نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی و مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 استادیار گروه دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی و مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 دانشیار آمار زیستی دانشکده پزشکی و مرکز تحقیقات نوزادان دانشگاه علوم پزشکی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Assessing oral health in children plays an important role in determining the health status and health promotion programs of communities. This survey was carried out to study dental caries experience of preschool children in Birjand and factors affecting their caries stata.
Materials & Methods: In this analytical-descriptive study, approved by ethical committee of Mashhad University of Medical Sciences, 434 children aged 13-72 months were randomly selected from kindergartens in the city of Birjand and examined for dental caries using WHO criteria. A questionnaire concerning Socio- economic background was filled by their parents. Data analysis was performed using the software SPSS, Mann-Whitney, Chi-Square, Kruskull Wallis and Logistic Regression tests were used. The level of statistical significance for all tests was set at P<0.05.
Results: The overall mean dmft score in children of the study was 4.99±4.11 and dmfs was 7.88±8.45. The prevalence of caries free children was 16.1% and early childhood caries (ECC) and severe early childhood caries (SECC) were 83.7% and 50.2% prevalent respectively. There was a decrease in the proportion of caries free children with an increase in age (P<0.001). The children whose parents (especially mother) had attained a higher education level had lower dmft scores. The children whose mothers were occupied had lower dmft scores (P<0.001).
Conclusion: Our results indicate the high caries prevalence in children in Birjand and parent's educational level as a contributing factor. Therefore there is a need for educational programs to prevent caries especially for children from lower socio-economic classes.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
اگرچه شیوع پوسیدگی های دندانی در نوزادان و کودکان در سال های اخیر در کشورهای صنعتی بطور قابل توجهی کاهش یافته، اما هنوز در جوامع در حال توسعه پوسیدگیهای زودرس دوران کودکی (Early Childhood Caries (ECC)) یکی از بیماری های شایع دهان و دندان کودکان سنین قبل از مدرسه محسوب می شود که با داشتن عوارضی چون گیر غذایی، درد و آبسه دندانی می تواند تغذیه کودکان را مختل نماید و رژیم غذایی آنان را تغییر دهد. اگرچه ECC کودکان را از تمام طبقات اجتماعی –اقتصادی تحت تأثیر قرار میدهد ولی شیوع و شدت الگوی پوسیدگی یاد شده در کودکان جوامع با سطح اجتماعی-اقتصادی پایین و مهاجرپذیر بیشتر است.(3-1)
شناخت صحیح از وضعیت دندانی و نیازهای درمانی گروههای سنی مختلف از مهمترین پیش نیازهای برنامهریزیهای بهداشتی و درمانی هر کشور است. بررسی میزان تجربه پوسیدگی دندانی در گروه های سنی مختلف کودکان و عوامل موثر برآن از اهداف مطالعات متعدد در کشورهای مختلف از جمله ایران بوده و در این زمینه مطالعات زیادی صورت گرفته است. بدیهی است انجام پژوهش های یاد شده علل ایجادکننده بیماری را در ارتباط با عوامل محیطی و اجتماعی تا حدی مشخص کرده و بنابراین امکان پیشگیری از بروز بیماری را ممکن می سازد. در همین ارتباط در مطالعه نعمت اللهی و خوردی مود میانگین dmft و dmfs کودکان 36-6 ماه مشهدی به ترتیب معادل 67/2±39/1 10/5±18/2 بدست آمد. در این مطالعه با افزایش سن مادران میانگین dmft کودکان افزایش یافته بود. همچنین بین میزان پوسیدگی دندانی مادران با dmft کودکان آنها هم ارتباط مستقیم وجود داشت.(4)
در مطالعه Rajab و Hamdan در کودکان 5-1 ساله اردنی میانگین dmft در سنین 1، 2، 3، 4 و 5 به ترتیب معادل 19/0، 15/1، 7/1، 13/2 و 22/3 حاصل شد و روش های تغذیه ای، عادت های مصرف تنقلات، وضعیت بهداشت دهان، میزان مراجعه به دندانپزشک، وضعیت اجتماعی اقتصادی والدین، سطح تحصیلات و میزان آگاهی والدین از جمله عوامل تاثیرگذار بر بروز پوسیدگی دندانی شناخته شد.(5)
Uzamaris و Olmes عوامل موثر در بروز ECC در کودکان ترک 59-9 ماهه را مورد بررسی قرار دادند و مشخص شد که قلت سطح تحصیلات پدران و عدم مصرف فلوراید ارتباط زیادی با بروز ECC دارد.(6)
در مطالعه محمدی و همکاران شیوع پوسیدگی دندانی در پسربچه های پیش دبستانی ریاض مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش یاد شده رابطه ای معکوس بین شیوع پوسیدگی دندانی و میانگین تجربه آن با وضعیت اقتصادی اجتماعی والدین به دست آمد.(7)
قندهاری و همکارانش، شیوع پوسیدگی دندانی و عوامل موثر بر آن را در کودکان تهرانی در سال 1383 مورد مطالعه قرار دادند و مشخص کردند که سطح تحصیلات والدین، شغل مادران، بعد خانوار و رتبه تولد کودک به طور معنیداری بر افزایش dmft آنها موثر بوده است.(8)
همچنین در مطالعه شیوع پوسیدگی دندانی و عوامل موثر بر آن در جنوب آفریقا، مشخص شد که سطح تحصیلات والدین تأثیر معکوسی بر بروز پوسیدگی دارد.(9)
در بررسی وضعیت پوسیدگی دندانی کودکان اماراتی نیز بین میانگین تجربه پوسیدگی کودکان با سطح تحصیلات والدین رابطه عکس ولی با افزایش سطح درآمد رابطه مستقیم بدست آمد.(10)
نتایج مطالعات مختلف انجام شده در کشورهای دیگر نشان می دهند که وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده ها میتواند تاثیری مستقیم بر بروز پوسیدگی در کودکان پیشدبستانی داشته باشد.(13-11)
هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی میزان تجربه پوسیدگی دندانی و عوامل تاثیرگذار بر آن در کودکان سنین قبل از مدرسه مهدکودک های بیرجند می باشد.
مواد و روش ها
در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، مسائل اخلاقی این تحقیق مورد تایید و تصویب کمیته منطقه ای اخلاق در پژوهش های علوم پزشکی مشهد قرار گرفت. این تحقیق که در سال 1385 انجام شد از بین 726 کودک 2 تا 6 ساله مهدکودکهای شهرستان بیرجند 500 کودک بطور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ای که حاوی سوالاتی در رابطه با سن کودک، سطح تحصیلات و شغل والدین و تعداد فرزندان خانواده بود توسط والدین تکمیل شد. تکنیک معاینه، عینی–لمسی و وسایل معاینه، محدود به یک عدد چراغ قوه سه ولت، آینه مسطح دندانپزشکی شماره 4، سوند مستقیم، گاز استریل و چوب زبان بود. در این پژوهش تشخیص پوسیدگی دندانی، براساس استاندارد WHO که منتج از اصول Jakson است انجام گرفت. در استاندارد WHO تشخیص پوسیدگی دندانی بر مبنای تشخیص عینی است و در موارد ابهام از سوند غیرنوک تیز نیز کمک گرفته میشود.(14) همچنین شدت پوسیدگی دندانی بر اساس معیارهای میانگین تجربه پوسیدگی دندانی (dmft) و میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در هر کودک تعیین و ثبت گردید.(15)
در این مطالعه میزان شیوع ECC بر اساس تعریف آکادمی
دندانپزشکی آمریکا (AAPD) بررسی شد. این آکادمی ECC را وجود یک یا چند سطح دندانی پوسیده (حفره دار یا بدون حفره) یا از دست رفته (به علت پوسیدگی) یا پرشده در هر کدام از دندان های شیری کودک 71 ماهه یا کوچکتر تعریف کرده است. همچنین این آکادمی تصریح می کند که علامتی از پوسیدگی سطح صاف در کودکان کوچکتر از 3 سال نشانگر پوسیدگی های زودرس شدید دوران کودکی (SECC) است. البته در این مطالعه برای SECCاز معیار دیگری نیز استفاده شده است که در آن افرادی که dmfs بیشتر از 4، 5، 6 در سنین 3، 4، 5 سالگی دارند به عنوان SECC در نظر گرفته شدند.(16)
آنالیزها داده ها با استفاده از نرم افزار spssانجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های Kruskall-Wallis،
Chi-Square و Mann Whitney و رگرسیون لوجستیک صورت پذیرفت و در همه آزمون ها سطح معنی داری 05/0 مدنظر بود.
یافته ها
محدوده سنی کودکان این مطالعه بین 72-13 ماه بود که بیشترین تعداد کودکان مربوط به گروه سنی 60-49 ماه و کمترین تعداد مربوط به گروه سنی 24-13 ماه بود. در مقایسه میانگین تجربه پوسیدگی دندانی dmft در دو جنس مذکر و مونث از نظر آماری تفاوتی دیده نشد. میانگین (dmft) پسران معادل 5 با انحراف معیار 16/4 و دختران معادل 98/4 با انحراف معیار 06/4 بدست آمد.
مقایسه توزیع فراوانی کودکان Caries Free و مبتلا به ECC برحسب گروه سنی در جدول 1 نشان داده شده است.
مندرجات جدول یاد شده نشان می دهد که با بالا رفتن سن درصد کودکان مبتلا به ECC افزایش و درصد کودکان Caries Free کاهش می یابد و این ارتباط از نظر آماری معنیدار می باشد (001/0P<).
میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در نمونههای مورد مطالعه برحسب سطح تحصیلات والدین آنها در جدول 2 مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که با افزایش سطح تحصیلات والدین میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) کاهش می یابد و این ارتباط از نظر آماری معنی دار است (001/0P<).
در جدول 3 مقایسه میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در نمونه های مورد مطالعه بر حسب شغل مادران آنها نشان داده شده است. طبق جدول یاد شده میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در کودکان مادران خانه دار بیشتر از کودکان مادران شاغل می باشد (001/0P<).
مقایسه میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در نمونه های مورد مطالعه برحسب تعداد خواهران و برادران آنها در جدول 4 آمده است. براساس جدول یاد شده کمترین میزان میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) مربوط به کودکان تک فرزند بود و بیشترین آن متعلق به کودکانی بود که در خانواده بیشتر از یک خواهر و برادر داشته اند و اختلاف یاد شده از نظر آماری معنی دار بود (002/0=P).
در جدول 5 ضرایب مدل رگرسیون لوجستیک در تاثیر عوامل موثر بر بروز ECC نشان داده شده است بر اساس این جدول از بین متغیرهای مورد بررسی افزایش سن کودکان و سطح تحصیلات مادر بیشترین تاثیر را بر بروز پوسیدگی های حاد دوران کودکی داشته اند به طوریکه کودکانی که مادران آنها تحصیلات در حد ابتدایی یا راهنمایی داشتند نسبت به کودکانی که مادران آنها تحصیلات در سطح فوق لیسانس یا بالاتر داشتند 17 برابر بیشتر در معرض ابتلاء به ECC بوده اند.
جدول 1 : توزیع فراوانی کودکان دارای ECC و Caries Free بر حسب گروه های سنی (ماه)
گروه های سنی (بر حسب ماه) |
ECC |
Caries Free |
||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
24-13 |
18 |
0/50 |
18 |
0/50 |
36-25 |
61 |
2/77 |
18 |
8/22 |
48-37 |
96 |
8/82 |
20 |
2/17 |
60-49 |
147 |
0/93 |
11 |
0/7 |
72-61 |
42 |
3/93 |
3 |
7/6 |
کل |
364 |
9/83 |
70 |
1/16 |
نتیجه آزمون Chi-square |
01/46=2c 001/0P< |
جدول 2 : میانگین و انحراف معیار تجربه پوسیدگی دندانی (dmfs) در نمونه های مورد مطالعه برحسب تحصیلات والدین
سطح تحصیلات |
پدر |
مادر |
||||
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
|
ابتدائی و راهنمایی |
46 |
26/12 |
72/10 |
35 |
20/15 |
21/12 |
دیپلم و فوق دیپلم |
218 |
16/8 |
40/7 |
221 |
54/8 |
79/7 |
لیسانس |
133 |
78/6 |
81/8 |
162 |
81/5 |
55/7 |
فوق لیسانس و بالاتر |
37 |
70/4 |
51/8 |
16 |
63/3 |
78/4 |
کل |
434 |
88/7 |
45/8 |
434 |
88/7 |
45/8 |
نتیجه آزمون Kruskal-Wallis |
92/34=2c 001/0P< |
92/46=2c 001/0P< |
جدول 3 : میانگین و انحراف معیار تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در نمونه های مورد مطالعه بر حسب شغل مادران آنها
شغل مادر |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
خانه دار |
189 |
84/9 |
84/8 |
شاغل |
245 |
37/6 |
83/7 |
کل |
434 |
88/7 |
45/8 |
نتیجه آزمون Mann-Whitney |
52/5=Z 001/0P< |
جدول 4 : میانگین و انحراف معیار تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) در نمونه های مورد مطالعه برحسب تعداد خواهران و برادران
تعداد خواهران و برادران |
تعداد نمونه ها |
میانگین |
انحراف معیار |
0 |
151 |
01/6 |
78/7 |
1 |
184 |
89/7 |
40/8 |
بیشتر از 1 |
64 |
76/8 |
86/8 |
کل |
434 |
88/7 |
31/8 |
نتیجه آزمون Kruskal-Wallis |
92/16=2c 002/0P= |
جدول 5 : ضرایب مدل رگرسیون لوجستیک در تاثیر عوامل موثر بربروز ECC
متغیرها |
ضرایب رگرسیون |
مقدار P |
نسبت شانس |
فاصله اطمینان |
سن |
59/0 |
001/0< |
061/1 |
(084/1، 039/1) |
میزان تحصیلات مادر (ابتدایی و راهنمایی) |
87/2 |
013/0 |
798/17 |
(843/171، 843/1) |
میزان تحصیلات مادر (دیپلم و فوق دیپلم) |
94/1 |
001/0 |
985/6 |
(222/22، 195/2) |
میزان تحصیلات مادر (لیسانس) |
03/1 |
075/0 |
804/2 |
(713/8، 902/0) |
*میزان تحصیلات مادر (فوق لیسانس به بالا) |
0 |
- |
- |
- |
* مبنا در نظر گرفته شده است.
بحث
طبق نتایج این مطالعه میانگین تجربه پوسیدگی دندانی (dmft) در کودکان مورد مطالعه معادل 11/4±99/4 و میانگین dmfs معادل 45/8±88/7 بدست آمد. همچنین 1/16% از نمونههای مورد مطالعه عاری از پوسیدگی دندانی، 7/83% مبتلا به ECC و 2/50% مبتلا به SECC بودند. با افزایش سن کودکان از تعداد کودکان عاری از پوسیدگی کاسته شده بود و از 50% در 2 سالگی به 7/6% در 6 سالگی رسیده بود که این یافته با ماهیت پوسیدگی دندانی که وابسته به سن است مطابقت دارد. در مطالعه خوردی و نعمت الهی در کودکان 36-6 ماهه شهر مشهد، میانگین dmft معادل 67/2±39/1 و میانگین dmfs معادل 10/5±18/2 بدست آمد و 5/67% کودکان Caries Free و 19% آنان مبتلا به BBTD بودند. در حالیکه در مطالعه ما میانگین dmft در کودکان کوچکتر از 36 ماه بیشتر از مطالعه ذکر شده و معادل 5/2±86/1 و میانگین dmfs معادل 51/3±42/3 بود. همچنین در این گروه سنی
یاد شده 50% کودکان Caries Free و 50% دیگر مبتلا به ECC بودند. در مطالعه طالبی و همکاران در کودکان 5-3 ساله مشهد، میانگین dmft معادل 22/4±4/4 و میانگین dmfs معادل 5/9±3/7 بدست آمد همچنین 1/80% از کودکان
Rampant caries و 7/22% Caries Free بودند.(17) در مطالعه قندهاری و همکاران dmft کودکان 5-3 ساله 45/2 بدست آمد و 3/48% کودکان بدون پوسیدگی بودند.(8)
طبق نتایج پژوهش حاضر میزان بالای پوسیدگی در نمونههای مورد مطالعه مشهود است و مشخص می شود که سطح آگاهی کلی در مورد اهمیت حفظ سلامت دندان های شیری در جامعه مورد مطالعه (شهر بیرجند) نسبت به شهروندان شهرهای بزرگتر از جمله مشهد پایین تر است که این مسئله را می توان به تاثیر وجود دانشکده دندانپزشکی و برنامه های آموزشی آن در گستره کلان شهر مشهد و نیز باورهای مردم شهرهای کوچک در ارتباط با اهمیت دندانهای شیری مرتبط دانست. از این رو نیاز به برنامه ریزی طولانیمدت جهت تغییر این باورها در جهت افزایش سلامت دهان و دندان کودکان این جامعه مشهود می باشد.
در مطالعه حاضر مشخص شد که میانگین dmfs با افزایش سطح تحصیلات پدر و مادر کاهش می یابد و این ارتباط از نظر آماری معنی دار است (001/0P<) به طوریکه میانگین dmfs در کودکانی که مادران آنها تحصیلات ابتدایی و راهنمایی دارند معادل 21/12±20/15 است و در گروه کودکان با مادران دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر میانگین dmfs معادل 78/4±66/3 می باشد که تفاوت میانگین ها بین دو گروه فاحش است. با توجه به این مسئله مشخص می شود که ترفیع آموزه های تغذیه ای و بهداشتی والدین مخصوصاً مادران با افزایش سطح تحصیلات آنها حاصل می شود و مادران با سطح تحصیلات بالاتر بهتر میتوانند نقش کلیدی خویش را در بهبود تغذیه و حفظ سلامت دهان کودکان بازی کنند.
در مطالعه قندهاری نیز با افزایش میزان تحصیلات والدین به طور معنی داری از میزان dmft کودکان کاسته شد و از 5/4 برای کودکان با والدین دارای تحصیلات ابتدایی به 73/1 برای کودکان با والدین دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر رسیده بود (05/0P<).(8)
در مطالعه نعمت اللهی و خوردی در مشهد با افزایش سطح تحصیلات مادران میزان شیوع پوسیدگی نیز افزایش مییافت(4) که برعکس نتایج مطالعه حاضر می باشد. در مطالعه طالبی و همکاران ارتباط پوسیدگی با تحصیلات مادر معکوس و معنی دار بدست آمد. بدین صورت که با افزایش سطح تحصیلات مادر میانگین تجربه پوسیدگی نیز کاهش مییافت(17) که این نتیجه مطابق نتایج پژوهش ما می باشد. در تفسیر این نتیجه می توان اظهار داشت با بالا رفتن تحصیلات پدر و مادر سطح آگاهی آنها از مسائل بهداشتی و میزان توجه به کودکان بیشتر می شود.
در همین ارتباط در مطالعه ای که توسط Wright و Stacey در لبنان و انگولا انجام شد آنها دریافتند که مهمترین عامل در بروز پوسیدگی های دندانی در کودکان، سطح آگاهی مادران آنها بود.(18)
در مورد ارتباط بین میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) و شغل مادران نیز در مطالعه ما ارتباط معنیداری وجود داشت (001/0P<). بطور کلی سطح آگاهی مادران شاغل بیشتر از مادران خانه دار است و حضور فعال آنان در اجتماع، بستر مناسبی برای افزایش اطلاعات علمی آنها در زمینه های مختلف به ویژه بهداشت دهان و دندان را فراهم می کند که در کاهش بروز پوسیدگی دندانی کودکان آنها بی تاثیر نیست.
در مطالعه نعمت اللهی و خوردی میزان شیوع پوسیدگی در کودکان دارای مادران شاغل بیشتر بود که برعکس نتیجه مطالعه ما می باشد.(4) طبق مطالعه طالبی شیوع پوسیدگی در کودکان دارای مادران خانه دار بیشتر بود که این نتیجه، نتایج مطالعات ما را تایید می کند.(17)
در مطالعه قندهاری و همکاران هم بیشترین میزان میانگین dmft در کودکانی دیده شد که مادرانشان خانه دار بودند (21/3) و میزان dmft در کودکانی که مادرانشان شاغل بودند معادل 92/1 بود (05/0P<).(8)
بین شغل پدر و میانگین dmfs نیز ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0P<) به این ترتیب که بیشترین میانگین dmfs مربوط به کودکانی بود که دارای پدران بیکار بودند (14/14±15) و کمترین میزان مربوط به کودکانی بود که پدران آنها پزشک و دندانپزشک بودند (18/10±48/5) و این مسئله بیشتر به سطح آگاهی و سپس مسائل اقتصادی خانواده برمیگردد.
در مطالعه قندهاری شغل پدران اثر معنی داری بر dmft کودکان نداشت هرچند بیشترین میزان dmft در کودکانی دیده شد که پدرشان کارگر بودند و کمترین dmft مربوط به کودکان افراد کارمند بود.(8)
بدیهی است این مسئله بیشتر به سطح آگاهی و سپس مسائل اقتصادی خانواده ها برمیگردد زیرا افراد طبقه کارگر عموماً از تحصیلات کمتر و آگاهی کمتر و همچنین مشکلات و محرومیت های بیشتری برخوردار هستند که قطعاً وضعیت بهداشت دهانی کودکان آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
در مورد ارتباط بین میانگین تجربه پوسیدگی سطوح دندانی (dmfs) و تعداد خواهران و برادران در نمونه های مورد مطالعه ارتباط معنی داری بدست آمد (002/0=P).
بدین معنی که با افزایش تعداد خواهران و برادران کودکان میانگین dmfs آنها افزایش می یافت. در مطالعه خوردی و نعمت الهی نیز مانند مطالعه ما حداقل dmft و dmfs مربوط به تکفرزندان بوده است(4)، همچنین در مطالعه طالبی با افزایش تعداد فرزندان dmft نیز افزایش یافته بود.(17) در مطالعه قندهاری هم با افزایش تعداد افراد خانواده میزان dmft افزایش یافته بود و از 97/2 در خانواده های سه نفره به 77/4 در خانوادههای شش نفره و بیشتر رسیده بود (01/0P<).(8)
بدیهی است با افزایش تعداد فرزندان در خانواده، میزان نظارت و رسیدگی والدین به کودکان کمتر
می شود. همچنین با افزایش تعداد کودکان، سطح هزینه های زندگی افزایش یافته و پرواضح است که بروز تنگناهای اقتصادی بطور مستقیم برنامه غذایی کودکان و برخورداری آنان از امکانات بهداشتی پیشگیری را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتیجه گیری
نتایج این مطالعه بر شیوع بالای پوسیدگی در بین کودکان بیرجند دلالت دارد. همچنین میزان تجربه پوسیدگی کودکان با سطح تحصیلات والدین بخصوص مادران آنها ارتباط زیادی دارد. بنابراین بر ضرورت اجرای برنامه های آموزشی بمنظور پیشگیری از بروز پوسیدگی دندانی در کودکان آن سامان بویژه در کودکان خانواده های آسیبپذیر و محروم از امکانات اجتماعی، تاکید دارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از مدیریت محترم مرکز تحقیقات دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد آقای دکتر محمد مهدی شیخانی و مدیران محترم مهد کودک های بیرجند که در انجام این پژوهش همکاری داشته اند، نهایت تشکر و قدردانی را دارند.