نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان،ایران
2 استادیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران
3 استاد گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات بیماری های دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
4 استادیار گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات مدلسازی بیماریهای غیرواگیر، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران
5 دستیار تخصصی گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Odontogenic keratocyst (OKC) is a developmental odontogenic cyst that has high reccurrence rate and aggressive behavior. Dentigerous cyst is the most common developmental odontogenic cyst that may transfer to neoplasm. P53 and Murine double minute2 (MDM2) are over expressed in some odontogenic cysts and tumors. The aim of this study was to compare the expression of MDM2 and P53 in OKC and dentigerous cyst and their relation to proliferative activity of these cystsby immunohistochemistry.
Materials & Methods: In this cross sectional study expression of MDM2 and P53 proteins were determined in 15 cases of OKCs and 15 cases of dentigerous cysts. Results were analysed with statistical tests Chi-square, t-student and the relative significance value of 0.05 considered.
Results: Expression of MDM2 and P53 had been observed in all the odontogenic keratocysts and dentigerous cysts. Expression of both markers were higher in OKC than dentigerous and expression were higher in suprabasal layers than basal layers (P=0.045). The severity of P53 and MDM2 were high in both OKC and dentigerous cysts, and there was a statistically significant difference between MDM2 and P53 in dentigerous cysts (P=0.032), but in OKC there was no significant difference (P=0.83).
Conclusion: Expression of MDM2 and P53 had been higher in odontogenic keratocysts than denigerous cysts. Over expression of P53 and MDM2 may be associated with pathogenesis of OKC and dentigerous cyst and may contribute to biological behavior of these cysts.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
کیستها و تومورهای ادنتوژنیک بخش مهمی از ضایعات فکی و دهانی هستند که از بقایای اپیتلیوم ادنتوژنیک در مراحل مختلف ادنتوژنزیس به وجود میآیند. کیستهای دندانی اصولا به دو دسته اصلی کیستهای التهابی و رشدی تکاملی تقسیم گردیده و رفتارهای بیولوژیک متنوعی دارند.(1) کیست دنتیژروس شایعترین کیست رشدی نموی ادنتوژنیک است که بیش از 20 درصد کیستهای مفروش از اپیتلیوم فک را تشکیل میدهد.(1) این کیست از جدایی فولیکول از اطرف تاج دندان رویش نیافته به وجود میآید.(2و1) هرچند در برخی از موارد به نظر میرسد که این کیست منشأ التهابی داشته باشد.(1) همانند کیستهای دیگر، بزرگ شدن کیست دنتیژروس در رابطه با پرولیفراسیون اپیتلیال، فاکتورهای تحلیل برنده استخوان و افزایش فشار اسمزی مایع داخل کیست ایجاد میشود. این کیستها گاهی تا اندازهای بزرگ میشوند که باعث ناقرینگی صورت میگردند.(1) احتمال تبدیل کیست دنتیژروس به نئوپلاسم وجود دارد که از جمله این موارد، تغییر نئوپلاستیک پوشش کیست به یک آملوبلاستوما، به ندرت کارسینوم سلول سنگفرشی و کارسینوم موکواپیدرمویید میباشد. (1)
ادنتوژنیک کراتوسیست شکل مشخصی از یک کیست رشدی تکاملی میباشد که به علت تظاهرات هیستوپاتولوژیک خاص و رفتار کلینیکی با تهاجم موضعی و عودهای مکرری که دارد توجه خاصی را به خود معطوف کرده است.(1) OKC بیش از 3 تا 11 درصد کل کیستهای ادنتوژنیک را تشکیل میدهد. این کیست مکانیسم رشد و رفتار بیولوژیکی متفاوتی را نسبت به کیستهای شایعتر نظیر دنتیژروس و رادیکولار نشان میدهد و ممکن است رشد آن به فاکتورهای ناشناخته ذاتی در اپیتلیوم یا فعالیت آنزیماتیک در دیواره فیبروزه کیست ارتباط داشته باشد.(1) از جمله مکانیسمهای رشد OKCها، میزان پرولیفراسیون (تکثیر) بالا، افزایش بیان پروتئین آنتیآپوپتوتیک BCL-2 و بیان ماتریکس متالوپروتئینازها (MMP2,9) میباشد.(2) به غیر از تمایل به عود به طور کلی پیشآگهی اکثر OKCها خوب است. این کیستها در آخرین طبقهبندی تومورهای ادنتوژنیک WHO (World Health Organization)، کراتوسیستیک ادنتوژنیک تومور نام گرفتهاند.(1) پیشروی منظم سلولها از مراحل مختلف چرخه سلولی توسط کینازهای وابسته به سیکلین (CDKS) بعد از اتصال این کینازها به خانواده دیگری از پروتئینها موسوم به سیکلینها سازماندهی میشود. پروتئینهایی که باعث مهار تکثیر سلولی میشوند، محصولات ژنهای سرکوب کننده تومور هستند.(3) P53 که به عنوان ژن سرکوبگر تومور شناخته میشود، فاکتور تنظیمکننده مسیرهایی نظیر ترمیم DNA، سیکل سلولی، آپوپتوز، آنژیوژنز و حفظ ثبات ژنومی میباشد.(4و3) P53 به صورت منفی به وسیله تقابل با انکوپروتئین MDM2 تنظیم میگردد.(4و3) ژن MDM2 که به عنوان یک انکوژن شناخته میشود دارای دو عامل فعالکننده رونویسی به نام P1 و P2 میباشد که P2 وابسته به P53 میباشد.(4) در حالت نرمال MDM2 در هسته تولید میشود ولی جهت فعال کردن تنزل (Degradation) عوامل هدف خود به وسیله پروتئازومها به سیتوپلاسم منتقل میشود.(4) مطالعات مختلفی جهت بررسی رابطه بین MDM2و P53 در ضایعات مختلف صورت گرفته است اما بررسیهای اندکی این مطالعات را در کیستها و تومورهای ادنتوژنیک انجام دادهاند.(6و5) لذا هدف از این مطالعه بررسی بروز نشانگرهای MDM2 و P53 که به عنوان شاخصهای مهم تکثیر و تنظیم سیکل سلولی میباشند، در ادنتوژنیک کراتوسیست و کیست دنتیژروس بود، تا شاید بتوان کیستهایی را که دارای پتانسیل بیشتری برای تغییرات نئوپلاستیک هستند را مشخص کرده و توانایی بروز رفتارهای گوناگون آنها را توجیه نمود.
مواد و روشها
در این مطالعه توصیفی – تحلیلی به روش مقطعی، 30 بلوک پارافینه شامل 15 بلوک ادنتوژنیک کراتوسیست و 15 بلوک کیست دنتیژروس از آرشیو دانشکده دندانپزشکی مشهد و همدان به منظور رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با مارکرهای P53 و MDM2 انتخاب شدند. برای تعیین تعداد نمونه از رابطه حجم نمونه در دو گروه به صورت زیر و اطلاعات مقاله شریفی سیستانی و همکاران(5) استفاده شد.با در نظر گرفتن خطای نوع اول 5 درصد و توان 80 درصد تعداد نمونه لازم در هر گروه برابر 15 به دست آمد. بلوکها توسط دو پاتولوژیست به طور کامل بررسی شدند و نمونههایی که دارای میزان کافی از ضایعه به منظور رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی بوده و فاقد التهاب یا دارای التهاب اندک بودند و فیکساسیون مطلوب داشتند، انتخاب شدند. نمونههایی که فاقد مشخصات فوق بودند از مطالعه خارج شدند. ضمناً اطلاعات بالینی نظیر سن، جنس و محل ضایعه از پرونده بیماران استخراج گردید. پس از انتخاب بلوکهای پارافینی، از هر بلوک پارافینی دو برش به ضخامت 5 تا 6 میکرون تهیه و به روش ایمونوهیستوشیمی از مارکرهای P53 (مونوکلونال موشی ضد P53،DAKO/clone DO-7/IS 616، ساخت دانمارک) و MDM2 (مونوکلونال موشی ضد ,MDM2Novocastra ساخت انگلستان) طبق دستورالعمل سازنده برای رنگآمیزی نمونهها استفاده شد.پس از تهیه برشهای بافتی و قرار دادن آن بر روی اسلایدها، به وسیله گزیلن، پارافینزدایی و با الکلهای درجهبندی شده آبدهی شدند. سپس جهت بازیافت آنتیژن از دستگاه ماکروویو در دمای oC95 و مدت زمان 25 دقیقه استفاده شد. پس از شستشو با PBS (Phosphate buffered saline) از آنتیبادی اولیه و آنتیبادی ثانویه استفاده شد، که هر دو مارکر با توجه به اینکه آماده استفاده بودند، رقیق نشدند، و سپس انکوباسیون انجام شد. در مرحله بعد ماده رنگزای DAB استفاده و در مرحله بعد برشها با هماتوکسیلین Counterstein و در مرحله آخر Mounting صورت گرفت. اسلایدهای رنگآمیزی شده زیر میکروسکوپ نوری (Olympus Bx41) ساخت ژاپن با درشتنمایی 400 و 100 برابر تحت مطالعه قرار گرفت، سلولهای مثبت رنگ گرفته، سلولهایی که هسته آنها قهوهای رنگ گرفته بودند برای شمارش انتخاب شد. ابتدا با بزرگنمایی 100 برابر مناطقی که بیشترین رنگپذیری را داشتند مشخص شدند و سپس با بزرگنمایی 400 برابر، پنج منطقه که بیشترین تعداد سلولهای اپیتلیال رنگ پذیرفته (Hot spot) (با استفاده از مارکر P53 و MDM2) را داشتند در لایه بازال و 5 منطقه در لایههای سوپرابازال انتخاب شدند(5) از این مناطق توسط دوربین دیجیتال DP12 مدل XC-3UTV0.5 عکس تهیه گردید و با شاهد مثبت که برای هر دو مارکر (Breast interaductal carcinoma) در نظر گرفته شده بود مقایسه شد. سپس با استفاده از برنامه Analysis LS starter تعداد سلولهای رنگآمیزی شده در این مناطق توسط دو پاتولوژیست شمارش و میانگین آنها گرفته شد. میزان همبستگی بین دو پاتولوژیست برابر 9/0 بوده است. در این مطالعه بررسی نیمه کمی نیز انجام شد، به این نحو که نمونههایی که کمتر از 5 درصد سلولهای اپیتلیالی رنگ گرفته بودند (±)، نمونههایی که بین 25-5 درصد سلولهای اپیتلیالی رنگ گرفته بودند (+) و آنهایی که 25%< رنگپذیری نشان دادند (++)، در نظر گرفته شدند.(5) شدت رنگ پذیری در این مطالعه چشمی و به صورت خفیف، متوسط و شدید ارزیابی شد.در این مطاله از آزمون t-studentو Chi-squareبرای بررسی دادهها استفاده شد و (P≤0.05) در نظر گرفته شد. برای تحلیل دادهها نرم افزار SPSS با ویرایش 16 بهکار رفت.
یافته ها
همانطور که در جدول 1 مشخص شده است بین سن و جنس و محل ضایعات در گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.در این مطالعه، بروز P53 و MDM2در تمامی نمونههای ادنتوژنیک کراتوسیست و کیست دنتیژروس دیده شد. بروز هر دو مارکر در ادنتوژنیک کراتوسیست بیشتر از کیست دنتیژروس بود، که بروز در لایههای سوپرابازال بیشتر از لایه بازال بود (تصاویر 1تا 4) و این در حالیست که در ادنتوژنیک کراتوسیست بروز MDM2 نسبت به P53 دارای تفاوت قابل ملاحظه ای هم در لایه بازال و هم سوپرابازال بود که دادههای مربوط به هر ضایعه در جدول 2 آورده شده است. بر اساس دادههای بدست آمده رابطه بینP53 و MDM2 همسو بود (45/0r= و 013/0P=) مقایسه نیمه کمی برای میزان بروز این دو مارکر در کیستهای مورد مطالعه نیز نشان دهنده بروز بیشتر P53و MDM2 در ادنتوژنیک کراتوسیست بود ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار نبود، که به ترتیب (051/0P=) و (34/0P=) به دست آمد. (جدول 3) بررسیهای کیفی الگوی رنگپذیری نشان داد که با مارکر P53 در گروه ادونتوژنیک کراتوسیستها پترن غالب رنگپذیری متوسط و در گروه کیستهای دنتیژروس، خفیف بود، با مارکر MDM2 در گروه OKC، و دنتیژروس پترن غالب رنگپذیری شدید بود و از آزمون همبستگی و آماره t برای ارزیابی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
جدول 1 : اطلاعات بالینی مربوط به سن،جنس و مکان در گروههای تحت مطالعه
گروه |
فراوانی |
سن |
جنسیت |
مکان |
|||||||
حداقل |
حداکثر |
انحراف معیار |
میانگین |
زن |
مرد |
خلف فک پایین |
خلف فک بالا |
قدام فک بالا |
سینوسفک بالا |
||
ادنتوژنیک کراتوسیست |
15 |
12 |
73 |
98/13 |
8/33 |
(0/40)6 |
(0/60)9 |
(0/60)9 |
(0/20)3 |
(7/6)1 |
(3/13)2 |
کیست دنتیژروس |
15 |
17 |
56 |
1/13 |
31 |
(3/53)8 |
(7/46)7 |
(3/53)8 |
(0/20)3 |
(7/26)4 |
(0/0)0 |
|
P-value = 6/0 |
P-value = 6/0 |
P-value = 27/0 |
جدول 2 :توزیع فراوانی مارکرهای P53وMDM2در گروههای مورد مطالعه
|
نوع |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره tStudent |
P-value |
|
P53 |
لایه بازال |
OKC |
15 |
69/9 |
62/5 |
76/1 |
090/0 |
DC |
15 |
63/6 |
76/3 |
||||
لایه پارابازال |
OKC |
15 |
09/24 |
70/11 |
83/1 |
078/0 |
|
DC |
15 |
16/17 |
87/8 |
||||
لایه بازال و پارابازال |
OKC |
15 |
55/33 |
93/16 |
82/1 |
080/0 |
|
DC |
15 |
18/23 |
95/11 |
||||
MDM2 |
لایه بازال |
OKC |
15 |
20/17 |
58/7 |
15/3 |
004/0 |
DC |
15 |
99/9 |
59/4 |
||||
لایه پارابازال |
OKC |
15 |
41/35 |
22/13 |
61/2 |
014/0 |
|
DC |
15 |
72/24 |
78/8 |
||||
لایه بازال و پارابازال |
OKC |
15 |
35/52 |
20/18 |
18/3 |
004/0 |
|
DC |
15 |
71/34 |
48/11 |
DC= کیست دنتیژروس
OKC= ادنتوژنیک کراتوسیست
جدول 3 : توزیع فراوانی مارکرهای P53و MDM2
|
|
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t |
P-value |
P53 |
OKC |
15 |
03/36 |
28/17 |
95/1 |
051/0 |
DC |
15 |
51/25 |
76/11 |
|||
MDM2 |
OKC |
15 |
0/59 |
05/17 |
10/1 |
34/0 |
DC |
15 |
28/53 |
71/15 |
تصویر 1 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از نشانگر P53 در ادنتوژنیک کراتوسیست (با شدت رنگ پذیری متوسط) (400Ï)
تصویر2 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از نشانگرMDM2در ادنتوژنیک کراتوسیست (با شدت رنگ پذیری خفیف) (400Ï)
تصویر 3 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از نشانگر P53 در کیست دنتیژروس (با شدت رنگ پذیری خفیف) (400Ï)
تصویر 4 : رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با استفاده از نشانگرMDM2در کیست دنتیژروس (با شدت رنگ پذیری شدید) (400Ï)
بحث
در مطالعه حاضر تظاهر P53 در کلیه نمونههای OKC مشاهده شد که از این نظر با نتایج مطالعات Gadbail(6)، De Oliveira(7)، Sharifi sistani(5) و همکارانشان همخوانی دارد.(7-5) در چندین مطالعه دیگر(9-8) نیز تظاهر P53 در OKC از 41 درصد تا 9/91 درصد موارد گزارش شده است.در مطالعات Carvalhais(13) و Galvao(14) نیز به صورت کلی تظاهر P53 منفی شد.در مطالعه ما، تظاهر P53 در تمامی کیستهای دنتیژروس قابل مشاهده بود که از این نظر با مطالعه De Oliveira و همکارانش(7) کاملاً همخوانی دارد.در مطالعاتی نظیر Gaballah(9)، Sajeevan(12) و Piattelli(11) به ترتیب در 3/33، 5/77 و1/9 درصد کیستهای دنتیژروس تظاهر P53 مشخص گردید.در مطالعه حاضر MDM2همانند P53 در کلیه نمونههای OKC تظاهر یافت که از این نظر مطالعات بسیار اندکی جهت مقایسه یافتیم. در مطالعه شریفی سیستانی و همکاران(5) در 80 درصد موارد OKCهای مورد مطالعه MDM2و در مطالعه Galvao و همکاران(13) هیچ یک از OKCهای مورد مطالعه برای MDM2رنگ نشدند، شاید دلیل این نتایج ضد و نقیض در بیولوژی پیچیده P53، دسترسی به آنتیبادی، تأثیر آماده سازی بافت و پروتکل استفاده شده برای ایمونوهیستوشیمی نظیر روشهای فیکس شدن، روش Retrival (بازیافت) آنتیژن از بلوکهای پارافینی و نوع آنتی بادی مورد استفاده باشد. چنانچه همۀ این فاکتورها به دقت نتایج نسبت داده می شود.(12و11و9و7) غیاب یا بیان کم P53 میتواند به وسیله نیمه عمر کوتاه پروتئین P53 در بافت نرمال باشد که توسط ایمونو هیستوشیمی قابل تشخیص نیست(9) به این علت در این تحقیق از آنتیبادی IS616/DO-7 استفاده کردهایم که به عنوان حساسترین و اختصاصیترین روش برای تشخیص ایمونو هیستوشیمی پروتئین P53 در بافتهای فیکس شده در فرمالین شناخته شده است و P53 وحشی و موتاسیون یافته را نشان می دهد.(13) تعدادی از مطالعات ارتباط نزدیک ما بین افزایش بیان P53 و موتاسیون ژن P53 وآسیب سلولی را به عنوان القاگر بالقوه نوع وحشی P53 دانستهاند که سبب ثبات و تشخیص ایمونو هیستوشیمی P53 میگردد.(12) در تمام کیستهای دنتیژروس مورد مطالعه اخیر، MDM2 تظاهر یافت که متأسفانه هیچ مطالعهای از این نظر جهت مقایسه نیافتیم و لزوم انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه را یادآور میگردد. در مطالعه حاضر، تظاهر MDM2 و P53 در OKCهای مورد مطالعه در لایههای پارابازال بیشتر از لایه بازال مشاهده شد که این اختلاف معنیدار بود. تظاهر بیشتر P53 در لایه پارابازال با نتایج مطالعات Sharifi Sistani(5)، Gadbail(6)، De Oliveira(7)، Gurgel(8)،Ogden(10)، Piattelli(11) و Sajeevan(12) همخوانی دارد.دلیل این تشابه را میتوان نبود ارتباط مستقیم بیان P53 با میتوز دانست.(15) از طرفی مطالعات هیستوشیمی و هیستولوژی نشان دادهاند که در اپیتلیوم OKC سلولهای لایه بازال نسبت به سلولهای سوپرابازال تمایز یافتهتر میباشند.(12) از طرفی سلولهای لایه سوپرابازال در مرحلهای از سیکل سلولی که بیان بالاتری را نشان میدهند قرار دارند، چرا که سلولهای لایه بازال اغلب به شکل سلولهای بنیادی با سیکل سلولی آهسته و فاز G1 طولانی میباشند.(16) مطالعه مشابهی جهت مقایسه بیان MDM2 در OKC نیافتیم. تظاهر MDM2 و P53 در کیستهای دنتیژروس در مطالعه اخیر، در لایههای سوپرابازال بیشتر از لایه بازال (با اختلاف آماری معنیدار) مشاهد شد که با مطالعه De oliveira(7) مشابه بود، ولی مطالعه مشابه دیگری جهت مقایسه بیان MDM2در لایههای مختلف در کیست دنتیژروس یافت نشد.مطالعات Gadbail(6) (بدون اختلاف معنیدار)، Tosios(17) و Piattelli(11) علیرغم نتایج ما تظاهر P53 را بیشتر در لایه بازال گزارش کردند که دلیل اختلاف این مسأله همانطور که ذکر شد به عدم ارتباط مستقیم بیان P53 با میتوز میباشد.در این مطالعه، میانگین سلولهای اپیتلیالی P53 مثبت در OKCها بیشتر از دنتیژروس کیستها بود. که از این نظر با نتایج مطالعات Gadbail(6)، Gaballah(9)،Ogden(10) و Piattelli(11) مطابقت داشت.افزایش پرولیفراسیون سلولی احتمالاً نقشی در تکامل کیستها و تومورهای ادونتوژنیک دارد. موتاسیون ژن P53 ممکن است یکی از عوامل پرولیفراسیون سلولهای دخیل در این مسأله باشد.(11) P53 همچنین در کنترل ترمیم سلولی نقش دارد که این فعالیت میتواند به صورت کنترل منفی رشد یا تهاجم عمل کند.(14) بیان بالای P53 در پوشش اپیتلیالی OKC ممکن است به معنای فعالیت پرولیفراتیو بیشتر اپیتلیوم OKC باشد که این امر ممکن است علت عود بالا و یا رفتار نئوپلاستیک OKC باشد.(13و1) از طرفی محرک اصلی تشکیل کیستهای دنتیژروس به طور واضح مشخص نیست؛ اما اغلب یک ارتشاح التهابی در کپسول کیست مشاهده میگردد که سبب القای سلولهای اپیتلیالی به تکثیر شدن ابتدائی میگردد. این مسأله )پاسخ به تحریک التهابی( ممکن است سبب فرایند رویشی کیست گردد، ولی انتشار سلولها ممکن است غیرمداوم بوده و تنها در دورههای کوتاهی از زمان باشد که احتمالاً سبب کمتر شدن بیان P53 در کیستهای دنتیژروس میگردد.(7) مغایر با نتایج مطالعه اخیر و مطالعات فوق در مطالعه De Oliveira و همکاران(7) میانگین درصد سلولهای P53 در سایر کیستهای ادنتوژنیک مورد مطالعه (رادیکولار، گورلین و دنتیژروس) بیشتر از OKC بود.هرچند P53 توسط سلولهای در حال انتشار بیان میگردد ولی تجمع آن در سلول ممکن است بوسیله فاکتورهایی نظیر استرس سلولی باشد چرا که P53 به عنوان تعدیلکننده اولیه پاسخ سلولی به استرس میباشد. بنابراین بیان P53 در کیست دنتیژروس میتواند ناشی از استرس سلولی تولید شده توسط محرک التهابی باشد، هرچند که این کیست منشأ تکاملی دارد.(7) مشابه مطالعه حاضر در مطالعه Piattelli(11) و Gadbail(6) و همکارانشان میزان بروز P53 در ادنتوژنیک کراتوسیست بیشتر از کیست دنتیژروس بود.موتاسیون ژن P53 میتواند همراه با افزایش پرولیفراسیون سلولی باشد،(8) بیان بالای این پروتئین در پوشش اپیتلیالی ادنتوژنیک کراتوسیست ممکن است به معنای فعالیت تکثیری بیشتر و در نتیجه رفتار بیولوژیک تهاجمیتر این ضایعه نسبت به کیست دنتیژروس باشد.(11و6) بررسیهای کیفی الگوی رنگپذیری نشان داد که با مارکر P53 در گروه ادونتوژنیک کراتوسیستها الگوی غالب رنگپذیری متوسط و در گروه کیستهای دنتیژروس، خفیف بود. با مارکر MDM2 در گروه OKC و دنتیژروس الگوی غالب رنگپذیری شدید بود. در مطالعه Sajeevan و همکاران(12) الگوی غالب رنگپذیری P53 در Mild ,OKC(50 درصد موارد) بود. در مطالعه ساغروانیان و همکاران(18) الگوی غالب رنگپذیری MDM2 در کیست دنتیژروس خفیف (65 درصد موارد) بود،که با نتایج مطالعه ما مغایر است. از طرفی همانگونه که در قبل ذکر شد، نوع آنتیبادیهای بکار رفته و روشهای آماده سازی بافتی و فیکساسیون نیز ممکن است در نتایج متفاوت نیمه کمی مؤثر باشد.(12) در این مطالعه ارزیابیهای نیمه کمی در دو گروه مورد مطالعه و با مارکرهای فوق اختلاف معنیداری را نشان نداد. هرچند مقادیر ارزیابی شده با مطالعه شریفی سیستانی و همکاران(5) که از همین روش ارزیابی استفاده کردهاند، متفاوت بود (MDM260 درصد و P53 7/46 درصد در (OKC ولی با این حال همانند مطالعه ما بیشترین مقادیر در مطالعه آنها نیز در گروه (++) بود. صرفنظر از تفاوت در روش ارزیابی نیمه کمی مورد استفاده، نتایج مطالعه ما با نتایج مطالعه Gurgle(8) مشابه و با نتایج مطالعه Gaballah(9) مغایرت دارد.بررسیهای کیفی الگوی رنگپذیری نشان داد که با مارکر P53 در گروه ادونتوژنیک کراتوسیستها الگوی غالب رنگپذیری متوسط و در گروه کیستهای دنتیژروس، خفیف بود، با مارکر MDM2 در گروه OKCها و دنتیژروس الگوی غالب رنگپذیری شدید بود.
مطالعه به صورت کامل کمی، نیمه کمی و کیفی از نقاط قوت این مطالعه بود. لیکن بهتر است در آینده از مارکرهای تکثیری دیگر و کیستها و تومورهای ادنتوژنیک دیگری جهت مقایسه استفاده شود.
نتیجه گیری
در این مطالعه میزان بروز مارکر MDM2 و P53 در ادنتوژنیک کراتوسیست از کیست دنتیژروس بیشتر بود. بر اساس نتایج بدست آمده میتوان چنین نتیجه گیری کرد که افزایش بیان P53 و MDM2 در ادنتوژنیک کراتوسیست و کیست دنتیژروس ممکن است با پاتوژنز OKC و کیست دنتیژروس در ارتباط باشد و میتواند نشان دهنده رفتار بیولوژیک این دو کیست باشد.
تشکر و قدردانی
با تقدیر و تشکر فراوان از مساعدتهای معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان که ما را در انجام این تحقیق یاری نمودند. شایان ذکر است که این مقاله از پایان نامه دوره دکترای تخصصی به شماره 127، استخراج گردیده است.
Saghravanian N, Habibi A, Mohtasham N, Afzal-Aghaie M, Shiva A, Babazadeh S. Evaluation of MDM2 and P53 expression in dentigerous,radicular and residual cysts by immunuhistochemistry. J Mash Dent Sch 2009; 33(2): 145-52. (Persian)