نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموخته رشته دندانپزشکى دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
2 استادیار، گروه بیماری های دهان و دندان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
3 دستیار تخصصی، گروه ارتودنسی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
4 استادیار، گروه جامعه نگر، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Oral hygiene is one of the main components of public health and people’s quality of life which by early diagnosis of oral diseases, their prognosis and treatment will be accelerated. Therefore, the present study aimed to intervene and assess the knowledge, performance, and attitude among general practitionersregarding the oral cavity lesions.
Materials and Methods: The current quasi-experimental research was performed on 75 general practitioners participating at re-training courses at the Medical Education Development Center of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. The data collection tool was a structured questionnaire consisting of two sections. The first section contained demographic information and the second included knowledge, performance, and attitude regarding oral lesions. The obtained data were analyzed in SPSS software (version 20) using the t-test and Pearson's correlation coefficient.
Results: The results of the present study indicated that the mean score of academic and clinical knowledge, attitude, and practice of general practitionersshowed a significant difference among the three post-intervention periods (P≤0.001). According to Pearson's correlation coefficient test, the mean score of attitude and practice showed a statistically significant relationship with age (P=0.001, P=0.03) and duration of medical practice (P=0.002, P=0.02); however, there was no statistically significant relationship with the number of patient visits per day (P=0.61, P=0.29). Furthermore, no significant relationship was observed between academic and clinical knowledge with age (P=0.92, P=0.59), duration of treatment (P=0.93, P=0.92), and the number of patient visits per day (P=0.77, P=0.85).
Conclusion: Considering the positive impact of the intervention in the current research, one of the effective factors in the prevention of oral cavity lesions is the promotion of general practitioners and health-care personnel's knowledge through in-service and integrated training programs.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
اساس درمان های امروزی بر مبنای تشخیص استوار میباشد، با تشخیص صحیح میتوان از درمانهای نادرست و غیرضروری جلوگیری نمود. طیف بیماریهایی که ناحیه دهان، فک و صورت را درگیر میکند، وسیع میباشد و ضایعات این نواحی شباهت بسیار زیادی به یکدیگر دارند که این تشابه تشخیص آنها را از یکدیگر مشکل میسازد.(2و1) اختلالات مخاطی ناشی از آسیبهای حاد و مزمن در مخاط دهان به عنوان زخم های حاد یا مزمن، ضایعات سفید یا قرمز، موکوزیت و هیپرپلازی واکنشی ظاهر میشوند که میتواند ناشی از آسیب فیزیکی، شیمیایی و یا حرارتی باشد. چنین ضایعاتی به خصوص ضایعات مزمن ممکن است تا حدود زیادی باعث اختلال در عملکرد دهان شده و تشخیص را با مشکل مواجه کند.(3) در همین راستا مطالعات گوناگون نشان دادهاند که بسیاری از ضایعات بدخیم دهانی اشتباه تشخیص داده شده و تا چند ماه قبل از تشخیص قطعی، به عنوان ضایعات خوشخیم و غیر نئوپلاستیک در نظر گرفته میشوند.(6-4) با توجه به تنوع و عوامل ایجاد کننده زخمهای دهانی تشخیص ضایعات زخمی دهان و دندان ممکن است کاملا چالش برانگیز باشد.(7) دندانپزشکان نقش مهمی در پیشگیری از ضایعات و زخمهای دهان دارند اما عملکرد ضعیف در معاینه روتین حفره دهانی در طی مراجعه به دندانپزشک و پزشک توسط تقریبا تمام بیمارانی که سرطان آنها در مراحل پیشرفته تشخیص داده شده گزارش شده و با توجه نقش این گروه از افراد در پیشگیری اولیه تاکید شده مشاوره با بیماران در مورد ترک سیگار , کاهش الکل جهت کاهش سرطان جزء وظایف آنها باشد.(8) سلامت دهان و دندان شاخص مهمی است که ارتباط بین سلامت کل بدن و دهان را نشان میدهد(9) امروزه در کشورهای توسعه یافته اولین مرحله در تشخیص و درمان بیماریهای دهان ارجاع به متخصصین رشته بیماریهای دهان است تا از این طریق هم در زمان و هم در هزینه بیماران صرفهجویی به عمل آید و نتیجه مطلوب تری حاصل شود.(10و2) متاسفانه در مطالعات انجام شده در کشور ایران مشاهده میشود که مردم و حتی در مواردی، پزشکان عمومی و متخصصین شاخه پزشکی با رشته بیماریهای دهان، فک و صورت آشنایی ندارند و برخی از متخصصین دندانپزشکی بیماران را در موقع مناسب به متخصصین بیماریهای دهان، فک و صورت ارجاع نمی دهند.(11) گاهی اوقات نیز آگاهی و مهارت تشخیصی و عملکرد اینترن های پزشکی در مورد ساختارهای نرمال دهان ضعیف(12) و در ارتباط با بیماریهای شایع دهان متوسط (48 درصد) گزارش شده است.(13) با توجه به مطالعات فوق، خطاهای تشخیصی زیادی در رابطه با درمان بیماریهای دهان و دندان وجود دارد و ضرورت مداخله جهت کاهش این خطاها آشکار میشود.(2) عدم تشخیص و درمان مناسب بعضی از ضایعات دهان، فک و صورت میتواند منجر به ناتوانی جدی و حتی مرگ بیمار شود.(1) بکارگیری تکنیکهای نوین آموزشی توسط اساتید دانشکدههای دندانپزشکی و پزشکی، شناسایی مشکلات موجود(14)، تکرار دورههای بازآموزی در زمینه بیماریهای دهان(13) و همچنین آموزش به دانشجویان، دندانپزشکان و پزشکان به دلیل شیوع بالای اختلالات مخاطی از اهمیت بالایی برخوردار است. جهت دستیابی به یک تشخیص قطعی که یک فرآیند شناختی است به ادغام آگاهی، شناخت و استدلال نیاز است.(6-4) میتوان گفت تشخیص زود هنگام این بیماریها نقش مهمی در روند درمان و بهبودی دارد که خود نیازمند دوره آموزشی تدوین شده با توجه به مشکلات موجود در دانشجویان و فارغالتحصیلان میباشد. در بخش بهداشت و درمان نیز به دلیل ارتباط مستقیم پزشکان و سایر پرسنل خدمات بهداشتی-درمانی با سلامت و جان انسانها، اعتلای کیفیت و تضمین سلامتی در سیستم بهداشت و درمان در میان افراد جامعه و بیماران به طور فزاینده و مداوم مورد توجه قرار گرفته است(15) و استفاده از دستورالعملهای مبتنی بر شواهد جهت کاهش تناقضات و بازسازی شکاف علمی بین تئوری و عمل به همراه افزایش کیفیت مراقبت از بیماران تاکید شده است.(16) با در نظر گرفتن این نکته که اولین مراجعه این بیماران معمولا به پزشکان عمومی میباشد، آگاهی پزشکان از نحوه تشخیص، درمان و مدیریت ضایعات دهانی از اهمیت بالایی در بهبودی بیماران برخوردار است.
بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر یک مداخله آموزشی بر سطح آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان عمومی بر ضایعات زخمی حفره دهان انجام گرفت.
مواد و روش ها
این مطالعه به صورت مداخلهای نیمه تجربی با برگزاری دورههای بازآموزی و استفاده از پرسشنامه محقق ساخته روی 75 نفر از پزشکان عمومی شرکت کننده در مرکز توسعه آموزش پزشکی (EDC) دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
تعداد نمونه 49 مورد تعیین شد که در اجرا برای اطمینان بیشتر این تعداد به 75 نفر افزایش یافت. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از روی جدول اعداد تصادفی از بین پزشکان عمومی شرکت کننده در مرکز توسعه آموزش صورت گرفت.
پژوهشگر پس از اخذ تأییدیه کمیته اخلاق و رضایت نامه کتبی از مسؤولین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، خود را به پزشکان منتخب مورد مطالعه معرفی نمود. عدم ذکر نام و نام خانوادگی؛ عدم اجبار جهت شرکت در پژوهش، ارائه آموزشهای لازم در خصوص آشنایی مختصر با تاریخچه و هدف مطالعه و اطمینان بخشیدن به شرکتکنندگان درباره محرمانه ماندن اطلاعات از جمله اصول اخلاقی بود که برای انجام پژوهش رعایت شد.
ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل یک پرسشنامه محقق ساخته در دو قسمت بود؛ قسمت اول شامل اطلاعات جمعیت شناختی (جنس، سن، سال فارغالتحصیلی، محل اشتغال، واحد آموزشی پیرامون ضایعات زخمی دهان، دوره بازآموزی یا کنگره در رابطه با ضایعات زخمی دهان، تعداد معاینه بیمار در روز توسط پزشکان، تعداد مراجعه بیمار مبتلا به ضایعات دهان) و قسمت دوم، شامل سه بخش درباره ضایعات زخمی حفره دهان بود. بخش اول پرسشنامه حاوی سوالاتی در زمینه عملکرد و شامل 20 سؤال بود. بخش دوم پرسشنامه مربوط به میزان دانش در دو قسمت مربوط به آگاهی آکادمیک شامل 15 سوال چهار گزینهای و آگاهی کلینیکی شامل 10 سوال چهار گزینهای بود. بخش سوم نیز سوالات نگرش را شامل میشد و دارای 15 سوال بود.
ابزار مطالعه توسط تیم پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانهای، مطالعات قبلی و کوریکولوم دوره عمومی آموزش پزشکی دانشکدههای کشور تدوین شد. روایی سوالات پرسشنامه با استفاده از روش دلفی توسط 8 نفر از اساتید دانشکده دندانپزشکی مورد تایید قرار گرفت. جهت بررسی پایایی از روش تعیین ثبات درونی و آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. (8/0≤α). معیار ورود به مطالعه پزشکان عمومی شامل موافقت و رضایت همکاران پزشک، اشتغال فعال به امر طبابت در شهر، حضور در برنامه آموزشی تا پایان مطالعه و معیار خروج از مطالعه، عدم همکاری در تکمیل پرسشنامهها توسط پزشکان در هریک از مراحل، عدم شرکت در برنامه آموزشی و اشتغال به کار در خارج از شهر بود.
پرسشنامه اول پیش از شروع جلسه بازآموزی توسط پزشکان تکمیل شد. پس از تدوین برنامه آموزشی و برنامه ریزی های لازم، پزشکان در برنامه آموزشی شرکت نمودند. جلسات آموزش گروهی 5/2 ساعته به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ توسط متخصص بیماریهای دهان، فک و صورت برگزار گردید.
جلسات آموزشی در مورد بیماریهای شایع حفره دهان نظیر استئوماتیت ویروسی و باکتریال، واکنشهای آلرژیک، ضایعات ناشی از شیمی درمانی سرطان و یا دیسکرازیهای خونی، ضایعات عودکننده شامل استئوماتیت آفتی راجعه، سندرم بهجت، عفونتهای عودکننده HSV و EM عودکننده، ضایعات متعدد مزمن شامل پمفیگوس و انواع آن، پمفیگوئید بولوز، پمفیگوئید غشای مخاطی، بیماری IgA خطی و لیکن پلان اوروزیو و زخمهای منفرد شامل انواع تروماها و سرطان دهان بود. پس از اتمام جلسه بازآموزی پرسشنامه مجددا در اختیار پزشکان قرار داده شد تا با توجه به مطالب توضیح داده شده در مورد ضایعات زخمی دهان که در طول جلسه بازآموزی بیان شد، به آن پاسخ دهند. یک ماه پس از مداخله، به منظور بررسی تغییرات حاصل در آگاهی، عملکرد و نگرش پزشکان عمومی، پرسشنامه دوباره با مراجعه به محل کار پزشکان در اختیارشان قرار گرفت و از آنها خواسته شد طی زمان معین و یکسان به پرسشنامهها پاسخ دهند و سپس پرسشنامهها جمعآوری و تصحیح گردید. جهت بررسی صحیح عملکرد پزشکان، محقق ملزم به حضور در محل طبابت و مشاهده مستقیم عملکرد پزشکان بود. با توجه به عدم امکان حضور محقق در محل به صورت تمام وقت و نیز عدم پذیرش پزشکان، پرسشنامههایی طراحی شد که خود پزشک به سوالات پاسخ میداد. پس از پایان مراحل تحقیق با هدف ادامه روند آموزش، پوستری دربردارنده تصاویر و توضیحات مختصر پیرامون شایعترین ضایعات زخمی دهان، به پزشکان شرکت کننده در مطالعه و مراکز مربوطه اهدا گردید.
امتیازدهی متغیر آگاهی و عملکرد به این صورت بود که به هر پاسخ درست عدد یک و به هر پاسخ نادرست عدد صفر اختصاص داده شد. اگر کسی به سوالات پاسخ صحیح می داد کل امتیاز مربوطه را به تناسب تعداد سوالات میگرفت و اگر به تمام سوالات پاسخ نادرست میداد، عدد صفر میگرفت. بنابراین امتیاز هر شخص از 15 سوال مربوط به آگاهی آگادمیک از ضایعات زخمی دهان، امتیازی بین صفر تا 15بود. سپس با تغییر مناسب متغیر، نمرات به صفر تا 100 تبدیل و بدین ترتیب نمرات از 100 محاسبه میشد ( × نمره هر فرد از 15 سوالات) و امتیاز هر شخص از 10 سوال مربوط به آگاهی کلینیکی امتیازی بین صفر تا 10 بود، که با تغییر متغیر نمرات از 100 محاسبه شد. ( × نمره هر فرد از 10سوالات). امتیاز هر شخص از 20 سوال مربوط به عملکرد، امتیازی بین صفر تا 20 بود که با تغییر متغیر نمرات از 100، مورد محاسبه قرار گرفت ( × نمره هر فرد از 20 سوالات). شیوه نمرهدهی بخش نگرش به این صورت بود که عدد 4 کاملاً درست و عدد 0 کاملاً نادرست را نشان میداد. بنابراین بازه امتیاز افراد بین صفر تا 40 قرار میگرفت و با تغییر متغیر نمرات از 100 محاسبه شدند ( × نمره هر فرد از40). بالاترین و پایین ترین نمرهای که پرسشنامه میتوانست داشته باشد به سه قسمت طبقهبندی شد؛ به این صورت که نمرات کمتر از 33، ضعیف و بین 66-34 متوسط و بین 100-67 خوب ارزیابی شد.
داده های بدست آمده با آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات، آزمون تعقیبی t-test و ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS با ویرایش 20 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها
میانگین سن پزشکان 3/11±5/41 سال و میانگین مدت طبابت آنها 5/10±9/13 سال بود. میانگین تعداد معاینه بیمار در روز توسط پزشکان 1/22±2/40 نفر و میانگین تعداد مراجعه بیماران با ضایعه دهانی در ماه 6/16±04/20 نفر بوده است.
بر حسب آزمون t مستقل، میانگین نمره آگاهی آکادمیک، آگاهی کلینیکی، نگرش و عملکرد پزشکان با جنس آنها رابطه معناداری نداشت. (جدول 2)
ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که نمره نگرش با سن و مدت طبابت رابطه مستقیم اما با تعداد معاینه بیمار در روز رابطه معنادار نداشت.
همچنین نمره عملکرد با سن و مدت طبابت رابطه مستقیم اما با تعداد معاینه بیمار در روز رابطه معنادار نداشت.
به علاوه بین نمره آگاهی آکادمیک و همچنین نمره آگاهی کلینیکی با سن، مدت طبابت و تعداد معاینه بیمار در روز رابطه معناداری وجود نداشت. (جدول 3)
آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات نشان داد که میانگین نمره آگاهی آکادمیک، آگاهی کلینیکی، نگرش و عملکرد پزشکان بین سه زمان اختلاف معناداری داشت (001/0P≤) (جدول 4). آزمون تعقیبی LSD نشان داد که میانگین نمره آگاهی آکادمیک، آگاهی کلینیکی و نگرش پزشکان بلافاصله و یک ماه پس از آموزش به طور معناداری بیشتر از قبل از آموزش بوده است. ولی میانگین نمره عملکرد پزشکان بلافاصله بعد از آموزش با قبل از آموزش تفاوت معناداری نداشت. نمره آگاهی آکادمیک و نگرش یک ماه بعد از آموزش نسبت به بلافاصله بعد از آموزش کاهش معناداری نشان داد. نمره عملکرد یک ماه بعد از آموزش به طور معناداری بیش از بلافاصله بعد از آموزش و قبل از آموزش بود. در مقایسه نمره آگاهی کلینیکی بلافاصله و یک ماه بعد از آموزش اختلاف معناداری مشاهده نشد.
جدول 1 : توزیع فراوانی عوامل جمعیت شناختی جامعه پژوهش
مشخصات فردی - اجتماعی پزشکان مورد مطالعه |
تعداد (درصد) |
|
جنس |
زن |
(0/40)26 |
مرد |
(0/60)39 |
|
سال فارغ التحصیلی |
1370-1338 |
(0/2/9)6 |
1380-1371 |
(0/40)26 |
|
1390-1381 |
(5/38)25 |
|
1395-1391 |
(3/12)8 |
|
محل اشتغال |
مراکز دولتی |
(9/36)24 |
مراکز خصوصی |
(3/32)21 |
|
مراکز خصوص و دولتی |
(8/30)20 |
|
آموزش ضمن خدمتپیرامون ضایعات زخمی دهان |
گذراندن واحد آموزشی |
(2/29)19 |
دوره بازآموزی یا شرکت در کنگره |
(3/12)8 |
|
سن |
کمتراز 30 سال |
(5/12)8 |
44-31 سال |
(1/53)34 |
|
45 سال و بالاتر |
(4/34)23 |
|
سابقه خدمت مدت طبابت |
کمتر از 10 سال |
(4/35)23 |
19-10 سال |
(0/40)26 |
|
20 سال و بیشتر |
(6/24)16 |
|
تعداد معاینه بیمار در روز توسط پزشکان |
کمتراز 45 بیمار |
(9/21)14 |
60-46بیمار |
(7/54)36 |
|
61 بیمار و بالاتر |
(4/23)15 |
جدول 2 : میانگین نمره آگاهی آکادمیک، آگاهی کلینیکی، نگرش و عملکرد پزشکان به تفکیک جنس
نمره متغیر |
مرد |
زن |
آزمون t مستقل |
انحراف معیار± میانگین |
انحراف معیار± میانگین |
||
آگاهی آکادمیک |
8/13±7/47 |
3/19±1/42 |
18/0P= و 36/1t= |
آگاهی کلینیکی |
9/12±3/32 |
4/18±4/35 |
43/0P= و 79/0t= |
نگرش |
8/10±02/66 |
1/14±9/65 |
96/0P= و 05/0t= |
عملکرد |
7/16±6/43 |
0/18±7/41 |
67/0P= و 42/0t= |
جدول 3 : همبستگی* بین نمرات آگاهی آکادمیک، آگاهی کلینیکی، نگرش و عملکرد با متغیرهای سن، مدت طبابت و تعداد معاینه در روز
متغیر |
سن R(P-value) |
مدت طبابت R(P-value) |
تعداد معاینه بیمار در روز R(P-value) |
آگاهی آکادمیک |
013/0(92/0) |
012/0(93/0) |
036/0(77/0) |
آگاهی کلینیکی |
069/0(59/0) |
013/0(92/0) |
024/0(85/0) |
نگرش |
398/0(001/0) |
386/0(002/0) |
064/0(61/0) |
عملکرد |
271/0(03/0) |
276/0(02/0) |
134/0(29/0) |
* همبستگی پیرسن
جدول 4 : میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی، عملکرد و نگرش پزشکان راجع به ضایعات زخمی حفره دهان در زمانهای مختلف
P value بلافاصله و یک ماه بعد از آموزش |
P value قبل از آموزش و یک ماه بعد از آموزش |
P value قبل از آموزش و بلافاصله بعد از آموزش |
انحراف معیار±میانگین |
زمان |
متغیر |
001/0> |
001/0> |
001/0> |
4/45±4/16 |
قبل از آموزش |
آگاهی آکادمیک |
8/86±4/9 |
بلافاصله بعد از آموزش |
||||
3/80±9/3 |
یک ماه پس از آموزش |
||||
18/0 |
001/0> |
001/0> |
4/33±3/15 |
قبل از آموزش |
آگاهی کلینیکی |
4/78±3/11 |
بلافاصله بعد از آموزش |
||||
6/76±1/13 |
یک ماه پس از آموزش |
||||
001/0> |
001/0> |
001/0> |
8/65±2/12 |
قبل از آموزش |
نگرش |
01/71±2/9 |
بلافاصله بعد از آموزش |
||||
1/76±8/6 |
یک ماه پس از آموزش |
||||
001/0> |
001/0> |
17/0 |
8/42±5/17 |
قبل از آموزش |
عملکرد |
2/43±1/17 |
بلافاصله بعد از آموزش |
||||
1/64±1/10 |
یک ماه پس از آموزش |
بحث
مطالعات پیشین تنها با هدف دستیابی به آگاهی، عملکرد و نگرش پایهای افراد مورد مطالعه انجام گرفته است ولی در این مطالعه تأثیرگذاری مداخله آموزشی بر آگاهی و نگرش پزشکان عمومی در رابطه با ضایعات دهانی بررسی شد.
در این مطالعه نمره آگاهی آکادمیک اولیه پزشکان عمومی 4/45 از 100 بدست آمد که نشاندهنده دانش متوسط پزشکان در رابطه با ضایعات دهان بود. میانگین آگاهی آکادمیک پزشکان بلافاصله و یک ماه بعد از آموزش به طور معناداری بیشتر از قبل از آموزش بوده است که نشاندهنده تأثیر مثبت مداخله بر آگاهی پزشکان میباشد. کاهش معنادار نمره میانگین یک ماه پس از اجرای آموزش نسبت به بلافاصله پس از آموزش، نیاز به تکرار دورههای آموزشی را نشان می دهد.
مطالعه D’Souza و همکاران(17) نشان داد که میانگین تغییرات آگاهی درباره سرطان دهان در افراد گروه مداخله بالاتر از گروه شاهد بوده است که تأثیر ارائه سرویسهای آموزشی رسانهای بر میزان آگاهی سرطان و ضایعات دهان را برجسته میکند. مطالعه Petti و Scully(18) نشان داد که متوسط امتیاز پس آزمون در میان گروه مداخله 28 درصد افزایش پیدا کرد، در حالیکه گروه شاهد بدون تغییر ماندند. در مورد افراد دارای تحصیلات در حرفههای پزشکی و دندانپزشکی، آگاهی، باورها و نگرشهای بهداشتی علاوه بر اینکه بر رفتارهای خودمراقبتی آنان در زمینه بهداشت دهان و دندان مؤثر است، بر ایجاد انگیزه لازم در بیماران و مراجعین در بهکارگیری چنین رفتارهای پیشگیرانه نیز تأثیر بهسزایی دارد.(20و19)
بنابراین افزایش آگاهی در زمینه بیماری های دهان میتواند موجب توسعه بسترهای پیشگیری در حوزه سلامت دهان و دندان شده و بر درمان به موقع و پیش گیری از آنها اثرگذار باشد.
آگاهی آکادمیک یادگیری فراگیران در سطوح پایین طبقه بندی بلوم یعنی دانش و فهمیدن پیرامون ضایعات زخمی حفره دهان را بررسی می کند و آگاهی کلینیکی یادگیری فراگیران در سطوح بالای طبقه بندی بلوم یعنی بکاربستن، ترکیب، تجزیه و تحلیل را در بیماران مبتلا به ضایعات دهان مورد ارزیابی قرار می دهد. میانگین آگاهی کلینیکی اولیه پزشکان عمومی 4/33 از 100 بدست آمد که نشاندهنده دانش کلینیکی نسبتا ضعیف پزشکان در رابطه با ضایعات دهان است. در این مطالعه پزشکان در دوره آموزش بالینی اطلاعات را دو روز در هفته در کلینیک سرپایی، Videotaped Teaching، مدل ها و مانکنها کسب نمودند. با توجه به تأثیر مثبت آموزش بر آگاهی کلینیکی، بلافاصله و یک ماه بعد از آموزش، میتوان نتیجه گرفت که آموزشهای کلینیکی و بالینی در یادگیری تأثیر ماندگار و بقای بیشتری در حافظه دارد. Kube(21) نیز در مطالعه اش بیان نمود که رفتارهای عملی و عینی اثرات محسوستری بر عملکرد بالینی افراد گذاشته و به عنوان یکی از عوامل موثر بر یادگیری انتخاب شده و اهمیت سایر عوامل و رویکردهای آموزشی را تضعیف میکند. بکارگیری آموزش عملی در مورد بهداشت دهان و دندان به ویژه در کشورهای درحال توسعه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و در بین دندانپزشکان و پزشکان بهعنوان یک عامل تعیینکننده در ترویج برنامههای مراقبتی برای جمعیت عمومی کشورها محسوب میشود.
در این مطالعه مقایسه نمره نگرش قبل و بعد از مداخله افزایش معنیداری نشان داد. در مطالعات گوناگونی در ایران و نیجریه بیش از نیمی از افراد مورد مطالعه دارای نگرش مثبت بودند.(24-22) در بسیاری از مدلهای تغییر رفتار در حوزه سلامت از جمله مدل باور سلامت، تئوری آموزشی و تئوری رفتار برنامهریزی شده، تغییر نگرش به صورت چشمگیری مشاهده میشود. بنابراین در برنامههای ارتقاء سلامت باید علاوه بر دانش روی پارامترهای نگرشی افراد هم تمرکز کرد؛ چرا که ایجاد هر تغییری در روند آموزش میبایستی در ابتدا مورد قبول و پذیرش واقع شود تا بتوان در مورد تبعات بعدی و چگونگی اجرای آن اقدام نمود. البته بایستی به این نکته توجه کرد که هر فرهنگ، باورهای سلامتی خاصی دارد و موفقیت در گسترش برنامههای ارتقاء سلامت منوط به کشف عقاید و باورهای سلامتی مرتبط با فرهنگ و منطقه مربوطه میباشد.(25) بنابراین مداخله آموزشی به عنوان عامل انگیزش و جهتدهی به فراگیری پزشکان در طول دوره تحصیل و ایجاد آگاهی از فرآیند حرفه، تاثیرات مثبتی دارد و پیوست این عامل بر کوریکولوم آموزشی دانشجویان پزشکی در برطرف نمودن مشکلات و موانعموجود در سیستمنقش مهمی داشته و فرصتهای ارتقاء و پیشرفت برنامهها را فراهم میکند.
عملکرد اولیه پزشکان عمومی در این مطالعه متوسط بود. بلافاصله پس از اجرای مداخله آموزشی تغییری در عملکرد حاصل نشده بود چرا که هنوز بیمار جدیدی معاینه نشده بود. اما یک ماه پس از آن میانگین نمره عملکرد پزشکان افزایش معناداری یافته بود. در مطالعه رضوی و همکاران(26) تنها یک پنجم از دندانپزشکان معاینه سرطان دهان را برای بیماران بالای 40 سال خود انجام میدادند و با وجود تعهدات حرفهای از دانش کافی برای انجام معاینات سرطان برخوردار نبودند. ضعف مهارت تشخیصی در دانشجویان در مطالعه بصیرت(14)، سرآبادانی(13)، شوریابی(27) و بصیر شبستری(12) گزارش شده است.
میتوان یکی از دلایل ضعف مهارت تشخیصی دانشجویان را، کوریکولوم آموزشی دانشجویان دانست که در آن واحد دندانپزشکی بیمارستانی تعریف نشده بود. علاوه بر آن عدم آگاهی بیماران، پزشکان عمومی و حتی متخصصین با رشته بیمارهای دهان، فک و صورت میتواند دخیل باشد. در تفسیر نتایج به دست آمده می توان گفت که رفتار پزشکان متأثر از مؤلفه های فراوانی است و به نظر میرسد که با آموزشهای مناسب بتوان این رفتارها را بهبود بخشید. اما باید اذعان نمود که آموزش بدون نظارت کافی و یا امکانات مناسب در جهت تسهیل و بکارگیری آموخته ها تأثیر ندارد. ضروری است که پزشکان به اهمیت این رفتارها واقف گشته و بازخورد رفتارهای بالینی با ابزار مناسب ارزیابی شود. همچنین مسائل و مشکلات این حوزه شناسایی شود و شیوه مناسبی برای حل و کنترل تعارض انتخاب و به مسیری سازنده و خلاق سوق یابد و به دنبال آن با درک و آگاهی لازم و با نگرش مناسب ضایعات حفره دهان کنترل شده و در نهایت بازدهی و بهرهوری سلامت افزایش یابد.
در این مطالعه نمره آگاهی آکادمیک و کلینیکی با سن، مدت طبابت و تعداد معاینه بیمار در روز رابطه معناداری نداشت. ولی نمره نگرش و عملکرد با سن و مدت طبابت رابطه معنی دار و مثبت اما با تعداد معاینه بیمار در روز رابطه معناداری نداشت.
با افزایش سن و فاصله گرفتن از زمان فارغالتحصیلی از دانشکدههای دندانپزشکی میزان آگاهی کاهش یافته بود که مؤید نقصان در برنامههای آموزش مداوم و به روز نگه داشتن دندانپزشکان فارغالتحصیل در این زمینه میباشد.(11) در برخی از مطالعات میانگین نمره آگاهی با سن و سال فارغالتحصیلی رابطه منفی داشت.(28) و در برخی از مطالعات جنس، محل تحصیل و سابقه کار ارتباط مشخصی با نگرش و عملکرد افراد نداشتند و نگرش دندانپزشکان متخصص نسبت به دندانپزشکان عمومی به طور معنی داری بالاتر بود و عملکرد دندانپزشکان در مطبهای خصوصی نسبت به کلینیک ها به طور معناداری ضعیف تر بود.(29) در مطالعه نیاکان رابطه معنی دار و منفی بین آگاهی و همچنین مهارت های تشخیصی پزشکان با ساعات کاری روزانه و تعداد بیماران ویزیت شده آن ها وجود داشت؛ که می تواند بر کاهش مهارت های تشخیصی سرطان دهان با افزایش تراکم بیمار و افزایش سن کاری پزشکان و فراموش شدن مطالب به مرور زمان دلالت داشته باشد و همچنین نشان دهنده از دست دادن فرصتهای تشخیصی یا بیدقتی به علائم بیماران در مطبهای شلوغ باشد ولی در مورد دندانپزشکان شرکت کننده رابطه معنی داری یافت نشد.(30) سن، جنس و میزان تحصیلات بیشک بر دانش و افزایش آن تأثیرگذار است، اما در مطالعههای مختلف اثر متغیرهای سن، جنس یا تحصیلات بر میزان افزایش دانش یک اثر قطعی و ثابت شدهای نیست.(18) با توجه به تفاوتهای جغرافیایی، مطالعات اپیدمیولوژیک می تواند کمک شایانی به تشخیص این دسته از ضایعات نماید.
از محدودیتهای مطالعه عدم امکان مشاهده عملکرد واقعی پزشکان بود و بنابراین اطلاعات ما تنها براساس پاسخ شرکتکنندگان به سؤالات پرسشنامه به دست آمد.
نتیجه گیری
با توجه به تاثیر مثبت مداخله آموزشی برگزاری دورههای بازآموزی و افزایش توانمندیهای تشخیصی پزشکان با استفاده از روشهای آموزشی یادگیرنده محور، آموزش ضمن خدمت، آموزش مداوم و آموزش بالینی با استفاده از مانکنها و مدلهای مناسب ضروری است، چرا که با توجه به نگرش مثبت این افراد افزایش آگاهی به عنوان برگ زرینی میتواند سبب شکل گیری رفتارهای بالینی مفید و پیشگیری شود و سهم بسزایی در ارتقاء سلامت جامعه داشته باشد. همچنین در این پژوهش بیشتر به عوامل مربوط به رفتارهای پزشکان عمومی پرداخته شده است، پیشنهاد می شود پژوهشهایی در زمینه سایر عوامل مؤثر در آموزش دانشجویان پزشکی، دندانپزشکی و پیراپزشکی )محیط آموزش بالینی، دانشجو، امکانات و منابع یادگیری( در زمینه ضایعات زخمی حفره دهان نیز صورت گیرد و مطالعات بیشتر با تمرکز بر گزارش بیماران نیز باید انجام گردد تا بتوان اطلاعات جمعی درباره ضایعات حفره دهان به دست آورد.
تشکر و قدردانی
این پژوهش حاصل پایاننامه مصوب در معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به شماره 23810201932026 میباشد.نویسندگان این مقاله بر خود لازم میدانند از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و تمامی پزشکان شرکتکننده در این پژوهش تقدیر و تشکر نمایند.