نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
2 استادیار، مرکز تحقیقات ایمپلنت دندانی، گروه جراحی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
3 دستیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی همدان، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
4 بخش اپیدمیولوژی و سلامت مولکولی، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی، موسسه رویان و پزشکی مولکولی، پژوهشکده زیست شناسی و فناوری سلول های بنیادی رویان، تهران، ایران
5 دندانپزشک عمومی، دانشکده دندانپزشکی همدان، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: The aim of this study was to evaluate the effect of time elapsed after extraction on the buccolingual angulation of alveolar bone in the posterior mandibular region using cone beam computed tomography (CBCT) images.
Material & Methods: The CBCT images of 56 patients who referred to the Radiology Department of Hamadan Dental School, Hamadan, Iran, were evaluated in this study. The scans were performed using the New Tom 3G scanner. The patients were divided into three groups regarding the time elapsed after extraction, namely: 6 month-2 years, 2-5years and >5 years. Buccolingual angulation of ridge in the second premolar, first molar, and second molar areas on both sides (with and without tooth) were measured in cross-section views (slice thickness: 1mm, interval: 2mm) using NNT viewer software. The data were analyzed in SPSS software (Version. 22) through paired t-test and regression.
Results: The changing of buccolingual angulation in the second molar area in each group was not statistically significant (P<0.05). In the first molar area, buccolingual angulation increased in the time elapsed after 6 months-2years and over 5 years and it was statistically significant (P<0.05). However, regarding the time elapsed between 2-5 years, the difference was close to the margin of statistical significance. In the second premolar area, changes were not statistically significant in time elapsed from 6 months to 2 years and 2-5 years; however, it was significant regarding the time elapsed after extraction of over 5 years (P<0.05).
Conclusion: The elapsed time did not have any significant effect on the buccolingual angulation in the toothless area of the second molar. Regarding the first molar area, tooth extraction increased the buccolingual angulation. In addition, an increase was observed in the buccolingual angulation after 5 years of the tooth extraction at the area of the second molar.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ایمپلنت های دندانی به طور گسترده برای جایگزینی دندان های از دست رفته استفاده می شوند.(1)اگرچه عوارض شدید مانند پرفوریشن استخوان لینگوال و هماتوم جراحی حین جایگذاری ایمپلنت ممکن است اتفاق بیفتد.(3و2) بنابراین برای رسیدن به نتایج موفقیت آمیز ضروری است که ایمپلنت ها به درستی جایگذاری شوند.(4)در ناحیه ی بی دندانی خلف مندیبل به طور شایع استخوان باقیمانده حجم و دانسیته کمی دارد(6و5) و از طرفی ساختارهای آناتومیک مثل ساب لینگوال فوسا و ساب مندیبولار فوسا باعث افزایش زاویه ی باکولینگوالی به سمت خلف می شوند(7)و چون بطور کلی ایمپلنت ها مطابق آناتومی استخوان باقیمانده قرار می گیرند، بنابراین در خلف مندیبل زاویه ی باکولینگوالی ایمپلنت ها ممکن است مطابق آناتومی استخوان افزایش یابد.(8) بطوریکه برای جایگذاری ایمپلنت در ناحیه ی دومین پره مولر زاویه ی 10 درجه نسبت به پلان افقی، در ناحیه ی اولین مولر 15 درجه و در ناحیه ی دومین مولر زاویه ی 25-20 درجه لازم است.(9)
چندین تکنیک برای ارزیابی محل فیکسچر ایمپلنت در دسترس است شامل لمس ریج آلوئولار، استفاده از استئومتر، کست های تشخیصی، ارزیابی روابط بین فکین و استفاده از رادیوگرافی واضح و تصاویر پیشرفته.(10)
رادیوگرافی های کانونشنال، تصویر دوبعدی از ارتفاع و طول ناحیه ی بی دندانی فراهم می کنند که در طرح درمان ایمپلنت کافی و قابل اطمینان نمی باشد.(8) امروزه توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی بطور گسترده در قراردهی ایمپلنت بکار می رود و تصاویر سه بعدی دقیقی فراهم می کند.(11)
توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی یک تصویربرداری اختصاصی از ناحیه ی ماگزیلوفاسیال می باشد که به علت دوز تابشی پایین و سرعت بالا از روش های دیگر تصویربرداری از جمله CT پرکاربردتر است.(13و12)توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی تکنولوژی نسبتا جدید با بالاترین کاربرد در درمان ایمپلنت است چرا که به طور اختصاصی برای ناحیه ی سر و گردن طراحی شده است و با تهیه ی مقاطع مختلف در صفحات متفاوت، تصاویر صحیحی از فضا فراهم می کند.(14)
تصاویر توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی خلف مندیبل در انتخاب سایز، محل و زاویه ی باکولینگوآلی فیکسچر ایمپلنت کمک کننده است.(15و14) از آنجا که زاویه ی باکولینگوالی استخوان باقیمانده به طرف خلف مندیبل افزایش می یابد و عدم توجه به این زاویه در جایگذاری ایمپلنت ممکن است منجر به پرفوریشن استخوان و شکست درمان شود و از طرفی مطالعات در زمینه ی اندازه گیری حقیقی زاویه ی باکولینگوالی خلف مندیبل بندرت انجام شده است، در این مطالعه میزان حقیقی زاویه ی باکولینگوالی در ناحیه ی خلف مندیبل را با استفاده از مقاطع کراس سکشنال توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی مورد ارزیابی قرار دادیم.
مواد و روش ها
در این مطالعه مقطعی، تصاویر CBCT مربوط به 56 بیمار که در سال های 95-94 برای مشکلات دندانی به دانشکده دندانپزشکی همدان مراجعه کرده بودند، جمع آوری گردید. تمام اسکن های CBCT بوسیله ی سیستم New Tom 3G (QR SL Company,Verona, Italy) با دتکتور 1000*1000 Pixel و با شرایط 110 kvp ،1.2 mA و زمان 5.4s تهیه شده بودند.
مطابق اظهارات بیماران، براساس مدت زمان سپری شده از کشیدن دندان، بیماران به سه دسته تقسیم شدند:
1- مدت زمان شش ماه تا دو سال پس از کشیدن
2- مدت زمان دو تا پنج سال بعد از کشیدن
3- مدت زمان بیشتر از پنج سال پس از کشیدن
با بازسازی های چند بعدی انجام شده در تکنیک CBCT توسط نرم افزار "NNT" تصاویر ساژیتال، آگزیال و تصویر سه بعدی بدست می آیند.
بدین منظور در یکی از تصاویر آگزیالی که قوس فکی به خوبی نمایش داده می شود خط منحنی پانورامیک به نحوی ترسیم شد که قوس فکی را با توجه به مراکز ریج در چند نقطه به هم متصل نماید. از آنجایی که بازسازی مقاطع لترالی عمود بر این خط می باشد، لذا این مقطع آگزیالی بعنوان رفرنس برای تصاویر بازسازی شده لترالی در نظر گرفته شد (تصویر1).
تصویر 1 : مقطع آگزیالی استفاده شده برای بازسازی تصاویر
در تصاویر ساژیتالی، مقاطع به صورت عمود بر خط منحنی پانورامیک و پلن آگزیالی، بازسازی می گردند.
ارزیابی زاویهی باکولینگوالی خلف مندیبل به وسیلهی مقاطع کراس سکشنال CBCT با ضخامت 1 میلیمتر و فواصل 2 میلیمتر انجام گرفت، به این صورت که مقاطع کراس سکشنال از دیستال پره مولر اول تا 28 میلیمتر از ناحیه بیدندانی تهیه شد. ریج آلوئول به سه گروه تقسیم شد: ناحیه پرمولر دوم 8-1 میلیمتر، ناحیه ی مولر اول
18-8 میلیمتر، ناحیه مولر دوم 28-19 میلیمتر(16و8)و در هر بازه زمانی مورد ارزیابی قرار گرفت (تصویر2).
تصویر2 : مقطع آگزیال و پانورامیک بازسازی شده و مقاطع
کراس سکشنال
در هر ناحیه، از بین مقاطع تهیه شده، مقطعی که دارای بیشترین حجم استخوان برای جایگذاری ایمپلنت بود، انتخاب شد.
سپس زاویه به این صورت اندازه گیری شد که زیر کرست خط افقی به پهنای حداقل 4 میلیمتر (در هر فاصله ای از زیر کرست که استخوان عرض 4 میلیمتر داشته باشد) رسم شد. از مرکز این خط، خطی عمودی در بهترین جهت جایگذاری ایمپلنت به تحتانی ترین نقطه بیس مندیبل رسم گردید. زاویه بین این خط وخط عمود بر افق که به عنوان زاویه باکولینگوالی ریج در نظرگرفته شد، توسط نقاله ای که در نرم افزار NNT وجود دارد
اندازه گیری گردید (تصویر3).
برای تشابه و یکسان سازی اندازه گیری، در سمت دارای دندان همان مقطع کراس سکشنال که برای سمت بی دندان انتخاب شده بود، اندازه گیری انجام شد.
بیمارانی که هر یک از دندان های پره مولر دوم، مولر اول یا مولر دوم را در یک سمت از دست داده بودند، وارد مطالعه شدند. اسکن های CBCT که از رزولوشن کافی برخوردار نبودند و بیماران با شرایط پاتولوژیک در ناحیهی خلفی مندیبل، سابقه ی جراحی تروماتیک حین کشیدن و بیماری پریودنتال پیشرفته از مطالعه حذف شدند. تمامی اسکنهای تهیهشده توسط دو رادیولوژیست فک و صورت دو بار و به فاصله دو هفته مورد بررسی قرار گرفت و توافق بین دو مشاهدهگر بررسی شد. به منظور ارزیابی میزان توافق هر مشاهدهگر با خودش و توافق بین دو مشاهدهگر ضریب همبستگی درونردهای محاسبه گردید. برای توصیف آماری دادهها برای متغیرهای کمی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد. برای مقایسه میانگین متغیرهای کمی در گروه از آزمون t زوجی و تحلیل رگرسیونی بهره گرفته شد.
تحلیلها به کمک نرمافزار آماری SPSS با ویرایش 22 انجام شدند و مقدار P کمتر از 05/0 به عنوان معناداری در نظر گرفته شد.
تصویر3 :اندازهگیری زاویه باکولینگوالی در ناحیه بیدندانی
A) پره مولر دوم، B) مولر اول، C) مولر دوم و D) پره مولر دوم
یافته ها
در مطالعه حاضر مجموعا تصاویر CBCT مربوط به 56 بیمار (36 زن با رنج سنی 48-19 با میانگین سنی 26 سال و 20 مرد با رنج سنی 57-28 با میانگین سنی 38 سال) مورد ارزیابی قرار گرفت. اندازهگیریها توسط دو رادیولوژیست فک و صورت 2 بار و به فاصله 2 هفته مورد بررسی قرار گرفت. میانگین اندازه گیری ها به عنوان عدد نهایی برای زاویه مورد بررسی تحلیل آماری مئورد استفاده قرار گرفت.
سنجش توافق مشاهده گر ها به کمک ICC بررسی شد. این ضریب بالاتر از 70/0 بود که حاکی از توافق بالای اندازهگیریها میباشد.(17)
در جدول 1 بیانگر این است که تغییرات زاویهی باکولینگوالی در ناحیه پره مولر دوم در بازه زمانی 6 ماه تا 2 سال و همچنین 5-2 سال بعد از کشیدن معنادار نبوده است. این در حالی است که در بازهی زمانی بیش از 5 سال بعد از کشیدن دندان میزان تغییر زاویه معنادار بوده است (05/0P<). همانطور که در جدول مشخص است تغییرات زاویه باکولینگوالی مولر اول در بازهی زمانی 6 ماه تا 2 سال و همچنین بیش از 5 سال بعد از کشیدن دندان معنادار بوده است در حالی که در بازهی زمانی 5-2 سال این تغییرات نزدیک به معناداری بوده است. جدول 1 نشان میدهد که در ناحیه مولر دوم میزان تغییر زاویهی باکولینگوالی در هیچیک از بازههای زمانی بعد از کشیدن دندان معنادار نبوده است.
جدول 1 : مقایسه میزان زاویهی باکولینگوالی پره مولر دوم، مولر اول و مولر دوم در ناحیه بیدندانی و ناحیهی دارای دندان در سه بازه زمانی
بازه زمانی |
نوع دندان |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
آماره t زوجی |
معناداری |
|
6-24 ماه |
پره مولر دوم |
با دندان |
6 |
183/7 |
719/6 |
284/1- |
255/0 |
بیدندان |
6 |
8/8 |
174/4 |
||||
مولر اول |
با دندان |
6 |
266/8 |
135/4 |
101/4- |
009/0 |
|
بیدندان |
6 |
483/13 |
477/3 |
||||
مولر دوم |
با دندان |
6 |
583/13 |
186/6 |
159/0 |
880/0 |
|
بیدندان |
6 |
183/13 |
073/5 |
||||
24-60 ماه |
پره مولردوم |
با دندان |
6 |
883/7 |
491/4 |
504/0 |
636/0 |
بیدندان |
6 |
350/7 |
673/2 |
||||
مولر اول |
با دندان |
6 |
366/6 |
450/4 |
084/2- |
092/0 |
|
بیدندان |
6 |
433/10 |
196/6 |
||||
مولر دوم
|
با دندان |
6 |
266/17 |
768/3 |
820/0- |
449/0 |
|
بیدندان |
6 |
366/19 |
680/6 |
||||
60 ماه< |
پرمولر دوم |
با دندان |
6 |
50/5 |
866/2 |
320/3- |
021/0 |
بیدندان |
6 |
60/10 |
968/3 |
||||
مولر اول |
با دندان |
6 |
533/6 |
844/1 |
207/6- |
002/0 |
|
بیدندان |
6 |
800/10 |
458/2 |
||||
مولر دوم |
با دندان |
8 |
150/13 |
494/3 |
208/1- |
266/0 |
|
بیدندان |
8 |
662/14 |
492/2 |
در مدلهای رگرسیونی خطی چندگانه، برای بررسی اثر تعدیلشده زمانها با سن و جنس بیماران، تفاوت نواحی با دندان و بیدندان را بهعنوان متغیر پاسخ و متاثر از متغیرهای مستقل جنس، سن و زمان قرار دادیم.
در مدل رگرسیونی پره مولر دوم تنها جنس میتوانست پیشگویی کننده تفاوت ناحیه بیدندانی و دارای دندان باشد و متغیرهای سن و زمان تأثیر معناداری بر آن نداشتند.
در مدل رگرسیونی مولر اول هیچکدام از متغیرهای مستقل تأثیری بر تغییر زاویه بین ناحیه بیدندانی و دارای دندان بیماران نداشتند.
در مدل رگرسیونی مولر دوم هیچکدام از متغیرهای مستقل تأثیری بر تغییر زاویه بین ناحیه بیدندانی و دارای دندان بیماران نداشتند.
جدول 2 : نتایج مدلهای رگرسیونی برای متغیر پاسخ پره مولر دوم
متغیر |
ضریب |
خطای معیار |
آماره والد |
درجه آزادی |
P-value |
جنسیت (زن) |
849/2 |
3766/1 |
284/4 |
1 |
038/0 |
>5 سال |
073/2 |
8829/4 |
180/0 |
1 |
671/0 |
2-5 سال |
135/2- |
7900/2 |
586/0 |
1 |
444/0 |
کمتر از 2 سال (رفرنس) |
|||||
سن |
048/0 |
2423/0 |
040/0 |
1 |
842/0 |
جدول 3 : نتایج مدلهای رگرسیونی برای متغیر پاسخ مولر اول
متغیر |
ضریب |
خطای معیار |
آماره والد |
درجه آزادی |
P-value |
جنسیت (زن) |
486/2 |
8076/1 |
892/1 |
1 |
169/0 |
>5 سال |
388/2- |
4007/3 |
493/0 |
1 |
483/0 |
2-5 سال |
480/1- |
0441/2 |
524/0 |
1 |
496/0 |
کمتر از 2 سال (رفرنس) |
|||||
سن |
010/0 |
1274/0 |
006/0 |
1 |
940/0 |
جدول 4 : نتایج مدلهای رگرسیونی برای متغیر پاسخ مولر دوم
متغیر |
ضریب |
خطای معیار |
آماره والد |
درجه آزادی |
P-value |
جنسیت (زن) |
213/2- |
2764/2 |
945/0 |
1 |
331/0 |
>5 سال |
250/1 |
5937/6 |
036/0 |
1 |
850/0 |
2-5 سال |
402/2 |
8674/3 |
386/0 |
1 |
535/0 |
کمتر از 2 سال (رفرنس) |
|||||
سن |
125/0 |
2951/0 |
178/0 |
1 |
673/0 |
بحث
استخوان ارگانی است که میتواند در ارتباط با عواملی نظیر هورمونها، ویتامینها و تأثیرات مکانیکی دچار تغییر شود. با این وجود پارامترهای بیومکانیک مثل مدتزمانی که ناحیه موردنظر بیدندان بوده است از اهمیت بیشتری برخوردار است. طبق قانون وولف استخوان در ارتباط با نیروی وارد شده ریمادل میشود و هر زمانی که عملکرد استخوان تغییر کند تغییر قطعی در ساختار داخلی و نمای خارجی استخوان روی میدهد.(9)
تشکیل زائدهی آلوئولار با تکامل رویش دندانها هماهنگی داشته و زمانی که دندانها از دست بروند بهتدریج تحلیل میرود. بهعبارت دیگر تشکیل و نیز حفظ تداوم زائدهی آلوئول، به حضور دائمی دندانها بستگی دارد. بنابراین مشخص شده است که پس از کشیدن دندان ریج آلوئولار به میزان قابل توجهی کاهش مییابد.(18)
آتروفی مندیبل از عوارض طولانی مدت بی دندانی می باشد که باعث ایجاد مشکلات فانکشنال و زیبایی می شود.(19)
در بین درمان های متفاوت بی دندانی ایمپلنت دارای بالاترین میزان موفقیت می باشد.(20)
ارزیابی رادیوگرافیک مورفولوژی و سایز استخوان آلوئولا در طرح درمان جایگذاری ایمپلنت دارای اهمیت می باشد.(21)
یکی از فاکتورهای مهم در جایگذاری ایمپلنت زاویهی باکولینگوالی استخوان باقیمانده است. به دنبال از دست رفتن دندان، زاویهی استخوان تغییر زیادی خواهد کرد.(9)
مورفولوژی خلف مندیبل بی دندان با تنوع در موقعیت کانال آلوئولار تحتانی و فوسای ساب مندیبولار ریسک بالایی در آسیب عصب دارد، به علاوه بی توجهی در هنگام قرار دادن ایمپلنت در جهت باکولینگوالی باعث تروما و هموراژی شدید کف دهان و همچنین منجر به پرفوریشن و شکست درمان می گردد.(22)
آگاهی از تأثیر مدت زمان کشیدن دندان بر زاویهی باکولینگوالی استخوان آلوئول در ناحیهی خلف مندیبل میتواند در پایهریزی صحیح طرح درمان ایمپلنت کمککننده باشد و به درمان موفق و بدون عوارض منجر شود.(23)
در این مطالعه در بررسی زاویه باکولینگوالی ناحیه پره مولر دوم در بازههای زمانی 6 ماه تا 2 سال و 5-2 سال بعد از کشیدن دندان تفاوت معناداری مشاهده نشد، بنابراین به نظر میرسد میزان تحلیل از سطوح باکال و لینگوال تفاوت چندانی نداشته و تقریباً برابر بوده است. این یافته با نتایج مطالعه Zarb و همکاران(24)در این زمینه هم خوانی دارد. طبق نظر او در ناحیه پره مولر فک پایین میزان تحلیل ریج در سمت باکال و لینگوال مساوی است. اما با گذشت زمان بیش از 5 سال از کشیدن دندان افزایش زاویه باکولینگوالی معنادار اعلام شد. میتوان اینطور نتیجه گرفت که با گذشت مدتزمان بیشتر از کشیدن دندان میزان تحلیل سطوح باکال و لینگوال به یک اندازه نبوده و تحلیل به سمت دیواره باکال شیفت پیدا میکند (تحلیل در دیواره باکال بیشتر است).
در مطالعه حاضر ناحیه مولر اول در هر سه بازهی زمانی بعد از کشیدن دندان افزایش زاویه را نشان داد، بنابراین به نظر میرسد در این ناحیه الگوی تحلیل تقریباً روند ثابتی دارد. این یافتهها در ارتباط با افزایش زاویه باکولینگوالی (تحلیل بیشتر دیواره باکال) در ناحیه پره مولر دوم در بازه زمانی بیش از 5 سال و مولر اول در بازههای مورد بررسی، با مطالعه برخی مطالعات(26و25)همخوانی دارد. آنها نتیجهگیری کردند که میزان تحلیل بافت پس از کشیدن دندان قابل ملاحظه بوده و کاهش ریج بیشتر در سمت باکال رخ میدهد تا لینگوال. در نتیجه مرکز ریج بی دندانی به سمت لینگوال متمایل می شود، اگرچه مقدار قطعی این تحلیل از یک دندان تا دندان دیگر متفاوت است.
در مطالعه ما یافتهها نشان دادند که در ناحیه مولر دوم بعد از کشیدن دندان اندکی کاهش در زاویه باکولینگوالی دیده میشود که از نظر آماری معنادار نبوده است. البته Ciftci(22)در مطالعه خود نتیجه گرفت که متوسط زاویه باکولینگوالی در ناحیه مولر دوم بیشترین مقدار است و این تفاوت شاید به دلیل روش متفاوت نمونه گیری می باشد. بر این اساس آنچه از نتایج مطالعه ما میتوان برداشت کرد این است که با توجه به اینکه ضخامت استخوان کورتیکال در سمت باکال در ناحیه مولر دوم نسبت به مولر اول و پره مولر دوم بیشتر است، لذا تحلیل استخوان باکال در این ناحیه تأثیر کمتری در زاویه استخوان آلوئول در بازههای زمانی موردبررسی خواهد داشت. اما در نواحی مولر اول و پره مولر دوم بعد از کشیدن دندان تغییر زاویه باکولینگوالی بارزتر است. در مطالعه ای دیگر(8) بر خلاف مطالعه پیش رو کمترین زاویه باکولینگوالی به ترتیب در پرمولر دوم، مولر اول و مولر دوم بود که این اختلاف می تواند به علت نژاد متفاوت باشد.
در آزمونهای تکی مانند t تست به ازای هر متغیر 5 درصد خطا وجود دارد اما در مدلهای رگرسیونی همزمان اثر چند متغیر لحاظ میشود و در مجموع 5 درصد خطا وجود دارد. به همین دلیل درجه اطمینان این مدلها بالاست. با استفاده از این مدل رگرسیونی میتوان به فرمولی دست یافت که به وسیله آن بتوان میزان تغییرات زاویه باکولینگوالی بعد از کشیدن دندان را پیشبینی کرد. اما به دلیل اینکه در این مطالعه محدودیت در حجم نمونه وجود داشت و بعضی از متغیرها دخالت نداشتند، برای این مدلها نتایج معناداری حاصل نشد.
نتیجهگیری
در ناحیه بیدندانی مولر دوم گذشت زمان تأثیر چندانی بر زاویه باکولینگوالی نداشت. در ناحیه مولر اول کشیدن دندان موجب افزایش زاویه باکولینگوالی شده بود و در ناحیه پره مولر دوم بعد از 5 سال از کشیدن دندان شاهد افزایش زاویه باکولینگوالی بودیم. بنابراین در ناحیه مولر اول و پره مولر دوم فاصلهی زمانی کوتاهتر بعد از کشیدن دندان برای گذاشتن ایمپلنت مناسبتر است.
تشکر و قدردانی
این مقاله برگرفته از پایان نامه دانشجویی به شماره 9505052615 می باشد. از دانشگاه علوم پزشکی و معاونت پژوهشی همدان کمال تقدیر و تشکر را دارم.