نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
2 دکترای دندانپزشکی عمومی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: The prevalence of obesity as the most common metabolic disorder has increased recently. It is a life-threatening condition and a risk factor for several diseases, including diabetes type II, cardiovascular disease, and hypertension. The results of recent studies have indicated the existence of an association between periodontal disease and obesity in different populations. The present study aimed to determine if there was any relationship between obesity and periodontal disease among the Iranian adult population.
Materials and Methods: A sample of 367 was selected from 20-50-year-old patients referring to the Dental Clinic of Golestan University of Medical Sciences, Gorgan, Iran, for the first time. Periodontal examinations and anthropometric measurements were performed on all participants. Periodontitis was defined based on the presence of one or more teeth with one or more sites with a periodontal probing depth of ≥ 4 mm and clinical attachment loss of ≥ 3 mm.
Results: It was found that 155 (42.2%) participants were diagnosed with periodontitis, 84 (54.2%) of whom were overweight and obese. It was revealed that a higher body mass index (BMI) was significantly related to the increased odds of periodontitis (odds ratio [OR]:1.9 and 95% confidence interval [CI]: 1.2, 3.2). After adjusting for age and gender, no significant association was found in this population between an increase in waist circumference (WC; OR: 1.6, 95% CI: 0.8, 3.4) and the waist-to-hip ratio (WHR; OR: 0.6, 95% CI: 0.3, 1.2) with increased odds of periodontitis.
Conclusion: It was revealed that a BMI of ˃ 25 was a potential risk factor for periodontitis. No evidence was found regarding the relationship between high WHR and an increased risk of periodontitis in our study population.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
طی سالهای اخیر، چاقی به عنوان اختلالی چند عاملی تبدیل به تهدیدی عمده برای سلامت عمومی شده
است.(8-1) میزان بروز چاقی در جمعیت ایرانی طی دهه اخیر افزایش نشان میدهد.(۹) از چاقی به عنوان رایج ترین اختلال متابولیک و وابسته به تغذیه قرن یاد شده است.(۱۰) این معضل، نوعی بیماری مزمن چند عاملی است که تحت تأثیر دو عامل ژنتیک و محیط می باشد.(۱۱) در کنار استرس، از عدم تحرک، استعمال دخانیات، چاقی و چربی بیش از حد اطراف ناحیه شکم به عنوان ریسک فاکتورهای قابل توجهی در مشکلاتی از قبیل سکته، دیابت نوع II،
بیماری های قلبی-عروقی، فشارخون و کلسترول بالای خون یادشده است.(17-10)
پریودنتیت بیماری مزمن رایجی است که دندان و بافتهای مجاور نرم و سخت آن را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند به از دست رفتن بافت استخوان آلوئول و در صورت عدم درمان صحیح، به از دست رفتن دندان مذکور منجر شود.(۱۸) تغییرات گونه های پلاک باکتریایی در محیط دهان و اطراف دندان ها و متعاقباً پاسخ سیستم ایمنی به این مسئله، عامل اصلی ایجادکننده مشکل فوق می باشد؛ هرچند، عوامل بالقوه ای نظیر وضعیت سلامت عمومی دندان، دیابت، پاسخ سیستم ایمنی، وضعیت تغذیه، استرس و استعمال دخانیات به افزایش ریسک ابتلا به این مشکل مرتبط می باشند.(۱۹) اکثر مطالعات انجام گرفته از شاخص توده بدنی (Body Mass Index) به عنوان شاخص اصلی تشخیص چاقی استفاده کرده اند و تعداد محدودی نیز از اندازه محیط دور کمر و نسبت محیط دور کمر به باسن در ترکیب با شاخص توده بدنی بهره برده اند؛ که دلیل این امر دقت بالای این دو فاکتور در اندازهگیری چاقی شکمی بوده است. ضمن اینکه شاخص توده بدنی شاخص مناسبی در جهت تعیین این موضوع که آیا وزن فرد متشکل از وزن عضلات یا وزن چربی بدن وی می باشد، نیست.(17-10) هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارتباط میان چاقی و
بیماری های پریودنتال در جامعه ایرانی با استفاده از شاخص هایی نظیر BMI، WC و WHR می باشد.
مواد و روش ها
نمونه ای ۳۶۷ نفره از مراجعین به کلینیک دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان برای انجام مطالعه ای مقطعی انتخاب شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول محاسبه حجم نمونه:
،
۳۶۷ نفر تعیین شد.
تمامی شرکت کنندگان برای اولین بار به این مرکز مراجعه میکردند و همگی بین ۲۰ تا ۵۰ سال سن داشتند. اندازه گیری معاینات بدنی در حالیکه شرکت کنندگان لباس سبکی بر تن داشتند و کفشی به پا نداشتند توسط یک کارشناس تغذیه انجام شد و معاینات پریودنتال توسط دانشجو و تحت نظر متخصص پریو در اولین نوبت مراجعه شرکت کنندگان به بخش تشخیص کلینیک و ارجاع ایشان به بخش پریودانتیکس پس از انجام معاینات اولیه در همان روز (در دو نوبت ۱۰صبح الی ۱۳ یا ۵ الی ۷ عصر) انجام گرفت و به شرکت کنندگان پرسشنامهای داده شد که حاوی سوالاتی درباره وضعیت اقتصادی-اجتماعی ایشان (سن، جنس و وضعیت تأهل) بود. معیار خروج از مطالعه شامل سابقه بیماری سیستمیک مزمن (فشار خون، دیابت، کم کاری تیروئید، بیماری کلیوی و...) سابقه استعمال دخانیات، سابقه استفاده از پروتز پارسیل متحرک، سابقه بیماری های ژنتیکی پریودنتال، درمان ارتودنسی و درمان پریودنتال طی ۳ ماه اخیر، جرم گیری طی ۶ ماه قبل از مراجعه و سابقه درمان آنتی بیوتیک در مدت دو هفته قبل از مراجعه به کلینیک دندانپزشکی بود. شرکت کنندگانی که پاسخ آنها به یک یا تعداد بیشتری از سوالات در مورد سوابق بالا مثبت بود، از مطالعه حذف شدند. همچنین افراد با کمتر از ۸ دندان در دهان نیز از مطالعه کنار گذاشته شدند. (همه افراد می بایست حداقل دو دندان مجاور در یک کوادرانت داشته باشند) زنان باردار نیز از ادامه معاینات کنار گذاشته شدند. شرکت کنندگان باقیمانده، از هدف مطالعه ما آگاهی یافتند و از آنها خواسته شد که به دقت فرم رضایت نامه شرکت در مطالعه را بخوانند و در صورت تمایل آن را امضا کنند. کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گلستان نیز پروژه مطالعه حاضر و پرسشنامه فوق را پیش از اجرای مطالعه تأیید نموده بود.
اندازه گیری ها شامل قد، وزن و شاخص های چاقی (شاخص توده بدنی (BMI=Body Mass Index )، محیط دور کمر (WC=Waist Circumference)، نسبت محیط دور کمر به باسن (WHR= Waist-Hip Ratio) بود.
اندازه گیری ها توسط یک کارشناس تغذیه و در حالیکه شرکتکنندگان لباس سبک به تن داشتند و کفشی به پا نداشتند انجام گرفت. قد،WC وHC توسط متر خیاطی و وزن توسط ترازوی دیجیتال امرن (HN289, Omron Healthcare Co. Ltd., Kyoto, Japan) اندازه گیری شد.
WC به منزله محیط دور کمر در باریک ترین نقطه همسطح با ناف در محدوده شکم و HC به منزله محیط عریض ترین قسمت بدن در ناحیه زیر کمر در مجاورت عضله گلوتئوس ماکزیموس تعریف شد. WHR نیز از تقسیم WC بر HC به دست آمد و BMI از تقسیم نسبت وزن (به کیلوگرم) بر مجذور قد (به متر) به دست آمد. طبق
طبقه بندی سازمان جهانی بهداشت، چاقی در هر دو جنس به عنوان مقادیر شاخص توده بدنی مساوی یا بالاتر از۳۰ در نظر گرفته شد. بر مبنای بازه تعریف شده BMI، به مقادیر شاخص توده بدنی بین ۵/۱۸ و ۹۹/۲۴ عنوان گروه «نرمال» و به افراد با شاخص توده بدنی ۲۵ تا ۹۹/۲۹ کیلوگرم بر متر مربع، عنوان «بیش وزن» داده شد و به افراد با مقادیر کمتر از این حد، لقب «کم وزن» داده شد.(۲۳)
مقادیر بالاتر از حد نرمال محیط دور کمر در مردان به افرادی با محیط دور کمر بالای ۱۰۲ سانتیمتر (۴۰ اینچ) و در زنان به افرادی با محیط دور کمر بالاتر از ۸۸ سانتی متر (۳۵ اینچ) اختصاص یافت. همچنین نسبت محیط دور کمر به باسن در صورتی بالاتر از حد نرمال در نظر گرفته شد که مقادیر اختصاصیافته به آن در مردان بالای ۹۵/۰ و در زنان بالای ۸۵/۰ بوده باشد.(۲۳)
در مرحله بعد، معاینات جامع پریودنتال شامل اندازهگیری ایندکس پلاک (Plaque Index = PI)، از دست رفتن اتچمنت کلینیکی (Clinical Attachment Loss= CAL)، عمق پروبینگ پاکت پریودنتال (Periodontal Probing Depth= PPD) و ایندکس جینجیوال (Gingival Index =GI) برای تمام افراد انجام شد. اندازهگیری ایندکس پلاک اولیری به روش PI of O’Leary(۲۵) برای تعیین وضعیت بهداشت دهانی برای تمام دندانها در چهار سطح (مزیال، فیشیال، لینگوال (پالاتال) و دیستال) توسط ماده آشکارکننده پلاک (Dharma Research, FL, USA) و
اندازه گیری عمق پروبینگ پاکت پریودنتال (PPD) و اتچمنت لاس کلینیکی (CAL) برای تمامی افراد در تمامی دندان ها به جز مولر سوم و ریشه های باقیمانده انجام شد. PPD و CAL در شش سطح از محیط دربرگیرنده هر دندان (سطوح مزیوفیشیال، میدفیشیال، دیستوفیشیال، مزیولینگوال (مزیوپالاتال)، میدلینگوال و دیستولینگوال (دیستوپالاتال)) توسط پروب ویلیامز (Juya Instruments, Tehran, Iran) انجام گرفت. ایندکس جینجیوال لو و سیلنس
(GI of Loe & Silness)(۲۶) در شش دندان رمفورد(Ramfjord) یعنی مولار اول راست ماگزیلا، سانترال چپ ماگزیلا، پرمولار اول چپ ماگزیلا، مولار اول چپ مندیبل، سانترال انسیزور راست مندیبل و پرمولار اول راست مندیبل اندازه گیری شد. جهت یکسان سازی حداکثری شاخص های اندازه گیری و تسهیل مقایسه نتایج مطالعه حاضر با سایر مطالعات انجام شده، وجود پریودنتیت مزمن در صورتی مثبت در نظر گرفته می شد که در حداقل یک دندان، یک یا تعداد بیشتری از سطوح، mm۴PPD≥ و mm۳ CAL≥ دیده می شد. مقادیر اندازه گیری شده برای PI در سه گروه طبقه بندی شدند: گروه اول: بهداشت دهانی مطلوب که PI کمتر یا مساوی با عدد ۳۰ داشتند، گروه دوم: بهداشت دهانی متوسط با ۳۰<≥PI۵۰ و گروه سوم: بهداشت دهانی ضعیف با مقادیر PI بیشتر از ۵۰. حد بالای بازه متوسط PI به این دلیل ۵۰ انتخاب شد که بتوان داده های به دست آمده را در بازه هایی کوچکتر، در سه گروه و نه در دو گروه، تقسیم بندی کرد به طوریکه تفسیر داده های به دست آمده از بیماران امکان پذیر باشد و اختلاف فراوانی فاحش یکی از بازه ها اثر پوشانندگی منفی بر نتایج حاصل از داده های به دست آمده در بازه کوچکتر نداشته باشد. ضمن اینکه مقادیر در نظر گرفته شده در بازه مطالعه حاضر، نسبتاً نزدیک به مقادیر تعریف شده بازه پلاک ایندکس O’Leary یعنی ۶۳-۳۰ درصد یا به عبارت دیگر
۱<≥ O’Leary PI۹/۱ می باشند. مقادیر به دست آمده برای GI طبق بازه بندی سیلنس و لو، به چهار دسته تقسیم شدند: دسته اول یا دسته بدون التهاب با۰GI=، دسته دوم با ژنژیویت خفیف که GI ایشان بین ۱/۰ و ۱/۱ بود (۱/۰<GI<۱/۱ یا به عبارت دیگر ۱/۰<≥GI۱)، دسته سوم با ژنژیویت متوسط که GI آنها بین ۱/۱ و ۱/۲ بود و دسته چهارم به عنوان افراد با ژنژیویت شدید با مقادیر GI بالاتر از ۱/۲.
آنالیز داده ها توسط نسخه ۱۶ نرم افزار SPSS (SPSS Inc., Version 16, Chicago, IL, USA) انجام گرفت. توصیف مشخصات متغیرها توسط توزیع فراوانی، میانگین، میانه و انحراف معیار انجام شد. شیوع پریودنتیت با برآورد نقطه ای و CI (۹۵ درصد) گزارش گردید. جهت مشخص کردن ارتباط میان پریودنتیت و شاخص چاقی برگرفته از BMI در چهار گروه و نیز جهت ارزیابی هر نوع ارتباط احتمالی میان پریودنتیت و سایر متغیرهای جسمانی (WC در دو گروه و WHR در سه گروه) از آزمون مربع کای و آزمون خطی پیرسون استفاده کردیم. در راستای بررسی تأثیر همزمانی متغیرها، پس از خنثی سازی اثر متغیرهایی نظیر سن و جنس، از آزمون رگرسیون لجیستیک برای ارزیابی هرگونه رابطه احتمالی ممکن میان BMI، WC و WHR و پریودنتیت بهره گرفتیم و نسبت شانس (OR) و سطح اطمینان (CI) ۹۵ درصد گزارش شد. وجود پریودنتیت به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد و BMI، WC، WHR، سن و جنس به عنوان متغیرهای مستقل به آنالیز چندمتغیره اضافه شدند. سطح معنی داری در کلیه آزمون ها ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافتهها
در مجموع، تعداد ۳۶۷ نفر (۲۰۶ زن و۱۶۱ مرد) که همگی بین ۲۰ تا ۵۰ سال سن داشتند، در مطالعه حاضر شرکت کردند. میانه سن آنها ۶۲/۳۲ سال با انحراف معیار ۷۸/۷ بود. جدول ۱، نشاندهنده ویژگی های اقتصادی-اجتماعی و جسمانی شرکتکنندگان در مطالعه است. ۲۴۹ نفر (۸/۶۷ درصد) از کل شرکتکنندگان متأهل بودند. ۱۶۳ نفر (۴/۴۴ درصد) از افراد مورد مطالعه چاق یا بیش وزن بودند که از این تعداد ۸۴ نفر (۲/۵۴ درصد) از آنها مبتلا به پریودنتیت بودند و ۱۷ درصد محیط دور کمر و نسبت محیط دور کمر به باسن بالاتر از حد نرمال داشتند. ۱۵۵ نفر از افراد مورد مطالعه (۲/۴۲ درصد) مبتلا به پریودنتیت بودند که از این تعداد ۸۲ نفر (۵۲ درصد) را زنان و۷۳ نفر (۱/۴۷ درصد) را مردان تشکیل می دادند. ۹/۲۱ درصد (۳۴ نفر) از افراد مبتلا به پریودنتیت، محیط دور کمر بالاتر از حد نرمال داشتند و ۷/۳۱ درصد از افراد مبتلا به پریودنتیت دارای نسبت محیط دور کمر به باسن بیش از حد نرمال بودند.
جدول ۲، میانگین پارامترهای پریودنتال را بر حسب شاخص توده بدنی، نسبت محیط دور کمر به دور باسن و محیط دور کمر نشان می دهد. میانگین عمق پروبینگ پاکت پریودنتال و اتچمنت لاس کلینیکی در شرکت کنندگانی که شاخص توده بدنی آنها بیشتر از حد نرمال بود (گروه بیش وزن و چاق) نسبت به گروه نرمال (افراد با شاخص توده بدنی نرمال و کم وزن) به طرز قابل توجهی بالاتر بود (۰۵/۰P-value<). میان میانگین ایندکس پلاک و ایندکس جینجیوال در بین دوگروه وزنی فوق تفاوت چندانی یافت نشد. میزان شیوع بیماری های پریودنتال در افراد با شاخص توده بدنی بالای ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع در مقایسه با گروهی که شاخص توده بدنی زیر ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع داشتند. به طرز قابل توجهی بالاتر بود (۵/۵۱ درصد در مقابل ۸/۳۴ درصد) (۰۵/۰P<). میانگین عمق پروبینگ پاکت پریودنتال، اتچمنت لاس کلینیکی، ایندکس جینجیوال و ایندکس پلاک بین دو گروه نرمال و بالاتر از حد نرمال از لحاظ نسبت محیط دور کمر به باسن تفاوت چشمگیری نداشت (۰۵/۰P>). شیوع بیماری های پریودنتال در گروه با نسبت محیط دور کمر به باسن بالاتر از حد نرمال ۵/۴۱ درصد و در گروه با نسبت محیط دور کمر به باسن نرمال، ۶/۴۲ درصد بود که از لحاظ آماری تفاوت قابل
ملاحظه ای میان این دو گروه یافت نشد. مقادیر اتچمنت لاس کلینیکی، ایندکس پلاک و بیماری های پریودنتال در افرادی که محیط دور کمر آنها بالاتر از حد نرمال بود، نسبت به افرادی با محیط دور کمر نرمال بیشتر بود؛ این در حالی است که عمق پروبینگ پاکت پریودنتال و ایندکس جینجیوال در دو گروه فوق تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت.
جدول ۳ نتایج آنالیز تک و چندگانه را نشان می دهد. پس از خنثی سازی اثر سن و جنس افراد مورد مطالعه، از مدل رگرسیون چندمتغیره جهت بررسی هرگونه احتمال ارتباط میان شاخص توده بدنی، نسبت محیط دور کمر به باسن و محیط دور کمر با پریودنتیت استفاده گردید. شاخص توده بدنی بالاتر از حد نرمال به طرز قابل توجهی با افزایش شانس شیوع پریودنتیت مرتبط بود (Odds Ratio (OR) =1.9 and 95% Confidence Interval (CI): 1.2, 3.2).. هیچ ارتباط مهم و قابل ملاحظه ای میان مقادیر بالاتر از حد نرمال محیط دور کمر و نسبت محیط دور کمر به باسن با افزایش ریسک پریودنتیت در جمعیت مورد بررسی پیدا نشد [High WHR: OR = 0.6, CI = (0.3, 1.2) and High WC: OR = 1.6, CI = (0.8, 3.4))].
جدول ۱ : جدول توزیع فراوانی خصوصیات اقتصادی-اجتماعی و کلینیکی افراد تحت مطالعه
|
کل |
وضعیت پریودنتال |
|
|||||
پریودنتیت (۲/۴۲%) (۱۵۵=n) |
سالم (۸/۵۷%) (۲۱۲=n) |
P-value |
||||||
|
تعداد |
درصد |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
||||
سن |
35-20 |
۲۴۳ |
۲۱/۶۶ |
۷۲ (0/۳۴) |
۱۴۰ (0/۶۶) |
۹۳۴/۰ |
|
|
50-36 |
۱۲۴ |
۷۹/۳۳ |
۵۲ (۵/۳۳) |
۱۰۳ (۵/۶۶) |
|
|||
جنس |
زن |
۲۰۶ |
۱/۵۶ |
۸۲ (۹/۵۲) |
۱۲۴ (۵/۵۸) |
۲۸۷/۰ |
|
|
مرد |
۱۶۱ |
۹/۴۳ |
۷۳ (۱/۴۷) |
۸۸ (۵/۴۱) |
|
|||
وضعیت تأهل |
متأهل |
۲۴۹ |
۸/۶۷ |
۱۱۲ (۳/۷۲) |
۱۳۷ (۶/۶۴) |
۱۲۲/۰ |
|
|
مجرد |
۱۱۸ |
۲/۳۲ |
۴۳ (۷/۲۷) |
۷۵ (۴/۳۵) |
|
|||
شاخص توده بدنی (BMI)
|
کم وزن |
۱۶ |
۴/۴ |
۳ (۹/۱) |
۱۳ (۱/۶) |
۰۰۱/۰> |
|
|
نرمال |
۱۸۸ |
۲/۵۱ |
۶۸ (۹/۴۳) |
۱۲۰ (۶/۵۶) |
|
|||
بیش وزن |
۱۵۳ |
۷/۴۱ |
۷۵ (۴/۴۸) |
۷۸ (۸/۳۶) |
|
|||
چاق |
۱۰ |
۷/۲ |
۹ (۸/۵) |
۱ (۵/۰) |
|
|||
محیط دور کمر (WC) |
نرمال |
۳۰۴ |
۸/۷۲ |
۱۲۱ (۱/۷۸) |
۱۸۳ (۳/۸۶) |
۰۳۸/۰ |
|
|
بالاتر از حد نرمال |
۶۳ |
۲/۱۷ |
۳۴ (۹/۲۱) |
۲۹ (۷/۱۳) |
|
|||
نسبت محیط دور کمر به دور باسن (WHR) |
کم |
۲۴۹ |
۸/۶۷ |
۱۰۶ (۴/۶۸) |
۱۴۳ (۵/۶۷) |
۱۶۳/۰ |
|
|
متوسط |
۵۸ |
۸/۱۵ |
۱۹ (۳/۱۲) |
۳۹ (۴/۱۸) |
|
|||
بالاتر از حد نرمال |
۶۰ |
۳/۱۶ |
۳۰ (۴/۱۹) |
۳۰ (۲/۱۴) |
|
|||
ایندکس جینجیوال (GI) |
نرمال |
۳۱ |
۴/۸ |
۱ (۶/۰) |
۳۰ (۲/۱۴) |
۰۰۱/۰> |
|
|
ملایم |
۲۴۳ |
۲/۶۶ |
۷۶ (0/۴۹) |
۱۶۷ (۸/۷۸) |
|
|||
متوسط |
۹۰ |
۵/۲۴ |
۷۵ (۴/۴۸) |
۱۵ (۱/۷) |
|
|||
شدید |
۳ |
۹/۰ |
۳ (۹/۱) |
۰ (0/۰) |
|
|||
ایندکس پلاک (PI) |
مطلوب |
۷۱ |
۶/۴ |
۶ (۹/۳) |
۱۱ (۲/۵) |
۰۰۱/۰> |
|
|
متوسط |
۲۱۰ |
۲/۵۷ |
۷۱ (۸/۴۵) |
۱۳۹ (۶/۶۵) |
|
|||
ضعیف |
۱۴۰ |
۲/۳۸ |
۷۸ (۳/۵۰) |
۶۲ (۲/۲۹) |
|
|||
جدول ۲ : بررسی وضعیت شاخصهای سلامت دهانی بر حسب BMI، WHR و WC
|
BMI |
WHR |
WC |
||||||
P-value |
High N=۱۶۳ |
Normal N=۲۰۴ |
P-value |
High N=۱۴۸ |
Normal N=۲۴۹ |
P-value |
High N=۶۳ |
Normal N=۳۰۴ |
|
میانگین PPD |
۰۱۶/۰ |
۳۹/۳±۰۳/۱ |
۳/۱۳±۱/۰۷ |
۶۱۵/۰ |
۳/۲۱±۹۶/۰ |
۱۰/۱±۲۷/۳ |
۱۴۵/۰ |
۳/۴۳±۱۶/۱ |
۰۴/۱±/۲۱/۳ |
میانگین CAL |
۰۰۰/۰ |
۲۷/۱±۸۸/۱ |
۱/۲۳±۱/۲۴ |
۴۴۱/۰ |
۳۴/۱± ۶۰/۱ |
۴۹/۱±۲۷/۱ |
۰۰۱/۰ |
۲/۰۲±۳۳/۱ |
۲۶/۱±۴۲/۱ |
میانگین PI |
۳۰۱/۰ |
۸۱/۱۴ ±۲۷/۵۱ |
۰۴/۱۷±۵۲/۴۹ |
۷۵۳/۰ |
۵۰/۶۸±۴۵/۱۵ |
۵۰/۱۱±۴۱/۱۶ |
۰/۰۴۹ |
۵۳/۹۲±۹۵/۱۵ |
۴۹/۵۴±۱۶/۰۴ |
میانگین GI |
۰/۰۵۹ |
۰/۹۲±۰/۴۳ |
۰/۸۳±۰/۴۶ |
۴۳۳/۰ |
۰/۸۴±۴۰/۰ |
۰/۸۸±۴۷/۰ |
۰/۰۹۰ |
۰/۹۶±۳۷/۰ |
۰/۸۵±۴۶/۰ |
بیماری های پریودنتال، تعداد(%) |
۰۰۱/۰ |
۸۴ ((۵/۵۱ |
(۸/۳۴) ۷۱ |
۸۵۰/۰ |
(۵/۴۱) ۴۹ |
(۶/۴۲) ۱۰۶ |
۰/۰۳۸ |
(0/54) 34 |
۱۲۱ ) ۳۹/ (۸
|
جدول ۳ : نتایج رگرسیون لوجستیک بر تاثیر BMI، WHR و WC بر بیماری
|
|
آنالیز چند متغیره |
آنالیز تک متغیره |
||
|
|
p-value |
OR (%۹۵ CI) |
p-value |
OR (%۹۵ CI) |
BMI |
نرمال بیش از حد نرمال |
۰۱۰/۰ |
۱ (2/3 و 2/1) 9/1 |
001/0 |
۱ (3و3/1) 2 |
WHR |
نرمال بیش از حد نرمال |
۱۹۸/۰ |
۱ (2/1 و 3/0) 6/0 |
850/0 |
۱ (5/1 و 6/0) 95/0 |
WC |
نرمال بیش از حد نرمال |
۱۹۴/۰ |
۱ (4/3 و 8/0) 6/1 |
040/0 |
۱ (3/1) 8/1 |
بحث
مطالعات پیشین، از شاخص توده بدنی به عنوان ریسک فاکتوری بالقوه در بیماری های پریودنتال نام برده اند.(۲8و27) شاخص توده بدنی، رایج ترین شاخص در تعیین نوع ترکیب بدن انسان بوده است و مقادیر مساوی و بالای عدد ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع به عنوان شاخص توده بدنی بیش از حد نرمال تعریف شده است. افراد بیش وزن و چاق استعداد بیشتری در ابتلا به بیماری های مزمنی چون دیابت نوع II، بیماری های قلبی- عروقی، سکته و بیماری های پریودنتال دارند.(۱۳-۹) برخی عوامل به عنوان ریسک فاکتورهای چاقی در نظر گرفته می شوند که وضعیت تغذیه افراد یکی از آنهاست. مقادیر شاخص توده بدنی به طور مستقیم مرتبط با وضعیت تغذیه انسان ها است.(۳۲-۲۹) طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، پیشگیری صحیح و بجای بیماری تنها با کنترل و محدود ساختن ریسک فاکتورهای اصلی ایجادکننده این معضل (برای مثال تغذیه نامناسب و سبک زندگی ناسالم) محقق خواهد شد.(۳۴-۳۳) بنابراین، اندازهگیری منظم شاخص توده بدنی برای دستیابی به این هدف به شدت توصیه شده است. در مطالعه حاضر، در مجموع تعداد ۳۶۷ نفر شرکت کردند که از این تعداد ۱۵۵ نفر از آنها (۲/۴۲ درصد) مبتلا به پریودنتیت بودند. در این مطالعه، ۸۴ نفر از افراد با شاخص توده بدنی بالاتر از حد نرمال (۵/۵۱ درصد) مبتلا به پریودنتیت بودند و اینطور
نتیجه گیری شد که مقادیر بالای شاخص توده بدنی با شیوع بالاتر پریودنتیت در افراد ۲۰ تا۵۰ ساله ارتباط مستقیم دارد. همچنین، آنالیز رگرسیون چندمتغیره نشان داد که مقادیر بالاتر از حد نرمال شاخص توده بدنی به طرز چشمگیری با شانس پریودنتیت مرتبط بود. این یافته ها با
نتیجه گیری های حاصل از مطالعات پیشین، مبنی بر وجود ارتباط میان مقادیر بالای شاخص توده بدنی و ریسک بالاتر شیوع بیماری های پریودنتال همخوانی دارد.(۳۵و۲۸و۲۷و۱۰)
همچنین، نتیجهگیری کردیم که میانگین مقادیر اتچمنت لاس کلینیکی، عمق پروبینگ پاکت پریودنتال و ایندکس جینجیوال، به عنوان شاخص های بیماری های پریودنتال، در افرادی که شاخص توده بدنی بالاتر از ۲۵ کیلوگرم بر متر مربع داشتند بالاتر بود. شیوع بالای پریودنتیت و التهاب لثه در جمعیت حاضر می تواند به دلیل بهداشت دهانی نامناسب، کنترل ضعیف پلاک باکتریایی و وضعیت تغذیه نامناسب ایشان باشد.(۲۸) سبک زندگی مختلف و عادات، توانایی افراد در برخورد و کنار آمدن با موقعیت های استرس زا و پاسخ سیستم ایمنی به این شرایط، از سایر علل و عوامل مؤثر در ایجاد این وضعیت می باشند.(۲۷) می دانیم که ترشح سایتوکاین هایی همچون TNF-α, IL-6, IL-8, IL-10, IL-1β از بافت چربی، ارتباط میان چاقی و شدت و وسعت درگیری بیماری های پریودنتال را تقویت
می کند.(۳7و۳6) در زمینه ارزیابی فرضیه ارتباط پریودنتیت و محیط دور کمر در کل جمعیت، میان محیط دور کمر و شیوع پریودنتیت، فارغ از در نظر گرفتن جنس افراد، رابطه معناداری وجود داشت. ۶۳ نفر از جمعیت مورد مطالعه (۶/۳۵ درصد) محیط دور کمر بالاتر از حد نرمال داشتند که از این تعداد، ۳۴ نفرشان (۵۴درصد) مبتلا به پریودنتیت بودند. پس از یکسان سازی سن و جنس و حذف اثر این دو متغیر در کل افراد شرکت کننده در مطالعه، نتیجه گرفتیم که تفاوت قابل ملاحظه ای در ریسک ابتلا به پریودنتیت میان گروه با محیط دور کمر نرمال و گروه با محیط دور کمر بیش از حد نرمال وجود ندارد. از بین مطالعات انجام شده، تنها دو مطالعه از شاخص محیط دور کمر استفاده کرده بودند و دریافتند که میان شیوع پریودنتیت و افزایش محیط دور کمر، رابطه مستقیم وجود دارد.(۴۰و۲۷) Reeves و همکارانش(27) اظهار کردند که به ازای هر واحد افزایش در محیط دور کمر در گروه ۲۱-۱۷ ساله، ریسک ابتلا به پریودنتیت مزمن به میزان ۵ درصد افزایش می یابد. ترک زبان و همکاران(40) نیز دریافتند که میان افزایش محیط دور کمر و شدت پریودنتیت رابطه مستقیم وجود دارد.
یافته های ما همچنین ارتباط مثبتی میان مقادیر بالای محیط دور کمر و شیوع بیشتر پریودنتیت در مردان را نشان داد. مقادیر کلی اتچمنت لاس کلینیکی و ایندکس پلاک نیز به طرز چشمگیری در افراد با محیط دور کمر بالاتر از حد نرمال، بالاتر بود. این در حالی است که میانگین عمق پروبینگ پاکت پریودنتال تفاوت چشمگیری میان دو گروه نرمال و با مقادیر بالای محیط دور کمر نداشت. این یافته را می توان اینطور توجیه کرد که در مقایسه با عمق پروبینگ پاکت پریودنتال، اتچمنت لاس کلینیکی شاخص معتبرتری در ارزیابی شیوع بیماری های پریودنتال می باشد؛ زیرا می تواند مقدار دقیق استخوان از دست رفته را اندازه گیری کند. ارتباط قابل توجهی میان مقادیر بالای نسبت محیط دور کمر به باسن و شیوع بالاتر پریودنتیت در جمعیت مورد مطالعه یافت نشد. این موضوع با یافته های Al-Zahrani، Saito Reeves، Wood و Gulati(۳۹و۳۸و۳۵و۲۸و۲۷) مبنی بر ارتباط مقادیر بالای نسبت محیط دور کمر به باسن و شیوع بالاتر بیماری های پریودنتال، مغایرت دارد.
عدم ارتباط میان نسبت محیط دور کمر به باسن و چاقی در جمعیت مورد مطالعه حاضر، می تواند در وهله اول، توسط نقش پوشاننده مقادیر محیط دور باسن توجیه شود بدین معنا که مقادیر بالای محیط دور باسن احتمالاً به حدی زیاد بوده که تأثیر مثبت میزان محیط دور کمر در افزایش نسبت محیط دور کمر به باسن را پوشانده است. ثانیاً، مقادیر پایینتر اتچمنت لاس کلینیکی، عمق پروبینگ پاکت پریودنتال، ایندکس جینجیوال و پلاک ایندکس در افراد با میزان بالاتر نسبت محیط دور کمر به باسن می تواند توجیه دیگری برای این عدم ارتباط باشد. ضمن اینکه سن افراد مورد مطالعه کمتر از ۵۰ سال بوده و با توجه به شیوع بالاتر دیابت نوع II، چاقی و مقادیر بالاتر دور کمر و باسن در افراد با سنین بالاتر از این رده سنی، در صورت ورود ایشان به مطالعه نتایج فوق می توانست تا حدودی متفاوت باشد، اما به دلیل اینکه در صورت ورود این گروه سنی به مطالعه حاضر، اثر جانبی سایر بیماری های سیستمیک احتمالی و ریسک بالاتر از دست رفتن دندان های رمفورد در افراد بالاتر از ۵۰ سال بر نتایج حاصل غیرقابل اجتناب بود، این گروه از مطالعه حذف شدند.
مطالعه ما فوایدی نیز داشت؛ تعداد زیاد نمونه های شرکت کننده در مطالعه این امکان را به ما داد که به نتایج معتبر و دقیق تری دست یابیم، به طوری که نتیجه به دست آمده قابل تعمیم به جمعیت ایرانی باشد. در هنگام اجرای مطالعه حاضر، شمار مطالعات انجام گرفته در ایران در زمینه ارتباط چاقی و پریودنتیت مزمن بسیار محدود بود. مطالعه حاضر به دلیل تعدد و تنوع شاخص های اندازه گیری شده می تواند به عنوان مرجعی برای مقایسه سطح بهداشت دهانی، شیوع پریودنتیت مزمن و چاقی برای مطالعات آینده بر روی جمعیت ایرانی باشد. با این وجود، در اجرای مطالعه حاضر با محدودیت هایی روبرو بودیم؛ اولین محدودیت، نوع مطالعه، یعنی مقطعی بودن آن بود. از آنجایی که در مطالعات مقطعی، مواجهه و برونداد به طور همزمان
اندازه گیری می شود، هیچ شواهدی مبنی بر وجود ارتباط زمانی بین این دو عامل وجود ندارد. برای حل این معضل، نیاز به مطالعات کوهورت بیشتری در آینده می باشد. محدودیت دیگر مطالعه حاضر، عدم توانایی ما در ارزیابی نقش ژنتیک و تغذیه در نتایج به دست آمده بود.
نتیجهگیری
بر اساس نتایج این مطالعه، شاخص توده بدنی بیش از ۲۵ می تواند یک ریسک فاکتور بالقوه برای پریودنتیت در بالغین ۲۰ تا ۵۰ ساله باشد. بنابراین، ارزیابی منظم شاخص توده بدنی می تواند برای ارزیابی ریسک بیماری های پریودنتال به کار برده شود. با اینحال، هیچ ارتباطی میان نسبت میزان محیط دور کمر به دور باسن و پریودنتیت در جمعیت موردنظر یافت نشد.
تشکر و قدردانی
مقاله حاضر، نتیجه پایان نامه خانم نادیا مجریان جهت اخذ درجه دکتری عمومی دندانپزشکی از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان بود. همچنین نتیجه طـرح مرکز تحقیقـات دندانپزشـکی، مصـوب معاونـت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی گلستان (با کد مصوب ۹۴۰۳۰۵۰۳۸) بـوده و بـا حمایت مالی آن معاونت محترم به انجام رسید.