نوع مقاله : گزارش مورد
نویسندگان
1 دانشیار بیماریهای دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
2 استادیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
3 استادیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
4 استادیار گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
5 استادیار گروه جراحی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
6 دستیار تخصصی گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
7 دانشیار بیماریهای دهان، فک و صورت، مرکزتحقیقات پزشکی مولکولی و دندان پزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Malignent Fibrous Histiocytoma (MFH) is the most frequent soft tissue sarcoma of adulthood. The most common sites affected by MFH are limbs, orbit, retroperitoneum, pelvis and knee. Oral cavity and mandible involvements are very rare.
Case Report: A 35-year-old male was visited in the oral medicine department of Hamadan dental school with the chief complaint of pain and teeth mobility. The patient also had a history of paresthesia in lower lip for two monthes. In intraoral examination, there was a crater like, deep and disseminated ulcer in lower buccal and ligual gingiva of right mandibular teeth and exophitic lesion with smooth surface, and color similar to normal mucosa with 2×2×3 cm in diameter in buccal and lingual part of right lateral and central teeth extended to left second premolar was observed. Gingival resorption was observed in all adjascent teeth. There was radiolucency with irregular border in all part of lesion. MFH was confirmed by histopathological report.
Conclusion: The most common complaint of patients with malignant fibrous histiocytoma is the growing mass that could be ulcerative or painful. Early diagnosis and referral is very important in prognosis and survival of the patients.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
فیبروهیستیومای بدخیم (MFH) یا پلی مورفیک سارکوما به صورت یک نئوپلاسم بدخیم با منشأ ناشناخته در بافت نرم و استخوان مشاهده میگردد.(1)
این ضایعه اولین بار در سال 1961 توسط کافمن به عنوان یک تومور غنی از هیستیوسیت مطرح گردید.(2) در سال 1977، MFH به عنوان شایعترین سارکوم بافت نرم بالغین گزارش گردید، ضمن اینکه در این تومور هیچ منشأ سلولی واقعی مشخص نگردیده است.(3)
در سال 2002، سازمان بهداشت جهانی طبقهبندی مجددی برای این تومور تحت عنوان Undifferentiated Pleomorphic Sarcoma not otherwise Specified ارائه نمود.(4) این تومور در متافیزهای استخوانهای بلند اندامهای انتهایی از جمله ران و درشت نی دیده میشود و وجود این تومور در حفره دهان و ناحیه فک و صورت فوق العاده نادر است و ابتلاء فک پایین به این تومور تنها 3% تمامی ضایعات استخوانی MFH را تشکیل میدهد.(6و5)
طیف سـنی بـیماران مـبتلا به این تـومور 93-5 سال است؛ به طوری که بیشترین شیوع این تومور در دهه هفتم میباشد. این تومور در مردان دو برابر زنان شایعتر است و ضمن اینکه کافمن منشاء این تومور را هیستیوسیتیک خوانده است ولی امروزه به علت فقدان هیستوژنز مشخص در این ضایعه در بین محققین اختلاف نظر وجود دارد.(7)
پیشآگهی این تومور چندان مطلوب نیست و عود تومور شایع است. پیشآگهی این تومور تا اندازه زیادی به محل اولیه تومور بستگی دارد و ضایعات بزرگتر و عمقیتر پیشآگهی ضایعه را ضعیفتر مینماید و عود ضایعات حتی در صورت انجام جراحی رادیکال حدود 50% میباشد.(8)
لذا هدف از ارائه این گزارش، بیان یک مورد بسیار نادر از MFH در حفره دهان و فک پایین که منجر به مرگ بیمار گردید، میباشد.
شرح مورد
بیمار آقای 35 ساله بود که به بخش بیماریهای دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی همدان مراجعه نمود. ناراحتی بیمار از درد و لقی دندانهای فک پایین بعد از خارج نمودن دندان پر مولر اول سمت راست فک پایین بود. از حدود دو ماه قبل دندان مذکور به علت وجود پوسیدگی و درد شدید توسط دندان پزشک خارج شده بود.
طبق اظهارات بیمار خارج نمودن دندان مذکور همراه با درد شدید و ترومای زیاد و خونریزی شدید بوده است. پس از یک هفته، درد بیمار همچنان ادامه داشت به طوری که دندان پزشک برای بیمار ایبوپروفن، آموکسی سیلین و کوآموکسی کلاو تجویز نموده بود که تأثیری در کاهش درد و ناراحتی بیمار نداشت. در بررسی سابقه پزشکی بیمار هیچگونه بیماری سیستمیک و مصرف دارو وجود نداشت.
در معاینات بالینی خارج دهانی، لنفادنوپاتی ناحیه گردنی وجود نداشت و بیمار فاقد تریسموس بود. ولی در ناحیه سمت راست فک پایین و همچنین لب پایین درجاتی از پارستزی گزارش میگردد. سابقه مصرف مواد مخدر و مصرف سیگار (روزانه 20 عدد) در شرح حال بیمار قابل توجه بود.
در معاینه داخل دهانی، زخم منتشر عمیق با حاشیه برجسته در ناحیه لثه باکال و لینگوال دندان های سانترال سمت راست تا مزیال دندان مولر دوم سمت راست مشاهده شد. ضایعه برجسته بدون پایه با سطحی صاف هم رنگ مخاط مجاور و قوام سفت به ابعاد 2×2×3 سانتیمتر در ناحیه باکال و لینگوال دندانهای سانترال و لاترال سمت راست تا دندان پرمولر دوم سمت چپ وجود داشت. تحلیل لثه در تمامی دندانهای مجاور ضایعه مشاهده شد (تصویر 1). ضایعه محیطی باعث تغییرات استخوانی مرکزی شده بود به طوری که در نمای رادیوگرافی پانورامیک بیمار، رادیولوسنسی و در قسمتهایی کاهش دانسیته استخوان با حدود نامشخص و بدون بوردر اسکلروتیک از دیستال دندانهای پرمولر پایین سمت چپ تا دیستال دندان مولر دوم سمت راست مشهود بود. ضایعه در بعد عمودی از کرست ریج آلوئول تا کانال آلوئولار تحتانی امتداد یافته بود. تحلیل ریشه وجود نداشت. دندانهای ناحیه مذکور فاقد ساپورت استخوانی بوده و نمای شناور در هوا داشتند (تصویر 2).
در نمای CT اسکن بیمار تخریب صفحات کورتیکال باکال و لینگوال مشاهده گردید (تصویر 3).
با توجه به خصوصیات بالینی ضایعه که دردناک بود، درگیری استخوان داشت و بعد از کشیدن دندان ایجاد شده بود و ریسک فاکتور سیگار وجود داشت، تشخیص احتمالی کلینیکی اولیه استئومیلیت مطرح شد. از طرفی به دلیل دردناک بودن، وجود ضایعه محیطی و مرکزی باهم، سیر رشدی، سن و جنس بیمار استئوژنیک سارکوما مدنظر قرار گرفت. همچنین به دلیل سرعت رشد، شکل ضایعه، وجود ریسک فاکتور، درگیری استخوان و درگیری استخوان باکال و لینگوال، بدخیمی و کارسینوم سلول سنگفرشی مطرح شد.
سپس جهت تشخیص نهایی بیوپسی اینسیژنال از ضایعه صورت گرفت و نمونه مذکور به بخش پاتولوژی ارسال گردید.
در نمای هیستوپاتولوژیک ضایعه، دستجات کوتاهی از سلولهای دوکی شبیه فیبروبلاست و سلولهای گرد شبیه هیستیوسیت که با طرح گرد بادی آرایش یافته بودند همراه با نواحی از سلولهای ژانت پلئومورفیک با هستههایی با اشکال مختلف مشاهده شد و هم چنین اشکال میتوزی مشاهده گردید (تصویر 4). رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی برای مارکرهای ویمنتین، سیتوکراتین، آنتیژن CD-68، دسمین، پروتئین S100 و آنتیژن CD 34 انجام شد. سلولهای تومورال تنها برای ویمنتین و آنتیژن CD-68 مثبت بودند (تصویر 5و6).
تصویر 1 : زخم منتشر عمیق با حاشیه برجسته در ناحیه لثه باکال و لینگوال دندان های سانترال سمت راست تا مزیال دندان مولر دوم سمت راست و ضایعه برجسته بدون پایه با سطحی صاف هم رنگ مخاط مجاور و قوام سفت به ابعاد 2×2×3 سانتی متر در ناحیه باکال و لینگوال دندانهای سانترال و لاترال سمت راست تا دندان پرمولر دوم سمت چپ مشاهده می شود.
تصویر 2 : در نمای پانورامیک رادیولوسنسی و در قسمت هایی کاهش دانسیته استخوان با حدود نامشخص و بدون بوردر اسکلروتیک از دیستال دندانهای پرمولر پایین سمت چپ تا دیستال دندان مولر دوم سمت راست گسترش یافته است.
تصویر 3 : در نمای CT ضایعه، تخریب صفحات کورتیکال باکال و لینگوال مشاهده می گردد.
تصویر 4 : نمای هیستوپاتولوژیک، سلولهای دوکی و گردکه با طرح گردبادی آرایش یافته اند و با نواحی از سلولهای ژانت پلئومورفیک مخلوط هستند را نشان میدهد. (رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین 400×)
تصویر 5 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی مثبت سلولهای تومورال با نشانگر CD68(400×)
تصویر 6 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی مثبت سلولهای تومورال با نشانگر ویمنتین (400×)
در نهایت این یافتهها با تشخیص یک سارکوم پلئومورفیک غیرمتمایز فیبروز هیستیوسیتومای بدخیم مطابقت داشت. بعد از قطعی شدن جواب بیوپسی و تشخیص ضایعه، بیمار به بیمارستان امام خمینی تهران جهت ادامه درمان ارجاع گردید و بعد از عمل جراحی رادیکال و همی مندیبلکتومی همراه با رادیوتراپی، متأسفانه بیمار بعد از 18 ماه از درمان، فوت نمود.
بحث
MFH در 65% موارد در مردان و 35% موارد در زنان مشاهده میشود. از 69-5 سال گزارش شده و میانگین سنی آن 41 سال است و شایعترین تظاهر آن، توده با رشد آهسته بدون درد و زخم مخاطی است.(10و9)
سارکومای بافت نرم اغلب در انتهاها و تنه و تنها 2-5% موارد در ناحیه سر وگردن مشاهده میشوند. سارکوم دهانی به جز لنفومای بدخیم به شدت نادر هستند.(11) MFH استخوان، 5% کل تومورهای بدخیم استخوان را تشکیل میدهد. 10-3% کل MFH در ناحیه سر و گردن و اکثراً ناحیه سینونازال ایجاد میشود.(12،7) MFHفک پایین فقط 3% کل MFH استخوانی را تشکیل میدهد.(9)
اکثر موارد گزارش شده تاکنون با شکایت از تورم مراجعه نمودند که اکثرا مرد و در سنین بالا بودند(16-13) و یک مورد در کودک 9 ماهه گزارش شده بود.(13) اکثر موارد بدون درد بودند.(16-13) تظاهر زخم عمیق دردناک که در مورد حاضر وجود داشت، از تظاهرات نادر و در موارد پیشرفته تومور مشاهده میشود.
در مورد گزارش شده در این مطالعه، ضایعه در خلف فک پایین وجود داشت و بیمار به علت لقی دندان مراجعه نموده بود، تظاهرات MFH اغلب به شکل توده برجسته و تورم با درد مختصر، پارستزی، لقی مشابه ضایعات بدخیم فک میباشد.(17) علائم کلینیکی از 2 هفته تا 6 ماه وجود دارند و اغلب اندازه تومور حین تشخیص متوسط تا بزرگ است (7 سانتیمتر)؛ ضایعه فک پایین اغلب وسیع، استئولیتیک و با حاشیه نامشخص است.(18) در این بیمار زخم منتشر دهانی و پاراستزی از علائم اصلی حین مراجعه بیمار بودند.
همانند بیمار حاضر، ضایعه در مردان مقداری بیشتر است و بیمار اغلب از تودهای که در دوره کوتاه رشد کرده شاکی است، توده معمولاً دردناک نمیباشد مگر نزدیک عصب باشد که در این بیمار با توجه به وسعت ضایعه، درد و پاراستزی قابل توجیه بود.
تحلیل استخوان کورتیکال مجاور ضایعه به طور قوی پیشنهادکننده MFH(7) در نمای رادیوگرافی این بیمار تحلیل وسیع و منتشر وجود داشت.
ضایعات فک پایین اکثراً با درد، تورم، پاراستزی و لقی دندان مشابه تومورهای بدخیم دیگر است و ضایعات گزارش شده اکثراً ضایعه استئولیتیک با حاشیه نامشخص وسیع بدون ریج اسکلروتیک و واکنش پریوستال است. تظاهر کلاسیک ضایعه استئولیتیک خلف فک پایین در مرد بزرگسال با تورم و هیپواستزی است.(19) در بیمار حاضر هم این علائم کلاسیک وجود داشت که شک به ضایعه بدخیم و پروسه مزمن عفونی داخل استخوانی را برمیانگیخت.
تشخیص افتراقی در افراد جوان، استئوژنیک سارکوم است که اغلب بوردر اسکلروتیک و واکنش پریوستئال دارد ولی در افراد بالای 40 سال نمای غالب، استئولیتیک است که تشخیص افتراقی را مشکل میکند. یکی از تظاهرات استئومیلیت و کندروسارکوم غیرمتمایز هم به این صورت است.(7) در این بیمار واکنش پریویستئال وجود نداشت.
شایعترین سارکوم بافت نرم سر و گردن، رابدومیوسارکوم، MFH، فیبروسارکوم و نوروفیبروسارکوم، لیومیوسارکوما، لیپوسارکوم، رابدومیوسارکوما، آنژیوساکوما، پلاسموسیتومای منفرد و استئوسارکوم است.(11و7)
تــشخیـص ضـایـعه با تـوجه به درجـات مـختلف پلیمورفیسم سلولی و هتروژنسیتی فقط با پاتولوژی نسبتاً مشکل است و با ضایعات دیگر اشتباه میشود و جهت تشخیص نهایی ایمونوهیستوشیمی لازم است.(11و9) در این بیمار نیز نتیجه با انجام ایمونوهیستوشیمی تایید گردید. MFH انواع زیرگروههای هیستولوژیک زیر را دارا است: .Pleomorphic, Storiform, Myxoid, Giant cell, Inflammatory, Angiomatous.(7) که در بیمار حاضر نوع پلی مرفیک بود.
از آنجایی که CD34 سلولهای اندوتلیال نرمال و نئوپلاستیک را رنگآمیزی میکند، به منظور رد نئوپلاسمهای عروقی از این مارکر استفاده گردید. دسمین فیلامان بینابینی عضلانی بوده و در سلولهای عضلات صاف و مخطط دیده میشود و به منظور تشخیص تومورهای عضلات صاف و اسکلتی به کار میرود، با توجه به اینکه ضایعه مورد نظر برای این نشانگر رنگآمیزی مثبت نشان نداد، احتمال وجود تومورهای عضله صاف و مخطط رد میشود.
S100، پروتئینی است که در هسته و سیتوپلاسم سلولهای گلیال، شوان، ملانوسیت، کندروسیت، آدیپوسیت، میواپیتلیال و تومورهای مشتق شده از آنها مثبت میشود و رنگآمیزی این نشانگر در این ضایعه منفی بود، لذا تمام تومورهای ذکر شده رد میگردند. همچنین رنگآمیزی برای سیتوکراتین منفی بود پس تومورهای اپیتلیالی رد میشوند.(20)
اما ضایعه رنگ پذیری مثبتی را برای ویمنتین و CD68 نشان داد. در مجموع این یافتهها با تشخیص یک سارکوم پلئومورفیک غیرمتمایز / فیبروس هیستیوسیتومای بدخیم مطابقت دارد.(21)
در این بیمار بعد از نتیجه بیوپسی و شک به بدخیمی و تایید تشخیص با رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی، بیمار به مرکز درمان سرطان تهران ارجاع داده شد و از نظر متاستاز بررسی صورت نگرفت ولی تظاهر بالینی مبنی بر درگیری غد لنفاوی و ریه مشاهده نشد.
MFH استخوان بین فیبرهای عضلانی منتشر میشود و عود موضعی بالا ایجاد میکند و باید جراحی با مارجین سالم انجام شود.(9) در این بیمار چون در ناحیه سر و گردن عناصر حیاتی وجود دارد جراحی کامل مندیبلکتومی همراه رادیوتراپی و شیمی درمانی انجام شد(7) ولی پاسخ به درمان ضعیف بود. از نظر کلینیکی درگیری غدد لنفاوی وجود نداشت و Neck dissection انجام نشد هرچند ممکن است ضروری باشد.
درمان MFH فک پایین بر اساس تشخیص قطعی اولیه، با توجه به پاتولوژی و IHC، جراحی وسیع همراه بافت نرمال و فالواپ دقیق بعد از درمان، جهت جلوگیری از عود موضعی و متاستاز به ریه است.(9)
جراحی با مارجین سالم بهترین درمان برای سارکوم ناحیه دهان است.(8) برای بیمار فوق انجام شد. ولی با توجه به اینکه نوع داخل استخوانی پروگنوز ضعیفتری دارد (طول عمر 5 ساله: 5/6-53%) و تومور ناحیه سر و گردن تهاجمیتر است، متاستاز به استخوان و ریه شایع است (10-44%) و پروگنوز را بدتر میکند.(19و11) در بیمار حاضر وجود متاستاز بررسی نشد.
عوامل موثر بر بقا و پیشآگهی که با طول عمر بیمار مرتبط هستند شامل Grade تومور، عمق، اندازه، متاستاز، سن و زیرگروه هیستولوژیک میباشد که در سنین کمتر (زیر 60 سال)، اندازه کمتر از 5 سانت، محل سطحی، Grade پایین، عدم متاستاز و نوع Mixoid پروگنوز بهتر میباشد.(22) در این بیمار با وجود سن کم، پروگنوز فوقالعاده ضعیف بود و مرگ بیمار در کمتر از 2 سال اتفاق افتاد.
هرچند MFH بیماری قابل بهبودی است. پروگنوز آن خوب نیست و عود شایع است.(7)
نتیجه گیری
بدخیمیهای حفره دهان اغلب در مراحل اولیه بدون علامت میباشند و تشخیص زودرس ضایعات یکی از مشکلات اصلی در درمان و پیشآگهی این بیماران است. شایعترین شکایت بیماران با فیبروهیستیومای بدخیم وجود یک توده با قابلیت رشد میباشد که ممکن است زخمی و یا دردناک باشد و تشخیص و ارجاع به موقع در پیشآگهی و طول عمر بیماران تاثیر زیادی دارد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از زحمات بخش پاتولوژی بیمارستان بعثت به خصوص جناب آقای دکتر دهقان و مرکز سرطان تهران تقدیر و تشکر به عمل میآید.