نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 دانشیار گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 استاد گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
4 استادیار پریودانتیکس، مرکز تحقیقات بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
5 دستیار تخصصی گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
6 استادیار گروه بیماریهای دهان، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Chronic periodontitis is an infectious disease resulting in inflammation in tooth supporting tissues, advanced attachment loss and boneloss. Destructive process is a result of imbalance between analyzing enzymes suchas MMPs and their inhibitors. This imbalance can also occur with other enzymessuch as lysosomal cysteine proteinase, Katpsyn and their inhibitor such ascystatin. Cystatin C is a protein which controls activity of extracellular cysteineproteinase in inflammatory conditions. The aim of this study was to evaluatethe protective role of salivary cystatin C in periodental disease.
Materials & Methods: Twenty six patients with chronic periodontitis examined by a periodontist andalso with a minimum pocket depth of six mm and more in at least eight locations inthe mouth were selected. To collect Totalnon-irritating saliva samples, the spitmethod was used. Salivary levels of cystatin C was evaluated by ELISA method. Data were analysed by SPSS version 11.5 software.
Results: The level of cystatin C in periodontally diseased subjects was higherthan that of the control group, but the difference was not statistically significant(P=0.24). In the female group with control of age variant, thelevel of cystatin C was significantly higher in patients with periodontitis (P=0.036), whereas in male group, the difference was not significant(P=0.086). It seems that the lower periodontal destruction in female group is as aresult of higher level of cystatin C.
Conclusion: The level of cystatin C in whole saliva could be used as a marker in chronic periodontitis.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
پریودنتیت مزمن یک بیماری عفونی است که منجر به آماس در بافتهای حمایتکننده دندان، از دست رفتن اتصالات به صورت پیشرونده و تحلیل استخوان میگردد.(1) یافتههای بالینی پریودنتیت مزمن درمان نشده عبارتند از: تشکیل پلاک بالای لثه و زیرلثهای که غالباً با تشکیل جرم همراه است، آماس لثه، تشکیل پاکت، از بین رفتن اتصالات و تحلیل استخوان آلوئول. این بیماری یک بیماری مختص به موضع ((Site-Specific، به شمار میآید و علائم بالینی به اثرات مستقیم تجمع پلاک زیرلثهای نسبت داده میشود.
از بین رفتن اتصالات و تحلیل استخوان با افزایش نسبت ارگانیسمهای گرم منفی در پلاک زیر لثهای و افزایش ارگانیسمهایی که به طور اختصاصی پاتوژن شناخته شده اند، ارتباط دارد.(2)
در پاسخ به اندوتوکسینی که از پاتوژنهای پریودنتال ترشح میشود، تعدادی واسطه التهابی وابسته به استئوکلاست، بافت استخوانی و بافت همبند اطراف دندان مانند لیگامان پریودنتال را هدف قرار داده و آنها را تخریب میکنند. عوامل اصلی پیشبرنده این تخریب وسیع بافتی، ماتریکس متالوپروتئینازها MMPS (Matrix Metalloproteinase)،کاتپسینها (Cathepsins) و دیگر آنزیمهای وابسته به استئوکلاست هستند.(3)
MMPها به صورت غیرفعال ترشح میشوند. فعالیت آنزیمی در بافت از طریق فعال شدن آنزیم غیرفعال و میزان مهارکنندههای آنزیم موجود در بافت کنترل میشود(2) روند تخریبی در پریودنتیت در نتیجه عدم تعادل بین آنزیمهای تجزیهکننده مثل MMPها و مهارکنندههای آنها میباشد. این عدم تعادل همچنین میتواند با آنزیمهای تجزیهکننده دیگر مثل سیستئین پروتئیناز لیزوزومال، کاتپسینها و مهارکنندههای آنها سیستاتینها اتفاق بیفتد.(4)
سیستاتین C نیز به عنوان پروتئینی که فعالیت سیستئین پروتئیناز خارج سلولی را در شرایط التهابی کنترل میکند شناخته شده است. منبع سیستاتین C در حفره دهان مونوسیتها و ماکروفاژهایی هستند که در مایع شیار لثه و غدد بزاقی وجود دارند. سیستاتین C در حفره دهان اهمیت ویژهای دارد و سیستئین پروتئینازهای تخریبکننده کلاژن مانند کاتپسین B، H و L را که در جریان تخریب بافتهای پریودنتال آزاد میشوند مهار میکند.(5) هدف مطالعه حاضر بررسی میزان سیستاتین C موجود در بزاق تام در پریود نتیت مزمن بود.
مواد و روشها
در این مطالعه Case-Control افراد مورد مطالعه از میان افرادی که جهت جرمگیری و تسطیح ریشه به بخش پریودنتولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال تحصیلی 90-89 مراجعه میکردند انتخاب شدند. بدین صورت که با بررسی پروندههای تشکیل شده برای بیماران در کلینیک، تعداد 26 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن (بر اساس معیارهای آکادمی پریودنتولوژی آمریکا(1)) و فاقد خشکی دهان (با تایید بخش تشخیص بیماریهای دهان دانشکده) انتخاب شدند، و توسط پریودنتیست معاینه شدند. تمام بیماران دارای پاکت با عمق حداقل 6 میلیمتر، در حداقل 8 محل در دهان بودند و نیز دارای خونریزی حین پروبینگ (BOP) در همان نواحی، از دست رفتن چسبندگی لثه (AL) و پلاک اندکس بالا بودند. این گروه شامل 13 مرد و 13 زن بودند و همگی در رده سنی 50-40 سال قرار داشتند. این افراد از نظر سیستمیک کاملاً سالم بوده و مبتلا به خشکی دهان، بیماریهای مربوط به غدد بزاقی و همچنین سایر بیماریهای دهانی که سبب تغییر در ترکیبات بزاق میشوند، نبودند. همچنین سابقه مصرف دارو و سیگار نداشتند. گروه کنترل شامل 13 مرد و 13 زن در همان رده سنی از مراجعهکنندگان بخش ترمیمی دانشکده در همان بازه زمانی بودند و دارای پریودنشیوم سالمی بودند. ابتدا نحوه انجام پژوهش برای بیماران توضیح داده شد و فرم رضایتنامه آگاهانه کتبی جهت ورود به مطالعه و دادن نمونه بزاق به امضای آنها رسانده شد. جمعآوری نمونه بزاق تام غیرتحریکی به روش Spitting(5) و در ساعت 11-9 صبح انجام شد. به این صورت که بیمار از 2 ساعت قبل چیزی نخورده بود و در یک محیط آرام در حالی که سرش به جلو خم شده بود، نشانده شد. بلافاصله قبل از نمونهگیری از بیمار خواسته شد تا بزاق باقیمانده دهانش را قورت داده و به مدت 5 دقیقه بزاق را در دهانش نگه دارد. سپس به آرامی بزاق جمع شده در دهان را در داخل لوله آزمایش استریل که زیر چانه وی قرار داده شده بود، جاری کند. پس از جمعآوری، نمونهها در یخچال با دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری شده و سپس میزان سیستاتین C موجود در نمونههای دو گروه به روش الیزا ((ELISA با حساسیت 95 درصد و با استفاده از کیت مخصوص (Betagene Co, Bender Med, Germany) اندازهگیری شد. نتایج با استفاده از نرمافزار آماری SPSS با ویرایش 5/11 ثبت شده و آنالیز آماری t-test و آزمون مدل خطی عمومی (General linear model) روی متغیرهای مربوطه صورت گرفت.
یافتهها
میانگین سنی در افراد تحت مطالعه 5±6/45 سال بود؛ که در افراد مؤنث 6/9±2/45 سال
و در افراد مذکر 2/5±0/46 سال بود و از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت (48/0=P). میانگین و انحرافمعیار میزان سیستاتین C بزاقی در گروه بیمار ng/ml 52/12±88/76 بود که بیشتر از گروه سالم (ng/ml 57/18±69/71) اندازهگیری شد اما از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت (24/0=P و 18/1t=).
هرچند دو گروه از نظر سن و جنس همسان سازی شده بود، اما از آنجا که امکان تاثیر متغیرهای مداخلهگر سن و جنس وجود داشت، یک مدل خطی را بر میزان سیستاتین C بزاق پرازش دادیم، نتیجه نشان داد که علاوه بر این که سن و جنس بر میزان سیستاتین C بزاقی موثر بوده است، اثر متقابل نیز وجود داشته است (جدول 1).
با توجه به وجود اثر متقابل، لازم بود هر یک از دو جنس به طور جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند.
نتایج مدل خطی نشان داد که در جنس مؤنث با کنترل متغیر سن دو گروه از نظر میزان سیستاتین C تفاوت معنیداری داشتند (جدول 2) (036/0P=).
اما در جنس مذکر این تفاوت معنیدار نبود (جدول 2).
جدول 1 : نتیجه آزمون مدل خطی عمومی در تاثیر متغیرهای گروه، سن و جنس بر سیستاتین C
متغیر |
آماره آزمون (F) |
P-value |
گروه |
66/3 |
062/0 |
سن |
40/12 |
001/0 |
جنس |
74/11 |
001/0 |
اثر متقابل سن و جنس |
00/18 |
001/0< |
جدول 2 : میانگین و انحراف معیار سیستاتین C به تفکیک گروه سنی و گروههای تحت مطالعه در جنس مذکر و مونث و نتیجه آزمون مدل خطی عمومی
گروه |
سن |
مذکر |
مونث |
|||
میانگین (ng/ml) |
انحراف معیار |
میانگین (ng/ml) |
انحراف معیار |
|||
سالم |
≤45 سال |
14/77 |
91/10 |
83/52 |
99/10 |
|
50-46 سال |
66/93 |
52/1 |
00/73 |
11/31 |
||
≥50 سال |
00/91 |
24/6 |
40/61 |
24/14 |
||
کل |
15/84 |
37/11 |
23/59 |
89/15 |
||
بیمار |
≤45 سال |
50/65 |
35/15 |
62/77 |
82/6 |
|
50-46 سال |
66/81 |
14/8 |
80/75 |
07/11 |
||
≥50 سال |
23/78 |
16/7 |
13/76 |
81/9 |
||
کل |
84/76 |
06/16 |
92/76 |
30/8 |
||
کل |
≤45 سال |
76/71 |
94/13 |
00/67 |
28/15 |
|
50-46 سال |
66/87 |
40/8 |
00/75 |
65/15 |
||
≥50 سال |
57/90 |
09/7 |
40/61 |
24/14 |
||
کل |
50/80 |
13/14 |
07/68 |
35/15 |
||
|
نتیجه آزمون
|
گروه: 086/0P= 27/3 F= سن: 002/0P= 99/8 F= اثر متقابل: 53/0P= 65/0 F= |
گروه: 036/0P= 03/5 F= سن: 34/0P= 13/1 F= اثر متقابل: 08/0P= 20/3 F= |
|||
بحث
نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان سیستاتین C بزاقی در گروه بیمار بیشتر از گروه سالم است، و بدون در نظر گرفتن سایر متغیرها، از نظر آماری تفاوت معنیداری ندارد (24/0=P)، مطالعه Henskens و همکاران نیز نشاندهنده همین مطلب میباشد.(5)
Blanken Voord و همکارانش(6) در مطالعه خود اظهار کردند که سیستاتین C در مایع شیار لثه در افراد سالم وجود ندارد ولی غلظت سیستاتین C در بزاق پاروتید افراد دارای بیماری پریودنتال نسبت به افراد سالم بیشتر میباشد. با این حال تعداد نمونههای انتخابی در این مطالعه کم بود و ساعت ارجاع و محدوده سنی نمونههای انتخابی در مطالعه با مطالعه ما متفاوت میباشد.
با کنترل متغیر سن، در جنس مونث میزان سیستاتین C بزاقی در گروه بیمار به طور معنیداری بیشتر از گروه سالم بود در حالی که در جنس مذکر این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود.
از آنجایی که در مطالعات قبلی(9-5) در مورد میزان و فعالیت سیستاتین C بزاقی در شرایط التهاب و سلامت پریودنشیوم، نتایج به صورت کلی و بدون تفکیک گروههای جنسی مذکر و مؤنث ارائه گردیده است، اثر جنس را نیز در این مطالعه مورد بررسی قرار دادیم. نتایج حاصله و معنی دار شدن افزایش سطح بزاقی سیستاتین C در گروه مؤنث به نظر میرسد حاکی از این باشد که جنس نیز میتواند نقش بسیار مهمی در این رابطه داشته باشد.
از طرف دیگر مطالعات تجربی نشان میدهند که پاسخ ایمنی سلولی و همورال در زنان نسبت به مردان فعالتر میباشد.(7) پاسخ ایمنی در زنان ممکن است با عدم حضور هورمونهای ایمونوساپرسیو آندروژنیک
مرتبط باشد یا میتواند در نتیجه خاصیت تحریککنندگی ایمنی استروئیدهای زنانه خصوصاً استروژن باشد.(8)
افزایش استروژن باعث افزایش ترشح پایه هورمون رشد، پرولاکتین و هورمونهای تیموسی میشود که این هورمونها سبب بالغ شدن لنفوسیتها و تحریک سلولهای B و T در زنان میشوند. افزایش پاسخ ایمنی در زنان به آنها اجازه میدهد تا بتوانند در برابر شرایط استرس فیزیولوژیک برای تولیدمثل مقابله کنند.(9)
با توجه به این مطلب که سیستاتین C از گروه مهارکنندههای سیستئین پروتئینازها بوده و از فاکتورهای دفاعی وابسته به میزبان در جریان بیماری پریودنتیت مزمن میباشد، میتوان این گونه فرض کرد که شاید یکی از علل بالاتر بودن میزان این فاکتور بزاقی در جریان پریودنتیت مزمن در زنان، همین پاسخ ایمنی افزایش یافته آنها نسبت به مردان باشد. البته فاکتورهای دیگری نیز میتوانند در این رابطه دخیل باشند از جمله اثر مستقیم هورمونهای زنانه و دیگر فاکتورهای مختص زنان که نیاز به تحقیقات و مطالعات بیشتری در این زمینه جهت اثبات این فرضیات میباشد.
با توجه به نتایج پژوهش حاضر انتظار میرود افزایش سطوح سیستاتین C بزاقی در جریان پریودنتیت مزمن در زنان و شدیدتر بودن پاسخ ایمنی در آنها، به علتی برای کمتر بودن شدت تخریب پریودنتیت مزمن در آنها نسبت به گروه مذکر باشد.(10)
البته نقش عوامل اتیولوژیک اصلی پریودنتیت مزمن مانند پلاک و جرم در شدت بیماری بسیار مهمتر
می باشد و به نظر میرسد اثر فاکتورهای دفاعی میزبان مانند سیستاتینها در پاسخ علیه بیماری و تعدیل شدن شدت تخریب بافتی یک نقش فرعی و تکمیلی باشد. با این وجود با توجه به نقش سیستاتینها و مهارکنندههای پروتئینازها در تعدیل تخریب بافتی، شاید بتوان با تقویت و هدایت سیستم ایمنی و تحریک بدن برای ساخت و ترشح ترکیبات اختصاصی مهارکننده پروتئینازها مانند سیستاتینها شدت تخریب بافتی را تا حدی کاهش داد که این اثر در هر دو جنس می تواند مفید و مؤثر باشد. البته خاطر نشان میشود که گروه مورد مطالعه میانگین سنی 6/9±2/45 سال داشتند و با توجه به انحراف معیار بالای آن، حتما تعدادی از نمونهها سن بالای 50 سال داشتهاند که زمان پس از یائستگی میباشد. بنابراین اثر مستقیم هورمونهای زنانه میتواند به عنوان یکی از محدودیتهای احتمالی این مطالعه در نظر گرفته شد.
Henskens و همکارانش(11) در مطالعهای در رابطه با میزان پروتئینهای بزاقی به این نتیجه دست یافتند که میزان سیستاتین C موجود در بزاق در افراد دارای بیماری پریودنتال بیشتر میباشد.
Lie و همکارانش(12) در مطالعهای در رابطه با میزان سیستاتین C در افراد دارای التهاب لثه ناشی از دود سیگار و افراد دارای التهاب لثه در صورت عدم وجود سیگار به این نتیجه دست یافتند که میزان سیستاتین C افراد دارای التهاب لثه ناشی از دود سیگار نسبت به التهاب لثه ناشی از عدم وجود سیگار کمتر است.
Ito و همکارانش(13) در مطالعهای به این نتیجه دست یافتند که میزان سیستاتین C موجود در بزاق در افراد دارای بیماری پریودنتال نسبت به بزاق افراد سالم کمتر میباشد. Yvonne و همکارانش(14)، در رابطه اثر درمان پریودنتال بر میزان پروتئینهای موجود در بزاق به این نتیجه دست یافتند که با درمان بیماران مبتلا به پریودنتیت سیستاتین موجود در بزاق کاهش مییابد.
نتیجه گیری
میزان سیستاتین C بزاقی در جریان پریودنتیت مزمن خصوصاً در جنس مونث افزایش مییابد بنابراین میتواند به عنوان مارکری در پریودنتیت مزمن در مطالعات بعدی در نظر گرفته شود.
تشکر و قدردانی
از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد جهت تصویب این طرح با شماره 87676 و پرداخت هزینه های آن، تقدیر و تشکر میگردد.