نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد پروتزهای دندانی، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 استادیار پروتزهای دندانی، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 دانشیار انگل شناسی و قارچ شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
4 کارشناس آمار، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
5 دندانپزشک
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Serum levels of micronutrients change when most inflammations and infections occur. We aimed to evaluate serum levels of selenium (Se), magnesium (Mg), sodium (Na), zinc (Zn), and copper (Cu) in patients with temporomandibular joint disorders and compare them with healthy control group.
Materials & Methods: In this case-control study, 60 participants were selected from among patients who were referred to School of Dentistry of Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran, due to temporomandibular joint disorders. All the participants were examined by a prosthodontist, who was expert in occlusion. Twenty patients with muscular disorder, 20 patients with articular disorder (disc dislocation with reduction), 20 patients with inflammatory disorder, as well as 20 healthy controls were chosen. Se, Mg, Na, Zn, and Cu levels were assessed using flame atomic absorption spectrometry in all the participants. To analyse the data, Kruskal–Wallis, Chi-squared, and Fisher’s Exact tests were run (P<0.05).
Results: Mean age of the participants was 31.7±9.31 years. Overall, 25 (31.6%) cases were male and 54 (68.4%) were female. Serum levels of zinc, magnesium, sodium, copper, and selenium in the patients with muscular disorder were 67.68, 1.94, 140.05, 122.74, and 122.08, while these values were 65, 1.94, 138.95, 116.94, and 110.79 in the patients with articular disorder, 65.65, 1.84, 136.32, 120.96, and 105.75 in the patients with inflammatory disorder, and 62.4, 1.8, 135.4, 138.51 and 110.58 in the control group, respectively.
Conclusion: The mean serum level of sodium in the muscular group was significantly higher in comparison with those in the osteoarthritis and control groups. Furthermore, this value was significantly higher in the articular disorder (disc dislocation with reduction)group than the control group.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
اختلالات مفصل گیجگاهی فکی، یکی از علل مهم درد و دیسفانکشن ناحیه فک و صورت است. این اختلالات شامل اختلالات عضلانی، اختلالات دیسک و کندیل و اختلالات التهابی مفصل می باشند. هر عاملی که بتواند بر روی عملکرد طبیعی عضلات جونده یا ورودی حسی آنها، مایع مفصلی، لیگامان ها و نسوج دیسک و کندیل تغییر ایجاد کند و تعادل نرمال انساج شرکت کننده در مفصل گیجگاهی فکی را بر هم بزند، به عنوان عامل اتیولوژیک اختلالات مفصلی در نظر گرفته می شود.(1) تغییرات بافتی و عوامل روانی از عوامل اصلی مستعد کننده در بروز اختلالات مفصل تمپورومندیبولار هستند.(2) از طرفی تغییر در عناصر خونی مانند (مس، روی، منیزیوم و ...) زمینه ساز بسیاری از بیماری های سیستمیک می باشند. این عناصر می توانند در پروسه های مرتبط با اعصاب و عضلات نقش ویژه ای داشته باشند.
ریزمغذی ها به عنوان مواد معدنی تعریف می شوند که به میزان 100-1 میلی گرم در روز در بالغین مورد نیازند و کمتر از 01/0 درصد از وزن کلی بدن را در بر می گیرند که شامل آهن، روی، مس، منیزیوم، فلوراید و سلنیوم می باشند. محتوای این ریز مغذی ها در طی مسیر بیشتر التهاب ها و عفونت ها تغییر می کند. البته هنوز به طور قطعی مشخص نشده است که این تغییرات، به علت تغذیه ناکافی است یا به علت عدم تعادل بین پاسخ های التهابی ارگان هایی که توسط سیتوکاین ها تنظیم می شوند.(3) از طرفی در برخی مطالعات نیز به نقش مشکلات تغذیه ای و کمبود مواد معدنی و به طور کل ریزمغذی ها به عنوان عوامل مهم زمینه ساز درد و اختلالات عضلانی صورتی اشاره شده است.(2) همچنین در مطالعه Okumus و همکاران(4) به نقش احتمالی کمبود عناصر کمیاب شامل مس، روی، منیزیوم، آهن، ویتامین B12 و اسید فولیک در پاتوفیزیولوژی سندرم درد میوفاسیال و ارتباط آن با علائم بالینی این بیماری اشاره شده است. Afridi و همکاران(5) مطالعه ای به منظور ارزیابی کلسیم، منیزیوم، پتاسیم و سدیم در نمونه های بیولوژیک (پوست موی سر، سرم، خون و ادرار) در بیماران روماتوئید آرتریت و افراد سالم پاکستانی در گروه های مختلف سنی انجام دادند. نتایج نشان داد سطح کلسیم، منیزیوم و پتاسیم در نمونه های بیولوژیک مردان و زنان در بیماران روماتوئید آرتریت نسبت به افراد سالم پایین تر بود؛ درحالی که سطح سدیم در نمونه های خون و ادرار بیماران نسبت به گروه کنترل بالاتر بود.Yazar و همکاران(6) غلظت های پلاسمایی و مایع سینوویال سلنیوم، روی، مس و آهن را در بیماران با روماتوئید آرتریت و استئوآرتریت اندازه گیری کردند و با افراد سالم که از لحاظ سن و جنس مشابه بودند مقایسه نمودند. نتایج این مطالعه نشان داد غلظت پلاسمایی و مایع سینوویال عناصر ارزیابی شده به جز روی (Zn) در روماتوئید آرتریت تغییر می نماید و این تغییرات می تواند ناشی از تغییر در سایتوکاین های تنظیم کننده سیستم ایمنی باشند. مس و روی عناصر لازم برای عملکرد بسیاری از آنزیم ها مثل سوپراکسید دیسموتاز و دوپامین هیدروکسیلاز هستند و در تکامل پروسه های نورودژنراتیو نقش دارند.استرس اکسیداتیو می تواند توسط روی اصلاح شود.(7) روی عنصر ضروری در پروسه های سلولی مثل فعال شدن آنزیم ها، سنتز پروتئین ها و ثبات غشا سلولی است.(8)یون منیزیم یک اثر Depressant ثابت شده روی سیستم عصبی مرکزی دارد. سمپتوم های اصلی کمبود شدید منیزیم در انسان شامل علائم روانی و عصبی (Neuro Psychiatric) مثل اسپاسم تتانی و کرمپ عضلانی است. این علائم عمدتاً به دلیل افزایش برانگیختگی عصبی و عصبی عضلانی ایجاد می شوند.سلنیوم یک آنتی اکسیدان است که در سلنوپروتئین ها مثل گلوتاتیون پراکسیدازها و تیوردوکسین ردوکتازها شرکت دارد. همچنین یک عنصر کلیدی در آنزیم ها و پروتئین ها است.سلنیوم عناصر سلولی را در برابر تخریب اکسیداتیو محافظت می کند و می تواند در واکنش های نوع Redox (احیا) شرکت کند. غلظت کم پلاسمایی سلنیوم با اختلالات عصبی خفیف دارای علائم نورولوژیک همراه است.(9)سدیم مهمترین الکترولیت موجود در بدن می باشد. الکترولیت ها عناصری هستند که در بدن وظیفه تنظیم غلظت آب بدن، ثبات اسیدیته بدن و بسیاری از اعمال دیگر را بر عهده دارند. در مطالعات مختلف گزارش شده است که سطوح عناصر کمیاب در تشخیص و ارزیابی پیش آگهی بیماری استئوآرتریت زانو نقش مهمی بر عهده دارد. در مطالعه He و همکاران(10)سطوح عناصر کمیاب در بیماران مبتلا به استئوآرتریت مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه اشاره شده است که کاهش میزان آهن می تواند نشانگر تامین خون موضعی ناکافی مفاصل بوده و دژنراسیون تدریجی مفاصل را وخیم تر نماید. از سوی دیگر افزایش غلظت مس و روی می تواند فعالیت آنزیم های متالوپروتئاز را تحریک نموده و بر نرخ تجزیه غضروف مفصلی بیافزاید. تحقیقات نشان داده است که عوامل متعددی در اختلالات مفاصل نقش دارند. عناصر کمیاب سلنیوم، روی و مس اجزای چندین آنزیم بنیادی در مسیرهای اکسیداتیو می باشند که نقش محوری در جلوگیری از استرس اکسیداتیو سلولی ناشی از رادیکال های آزاد و سوپراکسیدها دارند.(11)از طرفی در مطالعات مختلف نقش تغییرات در مقادیر نرمال برخی عناصر مانند روی، مس و سلنیوم در مایعات مختلف همچون سرم، مایع مفصلی و ادرار در ایجاد بعضی از بیماری های مفصلی مانند روماتوئید آرتریت، استئوآرتریت و بیماری Kashin-Beck ثابت شده است.(16-12و6و5)علیرغم این، تاکنون مطالعه ای در رابطه با نقش احتمالی این عناصر با بیماری های مفصل تمپورومندیبولار صورت نپذیرفته است. با توجه به اهمیت این موضوع، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح سرمی سلنیوم، منیزیوم، سدیم، روی و مس در بیماران با اختلالات مفصل گیجگاهی فکی مراجعه کننده به واحد اکلوژن دانشکده دندانپزشکی مشهد و مقایسه آن با افراد سالم انجام گرفت.
مواد و روش ها
در این مطالعه مورد- شاهدی، از بین بیماران مراجعه کننده به واحد اکلوژن دانشکده دندانپزشکی مشهد، تعداد 60 نفر دارای اختلالات مفصل گیجگاهی فکی ثابت شده بر اساس معیار تشخیص اختلالات گیجگاهی فکی (RDC/TMD)، انتخاب شدند.(17) همه بیماران توسط یک متخصص پروتز با تجربه بالا در زمینه اکلوژن معاینه شدند. 20 نفر دارای اختلال عضلانی، 20 نفر دارای اختلال مفصلی شامل جابجایی دیسک قابل برگشت و 20 نفر دارای اختلال التهابی شامل استئوآرتریت تشخیص داده شدند. همچنین از بین سایر بیماران مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی مشهد که فاقد بیماری مفصل تمپورومندیبولار بودند، 20 نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. همه افراد از نظر سن و جنس با گروه بیماران هماهنگ شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل پرکردن فرم رضایت نامه کتبی، داشتن نتیجه آزمایشات خونی و انطباق علائم با یکی از اختلالات لیست شده در RDC/TMD بود.(17) بیماران مورد مطالعه در گروه اختلالات عضلانی باید در ناحیه عضلات جونده سه ناحیه دردناک یا بیشتر داشته باشند. (نواحی سمت چپ و راست به عنوان نواحی جداگانه برای هر عضله به حساب آمد.) نواحی دردناک می توانست شامل سه قسمت مجزا عضله تمپورال (تمپورالیس خلفی، میانی و قدامی) و تاندون آن، منشا عضله ماستر، بدنه ماستر یا محل چسبندگی ماستر، ناحیه خلف مندیبولار، ناحیه عضلات تحت چانه ای و مناطق مربوط به عضله پتریگویید خارجی باشد.
بیماران مبتلا به جابجایی دیسک همراه با جاافتادن با کلیک واضح بر اساس شرایط زیر انتخاب شدند:
- وجود کلیک متقابل در مفصل گیجگاهی فکی در باز و بسته شدن عمودی که در نقطه حداقل 5 میلی متری فاصله بین انسیزالی دندان ها در باز کردن دهان اتفاق می افتد.
- وجود کلیک متقابل در مفصل گیجگاهی فکی که در 2 بار از 3 معاینه متوالی قابل تکرار باشد.
- حضور کلیک طی حرکات طرفی یا پیشگرایی که در 2 بار از 3 معاینه متوالی قابل تکرار باشد.
در گروه بیماران مبتلا به استئوآرتریت نیز افراد با درد در ناحیه مفصل گیجگاهی فکی و صدای کریپتوس (خش خش) و تایید نهایی رادیولوژیست که با گرافی سی تی اسکن از ناحیه کندیلی انجام می شد، وارد شدند.
در گروه کنترل 20 نفر از افراد سالم که فاقد علایم مربوط به درد مفصل و کلیک مفصلی بوده و اختلال اکلوژنی یا پارافانکشن نداشتند و دارای دندان های کامل و اکلوژن نرمال کلاس یک بودند و نیز از نظر مورفولوژی صورتی نرمال بودند، انتخاب شدند.
معیارهای خروج از مطالعه شامل سابقه تروما به مفصل یا چانه، جراحی دندان عقل، بیماری های با ایجاد التهاب مفصلی، وجود مال اکلوژن، پروتز متحرک، ابتلا به بیماری سیستمیک و بیماران دارای ارتودنسی بود.
همه این افراد به منظور تهیه آزمایشات کامل خونی به یک کلینیک خصوصی در شهر مشهد ارجاع داده شده و پس از تهیه آزمایشات مربوطه سطح سرمی سلنیوم، منیزیوم، سدیم، روی و مس در افراد گروه کنترل و بیماران بررسی گردید. قابل ذکر است که آنالیز سطح سرمی سلنیوم، منیزیوم، سدیم، روی و مس به کمک Flame atomic absorption spectrometry (FAAS) انجام گرفت.بدین صورت که ابتدا 5 میلی لیتر خون از بیماران گرفته شده و سپس خون با استفاده از دستگاه Universal سانتریفیوژ شد سپس سرم از آن جدا شده و به شرح ذیل تحت بررسی قرار گرفتند. به ترتیب 20، 3، 100، 15 و 40 میکروگرم بر دسی لیتر از عناصر روی، منیزیوم، سدیم، مس و سلنیوم تهیه شد. کیت Lipoteichoic Acids (LTA) برای بررسی عناصر روی و مس و کیت پارس آزمون برای عنصر منیزیوم و سلنیوم استفاده شد. عناصر روی، مس، سلنیوم و منیزیوم با استفاده از دستگاه آنالیز شیمیایی (Selectra, Boston, USA) و سدیم توسط دستگاه آنالیز الکترولیت (Easylyte Medica, Germany) اندازه گیری شد. برای بررسی سدیم از روش الکترولیت و برای بررسی سایر عناصر از روش جذب نوری و طول موج مربوطه استفاده شد. میزان نرمال سدیم در سرم 135-145 میلی اکی والان در لیتر، روی 70-115 میکروگرم در دسی لیتر، منیزیوم 2/1-6/2 میکروگرم در دسی لیتر، مس
80-155 میکروگرم در دسی لیتر و سلنیوم 90-220 میکروگرم در دسی لیتر می باشد.(18)
در تجزیه و تحلیل داده از آزمون دقیق فیشر و کای اسکوئر استفاده شد.
یافته ها
میانگین سنی افراد شرکت کننده در مطالعه 31/9±7/31 سال بود. جوان ترین فرد 18 ساله و مسن ترین فرد 63 ساله بود. (جدول 1) از نظر توزیع جنسیتی نیز مشاهده گردید که 25 نفر (6/31 درصد) مرد و 54 نفر (4/68 درصد) زن بودند. (جدول 2) یک نفر از گروه اختلال عضلانی به علت عدم مراجعه به آزمایشگاه از مطالعه حذف شد. داده ها از نظر نرمال بودن مورد بررسی قرار گرفتند که مشخص گردید، داده ها در همه گروه ها و برای هر یک از عناصر، دارای توزیع نرمال نبودند. بر اساس آزمون کروسکال والیس، سطح سرمی عناصر کمیاب به غیر از عنصر سدیم، در گروه ها تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. میانگین سطح سرمی عنصر سدیم در گروه عضلانی (16/4±05/140) نسبت به گروه های استئوآرتریت (43/3±5/136) و کنترل )79/3±4/135( و گروه جابجایی دیسک قابل برگشت (07/4±95/138) نسبت به گروه کنترل (79/3±4/135(به طور معنی داری مقادیر بیشتری داشتند. (05/0>P) (جدول 3)
تعداد افرادی که نتیجه آزمایش آنها در دامنه نرمال، پایین تر و بالاتر از نرمال بود، در جدول 4 آمده است. با توجه به نتایج آزمون کروسکال والیس، در عنصر سدیم تفاوت آماری معنی داری بین گروه ها مشاهده شد.
جدول 1 : میانگین، انحراف معیار، کمترین، بیشترین و میانه سن در گروه های مطالعه
گروه |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
میانه |
نتیجه آزمون کروسکال-والیس |
عضلانی |
19 |
68/34 |
66/10 |
0/19 |
0/53 |
00/31 |
431/0= P 75/2=X2 |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
70/31 |
02/11 |
0/18 |
0/63 |
50/29 |
|
استئوآرتریت |
20 |
75/29 |
2/18 |
0/20 |
0/45 |
00/27 |
|
کنترل |
20 |
70/30 |
72/6 |
0/20 |
0/44 |
00/30 |
|
کل |
79 |
67/31 |
3/19 |
0/18 |
0/63 |
00/30 |
جدول 2 : توزیع جنسیت در گروه های مورد مطالعه
|
جنسیت |
کل (درصد) تعداد |
||
زن (درصد) تعداد |
مرد (درصد) تعداد |
|||
گروه |
عضلانی |
(7/73) 14 |
(3/26) 5 |
(0/100) 19 |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
(0/55) 11 |
(0/45) 9 |
(0/100) 20 |
|
استئوآرتریت |
(0/65) 13 |
(0/35) 7 |
(0/100) 20 |
|
کنترل |
(0/80) 16 |
(0/20) 4 |
(0/100) 20 |
|
کل |
(4/68) 54 |
(6/31) 25 |
(0/100) 79 |
|
نتیجه آزمون کای دو |
354/0= P و 27/3=X2 |
جدول 3 : میانگین و انحراف معیار سطح سرمی عناصر در گروه های مطالعه (بر حسب میکروگرم بر دسی لیتر)
عنصر |
گروه |
تعداد |
میانگین±انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
میانه |
نتیجه آزمون کروسکال-والیس |
روی |
عضلانی |
19 |
07/20±68/67 |
48 |
122 |
00/61 |
15/1= X2 766/0= P |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
52/7±0/65 |
53 |
82 |
50/65 |
||
استئوآرتریت |
20 |
19/13±65/65 |
45 |
111 |
00/66 |
||
کنترل |
20 |
59/8±40/62 |
42 |
79 |
50/62 |
||
منیزیوم |
عضلانی |
19 |
26/0±94/1 |
6/1 |
7/2 |
90/1 |
48/5= X2 140/0= P |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
26/0±94/1 |
7/1 |
6/2 |
90/1 |
||
استئوآرتریت |
20 |
19/0±84/1 |
6/1 |
4/2 |
80/1 |
||
کنترل |
20 |
15/0±80/1 |
6/1 |
2/2 |
80/1 |
||
سدیم |
عضلانی |
19 |
56/4±05/140 |
135 |
156 |
00/140 |
08/20= X2 001/0 P= |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
07/4±95/138 |
131 |
146 |
50/138 |
||
استئوآرتریت |
20 |
43/3±50/136 |
130 |
145 |
00/136 |
||
کنترل |
20 |
79/3±40/135 |
130 |
144 |
00/135 |
||
مس |
عضلانی |
19 |
34/42±74/122 |
77 |
230 |
00/113 |
43/3= X2 329/0= P |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
15/30±94/116 |
57 |
190 |
50/115 |
||
استئوآرتریت |
20 |
13/20±96/120 |
70 |
155 |
70/123 |
||
کنترل |
20 |
94/45±51/138 |
69 |
250 |
00/139 |
||
سلنیوم |
عضلانی |
19 |
88/11±08/112 |
87 |
130 |
30/113 |
28/7= X2 064/0= P |
جابجایی دیسک قابل برگشت |
20 |
35/13±79/110 |
80 |
146 |
40/108 |
||
استئوآرتریت |
20 |
06/17±75/105 |
91 |
153 |
95/100 |
||
کنترل |
20 |
58/11±58/110 |
90 |
140 |
60/110 |
جدول 4 : تعداد افراد دارای سطح سرمی نرمال، بالاتر و پایین تر از نرمال از عناصر در گروه های مطالعه
عنصر |
گروه |
آزمون کروسکال والیس |
||||
عضلانی (درصد) تعداد |
جابجایی دیسک قابل برگشت (درصد) تعداد |
استئوآرتریت (درصد) تعداد |
کنترل |
|||
روی |
بالاتر نرمال پایین تر |
(3/5)1 (3/26)5 (4/68)13 |
(0/0)0 (0/20)4 (0/80)16 |
(0/0)0 (0/30)6 (0/70)14 |
(0/0)0 (0/15)3 (0/85)17 |
537/0= P 17/2= X2 |
میانگین رتبه |
32/43 |
30/38 |
20/42 |
35/36 |
||
منیزیوم |
بالاتر نرمال پایین تر |
(3/5)1 (7/94)18 (0/0)0 |
(0/0)0 (0/100)20 (0/0)0 |
(0/0)0 (0/100)20 (0/0)0 |
(0/0)0 (0/100)20 (0/0)0 |
368/0= P 16/3= X2 |
میانگین رتبه |
58/41 |
50/39 |
50/39 |
50/39 |
||
سدیم |
بالاتر نرمال پایین تر |
(3/5)1 (7/94)18 (0/0)0 |
(0/5)1 (0/85)17 (0/10)2 |
(0/0)0 (0/75)15 (0/25)5 |
(0/0)0 (0/55)11 (0/45)9 |
002/0= P 79/14= X2 |
میانگین رتبه |
46/48 |
73/44 |
38/37 |
68/29 |
||
مس |
بالاتر نرمال پایین تر |
(8/15)3 (9/78)15 (3/5)1 |
(0/10)2 (0/85)17 (0/5)1 |
(0/0)0 (0/95)19 (0/5)1 |
(0/35)7 (0/55)11 (0/10)2 |
178/0= P 92/4= X2 |
میانگین رتبه |
58/40 |
53/38 |
83/34 |
10/46 |
||
سلنیوم |
بالاتر نرمال پایین تر |
(0/0)0 (7/94)18 (3/5)1 |
(0/0)0 (0/95)19 (0/5)1 |
(0/0)0 (0/100)20 (0/0/0)0 |
(0/0)0 (0/100)20 (0/0)0 |
556/0= P 08/2= X2 |
میانگین رتبه |
92/38 |
03/39 |
00/41 |
00/41 |
بحث
در این مطالعه مشاهده شد گروه بیماران مبتلا به اختلالات عضلانی نسبت به افراد مبتلا به استئوآرتریت و کنترل و همچنین گروه بیماران مبتلا به جابجایی دیسک قابل برگشت مفصل گیجگاهی فکی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری مقادیر بیشتری از عنصر سدیم را دارا بودند. در سایر گروه ها تفاوت آماری معنی دار مشاهده نشد. مطالعات مشابه، اکثراً شامل تحقیقاتی می شوند که تغییرات سطوح عناصر کمیاب در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید را مورد بررسی قرار داده اند.(14و11و6و5) این بیماری از دسته بیماری های کلاژن واسکولار و یک بیماری مزمن با درگیری چندین دستگاه بدن و همراه با التهاب مداوم پرده سینوویال و درگیری مفاصل سینوویال به صورت قرینه است. در رابطه با میزان شیوع درگیری مفصل گیجگاهی فکی در بیماری آرتریت روماتوئید در منابع گوناگون خارجی آمار مختلفی (بین 5-80 درصد) گزارش شده است.(19) برخی مطالعات همانند مطالعه Yazar و همکاران(6) غلظت این عناصر در مایع مفصلی را مورد ارزیابی قرار داده اند. در مطالعه ما بیشترین میزان میانگین سطح سرمی عنصر روی در بیماران مبتلا به اختلالات عضلانی و کمترین میزان آن، در گروه کنترل گزارش شد اما میزان این عنصر در میان گروه های مختلف مطالعه از تفاوت معنی داری برخوردار نبود. در برخی مطالعات(20و11و6) نیز اختلاف معنی داری میان سطح سرمی این عنصر در میان بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و افراد سالم مشاهده نشد. حتی پس از بررسی سطوح روی در مایع مفصلی در مطالعه Yazar(6) نیز اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در مطالعه Grennan و همکاران(21) پس از بررسی بیماران مبتلا به روماتوئید فعال و افراد مبتلا به استئوآرتریت و مقایسه آن با اهداکنندگان خون، میزان عنصر روی به طور معنی داری در گروه کنترل کمتر گزارش شد. همچنین در مطالعه He و همکاران(10) نیز پس از بررسی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو میزان سطح سرمی عنصر روی به صورت معنی داری بالاتر از گروه کنترل گزارش شد. البته همانطور که در مطالعه Mierzecki و همکاران(22) اشاره شده است درمان های ضدالتهابی می تواند بر روی افزایش سطح سرمی روی موثر باشد. Zoli و همکاران(23) نیز علت این ارتباط را تجمع پروتئین های حاوی روی در مفاصل و در نتیجه کاهش غلظت سرمی روی دانستند. در مطالعه Sendur و همکاران(24) پس از بررسی ارتباط سطوح سرمی عنصر روی و علائم بالینی بیماری فیبرومیالژیا، ارتباط معنی داری میان سطح سرمی این عنصر با تعداد نقاط حساس بیماران مشاهده شد. اما این ارتباط با سایر علائم همچون درد، ضعف عضلانی و خشکی صبحگاهی معنی دار نبود. به طور کل عنصر روی به عنوان یک عنصر حیاتی برای استحکام بخشیدن به ساختمان غشای سلولی بوده و با توجه به نقش آنتی اکسیدانی آن، به عنوان مکمل و قسمتی از درمان بیماران فیبرومیالژیا پیشنهاد شده است. شاید کاهش روی در تقریباً تمام افراد شرکت کننده، فارغ از نوع اختلال مفصل گیجگاهی فکی در این مطالعه، با عدم جذب روی در گندم و غلات و کم بودن این عنصر در نان که غذای اصلی مردم را تشکیل می دهد مرتبط باشد.
در مطالعه حاضر کمترین میزان میانگین سطح سرمی عنصر منیزیوم در گروه کنترل و بیشترین در گروه بیماران با اختلال عضلانی گزارش شد، اما میزان این عنصر در میان گروه های مختلف مطالعه از تفاوت معنی داری برخوردار نبود. در مطالعه Tuncer و همکاران(25) نیز اختلاف معنی داری میان سطح سرمی این عنصر در میان بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و افراد سالم مشاهده نشد. در مطالعه Chavan و همکاران(26) پس از بررسی سطوح سرمی منیزیوم در 50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید و 50 فرد سالم، میانگین سطح سرمی این عنصر به صورت معنی داری در افراد مبتلا کم تر گزارش شد. اختلاف موجود بین مطالعات مختلف می تواند به علت تفاوت در حجم نمونه، و روش اندازه گیری ایجاد شده باشد. تقریباً تمام شرکت کنندگان در مطالعه حاضر دارای سطح سرمی نرمال عنصر منیزیوم بودند.
در این مطالعه بیشترین میزان میانگین سطح سرمی عنصر مس در گروه کنترل سالم و کمترین آن در گروه جابجایی دیسک قابل برگشت گزارش شد؛ اما میزان این عنصر در میان گروه های مختلف مطالعه از تفاوت معنی داری برخوردار نبود. در مطالعه Louro و همکاران(27) سطوح سرمی مس و سرولوپلاسمین به طور معنی داری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بالاتر از افراد سالم گزارش شد. در مطالعه Yazar و همکاران(6) نیز مشاهده شد که غلظت پلاسمایی عنصر مس در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید نسبت به افراد مبتلا به استئوآرتریت و گروه کنترل به صورت معنی داری بالاتر بود. در مطالعه Grennan و همکاران(21) میزان سطوح سرولوپلاسمین (پروتئین حامل مس) سرم به صورت قابل توجهی در بیماران استئوآرتریت نسبت به گروه کنترل اهداکننده خون بالاتر گزارش شد. همچنین در مطالعه He و همکاران(10) نیز پس از بررسی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو، میزان سطح سرمی عنصر مس به صورت معنی داری بالاتر از گروه کنترل گزارش شد. این اختلاف در نتایج مطالعات می تواند از تفاوت در حجم نمونه و یا تفاوت های فردی و نژادی بیماران مختلف رقم خورده باشد. علت دیگر تفاوت نتایج می تواند به اختلاف ذاتی بیماری آرتریت روماتوئید و استئوآرتریت مربوط شود که اولی سیستمیک و دومی موضعی است. اکثر افراد شرکت کننده در این مطالعه دارای سطح سرمی در دامنه نرمال مس بودند، اما در گروه کنترل هفت نفر دارای میزان بالاتر از نرمال عنصر مذکور بودند.
در مطالعه ما کمترین میزان میانگین سطح سرمی عنصر سلنیوم در گروه بیماران مبتلا به استئوآرتریت و بیشترین آن در گروه بیماران با اختلال عضلانی گزارش شد، اما میزان این عنصر در میان گروه های مختلف مطالعه از تفاوت معنی داری برخوردار نبود. در مطالعه Kose و همکاران(15) نیز سطح سرمی سلنیوم در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید کم تر از افراد سالم گزارش شد و این تفاوت معنی دار بود. در مطالعه Sendur و همکاران(24) ارتباط معنی داری بین سطح سرمی عنصر سلنیوم و هیچ کدام از علائم بالینی فیبرومیالژیا مشاهده نشد. در مطالعه Honkanen و همکاران(16) سطح سرمی سلنیوم خون بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید نسبت به افراد سالم کمتر گزارش شد. همچنین در مطالعه He و همکاران(10) نیز پس از بررسی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو میزان سطح سرمی عنصر سلنیوم بالاتر از گروه کنترل گزارش شد اما این اختلاف معنی دار نبود. تقریباً تمام شرکت کنندگان در مطالعه حاضر دارای سطح سرمی نرمال عنصر سلنیوم بودند.
در مطالعه ما مشخص شد که گروه بیماران مبتلا به اختلالات عضلانی نسبت به بیماران مبتلا به استئوآرتریت و کنترل و همچنین گروه بیماران مبتلا به جابجایی دیسک قابل برگشت مفصل تمپورومندیبولار نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری مقادیر بیشتری از عنصر سدیم را دارا بودند. در مطالعه Afridi و همکاران(5) نیز سطح سرمی عنصر سدیم در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بالاتر از گروه کنترل گزارش شد. سدیم در تعادل عصبی عضلانی نقش مهمی ایفا می نماید که احتمالا به واسطه این بر هم خوردن تعادل، اختلال عضلانی و به دنبال آن جابجایی دیسک بیشتر اتفاق خواهد افتاد.
به دلیل فقدان مقالات مرتبط با موضوع ما (بیشتر این مقالات مربوط به بیماری آرتریت روماتوئید بوده که یک بیماری مفصلی سیستمیک با پاتوژنز کاملاً مجزا از اختلالات مفصلی گیجگاهی است) طبیعی است که نمی توان قیاس درستی بین نتایج حاصل از این مطالعه و مطالعات مذکور انجام داد ولی به نظر می رسد که در برخی از اختلالات مانند اختلالات عضلانی و مفصلی که نقش تعادل در الکترولیت های بدن و یا میزان ویتامین ها در پاتوژنز آنها مهم دانسته است. تا حدی تعمیم دادن به مطالعات در زمینه آرتریت ممکن باشد. پیشنهاد می شود مطالعات بعدی در این زمینه، با حجم نمونه بیشتر در گروه های مختلف اختلالات مفصل گیجگاهی- فکی صورت گیرد. استفاده از آنالیزهای رژیم غذایی برای بررسی میزان مصرف این عناصر در افراد شرکت کننده در مطالعه نیز می تواند کمک کننده باشد.
نتیجه گیری
بر اساس نتایج این مطالعه، تنها سطح سرمی عنصر سدیم در افراد دارای اختلال عضلانی و اختلال کمپلکس کندیل-دیسک نسبت به گروه کنترل بالاتر بود و سطح سرمی سایر عناصر شامل منیزیوم، روی، مس و سلنیوم در گروه های مختلف، تفاوت آماری معنی داری نداشت.
ﺗﺸﮑﺮ و قدردانی
ﺑﺪﯾﻨﻮﯾﺴﻠﻪ از ﻣﺴﺎﻋﺪت ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت و ﻓﻨﺎوری داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم ﭘﺰﺷﮑﯽ و داﻧﺸﮑﺪه دﻧﺪاﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﻣﺸﻬﺪ و ﮐﻠﯿﻪ ﻫﻤﮑﺎراﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ را در اﻧﺠﺎم اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﯾﺎری نمودند، تقدیر و ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد. مقاله حاضر برگرفته از پایان نامه دانشجویی به شماره 2750 و طرح تحقیقاتی به شماره 930528 و کد اخلاقی 930528 تصویب شده در کمیته منطقه ای اخلاق در پژوهش مورخه 14/2/94 می باشد.