نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار رادیولوژی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، ایران
2 دندانپزشک
3 دانشیار رادیولوژی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، ایران
4 استادیار ارتودنسی، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، ایران
5 استادیار گروه آمار حیاتی، گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Cervical vertebrae morphology is used in planning orthodontic patients’ treatment for assessing skeletal maturation. The aim of this study was to investigate the relationship between chronological age and Cervical Vertebral Maturation (CVM) stages.
Materials & Methods: In this descriptive-analytical study, 320 lateral cephalograms over an age range of 7-15 years (160 boys and 160 girls) were investigated in the city of Babol, Iran. The subjects were divided into eight age groups. The Baccetti modified version of CVM method was used for the assessment. The assessment consisted of visual analysis of morphological characteristics of the three cervical vertebrae (C2, C3, C4). Data analysis was done using SPSS (version 20) software. P≤0.05 was considered significant.
Results: The spearman correlation coefficient between chronological age and cervical vertebral maturation stages was 0.841 (P<0.001) in total sample size, 0.839 (P<0.001) in boys and 0.873 (P<0.001) in girls. The positive likelihood ratio for detecting cervical vertebral stages was low in all age groups; except for age range of 7-8 in boys and girls, and age ranges of 8-10 and 14-15 in the girls.
Conclusions: The results of this study demonstrated that the CVM method is reliable for the determination of onset of puberty and despite the high correlation coefficient between chronological age and cervical vertebral maturation stages, the low positive likelihood ratio in most age groups results that the chronological age is a poor indicator for detecting maturation stages.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
زمان مناسب برای شروع درمان، یکی از جنبههای حیاتی برنامه درمانی در ارتوپدی دندانی صورتی است.(1) دوره رشد قبل از بلوغ، بهترین زمان برای شروع درمانهای ارتوپدی مالاکلوژنهای اسکلتال است، زیرا یک فاز مطلوب برای تغییرات کرانیوفاسیال است. به هر حال زمان مطلوب برای ارتوپدی دندانی اسکلتی به تشخیص دوره رشد سریع یا شدیدی که میتواند به طور معنیداری به تصحیح دیسکرپانسی اسکلتی در یک بیمار نسبت داده شود، مربوط است.(2)
طی رشد، هر استخوان دچار یک سری تغییرات میشود و ترتیب تغییرات برای یک استخوان معین در هر فردی نسبتاً ثابت است، اما زمان تغییرات از یک فرد به فرد دیگر طبق ساعت بیولوژیک آن فرد، متفاوت است.(2)
تنوع قابل توجه رشد، میان افرادی که سن تقویمی یکسانی دارند، منجر به شکل گیری نظریه ارزیابی بلوغ بیولوژیکی یا فیزیولوژیکی گردید.(3) نشانگرهای بیولوژیکی متعددی برای ارزیابی بلوغ بیولوژیکی فردی پیشنهاد شدهاند.(3) ویژگیهای بلوغ جنسی، سن کرونولوژیک (تقویمی)، بلوغ دندانی، قد، وزن و رشد اسکلتی، شاخصهای بلوغی معمول هستند که برای تشخیص مراحل رشد، استفاده میشوند.(4)
رادیوگرافی مچ دست (Hand-wrist) یکی از معروفترین نشانگرهای بیولوژیک بوده که توسط ارتودنتیستها برای ارزیابی رشد اسکلتال استفاده میشود.(3) به هر حال، در مورد اکسپوژر اضافی اشعه رادیوگرافی مچ دست، نگرانی وجود دارد.(5)
اخیراً ارزیابی بلوغ اسکلتال با استفاده از مهرههای گردنی محبوبیت روزافزونی پیدا کرده است، زیرا مزیت آن حذف اکسپوژر اضافی اشعه(7-4) است و مهرههای گردنی در فیلمهای لترال سفالومتری که به طور معمول در ارتودنسی استفاده میشوند، نشان داده میشوند.(3) رابطه بین بلوغ اسکلتی تعیین شده با استفاده از مهرههای گردنی و رادیوگرافی مچ دست، قبلاً در جمعیتهای گوناگونی گزارش شده است.(10-3) مطالعات بسیاری اعتبار ارزیابی بلوغ اسکلتی با استفاده از مهرههای گردنی به جای استخوانهای دست و مچ را تأیید کردهاند.(9-3) به هر حال، این روش در تعیین بلوغ و رشد در دورههای فاصلهدار از جهش رشدی، حساسیت ندارد.(5)
روابطی بین بلوغ مهرههای گردنی با جهش رشدی در مندیبل گزارش شده است.(12و11و5) به طور متوسط، جهش رشد در فکها، تقریباً همزمان با جهش رشد قد اتفاق میافتد ولی باید در نظر داشت که تفاوتهای فردی قابل توجهی وجود دارد.(13) در تعدادی از مطالعات رابطه سن تقویمی و تغییرات در مورفولوژی مهرههای گردنی بررسی شده است.(8و6-4و2و1)
کودکان با سن تقویمی یکسان، به یک میزان رشد نمیکنند. بنابراین سن تقویمی یک پایه غیرقابل اعتماد برای ارزیابی پتانسیل رشدی در برنامه درمانی ارتودنسی کودک است.(8) بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که سن تقویمی یک شاخص قابل اعتماد برای ارزیابی وضعیت بلوغ یک کودک نیست.(6و5و2و1) سن اسکلتی دقیقتر و از نظر کلینیکی مفیدتر از سن تقویمی است.(4)
وقتی سن فیزیولوژیک به جای سن تقویمی استفاده میشود، پیشبینی پتانسیل رشد بیمار، اختصاصیتر میشود. پیشبینی رشد به وسیله ارزیابی پیشرفت بلوغ، با کاهش قابل توجه تنوعات فیزیولوژیک زیاد میان کودکان با سن تقویمی یکسان، میتواند نسبت به استفاده از سن تقویمی، دقت پیشبینی را به طور چشم گیری افزایش دهد.(2)
هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه سن تقویمی و بلوغ مهرههای گردنی در جمعیتی از پسران و دختران ایرانی میباشد.
مواد و روشها
این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 320 لترال سفالوگرام افراد در محدوده سنی 15-7 سال (160 پسر و 160 دختر) در شهر بابل انجام شد. معیار ورود به مطالعه، وجود رادیوگرافی لترال سفالومتری با کیفیت مناسب بود. در صورت کیفیت نامناسب رادیوگرافی، تاریخچه پزشکی یا جراحی مؤثر بر تکامل اسکلت، فک یا دندان، نمونه از مطالعه حذف میشد. بیماران به 8 گروه سنی با محدوده یک سال، تقسیم شدند که در هر گروه سنی 20 پسر و 20 دختر حضور داشتند.
تمام رادیوگرافیها در شرایط یکسان و به طور همزمان توسط سه متخصص رادیولوژی دهان، فک و صورت، بدون اطلاع از سن و جنسیت بیمار، بررسی شدند و یک نظر واحد به عنوان نظر نهایی اعلام گردید. تصاویر دیجیتال اصلی در اتاق کاملاً تاریک بر روی صفحه نمایشگر 17 اینچ (Samsung syn master DFX 1793)، بدون محدودیت زمانی به نمایش گذاشته شدند و مهرههای گردنی به روش چشمی مورد بررسی قرار گرفتند.
مراحل بلوغ اسکلتال از روی رادیوگرافی لترال سفالومتری بر اساس روش CVM (Cervical Vertebral Maturation)Baccetti(12) تعیین و از مورفولوژی تنه مهرههای گردنی دوم، سوم و چهارم استفاده شد. این روش مبتنی بر تغییرات آناتومیک سه مهره گردنی (C2,C3,C4) است و بر اساس تغییرات زیر شامل 6 مرحله میباشد:
مراحل این روش به شرح زیر است: (CS=Cervical Stage)
همچنین برای افرادی که در مرحله CS3 (مرحله آغاز جهش رشد اسکلتی) بودند، وجود یا عدم وجود علائم بلوغ(13) نیز در پرسشنامه درج گردید.
دادهها پس از ورود به نرم افزار SPSS با ویرایش 20 با استفاده از آزمونهای Spearman correlation، t-test و Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. هدف این مطالعه بررسی حساسیت و ویژگی سنهای تقویمی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی است، لذا مراحل بلوغ مهرههای گردنی به عنوان معیار طلایی منظور گردیده و حساسیت و ویژگی هر کدام از ردههای سنی محاسبه گردید. 05/0≥P معنیدار در نظر گرفته شد.
یافته ها
محاسبه فراوانی و درصد فراوانی هر یک از مراحل بلوغ مهرههای گردنی نشان داد که در پسران CS1 و CS2 (هر کدام 8/33 درصد)، در دخترانCS1 (3/31 درصد) و در کل CS1 (5/32 درصد) بیشترین درصد فراوانی را داشتند. CS6 در هر دو جنس (پسران 3/1 درصد و دختران 1/8 درصد) و نیز در کل (7/4 درصد) کمترین درصد فراوانی را داشت.
فراوانی مراحل بلوغ مهرههای گردنی در هر گروه سنی، در جدول 1 به تفکیک پسران و دختران نشان داده شده است.
جدول 1 : فراوانی مراحل بلوغ مهرههای گردنی در هر گروه سنی به تفکیک پسران و دختران و به طور کلی
گروههای سنی (سال) |
مراحل بلوغ مهرههای گردنی |
|||||||||||||||||
CS1 |
CS2 |
CS3 |
CS4 |
CS5 |
CS6 |
|||||||||||||
پسر |
دختر |
کل |
پسر |
دختر |
کل |
پسر |
دختر |
کل |
پسر |
دختر |
کل |
پسر |
دختر |
کل |
پسر |
دختر |
کل |
|
8-7 |
20 (0/100) |
20 (0/100) |
40 (0/100) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
9-8 |
13 (0/65) |
15 (0/75) |
28 (0/70) |
7 (0/35) |
5 (0/25) |
12 (0/30) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
10-9 |
12 (0/60) |
5 (0/25) |
17 (5/42) |
8 (0/40) |
13 (0/65) |
21 (5/52) |
0 (0/0) |
2 (0/10) |
2 (0/5) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
11-10 |
6 (0/30) |
8 (0/40) |
14 (0/35) |
13 (0/65) |
4 (0/20) |
17 (5/42) |
1 (0/5) |
7 (0/35) |
8 (0/20) |
0 (0/0) |
1 (0/5) |
1 (0/5/2) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
12-11 |
0 (0/0) |
2 (0/10) |
2 (0/5) |
15 (0/75) |
8 (0/40) |
23 (5/57) |
5 (0/25) |
4 (0/20) |
9 (5/22) |
0 (0/0) |
4 (0/20) |
4 (0/10) |
0 (0/0) |
2 (0/10) |
2 (0/5) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
13-12 |
2 (0/10) |
0 (0/0) |
2 (0/5) |
8 (0/40) |
1 (0/5) |
9 (5/22) |
8 (0/40) |
5 (0/25) |
13 (5/32) |
2 (0/10) |
7 (0/35) |
9 (5/22) |
0 (0/0) |
7 (0/35) |
7 (5/17) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
14-13 |
1 (0/5) |
0 (0/0) |
1 (0/5/2) |
3 (0/15) |
0 (0/0) |
3 (5/7) |
6 (0/30) |
0 (0/0) |
6 (0/15) |
9 (0/45) |
5 (0/25) |
14 (0/35) |
1 (0/5) |
10 (0/50) |
11 (5/27) |
0 (0/0) |
5 (0/25) |
5 (5/12) |
15-14 |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
2 (0/10) |
0 (0/0) |
2 (0/5) |
9 (0/45) |
6 (0/30) |
15 (5/37) |
7 (0/35) |
6 (0/30) |
13 (5/32) |
2 (0/10) |
8 (0/40) |
10 (0/25) |
ضریب همبستگی (Spearman correlation coefficient) بین سن تقویمی و مراحل بلوغ مهرههای گردنی، به طور کلی 841/0 (001/0P<)، برای پسران 839/0 (001/0P<) و بـرای دختران 873/0 (001/0P<) محاسبه شد.
از میان پسران متعلق به مرحله CS3، 20 نفر (9/90 درصد) علائم اولیه بلوغ را داشتند و 2 نفر بدون علامت بودند. همچنین 17 نفر (4/94 درصد) از دختران متعلق به مرحله CS3 دارای علائم اولیه بلوغ بودند و 1 نفر بدون علامت بود. در همه مراحل بلوغ مهرههای گردنی، میانگین سن تقویمی پسران از دختران بیشتر بود. در CS3 میانگین سن تقویمی پسران، 02/1±64/12سال و میانگین سن تقویمی دختران، 07/1±11/11سال بود. در CS1 تفاوت در میانگین سن تقویمی پسران و دختران معنیدار نبود (پسران 37/1±84/8 سال، دختران 22/1±62/8 سال، 05/0<P). در CS2، CS3، CS4 و CS5 میانگین سن تقویمی به طور معنیداری در پسران و دختران تفاوت داشت. در CS6 با توجه به محدودیت تعداد پسران (2 نفر)، انجام آزمون امکان پذیر نبود. تفاوت میانگین سن تقویمی پسران و دختران، در مراحل مختلف بلوغ مهرههای گردنی، در نمودار 1 نشان داده شده است.
پسر دختر
|
مراحل بلوغ مهرههای گردنی |
نمودار 1 : تفاوت میانگین سن تقویمی پسران و دختران، در مراحل مختلف بلوغ مهرههای گردنی
نتایج تستهای تشخیصی با محدوده اطمینان (Confidence Interval) 95 درصد (95% CI) در جدول 2 نشان داده شده است. شرایط (Conditions) بر اساس فراوانترین مرحله بلوغ مهرههای گردنی در هر گروه سنی، تعیین شدند.
در کل، بالاترین Positive Likelihood Ratio (PLR) (17/82) در گروه سنی 8-7 سال برای تشخیص CS1 بود. در سایر گروههای سنی، PLR پایین و پایینترین PLR (04/2) در گروه سنی 11-10 سال برای تشخیص CS2 بود.
در پسران، بالاترین PLR (36/38) در گروه سنی 8-7 سال برای تشخیص CS1 بود. در سایر گروههای سنی، PLR پایین و پایینترین PLR (31/1) در گروه سنی
13-12 سال برای تشخیص CS2 بود.
در دختران، بالاترین PLR (04/43) در گروه سنی 8-7 سال برای تشخیص CS1 و پایینترین PLR (47/1) در گروه سنی 11-10 سال برای تشخیص CS1 بود.
جدول 2 : تستهای تشخیصی برای هر گروه سنی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی به طور کلی و به تفکیک پسران و دختران
گروههای سنی (سال) |
جنسیت |
تستهای تشخیصی متغیر تشخیصی |
حساسیت
(فاصله اطمینان 95 درصدی) |
ویژگی
(فاصله اطمینان 95 درصدی) |
ارزش اخباری مثبت (فاصله اطمینان 95 درصدی) |
ارزش اخباری منفی (فاصله اطمینان 95 درصدی) |
نسبت درستنمایی مثبت (فاصله اطمینان 95 درصدی) |
8-7 |
کل |
CS1 |
(47-28)0/38 |
(100-99)0/100 |
(100-93)0/98 |
(82-72)0/77 |
(81/589-45/11)17/82 |
پسر |
CS1 |
(49-23)0/36 |
(100-97) 0/99 |
(100-85)0/95 |
(83-69)0/76 |
(87/278-28/5)36/38 |
|
دختر |
CS1 |
(52-25)0/39 |
(100-97) 0/99 |
(100-85)0/95 |
(85-72)0/79 |
(55/312-93/5)04/43 |
|
9-8 |
کل |
CS1 |
(35-18)0/27 |
(97-91)0/94 |
(84-56)0/70 |
(78-68)0/73 |
(14/9-57/2)85/4 |
پسر |
CS1 |
(35-13)0/24 |
(98-89)0/93 |
(86-44)0/65 |
(78-63)0/71 |
(60/8-55/1)65/3 |
|
دختر |
CS1 |
(43-17)0/30 |
(99-92)0/95 |
(94-56)0/75 |
(82-68)0/75 |
(16/17-54/2)60/6 |
|
10-9 |
کل |
CS2 |
(34-16)0/25 |
(95-88)0/92 |
(68-37)0/53 |
(82-72)0/77 |
(40/5-73/1)06/3 |
پسرها |
CS1 |
(33-11)0/22 |
(97-87)0/92 |
(81-39)0/60 |
(78-62)0/70 |
(77/6-28/1)94/2 |
|
دخترها |
CS2 |
(59-25)0/42 |
(98-91)0/95 |
(86-44)0/65 |
(93-82)0/87 |
(74/17-37/3)73/7 |
|
11-10 |
کل |
CS2 |
(29-11)0/20 |
(94-86)0/90 |
(58-27)0/43 |
(81-71)0/76 |
(63/3-15/1)04/2 |
پسر |
CS2 |
(35-13)0/24 |
(98-89)0/93 |
(86-44)0/65 |
(78-63)0/71 |
(60/8-55/1)65/3 |
|
دختر |
CS1 |
(26-6)0/16 |
(95-83)0/89 |
(61-19)0/40 |
(78-62)0/70 |
(36/3-64/0)47/1 |
|
12-11 |
کل |
CS2 |
(37-18)0/27 |
(96-89)0/93 |
(73-42)0/57 |
(83-73)0/78 |
(65/6-10/2)74/3 |
پسر |
CS2 |
(40-16)0/28 |
(99-91)0/95 |
(94-56)0/75 |
(80-65)0/72 |
(34/15-26/2)89/5 |
|
دختر |
CS2 |
(41-10)0/26 |
(96-86)0/91 |
(61-19)0/40 |
(90-77)0/84 |
(20/6-24/1) 77/2 |
|
13-12 |
کل |
CS3 |
(47-18)%33 |
(94-87)0/90 |
(47-18)0/33 |
(94-87)0/90 |
(98/5-90/1) 37/3 |
پسر |
CS2 |
(24-5)0/15 |
(95-83)0/89 |
(61-19)0/40 |
(75-59)0/67 |
(01/3-57/0) 31/1 |
|
CS3 |
(56-16)0/36 |
(96-87)0/91 |
(61-19)0/40 |
(95-85)0/90 |
(06/9-93/1) 18/4 |
||
دختر |
CS4 |
(49-12)0/30 |
(95-86)0/91 |
(56-14)0/35 |
(94-83)0/89 |
(18/7-43/1) 21/3 |
|
CS5 |
(33-7)0/20 |
(95-84)0/90 |
(56-14)0/35 |
(87-73)0/80 |
(45/4-83/0) 92/1 |
||
14-13 |
کل |
CS4 |
(47-19)0/33 |
(94-87)0/91 |
(50-20)0/35 |
(93-86)0/90 |
(10/6-97/1)47/3 |
پسر |
CS4 |
(67-23)0/45 |
(97-88)0/92 |
(67-23)0/45 |
(97-88)0/92 |
(08/12-72/2)73/5 |
|
دختر |
CS5 |
(59-21)0/40 |
(97-88)0/93 |
(72-28)0/50 |
(94-84)0/89 |
(61/11-51/2)40/5 |
|
15-14 |
کل |
CS4 |
(49-21)0/35 |
(94-88)0/91 |
(53-22)0/38 |
(94-86)0/90 |
(72/6-22/2) 87/3 |
پسر |
CS4 |
(67-23)0/45 |
(97-88)0/92 |
(67-23)0/45 |
(97-88)0/92 |
(08/12-72/2)73/5 |
|
دختر |
CS6 |
(88-35)0/62 |
(96-87)0/92 |
(61-19)0/40 |
(100-93)0/96 |
(06/15-77/3)54/7 |
بحث
در این مطالعه، ضریب همبستگی بالایی بین سن تقویمی و بلوغ اسکلتی، به طور کلی و به طور جداگانه برای پسران و دختران، وجود داشت که در توافق با مطالعه Baidas(2) در عربستان سعودی بود، در حالی که در مطالعه Uysal و همکاران(4) در ترکیه، Alkhal و همکاران(5) در چین و Stiehl و همکاران(8) در آلمان همبستگی نسبتاً پایینتری بین سن تقویمی و بلوغ اسکلتی حاصل از مهرههای گردنی برای پسران و دختران به دست آمد. تفاوت در نتایج مطالعات مختلف، میتواند به دلیل تفاوت در نژاد، محیط جغرافیایی، گروههای سنی انتخاب شده، حجم نمونهها و چگونگی انتخاب نمونهها باشد.
همبستگی بالای بین سن تقویمی و بلوغ مهرههای گردنی نشان داد که در این جمعیت با افزایش سن تقویمی، مراحل بلوغ مهرههای گردنی نیز به طور هماهنگ بالا میروند؛ اما تنوع زیاد سن تقویمی در هر مرحله از بلوغ مهرههای گردنی، نشان داد که سن تقویمی شاخص ضعیفی برای تعیین وضعیت بلوغ است. پراکندگی سن تقویمی در هر مرحله از بلوغ مهرههای گردنی، در مطالعات Baidas(2) و Alkhal و همکاران(5) نیز گزارش شده است. همچنین مطالعات Baccetti و همکاران(1) در ایتالیا، Uysal و همکاران(4)، Alkhal و همکاران(5)، Baidas(2) نشان دادهاند که سن تقویمی یک شاخص قابل اعتماد برای ارزیابی وضعیت بلوغ نیست.
میانگین سن تقویمی در هر مرحله از بلوغ مهرههای گردنی، در پسران بیشتر از دختران و این تفاوت در مراحل CS2، CS3، CS4 و CS5 معنیدار بود. زمان جهش رشد مندیبل، در درمانهای ارتودنسی اهمیت ویژهای دارد. به طور متوسط، جهش رشد در فکها، تقریباً همزمان با جهش رشد قد اتفاق میافتد ولی باید در نظر داشت که تفاوتهای فردی قابل توجهی وجود دارد.(13) بنابراین درمان نقص رشد مندیبل در صورت انجام در طول دوره جهش رشد مندیبل، مؤثرتر است. اگر بیمار در CS3 باشد، مطلوبترین زمان برای درمان اصلاحات رشدی است و بیشترین پاسخ به درمان مورد انتظار است. اگر بیمار در CS4 یا مراحل بالاتر باشد، همچنان درمان اصلاحات رشدی را میتوان انجام داد، اما ممکن است پاسخ به درمان کم باشد. اگر بیمار در CS2 یا مراحل پایینتر باشد، باید قد بیمار برای تعیین جهش رشدی دوران بلوغ، در دورههای سه ماهه ثبت شود. درمان اصلاحات رشدی باید در نزدیک جهش رشدی شروع شود.(15و14) در بیماران با نقص عرضی ماگزیلا، گسترش ماگزیلا در مراحل قبل از بلوغ تأثیر بیشتری دارد.(15) در جلو آوردن ماگزیلا برای اصلاح نقص رشد ماگزیلا، درمان در صورت انجام قبل از جهش رشدی (CS1 و CS2) مؤثر است؛(14) در اصلاح مشکلات عمودی صورت ناشی از نقص راموس مندیبل، با انجام درمان در زمان جهش رشدی مندیبل (CS3)، ارتفاع صورت قابل کنترل است.(15و14)
بررسی ویژگیهای بلوغ(13) در افرادی که در CS3 بودند، همخوانی زمان بلوغ اسکلتی تعیین شده با روش CVM و زمان شروع بلوغ جسمی و جنسی را در این جمعیت نشان داد و تأییدی بر این مطلب بود که این افراد در آغاز بلوغ هستند. میانگین سن تقویمی در زمان شروع جهش رشدی مندیبل (مرحلهCS3)، در پسران نسبت به دختران به طور معنیداری بیشتر بود. همان طور که در مطالعات Baccetti و همکاران(1)، Baidas(2)، Murthy و همکاران(16) در هند گزارش شده است در مطالعه حاضر نیز دختران در بلوغ اسکلتی از پسران جلوتر بودند و بلوغ اسکلتی دختران در سن پایینتری آغاز میشد.
به علت تفاوت در زمان بلوغ اسکلتی، تستهای تشخیصی در پسران و دختران به طور جداگانه نیز انجام شدند. هدف از انجام تستهای تشخیصی در این مطالعه، تعیین عملکرد تشخیصی سن تقویمی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی در این جمعیت بود. نسبت درستنمایی مثبت (PLR) بیشتر از "1" به این معنی است که یک تست مثبت، احتمال وقوع بیشتری در افراد دارای شرایط مورد نظر نسبت به افراد بدون شرایط دارد. به طور کلی برای بیماران دارای نتیجه مثبت، PLR بیشتر از 10 به طور چشمگیری احتمال وقوع شرایط را افزایش میدهد، در حالی که PLR خیلی پایین (کمتر از 1/0) تقریباً شانس یک فرد برای داشتن شرایط را غیرمحتمل میکند.(17) شرایط بر اساس فراوانترین مرحله بلوغ مهرههای گردنی در گروههای سنی مختلف تعیین شدند.
در گروه 8-7 سال، سن تقویمی، عملکرد تشخیصی بسیار قوی در تشخیص CS1، در کل نمونهها داشت؛ در حالی که در سایر گروههای سنی، سن تقویمی عملکرد ضعیفی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی داشت.
همچنین هم در پسران و هم در دختران، سن تقویمی در 8-7 سالگی، عملکرد بسیار قوی در تشخیص CS1 داشت، اما در پسران، در سایر گروههای سنی، سن تقویمی عملکرد ضعیفی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی داشت. در دختران سن تقویمی، عملکرد تشخیصی نسبتاً قوی در تشخیص CS1 در گروه 9-8 سال، CS2 در گروه 10-9 سال و CS6 در گروه 15-14 سال داشت. همان طور که نتایج نشان میدهند، در دختران 100 درصد افراد 9-8 سال و 90 درصد افراد 10-9 سال در مراحل قبل از جهش رشد مندیبل (CS1 و CS2) و 100 درصد افراد 15-14 سال در مراحل بعد از جهش رشد مندیبل (CS4، CS5، CS6) بودند. در سایر گروههای سنی در دختران، سن تقویمی عملکرد ضعیفی در تشخیص مراحل بلوغ مهرههای گردنی داشت. مطالعه حاضر به نوعی در راستای مطالعه Baccetti و همکاران(1) بود؛ آنها نیز نشان دادند سن تقویمی نقش تشخیصی ضعیفی در تعیین زمان شروع جهش رشد اسکلتی در هر دو جنس دارد، با این تفاوت که آنها اظهار نمودند که سن تقویمی 6 ماه±9 سال در پسران، احتمال بالایی برای تطابق با مراحل قبل از جهش رشد اسکلتی و سن تقویمی
6 ماه±14 سال در دختران، احتمال بالایی برای تطابق با مراحل بعد از جهش رشد اسکلتی دارد.
نتیجه گیری
در جمعیت مورد مطالعه، ضریب همبستگی بالایی بین سن تقویمی و بلوغ اسکلتی حاصل از ارزیابی مهرههای گردنی در هر دو جنس به دست آمد که این میزان در دختران بیشتر بود. قرار گرفتن هر سن تقویمی در محدوده وسیعی از مراحل بلوغ مهرههای گردنی و نتایج تستهای تشخیصی، حاکی از این بود که سن تقویمی شاخص ضعیفی برای تعیین وضعیت بلوغ است. همچنین، وجود علائم اولیه بلوغ در افراد متعلق به مرحله CS3، دقت و مفید بودن روش CVM را در تعیین زمان شروع بلوغ در این جمعیت نشان داد.
تشکر و قدردانی
این مقاله منتج از پایان نامه دانشجویی سیده ستاره فتاحی به شماره 565 دانشکده دندانپزشکی بابل میباشد. همچنین از دانشگاه علوم پزشکی بابل تقدیر و تشکر میگردد.