نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه پروتزهای دندانی دانشکده دندانپزشکی و مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 استاد گروه پروتزهای دندانی دانشکده دندانپزشکی و مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 دندانپزشک
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction:
One of the Important points in dentistry is retentive strength of crown on teeth or bridge on abutments. One the effective factors in retention is cement type and its relation to core buildup materials. One of the core buildup materials which has a wide usage in Iran, is the commercial Core Max II composite. The aim of this study is to compare the retention of cemented crowns by zinc phosphate, glassionomer and resin cements of panavia F on Core Max II dies.
Materials & Methods:
In this research silver cast alloy crowns were made on 90 similar dies of core max II, these dies were divided to 3 groups of 30: In each group the crowns were cemented on Core Max II dies with one of three cements. Then the crowns were pulled tensively in Instron machine, and the results were analyzed with SPSS V.11.5 software. In this study the analytic tests of ANOVA and Tuky test were used (α= 0.05).
Results:
According to quantitative analysis between 3 cements glassionomer, zinc phosphate and panavia F had significant difference (P=0.001). The evaluation of mode of failure revealed that the most common failure pattern in panavia F was cohesive in core (80%), which reveals more retention between core, panavia (as cement) and crown, however in glassionomer this was (26/7%), and there was no cohesive failure in zinc phosphate.
Conclusion:
Considering retentive characteristics when the Core Max II composite cores are made the best cements are panavia F and glassionomer respectively.
کلیدواژهها [English]
مقدمه:
یکی از روش های درمانی در رشته پروتزهای دندانی، قرار دادن روکش بر روی دندان های درمان ریشه شده که به شدت تخریب شده اند، می باشد. قدرت گیر روکش یکی از فاکتورهای مهم موفقیت در چنین درمان هایی است، خصوصاً زمانی که دندان ها دارای تاج کوتاه باشند. یکی از عواملی که می تواند بر قدرت گیر روکش بر چنین دندان هایی اثر گذار باشد سمان است(1). یک سمان ایده آل باید دارای خواص مکانیکی خوب برای مقاومت در برابر نیروهای فانکشنال باشد و بر سطح زیرین روکش به خوبی بچسبد و قدرت تحمل استرس بالایی داشته باشد. علاوه بر سمان، نوع ماده سازنده کور و ارتباط فیزیکی و شیمیایی بین سمان چسباننده و ماده سازنده کور نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تاکنون تحقیقات زیادی در جنبه های مختلف سمان های Luting در دندانپزشکی شده است.
Rosentiel و همکاران (1995) معتقدند زمانی که از سمان های غیرچسبنده مانند زینک فسفات استفاده شود گیر بستگی به شکل تراش دارد(2).
Hoard و همکاران در سال 1978 تحقیقی روی غلظت سمانها انجام دادند و نتیجه گرفتند سمان های رقیق تر باعث کاهش فشار هیدرولیک در هنگام سمان کردن ترمیم ریختگی شده و در نهایت ترمیم راحت تر و بهتر روی دندان نشسته و گیر بیشتری بدنبال دارد(3).
Mitchell و Abariki مطالعه ای بر روی سمان های زینک فسفات و گلاس یونومر معمولی و رزین مدیفاید و یک سمان رزینی انجام دادند و استحکام شکست این سمان ها را با هم مقایسه کردند. در تحقیق آنها اختلاف بین سمان زینک فسفات و گلاس یونومر معمولی وجود نداشت ولی سمان رزینی و
گلاس یونومر رزین مدیفاید استحکام شکست بالاتری نسبت به سمان زینک فسفات و گلاس یونومر معمولی داشتند(4).
Yip و همکارانش در مطالعه ای، استحکام باند انواع سمان گلاس یونومر جدید بر روی دنتین سالم را مورد مطالعه قرار دادند. سمان های مورد مطالعه عبارت بودند از Ketacmolar، Chemflex و Fuji. سمان Chem flex استحکام باند بیشتری نسبت به سمان های دیگر داشت(5).
در زمینه انواع مواد سازنده کور نیز تحقیقات مختلفی صورت گرفته است. از جمله :
Bonilla و همکاران در سال 2000 از مطالعه خود نتیجه گرفتند که کورهای کامپوزیت تقویت شده تیتانیوم و کامپوزیت رزین فلورایده و آمالگام، استحکام بیشتری در برابر استرس های موجود در طی جویدن نشان دادند(6). لازم به ذکر است در زمینه موضوع تحقیق به مطالعة مشابه برنخوردیم.
هدف از این مطالعه، بررسی گیر روکش های سمان شده با سه نوع سمان گلاس یونومر، زینک فسفات و رزینی بر روی کورهای ساخته شده از نوعی کامپوزیت چسبنده مخصوص (Core Max II) بود.
مواد و روش ها:
در این مطالعه آزمایشگاهی مداخله گر، برای یکسان سازی دای ها و رعایت استاندارد ابتدا 10 مدل برنجی به طول 6 میلیمتر و با قطر 5 میلیمتر (در ناحیه سرویکال) و زاویه تقارب 10 درجه و عرض شولدر 1 میلی متر آماده شد.
|
برای دای های برنجی به کمک موم اینله ساخت کارخانه Kerr کوپینک مومی به گونه ای فرم داده شد که در سطح تاجی یک لوپ برای انجام آزمایشات کشش در دستگاه اینسترون تعبیه شده باشد. لازم به ذکر است کپ های برنجی ساخته شد که بر روی دای قرار می گرفت، ضخامت یکنواخت موم را فراهم
می ساخت. نمونه برنجی و الگوهای مومی
شماره گذاری شدند.
|
الگوهای مومی اسپروگذاری شده و سپس با اینوسمنت فسفات باندد Virovest، عملیات گچ ریزی انجام شد. کلیه نمونه ها با آلیاژ Base با نام تجاری سیلور کست ریخته شد و پس از گچ زدایی
Coping های فلزی بر روی دای برنجی مربوطه نشانده شدند. از طرفی از دای برنجی با مادة قالبگیری Speedex قالب گیری بعمل آمد. در داخل قالب با ماده کورماکس II (یک ماده سازنده کور ساخت کارخانه Sankin ژاپن) پر شد. بدین ترتیب کورهایی ایجاد شد که همه یک شکل و دارای ابعاد و زاویه تقارب مشابه بودند. خمیر کورماکس طبق دستور کارخانه سازنده به نسبت 2 قطره مایع و یک پیمانه پودر آماده شد و بدین ترتیب 90 دوبلیکیت دای از جنس کورماکس بدست آمد. با این ویژگی که عملیات ساخت کوپینگ مومی و نشاندن مدل فلزی بر روی دای برنجی انجام شد تا دای های کور ماکسی از هر نوع آلودگی احتمالی که تحقیق را دچار اشکال سازد، محفوظ بماند. دای های کورماکسی به صورت تصادفی به 3 گروه 30 تایی تقسیم شدند. نشستن Coping های فلزی بر روی دای کورماکسی و یکنواخت بودن فضای لازم برای سمان به وسیله ضخامت واش اسپیدکس کنترل شد و سپس کلیه روکش ها با الکل و آب شستشو داده شدند و هر 30 روکش در هر گروه با یکی از 3 نوع سمان مورد تحقیق طبق دستور کارخانه سازنده سمان شدند.
این سمان ها عبارت بودند از: 1ـ زینک فسفات با نام تجاری Harward (آمریکا) 2ـ سمان گلاس یونومر ساخت کارخانه GC (Fuji). 3ـ سمان رزینی با نام تجاری پاناویا F ساخت کارخانه Kurary ( ژاپن).
نمونه های سمان شده از سمان اضافه تمیز شده و در حین Setting با نیروی kg 2/1 به مدت 10 دقیقه بوسیله دستگاه تحت پرس قرار گرفتند. سپس کلیه نمونه ها به مدت یک هفته در انکوباتور 37 درجه سانتیگراد با رطوبت 100 درصد نگهداری شده و پس از آن به دستگاه ترموسایکلینگ منتقل شدند.
در هر گروه به تعداد 500 سیکل (هر سیکل حدود 135 ثانیه) تحت استرس های حرارتی قرار گرفتند. مدت زمان هر حمام 60 ثانیه و 15 ثانیه نیز فاصله زمانی طی شده بین دو حمام آب بود و درجه حرارت آب گرم oC 2±55 و درجه حرارت آب سرد oC 2±5 بود.
در هر گروه نمونه ها پس از مانت شدن بوسیله اکریل خودسخت شونده در سیلندر به قطر داخلی 33 میلیمتر و ارتفاع 24 میلیمتر، در Jig فلزی قرار گرفتند.
کلیه نمونه ها در فک تحتانی دستگاه Instron قرار گرفته و آزمایش کشش برروی آنها با سرعت یک میلیمتر در دقیقه انجام شد (واحد اندازه گیری کشش، نیوتن بود). با اعمال نیرو روکش ها جدا شدند که نیروی اعمال شده در حین جداسازی مترادف با حداکثر مقاومت کششی سمان مورد آزمایش بود.
در سمان پاناویا در اکثر نمونه ها بدون جدا شدن روکش، در کور شکست اتفاق افتاد که در نتیجه نیروی اعمال شده مترادف گیر روکش با سمان مورد نظر بر روی کور کور ماکسی نبود.
اطلاعات بدست آمده از آزمون کشش مورد آنالیز آماری با آزمونهای واریانس یکطرفه و توکی با
نرم افزارSPSS ویرایش 5/11 قرار گرفت، 05/0= α در نظر گرفته شد.
یافته ها:
بر طبق جدول 1 مشاهده می شود که اختلاف معنی داری (001/0P=) بین میانگین نیروی کششی سه نوع سمان وجود دارد.
جدول 1 : میانگین، انحراف معیار، تعداد نمونه، حداکثر و حداقل مقدار نیروی کششی هر سمان در هنگام شکست به تفکیک نوع سمان
نوع سمان |
میانگین |
انحراف معیار |
حداقل |
حداکثر |
تعداد |
زینک فسفات |
90/219 |
62/79 |
2/119 |
0/408 |
30 |
گلاس یونومر |
57/411 |
79/84 |
6/279 |
1/605 |
30 |
پاناویا F |
67/330 |
19/97 |
9/132 |
4/513 |
30 |
نتیجه آزمون |
89 = df 001/0 = P |
|
برای آنکه مشخص شود بین کدام سمان ها اختلاف معنی داری وجود دارد از آزمون توکی استفاده شد.
بر اساس آزمون توکی بین میانگین شکست هر سمان با سمان دیگر اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0P<). بیشترین میانگین نیرو برای جداسازی روکش مربوط به سمان گلاس یونومر (N57/411) و کمترین مربوط به زینک فسفات (N 90/219) بود.
در این مطالعه نوع شکست نیز بررسی شد.
A) شکست Cohesive در داخل کور
B) شکست Adhesive بین روکش و سمان و یا کور و سمان
C) شکست مخلوط یا Mixed (ادهزیو بین روکش و سمان و یا کور و سمان) و کوهزیو در داخل سمان
جدول 2 : توزیع فراوانی 3 نوع شکست در مطالعه حاضر برای هر سمان
نوع شکست |
پاناویا F |
گلاس یونومر |
زینگ فسفات |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
ادهزیو |
4 |
(3/13) |
0 |
(0/0) |
0 |
(0/0) |
کوهزیو |
24 |
(0/80) |
8 |
(7/26) |
0 |
(0/0) |
مختلط |
2 |
(7/6) |
22 |
(3/73) |
30 |
(0/100) |
کل |
30 |
0/100 |
30 |
0/100 |
30 |
0/100 |
بر اساس آزمون کای دو، اختلاف معنی داری بین دو نوع سمان گلاس یونومر و پاناویا F از نظر نوع شکست Cohesive وجود داشت. به عبارت دیگر در سمان پاناویا F تقریباً سه برابر بیشتر از سمان
گلاس یونومر، شکست از نوع Cohesive در کور بود (001/0=P) (جدول 2).
سمان های زینک فسفات و گلاس یونومر دارای شکست Adhesive بین روکش و سمان و یا کور وسمان بودند. در حالی که 3/13% سمان پاناویا F (4 مورد) دارای شکست از این نوع بودند.
هر سه نوع سمان دارای شکست از نوع Mixed بودند بطوری که 100% (30 مورد) سمان زینک فسفات و 3/73% سمان گلاس یونومر (22 مورد) و 7/6% سمان پاناویا F (2 مورد) دارای این نوع شکست بودند، نتایج در جدول 2 آمده است.
اختلاف معنی داری بین سه نوع سمان از نظر شکست Mixed وجود داشت (001/0=P). بطوری که تمام شکست ها در سمان زینک فسفات (100%) از نوع Mixed و در گلاس یونومر 3/73% و در پاناویا F فقط 7/6% با شکست از آن نوع بود.
بحث:
تاکنون تحقیقات زیادی در جنبه های مختلف سمان های Luting و به میزان کمتر پیرامون مواد سازندة کور در دندانپزشکی شده است از جمله:
در مطالعه ای که Musajo و همکارانش در سال 1996 بر روی نقش زاویه تقارب و نوع سمان در گیر روکش انجام دادند نتیجه گرفتند که درجه تقارب موثرتر از نوع سمان می باشد. ضمن اینکه احتباس هوا نقش مهمی در جدا شدن روکش دارد(7).
در مطالعه Tantiprawon و همکارانش بر روی تاثیر ضخامت سمان بر روی گیر و سیل مارژینال روکش های تمام فلز نتیجه گرفتند که ایجاد فضایی برای سمان بین 8ـ2 لایه از Die spacer تاثیر بر روی گیر سمان ندارد ولی نشستن روکش ها را بهتر
می کند(8).
در مطالعه دیگری، Iric و Sqzuki خواص مکانیکی چهار سمان شامل: پاناویا 21، Permagem، Compolute و Fujiplus را مقایسه کردند. Permagem قبل از ترموسایکلینگ بیشترین گیر را داشت، ولی قدرت باند آن اختلاف آماری معنی داری با پاناویا نداشت. ضمن اینکه شکست ها اکثراً Cohesive بود. در حالی که Elastic modulus سمان Permagem بعد از ترموسایکلینگ 7 برابر افزوده شده بود. در مورد 3 سمان دیگر این میزان 2 تا 3 برابر افزوده شده بود. استحکام برشی پیوند چهار سمان بعد از ترموسایکلینگ تفاوت آماری معنی داری نداشت(9).
Panighi و همکاران (1993) اعلام کردند مکانیسم چسبندگی در مینا و عاج تا حد زیادی بوسیله محتوای معدنی و توپولوژی سطحی دندانها کنترل می شود(10).
در مطالعه حاضر میزان گیر روکش های سمان شده با سه نوع سمان گلاس یونومر، زینک فسفات و رزینی بر روی کور ساخته شده از کامپوزیت چسبنده (Core Max II) با هم مقایسه شدند. گیر روکش هایی که با سمان زینک فسفات بر روی کور ساخته شده از کورماکس II سمان شدند از 2 سمان دیگر کمتر بود. در زمینه میزان گیر سمان ها بر روی کور کورماکسی، مطالعه ای انجام نشده است. در تحقیقات مختلف پیرامون سمان های مصرفی موارد مختلفی در توجیه گیر بیان شده است از جمله: زمانی که از
سمان های غیرچسبنده مانند زینک فسفات استفاده می شود گیر آن بستگی به فرم تراش دارد(11). در تحقیق مشابه توسط Grogory و همکاران نشان داده شده است که سمان زینک فسفات، روکش ها را روی آمالگام بهتر از کور کامپوزیتی نگه می دارد(12) که تا حدی با مطالعه ما منطبق است.
از طرفی در تحقیق حاضر از نظر گیر، سمان گلاس یونومر برتر از سمان زینک فسفات بود.
در مطالعه مدنی ـ احمدی برروی گیر حاصل از دو سمان گلاس یونومر وزینک فسفا ت بر روی پست ریختگی تفاوت معنی داری بین این دو سمان مشاهده نشد(13) که اختلاف می تواند مربوط به تفاوت
نمونه ها با مورد حاضر باشد.
نکته قابل توجه در این مطالعه عکس العمل
پاناویا F در گیر روکش های نصب شده بر روی کور ساخته شده از کورماکس بود در اکثر نمونه های سمان شده با این سمان کور شکست، بدون اینکه روکش و کور از هم جدا شوند (80%). اگرچه اعداد بدست آمده از تست کشش پاناویا در مقایسه با
گلاس یونومر پائین تر می باشد ولی با توجه به شکست Cohesive در کور می توان گفت سمان پاناویا در اتصال به روکش فلزی و کور کورماکسی موفق تر از دو سمان دیگر بوده است و اتصال بین کور کورماکسی و روکش فلزی توسط سمان پاناویا چنان قوی است که به صورت یکپارچه عمل کرده است و نیروی اعمال شده مستقیماً به کور، در زیر ختم تراش وارد شده است. اصولاً تفاوت در چسبیدن مواد مختلف به آلیاژهای بیس به دلیل ترکیب شیمیایی و مونومرهای قطبی سمان های رزینی است(14).
در بررسی فاکتور گیر در سمان ها وجود شکست Cohesive در داخل کور یا در سمان توجیه گر گیر خوب و مناسب بین سمان روکش یا سمان و کور خواهد بود. در حالی که در موارد شکست Mixed یا Adhesive جدایی در Interface سطوحی که بهم چسبیده می باشد و دلالت بر ضعف سمان در ایجاد خاصیت گیر بین سطوح خواهد بود.
Tang و همکاران در مورد استحکام باند 3 نوع آلیاژ با درصدهای مختلفی از کروم به رزین حاوی
4-Meta تحقیق کردند و گزارش نمودند که آلیاژ Cr-Co با 32% کروم استحکام پیوند بهتری با 4-Meta موجود در رزین در مقایسه با آلیاژ Ni-Cr با 4/17% کروم داشته است و در هر حال اکسید کروم یک سطح مناسب را برای چسباندن 4-Meta فراهم می سازد و گروه های فسفاته در پاناویا با اکسیدهای فلز و کلسیم دندان واکنش نشان می دهد(15).
همچنین وجود MDP (10 متاکریلوی لوکسی دسیل دی هیدروژن فسفات) در پاناویا اتصال محکمی به Core Max که بیس رزینی دارد فراهم می آورد (16).
Omura در سال 1984 مشخص نمود که پاناویا یک Adhesive دندانی با خواص عالی برای چسبیدن به عاج، مینا و آلیاژهای مختلف پرسلن می باشد(17). در مطالعة Abariki و همکاران نیز بر روی سمان رزینی تأکید شده است(4) . همچنین مطالعه Yip و همکارانش بر روی استحکام شکست انواع سمان گلاس یونومر بر روی دنتین موید گیر بیشتر سمان گلاس یونومر رزین مدیفاید است(5). این تحقیقات اگر چه از نظر روش کار مشابه مطالعه حاضر نمی باشد ولی موید برتری سمان رزینی هستند که با نتایج مطالعه ما همخوانی دارد.
نتیجه گیری:
براساس این مطالعه وقتی در دندان های درمان ریشه شده، از Core کورماکسی استفاده شود بهترین سمان با توجه به این مطلب از نظر گیر پاناویا و پس از آن گلاس یونومر می باشد.
پیشنهادات:
با توجه به رفتار Panavia F در این مطالعه و شکست Core در موارد سمان شده با Panavia F پیشنهاد می شود تحقیقات پیرامون تاثیرات این سمان بر روی کور کورماکسی انجام گیرد.
تشکر وقدردانی:
این مطالعه با حمایت های مالی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و پژوهشکده دانشکده دندانپزشکی انجام شده است که بدینوسیله تشکر و قدردانی می شود.