نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دندانپزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران
2 استادیار،گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اراک ، اراک، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: Minimizing pain during local anesthesia in pediatric dentistry not only prevents fear and anxiety but also fosters a positive attitude toward future dental treatment. Palatal infiltration is one of the commonly used techniques for maxillary anesthesia. Although conventional aspirating syringes are widely used, new techniques and devices have been introduced to reduce pain and anxiety. This study aimed to compare pain and anxiety levels during palatal anesthesia in children using the transpapillary technique and a computer-controlled local anesthetic delivery system (CCLAD).
Methods and Materials: This randomized clinical trial included 36 children aged 5–7 years whom required pulpotomy and stainless-steel crown placement on bilateral maxillary primary first and second molars. Using a split-mouth design, palatal infiltration was performed with either the transpapillary technique or CCLAD. Pain and anxiety were assessed by physiologic (heart rate), subjective (Faces Pain Rating Scale), and objective (Sound, Eye, Motor scale; SEM) measures. Data were analyzed using SPSS version 22 with independent t-test for mean comparisons and Fisher’s exact test for frequency distribution at a 95% confidence level.
Results: The transpapillary technique resulted in a significantly lower increase in heart rate during palatal anesthesia injection compared to CCLAD (P=0.006). Although SEM scores were lower in the transpapillary group, the difference was not statistically significant (P=0.592). Additionally, Faces Pain Rating Scale did not show a significant difference between the two anesthesia methods. (P=0.154)
Conclusion: The results of this study showed that the transpapillary technique causes less anxiety during palatal anesthesia injection in children than computer-controlled local anesthesia delivery system.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
درد ناشی از درمانهای دندانپزشکی، بهویژه هنگام تزریق بیحسی موضعی، یکی از عوامل مهم ایجاد ترس و اضطراب در بیماران است.(1-3) این مسئله در کودکان اهمیت بیشتری دارد، چراکه تجربههای منفی در دوران کودکی میتوانند منجر به شکلگیری نگرش منفی و اجتناب از مراجعه به دندانپزشک در آینده شوند.(4) مطالعات نشان دادهاند که ترس از دندانپزشکی با افزایش شیوع پوسیدگیهای درماننشده در کودکان ارتباط مستقیم دارد؛ بهطوریکه احتمال بروز این پوسیدگیها در کودکان با ترس بالا، بهطور معنیداری بیش از کودکان بدون ترس گزارش شده است.(6, 5)
مطالعات نشان دادهاند که اضطراب دندانپزشکی در میان کودکان و نوجوانان، یک مشکل جهانی و رایج است. بر اساس یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز، شیوع اضطراب دندانپزشکی در کودکان ۳ تا ۱۸ ساله در سطح جهانی حدود 9/23 درصد گزارش شده است، بهطوریکه این میزان در کودکان پیشدبستانی به 5/36 درصد، در سن مدرسه 8/25 درصد و در نوجوانان 3/13 درصد میرسد.(7) در ایران نیز بررسیها حاکی از شیوع قابل توجه اضطراب دندانپزشکی در کودکان است؛ برای مثال، در مطالعهای بر روی کودکان ۵ تا ۱۰ ساله، میزان اضطراب بر اساس مقیاس CFSS-DS حدود 2/18 درصد و بر اساس شاخص تصویری حدود 4/11 درصد گزارش شد.(8) این آمار نشان میدهد که اضطراب دندانپزشکی در کودکان پدیدهای شایع است که میتواند درمانهای ضروری را به تعویق اندازد و بر سلامت دهان و دندان اثر منفی بگذارد؛ از اینرو، ارزیابی و استفاده از روشهای مؤثر در کاهش درد و اضطراب در دندانپزشکی اطفال ضرورت دارد.
یکی از چالشبرانگیزترین انواع تزریق، بیحسی پالاتال است که معمولاً با درد بیشتری نسبت به سایر نواحی همراه است. همین امر موجب شده تا بهبود تکنیکهای تزریق در این ناحیه به یکی از اهداف مهم دندانپزشکی اطفال تبدیل شود. در سالهای اخیر، روشهای نوینی مانند تکنیک تزریق ترنسپاپیلاری و سامانههای تزریق بیحسی کامپیوتری (Computer-Controlled Local Anesthetic Delivery - CCLAD) بهمنظور کاهش درد و اضطراب ناشی از تزریق معرفی شدهاند. نتایج مطالعات مختلف، اثربخشی این روشها را در کاهش درد و افزایش پذیرش کودکان نسبت به درمانهای دندانپزشکی تأیید کردهاند.(9-13)
با وجود کاربرد گستردهی سرنگهای آسپیره شونده سنتی در تزریقات رایج، همچنان نیاز به ارزیابی دقیقتر روشهای نوین و مقایسه مستقیم آنها در شرایط بالینی احساس میشود. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان درد و اضطراب حین تزریق اینفیلتراسیون پالاتال با دو روش ترنسپاپیلاری و دستگاه بیحسی کامپیوتری در کودکان ۵ تا ۷ ساله طراحی شد.
مواد و روشها
پروتکل مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.287 مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک قرار گرفت و در سازمان کارآزمایی های بالینی ایران با کد IRCT20141209020258N101 رجیستر شد. شرایط مطالعه برای والدین کودکان مورد مطالعه به طور کامل توضیح داده شد و فرم رضایت نامه آگاهانه توسط آنها تکمیل و امضا شد. همچنین به آنها اطمینان داده شد که هر زمان که تمایل به ادامه مطالعه نداشته باشند، میتوانند از مطالعه خارج شوند.
در این کارآزمایی بالینی split mouth تصادفی شده، 36 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونهها بر اساس ترتیب دریافت دو روش بی حسی (روش ترانس پاپیلاری و روش کامپیوتری) به دو گروه 18 نفره تقسیم شدند.
معیار های ورود این مطالعه شامل:
و معیار های خروج آن شامل موارد زیر بود:
پس از معاینه دندان توسط دندانپزشک کودکان و تهیه رادیوگرافی در صورت لزوم، طرح درمان جامع دهان و دندانهای کودکان به والدین پیشنهاد شد و والدین کودکان واجد شرایط در جریان اهداف مطالعه قرار گرفتند.
پس از کسب رضایت آگاهانه کتبی، بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند:
گروه A(18نفر): در این گروه نمونه ها تزریق پالاتال را به روش ترنس پاپیلاری دریافت نمودند.
گروه B(18نفر): در این گروه ، تزریق پالاتال به کمک دستگاه کامپیوتری (GENOSS, Gyeonggi-do ,South Korea) ICT injection انجام گرفت.
در هر دو گروه نیمی از افراد در سمت چپ و نیمی دیگر در سمت راست تزریق شد. (تصادفی به روش پاکت)
روش تزریق ترنس پاپیلاری: طبق روش توصیه شده، ابتدا نسج باکال به کمک تکنیک اینفیلتراسیون لیدوکایین همراه اپی نفرین 80000/1 (Lidocaine 2% E-80, Darou Pakhsh , Karaj , Iran) بی حس شد و سپس به روش ترانس پاپیلاری ماده بیحسی با استفاده از سرنگ با سوزن C-Kject (Dental, Gyeonggi-do,South Korea) گیج 30 و طول mm16، از پاپیلای باکال دندان مورد نظر وارد شده تا به پاپیلای پالاتال رسیده و سپس ماده بی حسی به اندازه2/0 میلیلیتر تزریق میشد.
روش تزریق به کمک دستگاه کامپیوتری: قبل از استفاده از دستگاه کامپیوتری در تزریق پالاتال، نسج باکال با روش اینفیلتراسیون کانونشنال مشابه روش دیگر بیحس میشد. دستگاه ICT injection دستگاهی است که دارای سه مرحله تزریق به ترتیب با سرعتهای (S50،150،250/ml8/1) و فشار ثابت است. تزریق با این دستگاه در نسج پالاتال با سرعت s250/ml8/1 به میزان ml 0.2در مدت 28 ثانیه، انجام میشود. در این مطالعه از سوزنC-Kject (Dental,Gyeonggi-do,South Korea) گیج 30 و طول mm16 استفاده شد. در این گروه نیز در نیمی از افراد در سمت چپ و در نیمی دیگر در سمت راست تزریق انجام شد. تمامی نمونه ها توسط یک دندانپزشک متخصص کودکان درمان شدند.
معیارهای مورد ارزیابی جهت سنجش سطح درد و اضطراب بیماران در این مطالعه:
الف) معیار فیزیولوژیک درد و اضطراب: میزان Pulse Rate توسط دستیار دندانپزشک اندازهگیری و بوسیله دستگاه الکترونیک سنجش ضربان قلب ( Microlife AG, Widnau, Switzerland ) به این ترتیب ثبت شد: ابتدا بعد از نشستن کودک روی یونیت (ضربان قلب پایه) (T1)، هنگام تزریق بیحسی موضعی باکال (بالاترین میزان ضربان قلب ثبت شده حین تزریق باکال) (T2)، هنگام تزریق بیحسی موضعی پالاتال(بالاترین میزان ضربان قلب ثبت شده حین تزریق پالاتال) (T3) و در زمان تراش سطوح پروگزیمالی جهت جایگذاری SSC (حدودا 10 دقیقه بعد از شروع بیحسی موضعی) (T4)
ب) معیار subjective درد که در این مطالعه Wong-Baker “Faces Pain Rating Scale” بود، دارای 6 صورتک مختلف با امتیازدهی بین 0 تا 5 می باشد.(شکل 1) چهره ۰، بسیار خوشحال است، زیرا اصلاً دردی ندارد. چهره ۱، فقط کمی درد دارد. چهره ۲ ،کمی بیشتر درد دارد. چهره ۳، حتی بیشتر درد دارد. چهره ۴ ، کاملاً درد دارد. چهره ۵، تا جایی که میتوان تصور کرد درد دارد، اگرچه لازم نیست گریه کند تا اینقدر احساس بدی داشته باشد. از کودک خواسته می شود چهرهای را انتخاب کند که به بهترین شکل احساس او را توصیف میکند. این معیار بر اساس انتخاب کودک و توسط دستیار دندانپزشک در سه زمان زیر ثبت شد: هنگام تزریق باکال (T2)، هنگام تزریق پالاتال (T3) و هنگام تراش سطوح پروگزیمالی جهت جایگذاری SSC (T4).(14)
ج) معیار objective درد : در این مطالعه به کمک معیار Sound Eye Motor pain ,SEM)) اندازه گیری شد .(جدول 1) مقیاس درد SEM کوچکترین تظاهرات چشمی، صوتی یا حرکتی بیماران را در حین تزریق داروی بیحسی امتیازدهی میکند، که توسط دستیار دندانپزشک در دو زمان زیر ثبت گردید: هنگام تزریق باکال (T2) و هنگام تزریق پالاتال(T3). امتیاز SEM از صفر برای وضعیت راحت، 1 ناراحتی خفیف، 2 تقریبا دردناک و 3 دردناک امتیازدهی می شود.(15)
شکل1. .معیار سابژکتیو Wong-Baker FACES pain rating |
جهت بیحس کردن بیماران مورد مطالعه ، بی حسی موضعی (برای باکال و پالاتال) بوسیله ژل بنزوکایین دو درصد(Master Dent, North Carolina, USA) به مدت 1 دقیقه در محل اعمال شد. در این طرح از داروی لیدوکایین 2% به همراه اپی نفرین 80000/1 Pakhsh , Karaj , Iran) Darou , Lidocaine 2% E-80 (استفاده شد.
حجم نمونه بر اساس مطالعه مشابه(16) و بر مبنای اختلاف میانگین توسط نرم افزار Stata نسخه 12 با خطای نوع اول 5 درصد و توان 80 درصد، برابر 18 نفر در هر گروه محاسبه شد.
برای تخصیص بیماران به دو گروه(توالی های مختلف تکنیک های بی حسی پالاتال) از تکنیک تصادفی سازی بلوکی استفاده شد. برای انتخاب بین کوادرانت راست یا چپ ماگزیلا از آزمون پاکت استفاده شد. نیمی از 36 پاکت آماده شده حاوی شماره 0 و نیمی دیگر حاوی شماره 1 بودند. پاکت 0 دلالت بر شروع درمان در کوادرانت چپ ماگزیلا و پاکت 1 دلالت بر شروع درمان در کوادرانت راست ماگزیلا داشت.
این مطالعه دارای طرح یک سوکور بود. آنالیزور آماری نسبت به جزییات گروه ها و نحوه تخصیص نمونه ها کورسازی شده بود. امکان کورسازی نمونهها، درمانگر(اپراتور) و ارزیاب پیامدها (دستیار دندانپزشک) وجود نداشت چرا که هر سه به ناچار از ظاهر و جزئیات متفاوت دو روش بی حسی مطلع می شدند.
جدول 1. معیار آبژکتیو صدا چشم حرکت Sound Eye Motor (SEM)
|
نتایج توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 و در سطح اطمینان 95 درصد تجزیه و تحلیل شد. میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد جهت توصیف اطلاعات محاسبه شد. مقایسه میانگینها توسط آزمون t مستقل و مقایسه فراوانی توسط آزمون دقیق فیشر انجام شد.
یافته ها
بین میانگین ضربان قلب در T1 در دو روش دستگاه (98/4 ± 56/100) و ترنس پاپیلاری (52/4 ± 39/100) تفاوت معنیداری وجود نداشت (728/0=P). میانگین ضربان قلب در T2 در روش دستگاه و ترنس پاپیلاری به ترتیب برابر 7/4 ± 78/101 و 93/4 ± 26/101 بود که در مقایسه با T1 افزایش داشته و معنیدار بود (به ترتیب 005/0=P و 002/0=P). میانگین ضربان قلب در T3 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری به ترتیب 78/5± 13/107 و 34/5± 69/104 بود که در مقایسه با T1 بطور معنی داری افزایش داشته است (001/0=P) و (001/0=P).
در مقایسه بین دو گروه، میانگین تغییرات ضربان قلب در T2 نسبت به T1 تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0> P) اما اختلاف ضربان قلب در T3 نسبت به T1 معنی دار بود، بطوریکه اختلاف در روش دستگاه بیشتر بود. (006/0=P)، (جدول 2). همچنین میانگین تغییرات ضربان قلب در T4
جدول 2. مقایسه اختلاف میانگین ضربان قلب در زمانهای مختلف در روش دستگاه با روش ترنسپاپیلاری
|
نسبت به T1 نیز دارای تفاوت معنی دار بود بطوریکه میانگین اختلاف در تکنیک دستگاه بی حسی کامپیوتری نسبت به ترنس پاپیلاری بیشتر بود (042/0=P)، (جدول 2).
مقایسه فراوانی معیار Faces در زمان T3 در دو روش دستگاه کامپیوتری و ترنس پاپیلاری در جدول 3 ارائه شده است. نتایج این جدول نشان داد که بین فراوانی معیار Faces pain rating scale در T3 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری تفاوت معنیدار وجود نداشت. (۱۵۴/0=P).
فراوانی معیار Faces در زمان T4 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری مقایسه شد که نتایج آن در در جدول 4 ارائه شده است. اما بین فراوانی معیار Faces در زمان T4 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری تفاوت معنی داری وجود نداشت (417/0=P).
مقایسه فراوانی معیار SEM در زمان T3 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری در جدول 5 ارائه شده است. نتایج این جدول نشان داد که بین فراوانی معیار SEM درT3 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری نیز تفاوت معنیداری وجود نداشت (592/0=P).
|
جدول 4. توزیع فراوانی معیار Faces در T4 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری
|
جدول 5. توزیع فراوانی معیار SEM در T3 در دو روش دستگاه و ترنس پاپیلاری
|
بحث
این مطالعه به مقایسه دو تکنیک ترنس پاپیلاری و دستگاه بیحسی کامپیوتری بر میزان درد و اضطراب کودکان حین درمان دندانپزشکی پرداخت که تا زمان انجام این مطالعه در هیچ مطالعه دیگری به صورت Split Mouth با یکدیگر مورد مقایسه قرار نگرفته بودند.
در این مطالعه میزان اضطراب کودک به کمک معیار ضربان قلب در چهار زمان، معیار Subjective درد کودک در سه زمان و معیار objective در دو زمان اندازه گیری شد. یکی از اهداف اصلی این مطالعه، بررسی پاسخهای فیزیولوژیک و روانشناختی کودکان به دو تکنیک مختلف تزریق بیحسی پالاتال بود. برای حذف تأثیر اضطراب ناشی از تزریق باکال بهعنوان یک متغیر مخدوشکننده، مواردی با تغییر ضربان قلب بیش از حد مجاز نسبت به خط پایه از تحلیل خارج شدند. این اقدام باعث افزایش دقت در تحلیل اثر تکنیکها بر پاسخ اضطرابی واقعی ناشی از تزریق پالاتال شد.
بر اساس الگوهای مشاهدهشده، تکنیک ترنس پاپیلاری در مقایسه با دستگاه بیحسی کامپیوتری با واکنش فیزیولوژیک ملایمتری همراه بود. کاهش نسبی افزایش ضربان قلب در مراحل بیحسی و حتی در حین درمان (مانند تراش سطوح پروگزیمال) در این گروه نشاندهنده اثربخشی بهتر این روش در کنترل اضطراب است. این نکته حائز اهمیت است، چرا که ضربان قلب، بهعنوان شاخصی غیرارادی و مستقل از کنترل آگاهانه کودک، میتواند بهخوبی بیانگر میزان اضطراب واقعی باشد. بازگشت سریعتر ضربان قلب به خط پایه در تکنیک ترنس پاپیلاری نیز میتواند بیانگر آن باشد که اضطراب ناشی از تزریق در این گروه کمتر ماندگار بوده است و بر ادامهی درمان تأثیر منفی کمتری داشته است.
در شاخصهای رفتاری نظیر Faces و SEM نیز هرچند تفاوت معناداری میان دو تکنیک مشاهده نشد، اما توزیع پاسخها نشان میداد که کودکان در روش ترنس پاپیلاری بیشتر احساس آرامش و بیدردی را گزارش کردهاند. این موضوع نشان میدهد که تجربه ذهنی کودک نیز با شاخصهای فیزیولوژیک همراستا بوده است و احتمالاً این تکنیک از نظر ادراک کودک از تزریق، گزینه مطلوبتری محسوب میشده است.
از منظر روانشناسی کودک، اضطراب درمانی اغلب ناشی از انتظار وقوع درد و تجربههای قبلی ناخوشایند است. دستگاههای بیحسی کامپیوتری، با وجود مزایای تکنولوژیک، ممکن است بهدلیل ظاهر پیچیده یا صدای هشدار حین تزریق، چنین انتظارات منفی را در ذهن کودک تقویت کنند. در مقابل، استفاده از سوزنهای ظریف و روشهای کمتر قابل مشاهده یا شنیدن برای کودک، مانند تکنیک ترنس پاپیلاری، میتواند به کاهش برداشت ذهنی منفی از فرآیند درمان کمک کند. این یافته با تئوریهای رفتاری کلاسیک نیز همخوانی دارد که تاکید میکنند کاهش محرکهای ترسآور منجر به کاهش اضطراب شرطیشده در کودک میشود.(18, 17)
همچنین به نظر میرسید که افزایش اضطراب در مراحل ابتدایی درمان (حین تزریق) میتواند بر مراحل بعدی درمان نیز اثرگذار باشد و اضطراب باقیمانده تا مرحله تراش نیز ادامه یابد. این یافته میتواند در برنامهریزی برای تکنیکهای مداخلهای بدون درد و کاهش اضطراب در دندانپزشکی کودکان، بهویژه در درمانهای چندمرحلهای، بسیار حائز اهمیت باشد.
یافتههای این مطالعه از منظر کاربرد بالینی، میتوانند راهگشای انتخاب تکنیکی مناسبتر برای مدیریت بهتر اضطراب و درد در بیماران اطفال باشند. با توجه به حساسیت روانی بالای کودکان در سنین پیشدبستانی، روشی که بتواند بدون نیاز به تجهیزات پیشرفته، میزان استرس فیزیولوژیک و ذهنی آنها را کاهش دهد، بسیار حائز اهمیت است. تکنیک ترنس پاپیلاری، به دلیل ماهیت کمتهاجمیتر و احتمالاً کمتر ترسبرانگیز بودن، ممکن است در افزایش همکاری کودکان در جلسات بعدی درمانی نیز نقش مؤثری ایفا کند. بنابراین انتخاب تکنیک بیحسی تنها بر اساس جنبه تکنیکی یا ابزار مورد استفاده نباید صورت گیرد، بلکه باید پاسخ روانی کودک نیز مد نظر قرار گیرد.(19)
با توجه به آنکه بر اساس جستجوهای ما، هیچ مطالعه ای تا کنون اقدام به بررسی اثربخشی دستگاه کامپیوتری بر کاهش درد تزریق پالاتال نکرده بود، ما اقدام به تحلیل نتایج مطالعات انجام گرفته توسط Garret-Bernandin و همکاران(4) ، Ghaderi و همکاران(16)، Shah و همکاران(20) و Feda و همکاران(21) می نماییم که همگی تأثیر مثبت تکنیک دستگاه بیحسی کامپیوتری را نسبت به روش تزریق کانونشنال در بی حسی اینفیلتره باکال اثبات کرده بودند. در مطالعه ما نیز نشان داده شد که تکنیک دستگاه بیحسی کامپیوتری که در تزریق بی حسی نسج پالاتال استفاده شد، کارایی مناسبی در کاهش درد و اضطراب ناشی از تزریق دارد و از این نظر با نتایج مطالعات فوق همسو است.
نتایج مطالعه ما با نتایج حاصل از مطالعه Mittalو همکاران(22)، که به مقایسه ادراک درد بیحسی موضعی در روش کامپیوتری در مقابل روش کانونشنال بی حسی باکال پرداخته بودند، همخوانی نداشت. آنها نشان دادند بین ادراک درد در تزریق اینفیلتراسیون باکال به روش کانونشنال در مقایسه با روش تزریق کامپیوتری تفاوت بارز و معناداری وجود نداشت. این تناقض در نتایج ممکن است به دلیل تفاوت دستگاه بیحسی به کار رفته، تفاوت در روش انجام تزریقها، تفاوت محل تزریق و همچنین شیوه مطالعه حاضر (Split Mouth) در مقایسه با مطالعه ذکرشده باشد.
نتایج حاصل از پژوهش Queiroz و همکاران(23)، نیز نشان داد که در میزان اضطراب در دو روش تزریق بی حسی باکال به صورت کانونشنال و بی حسی با دستگاه Wand تفاوت معنیداری بین بیماران وجود نداشت که با نتایج مطالعه حاضر متفاوت بود. نتیجه متفاوت این مطالعه، ممکن است به علت تفاوت گروه سنی جامعه آماری، تفاوت روش انجام تزریقها در دو گروه، تفاوت دستگاههای بیحسی کامپیوتری استفاده شده در مطالعه، تفاوت معیار اندازگیری درد و مورفولوژی و عصبگیری متفاوت دندانهای مولر دائمی ماگزیلا (دندانهای بیحس شده در مطالعه فوق) نسبت به دندانهای شیری و همچنین روش انجام مطالعه باشد.
از طرفی توجه به این نکته ضروری است که دستگاههای CCALD درکنار دارا بودن معایبی همچون هزینه بالای خریداری و نگهداری، نیاز دستگاه به شارژ شدن و پیچیدگیهای استفاده از آن؛ دارای مزایایی مثل قدرت کنترل فشار، سرعت و حجم ماده بیحسی حین تزریق هستند که سرنگهای معمولی فاقد آن هستند. اما به نظر میرسد برتری تکنیک ترنس پاپیلاری نسبت به دستگاه بیحسی کامپیوتری در بی حسی نسج پالاتال ممکن است ناشی از عواملی نظیر صدای آلارم دستگاه بی حسی ICT Injection حین پروسه تزریق، شکل نامأنوس و ناآشنای دستگاه بیحسی کامپیوتری برای کودکان، حجیم بودن سرنگ دستگاه بیحسی کامپیوتری نسبت به سرنگهای استینلس استیل معمولی و عدم کاربری راحت دستگاه بیحسی کامپیوتری نسبت به سرنگهای معمولی برای دندانپزشک باشد که تمامی این عوامل میتواند باعث افزایش بروز ترس، اضطراب و واکنشهای ناشی از آن ها در کودک در هنگام تزریق شود. همچنین باید این نکته را در نظر داشت که مدت زمان تزریق ماده بیحسی با دستگاه بیحسی کامپیوتری در مقایسه با تکنیک ترنس پاپیلاری طولانیتر است که این امر خود میتواند در بروز ترس و اضطراب توسط کودک دخیل باشد.
از طرفی به نظر میرسد، نتایج حاصل از مطالعه ما مطرحکننده این موضوع است که در تکنیک ترنس پاپیلاری به دلیل اینکه محل ورود سوزن از طریق نسج بی حس شدهی پاپیلای باکال میباشد و اینفیلتراسیون ماده بی حسی از ناحیه ای دورتر از پریوست استخوان پالاتال انجام میشود، میزان کمتری از درد و اضطراب توسط کودک حس شود.
با توجه به یافتههای این مطالعه، پیشنهاد میشود پژوهشهای آتی علاوه بر سنجش این تکنیک در گروههای سنی بالاتر، به بررسی تأثیر آن در دیگر نواحی تزریق (مانند بلوک عصب) نیز بپردازند. ترکیب تکنیک ترنس پاپیلاری با روشهای غیردارویی مدیریت اضطراب مانند بازیدرمانی، واقعیت مجازی یا موسیقیدرمانی میتواند راهی مؤثر در بهبود تجربه کودکان از درمانهای دندانپزشکی باشد. همچنین بررسی طولانیمدت اثر این روش بر کاهش ترس دندانی آینده و همکاری در جلسات بعدی نیز میتواند محور پژوهشهای مکمل قرار گیرد.
یکی از محدودیتهای این مطالعه، وابستگی آن به همکاری کودکان در بازه سنی ۵ تا ۷ سال بود؛ چرا که در این گروه سنی، درک و بیان احساسات بهصورت دقیق ممکن است تحت تأثیر عوامل محیطی یا شناختی قرار گیرد. همچنین، اگرچه تلاش شد با استفاده از معیارهای فیزیولوژیک و رفتاری مانند ضربان قلب و ابزارهایی چون Faces و SEM ارزیابیها عینیتر باشند، اما همچنان امکان تأثیر متغیرهای بیرونی نظیر حضور والدین، خلقوخوی فردی یا تجربههای قبلی کودکان از دندانپزشکی وجود دارد. علاوه بر این، استفاده از یک ناحیه محدود (تزریق پالاتال) و تنها دو تکنیک ممکن است تعمیمپذیری نتایج را به سایر تکنیکهای تزریق یا سنین بالاتر محدود سازد.
از نقاط قوت این پژوهش میتوان به طراحی دقیق آن با در نظر گرفتن کنترل متغیرهای مخدوشکننده اشاره کرد، بهویژه حذف موارد با پاسخ فیزیولوژیک غیرمعمول در تزریق اولیه که موجب افزایش اعتبار تحلیل نهایی شد. همچنین استفاده همزمان از سه شاخص فیزیولوژیک، رفتاری (Objective) و ذهنی (Subjective) برای ارزیابی درد و اضطراب، دید جامعتری نسبت به پاسخ کودکان فراهم ساخت. اجرای این مطالعه در محیط بالینی واقعی با رعایت استانداردهای دندانپزشکی اطفال و مقایسه مستقیم دو روش نوین تزریق بیحسی نیز ارزش کاربردی یافتهها را افزایش میدهد و میتواند مبنایی برای انتخاب رویکردهای کمدردتر در درمانهای مشابه باشد.
نتیجهگیری
طبق نتایج مطالعه ما، به نظر میرسد تکنیک ترنس پاپیلاری میتواند روشی مطلوب برای دندانپزشکان در ایجاد بیحسی پالاتال با حداقل اضطراب در کودکان باشد. اما با توجه به معدود مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه تکنیک ترنس پاپیلاری، پیشنهاد میشود در این زمینه مطالعات بیشتری انجام شود تا در صورت همسو بودن با نتایج مطالعه حاضر، این تکنیک به صورت فراگیرتری در حیطه دندانپزشکی کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
تقدیر و تشکر
این مقاله برگرفته از پایان نامه دکتری دندانپزشکی عمومی با شماره ۳۱۳۸ و حمایت شده توسط معاونت تحقیقات و پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد که بدینوسیله قدردانی می گردد.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام میدارند که هیچ تضاد منافعی وجود ندارد.