطلق نامیده می شود.(12و11) با این حال؛ امکان برآورد گپ مارجینال از طریق یک تعریف خاص مقدور نمیباشد.(13) در صورت عدم موفقیت در برقراری تطابق روکش با اباتمنت؛ بروز عوارضی مانند التهاب لثه، عفونت بافتهای اطراف ایمپلنتها و در نهایت، شکست درمان محتمل است.(12) برخی شواهد نیز نشان دهنده تجمع پلاک، افزایش ایندکس جنجیوال و افزایش عمق پاکت در رستوریشنهای با تطابق بالینی ضعیف میباشد.(15و14) تغییر در میکروفلور زیرلثهای نیز با تطابق ضعیف مارژینال مرتبط دانسته شده است.(16)
تطابق ریختگیها نتیجه فاکتورهای متعددی است که با خصوصیات داخلی مواد و تکنیکهای بالینی ارتباط دارد، طوری که اگر همه متغیرها در جهت حصول یک تطابق کامل به دقت کنترل شوند، رستوریشن در صورت عدم وجود فضای کافی برای ماده چسباننده یا سمان نمیتواند به طور کامل بنشیند.(17)
میزان تطابق مارجینال در رستوریشنهای تمام سرامیکی در حد 160-19 میکرون گزارش شده است.(18و12و11) همچنین؛ میزان گپ قابل قبول در یک مورد تا حد 120 میکرون(19) ودر تحقیقات دیگر(21و20)؛ تا حد 100 میکرون قابل قبول گزارش شده است. البته، دربارهی نحوهی اندازهگیری گپ نظرات مختلفی وجود دارد. Sorensen(22) گپ را به دو بخش عمودی و افقی تقسیمبندی کرده است و Holmes و همکاران(10) نیز؛ گپ را به صورت فاصله بین سطح داخلی رستوریشن و سطح خارجی تراش دندان تعریف کردند. علاوه بر این؛ Groten و همکاران(20) تا 30 درجه اختلاف با مسیر مشاهده گپ در تکنیک Holmes را قابل قبول دانسته و نشان دادند نتایج اندازهگیری گپ با میکروسکوپ نوری و الکترونی تفاوت معنیداری نداشته و با استفاده از هر دو روش میتوان گپ را با دقت کافی اندازهگیری کرد. با توجه به اثرات وجود گپ یا درز در ایجاد التهاب لثه و شکست ایمپلنت و از آنجا که فریمهای زیرکونیایی در اباتمنتها با معمولاً حداقل ضخامت ساخته میشوند؛ ضرورت بررسی اثرات پختهای مکرر پرسلن در میزان درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی مورد تأکید قرار گرفته است.
مواد و روش ها
در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی، ۴۰ عدد اباتمنت سایز 8/5 مدل SM از شرکت DIO با شماره (SAC5814T) برای بررسی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اطمینان از اینکه نمونهها دارای چه مقدار اختلاف با یکدیگر هستند؛ علاوه بر مکاتبه با شرکت و دریافت مقادیر متنوع نرمال اباتمنتهای شرکت؛ تمامی نمونهها با استفاده از کولیس دیجیتال میتویو(Mitutoyo America Corporation, Aurora,USA) با دقت (1± میکرون) در دو نقطه مشخص روی اباتمنتها اندازهگیری و به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. اباتمنتها با استفاده از یک جیگ پلاستیکی استاندارد و توسط آکریل شفاف ثابت شدند. قرار گرفتن اباتمنت در آکریل باید به گونهای انجام میشد که سطح اکلوزال اباتمنت موازی بر سطح افق واقع میگردید. پودر و مایع در ظرف شیشهای مخلوط شده و سپس؛ در داخل جیگ پلاستیکی ریخته شده و Cone اباتمنت در مرکز جیگ قرار داده شد. به دلیل حرارت زیاد ناشی از پلیمیریزاسیون آکریل؛ مجموعهها در داخل آب گذاشته شدند تا آکریل سختی نهایی خود را به دست آورد (تصویر 1).
تصویر 1 : نمونه اباتمنت مانت شده در آکریل
در مجموع؛ تعداد ۴۰ عدد اباتمنت به صورت کاملاً تصادفی در 4 گروه و 10 بار تکرار به شرح ذیل بررسی شدند.
در گروه اول؛ فریم زیرکونیا با حداقل ضخامت (mm4/0)(30)و با استفاده از دستگاه CAD-CAM شرکت AXSYS طبق دستورالعمل کارخانهی سازنده آماده شد (تصویر 2). بدون کاربرد Layering پرسلن، نمونهها با استفاده از سمان (Kuraray Medical Inc. Tokyo,Japan)Panavia F2(31)و طبق دستورالعمل کارخانه سازنده آماده و روی اباتمنتها قرار گرفتند. اضافات سمان پس زده شده از لبهها نیز توسط یک میکروبراش برداشته شده و در حالی که یک وزنه استاندارد یک کیلوگرمی روکش را در محل نگه داشته بود؛ فرآیند کیور کردن طبق دستور کارخانهی سازنده سمان انجام شد. اضافات سمان پس زده شده در لبهها با استفاده از توربین الماسی Superfine همراه با فشار آب و هوا از لبهها حذف گردید. سپس؛ نمونهها 3000 دور تحت فرآیند چرخههای حرارتی قرار گرفتند؛ طوری که در هر سیکل 1 دقیقه در آب سرد C°5 و 30 ثانیه خارج از ظرف آب و نیز 1 دقیقه درآب گرم C°55 قرار گرفتند. بعد از آن؛ با هدف مشخص ساختن سمان کامپوزیتی بین روکش و اباتمنت؛ نمونهها 48 ساعت در فوشین بازی 2/0 درصد قرار داده شدند.
در ابتدا؛ میزان درز لبهای در نمونهها اندازهگیری شد. قبل از مشاهده درز توسط استریومیکروسکوپ؛ نمونهها توسط آب شسته شدند تا اگر دبری روی آنها وجود داشته باشد، این دبریها حذف گردند. سپس؛ درز لبهای در 12 ناحیه یکسان ودر تکتک نمونهها با استفاده از استریومیکروسکوپ ((Steriomicroscop Carton با بزرگنمایی 40 برابر اندازهگیری شد.(32) (تصویر 3)
تصویر 2 : دستگاهCAD/CAM شرکت AXSYS در حال تراش فریمهای زیرکونیا
تصویر 3 : نمونه اندازهگیری میزان Marginal gap با بزرگنمایی 40 برابر
عرض درز به عنوان کوتاهترین فاصله بین اباتمنت و روکش در نقاط تعیین شد در نظر گرفته شده و برای اطمینان از صحت اندازهگیریها؛ هر نقطه 3 بار و کلاً توسط یک نفر اندازهگیری شد. در مرحله بعدی؛ میزان تطابق داخلی نمونهها اندازهگیری شد. برای این منظور؛ نمونهها از وسط برش خورده و به دو نیمه تقسیم شدند. از این جهت؛ قبل از برش لازم بود نمونهها در آکریل شفاف ثابت گردند. بنابراین؛ نمونهها در قالبهای فلزی مخصوص قرار داده شدند، طوری که کل روکش در آکریل مدفون گردد.
بعد از سفت شدن آکریل، نمونهها خارج شده و در دستگاه برش قرار گرفتند. نمونهها با استفاده از دیسک الماسی با قطر mm6/0 همراه با جریان آب که برای خنک کردن نمونه و دستگاه بر روی تیغه در حال برش ریخته میشد، از وسط به دو نیم تقسیم شدند (تصویر 4). سپس؛ فاصله بین اباتمنت و روکش که توسط سمان پر شده بود؛ در 7 نقطه وتوسط استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 برابر اندازهگیری شد (تصویر 5). بیرونیترین نقطهای که اندازهگیری میشد، حداقل 50 میکرومتر با مارژین خارجی فاصله داشت؛ تا در مواردی که سمان اضافه بیرون زده شده باشد، خطای مشاهدهایی روی ندهد.(32)
در گروه دوم؛ تمام مراحل مشابه گروه اول بود فقط با این تفاوت که نمونهها قبل از سمان کردن روکش روی اباتمنت؛ با استفاده از پرسلن شرکت Noritake مدل CZR و رنگ D2 و طبق دستورالعمل کارخانهی سازنده دو مرتبه پخته شده و ضخامت نهایی پرسلن 2 میلیمتر باقی ماند. یک جیگ آکریل نوری برای مشابهسازی ضخامت پرسلن به کار گرفته شد.
در گروه سوم؛ تمامی مراحل مشابه گروه اول بوده است؛ فقط با این تفاوت که نمونهها قبل از سمان کردن روکش روی اباتمنت با استفاده از پرسلن شرکت Noritake مدل CZR و رنگ D2 طبق دستورالعمل کارخانه سازنده 4 مرتبه پخته شده و ضخامت نهایی پرسلن 2 میلیمتر باقی ماند. یک جیگ آکریل نوری هم برای مشابهسازی ضخامت پرسلن به کار گرفته شد.
تصویر 4 : نمونهی اباتمنت برش خورده
تصویر 5 : اندازهگیری میزان درز لبه ای با بزرگنمایی 40 برابر
در گروه چهارم؛ تمام مراحل مشابه گروه اول انجام شد؛ فقط با این تفاوت که نمونهها قبل از سمان کردن روکش روی اباتمنت؛ با استفاده از پرسلن شرکت Noritake مدل CZR و رنگ D2؛ طبق دستورالعمل کارخانه سازنده 6 مرتبه پخته شده و ضخامت نهایی پرسلن هم 2 میلیمتر باقی ماند. در این گروه هم؛ یک جیگ آکریل نوری برای مشابهسازی ضخامت پرسلن به کار گرفته شد برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS (Statistical package for social sciences) با ویرایش 20 استفاده شد. ابتدا، شاخصهای میانگین و انحراف معیار و سایر شاخصهای پراکندگی مرکزی مقادیر درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در شرایط عدم پخت پرسلن و دفعات مختلف پخت آن (2، 4 و 6 بار) محاسبه و گزارش گردید. مقادیر پارامترهای درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در شرایط مختلف با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه One-sided analysis of variance: (ANOVA) مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
یافته ها
در شرایط عدم پخت پرسلن؛ میزان درز لبهای بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت اپمپلنتهای دندانی برابر 37/3±6/58 میکرومتر؛ در 2 بار پخت پرسلن معادل 18/3±9/59 میکرومتر؛ در 4 بار پخت پرسلن برابر 98/3±1/61 میکرومتر و متعاقب 6 بار پخت پرسلن؛ میزان درز لبهای بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی معادل 91/2±4/62 میکرومتر برآورد گردید (جدول 1). طبق نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه؛ تفاوت آماری معنیداری از نظر میزان درز لبهای بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی متعاقب دفعات پخت پرسلن به تعداد 2؛ 4 و 6 بار یا عدم پخت پرسلن مشاهده نگردید (09/0=P) از طرف دیگر؛ در شرایط عدم پخت پرسلن؛ میزان تطابق داخلی بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی برابر 72/2±5/19 میکرومتر؛ در 2 بار پخت پرسلن برابر 11/2±3/20 میکرومتر؛ در 4 بار پخت پرسلن معادل 49/2±8/21 میکرومتر و در 6 بار پخت پرسلن؛ میزان تطابق داخلی بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی برابر 93/1±8/21 میکرومتر برآورد گردید (جدول 2). طبق نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه ؛ تفاوت معنیداری از نظر مقادیر تطابق داخلی بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در دفعات پخت پرسلن (2، 4 و 6) بار یا در شرایط عدم پخت پرسلن مشاهده نگردید (08/0=P).
جدول 1 : میانگین و انحراف معیار مقادیر درز لبهای بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در دفعات مختلف تکرار فرآیند پخت پرسلن
دفعات پخت پرسلن |
تعداد |
میانگین (میکرومتر) |
انحراف معیار |
حداقل (میکرومتر) |
حداکثر (میکرومتر) |
|
بدون پخت 2 بار پخت 4 بار پخت 6 بار پخت |
10 10 10 10 |
6/58 9/59 1/61 4/62 |
37/3 18/3 98/3 91/2 |
0/52 0/56 0/54 0/58 |
0/63 0/65 0/68 0/69 |
|
نتیجه آزمون آنالیز واریانس |
09/0P= 309/2F= |
جدول 2 : شاخصهای پراکندگی مرکزی مقادیر تطابق داخلی بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در دفعات مختلف تکرار فرآیند پخت پرسلن
دفعات پخت پرسلن |
تعداد |
میانگین (میکرومتر) |
انحراف معیار |
حداقل (میکرومتر) |
حداکثر (میکرومتر) |
|
بدون پخت 2 بار پخت 4 بار پخت 6 بار پخت |
10 10 10 10 |
5/19 3/20 8/21 8/21 |
72/2 11/2 49/2 93/1 |
0/17 0/18 0/18 0/19 |
0/25 0/24 0/26 0/25 |
|
نتیجه آزمون آنالیز واریانس |
08/0P= 409/2F= |
بحث
تطابق مارجینال رستوریشنهای دندانی نیز یکی از معیارهای مهم در تطابق روکش با اباتمنت بوده و میتواند نقش اساسی در طول عمر رستوریشن داشته باشد. با افزایش فضای مارژینال، مواد سمانی بیشتری در معرض محیط دهان قرار میگیرند. به علت حلالیت اکثر سمانهای دندانی، پلاک باکتریایی در این ناحیه تجمع یافته، باعث التهاب لثه و در نهایت شکست پروتزی میگردد.(10) بر اساس تحقیقات انجام شده، نرخ ماندگاری و موفقیت ۵ ساله روکشهای زیرکونیای متکی بر ایمپلنتهای دندانی، عالی و روکشهای متکی بر دندان، خوب میباشد. البته این نتایج بر اساس مرور تعداد کمی از مقالات انجام شده و ضرورت بررسی بیشتر را مخصوصاً در زمینه ایمپلنتهای دندانی بیشتر میکند. همچنین مهمترین رکن در موفقیت طولانی مدت یک رستوریشن تطابقی است که بعد از سمان کردن یک پروتز به دست میآید(9) یکی از اهداف این تحقیق بررسی این متغیر بوده است.
تعداد نقاط اندازهگیری در هر رستوریشن برای بررسی تطابق داخلی و مقادیر درز لبهایی متفاوت گزارش شده است. Groten و همکاران(13)؛ پیشنهاد کردند در شرایط ایدهآل، 50 نقطه یا حداقل تعداد 25-20 نقطه باید از این جهت در هر کراون اندازهگیری شود. البته نتایج محاسبات روی 12-4 نقطه در سیستمهای مختلف روکش یا فرآیندهای ساخت موفق کافی بوده و دقت محاسبات در آنها نیز با افزایش تعداد نمونهها بهبود پیدا کرده بود.(13)در اکثر مطالعات؛ تعداد 10-5 نمونه برای هر یک از گروهها به کار گرفته شده است.(36-33و11)در تحقیق Balkaya و همکاران(27)؛ تعداد 18 نقطه برای اندازهگیری انتخاب شده و 10 نمونه هم در هر گروه بررسی شدند. در تحقیق حاضر نیز؛ تعداد 10 نمونه در هر یک از گروهها بررسی شد و برای برآورد مقادیر درز لبهای، 12 نقطه و برای بررسی مقادیر تطابق داخلی، 7 نقطه بررسی شدند که به نظر میرسد دقت و تعمیمپذیری کافی داشته باشد.(37)
در تحقیق Keshvad و همکاران(29)؛ برای بررسی میزان درز لبهای در نمونههای اینله سرامیکی؛ کمترین فاصلهی بین اینله سرامیکی با مینای دندان، در 12 نقطه برای هر نمونه و برای بررسی میزان تطابق داخلی؛ فاصله بین ترمیم با دندان در 7 نقطه اندازهگیری گردید. طبق تعریف استاندارد ISO در سال 1994؛ معیار اندازهگیری درز لبهای به عنوان بیشترین فاصله بین لبه ترمیم و دندان تعیین شده است.(38)برخی محققان نیز از ضخامت سمان استفاده شده برای چسباندن ترمیم به منظور برآورد میزان تطابق رستوریشن استفاده کردهاند.(39)با وجود این که ماده چسباننده با هدف پرکردن فاصله بین ترمیم و دندان به کار رفته و ضخامت آن هم میتواند ملاکی برای ارزیابی تطابق رستوریشن باشد؛ ولی از آنجا که در برخی نواحی سمان کاملاً جریان نیافته و فضای مابین ترمیم و دندان را پوشش نمیدهد؛ بنابراین تنها اندازهگیری عرض سمان برای برآورد مقادیر درز لبهای یا تطابق داخلی ترمیم کافی نخواهد بود. البته، اندازهگیری فاصله بین فریمهای زیرکونیایی و اباتمنتها مشکلات خاص خود را داشت که برای تشخیص این فاصله؛ نمونهها در محلول فوشین بازی 2/0 درصد قرار گرفتند تا رنگ گرفته و محاسبه فاصله فریمها و اباتمنتها تسهیل گردد.
میانگین مقادیر درز لبهای و تطابق مارجینال در کل محاسبات روی نمونهها نشان دهنده میزان آن در کل رستوریشن میباشد؛ هرچند ممکن است تغییرات مارجینال رستوریشن در موقعیتهای مختلف آن متفاوت باشد.(40)البته میزان تطابق مارجینال در هر یک از موقعیتهای مورد بررسی ممکن است به دلیل Distortion غیریکنواخت Substracture طی فرآیند پخت پرسلن(41) و فرم نامتقارن مارجینهای کوپینگ(42) تغییر پیدا کند. Holmes و همکاران(11)؛ گزارش کردند میزان تطابق در موقعیتهای مختلف در اطراف مارجینهای رستوریشن تفاوتهای معنیداری با یکدیگر نداشته است. از این رو؛ شاید بتوان گفت هیچ تفاوتی از نظر مقادیر تطابق مارجینال و درز لبهای بین فریمهای زیرکونیا و اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در نقاط مختلف اندازهگیری در رستوریشنها در تحقیق حاضر وجود نداشته است؛ کما اینکه متعاقب انجام سیکلهای مختلف پخت پرسلن نیز؛ تفاوتهای قابل توجهی از نظر میزان تطابق مارجینال نمونهها در گروههای مختلف مشاهده نگردید.
در تحقیق حاضر و در شرایط عدم پخـت پرسـلن؛ میزان درز لبهای بیـن فـریمهای زیرکونـیایی با اباتمنت اپمپلنتهای دندانی در مجموع؛ هیچ تفاوت معنیداری از نظر مقادیر درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در شرایط عدم پخت پرسلن و تکرار دفعات پخت آن مشاهده نگردید؛ هرچند با افزایش دفعات پخت میزان عدم تطابق به اندازه بسیار محدودی افزایش یافته بود که این افزایشها بسیار جزئی و قابل اغماض بودند. همچنین؛ تمامی مقادیر درز لبهای و تطابق مارجینال در گروههای مختلف در محدوده قابل قبول از نظر بالینی قرار داشته.
تا به حال؛ تحقیقی روی میزان درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی متعاقب سیکلهای مختلف پخت پرسلن انجام نشده است. Balkaya و همکاران(27)؛ اثرات سیکلهای گداخت گلیز و پرسلن در میزان تطابق سه نوع کراون تمام-سرامیک را بررسی کردند و برعکس نتایج تحقیق حاضر نشان دادند سیکل گداخت پرسلن در مقادیر تطابق مارجینال تمامی روکشهای تمام-سرامیک موثر بوده ولی سیکل گداخت گلیز هیچ تأثیری در آن نداشته است.
با وجود عدم دسترسی به یک استاندارد معتبر؛ Christensen(24)؛ میزان قابل قبول تطابق مارجینال در موقعیتهای تحت لثهای در شرایط بالینی را در محدوده 119-34 میکرومتر گزارش کردند؛ در حالی که محدوده فوق لثهای تطابق مارجینال توسط ایشان معادل 51-2 میکرومتر برآورد گردید. McLeam و Fraunhofer(25)؛ میزان درز لبهایی قابل قبول از نظر بالینی را در حد 120 میکرومتر برآورد کرد. همزمان Lofstrom و Barakat(47)؛ کراونهای با تطابق مناسب از نظر بالینی را با استفاده از میکروسکوپ بررسی و تغییرات مارجینال آنها را در حد 65-7 میکرومتر گزارش کردند. با در نظر گرفتن مقادیر گزارش شدهی فوق؛ نتایج تحقیق حاضر در شرایط مختلف بدون پخت پرسلن و در تکرار دفعات مختلف پخت پرسلن، همگی در محدوده قابل قبول قرار داشته است. تفاوتهایی که از نظر مقادیر تطابق مارجینال رستوریشنها در مطالعات مختلف دیده میشود؛ ممکن است با روشهای اندازهگیری تطابق(46)؛ نوع میکروسکوپ و فاکتور بزرگنمایی به کار رفته برای محاسبات؛ موقعیت نقاط(46) و تعداد دفعات اندازهگیری؛ نوع دای به کار رفته برای انجام محاسبات و نیز انجام محاسبات روی روکشهای سمان شده یا سمان نشده(12) مرتبط باشد.
تا به حال؛ روش استانداردی برای اندازهگیری مقادیر تطابق مارجینال پیشنهاد نشده است.(22)همچنین؛ موقعیتهای انتخاب شده برای اندازهگیری تطابق مارجینال در روی رستوریشن ممکن است در تحقیقات مختلف متفاوت داشته(13)همچنین خود تطابق احتمال دارد با استفاده از روشهای مختلفی محاسبه گردد.(35)با وجود اینکه مارجینهای روکش و اباتمنت ممکن است از نظر بالینی تیز باشد، ولی هنگام مشاهدات میکروسکوپ؛ این مارجینها گرد تداعی شده و مشکلاتی در انتخاب نقاط مورد نظر برای اندازهگیری مدخل مارجینال ایجاد مینماید.(22و13)همچنین؛ تعداد نقاط اندازهگیری و موقعیت مختلف آنها میتواند تفاوتهای موجود در نتایج تحقیقات مختلف را توجیه نماید.(25و11)
موضوع مهم دیگر که در پیشینههای تحقیقاتی درباره مقادیر متفاوت گپ مارجینال به آن اشاره شده است، اینکه برخی محققان، روکشها را بعد از سمان کردن از نظر تطابق لبهای ارزیابی کردهاند(22و11)؛ براین اساس، شاید بتوان گفت هدف مطالعات اشاره شده اندازهگیری ضخامت فیلم (Film thickness) سمان از دیدگاه بالینی بوده است. با این حال، تردیدی نیست در مطالعات انجام شده در زمینهی مقادیر درز لبهای، هدف بالینی همان ارزیابی میزان دقت سیستمهای سرامیکی و کامپوزیتی خاص میباشد و اندازهگیری ضخامت فیلمهای سمان، ممکن است احتمال تهیه گزارش دقیق دربارهی دقت اولیه سیستم را به واسطهی برخورد با فرآیندهای لابراتواری پیچیده تر با شک و تردید همراه نماید. همچنین، اندازهگیری تفاوتهای موجود در روشهای مختلف سمان کردن شامل ارزیابی اثرات دو سیستم یعنی سیستم ترمیمی و فرآیند سمان کردن خواهد بود. بنابراین، محقق باید یک معادله دومجهولی را در این زمینه حل نمایند. تردیدی نیست که خطاهای سیستماتیک و آماری اضافی مرتبط با فرآیند سمان کردن نیز در این زمینه وجود داشته و دقت نتایج محدود خواهد شد. علاوه بر موارد فوق، نوع میکروسکوپ و بزرگنمایی آن، موقعیت و تعداد اندازهگیریها، نوع دای استفاده شده در تحقیقات مختلف و اندازهگیری در قبل و بعد از سمان کردن همگی میتوانند نتایج تحقیقات مختلف را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین، در تکنیکهایی که ضخامت مقطع عرضی در آنها بررسی میشود، تعیین محل یکسان برای اندازهگیری در نمونههای مختلف مشکل است.(28)روند سمان کردن هم به دلیل ضخامت و ویسکوزیتهی عامل سمانی به همراه نیروی به کار رفته در حین نشاندن روکش میتواند باعث ایجاد تفاوت در نتایج مطالعات مختلف شود. علاوه بر این؛ دیستوریشن بعد از سیکلهای مختلف پخت پرسلن میتواند به دلیل وجود توده پرسلنی غیریکنواخت، روی داده و احتمالاً در محلهایی با پرسلن بیشتر، میزان گپ مارجینال هم بیشتر خواهد بود. همچنین، تفاوت در ضخامت پرسلن میتواند تطابق لبهای بین گروهها را متاثر سازد و عامل اولیه تفاوت در مارجینال رستوریشن باشد.(40) در تحقیق حاضر برای به حداقل رساندن موارد فوق، سمان پاناویا استفاده شده در تمام نمونهها در یک شرایط مشابه، با فشار استاندارد یکسان، حاصل از یک وزنه استاندارد برای تمام نمونهها و زمان تابش اشعه یکسان سمان شد. همچنین پرسلن در تمام نمونه با یک دستگاه و شرایط دمای یکسان، طبق دستورالعمل کارخانه سازنده پرسلن پخته شد و حد نهایی ضخامت پرسلن با یک جیگ استاندارد در تمام نمونهها در حد ۲ میلیمتر در تمام نواحی به طور یکسان کنترل شد و تمام مراحل از جمله مرحله برش و اندازه گیری توسط یک دستیار تخصصی پروتزهای دندانی و تحت نظارت یک متخصص پروتزهای دندانی انجام شد.
در این تحقیق؛ نمونهها به منظور شبیهسازی شرایط دهانی، 3000 دور تحت فرآیند چرخههای حرارتی واقع شدند؛ طوری که در هر سیکل 1 دقیقه در آب سرد C°5 و 30 ثانیه خارج از ظرف آب و نیز 1 دقیقه درآب گرم C°55 قرار گرفتند. استفاده از چرخههای حرارتی و بارگذاریهای مکانیکی، یکی از فرآیندهای مورد استفادهی محققان برای شبیهسازی شرایط دهانی میباشد. Hung و همکاران(41)؛ اثرات منفی قرار گرفتن در چرخههای حرارتی در مقادیر تطابق مارجینال روکشها را مورد تأکید قرار دادند؛ هرچند Beschnidt و Strub(12)؛ اثرات معنیداری از فرآیندهای Aging در میزان تطابق مارجینال مشاهده نکردند.
در تحقیق حاضر؛ از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 برابر برای اندازهگیری مقادیر درز لبهای و تطابق مارجینال فریمهای زیرکونیایی با اباتمنتهای ایمپلنتهای دندانی استفاده شد. Pera و همکاران(34)؛ از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 100× برای مشاهدات مستقیم تطابق مارجینال در 4 نقطه استفاده کرده؛ Rinke و همکاران(35)؛ از استریومیکروسکوپ مجهز به کامپیوتر با بزرگنمایی 180 برابر در 54 نقطه روی مارجین سیستمهای مختلف استفاده کرد.
بزرگنمایی انتخاب شده برای استریومیکروسکوپ در تحقیق حاضر در محدودهی بزرگنماییهای انتخاب شده در تحقیقات قبلی قرار داشته است.
ایجاد برخی تغییرات در مقادیر تطابق مارجینال فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی نشان میدهد که درز لبه ای و تطابق داخلی هنگام انجام و تکرار فرآیندهای پخت پرسلن ثابت نبوده و این تغییرات شاید به واسطهی دفعات مختلف پخت صورت بگیرد.(40)از آنجا که انقباض گداخت نتیجهی عملکرد توده پرسلن میباشد؛ شاید کاهش مقادیر تطابق مارجینال با افزایش دفعات تکرار پخت مرتبط باشد. تفاوت در مقادیر ضخامت پرسلن میتواند منجر به بروز تفاوت در میان روکشها در داخل هر یک از گروهها باشد؛ هرچند در تحقیق حاضر؛ ضخامت نهایی پرسلن در گروهها با تکرار دفعات پخت به میزان 2 میلیمتر تعیین گردید. از طرف دیگر؛ استفاده از یک توده اضافی پرسلن جهت جبران انقباض حاصل از پلیمریزاسون پخت پرسلن به نظر میرسد دلیل اولیهی تفاوت در مقادیر تغییرات مارجینال رستوریشنها باشد.
نتایج این مطالعه در مجموع نشان میدهد که زیرکونیا به دلیل خواص مکانیکی و استحکام بالا و نیز سینترنیگ کامل تحت تأثیر مراحل و تعداد دفعات چرخه پخت پرسلن قرار نگرفته و تطابق اولیه خود را حفظ کرده است.
در این تحقیق تلاش گردید با پیروی از دستورات کارخانجات سازنده، خطاهای لابراتواری در ساخت روکشها به حداقل برسد. همزمان کلیه مراحل ساخت و تهیه رستوریشنها هم زیر نظر متخصص پروتز عضو هیأت علمی دانشگاه انجام گرفت. بنابراین، میزان خطاهای احتمالی در ساخت رستوریشنها و اندازهگیری مقادیر تطابق لبهای و تطابق داخلی آنها حداقل و با توجه به قرار داشتن تمام آنها در محدوده استاندارد. قابل چشمپوشی بوده است. با این حال، باید توجه داشت کنترل چگونگی انجام فرآیندها نظیر آمادهسازی روکش و اندازهگیری مقادیر درز لبهای و تطابق بین فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت سیستمهای ایمپلنت در شرایط دهانی بسیار پیچیده خواهد بود. همچنین، بروز برخی خطاها در استریومیکروسکوپ غیرقابل اجتناب میباشد. علاوه بر این، باید دقت نمود تعمیم نتایج تحقیقات آزمایشگاهی به شرایط بالینی و در محیط دهان بیماران باید با احتیاط کامل صورت بگیرد. زیرا در شرایط آزمایشگاهی، انجام مراحل لابراتواری وفرآیندهای مختلف به دلیل یکسان بودن شرایط و عدم برخورد با متغیرهای مداخلهگر مختلف به راحتی انجام شده ولی در شرایط بالینی، به دلیل اثرات متغیرهای مختلف، انجام فرآیندها مستعد بروز خطاهای مختلفی میباشد.
نتیجه گیری
زیرکونیا به دلیل خواص مکانیکی و استحکام بالا و نیز سینترینگ کامل تحت تأثیر مراحل و تعداد دفعات چرخه پخت پرسلن قرار نمی گیرد و تطابق فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی در شرایط پخت یا عدم پخت پرسلن تغییرات قابل توجهی تجربه نمی کند.
اندازهگیری مقادیر درز لبهای و تطابق داخلی فریمهای زیرکونیایی با اباتمنت ایمپلنتهای دندانی با استفاده از روشهای دیگر نظیر نرمافزارهای کامپیوتری یا تکنیکهای لیزری مختلف، همچنین اندازهگیری مقادیر درز لبهای و تطابق داخلی در استفاده از سیستمهای مختلف روکش و سرامیک متعاقب قرار گرفتن در چرخههای مختلف پرسلن و نیز ارزیابی اثرات نوع طرح تراش، تکنیکهای مختلف سمان کردن، اثرات فرآیند Aging و چرخههای حرارتی روی مقادیر درز لبهای و تطابق داخلی در رستوریشنهای مختلف در تحقیقات آینده پیشنهاد می گردد.
تشکر و قدردانی
این مقاله منتج از پایان نامه به شماره 8931 از دانشکده دندانپزشکی کرمان می باشد. بدینوسیله از تمام کسانی که در تهیه و انجام این کار پژوهشی کمک نموده اند تقدیر و تشکر می گردد.