نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
2 استادیار، گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
3 استادیار، گروه آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
4 دانشجوی دندانپزشکی، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: One of the factors affecting deciduous occlusion is infant feeding modes. The objective of this research was to identify and document the malocclusions that arise due to various approaches of infant feeding, and to assist in clarifying ambiguities surrounding skeletal growth complications that result from infant feeding practices.
Materials and Methods: This cross-sectional descriptive-analytical study was conducted in 2021 on 284 children with an age range of 4-5 years who were selected from kindergartens and preschools in Sari by cluster sampling and then systematic sampling. After obtaining written consent from the parents and recording the child's personal information in the demographic checklist, the surface of the teeth was cleaned with a sterile gauze and then examined. The relationship of deciduous molars, overjet and overbite, open bite, posterior crossbite, and the relationship of deciduous canines were recorded. Data analysis was performed by Chi-square and one-way ANOVA using SPSS software (version 22). P-values of <0.05 were considered statistically significant.
Results: Infant feeding showed a significant relationship with the mother's education level, as well as the parents' occupational status. However, feeding type showed no significant relationship with the child's gender, number of children in the family, age of the child, age of the parents, and duration of milk feeding. Mesial step and distal step patterns were significantly more frequent in deciduous molars of breastfed children and those fed with formula milk, respectively (P<0.001). Furthermore, the type of feeding was not significantly associated with overjet, overbite, posterior crossbite, and deciduous canine relationship.
Conclusion: Breastfeeding is regarded as the most complete method of feeding infants, which is also a predisposing factor for developing a mesial step deciduous dentition.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
یکی از عواملی که میتواند بر اکلوژن دندانی شیری تاثیر بگذارد، طریقه متفاوت شیرخوارگی نوزادان می باشد. شیر مادر، بهترین و کاملترین غذا برای کودک است که همه مواد غذایی لازم، فاکتورهای رشدی و اجزای ایمنی مورد نیاز نوزاد را به او میرساند و او را از ابتلا به بسیاری از بیماریها، مصون میدارد.(1) مکیدن، تنها روش تغذیه کودکان در دوران نوزادی است که بر تکامل ماگزیلومندیبولار تاثیر دارد.(2) تعدادی از مطالعات، تغذیه از سینه مادر را یک فاکتور محافظتکننده در مقابل مالاکلوژن گزارش کردهاند؛ به طور مثال در مطالعهای بیان شده است که کودکانی که از شیشه شیر تغذیه میکنند، دو برابر بیشتر از کودکانی که از سینه مادر تغذیه میکنند، احتمال پیشامد کراسبایت خلفی را دارند.(3) یا این که افزایش مدت تغذیه از سینه مادر با کاهش مالاکلوژن و نیاز به ارتودنسی مرتبط است.(4)
عضلات و اسکلت کرانیوفیشیال در این دو نوع تغذیه (شیر مادر و شیشه شیر) با مکانیسمهای متفاوتی فعال میشوند. در روش تغذیه با شیر مادر، عضلات صورت فعالیت بیشتری نشان داده و حرکت لبها و زبان نیز بیشتر از زمان مکیدن شیشه شیر است. در مکیدن شیر از سینه مادر، کودک نوک پستان را توسط زبان به کام سخت فشرده و با حرکت نبضی شیر را میمکد. در مکیدن شیشه شیر، کودک نوک شیشه را با حرکت شبهپیستونی به کام سخت فشار میدهد. در این حالت فعالیت مکشی قویتری روی لبها و گونه و نیروهای قویتری روی کام وجود دارد. در عین حال قوام بیشتر سر شیشه شیر در مقایسه با سینه مادر، فشار رو به بالای بیشتری را از طرف زبان، جهت خارج کردن شیر از شیشه نسبت به پستان مادر نیاز دارد که میتواند با کاهش رشد عرضی کام و افزایش احتمال اپنبایت قدامی همراه باشد.(5)
گزارشات مختلفی مبنی بر اشکال مختلف مالاکلوژن (نظیر اپنبایت قدامی و کراسبایت خلفی) به دنبال عادات غیرتغذیهای (نظیر مکیدن انگشت) وجود دارد ولی بررسی مالاکلوژن به دنبال عادات تغذیهای (نظیر استفاده از شیشه شیر یا سینه مادر) کمتر منتشر شده است.(7-5) در مقابل، گزارشاتی مبنی بر فقدان ارتباط میان مدت زمان تغذیه از سینه مادر در سال اول تولد و پارامترهای اکلوزالی و قوس دندانی نیز وجود دارد.(8) با توجه به اینکه WHO به دلیل تاثیرات مثبت تغذیه از شیر مادر (از جهات عاطفی، ایجاد ایمنی و مقاومت در برابر بیماریهای کودکی)، این روش را ارجح میداند و در دین رسمی کشور ما نیز، بر تغذیه از شیر مادر تاکید شده است، لذا این مطالعه با هدف ثبت مالاکلوژنها به دنبال روشهای مختلف تغذیهای کودکان و کمک به کاهش ابهامات در زمینه مشکلات رشدی اسکلتال به دنبال تغذیه نوزادی، انجام شد.
مواد و روشها
در این مطالعه توصیفی-تحلیلی مقطعی، جمعیت مورد مطالعه از بین کودکان با محدوده سنی 5-4 سال از مهدکودکها و پیشدبستانیهای شهر ساری، در سال 1400 انتخاب شدند. از مناطق مختلف شهری، مهدکودکها به صورت خوشهای انتخاب شدند. سپس از هر مهدکودک به روش تصادفی سیستماتیک، کودکان انتخاب شدند. شهر به سه خوشه تقسیم گردید و از هر خوشه به صورت تصادفی 5 مهدکودک انتخاب شد و از هر مهدکودک 15 نمونه بصورت سیستماتیک انتخاب شدند. این مطالعه به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی مازندران رسید (کد اخلاق طرح: IR.MAZUMS.REC.1400.13768). بر اساس نتایج مطالعه وجدانی و همکاران،(6) حجم نمونه مورد نیاز، 284 کودک برآورد گردید.
معیار ورود به مطالعه، شامل کودکان با محدوده سنی 5-4 سال از مهدکودکها و پیشدبستانیهای شهر ساری بود که والدین آنها رضایتنامه آگاهانه را تکمیل کنند. کودکان دارای عادات دهانی مثل مکیدن انگشت، پستانک یا تنفس دهانی، یک یا تعدادی دندان شیری کشیده شده (دنتیشن شیری باید کامل باشد)، پوسیدگیهای وسیع و بیندندانی، سابقه تروما به کمپلکس کرانیوفاسیال، فقدان مادرزادی دندان و سیستم دندانی مختلط از مطالعه خارج شدند.
در ابتدا قبل از معاینه، توضیحات پژوهش به والدین داده شد و رضایت کتبی از آنها اخذ شد. پس از درج مشخصات فردی کودک در چکلیست دموگرافیک، سطح دندانها به کمک گاز استریل پاک شد و معاینه توسط دانشجوی سال آخر دندانپزشکی آموزش دیده، با آینه یکبار مصرف در یک اتاق مناسب با نور طبیعی صورت گرفت. موارد ثبت شده شامل رابطه مولرهای شیری
(مزیال استپ، دیستال استپ و فلاش ترمینال)، میزان اورجت (مقدار نرمال حدود 2 میلیمتر) و میزان اوربایت (مقدار نرمال 2 میلیمتر، درتماس لبه انسیزال ثنایای شیری پایین با سطح پالاتال ثنایای شیری بالا در اکلوژن مرکزی)، وقوع اپنبایت، وقوع کراسبایت خلفی و رابطه کانینی شیری (کلاس 1، 2 و 3) بود. همزمان چکلیستی توسط والدین کودکان مورد معاینه پر شد که شامل اطلاعاتی در مورد سن کودک، جنس، شغل و میزان تحصیلات والدین، تعداد فرزندان خانواده، سابقه مشکلات اسکلتال فکی در خانواده درجه اول و دوم، نوع تغذیه کودک در سنین شیرخوارگی (سینه مادر، شیشه شیر و یا ترکیبی از هر دو) و طول مدت تغذیه با شیر و سن شروع شیرخوارگی ترکیبی (زمان شروع و طول مدت) بود.
جهت توصیف متغیرها، شاخصهای فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار گزارش شدند. فرضیه نرمال بودن متغیرهای کمی با استفاده از روش کولمگروف اسمیرنف آزمون شد. از آزمونهای t مستقل، تحلیل واریانس
(در صورت نرمالیتی) و یا من-ویتنی، کروسکال-والیس (در صورت عدم نرمالیتی) و همچنین کای دو (و در صورت لزوم دقیق فیشر) جهت مقایسه متغیرهای پاسخ در دو گروه تغذیه با شیر مادر و شیشه شیر استفاده شد.
نرم افزار SPSS22 جهت انجام تحلیلها بکار گرفته شد و مقادیر 05/0>P معنیدار در نظر گرفته شد.
یافته ها
تعداد 284 نفر در این مطالعه شرکت داده شدند. توزیع شرکتکنندگان برحسب پارامترهای دموگرافیک در جدول 1 آمده است. یافتهها نشان داد که 139 نفر از کودکان
(9/48 درصد)، دختر و 145 نفر (1/51 درصد)، پسر بودند. از بین این شرکتکنندگان 166 نفر (4/58 درصد)، با شیر مادر، 42 نفر (8/14 درصد)، با شیر خشک و 76 نفر
(8/26 درصد)، با ترکیبی از هر دو تغذیه میکردند. با توجه به جدول 1، متغیرهای شغل مادر ، شغل پدر و تحصیلات مادر در سه گروه تفاوت معنی داری داشت . بطوریکه در شرایط خانه دار بودن مادر، شغل آزاد داشتن پدر، تحصیلات کمتر مادر، تمایل مادر به شیردادن بیشتر بود.
جدول 1: مقایسه فراوانی متغیرهای دموگرافیک برحسب گروه مورد بررسی
پارامتر |
شیر مادر تعداد ( درصد) |
شیر خشک تعداد ( درصد) |
ترکیبی از هر دو تعداد ( درصد) |
P-value Chi-square |
|||||
کل |
166 (4/58) |
42 (8/14) |
76 ( 8/26) |
- |
|||||
جنسیت |
پسر |
86 (4/61) |
18 (9/12) |
36 (7/25) |
541/0 |
||||
دختر |
80 (6/55) |
24 (7/16) |
40 (8/27) |
||||||
تعداد کودکان |
اول |
111 (7/61) |
24 (3/13) |
45 (0/25) |
357/0 |
||||
دوم |
41 (9/51) |
12 (2/15) |
26 (9/32) |
||||||
|
سوم و بیشتر |
14 (0/56) |
6 (0/24) |
5 (0/20) |
|
||||
طول مدت شیرخوارگی |
کمتر از 2 سال |
125 (1/60) |
31 (9/14) |
52 (0/25) |
531/0 |
||||
بیشتر از 2 سال |
41 (9/53) |
11 (5/14) |
24 (6/31) |
||||||
شغل مادر |
خانه دار |
87 (9/71) |
17 (0/14) |
17 (0/14) |
001/0* |
||||
کارمند |
70 (6/48) |
23 (0/16) |
51 (4/35) |
||||||
آزاد |
9 (4/47) |
2 (5/10) |
8 (1/42) |
||||||
شغل پدر |
کارمند |
45 (5/40) |
27 (3/24) |
39 (1/35) |
001/0>* |
||||
آزاد |
121 (9/69) |
15 (7/8) |
37 (4/21) |
||||||
تحصیلات مادر |
زیر دیپلم |
114 (6/96) |
2 (7/1) |
2 (7/1) |
001/0>* |
||||
|
دیپلم |
45 (2/67) |
10 (9/14) |
12 (9/17) |
|
||||
تحصیلات دانشگاهی |
7 (1/7) |
30 (3/30) |
62 (6/62) |
||||||
سن مادر |
--- |
79/4±09/33 |
28/5±7/34 |
08/5±16/34 |
06/0 |
||||
سن پدر |
--- |
67/5±5/37 |
45/5±3/39 |
12/4±2/38 |
14/0# |
||||
سن کودک |
--- |
01/3±12/4 |
21/2±41/4 |
5/3±49/4 |
21/0# |
||||
#ANOVA
در جدول 2، ارتباط بین متغیرهای سنجیده شده در مطالعه و نوع تغذیه شیرخوارگی نمایش داده شده است. نتایج نشان داد که فراوانی الگوی مولر شیری mesial step در کودکان دارای تغذیه شیر مادر و رابطه distal step در کودکان دارای تغذیه شیر خشک به طور معنیداری بیشتر است (001/0>P). میزان اورجت برحسب اندازهگیری به میلیمتر در سه گروه خفیف (کمتر از 3 میلیمتر)، متوسط (3 تا 6 میلیمتر) و شدید (بیشتر از 6 میلیمتر) تقسیمبندی شده است. یافتهها نشان داد که ارتباطی بین اورجت و نوع تغذیه وجود ندارد (077/0P=). بررسی الگوی اوربایت در بیماران برحسب وجود یا عدم وجود اوربایت و همچنین وجود اپنبایت بررسی شد. یافتهها نشان داد که بین وجود یا عدم وجود اوربایت با الگوی تغذیهای تفاوت معنیداری وجود ندارد (129/0P=). همچنین، نتایج نشان داد که بین الگوی تغذیه بین سه گروه از نظر وجود یا عدم وجود کراسبایت خلفی تفاوت معنیداری وجود ندارد (772/0P=). در بررسی فراوانی رابطه کانین شیری برحسب الگوی تغذیهای، تفاوت معنی داری بین سه گروه دیده نشد (774/0P=).
جدول 2: توزیع فراوانی افراد تحت مطالعه برحسب، اورجت، اوربایت، کراسبایت خلفی و رابطه کانینی در کودکان برحسب الگوی تغذیه
متغیر |
دستهبندی تعداد ( درصد) |
تغذیه با شیر مادر تعداد ( درصد) |
تغذیه با شیر خشک تعداد ( درصد) |
ترکیبی از هر دو تعداد ( درصد) |
P-value Chi-square |
رابطه مولری |
Mesial step |
141 (3/65) |
23 (6/10) |
52 (1/24) |
001/0< |
Distal Step |
13 (5/32) |
13 (5/32) |
14 (0/35) |
||
Flush terminal plane |
12 (9/42) |
6 (4/21) |
10 (7/35) |
||
الگوی اورجت |
شدید |
35 (2/52) |
17 (4/25) |
15 (4/22) |
077/0* |
نرمال |
129 (3/60) |
25 (7/11) |
60 (0/28) |
||
خفیف |
2 (7/66) |
0 (0) |
1 (3/33) |
||
الگوی اوربایت |
اوربایت |
83 (0/55) |
29 (2/19) |
39 (8/25) |
129/0* |
نرمال |
81 (8/62) |
12 (3/9) |
36 (9/27) |
||
اپن بایت |
2 (0/50) |
1 (0/25) |
1 (0/25) |
||
الگوی کراسبایت |
کراس بایت |
41 (3/60) |
11 (2/16) |
16 (5/23) |
772/0 |
نرمال |
125 (9/57) |
31 (4/14) |
60 (8/27) |
||
رابطه کانینی شیری |
کلاس 1 |
44 (7/58) |
10 (3/13) |
21 (0/28) |
774/0 |
کلاس 2 |
16 (6/51) |
7 (6/22) |
8 (8/25) |
||
کلاس 3 |
106 (6/59) |
25 (0/14) |
47 (4/26) |
*Fisher's exact test
بحث
در این مطالعه، بین شغل مادر و طریقه شیرخوارگی ارتباط معناداری یافت شد (001/0P=). در گروه تغذیه با شیر مادر، فراوانی مادران خانهدار، بیشترین درصد
(4/52 درصد) را داشت و سپس مادران کارمند و مادران با شغل آزاد بودند. در گروههای تغذیه با شیر خشک و ترکیب شیر خشک و سینه مادر، بیشترین درصد را مادران کارمند و سپس مادران خانهدار و مادران با شغل آزاد بودند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مادران شاغل، به طور معناداری بیشتر به دنبال تغذیه کودک با شیر خشک میروند. وجدانی و همکاران(9) نیز به نتایج مشابهی دست یافتند. به نظر میرسد که مادران شاغل به علت عدم حضور مداوم در منزل از روشهای دیگری مانند شیشه شیر برای تغذیه کودک خود استفاده میکنند. بنابراین شیوع تغذیه با سینه مادر در میان مادران شاغل کمتر میباشد.(10) علاوه بر این، Olang و همکاران(11) نیز شاهد فراوانی کمتر تغذیه با شیر مادر در بین مادران شاغل بودند. مطالعه Haider و همکاران(12) نیز نشان داد که با وجود عدم تفاوت معنیدار بین الگوی تغذیه در 6 ماه اول در بین مادران خانهدار و شاغل، شیوع تغذیه با شیر مادر پس از 6 ماه در بین مادران خانهدار بالاتر بود.
در مطالعه کنونی، همچنین ارتباط معناداری بین سطح تحصیلات مادر و طریقه شیرخوارگی کودکان مشاهده شد (001/0P<). در گروه کودکان تغذیه کننده از شیر مادر، مادران به ترتیب دارای تحصیلات زیر دیپلم
(7/68 درصد)، دیپلم (1/27 درصد) و تحصیلات دانشگاهی (2/4 درصد) بودند. این در حالی است که در گروههای تغذیه کننده از شیشه شیر و یا ترکیبی، بیشترین درصد به مادران با تحصیلات دانشگاهی، سپس دیپلم و
زیر دیپلم (کمترین درصد) تعلق گرفت. نتایج به دست آمده ممکن است به این دلیل باشد که افراد با تحصیلات بالاتر، عقاید متفاوتی دارند و تمایل به روشهای سنتی مثل تغذیه از سینه مادر در آنها کاهش مییابد. نتیجه این مطالعه، برخلاف مطالعاتTaylor و همکاران(114و13)میباشد که گزارش کردهاند که با افزایش تحصیلات مادر، شیوع و طول مدت شیردهی از سینه مادر افزایش مییابد. در این دو مطالعه حجم نمونه بسیار بالا بوده (2115 نفر) و مادران با محدوده سنی بسیار وسیع (15 تا 44 سال) و شامل مقاطع تحصیلی بالاتر و پایینتر از دبیرستان در نظر گرفته شده است، که ممکن است دلیل اختلاف در نتایج باشد. از طرفی، اختلافات عقیدتی، سنت گریزی و آگاهی مادران تا حدودی به جامعه و نظام سلامت بر میگردد که ممکن است از سایر دلایل اختلاف باشند.
در نتایج پژوهش حاضر، بین شغل پدر و طریقه شیرخوارگی کودک، ارتباط معناداری مشاهده شد (001/0P<). بیشتر کودکانی که از سینه مادر تغذیه میکردند، پدر با شغل آزاد داشتند (9/72 درصد). در گروههای تغذیه کننده از شیشه شیر و یا روش ترکیبی، پدران کارمند، درصد بیشتری را به خود اختصاص دادند (به ترتیب 3/64 و 3/51 درصد). این نتایج، همراستا با مطالعه کمالی و همکاران(15)، اما در تناقض با مطالعه ضیایی و همکاران(16) میباشد. این اختلاف در نتایج میتواند به دلیل قدیمی بودن مطالعه ضیایی و همکاران(16)، باشد؛ در واقع، با گذر زمان و مشکلات اقتصادی، خانوادههای کارمندی، اکثرا با سر کار رفتن هر دو والد، روبرو هستند و چون تصمیمی بر ساعت کاری خود ندارند، تمایل به استفاده از شیر خشک برای فرزند، افزایش یافته است.
در متغیرهای بررسی شده، بین نوع شیرخوارگی و جنس کودک، تعداد فرزندان خانواده، سن کودک، سن والدین و طول مدت شیرخوارگی، ارتباط معناداری مشاهده نشد. وجدانی و همکاران(6)، سن کودک را نسنجیدند ولی به طور مشابهی، در سایر متغیرها به نتیجهی عدم معنادارای دست یافتند. به جز برای متغیر تعداد فرزندان که نتایج آنها نشان داد، در تمامی نحوههای شیرخوارگی، تعداد یک فرزند، درصد بالاتری را دارد.
نتایج مطالعه حاضر، نشان داد که فراوانی الگوی مولر شیری mesial step در کودکان دارای تغذیه شیر مادر و رابطه distal step در کودکان دارای تغذیه شیر خشک به طور معنی داری بیشتر بود (001/0P<). در یک مطالعه در کودکان درصد رابطه مولری distal step در بین آنهایی که عادت مکیدن انگشت داشتند، به نحو معناداری نسبت به آنهایی که این عادت را نداشتند، بیشتر بود.(17) تغییرات دندانی که در اثر عادت مکیدن پستانک ایجاد میشود تا حد زیادی مشابه تغییراتی است که در اثر مکیدن انگشت رخ میدهد، و از نظر درمان تغییرات ایجاد شده نیز تفاوتی بین این دو دیده نمیشود.(18) Chen و همکاران(4) بیان داشتند که کودکانی که بیش از 18 ماه با شیشه تغذیه میشدند، 45/1 برابر بیشتر در معرض خطر اکلوژن غیر مزیال استپ بودند. Chrisostomo و همکاران(19) بیان کردند که در کودکانی که تا شش ماه به طور انحصاری با شیر مادر تغذیه شده بودند، بروز مال اکلوژن کمتر مشاهده میشد. در مطالعه وجدانی(6) نیز، در کودکانی که از شیر مادر تغذیه میکردند، اورجت نرمال و رابطه مزیال استپ بیشتر مشاهده می شد. از آنجا که در دنتیشن شیری، حالت mesial step مطلوبتر است و دنتیشن دائمی آیندهی کودکان را بهتر تضمین میکند، به نظر میرسد که تغذیه از سینه مادر میتواند ضامن چیدمان نرمال دنتیشن دائمی باشد و نیاز کودک به ارتودنسی در آینده را بکاهد. پیش از این، Belitz و همکاران(20) نیز تغذیه از سینه مادر را با کاهش نیاز به درمان ارتودنسی مرتبط دانستهاند.
در مطالعه کنونی میزان اورجت در سه گروه خفیف (کمتر از 3 میلی متر)، متوسط (3 تا 6 میلی متر) و شدید (بیشتر از 6 میلی متر) تقسیمبندی و بررسی یافتهها نشان داد که ارتباطی بین اورجت و نوع تغذیه وجود ندارد (077/0P=). Jabbar و همکاران(21) نیز گزارش کردند که تغذیه از شیشه شیر به تنهایی ارتباط مستقیمی با افزایش اورجت در دندانهای شیری ندارد. نتایج مطالعه وجدانی(6) و Sum(22)، در تناقض با نتایج ما است. بر اساس مطالعه Sum و همکاران(22) در کودکانی که بیش از 6 ماه تنها از سینه مادر تغذیه میکردند، احتمال اورجت افزایش یافته، به شکل معنی داری کمتر بود. وجدانی،(6) ارتباط آماری معنی داری بین تغذیه با شیر خشک و اورجت افزایش یافته و وقوع اکلوژن دیستال استپ نشان داد. دلیل این اختلافات میتواند این مسئله باشد که احتمال استفاده و مکیدن پستانک درکودکانی که از شیشه شیر تغذیه میکنند بیشتر است و به عنوان یک عامل مداخله گر، در نتایج مطالعات تاثیر گذاشته است.(21)
یافته ها نشان داد که بین وجود یا عدم وجود اوربایت و اپن بایت با الگوی تغذیهای تفاوت معنی داری وجود ندارد. از طرفی، اپنبایت قدامی و تنگی ماگزیلا
(همراه کراسبایت خلفی) در کودکانی که از پستانک استفاده میکنند همواره دیده میشود.(23) در مطالعه دیگری بیان شده است که مدت زمان استفاده از پستانک بر ارتباط بین طول مدت شیردهی طولانیتر و شیوع کمتر اپن بایت قدامی تأثیر میگذارد.(24) در کودکانی که با شیر مادر تغذیه نمیشوند، وقوع اپن بایت قدامی به طور قابل توجهی افزایش نشان داده است که نشان دهنده تأثیر مفید شیردهی بر اکلوژن دندان است.(25) Sistenich و همکاران(26) اشاره کردند که در بین کودکانی که عادت مکیدن پستانک (معمولی یا فیزیولوژیک) دارند تغییرات اکلوزال و میوفانکشنال بیشتری نسبت به آنهایی که عادات مکیدن ندارند، دیده میشود. کودکانی که از پستانک استفاده میکردند، به داشتن اپنبایت، کراسبایت خلفی، افزایش اورجت، و تغییراتی در تحرک گونه نسبت به کودکان بدون عادت بهنحو معناداری مستعدتر بودند. به نظر میرشد دلیل ایجاد اختلاف در نتایج مطالعه حاضر، عوامل مداخله گر مثل عادت غیر تغذیهای مکیدن انگشت و پستانک باشد که با تاثیر بیشتری باعث وقوع اپن بایت قدامی میشود.(4) در همین راستا، Narbutytė (27) بیان داشت که نوع تغذیه
(با شیشه یا پستان) تأثیری در اپن بایت نداشت، در حالی که با مکیدن غیر تغذیهای (89 درصد کودکان مبتلا به اپن بایت) ارتباط داشت.
نتایج این مطالعه بین الگوی تغذیه و وجود یا عدم وجود کراس بایت خلفی تفاوت معنی داری نشان نداد. Narbutytė(27) بیان داشت که شیردهی طولانی مدت با شیر مادر، آثار محافظت کننده در مقابل وقوع کراس بایت خلفی و اپن بایت قدامی دارد. دیده شده است که مدت زمان طولانیتر شیردهی، خطر ابتلا به عادتهای مکیدن غیر تغذیهای را کاهش میدهد. Viggiano و همکاران(28) بیان کردند که کراس بایت خلفی در کودکانی که با شیشه شیر تغذیه میکردند و کودکانی که عادت مکیدن غیر تغذیهای داشتند، بسیار بیشتر از تغذیه از پستان مادر بود. درصد کراس بایت، در بین افرادی که از شیر مادر تغذیه کرده بودند و عادت مکیدن غیر تغذیهای داشتند (5 درصد)، نسبت به کودکان تغذیه کننده از شیشه شیر همراه با عادت مکیدن غیر تغذیهای (13 درصد)، کمتر بود. نتیجه میشود که فعالیت مکیدن غیر تغذیهای، نسبت به نوع تغذیه در ماههای اول زندگی، عامل اصلی خطر در ایجاد اکلوژن تغییر یافته و اپن بایت در دندانهای شیری است. کودکانی که فعالیت مکیدن غیر تغذیهای دارند و از طریق شیشه شیر، تغذیه میشوند بیش از دو برابر خطر کراس بایت خلفی دارند. لذا به نظر میرسد تغذیه با شیر مادر تأثیر محافظتی در ایجاد کراس بایت خلفی در دندانهای شیری دارد. در مطالعه وجدانی(6) و Wojcik-Raftowicz(29) بین طول مدت شیرخوارگی، اپن بایت قدامی و کراس بایت خلفی ارتباطی مشاهده نشد. آنچه که تمامی مطالعات در آن نظر مشابهی دارند این است که ارتباط منفی بین طول مدت تغذیه از سینه مادر و شیوع مال اکلوژن وجود دارد و تغذیه با شیر مادر نقش حفاظتی در مقابل ایجاد اپن بایت و کراس بایت در دندانهای شیری ایفا میکند.(5) Thomaz(7) در مطالعه خود نشان داد که کراس بایت خلفی در کودکانی که از سینه مادر تغذیه می کنند، شیوع کمتری نسبت به کودکان تغذیه کننده از شیشه شیر دارد. بر اساس مطالعه Viggiano و همکاران،(28) همزمانی رفتار تغذیه ای استفاده از شیشه شیر با عادت مکیدن انگشت، احتمال ایجاد کراس بایت خلفی را سه برابر و همزمانی آن با عادت استفاده از پستانک، احتمال ایجاد کراس بایت خلفی را دو برابر افزایش میدهد. همچنین همزمانی خوردن شیر از شیشه با دو عادت دهانی مکیدن انگشت و پستانک، احتمال ابتلا به کراس بایت خلفی را چهار برابر افزایش می دهد. بر اساس این مطالعات، همزمانی چند عادت مکیدن غیر تغذیه ای با یکدیگر ممکن است اثر تجمعی بر احتمال ابتلا به کراس بایت خلفی داشته باشد. این عوامل مداخله گر ممکن است با اثر تجمیعی، در نتایج حاصل از مطالعات تفاوت ایجاد کرده باشند.
رابطه کانین شیری برحسب الگوی تغذیهای نشان داد که تفاوت معنی داری بین سه گروه تغذیهای وجود ندارد. همراستا با این نتایج، Abbar(21) بیان کرد که شانس تشخیص افزایش اورجت، و رابطه کانینی کلاس 2، در مورد کودکان دارای عادات مکیدن پستانک و/ یا انگشت، بیشتر از کودکان بدون سابقه است. نتیجه میشود، تغذیه با شیشه شیر به تنهایی مستقیماً با میزان شیوع افزایش اورجت و رابطه کانینی کلاس 2 در دندانهای شیری، ارتباط ندارد.
Chen(4) گزارش کرد که کودکانی که بیش از 18 ماه با شیشه شیر تغذیه شدند، 43/1 برابر بیشتر در خطر رابطه کانینی کلاس II در مقایسه با کودکانی که تا 18 ماه با شیشه تغذیه میشدند، بودند.
طول مدت داشتن یک عادت مهمترین نقش را در حرکت دندانی ایفا میکند. شیر مادر روش طبیعی و ترجیحی تغذیه برای تمام نوزادان بوده که سبب کاهش احتمال بسیاری از بیماریها در مادران و کودکان میشود.(30) بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، مصرف شیر مادر با فراوانی بیشتر اکلوژن مزیال استپ و عدم مشاهده اپن بایت و کراس بایت خلفی همراه بود.
نتیجه گیری
نتایج نشان داد که فراوانی الگوی مولر شیری
mesial step در کودکان دارای تغذیهی شیر مادر و رابطهی distal step در کودکان دارای تغذیهی شیر خشک به طور معنی داری بیشتر بود. از طرفی، بین طریقه شیرخوارگی و تحصیلات مادر، شغل مادر و شغل پدر ارتباط معناداری وجود داشت. در عوض، بین نوع شیرخوارگی و جنس کودک، تعداد فرزندان خانواده، سن کودک، سن والدین و طول مدت شیرخوارگی، ارتباط معناداری مشاهده نشد. نوع شیرخوارگی با اورجت، اوربایت، کراس بایت خلفی و رابطه کانینی شیری، ارتباط معناداری نداشت.
تشکر و قدردانی
از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی مازندران، صمیمانه تشکر مینماییم.