نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، ایران
2 دانشجوی دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: The quality of the soft tissues is one of key factors for the success of the implantation. Esthetic can be strongly influenced by the tissue surrounding the implant.
Material & Methods: This cross - sectional study was performed on 40 patients who need single anterior dental implant in the maxilla and mandible with contra-lateral tooth 20 patients the implantation was done with submerged method and in other 20 patient the non submerged method was used. Then biologic widthinterdental papilla index mucosal thickness surrounding implants and teeth were indicated.
Results: In this study the average of biologic width in non submerged implants group was 1.6±0.5 mm and the average of biologic width in contra-lateral natural teeth in the patients of this group was 1.8±0.4 mm. But in other group the average of biologic width in submerged implant was 1.7±0.4 mm and the average of the biologic width in contra-lateral natural teeth in the patients of this group was 1.9±0.53 mm. The average of mucosa thickness in non submerged implants group was 2.2±0.4 mm and this average in teeth in this group was 2.3±0.3 mm. But in other group the average of mucosa thickness of implant was 2.0±0.4 mm and this average in teeth in this group was 2.2±0.4 mm.
Conclusion: In comparison of mucosa thickness and papilla index in submerged implants group with teeth of this group a significant statistical different have been seen and also Papilla index in non submerged implants in comparison to natural teeth had slightly significant statistical difference. Other comparison analysis in other indexes did not have significant statistical difference in this study.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
امروزه نیاز به موفقیت دراز مدت ایمپلنت و پروتزهای روی آن امری ثابت شده است. هر چه تعداد بیماران بیشتر میشود دانش ما هم باید در زمینه نگهداری و بهداشت این ترمیمها که گاهی پیچیده هم هستند، افزایش یابد. نگهداری صحیح ایمپلمنتها در طول عمر آنها تاثیر مثبت دارد. مهم است که دندانپزشک شباهتها و تفاوتهای ایمپلنتها و دندانهای طبیعی را بداند. به این ترتیب و با بررسی این شباهتها و تفاوتها می توان به دستورالعملهای اصلی نگهداری و حفظ سلامت ایمپلنتهای دندانی در درازمدت دست یافت.(1)
کیفیت بافت نرم یکی از فاکتورهای کلیدی برای موفقیتآمیز بودن کاشت ایمپلنت میباشد. زیبایی میتواند قویا تحت تاثیر بافت اطراف ایمپلنت قرار گیرد. دانستن آناتومی و بیولوژی بافت لازمه دستیابی به یک جراحی موفقیت آمیز است.(2)
اگرچه استئواینتگریشن ایمپلنتهای دندانی در مقالات به خوبی مستند شده است، با این وجود تلاشها در دندانپزشکی ایمپلنت برای رسیدن به نتایج زیبایی با ثبات و طولانی مدت ادامه دارد، که این نتایج شامل بافت نرم سالم مید باکال و پاپیلای بین دندانی میباشد. ابعاد ناکافی بافت نرم میتواند به عوارض عملکردی و زیبایی منجر شود که شامل چالشهای بهداشتی، نابرابریهای قابل مشاهده و اشکال در تکلم و تحلیل بافت در آینده خواهد بود.(3)
مطالعات انجام شده در مورد ایمپلنتها بیشتر به مقوله بافت سخت پرداخته و بافت نرم کمتر مورد توجه قرار گرفته است. محل تلاقی ایمپلنت – بافت نرم نقش مهمی در حفظ پایداری دراز مدت استخوان کرستال دارد. تعرض به ناحیه عرض بیولوژیک موجب عوارضی نظیر تحلیل استخوان کرستال میشود.(4) بنابراین از مسایلی که باید در ارزیابی بافت نرم به آن توجه شود، عرض بیولوژیک است که در سلامت و زیبایی ایمپلنتها تاثیرگذار است.(5)
اگر چه مطالعات متعددی در زمینه عرض بیولوژیک اطراف دندانها وجود دارد، اما این شاخص در اطراف ایمپلنتها و ارتباط آن با دندانها چندان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. از طرفی نتایج مطالعات موجود در زمینه عرض بیولوژیک اطراف ایمپلنتهای دومرحلهای و یکمرحلهای و دندان ضد و نقیض است. تشکیل پاپیلای بین دندانی نیز یکی دیگر از شاخصهای مهم در زیبایی ایمپلنت است. بر اساس نتایج مطالعات مختلف، در مواقعی که ضخامت بافت نرم اطراف ایمپلنت کم است، احتمال تحلیل لثه و متعاقب آن اکسپوز شدن لبه فلزی
پروتز ایمپلنت بالاست.(6)
معاینه بافت نرم شامل شناسایی و شرح نشانههای کلینیکی از عفونت و یا سایر شرایط پاتولوژیک، مانند تورم، ادم، قرمزی، کراتینیزه شدن نامنظم،، تغییر رنگ، هیپرپلازی، زخم، پارگی بافت نرم، یا فیستول است. تمام بافت نرم حفره دهان، نه تنها بافت اطراف ایمپلنت، باید مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان عرض بیولوژیک، ابعاد پاپیلا و ضخامت مخاط در اطراف ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای، و مقایسه آنها با دندان سمت مقابل بوده است.
مواد و روشها
این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی بیماران مراجعهکننده به یک مطب خصوصی انجام گرفت. روش انتخاب نمونهها ابتدا به صورت آسان و سپس با استفاده از روش بلوکهای تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، به طوری که بر اساس معیارهای ورود به مطالعه، تمام بیماران داوطلبی که در ناحیه قدامی نیازمند ایمپلنت تک دندان بودند، انتخاب شدند. از این تعداد در نیمی از بیماران ایمپلنت به روش یک مرحلهای و در نیمی دیگر ایمپلنت به روش دومرحلهای کار گذاشته شد. ایمپلنتها در زمان جراحی در حد کرست قرار داده شد. ایمپلنتها (گروه مورد) مربوط به سیستمImplantium ساخت کره جنوبی بود. طول ایمپلنتها 12-10 میلیمتر، قطر بدنه ایمپلنتها 8/3 میلیمتر و قطر گردن ایمپلنتها 4 میلیمتر بود. ایمپلنتها توسط یک جراح و در شرایط استاندارد (5/1 میلیمتر زیرCEJ دندانهای مجاور، در مرکز ناحیه بیدندانی و با توجه به مسیر پروتز آینده) کار گذاشته شدند و سپس اندازهگیریهای لازم در خصوص ضخامت پاپیلا و عرض بیولوژیک و مخاط باکال صورت پذیرفت. در مورد گروه شاهد با توجه به اینکه دندانهای سمت مقابل به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شده بودند، تنها نمونههایی در مطالعه وارد شدند که در سمت مقابل دارای دندان طبیعی و فاقد روکش پروتزی یا ترمیم دندانی در مجاورت لثه بودند. در ضمن تماسهای پروگزیمالی در مزیال و دیستال ایمپلنت و دندان شاهد مناسب بودند. به علاوه نمونهها از میان افراد غیرسیگاری و فاقد بیماریها و شرایط سیستمیک مؤثر بر پریودنشیوم و بافت اطراف ایمپلنت انتخاب شدند. نواحی مورد نظر فاقد Attachment loss بود و خونریزی در هنگام پروب(BOP Bleeding On Probing) در آنها منفی بود. پس از کسب رضایت آگاهانه از بیماران، معاینات توسط دانشجو انجام گرفت و شاخصهای بالینی زیر اندازهگیری شدند و در پرسشنامههایی که تهیه شده بود، ثبت شد.
عرض بیولوژیک:
بعد از بیحسی با اسپری گزیلوکایین وبی حسی موضعی به صورت تزریق اینفیلتره، به وسیله پروب مخصوص ایمپلنت و با نیروی ملایم شاخصهای زیر اندازهگیری شدند:
PD (Probing Depth) - در سه ناحیه مزیوباکال، میدباکال و دیستوباکال در اطراف ایمپلنت و دندان انجام گرفت.
- فاصله مارژین لثه تا Crest استخوان با روش Sounding در سه ناحیه مزیوباکال، میدباکال و دیستوباکال در اطراف ایمپلنت و دندان اندازهگیری شد.
تفاوت این دو شاخص به عنوان عرض بیولوژیک آن ناحیه ثبت شد. سپس میانگین عرض بیولوژیک در سه ناحیه مزیوباکال، میدباکال و دیستوباکال محاسبه شد و تحت عنوان عرض بیولوژیک آن ایمپلنت یا دندان نامیده شد.
پاپیلای بین دندانها و بین ایمپلنت و دندان مجاور:
حضور یا عدم حضور پاپیلا با استفاده از روش Jemt در مزیال و دیستال ایمپلنت و دندان سمت مقابل ثبت شد:
0: بدون پاپیلا
1: کمتر از 50 درصد امبراژور لثه ای توسط پاپیلا پر شده است.
2: 50 درصد یا بیش از 50 درصد و کمتر از 100 درصد از امبراژور لثه ای توسط پاپیلا پر شده است.
3: 100 درصد امبراژور لثهای توسط پاپیلا پر شده است.
4: بیش از 100 درصد امبراژور لثه ای توسط پاپیلا پر شده است.(7)
سپس میانگین ایندکس پاپیلای مزیالی و دیستالی دندانها و ایمپلنتها به عنوان شاخص پاپیلا در نظر گرفته شد.
ضخامت مخاط:
برای بررسی ضخامت مخاط یک فایل اندودنتیک شماره 15 که درانتهای آن Stop قرار داشت، 1 میلیمتر اپیکالیتر از عمق سالکوس در ناحیه میدباکال به صورت عمود بر سطح بافت وارد شد تا استخوان را لمس کند. بعد ریمر را خارج کرده و با کولیس ضخامت لثه اندازهگیری شد.
برای مقایسه شاخصهای عرض بیولوژیک، پاپیلا و ضخامت بافت نرم در اطراف ایمپلنتها با دندانهای سمت مقابل از آزمون Wilcoxon استفاده شد. برای مقایسه شاخصهای عرض بیولوژیک و پاپیلا بین ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای از آزمون Mann-whitney استفاده شد، و برای مقایسه ضخامت بافت نرم در اطراف ایمپلنت یک مرحلهای و دومرحلهای از آزمون t-test استفاده شد.
یافته ها
در این مطالعه از تعداد 40 نفر از بیماران نیازمند به ایمپلنت مراجعهکننده به مطب، حدود 45 درصد (18 نفر) افراد بیمار را زنان و 55 درصد (22 نفر) را مردان تشکیل دادند. نتایج نشان دادند که میانگین سن بیماران مورد بررسی 8±39 سال بود که از حداقل 24 سال تا حداکثر 57 سال متغیر میباشد. مقایسه میزان عرض بیولوژیک و ضخامت مخاط در اطراف ایمپلنت یک و دومرحلهای با دندان سمت مقابل در جدول 1 نشان داده شده است. نتایج اندازهگیریها حاکی از آن است که مقایسه عرض بیولوژیک دندان طبیعی با ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای تفاوت معنیداری ندارد (249/0P= و 232/0P=). از طرفی دیگر، ضخامت مخاط در ایمپلنت یکمرحلهای با دندان طبیعی نیز اختلاف معنیداری نداشت، اما این اختلاف در مورد ضخامت مخاط در ایمپلنت دومرحلهای و دندان طبیعی معنیدار بود (001/0P=). همچنین در مقایسه میزان ابعاد پاپیلا در اطراف ایمپلنت یک و دومرحلهای با دندان سمت مقابل به صورت دو به دو مقایسه شد.
لازم به ذکر است میزان پرشدگی توسط پاپیلا به دو قسمت کمتر از 50 درصد و بیشتر از 50 درصد در نظر گرفته شد و مقایسهها انجام گردید. ابتدا پاپیلای اطراف دندان طبیعی پاپیلای ایمپلنت یک مرحله مقایسه گردید. 70 درصد موارد میزان پرشدگی امبراژور لثهای یا پاپیلا در اطراف دندان طبیعی و ایمپلنت یک مرحلهای تطابق داشت.
در مقایسه پاپیلای اطراف دندان طبیعی با پاپیلای ایمپلنت دومرحله در 75 درصد موارد میزان پرشدگی امبراژور لثهای با پاپیلا در اطراف دندان طبیعی و ایمپلنت دومرحلهای تطابق داشت.
همچنین در مقایسه پاپیلای اطراف ایمپلنت یک مرحلهای و دو مرحلهای تعداد 19 مورد از 40 مورد (5/47 درصد) میزان پرشدگی امبراژور لثهای با پاپیلا در اطراف ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای با یکدیگر تطابق داشتند.
با توجه به جدول 2، در بررسی مقایسهای عرض بیولوژیک و ضخامت مخاط اطراف ایمپلنت یکمرحلهای با ایمپلنت دومرحلهای بر اساس جنس، تفاوت معنیداری مشاهده نگردید.
بر اساس جدول 3، برای 13 مرد که به روش یکمرحلهای ایمپلنت قرار داده شد، در 8/53 درصد آنها کمتر از 50 درصد و در 2/46 درصد این افراد بیشتر از 50 درصد امبراژور لثهای اطراف ایمپلنت توسط پاپیلا پر شده بود. همچنین برای 7 بیمار خانمی که به همین روش ایمپلنت قرار داده شد در 9/42 درصد آنها کمتر از 50 درصد و در 1/57 درصد این افراد بیشتر از 50 درصد امبراژور لثهای اطراف ایمپلنت توسط پاپیلا پر شده بود که این ارتباط معنیدار نبود.
بر اساس جدول 4، برای 9 مرد که به روش دومرحلهای ایمپلنت قرار داده شد، در 6/55 درصد آنها کمتر از 50 درصد و در 4/44 درصد این افراد بیشتر از 50 درصد امبراژور لثهای اطراف ایمپلنت توسط پاپیلا پر شد و همچنین برای 11 بیمار خانمی که به همین روش ایمپلنت قرار داده شد، در 5/54 درصد آنها کمتراز 50 درصد و در 5/45 درصد این افراد بیشتر از 50 درصد امبراژور لثهای اطراف ایمپلنت توسط پاپیلا پر شد که با توجه به این که مقدار P از 05/0 بیشتر بود این ارتباط معنیدار نبود.
جدول 1 : مقایسه میزان عرض بیولوژیک و ضخامت مخاط اطراف ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحله ای
P.value* |
میانگین و انحراف معیار (mm) |
وضعیت |
اندازهگیری |
249/0 |
4/0±8/1 |
دندان طبیعی |
عرض بیولوژیک |
5/0 ± 6/1 |
یکمرحله ای |
||
232/0 |
5/0±9/1 |
دندان طبیعی |
|
4/0 ± 7/1 |
دومرحله ای |
||
064/0 |
3/0±3/2 |
دندان طبیعی |
ضخامت مخاط |
4/0 ± 2/2 |
یکمرحله ای |
||
001/0 |
4/0±28/2 |
دندان طبیعی |
|
4/0 ± 0/2 |
دومرحله ای |
* آزمون Indepentdent t-student
جدول 2 : مقایسه میزان عرض بیولوژیک و ضخامت مخاط اطراف ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای بر اساس جنس
ضخامت مخاط اطراف ایمپلنت دومرحلهای |
عرض بیولوژیک ایمپلنت دومرحلهای |
ضخامت مخاط اطراف ایمپلنت یکمرحلهای |
عرض بیولوژیک ایمپلنت یکمرحلهای |
جنس |
||||
میانگین و انحرافمعیار(mm) |
تعداد |
میانگین و انحرافمعیار(mm) |
تعداد |
میانگین و انحرافمعیار(mm) |
تعداد |
میانگین و انحرافمعیار(mm) |
تعداد |
|
4/0 ± 0/2 |
9 |
5/0 ± 8/1 |
9 |
4/0 ± 2/2 |
13 |
4/0 ± 7/1 |
13 |
مرد |
5/0 ± 0/2 |
11 |
4/0 ± 6/1 |
11 |
4/0 ± 2/2 |
7 |
5/0 ± 5/1 |
7 |
زن |
971/0 |
337/0 |
888/0 |
281/0 |
P.value* |
* آزمون Indepentdent t-student
جدول 3 : مقایسه میزان ابعاد پاپیلا در اطراف ایمپلنت یکمرحلهای بر اساس جنس
P.value Chi-squre |
پاپیلای اطراف ایمپلنت یکمرحله ای |
|
||
100-50 درصد |
50-0 درصد |
|||
639/0 |
(2/46) 6 |
(8/53) 7 |
(درصد) تعداد |
مرد |
(1/57) 4 |
(9/42) 3 |
(درصد) تعداد |
زن |
جدول 4 : مقایسه میزان ابعاد پاپیلا در اطراف ایمپلنت دومرحلهای بر اساس جنس
P.value Chi-squre |
کل (درصد) تعداد |
پاپیلای اطراف ایمپلنت دومرحلهای |
جنس |
||
100-50 درصد (2) |
50-0 درصد (1) |
||||
964/0 |
(0/100) 9 |
(4/44) 4 |
(6/55) 5 |
(درصد) تعداد |
مرد |
(0/100) 11 |
(5/45) 5 |
(5/54) 6 |
(درصد) تعداد |
زن |
از 20 بیمار مورد مطالعه، 10 نفر با میانگین سنی 1/10±2/38 سال دارای پاپیلای با ابعاد 50-0 درصد (شاخص 1 jemt) و10 نفر هم با میانگین سنی 87/6±9/42 سال، دارای پاپیلای با ابعاد 100-50 درصد (شاخص 2 jemt) بودند، که این ارتباط از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0P>).
از 20 بیمار مورد مطالعه، 11 نفر با میانگین سنی 1/10±8/36 سال، دارای پاپیلای با ابعاد 50-0 درصد (شاخص 1 jemt) و 9 نفر هم با میانگین سنی 60/7±11/40 سال، دارای پاپیلای با ابعاد 100-50 درصد (شاخص 2 jemt) بودند که این ارتباط از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0P>).
بحث
Ericsson و همکاران(8)، Abrahamsson و همکاران(9) و Hermann و همکاران(10) در مطالعاتی جداگانه ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای را مورد مطالعه قرار دادند و مشاهده کردند که در همه موارد بافت نرم اطراف ایمپلنت طولهای تقریبا مشابهی داشت، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که روشهای جراحی، شکل، ترکیب و گسترش عرض بیولوژیک را تحت تاثیر قرار نمیدهد، که با این مطالعه همخوانی دارند.
Gargiulo و همکاران(11) ابعاد عرض بیولوژیک را در اطراف دندان جسد، 73/2 میلیمتر اندازه گرفتند که در این مطالعه بدون احتساب عمق پروبینگ 87/1 میلیمتر اندازهگیری شد.
Chung و همکاران(12) در مطالعه خود ضخامت مخاط را با یک وسیله اولتراسونیک در حد عمق سالکوس و در میدباکال ایمپلنت و دندان سمت مقابل، اندازهگیری و مقایسه کردند. به طور میانگین، ضخامت مخاط در ناحیه میدباکال ایمپلنت 2 میلیمتر و در ناحیه میدباکال دندان 1/1 میلیمتر گزارش شد. همچنین طی یک بررسی، میزان پاپیلا در مجاورت ایمپلنتهای تک دندان و دومرحلهای با دندان سمت مقابل مقایسه شد، که این میانگین در اطراف ایمپلنت، 4/2 میلیمتر و در اطراف دندان، 7/2 میلیمتر ثبت گردید.(12) در این مطالعه نیز ضخامت مخاط در ناحیه میدباکال دندان طبیعی 29/2 میلیمتر و در ناحیه میدباکال ایمپلنت یکمرحلهای 21/2 میلیمتر و در ناحیه میدباکال ایمپلنت دومرحلهای 06/2 میلیمتر اندازهگیری شد.
در مطالعهای که توسط پاک نژاد و همکاران(13) انجام گرفته بود، از 28 ایمپلنت 14 نمونه به صورت دومرحلهای و 14 نمونه به صورت یک مرحلهای قرار داده شدند. میانگین عرض بیولوژیک در ایمپلنتهای یک مرحله ای 48/0±42/1 میلیمتر، در ایمپلنتهای دومرحلهای 48/0±67/1 میلیمتر و در دندان کنترل 60/0±47/1 میلیمتر بود. تفاوت عرض بیولوژیک بین ایمپلنتهای یک مرحلهای و ایمپلنتهای دومرحلهای از لحاظ آماری معنیدار نبود. میانگین شاخص پاپیلا (PI) در ایمپلنت یک مرحلهای 52/0±50/2، در دومرحلهای 55/0± 53/2 و در دندان شاهد 47/0±72/2 بود. میانگین ضخامت بافت نرم (MT) در اطراف ایمپلنت یک مرحلهای 48/0±10/3 میلیمتر، در دومرحلهای 75/0±09/3 میلیمتر و در دندان کنترل 88/0±57/2 میلیمتر بود. از لحاظ شاخصهای مورد بررسی در این مطالعه اختلاف معنیداری بین ایمپلنتهای دومرحلهای و یک مرحلهای با یکدیگر و نیز ایمپلنتها با دندانها مشاهده نشد. در مطالعه حاضر نیز اختلاف معنیداری بین عرض بیولوژیک ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای با همدیگر و همچنین با دندان طبیعی وجود نداشت. اما ابعاد پاپیلا در ایمپلنت یکمرحلهای با دندان طبیعی به اختلاف معنیدار بسیار نزدیک بود و اختلاف ابعاد پاپیلای اطراف ایمپلنت دومرحلهای با دندان طبیعی معنیدار بود. ابعاد پاپیلا و ضخامت مخاط در ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای با همدیگر تفاوت معنیداری نداشتند اما ضخامت مخاط در ایمپلنت دومرحلهای با دندان اختلاف معنیداری داشت.
Ericsson و همکاران(14) عرض بیولوژیک را در ایمپلنتهایی که به روشهای دومرحلهای و یکمرحلهای قرار داده شده بودند، بررسی و بیان کردند که این پارامتر در گروه یکمرحلهای 9/2 میلیمتر و در گروه دومرحلهای 3/2 میلیمتر بود و دو گروه تفاوت معنیداری از لحاظ این شاخص نداشتند. در مطالعه حاضر نیز مقدار عرض بیولوژیک اطراف ایمپلنت یکمرحلهای 52/0±675/1 و اطراف ایمپلنت دومرحلهای 44/0±725/1 اندازهگیری شد که این اختلاف معنیدار نبود.
یک مشکل عمده در رابطه با ایمپلنتهای نواحی قدامی، بازسازی پاپیلا است. از آنجا که پس از کشیدن دندان همواره مقداری تحلیل استخوان در ناحیه کرستال روی خواهد داد(15)، قابلیت تشکیل مجدد پاپیلا توسط پروتز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این مطالعه شاخص پاپیلا بر اساس طبقه بندی Jemt صورت پذیرفت. ابعاد پاپیلا اطراف دندان طبیعی در 30 درصد موارد کمتر از 50 درصد (رتبه 1) و در 70 درصد موارد بیشتر از 50 درصد (رتبه 2) امبراژور لثهای دندان را پر کرده بود و اطراف ایمپلنت یکمرحلهای در 50 درصد موارد موارد کمتر از 50 درصد (رتبه 1) و در 50 درصد موارد بیشتر از 50 درصد (رتبه 2) امبراژور لثهای توسط پاپیلا پر شده بود و همچنین در اطراف ایمپلنت دومرحلهای در 55 درصد موارد کمتر از 50 درصد (رتبه 1) و در 45 درصد موارد بیشتر از 50 درصد (رتبه 2) امبراژور لثهای توسط پاپیلا پر شده بود که این اختلاف ابعاد پاپیلا بین ایمپلنت یکمرحلهای و دندان سمت مقابل از نظر آماری به یک اختلاف معنیدار بسیار نزدیک بود و اختلاف ابعاد پاپیلا بین ایمپلنت دومرحلهای و دندان سمت مقابل از لحاظ آماری معنیدار بود و اما اختلاف ابعاد پاپیلا اطراف ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای از لحاظ آماری ناچیزی بوده و معنیدار نبود.
Schropp و همکاران(16)، شکلگیری پاپیلا را در مجاورت ایمپلنتهای تک دندان و دومرحلهای بررسی کردند که 63 درصد دارای رتبه 2 و 37 درصد دارای رتبه صفر بودند.
Cardaropoli و همکارانش(17) شکل گیری پاپیلا را در مجاورت ایمپلنتهای تک دندان و دومرحلهای ارزیابی کردند. نتیجه این که در 86 درصد بیماران پاپیلا بیشتر از 50 درصد (رتبه 2) تشکیل شده بود. در مطالعه حاضر با توجه به بالا بودن میانگین سن بیماران (8±39 سال) و افزایش احتمال تحلیل استخوان کرستال، ابعاد پاپیلا نسبت به مطالعات دیگر مقداری کمتر بود.
Cardaropoli و همکارانش(17) همچنین ضخامت مخاط در ایمپلنتهای دومرحلهای و تک دندان را یک سال بعد از Loading با یک وسیله اولتراسونیک، 3 میلیمتر اپیکالیتر از مارجین بافت نرم در سمت فاسیال، (2/2 میلیمتر) در ایمپلنت و در مورد دندان مجاور (9/0 میلیمتر) ثبت کردند. در مطالعه حاضر نیز اختلاف بین ضخامت مخاط اطراف ایمپلنت دومرحلهای و دندان طبیعی از لحاظ آماری معنیدار بود.
مقالهای که عرض بیولوژیک، ضخامت مخاط و ابعاد پاپیلا را اطراف ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای براساس سن و جنس بیماران با هم مقایسه کرده باشد یافت نشد، در مطالعه ما پس از مقایسه شاخصهای ذکر شده بر اساس سن و جنس بیماران، هیچگونه اختلاف معنیداری بین ایمپلنتهای یکمرحلهای و دومرحلهای مشاهده نگردید.
نتیجه گیری
در مطالعه ما ابعاد پاپیلای اطراف ایمپلنت دومرحلهای در مقایسه با دندان دارای اختلاف معنیدار بود و تفاوت ضخامت مخاط اطراف ایمپلنت دومرحلهای با دندان نیز معنیدار بود. ابعاد پاپیلای اطراف ایمپلنت یکمرحلهای در مقایسه با دندان به یک اختلاف معنیدار نزدیک بود در مقایسه عرض بیولوژیک ضخامت مخاط به ابعاد پاپیلای اطراف ایمپلنت یکمرحلهای و دومرحلهای براساس سن و جنس بیماران اختلاف معنیداری مشاهده نشد.
تشکر و قدردانی
از مرکز تحقیقات بیماریهای دهان و دندان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به خاطر فراهم کردن بستر مطلوب در راستای پیشبرد اهداف این تحقیق صمیمانه تشکر میشود. در ضمن این مقاله منتج از پایان نامه شماره 1230 میباشد.