فراوانی شکایات اصلی با منشا ذهنی و اختلالات روانپزشکی در مراجعین به دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1390

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 مرکز تحقیقات بیمارهای دهان، فک و صورت ؛ دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛ مشهد؛ ایران

2 مرکز تحقیقات علوم رفتاری و روانپزشکی ؛ دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛ مشهد؛ ایران

3 مرکز تحقیقات بیماریهای دهان و دندان، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران

چکیده

مقدمه: یکی از مهمترین چالش های تشخیصی و درمانی در دردندانپزشکی، مراجعه بیماران با شکایاتی با منشا ذهنی بدون توجیه بالینی است. در این بیماران ممکن است تشخیص و حتی درمانهای نابجا سبب پیچیده تر شدن شرایط جسمی و روانی آنان گردد. هدف این مطالعه تعیین فراوانی شکایات اصلی و اختلالات روانپزشکی دراین بیماران بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی ، 132 بیمار با شکایات با منشا ذهنی بعنوان گروه مورد و 132 بیماربا شکایات با منشا ارگانیک بعنوان شاهد وارد مطالعه شدند. نوع شکایات ذهنی بیماران تعیین و شدت شکایات با معیار VAS ثبت شد. برای هر دو گروه پرسشنامه Symptom Checklist-90 (Scl-90) برای ارزیابی اختلالات روانپزشکی تکمیل گردید. برای آنالیز آماری از آزمونهای Chi-square و T-test و پیرسون استفاده شد.
یافته ها: شایع ترین شکایت ذهنی در گروه مورد ، درد بدون منشا دندانی (%33/33)، سوزش (%66/16)و درد آتیپیک دندانی (%63/13) بودند. بیشترین تعداد بیماران از شدت متوسط شکایت رنج میبردند و شایع ترین تشخیص بالینی اختلال حسی آنان، درد آتیپیک صورتی بود. در گروه مورد، 06/31 درصد مبتلا به اختلالات روانپزشکی و 78/53 درصد دارای گرایش به اختلالات روانپزشکی بودند. در گروه شاهد نیز بترتیب 27/2درصد مبتلا به اختلالات روانپزشکی و03/28 درصد دارای گرایش به اختلالات روانپزشکی بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه شایع ترین شکایت با منشا ذهنی، درد بدون منشا دندانی و سوزش بودند، که در صورت عدم توجه به خصوصیات شکایت و زمینه های روانی ایجاد کننده آن می تواند با دردهای با منشا دندانی اشتباه گرفته شده و درمانهای نابجا برای آنان صورت گیرد.
این مطالعه همچنین نشان داد که اکثریت بیمارانی که شکایت با منشا ذهنی داشتند، از مشکلات روانپزشکی رنج میبردند بنابراین دقت به این دسته شکایات میتواند به تشخیص احتمالی مشکل روانپزشکی بیمار و درمانهای مناسب کمک کند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Frequency of chief complaints with mental origin and psychiatric disorders in patients referring to Mashhad Faculty of Dentistry in 2011

نویسندگان [English]

  • Zahra Delavarian 1
  • Abbas Javadzadeh Bolouri 1
  • Zohreh Dalirsani 1
  • Peyman Hashemian 2
  • Tahereh Nosratzehi 3
1 Oral and Maxillofacial Diseases Research Center, Oral Medicine Department ,Mashhad Faculty of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
2 Psychiatry and Behavioral Sciences Research Center, Ibn-e-Sina Hospital, Mashhad Faculty of Medicine, Mashhad, Iran
3 Oral and Dental Diseases Research Center, Zahedan University of Medical Sciences, Zahedan, Iran.
چکیده [English]

Introduction: One of the most important challenges in diagnosis and treatment of dentistry patients is the management of the patients, who refer to dentists and physicians with various complaints with mental origin, having no convincing clinical finding. Incorrect diagnosis and treatment could cause some complications in patients’ physical and psychological conditions. This study aimed to assess chief complaints and psychiatric disorders among patients with mental origin complaints.
Methods and materials: In a cross-sectional study, 132 patients with mental origin complaints were enrolled in our study as the case group, 132 patients with organic origin complaints were selected for the control group. Type of mental complaints was recorded and severity of mental complaints were evaluated by visual analogue scale (VAS). Both groups filled Symptom Checklist-90 (Scl-90) questionnaire for identifying of the psychiatric disorders. T-test, Chi-square and Pearson test were used for statistical analysis.
Results: The most prevalent mental complaints in case group were pain without dental origin (33/33%), burning (16/66%) and atypical odontalgia (13/63%).
The moderate severity of complaint was reported by the most patients. The most prevalent clinical diagnosis for the patients’ disorders was atypical facial pain. In the case group, 31.06% had psychiatric disorders, 53.78%were predisposed to psychiatric disorders. In the control group, 2.27% had psychiatric disorders and 28.03% were predisposed to psychiatric disorders.
Conclusion: The most common complaints with mental origin were pain (except odontalgia) and burning, if their psychiatric background be neglected, they could be misdiagnosed with dental pain and incorrect treatment performed. Most of patients, who suffered such complaints with mental origin, had some psychiatric disorders. Therefore, proper diagnosis of these mental complaints could be beneficial in diagnosis and suitable treatments of psychiatric problems.

کلیدواژه‌ها [English]

  • pain
  • psychological
  • burning mouth syndrome
  • facial pain

مقدمه

تشخیص و درمان بیمارانی که با شکایاتی نظیر درد و سوزش در ناحیه دهانی صورتی مراجعه می کنند، بدون اینکه شواهدی از یک مشکل ارگانیک وجود داشته باشد، یکی از چالش ها ی مهم کلینیک های دندانپزشکی است. گاه بیماران سال های طولانی در جستجوی درمان هستند و حتی تحت روشهای تشخیصی و درمانهای نامناسب قرار می گیرند که علاوه بر تحمیل هزینه اضافی، خود سبب افزایش شکایات  و نارضایتی این بیماران می شود. بسیاری از این مشکلات ریشه سایکولوژیک دارند و در حقیقت اضطراب و افسردگی و سایر اختلالات روانی این بیماران، خود را بدین شکل نشان می دهند. طبیعی است که تاخیر در تشخیص و درمان ناصحیح بیماران سبب افزایش مشکل روانشناختی این بیماران می شود.

تشخیص شکایات با منشا ذهنی (نظیر درد و سوزش و ...)، اغلب بدون دلیل ارگانیک مشخصی که توجیه کننده آنها باشد بروز می کند و گویای منشا ذهنی یا روانپزشکی آنها، شامل اختلالاتی نظیر درد غیرتیپیک صورتی (Atypical Facial Pain (AFP))، سندرم سوزش دهان (Burning Mouth Syndrome (BMS))، درد آتیپیک دندانی

(Atypical odontalgia)، خشکی دهان ذهنی
(Subjective Xerostomia (SX))، درد در مخاط دهان (Stomatodynia) می باشد. در سایر موارد، برای شکایاتی نظیر خارش در مخاط دهان (Stomatopyrosis) و احساس حضور چرک و ... می توان تشخیص کلی اختلالات حسی مزمن با منشا ذهنی یا آتیپیک (Other atypical sensory disorders) را مطرح کرد.  از شایع ترین اختلالات حسی می توان به سندرم سوزش دهان و درد آتیپیک صورت اشاره نمود. سندرم سوزش دهان وضعیتی است که در آن شکایت بیمار از درد و سوزش مزمن در دهان است درحالی که مخاط دهان کاملا نرمال است و بیماری موضعی یا سیستمیک که توجیه کننده سوزش آنها باشد دیده
نمی شود.
(1) درد آتیپیک صورت (AFP) که درد مداوم ایدیوپاتیک صورت نیز گفته می شود، بیماری مزمنی است که مسیر توزیع عصب محیطی را دنبال نمی کند و مشخصه نورالژی های کرانیال را ندارد.(3و2)

بعضی مطالعات، شیوع بیشتر اختلالات سایکولوژیک از جمله افسردگی و اضطراب و فوبیا در بیماران مبتلا به این نوع اختلالات حسی را نشان داده اند.(6-4) در مطالعه ای در سال 2018، اختلالات افسردگی با 4/15 درصد و اختلالات اضطرابی با 1/10 درصد شایع ترین اختلالات سایکولوژیک در مبتلایان به درد دندانی غیر تیپیک بودند.(7) در مطالعه دیگری نیز که بر روی درد آتیپیک صورتی انجام شد،
دوره های منفرد اختلال افسردگی (6/33 درصد) و دیس ریتمی (3/14 درصد)، اختلال درد سوماتوفرم (8/10 درصد) و اختلال افسردگی شدید راجعه (2/9 درصد)، شایع ترین این اختلالات روانی بودند.
(4)

اختلالات روانپزشکیمجموعه ای از اختلالات است که تاثیر بارزی در تفکر و روندهای ذهنی به خصوص در ارتباط با خلق و رفتار انسانی ایجاد می کند و باعث اختلال عملکرد و ایجاد تنش می شود. اضطراب یک احساس طبیعی است که در موقعیت های تهدید کننده تجربه
می شود. ویژگی های اختلالات اضطرابی همانند اضطراب طبیعی است، تنها تفاوت در مدت و شدت آن و عدم تناسب با عامل تهدیدکننده می باشد. در افراد سالم، یک احساس طبیعی غم و اندوه در برخورد با ناملایمات زندگی به ویژه از دست دادن عزیزان رخ می دهد که به طور موقتی و کوتاه مدت است ولی گاهی این احساس، شدید و طولانی مدت می شود و با سایر حالات مثل کاهش انرژی و کسالت عمومی، خ
ستگی و کم خوابی و از دست دادن علاقه همراه است و به عنوان اختلال افسردگی شناخته می شود.(8)

 با توجه به اینکه مطالعاتی که درباره رابطه با این گونه احساس های ناخوشایند غیرتیپیک واختلالات روانپزشکی صورت گرفته است، در جمعیت هایی با خصوصیات اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی متفاوت انجام شده است، انتظار می رود نتایج متفاوتی را گزارش کرده باشند. زیرا درد جنبه های متعدد فیزیکی، پاتولوژیکی و آناتومیکی دارد و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر روی بیان، شدت و الگوی بروز آن اثر می گذارد.(10و9)

از سوی دیگر با شناسایی نوع شکایات بدون توجیه بالینی و یا شدت و الگوی نامتناسب با مشکل بالینی
می توان به منشا غیر ارگانیک و زمینه سایکولوژیک آنها پی برد. از این رو بر آن شدیم تا انواع این شکایات ذهنی و اختلالات روانپزشکی را در بین مراجعین به دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1390 بررسی کنیم.

مواد و روش ها

این مطالعه مقطعی روی مراجعین به دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1390 انجام شد. برای همه بیماران، مراحل طرح توضیح داده شد و همگی فرم رضایت آگاهانه را امضا کردند. در ضمن پروتکل این مطالعه توسط شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با کد 87802 تصویب گردیده است.

132 بیمار که از درد دهانی یا فکی-صورتی، سوزش، خشکی دهان یا سایر حس های ناخوشایند رنج می بردند، در این مطالعه بعنوان گروه مورد وارد شدند. 132 بیماری که برای اعمال دندانپزشکی به دانشکده دندانپزشکی مراجعه کرده بودند و منشا فیزیکی برای شکایات آنان شناحته شده بود بعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. این گروه شامل افرادی بودند که سابقه هیچ گونه اختلال روانپزشکی نداشته و داروهای مسکن یا آرامبخشی که می تواند بر روی شدت شکایات اثر بگذارد یا باعث تغییر طعم چشایی شود، مصرف نمی کردند.

معیارهای ورود برای گره مورد شامل: وجود درد یا سوزش در ناحیه سر و گردن بدون هیج دلیل ارگانیک از نظر بالینی یا پاراکلینیک،مخاط دهان طبیعی و عدم دریافت درمان طی 4 هفته گذشته بود. درضمن، داشتن توانایی یا تمایل به همکاری برای تکمیل پرسشنامه SCL-90 شرط لازم برای هر دو گروه مطالعه بود.

معیارهای تشخیصی برای گروه مبتلا به سندرم سوزش دهان بر اساس معیارهای پیشنهاد شده توسط Scala و همکارانش(11) شامل موارد زیر بود:

-         احساس سوزش دوطرفه روزانه مخاط دهان

-         احساس سوزش دهان برای حداقل 6-4 ماه

-         شدت سوزش ثابت و یا افزایش یافته در طول روز

-         عدم بدترشدن و گاهی بهبود با خوردن و آشامیدن

-         عدم تداخل با خواب بیمار.

معیارهای ورود به مطالعه برای گروه مبتلا به درد آتیپیک صورتی شامل موارد زیر بود:

-           درد در صورت، روزانه و ادامه دار در تمام یا بیشتر روز

-           شروع درد در ناحیه ای محدود از یک طرف صورت

-           عدم گزارش کاهش حس یا سایر علائم جسمی همراه درد(12)

 این نوع درد از مسیر یک عصب خاص پیروی نمی کند و شخص برای ماه ها یا سالها با آن درگیر است.

معیارهای خروج شامل داشتن دلایل موضعی یا سیستمیک برای درد یا سوزش بود.

سایر شکایات با منشا ذهنی، در گروهی بنام دیگر اختلالات حسی غیر تیپیک (Other sensory disorders) طبقه بندی شدند.

از نظر مدت زمان تداوم شکایات تا هنگام مراجعه، بیماران در چهار دسته قرار گرفتند: کمتر از شش ماه، بین شش ماه و دو سال، بین دو و پنج سال، بیشتر از پنج سال.

طبقه بندی شدت شکایت بر اساس معیار VAS بصورت زیر بود:

-           درجه خفیف : 0<VAS≤3.5

-           درجه متوسط : 3.5<VAS≤7

-           درجه شدید: 7<VAS≤10

پس از تکمیل چک لیست شامل اطلاعات دموگرافیک و مشخصات شکایت ذهنی بیماران، پرسشنامه SCL-90 جهت تعیین نوع آسیب روانپزشکی (1- بیماران بدون اختلال روانپزشکی، 2- بیماران دارای گرایش به اختلال روانپزشکی، 3- بیماران دارای اختلال روانپزشکی) برای هر دو گروه تکمیل گردید.(13)

پرسشنامه SCL-90 توسط روانشناس تجزیه و تحلیل شد. جمع نمرات به دست آمده از سوالات مربوط به هر اختلال بر تعداد سوالات مربوط به همان اختلال تقسیم شد. بدین ترتیب میانگین نمره فرد در هر اختلال بدست آمد. میانگین نمره کمتر از دو : بدون اختلال روانپزشکی، بین دو و سه: گرایش به اختلال روانپزشکی و سه یا بیشتر به معنای اختلال روانپزشکی بود.(13)این پرسشنامه یک مقیاس استاندارد جهت بررسی اختلالات روانپزشکی است که توسط روانشناسان استفاده می شود. این پرسشنامه قبلا در جمعیت ایرانی اعتبارسنجی شده و در مطالعه اخوان و همکاران(14)، پایایی و روایی نسخه ترجمه شده آن به زبان فارسی، به میزان قابل قبول ذکر شده است.

برای تجزیه و تحلیل داده ها، آنها وارد نرم افزار SPSS با ویرایش 5/13 شدند. اطلاعات دموگرافیک و داده های توصیفی با استفاده از آنالیزهای توصیفی بررسی شدند. برای مقایسه خصوصیات دموگرافیک و اختلالات روانپزشکی دو گروه از آنالیزهای t-test، Chi-square و پیرسون استفاده شد. از آنالیز پیرسون برای بررسی رابطه بین نوع اختلال حسی با منشا ذهنی، جنس و سن استفاده شد. سطح معنی داری برای آزمونهای آماری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

یافته ها

دو گروه از نظر جنس و سطح تحصیلات همگن بودند (بترتیب 08/0=P و 85/0=P). میانگین سنی گروه شاهد و مورد بترتیب 06/10±31 و 75/14±43 سال بود. سن گروه مورد بین 12 و 80 سال و شاهد بین 13 و 70 سال بود. دو گروه از نظر سنی اختلاف معنی داری داشتند (001/0>P). 6/63 درصد افراد گروه مورد و 53 درصد افراد گروه شاهد، زن بودند. 25 درصد افراد گروه شاهد و 25 درصد گروه مورد، سطح تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند. 1/59 درصد افراد گروه شاهد و 9/68 درصد گروه مورد مجرد و مابقی متاهل بودند.

از نظر وضعیت اشتغال دو گروه باهم متفاوت بودند، بطوریکه 4/39 درصد افراد گروه مورد و 1/15 درصد گروه شاهد بیکار و 4/20 درصد گروه مورد و 7/44 درصد گروه شاهد دانشجو یا دانش آموز بودند (001/0>P). جدول 1 مشخصات دموگرافیک افراد مورد مطالعه را نشان می دهد.

بر اساس پرسشنامه SCL-90 بیشترین افراد گروه مورد، در دسته گرایش به اختلال روانپزشکی (8/53 درصد) و در گروه شاهد، در دسته بدون اختلال روانپزشکی (7/69 درصد) بودند (جدول 2). بر اساس آزمون پیرسون، اختلاف بین دو گروه معنی دار بود (012/0P=).


 

 

 

جدول 1 : مشخصات دموگرافیک افراد گروه مورد و شاهد

P - value

شاهد

مورد

متغیرها

درصد

تعداد

درصد

تعداد

P08/0= a

0/53

70

6/63

84

زن

جنس

0/47

62

4/36

48

مرد

0/100

132

0/100

132

کل

P85/0= a

2/40

53

9/37

50

پایینتراز دیپلم

تحصیلات

8/34

46

1/37

49

دیپلم و فوق دیپلم

0/25

33

0/25

33

لیسانس و بالاتر

0/100

132

0/100

132

کل

P001/0> a

1/15

20

4/39

52

بیکار

شغل

8/25

34

8/25

34

آزاد

4/14

19

4/14

19

کارمند

7/44

59

4/20

27

در حال تحصیل

0/100

132

0/100

132

کل

 

میانگین± انحراف معیار

میانگین± انحراف معیار

 

 

سن

P001/0> b

06/10 ± 31 سال

75/14± 43 سال

 

a آزمون کی دو پیرسون

t-test b

 

 

جدول 2 : توزیع فراوانی افراد گروه مورد از نظر ابتلا به اختلال روانپزشکیبر اساس پرسشنامه SCL-90

وضعیت اختلال روانپزشکی

مورد

شاهد

P - value

تعداد

درصد

تعداد

درصد

بدون اختلال

20

1/15

92

7/69

012/0

گرایش به اختلال روانپزشکی

71

8/53

37

0/28

دارای اختلال روانپزشکی

41

1/31

3

3/2

کل

132

0/100

132

0/100

             

 


در گروه مورد، بر اساس این پرسشنامه، 11 نفر اختلال فوبیا، 10 نفر اختلال افسردگی، 5 نفر اختلال وسواس اجباری و 15 نفر بطور همزمان چند اختلال روانپزشکی داشتند (در کل 1/31 درصد). در حالیکه تنها در دو فرد در گروه شاهد اختلال افسردگی وجود داشت و یک نفر مبتلا به وسواس و افسردگی و اضطراب بطور همزمان بود. البته تعداد ذکر شده در دو گروه شامل افراد با گرایش به اختلال روانپزشکی نمی شود (جدول 2).

در هر دو گروه مورد و شاهد زنان بیشترین بیماران دارای اختلال روانپزشکی و یا گرایش به اختلال روانپزشکی را تشکیل می دادند. بر اساس آنالیز پیرسون بین نوع اختلال روانپزشکی و جنس در هر دو گروه ارتباط معنی داری وجود نداشت (کلیه موارد 05/0P>).

بیشتر بیماران دارای اختلال روانپزشکی در گروه مورد در گروه سنی 30 تا 39 و 40 تا 49 سال قرار داشتند و در گروه شاهد کمتر از 30 سال بودند (به ترتیب: گروه مورد 3/29 درصد و 3/29 درصد و شاهد: 2/4 درصد). هرچند آنالیز پیرسون بین نوع اختلال روانپزشکی و گروه های سنی در هر دو گروه ارتباط معنی داری نشان نداد (کلیه موارد 05/0P>).

جدول 3 فهرست شکایات بیماران درکل افراد گروه مورد در دو جنس را نشان می دهد که آزمون کی دو پیرسون نشان داد که دو جنس از نظر توزیع شکایات باهم اختلاف معنی داری نداشتند (کلیه موارد 05/0P>).

بیشترین شکایات در گروه مورد، درد غیر دندانی در زنان با 40 درصد و در مردان با 2/21 درصد بود. در مجموع افراد گروه مورد نیز، درد غیر دندانی با 3/33 درصد بیشترین شکایت افراد مراجعه کننده بود (جدول 3).

همانطور که جدول 4 نشان می دهد بیشترین افرادی که شکایت از درد داشتند مربوط به گروه سنی 50 تا 59 ساله و بیشترین افراد با شکایت سوزش مربوط به سنین کمتر از  30 سال بودند (جدول 4). شکایات گروه شاهد، شامل درد دندانی، ضایعه مخاطی، تورم بافت نرم یا سخت، تغییر رنگ دندانی و از این قبیل شکایات رایج بودند که برای آنان علت و توجیه ارگانیک پیدا می شد.

شدت شکایت بیشتر افراد (7/47 درصد) مربوط به درجه متوسط از نظر معیار VASبود و 6/10 درصد بیماران مورد، شدت شکایت شدید را گزارش کردند. بر طبق جدول 5 بیشترین فاصله بین بروز اختلال حسی و مراجعه بیماران به دانشکده دندانپزشکی مربوط به دسته بین 6 ماه و 2 سال بود (6/38 درصد). حتی 1/12 درصد بیماران بیشتر از 5 سال قبل مراجعه، از اختلال رنج می بردند (جدول 5).

 نمودار 1 توزیع فراوانی انواع اختلالات حسی مزمن بدون توضیح فیزیکی در گروه مورد رانشان می دهد. درد آتیپیک صورتی، سایر اختلالات مزمن بدون توضیح فیزیکی و سندرم سوزش دهان شایع ترین اختلالات حسی در افراد گروه مورد بودند. همانطور که در جدول 6 مشاهده
می شود،
درد آتیپیک صورتی شایع ترین اختلال حسی در زنان، و سایر اختلالات مزمن بدون توضیح فیزیکی، شایع ترین اختلال حسی در  مردان  بود (جدول 6). هرچند اختلاف بین دو جنس معنی دار نبود (80/0P=).

بین گروه های سنی مختلف هم از نظر نوع اختلالات حسی تفاوت معنی داری وجود نداشت (15/0P=).

آنالیز پیرسون نشان داد که بین شایع ترین شکایات با منشا ذهنی (درد غیر دندانی و سوزش مخاطی) و اختلال روانپزشکی ارتباط معنی داری وجود نداشت. (به ترتیب 06/0P= و 54/0P= ).


 

 

 

جدول 3 : توزیع فراوانی انواع شکایات بیماران در موقع مراجعه در گروه مورد بر حسب جنس

شکایت ذهنی

جنسیت

زن

تعداد (درصد)

مرد

تعداد (درصد)

کل

تعداد (درصد)

درد (غیر از دندان)

34 (0/40)

10 (3/21)

44 (3/33)

جز جز کردن یا سوزش

14 (5/16)

8 (0/17)

22 (7/16)

درد دندان

10 (7/11)

8 (0/17)

18 (6/13)

افزایش جریان بزاق

6 (1/7)

2 (3/4)

8 (1/6)

احساس جسم خارجی در بزاق

6 (1/7)

2 (3/4)

8 (1/6)

بوی بد دهان

2 (3/2)

2 (3/4)

4 (1/3)

احساس مزه غیرطبیعی (نوع مزه)

3 (5/3)

1 (1/2)

4 (1/3)

عدم احساس مزه غذاها

2 (3/2)

2 (3/4)

4 (1/3)

احساس حضور چرک یا خروج چرک

2 (3/2)

2 (3/4)

4 (1/3)

حرکت کرم زیر مخاط

1 (2/1)

2 (3/4)

3 (3/2)

قفل شدن فک ها و مشکل صحبت کردن

0 (0/0)

3 (4/6)

3 (3/2)

ضعف و ناتوانی در جویدن غذا

1 (2/1)

1 (1/2)

2 (5/1)

شکایت از تغییر رنگ

1 (2/1)

1 (1/2)

2 (5/1)

خشکی دهان

0 (0/0)

1 (1/2)

1 (7/0)

کاهش حس چشایی

1 (2/1)

0 (0/0)

1 (7/0)

خارش

0 (0/0)

1 (1/2)

1 (7/0)

گرفتگی یا سفتی عضلات فک

1 (2/1)

0 (0/0)

1 (7/0)

احساس تورم در صورت

1 (2/1)

0 (0/0)

1 (7/0)

احساس تورم زبان

0 (0/0)

1 (1/2)

1 (7/0)

کل

85 (0/100)

47 (0/100)

132 (0/100)

جدول 4 : توزیع فراوانی بیشترین شکایات بیماران در موقع مراجعه به تفکیک سن در گروه مورد

نوع شکایت

گروه سنی

کمتر از 30 سال

39-30 سال

49-40 سال

59-50 سال

60 و بالاتر از 60 سال

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

درد غیر دندانی

10

6/7

6

5/4

11

3/8

12

1/9

5

8/3

سوزش

6

5/4

5

8/3

4

0/3

4

0/3

3

3/2

درد دندان

4

0/3

7

3/5

5

8/3

2

5/1

0

0/0

احساس جسم خارجی در بزاق

2

5/1

3

3/2

0

0/0

1

7/0

2

5/1

افزایش بزاق

1

7/0

0

0/0

3

3/2

0

0/0

4

0/3

 

 

جدول 5 : توزیع فراوانی مدت زمان تداوم شکایات بیماران تا هنگام مراجعه در گروه مورد

مدت زمان شکایت تا مراجعه

تعداد

درصد

کمتر از 6 ماه

38

8/28

بین 6ماه تا 2 سال

51

6/38

بین 2 تا 5 سال

27

5/20

بیشتر از 5 سال

16

1/12

کل

132

0/100

 

 

جدول 6 : توزیع فراوانی نوع اختلال حسی مزمن بدون توضیح فیزیکی بر حسب جنس در گروه مورد

نوع اختلال

 

جنس

P-value*

زن

مرد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

درد آتیپیک صورت

34

0/40

10

3/21

4/0

سایر اختلالات مزمن بدون توضیح فیزیکی

15

6/17

14

8/29

5/0

سندرم سوزش دهان

14

5/16

9

1/19

8/0

درد اتیپیک دندان

10

7/11

8

0/17

9/0

تغییر چشایی

6

1/7

3

4/6

3/0

افزایش بزاق

6

1/7

2

3/4

4/0

خشکی دهان

0

0/0

1

1/2

3/0

کل

85

0/100

47

0/100

 

دو زن و یک مرد همزمان بیشتر از یک نوع اختلال داشتند.

*آزمون کی دو پیرسون

 

نمودار 1: توزیع فراوانی انواع اختلالات حسی مزمن بدون توضیح فیزیکی در گروه مورد

 

 


بحث

بیماران در این مطالعه گاه از ماه ها تا سالها از انواع شکایات با منشا ذهنی رنج می بردند. این گونه بیماران اغلب به دنبال درمان با متخصصین مختلف مشاوره کرده و حتی روشهای درمانی بی فایده و گاه مضری را تجربه
می کنند.
اختلالات حسی مزمن بدون توضیح فیزیکی،اغلب اتیولوژی مشخصی ندارند ولی زمینه های سایکولوژیک می تواند در شروع یا پیشرفت آنان موثر باشد. بیماران مبتلا به این اختلالات حسی ممکن است از سوزش، درد، خارش، اختلال چشایی، بیخوابی و یا اختلالات مربوط به خوردن شکایت داشته باشند.

در مطالعه حاضر، بیشترین شکایات بیماران، درد بدون منشا دندانی، سوزش و درد آتیپیک دندانی بودند. در تحقیق دیگری در بیماران مبتلا به درد ایدیوپاتیک صورتی، هیپوستزی، درد دوطرفه، درد شدید و درد در هنگام لمس، از شایع ترین علائم بیماران مورد مطالعه بودند.(15)

در این مطالعه، شایع ترین اختلال حسی، دردهای آتیپیک غیر دندانی بودند که برای 33/33 درصد بیماران مراجعه کننده تشخیص داده شد. درد آتیپیک صورتی که درد مداوم ایدیوپاتیک صورت نیز گفته می شود، بصورت درد در دهان، فک یا صورت بدون عامل ارگانیک و بدون تبعیت از یک مسیر عصبی خاص یا غیر وابسته به عامل تحریک کننده (Trigger zone) تعریف می شود.(3)

سندرم سوزش دهان نیز دیگر اختلال حسی تشخیص داده شده در  بیماران گروه مورد بود. سندرم سوزش دهان بعنوان حس سوزش یا خارش درمخاط طبیعی دهان بدون هیچ عامل توجیه کننده موضعی یا سیستمیک تعریف
می شود. گرچه ماهیت آن بدرستی شناخته شده نیست اما مجموعه ای از علل بیولوژیک و روانشناختی می تواند در ایجاد آن نقش داشته باشد.
(16)

شکایت در اغلب بیماران مطالعه حاضر، با شدت متوسط، گزارش شد و اغلب بیماران چندین ماه تا چند سال از این وضعیت رنج می بردند. برخی بیماران شروع اختلال را پس از یک محرک مثل درمان دندانپزشکی گزارش
می کردند. در مطالعه دیگری بطور متوسط حدود 19 ماه از زمان شروع علائم درد ایدیوپاتیک صورتی تا تشخیص صحیح فاصله بود که این زمان در مورد دردهای لوکالیزه در حفره دهان بیشتر از دردهای خارج دهانی بود.
(17)این نتیجه نشان می دهد که این بیماران ممکن است برای تشخیص عامل درد خود و درمان آن، مدت های طولانی در کلینیک های پزشکی و دندانپزشکی سرگردان باشند و حتی تحت درمان های نامناسب قرار گیرند که این امر لزوم آشنایی پزشکان و دندانپزشکان با این قبیل شکایات و عامل بوجود آورنده آنها را مشخص می کند.

بررسی اطلاعات دموگرافیک بیماران نشان داد که بیشتر مبتلایان در مطالعه کنونی، زنان با میانگین سنی 43 سال بودند. در برخی تحقیقات دیگر نیز اغلب مبتلایان به این اختلالات حسی زنان بودند(18و17و15) که این امر ممکن است مرتبط با مراجعه و یا جستجوی بیشتر زنان جهت درمان باشد. گرچه میانگین سنی بیماران در مطالعه حاضر کمتر از برخی مطالعات دیگر بود.(17و5) اما طبق اکثر تحقیقات، این نوع اختلالات حسی، بخصوص سندرم سوزش دهان، در زنان میانسال و بالاتر و بخصوص در دوران نزدیک یا پس از منوپوز شایع تر است. احتمالا تغییرات هورمونی در شیوع بیشتر اختلالات حسی در زنان میتواند موثر باشد.(17و16و5)

مطالعه دیگری در ایتالیا نشان داد که سندرم سوزش دهان در زنان، افراد بیکار و با تحصیلات پایین و متاهل شایعتر است.(9)در تحقیق حاضر، گرچه بیکاری در افراد گروه مورد بیش از شاهد بود، ولی بیشتر افراد گروه مورد و شاهد افراد مجرد بودند و همچنین درصد قابل توجهی از افراد هر دو گروه، تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند. بنظر می رسد وضعیت فرهنگی اجتماعی متفاوتی که این دو تحقیق در آن صورت گرفته در کسب نتایج متفاوت موثر باشد.

از آنجا که برای این شکایات اغلب توجیه فیزیکی مشخصی پیدا نمی شود، محققان توجه خود را به سمت یافتن رابطه احتمالی اختلالات روانی و وقوع این مشکلات ذهنی جلب کرده اند. علیرغم حجم نمونه متفاوت و معیارها و پرسشنامه های تشخیصی مختلف، در اغلب این تحقیقات، فراوانی بیشتر اختلالات روانی و مشکلات عاطفی در بیماران با مشکلات حسی گزارش شده است.(19و5)

درمطالعه ای در ژاپن مشخص شد که در بیماران مبتلا به درد آتیپیک دندانی، اختلالات افسردگی و اضطرابی شایع ترین اختلالات روانپزشکی بودند و مشکلات روانی جدی تر مثل اختلالات دو قطبی و شیزوفرنی در بین آنان نادر بود.(7)در مطالعه دیگری نیز شیوع بیشتر اختلال افسردگی شدید، اختلال اضطرابی منتشر، هیپوکندریا و ترس از سرطان در بیماران مبتلا به سندرم سوزش دهان گزارش شد.(6)

در مطالعه کنونی، بر اساس پرسشنامه SCL-90، بیشترین افراد مبتلا به اختلالات حسی مزمن، از نظر وضعیت روانپزشکی، در دسته گرایش به اختلال روانپزشکی (8/53 درصد) بودند که از این نظر اختلاف معنی داری با افراد گروه شاهد داشتند. همچنین 1/31 درصد این افراد از اختلالات روانپزشکی مثل فوبیا، افسردگی و وسواس اجباری رنج می بردند، که این نتیجه مشابه اکثر مطالعات است که شیوع بیشتر این اختلالات در این افراد را گزارش کرده اند.(19و5و4)

 در مطالعه حاضر، 15 نفر از بیماران بطور همزمان چند اختلال روانپزشکی داشتند. شیوع همزمان دو یا چند اختلال همزمان در مطالعات دیگر نیز تایید شده است، که از آن میان، همراهی افسردگی و اختلال اضطرابی بیشتر مشاهده می شود.(6) محققان دیگر نیز شیوع بیشتر اختلالات روانی نظیر فوبیا، اختلال پانیک، اختلال سوماتو فرم، اختلالات خواب و هیپوکندریا را در بیماران مبتلا به سوزش دهان یا دردهای آتیپیک صورتی گزارش کرده اند.(20و7-5)

 همچنین در این بیماران، اختلالات شخصیتی مثل شخصیت وسواسی اجباری، شخصیت وابسته، شخصیت اجتنابی و همچنین شیزوفرنی ممکن است وجود داشته باشد.(7و5و4)برخی تفاوت ها در شیوع بعضی اختلالات روانی، می تواند مربوط به معیارها و روش های متفاوت بررسی این اختلالات و نیز سایر شرایط اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی متفاوت در جوامع مختلف باشد که زمینه های ایجاد استرس یا حوادث استرس زای مختلفی را برای افراد ایجاد کرده و زمینه ساز بوجود آمدن یا بدتر شدن برخی اختلالات روانپزشکی می شود.(10)

بنظر میرسد که با توجه به اینکه اغلب این بیماران با عوامل زمینه ساز یا اختلالات روانپزشکی مواجه هستند و گاه تحت درمان های غیرضروری قرار گرفته اند، در اولین گام، توضیح دقیق ماهیت و علت درد برای آنان و سپس مشاوره روانپزشکی برای بررسی علل بوجود آورنده این اختلالات و درمان مقتضی ضروری است. گرچه راضی کردن برخی بیماران به مشاوره روانپزشکی با توجه به مراجعات مکرر و اغلب بی نتیجه این افراد به مراکز درمانی متعدد، گاه چندان راحت نیست. این موضوع یکی از محدودیت های تحقیق حاضر نیز بود.

از آنجا که اختلالات حسی مزمن دهان، فک و صورت بدون توضیح فیزیکی، بسیار آزاردهنده می باشند و با توجه به این نکته که تشخیص و درمان این بیماران نیازمند کار گروهی متخصصین مختلف است که در حال حاضر در مراکز درمانی معدودی صورت می گیرد، تاسیس و تقویت کلینیک های درد با همکاری متخصصین مختلف، گامی موثر در درمان این بیماران خواهد بود. همچنین پیشنهاد
می شود که آشنایی با علل و زمینه های روانپزشکی شکایات ذهنی بیماران و مدیریت آنها در برنامه های آموزشی دندانپزشکان مدنظر قرار گیرد.

نتیجه گیری

نتایج نشان داد که شایع ترین شکایت با منشا ذهنی در بیماران، درد بدون منشا دندانی و سوزش دهانی بودند، که در صورت عدم توجه به زمینه های روانی ایجادکننده آنها می تواند به اشتباه تشخیص داده شده و درمان های نابجا برای آنان صورت گیرد. اکثر بیمارانی که شکایت با منشا ذهنی داشتند، از مشکلات روانپزشکی رنج می بردند، بنابراین مشاوره روانپزشکی برای تشخیص احتمالی اختلال روانی بیمار و درمان های مناسب ضروری بنظر می رسد.

تشکر و قدردانی

نویسندگان از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای حمایت مالی از این مطالعه سپاسگزارند.

  1. Rabiei M, Leili EK, Alizadeh L. Burning mouth syndrome: A comparative cross-sectional study. Contemporary clinical dentistry. 2018;9(Suppl 2):S256.
  2. Hagelberg N, Forssell H, Aalto S, Rinne JO, Scheinin H, Taiminen T, et al. Altered dopamine D2 receptor binding in atypical facial pain. Pain. 2003;106(1-2):43-8.
  3. Weiss AL, Ehrhardt KP, Tolba R. Atypical facial pain: a comprehensive, evidence-based review. Current pain and headache reports. 2017;21(2):8.
  4. Medvedev V, Frolova V, Fofanova Y, DrobyshevA. Psychiatric disorders in patients with atypical facial pain. European Psychiatry. 2016;33:S502.
  5. Taiminen T, Kuusalo L, Lehtinen L, Forssell H, Hagelberg N, Tenovuo O, et al. Psychiatric (axis I) and personality (axis II) disorders in patients withburning mouth syndrome or atypical facial pain. Scandinavian journal of pain. 2011;2(4):155-60.
  6. de Souza FT, Teixeira AL, Amaral TM, dos Santos TP, Abreu MH, Silva TA, et al. Psychiatric disorders in burning mouth syndrome. Journal of psychosomatic research. 2012;72(2):142-6.
  7. Miura A, Tu TT, Shinohara Y, Mikuzuki L, Kawasaki K, Sugawara S, et al. Psychiatric comorbidities in patients with atypical odontalgia. Journal of psychosomatic research. 2018;104:35-40.
  8. Najaran B, Davoodi I. Constructio and validation of a short form of the SCL-90-R (SCL-25). JournalL of Psychology 2001;2(18):136- 49.
  9. Adamo D, Celentano A, Ruoppo E, Cucciniello C, Pecoraro G, Aria M, et al. The relationship between sociodemographic characteristics and clinical features in burning mouth syndrome. Pain Medicine. 2015;16(11):2171-9.
  10. Takenoshita M, Sato T, Kato Y, Katagiri A, Yoshikawa T, Sato Y, et al. Psychiatric diagnoses in patients with burning mouth syndrome and atypical odontalgia referred from psychiatric to dental facilities. Neuropsychiatric Disease and Treatment. 2010;6:699.
  11.       Scala A, Checchi L, Montevecchi M, Marini I, Giamberardino MA. Update on burning mouth syndrome: overview and patient management. Critical Reviews in Oral Biology & Medicine. 2003; 14(4): 275-91.
  12. Lang E, Naraghi R, Tanrikulu L, Hastreiter P, Fahlbusch R, Neundörfer B, et al. Neurovascular relationship at the trigeminal root entry zone in persistent idiopathic facial pain: findings from MRI 3D visualisation. Journal of Neurology, Neurosurgery & Psychiatry. 2005;76(11):1506-9.
  13. Holi MM, Marttunen M, Aalberg V. Comparison of the GHQ-36, the GHQ-12 and the SCL-90 as psychiatric screening instruments in the Finnish population. Nordic journal of psychiatry. 2003;57(3):233-8.
  14. Akhavan Abiri F, Shairi MR. Validity and Reliability of Symptom Checklist-90-Revised (SCL-90-R) and Brief Symptom Inventory-53 (BSI-53). Scientific Journal of Clinical Psychology & Personality.
  15. Maarbjerg S, Wolfram F, Heinskou TB, Rochat P, Gozalov A, Brennum J, et al. Persistent idiopathic facial pain–a prospective systematic study of clinical characteristics and neuroanatomical findings at 3.0 Tesla MRI. Cephalalgia. 2017;37(13):1231-40.
  16. Bookout GP, Short RE. Burning Mouth Syndrome. 2019.
  17. Hassona Y, El-Ma'aita A, Amarin J, Al Taee A. Diagnostic delay and suboptimal management in persistent idiopathic facial pain and persistent dentoalveolar pain; a cross-sectional study. Oral surgery, oral medicine, oral pathology and oral radiology. 2019; 127(6): 498-503.
  18. Elrasheed A, Worthington H, Ariyaratnam S, Duxbury A. Opinions of UK specialists about terminology, diagnosis, and treatment of atypical facial pain: a survey. British Journal of Oral and Maxillofacial Surgery. 2004;42(6):566-71.
  19. Halac G, Tekturk P, Eroglu S, Cikrikcioglu MA, Cimendur O, Kilic E, et al. Evaluation of Clinical and Laboratory Findings. Szemle Ideggyógyászati. 2016;69(7-8):269-74.
  20. Lee C-F, Lin K-Y, Lin M-C, Lin C-L, Chang S-N, Kao C-H. Sleep disorders increasethe risk of burning mouth syndrome: a retrospective population-based cohort study. Sleep medicine. 2014;15(11):1405-10.