مقایسه دقت ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت در روش‌های قالب‌گیری Digital و Conventional (با سیلیکون افزایشی در قوام‌های متفاوت)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دندانپزشکی، بجنورد، ایران

2 استادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی خراسان شمالی، بجنورد، ایران

3 دانشیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران

چکیده

مقدمه: قالب­گیری دقیق از ساختارهای دهانی و شبیه­سازی لثه می­تواند به عنوان یک رکورد برای ساخت کست با تطابق مناسب و به دنبال آن ترمیم های دندانی به کار رود. در این مطالعه ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت در روش‌های قالب­گیری دیجیتال و مرسوم (Conventional) با سیلیکون افزایشی در قوام‌های متفاوت مقایسه شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه از یک دنتی فرم آکریلیک در ناحیه بی‌دندانی سانترال راست بالا استفاده شد. یک آنالوگ فیکسچرهمسطح استخوان با طول 12 و قطر 1/4 میلی‌متر در ناحیه بی­دندانی و در عمق 3 میلی­متری از لبه لثه موازی با محور طولی دندان سانترال مجاور گذاشته شد. دنتی­فرم به سه روش دیجیتال (6 بار)، تری اختصاصی با سیلیکون افزایشی متوسط (12 نمونه)، تری پیش­ساخته با سیلیکون افزایشی پوتی واش (12 نمونه) و کلا 30 قالب باز (Open tray) تهیه شد. در روش­ مرسوم قبل از تهیه کست، شش کست با ریختن جینجیوال ماسک (Gingival mask) و شش کست بدون ریختن جینجیوال ماسک تهیه و همگی توسط اسکنر لابراتواری با فرمت STL اسکن شدند. سپس به منظور ارزیابی و مقایسه تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت در هر یک از روش­ها نسبت به مدل مرجع، از نرم افزار Cloud compare و سوپرایمپوزیشن داده­ها استفاده شد. تفاوت­های هر مدل نسبت به مدل مرجع ثبت و سپس داده­ها آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد اختلاف آماری معنی­داری بین میانگین­­ داده­ها در پنج گروه مورد نظر وجود نداشت. (345/0p =)
نتیجه ‌گیری:میزان عدم تطابق قالب­گیری در هر سه روش مورد بررسی، اختلاف قابل توجهی نداشت.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparison of the Digital and Conventional Impression Techniques Regarding the Accuracy of Soft Tissue around the Implant Using Different Viscosities of Additional Silicone

نویسندگان [English]

  • negar azami 1
  • atefeh baghbani torghabeh 2
  • Jalil Ghanbarzadeh 3
1 Student of Dentistry, Bojnourd, Iran
2 Assistant Professor of Prosthodontic, School of Dentistry, North Khorasan University of Medical Sicences, Bojnourd, Iran
3 Associate Professor of Prosthodontic, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sicences, Mashhad, Iran
چکیده [English]

Introduction: The accurate impression of the mouth and reproduction of gingiva can be regarded as a record for the production of a cast with optimum fitting and dental restoration. This study investigated the soft tissue accuracy around implant through digital and conventional methods with different viscosities of additional silicone.
Materials and Methods: An acrylic dentifrice was utilized in the upper right central edentulous area in this study. Moreover, a bone level analogous fixture with a diameter length of 12 and 4.1 mm was inserted in the edentulous area 3 mm below the gingiva parallel to the adjacent central tooth. In total, 30 impressions were made using dentifrice with the help of digital scans (6 times), conventional impressions using a custom tray and regular body additional silicone (12 times), and conventional impressions by a stock tray with putty wash silicone (12 times). Moreover, 6 casts with and 6 casts without gingival masks were prepared using the conventional method before the cast preparation. They were then scanned using the Lab scanner in the STL format. Following that, superimposition of the data and cloud compare software were utilized to compare and evaluate the changes of soft tissue around the implant in each method considering the reference method. The differences between the proposed models and the reference model were recorded, and the data were analyzed in this study.
Results: The result of the Kruskal Wallis indicated no significant differences among the groups in terms of the mean values of the data (p < /em>=0.345).
Conclusion: Regarding the mismatch among the impression methods, the results showed no significant difference in this regard.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dental implant
  • Impression technique
  • Soft tissue

مقدمه

اولین گام برای رسیدن به موفقیت دراز مدت، تهیه قالب دقیقی از موقعیت ایمپلنت­ها درون دهان جهت ساخت مدل دقیق از وضعیت موجود می­باشد.(1) روش­های متنوعی جهت قالب­گیری در شرایط مختلف ایمپلنتی معرفی شده ­اند که این روش­ها، دامنه ­ای از تکنیک ­های (Direct-splinted open-tray, direct open-tray, indirect closed-tray) غیرمستقیم یا بسته، مستقیم یا باز، مستقیم و اسپلینت شده را با مواد مختلف قالب­گیری شامل می­شود.(2و1)در روش قالب­گیری بسته (Close tray) از (Impression coping) قطعات قالب­گیری مخروطی شکل و یک تری (Closed) بدون سوراخ استفاده می­شود. در این روش، کوپینگ­های قالب­گیری بر روی ایمپلنت­ها درون دهان بیمار بسته و قالب تهیه شده و در حالی که قطعات قالب­گیری همچنان متصل به ایمپلنت­های درون دهان بیمار است، خارج می­شود. سپس اجزای قالب­گیری از درون دهان بیمار خارج شده و بر روی آنالوگ­های ایمپلنتی بسته می­شود. در نهایت مجموعه قطعات قالبگیری-آنالوگ ایمپلنتی درون قالب تهیه شده جایگذاری می­شود و قالب جهت تهیه کست ریخته می­شود.

در روش قالب­گیری باز (Open tray) از قطعات قالب گیری دارای آندرکات فراوان و یک تری دارای (Opening) سوراخ ورودی که اجازه خروج پیچ قطعه قالب­گیری ورای تری را می­دهد، استفاده می­شود. قبل از خروج قالب از دهان، پیچ قطعات قالب­گیری باز شده و قالب حاوی قطعات قالب­گیری از دهان خارج می­شود. سپس آنالوگ­های ایمپلنت بر روی قطعات قالب­گیری متصل می­شوند و قالب آماده ریخته شدن کست می‌شود. تهیه قالب دیجیتال توسط اسکنرهای داخل دهانی گرچه کاری نسبتا ساده در کلینیک می­باشد، دارای تکنولوژی بسیار پیچیده است. اسکنرهای سه بعدی داخل دهانی بیش از ٢٠ سال است که در دندانپزشکی استفاده می­شوند و دائما در حال پیشرفت می باشند.(3)با وجود مواد قالب­گیری گوناگون با قوام و استحکام­های متفاوت، نیاز به ارزیابی مقایسه­ ای دقت این مواد قالب گیری مختلف به خصوص در روش باز (Open) وجود دارد. بسیاری از مقالات منتشر شده استفاده از پلی ­اتر را جهت استحکام فشاری پایین به خصوص در ایمپلنت های چند واحدی در افراد کاملا بی­ دندان توصیه کرده ­اند، حال آن ­که در بسیاری دیگر، قالب­های تهیه شده از سیلیکون­های افزایشی به خاطر الاستیسیته بالای خود بعد از ست شدن به راحتی خارج می­شوند و در قالب­گیری های ایمپلنتی به خصوص در روش باز (Open tray) ترجیح داده می­شوند.(4) از طرفی اندازه­ گیری رابطه بین ایمپلنت­های دندانی داخل حفره دهان بطور مستقیم و بدون قالب­گیری و کست­ ریزی، سبب فایق آمدن بر مشکلاتی نظیر انبساط گچ قالب­گیری و یا انقباض ذاتی مواد قالب­گیری و تغییر فرم آنها در حین خروج از دهان می­شود.(6و5) با وجود پیشرفت تکنولوژی در پروتز، دست یافتن به زیبایی ایده‌آل در پروتزهای متکی بر ایمپلنت در ناحیه قدامی، با مشکلاتی روبه‌رو است. برای حصول به زیبایی قابل قبول در این ناحیه، بازسازی بافت نرم اطراف ایمپلنت ضروری می‌باشد.(8و7)ثبت موقعیت دقیق لثه، در زیبایی، سلامت بافت نرم و بقای طولانی مدت پروتز ایمپلنتی اهمیت بسزایی دارد.(10-8) برای دستیابی به تطابق بهتر پروتز ایمپلنتی با لثه بیمار و زیبایی، شکل لثه بایستی به درستی در مدل لابراتواری بازسازی شود.(13-11)

برای ساخت کست گچی دقیق نیاز به ثبت موقعیت ایمپلنت در سه پلن و همچنین ثبت بافت لثه‌ی اطراف آن است، بنابراین ابتدا قالب­گیری انجام می‌شود. برای ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت، در ابتدا و قبل ریختن گچ، مواد الاستومری در اطراف آنالوگ ایمپلنت تزریق می‌شود. این امر موجب تسهیل خارج‌سازی ایمپرشن کوپینگ از روی آنالوگ و جایگذاری اباتمنت بدون دیچ کردن گچ استون و در نتیجه حفظ موقعیت و شکل دقیق بافت نرم (Reference point)  نقطه مرجع می‌شود.(11) تاکنون مطالعات زیادی روی دقت ثبت موقعیت ایمپلنت­ها انجام شده است، از جمله تاثیر زاویه ایمپلنت، مواد و روش­های مختلف قالب­گیری و حتی مقایسه دقت اسکنرهای داخل دهانی، بررسی اثر اسپلینت قطعات قالب­گیری و ...(21-13) ولی تاکنون مطالعه ای بر روی چگونگی ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت، به عبارتی موقعیت مارژین اباتمنت نسبت به لثه آزاد گزارش نشده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی چگونگی ثبت بافت نرم ساختگی اطراف آنالوگ فیکسچر (تزریق جینجیوال ماسک ، به عبارتی شبیه ساز بافت نرم) در طی استفاده از دو روش قالب­گیری سیلیکون‌های افزایشی با قوام­های متفاوت و دو نوع تری اختصاصی و پیش­ساخته در سیستم قالب­گیری مستقیم و مقایسه با قالب­گیری دیجیتال بود.

مواد و روش­ها

این مطالعه به صورت آزمایشگاهی و تجربی با حمایت معاونت پژوهشی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد و مشهد انجام شد.این پژوهش در تاریخ 21/11/1398 در کمیته اخلاق سازمانی دانشکده / منطقه ای علوم پزشکی خراسان شمالی تحت عنوان "مقایسه دقت ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت در روش‌های قالبگیری دیجیتال و معمول با سیلیکون افزایشی در قوام‌های متفاوت." و با شناسه اخلاق IR.NKUMS.REC.1398.141 مصوب گردیده است.

 با توجه به مشاوره آماری، آزمایشگاهی بودن و مطالعه قبلی انجام شده در خصوص مقایسه سیلیکون و پلی اتر در ثبت بافت نرم اطراف ایمپلنت(11)، تعداد 6 تکرار در نظر گرفته شد.

یک آنالوگ فیکسچر سیستم اشترومن (RC bone level implant analog, Switzerland)  به عنوان فیکسچر با طول 12 و قطر 1/4 میلی‌متر در ناحیه بی­دندانی سانترال سمت راست فک بالای یک دنتی فرم اکریلیک مانت شد. به منظور شبیه ­سازی بافت لثه، ناحیه طوق دندان­ها در این دنتی فرم از جنس پلی­ وینیل ­سایلوکسان و نرم بود. لبه مارژین این آنالوگ فیکسچر 3 میلی­متر پایین­تر از لبه لثه دنتی­فرم قرار داشت و راستای آن موازی با محور طولی دندان سانترال بود. دنتی­فرم آکریلیک توسط اسکن لابراتواری (Scanning systems, Imetric swiss 3D, type: IScan L1,S/N: L170224, Switzerland) اسکن شد و این اسکن به عنوان تصویر رفرنس مورد استفاده قرار گرفت (تصویر 1). از دنتی فرم به سه روش قالب­هایی تهیه گردید. در روش اول، قالب­گیری دیجیتال توسط اسکنر داخل دهانی Trios 3Shape(3Shape A/S, Holmens Kanal 7, 1060 Copenhagen K Denmark) (تصویر 2). پروسه اسکن طبق دستورالعمل شرکت 3Shape صورت گرفت. این پروسه 6 بار تکرار ­شد.

 

 

 

تصویر 1 : نمای بالا و روبه­رو از اسکن دنتی فرم ( نمونه مرجع)

 

 

تصویر 2 : قالب تهیه شده با اسکنر داخل دهان

 

در روش دوم قالب‌هایی به روش باز(Open tray) و با استفاده از مواد قالب­گیری پوتی واش پاناسیل (Kettenbach GmbH & Co.KG, Germany) و تری پیش ­ساخته، تهیه شد (تصویر 3). مواد قالب­گیری پس از خارج سازی از یخچال و رسیدن به دمای محیط استفاده شدند. برای هر قالب از پوتی سافت پاناسیل با نسبت کاتالیست به بیس 1 به 1 (هر یک اسکوپ حاوی 3/12 میلی­لیتر ماده است) به همراه 5/2 میلی­لیتر واش لایت استفاده شد. لازم به ذکر است که در حین مخلوط کردن پوتی از دستکش لاتکس جهت جلوگیری از اختلال در پلیمریزاسیون استفاده نشد و دستکش وینیل جایگزین گردید. 6 عدد از این قالب ها پس از گذاشتن جینجیوال ماسک (Feguramed GmbH, 74722 Buchen, Germany) در اطراف طوق فیکسچر آنالوگ، توسط گچ استون (Neo-Stone Din EN ISO6873, Type 4, Siladent, Germany) ریخته شد. 6 سری دیگر هم تنها با گچ استون نوع 4، بدون جینجیوال ماسک تهیه گردید.

 

 

تصویر 3 : قالب تهیه شده به روش پوتی واش با تری پیش­ساخته

 

در روش سوم قالب‌هایی به روش مستقیم (Open tray) با استفاده از واش با قوام متوسط (Regular wash) و تری اختصاصی تهیه شد (تصویر 4). تری‌های اختصاصی با ایجاد فاصله 2 تا 3 میلیمتری با مواد رزین آکریلیک (Iran، Marlic dental، آکروپارس 200)، 24 ساعت قبل از قالب­گیری تهیه شدند. برای اطمینان از میزان فضای خالی یکسان و شباهت هر چه بیشتر تری­ های اختصاصی، ابتدا دنتی فرم توسط یک ورق آلومینیوم پوشیده شد. سپس یک لایه موم رز بر روی فویل آلومینیوم گذاشته و یک قالب با پوتی اسپیدکس (Speedex putty coltene, swiss) از نمونه گرفته و کست حاصل توسط گچ استون تهیه گردید. در نهایت 6 عدد تری اختصاصی مشابه هم از نوع آکریل سلف کیور از کست حاصل تهیه شد.

این بار هم دو نفر به صورت همزمان یکی واش را در ناحیه اطراف ایمپلنت و دیگری در تری اختصاصی قرار داده و قالب­گیری انجام گرفت. 6 عدد از این قالب­ها پس از گذاشتن جینجیوال ماسک در اطراف طوق فیکسچر آنالوگ، توسط گچ استون نوع 4 و 6 سری دیگر هم تنها با گچ استون نوع 4 و بدون جینجیوال ماسک ریخته شدند.

 

 

تصویر 4 : قالب تهیه شده به روش (Regular wash) متوسط و تری اختصاصی

 

سعی بر آن شد که زمان ریختن گچ در تمامی قالب­ها یکسان و در حدود یک ساعت پس از قالب­گیری باشد. در نهایت این 24 کست که به روش مرسوم معمول قالب­گیری شده بودند توسط اسکن لابراتواری (type IScan L1,S/N: L170224, SwitzerlandImetric Swiss 3D Scanning systems) اسکن شدند. در هر سه روش قالب­گیری، فایل های STL به دست می ­آید. تصویر حاصل از اسکن لابراتواری مرجع، با 30 نمونه مورد مطالعه (24 نمونه اسکن لابراتواری حاصل از قالب‌های معمول به علاوه 6 نمونه اسکن داخل دهانی از دنتی­فرم آکریلی) توسط نرم افزار (Cloudcompare v2.10.1(Zephyrus) [64-bit]- [3D View1]) (این نرم افزار در نتیجه کار مشترک شرکت Telecom Paris Tech و بخش تحقیق و توسعه گروه شرکت تحقیق و توسعه و گروه شرکت های EDF، در سال 2003 در شهر پاریس کشور فرانسه می باشد) به صورت اتوماتیک مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. تفاوت­ها در هر سه محور x، y و z تعیین و اختلاف هر مدل نسبت به مدل مرجع ثبت و سپس این داده ها آنالیز شدند (تصویر 5).

لازم به ذکر است معیارهای ورود به این مطالعه قالب‌ هایی بودند که از دنتی فرم آکریلیک تهیه شده و فاقد حباب و نقص بودند. همچنین معیارهای خروج، قالب‌هایی بودند که با بررسی چشمی در ناحیه مارژین دارای حباب یا دچار جداشدگی یا پاره‌ شدگی بودند و همچنین کست‌ هایی از قالب که با بررسی چشمی در ناحیه مارژین دارای حباب یا ندول بودند.


 

 

 

تصویر 5 : نمونه مقایسه و آنالیز یک اسکن از گروه تری اختصاصی انجام شده با نرم افزار Cloudcompare


یافته ها

گروه های مورد مطالعه با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید گروه ها از توزیع نرمال تبعیت نداشتند. لذا برای مقایسه بین گروه ها از آزمون کروسکال والیس استفاده شد.

 در جدول 1 شاخص های آماری توصیفی برای واحدهای نمونه گیری شده به تفکیک هر گروه نشان داده شده است.

نتیجه آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس نشان داد اختلاف آماری معنی داری بین پنج گروه مورد نظر وجود نداشت (345/0P=).

بحث

موقعیت سه بعدی بافت نرم اطراف ایمپلنت به عنوان یک عامل مهم برای دستیابی به ثبات طولانی مدت، قابل پیش­بینی و زیبایی مطلوب در نظر گرفته می­شود.(22)

در این مطالعه هدف بررسی تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت در روش های دیجیتال و مرسوم با قوام های متفاوت سیلیکون­ افزایشی بود. نتایج آماری تحقیق نشان داد اختلاف معنی­داری بین این سه روش وجود نداشت.

برای این منظور از مدل آناتومیک همراه بافت نرم مصنوعی شبیه به فرم فک بالای دهان استفاده شد. همچنین به دنبال قالب­گیری مرسوم و تهیه کست استون با گچ با انبساط کم (نوع 4)؛ کست­های حاصل توسط اسکنر لابراتواری (type IScan L1,S/N: L170224, SwitzerlandImetric Swiss 3D Scanning systems) اسکن شد تا فایل های STL به منظور هماهنگ سازی با قالب­گیری دیجیتال و تسهیل مقایسه به دست آید.

Derafshi و همکاران(11) در مطالعه خود به مقایسه دقت سیلیکون و پلی‌اتر در بازسازی ارتفاع لثه روکش­های ایمپلنتی به صورت آزمایشگاهی پرداختند. مقایسه‌ی میانگین ارتفاع لثه بین سیلیکون و گروه کنترل نشان داد تفاوت قابل ملاحظه‌ای بین دو گروه حاصل نشد؛ اما تفاوت چشمگیری در میانگین ارتفاع لثه بین پلی اتر و گروه کنترل یافت شد، بنابراین به این نتیجه رسیدند که مواد سیلیکونی نسبت به پلی اتر در بازسازی ارتفاع لثه ای اطراف ایمپلنت دقیق­ترند.  


 

 

جدول 1 : شاخص های آماری توصیفی برای واحدهای نمونه گیری شده به تفکیک هر گروه

گروه ها

انحراف معیار ± میانگین

میانه

میانگین رتبه ای

تری اختصاصی با جینجیوال ماسک

01115/0 ± 1279/0

1216/0

16

تری اختصاصی بدون جینجیوال ماسک

02850/0 ± 1410/0

11452/0

67/21

تری پیش­ساخته با جینجیوال ماسک

07154/0 ± 1499/0

1088/0

17/14

تری پیش­ساخته بدون جینجیوال ماسک

05744/0 ± 1421/0

1177/0

17/14

دیجیتال

00775/0 ± 1275/0

1156/0

5/11

نتیجه آزمون کروسکال - والیس

447/4X2 =                                     34/0P=

 


Arcuril و همکاران(23) در یک مطالعه مروری از مقالات 5 سال اخیر به این نتیجه دست یافتند که قالب‌گیری ایمپلنتی دیجیتال با روش مرسوم قابل مقایسه است، با این حال به مطالعات بالینی بیشتری برای اثبات این ادعا نیاز است. Rutkūnas و همکاران(24) یک مطالعه مرور سیستماتیک در مورد بررسی دقت قالب­گیری دیجیتال ایمپلنت با اسکنرهای داخل دهانی اجرا کردند؛ با وجود افزایش محبوبیت وسایل اسکن داخل دهانی فقط یک مطالعه (in vivo) مطابق با معیارهای ورود به مطالعه سیستماتیک و 15 مطالعه (in vitro) مورد تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه بررسی­ها نشان داد در حالی که مطالعه in vivo دقت قالب­گیری دیجیتال را برای کاربردهای کلینیکی کافی ندانست اما اکثر مطالعات آزمایشگاهی عدم دقت کمتر از 100 میکرون را نشان دادند؛ این امر می تواند شرایط بسیار متفاوت مطالعات in vitro و in vivo را نشان دهد. بنا بر نظر نویسندگان مطالعه فوق، نتایج مطالعه (in vivo) به وسیله بسیاری از فاکتورها مانند حرکت بیمار، بزاق، استراتژی اسکن و سایر فاکتورهای مربوط به بیمار یا عمل کننده و یا فاکتورهای محدود کننده ابزار مورد استفاده، می تواند تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین یک مطالعه نشان داد که اسکن داخل دهانی دقت کمتری نسبت به اسکن مدل دارد.

 Rutkūnas و همکاران(24) همچنین اظهار داشتند دقت قالب­گیری داخل دهانی می تواند به واسطه فاکتورهای دیگری هم تحت تاثیر قرار بگیرد. ویژگی­های اسکن­بادی می تواند یک منبع خطا باشد؛ اسکن­بادی کوچک و کمتر قابل دیدن می­تواند تاثیر منفی بر دقت داشته باشد. استفاده از اسکن­بادی های بلند تر در ایمپلنت­های عمیق کاشته شده (deep-placed) توصیه شده است. زاویه تیز بین اسکن­بادی­ها می­تواند اثر منفی بر دقت اسکن داشته باشد. اسپری کردن پودر روی اسکن­بادی به منظور کاهش بازتابش از سطح به تشکیل تصویر کمک می­کند. ضخامت پودر و یکنواختی آن بر روی سطح به طور بالقوه بر روی دقت تاثیر می­گذارد. برخی مطالعات نشان داده اند که تجربه عمل کننده ممکن است نقش مهمی در دقت قالب­گیری دیجیتال داشته باشد.(26و25) اما Flugge و همکاران(27) در مطالعه‌ متاآنالیزی که انجام دادند به این نکته اشاره کردند که پروتکل اسکن روی دقت قالب دیجیتال نسبت به تجربه بالینی عمل کننده موثرتر است.

تکنیک­های دیجیتال می­تواند بر بعضی کمبودها و خطاهای قالب­گیری مرسوم مانند انقباض ماده قالب­گیری غلبه کند. Moreira و همکاران(28) اظهار داشت به طور کلی تناقض در نتایج مطالعات زیاد است و عمدتا به روش­ انجام مطالعات مربوط است و مقایسه نتایج مطالعات مختلف با هم به دلیل تفاوت روش مطالعه، مدل وسیله و تکنیک­های مورد استفاده محدودیت دارد.اما مهمترین دلیلی که جهت پایین بودن دقت اسکنر سه بعدی داخل دهانی در بعضی مطالعات می­توان در نظر گرفت، پدیده ­ای است که ما آن­را "اثر محدوده دید" دستگاه می­نامیم. در مطالعات بیان شده است که هر چه ناحیه­ای که توسط اسکنر داخل دهانی تصویر برداری می­شود بزرگتر باشد، خطاهای بیشتری در نتیجه قالب­گیری دیجیتال مشاهده می­گردد. این خطای بزرگ به علت اثر تجمعی خطاهای ثبت تصاویر می باشد.(29) در مطالعه حاضر نیز با توجه به منطقه هدف که در ناحیه بی­دندانی سانترال سمت راست واقع بود و عدم لزوم استفاده از سایر نواحی جهت مقایسه نرم ­افزاری و همچنین جلوگیری از ایجاد خطا به دنبال ناحیه وسیع، در قالب­گیری دیجیتال از ناحیه دندان­های کانین تا کانین اسکن گرفته شد. در قالب­گیری ایمپلنت به روش­های باز یا بسته با مواد پوتی واش که به صورت یک مرحله­ای گرفته می شود، همیشه این نگرانی وجود دارد که نسوج نرم و از جمله لثه آزاد دچار جا­بجایی و یا تغییر شکل شوند. این موضوع در بیمارانی که نسوج نرم حجیم و یا پاکت عمیق تری اطراف ایمپلنت­ها دارند، محتمل­تر است.

نتایج حاصل از این مطالعه اگرچه بین روش­های مرسوم و دیجیتال تفاوت معنی­داری را از نظر دقت ثبت و تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت نشان نداده است اما به هر حال در روش­های قالبگیری معمول بالاتر بودن مقادیر میانگین، نشانه جا ­به ­جایی بیشتر نواحی هدف بوده است. در این پژوهش میانگین اختلاف­ ها در نمونه­ های حاوی جینجیوال ماسک کمتر و بهتر از لثه گچی و جینجیوال ماسک، بوده است. به عبارتی تغییرات لثه نرم کمتر از لثه گچی بوده، که می­تواند به علت انقباض گچ و احتمال رخ دادن شکست لبه ه­ای نازک لثه آزاد بافت هدف که به صورت گچی ساخته شد، باشد. هرچند از لحاظ آماری این اختلاف معنی ­دار نبود.

از سوی دیگر ممکن است تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت به دلایلی در فاصله زمانی بین جلسه قالب­گیری تا جلسات بعد و حتی پس از تحویل رخ دهد، در این صورت کلینیسین در جلسات امتحان فریم-پرسلن و یا تحویل، ممکن است با تفاوت رابطه مارژین اباتمنت ایمپلنت با لبه آزاد لثه بین کست و دهان بیمار مواجه شود که تا پیش از این، آن را به خطای قالب­گیری و یا قالب­ ریزی مربوط می دانسته، حال آن­که ممکن است عوامل دیگری منجر به تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت پس از انجام قالب­گیری شوند. این­که چه مقدار از این اختلاف مربوط به مراحل قالب­گیری و آماده شدن کست همراه با جینجیوال ماسک باشد و چه مقدار مربوط به تغییرات خود بافت نرم پس از قالب­گیری، قطعا نیاز به مطالعات تکمیلی بیشتری در این زمینه دارد. از جمله این تغییرات می­توان به ادامه روند ترمیم بافتی تا مدتی پس از جراحی دوم و تحلیل لثه ناشی از باز و بسته کردن هیلینگ و قطعات ایمپرشن، انتخاب اباتمنت(30) و خون­ریزی و آسیب لثه ناشی از ترومای قالب گیری اشاره کرد. Carvalho Barabara و همکارانش(31) در یک مطالعه مرور سیستماتیک دریافتند در بیمارانی که روکش ­های ایمپلنتی موقت پس از دوره­ های 12 تا 18 ماهه با پروتز­های دائمی جایگزین می­شوند، تغییرات اباتمنت می­تواند منجر به تحلیل استخوان مارژینال ایمپلنت تا مقدار 3/0 میلی­متر بشود که این تغییرات استخوان و بافت اگرچه از نظر زیبایی و شکست ایمپلنت از لحاظ آماری معنادار نبوده اما رخ داده است.

همچنین توصیه ­های بهداشتی دندان­پزشک به بیمار و استفاده از دهان­شویه ها(32) که معمولا منجر به بهداشت دهان و دندان بهتر پس از اولین مراجعه بیمار برای قالب­گیری شده و بهداشت بهتر می­تواند منجر به کاهش التهاب بافتی و تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت گردد. از سوی دیگر گاهی زیاده­روی در این موضوع می­تواند تحلیل لثه ناشی از ترومای مسواک زدن را به دنبال داشته باشد.

از سوی دیگر در بیمارانی که با کمبود یا فقدان لثه چسبنده مواجه هستند، روند تحلیل در پروسه هیلینگ ممکن است تا مدت­ها ادامه یابد. بر اساس برخی مطالعات، وجود مقدار کافی از مخاط کراتینیزه در اطراف ایمپلنت، تجمع پلاک باکتریال را کاهش داده و منجر به کاهش التهاب مخاطی می­شود.(34و33)

بیماران مختلف از نظر پروسه تحلیل و تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت رفتار­های متفاوتی به ترومای حاصل از قالب­گیری، باز و بسته کردن هیلینگ و قطعات قالب­گیری و یا ترومای مسواک زدن از خود نشان می­دهند. بر اساس مطالعه Linkeviciusو همکاران(35)، ضخامت ارتفاع عمودی مخاط اطراف ایمپلنت در اتیولوژی تحلیل استخوان اولیه در دوران ترمیم بافتی نقش بسزایی داشته است. این تحقیق نشان داد که اگر در هنگام کاشت ایمپلنت، بافت نرم اطراف ایمپلنت نازک باشد، تحلیل استخوان کرست مشهود است. همچنین پژوهش مرور سیستماتیک انجام شده توسط Suárez-López del Amoو همکاران(36) نشان داد ضخیم بودن بافت نرم در اطراف ایمپلنت در زمان کاشت، تحلیل استخوان مارژینال کمتری را به دنبال خواهد داشت.

از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که رفتاری که بافت نرم اطراف ایمپلنت در دهان بیمار در مقابل فشار حاصل از مواد قالب­گیری از خود نشان می­دهد با رفتار لثه نرم دنتی­فرم یکسان نباشد. این خود نیازمند انجام مطالعات کلینیکی در این زمینه می­باشد.

از نقاط قوت این مطالعه می­توان به این نکته اشاره کرد که دقت نرم افزار Cloudcompare در حد 1 میکرون و دقت اسکنر لابراتواری (type IScan L1,S/N: L170224, Switzerland Imetric Swiss 3D Scanning systems)، 20 میکرون بوده که جهت رسیدن به هدف مطالعه که بررسی تغییرات بافت نرم اطراف ایمپلنت بود از دقت کافی برخوردار بوده است.

یکی از محدودیت­های مطالعه حاضر، عدم وجود ماده ای است که خصوصیات دقیق لثه فیزیولوژیک را داشته باشد، به عبارتی Gingivalmask مورد استفاده تمام شرایط محیط داخل دهان را ندارد. از دیگر محدودیت‌ها می‌توان به استفاده از اسکنر داخل دهانی جهت اسکن مدل اشاره کرد. طراحی دستگاه اسکنر داخل دهانی، اختصاصی جهت این پروسه نبوده و پیشنهاد می­شود تاثیر نور اضافی محیط خارج دهان بر دقت دستگاه بررسی شود. یکی دیگر از محدودیت­هایی که ممکن است بتوان برای مطالعه حاضر درنظر گرفت استفاده از فقط یک نوع سیستم ایمپلنتی است؛ که پیشنهاد می­شود مطالعات بیشتری با سیستم­های ایمپلنتی دیگر و اسکنرهای دیگر انجام شود. علاوه بر این توصیه می­شود مطالعات بیشتری در این رابطه به صورت کلینیکی و با پروتزهای واقعی در بیماران صورت گیرد تا دقت دو تکنیک قالب­گیری در شرایط کلینیکی مورد مقایسه قرار گیرد.

نتیجه گیری

براساس نتایج این مطالعه، میزان عدم تطابق سه روش قالب­گیری تری پیش­ساخته با پوتی واش، تری اختصاصی با واش قوام متوسط و دیجیتال، اختلاف قابل توجهی را نشان نداد.

تشکر و قدردانی

این مقاله برگرفته از پایان نامه عمومی به شماره 980020 در دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی می­باشد. با تشکر از معاونت محتـرم پژوهشـی دانشـگاه علـوم پزشکی بجنورد که حامی مالی این پژوهش بود؛ همچنین از معاونت محترم پژوهشی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد که بستر مناسب را جهت انجام کارهای آزمایشگاهی این پژوهش فراهم آوردند، تقدیر می گردد. 

  1. Lee H, So JS, Hochstedler J, Ercoli C. The accuracy of implant impressions: a systematic review. J prosthet Dent. 2008;100(4):285-91.
  2. Vigolo P, Majzoub Z, Cordioli G. Evaluation of the accuracy of three techniques used for multiple implant abutment impressions. J Prosthet Dent. 2003;89(2):186-92.
  3. Galhano GÁP, Pellizzer EP, Mazaro JVQ. Optical impression systems for CAD-CAM restorations. J Craniofac Surg. 2012;23(6):e575-e9.
  4. Gupta S, Narayan AI, Balakrishnan D. In vitro comparative evaluation of different types of impression trays and impression materials on the accuracy of open tray implant impressions: A pilot study. Int J Dent. 2017;2017.
  5. Johnson GH, Craig RG. Accuracy of four types of rubber impression materials compared with time of pour and a repeat pour of models. J Prosthet Dent. 1985;53(4):484-90.
  6. Millstein P. Determining the accuracy of gypsum casts made from type IV dental stone. J oral rehabil. 1992;19(3):239-43.
  7. Schoenbaum TR, Klokkevold PR, Chang Y-Y. Immediate implant-supported provisional restoration with a root-form ponticfor the replacement of two adjacent anterior maxillary teeth: A clinical report. J Prosthet Dent. 2013;109(5):277-82.
  8. Yiqing H, Yuting H, Wang J. A technique to record the gingival configuration of an interim implant-supported fixedpartial denture. J prosthet Dent. 2018;120(4):495-7.
  9. Barzilay I. A Mo di fied Im p ression Technique for Ac curate Registration of Peri-implant Soft Tissues. J Can Dent Assoc. 2003;69(2):80-3.
  10. Kim TH, Cascione D, Knezevic A. Simulated tissue using a unique pontic design: a clinical report. J Prosthet Dent. 2009;102(4):205-10.
  11. Derafshi R, Sabouri A, Kazemeini J. Comparing the Accuracy of Silicone and Polyether in Reproducing Gingival Height for Implant Supported Crown: an in vitro study. JBD. 2015;2(1):24-8.
  12. Elian N, Tabourian G, Jalbout ZN, Classi A, CHO SC, Froum S, et al. Accurate transfer of peri‐implant soft tissue emergence profile from the provisional crown to the final prosthesis using an emergence profile cast. J Esthet Restor Dent. 2007;19(6):306-14.
  13. Kumar PR, Kher U, Tunkiwala A. An impression technique to accurately register peri-implant soft tissue in single-and multi-unit implant restorations. J Dental Implants. 2019;9(1):37.
  14. Conrad HJ, Pesun IJ, DeLong R, Hodges JS. Accuracy of two impression techniques with angulated implants. J Prosthet Dent. 2007;97(6):349-56.
  15. de Avila ED, Barros LAB, Del'Acqua MA, Castanharo SM, de Assis Mollo F. Comparison of the accuracy for three dental impression techniques and index: an in vitro study. J prosthodont Res. 2013;57(4):268-74.
  16. Del'Acqua MA, Arioli-Filho JN, Compagnoni MA. Accuracy of Impression and Pouring Techniques for an Implant-Supported Prosthesis. Int J Oral Maxillofac Implants. 2008;23(2).
  17. Elshenawy EA, Alam-Eldein AM, Abd Elfatah FA. Cast accuracy obtained from different impression techniques at different implant angulations (in vitro study). Int J implant Dent. 2018;4(1):9.
  18. Papaspyridakos P, Schoenbaum TR. Enhanced Implant Impression Techniques to Maximize Accuracy. Implants in the Aesthetic Zone: Springer; 2019. p. 217-34.
  19. Parpaiola A, Sbricoli L, Guazzo R, Bressan E, Lops D. Managing the peri‐implant mucosa: a clinically reliable method for optimizing soft tissue contours and emergence profile. J Esthet Restor Dent. 2013;25(5):317-23.
  20. Sorrentino R, Gherlone EF, Calesini G, Zarone F. Effect of implant angulation, connection length, and impression material on the dimensional accuracy of implant impressions: an in vitro comparative study. Clin Implant Dent Relat Res. 2012;e63-e76.
  21. Spyropoulou P-E, Razzoog M, Sierraalta M. Restoring implants in the esthetic zone after sculpting and capturing the periimplant tissues in rest position: a clinical report. J prosthet Dent. 2009;102(6):345-7.
  22. Ferrari M, Cagidiaco MC, Garcia-Godoy F, Goracci C, Cairo F. Effect of different prosthetic abutments on peri-implant soft tissue. A randomized controlled clinical trial. Am J Dent. 2015;28(2):85-9.
  23. Arcuri L, Lorenzi C, Vanni A, Bianchi N, Dolci A, ArcuriC. Comparison of the accuracy of intraoral scanning and conventional impression techniques on implants: a review. JBRHA. 2020;34(1 Suppl. 1):89-97.
  24. Rutkūnas V, Gečiauskaitė A, Jegelevičius D, Vaitiekūnas M. Accuracy of digital implant impressions with intraoral scanners. A systematic review. Eur J Oral Implantol. 2017;10(Suppl 1):101-20.
  25. Giménez B, Özcan M, Martínez-Rus F, Pradies G. Accuracy of a digital impression system based on parallel confocal laser technology for implants with consideration of operator experience and implant angulation and depth. Int J Oral Maxillofac Implants. 2014;29(4).
  26. Gimenez‐Gonzalez B, Hassan B, Özcan M, Pradíes G. An in vitro study of factors influencing the performance of digital intraoral impressions operating on active wavefront sampling technology with multiple implants in the edentulous maxilla. J Prosthodont. 2017;26(8):650-5.
  27. Flugge T, van der Meer WJ, Gonzalez BG, Vach K, Wismeijer D, Wang P. The accuracy of different dental impression techniques for implant‐supported dental prostheses: A systematic review and meta‐analysis. Clin Oral Implants Res. 2018;29:374-92.
  28. Moreira AH, Rodrigues NF, Pinho AC, Fonseca JC, Vilaça JL. Accuracy comparison of implant impression techniques: a systematic review. Clin implant Dent Relat Res. 2015;17:e751-e64.
  29. Zimmermann M, Mehl A, Mörmann W, Reich S. Intraoral scanning systems-a current overview. Int J Comput Dent. 2015;18(2):101-29.
  30. Blanco J, Pico A, Caneiro L, Nóvoa L, Batalla P, Martín‐Lancharro P. Effect of abutment height on interproximal implant bone level in the early healing: A randomized clinical trial. Clin Oral implants Res. 2018;29(1):108-17.
  31. de Carvalho Barbara JG, Luz D, Vianna K, Barboza EP. The influence of abutment disconnections on peri-implant marginal bone: A systematic review. Int J Oral Implantol. 2019;12(3).
  32. Ciancio S, Lauciello F, Shibly O, Vitello M, Mather M. The effect of an antiseptic mouthrinse on implant maintenance: plaque and peri‐implant gingival tissues. J Periodontol. 1995;66(11):962-5.
  33. Boynueğri D, Nemli SK, Kasko YA. Significance of keratinized mucosa around dental implants: a prospective comparative study. Clin Oral Implants Res. 2013;24(8):928-33.
  34. Iglhaut G, Schwarz F, Winter RR, Mihatovic I, Stimmelmayr M, Schliephake H. Epithelial attachment and downgrowthon dental implant abutments—a comprehensive review. J Esthet Restor Dent. 2014;26(5):324-31.
  35. Linkevicius T, Puisys A, Linkeviciene L, Peciuliene V, Schlee M. Crestal bone stability around implants with horizontally matching connection after soft tissue thickening: a prospective clinical trial. Clin Impant Dent Relat Res. 2015;17(3):497-508.
  36. Suárez‐López del Amo F, Lin GH, Monje A, Galindo‐Moreno P, Wang HL. Influence of soft tissue thickness on peri‐implant marginal bone loss: A systematic review and meta‐analysis. J Periodontolo. 2016;87(6):690-9.