نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار رادیولوژی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 دانشیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 مربی گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
4 دستیار تخصصی گروه اندودانتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Soft tissue opacities are almost common findings seen in panoramic radiography. These opacities include calcification of stylohyoid complex, tonsilolith, calcification of lymph nodes, carotid biforcation calcification, sialolith, rhinolith, antrolith, and myositis ossificant and osteoma cutis. The aim of the study was to report the prevalence of soft tissue calcifications in panoramic radiographs, their differential diagnosis, to determine risk factors and also to record and examine any symptoms observed.
Materials & Methods: In this descriptive study, panoramic radiographs of 671 patients referring to the radiology department of Mashhad dental school were examined for one year and soft tissue calcification prevalence, their locations and some associated factors such as age, sex, marital status, risk factors and signs and symptoms were determined. The calcification of stylohyoid complex was measured. The data were analysed by chi-square and Fisher's exact tests.
Results: The pervalence of soft tissue calcifications was 58% for elongated stylohyoid process, 39.66% for tonsilolith, 25.86% for calcified lymph node, 8.62% for calcification for carotid bifbrcation, 6.90% for osteoma cutis, 5.17% for sialolith, 3.45% for calcified thyroid cartilage and 1.72% for antrolith. A significant correlation between the length of stylohyoid complex calcification and age was found (P<0.001).
Conclusion: The study showed that styloid process greater than 45 mm should be considered as pathologic or suspicious calcification of stylohyoid complex. In addition, detection of calcified atherosclerotic plaque on panoramic radiographs should be regarded as an alarming factor for neurovascular accidents.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
اپسیتههای بافت نرم از جمله موارد نسبتاً شایعی هستند که در رادیوگرافی پانورامیک مشاهده میشوند. این اپسیتهها شامل کلسیفیکاسیونهای گرههای لنفاوی و استخوانی شدن کمپلکلس استیلوهیویید، کلسیفیکاسیون لوزهها، رینولیت، آنترولیت، کلسفیکاسیون ناحیه دو شاخه شدن کاروتید، سیالولیت، میوزیت اسیفیکان و استئوماکوتیس میباشد. نواحی کلسیفیکاسیون معمولاً علائم و سمپتومهای خاصی ایجاد نمیکنند و در اغلب موارد به صورت یافتههای تصادفی در حین معاینات رادیوگرافی شناسایی میشوند.(1)ساختارهای آناتومیک و ضایعات دیگر هم میتوانند نمایی مشابه ایجاد کنند که شناخت یافتههای بالینی و نمای رادیوگرافیک آنها برای تشخیص افتراقی لازم است زیرا ممکن است نیاز به درمان و برخورد متفاوتی داشته باشند.(2)
Rodlan-chicano در مطالعهای مروری به بررسی کلسیفیکاسیون شریان کاروتید در رادیوگرافی پانورامیک پرداخت و کلیه ویژگیهای بالینی و رادیوگرافیک آن را مورد بررسی قرار داد. وی میزان شیوع این کلسیفیکاسیون را که نزدیک به تصویرمهرههایC3-C4، بر روی بافت نرم دوراین مهرهها مشاهده میشود، در مطالعات متعدد بین 5-3% ذکر کرد.(3)
Mesolella و همکارانش در مطالعهای بیان داشتند اگرچه تونسیلولیتهای کوچک یافته شایعی میباشد اما تونسیلولیتهای بزرگ به ندرت دیده میشود. بیماران دارای تونسیلولیتهای بزرگ از درد، تورم در ناحیه Tonsilar fossa و مثلث ساب ماگزیلاری، دیسفاژی، گوشدرد، آبسه پری تونسیلار و مزه بد دهان شکایت داشتند.(4)
Okabe و هـمکارانش در مـطالعهای تـنوع کمپلکس
استیلوهیوئید و نحوه اندازهگیری آن را در رادیوگرافی پانورامیک افراد 80 ساله مورد بررسی قرار دادند. براساس مطالعه آنها طول کمپلکس استیلوهیوئید در افراد 80 ساله میتواند پیشگوییکننده بالا بودن سطح کلسیم سرم و دانسیته استخوانی باشد.(5)
از آنجایی که رادیوگرافی پانورامیک به علت دوز اندک اشعه، هزینه کم و گستردگی دامنه بررسی فک و دندانها در اکثر درمانهای دندانپزشکی از جمله ارتودنسی، پروتز، جراحی و... تکنیک انتخابی میباشد و با توجه به استفاده زیاد دندانپزشکان از این تکنیک لازم است این گروه با یافتههای طبیعی و غیرطبیعی که بعضاً نیاز به بررسی و پیگیری و حتی درمان اضافی دارند، در این رادیوگرافی آشنا گردند.
با توجه به مطالعات متعددی که تاکنون در سایر کشورها در مورد رادیواپسیتههای بافت نرم، فراوانی، فاکتورهای زمینهای و اهمیت آن انجام شده است و عدم انجام مطالعهای مشابه در ایران و نیز اندک و محدود بودن مطالعات موجود بر آن شدیم تا در این مطالعه موارد مذکور را مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روش ها
در این مطالعه توصیفی، 671 رادیوگرافی پانورامیک مربوط به بیماران معرفی شده به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی مشهد طی یک سال (مهر 1385 تا مهر 1386) که به دلایل مختلف تهیه شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. در این میان کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید تنها در 136 نفراز 671 بیمار مراجعه کننده اندازهگیری شد و افزایش طول بیشتر از 30 میلیمتر به عنوان کلسیفیکاسیون این کمپلکس ثبت گردید.(6) همه رادیوگرافیها با استفاده از دستگاه پانورامیک پلان مکا (PLANMECA 2002 cc) ساخت فنلاند مدل cc و توسط دستگاه پروسسور اتوماتیک پروتک (PROTEC) ساخت آلمان تهیه شد. برای کسب دانسیته و کنتراست یکسان در کلیه رادیوگرافیها از ترکیب فیلم پانورامیک AGFA (ساخت آلمان) و اسکرین KODAK (Lanex, Regular Speed)استفاده شد و فاقد آرتیفکتهای تکنیکی و تاریکخانهای بودند. ظهور و ثبوت تمام فیلمها به طور اتوماتیک به وسیله پروسسور نوع PROTEC (ساخت آلمان)، انجام گردید.
برای هر فرد دارای کلسیفیکاسیون پرسشنامهای جداگانه شامل جنس، سن، علائم بالینی و عوامل زمینهای تکمیل شد. همه رادیوگرافیها از نظر وجود رادیواپسیته بافت نرم توسط رادیولوژیست دهان و فک و صورت مورد بررسی قرار گرفت و بیمار جهت معاینه بالینی به متخصص بیماریهای دهان ارجاع شد. در صورت حضور این رادیواپسیتهها، خصوصیات آنها شامل نوع، محل، تعداد، یکطرفه یا دوطرفه بودن و سمت مبتلا ثبت گردید. مواردی که امکان تشخیص نوع و محل کلسیفیکاسیون وجود نداشت تحت عنوان موارد نامعلوم به ثبت رسید. معیار تشخیص کلسیفیکاسیونها براساس نمای رادیوگرافیک آنها و حضور یا عدم حضور علائم بالینی بود. جهت افتراق موارد مشکوک به ضایعات رادیوپک داخل استخوانی از تکنیکهای رادیوگرافی دیگر مانند اکلوزال و پری اپیکال استفاده شد. هم چنین در صورت احتمال کلسیفیکاسیون ناحیه دو شاخه شدن شریان کاروتید، بیمار جهت انجام داپلر اولترا سونوگرافی رنگی ارجاع داده میشد. تصاویر 1 و 2 نمونهای از تصاویر رادیوگرافیک بیماران میباشد.
سپس اطلاعات جمعآوری شده کدگذاری و نتایج به دست آمده توسط روشهای آمار توصیفی و جداول توافقی هـمراه با آزمـون نسبتها (Chi-square) و آزمون
دقیـق فیشر (Fisher exact test) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
تصویر 1 : پلاک کاروتید کلسیفیه در یک مرد 65 ساله
تصویر 2 : کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید در یک
خانم 25 ساله
یافتهها
از 671 بیمار مراجعه کننده به بخش رادیولوژی 325 نفر مرد (48%) و 346 (6/51%) نفر زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن کل مراجعه کنندگان 63/15±35/32 سال بـود که حداقل سن مـراجعین 8 سال و حـداکثر 73
سال بود.
فراوانی رادیواپسیتههای بافت نرم 671 رادیوگرافی پانورامیک که در طی یک سال مورد بررسی قرار گرفت در جدول 1 آورده شده است. کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید تنها در 136 بیمار اندازهگیری گردید که 58% این موارد طولی بیش از 30 میلیمتر داشتند. هیچ موردی از دیگر کلسیفیکاسیونها شامل سیستی سرکوزیس، فلبولیت، میوزیت اوسیفیکان و رینولیت مشاهده نشد.در میان رادیواپسیتههای بافت نرم بیشترین فراوانی مربوط به کلسیفیکاسیون لیگامان استیلوهیوئید (58%) بود و پس از آن به ترتیب تونسیلولیت (66/39%) و غدد لنفاوی کلسیفیه (86/25%) قرار داشت.
با توجه به آزمون کای-دو (Chi-square)، اختلاف بین کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید و ردههای سنی تعیین شده، معنیدار بود (001/0P<). اما در مورد سایر کلسیفیکاسیونها این اختلاف معنیدار نبود (05/0P>) (جداول 2 و 3). در میان بیماران یک خانم 20 ساله با تشخیص احتمالی آنترولیت وجود داشت.
در میان رادیواپسیتههای بافت نرم تونسیلولیت 56/69%، لنف نود کلسیفیه 60%، اوستئوما کوتیس 75% و کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید 7/64% با فراوانی بیشتری در خانمها دیده شد. اما پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید 80% و سیالولیت 7/66% بیشتر در مردان وجود داشت (جدول 4). بر اساس آزمون دقیق فیشر (Fisher exact test) ارتباط بین هیچ کدام از کلسیفیکاسیونها با جنس معنیدار نبود.
تونسیلولیت 2/78% و گره لنفاوی کلسیفیه 80% به صورت متعدد و پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید 60% و کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید 5/57% به صورت منفرد دیده شد.
در بیماران دارای تونسیلولیت شایعترین عامل زمینهای
سابقه عفونتهای مکرر گلو (4/43 درصد) بود. در تاریخچه بیماران دارای گره لنفاوی کلسیفیه شایعترین عامل زمینهای احتمالی سابقه واکسیناسیون BCG (6/86 درصد) بود.شایعترین شکایت بیماران دارای کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید سرگیجه و درد در هنگام چرخاندن سر بود که در 7/8% بیماران با این نوع کلیسیفیکاسیون مشاهده گردید.از 5 مورد پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید بدون علامت، دو مورد تنگی 69-50% مشاهده شد.
جدول 1 : توزیع فراوانی انواع رادیواپسیتههای بافت نرم در بیماران مراجعه کننده
نوع رادیواپسیته |
فراوانی |
نوع رادیواپسیته |
فراوانی |
||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
||
تونسیلولیت |
66/39 |
23 |
سیالولیت |
17/5 |
3 |
غدد لنفاوی کلسیفیه |
86/25 |
15 |
آنترولیت |
72/1 |
1 |
پلاک اترواسکلوتیک کلسیفیهکاروتید |
62/8 |
5 |
موارد نامعلوم |
62/8 |
5 |
کلسیفیکاسیون غضروف حنجره |
45/3 |
2 |
سایر کلسیفیکاسیونها |
0/0 |
0 |
اوستئوماکوتیس |
90/6 |
4 |
کل |
0/100 |
58 |
جدول 2 : توزیع فراوانی کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید به تفکیک سن در 136 بیمار مراجعه کننده
دهه سنی(سال) |
نوع رادیواپسیته |
|
کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید |
||
درصد |
تعداد |
|
20> |
8/8 |
7 |
30-20 |
0/25 |
20 |
40-30 |
3/21 |
17 |
50-40 |
0/25 |
20 |
< 50 |
0/20 |
16 |
کل |
0/100 |
80 |
جدول 3 : توزیع فراوانی انواع رادیواپسیتههای بافت نرم به تفکیک سن در بیماران مراجعه کننده
دهه سنی (سال) |
نوع رادیواپسیته |
|||||||||||
تونسیلولیت |
لنف نود کلسیفیه |
پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید |
سیالولیت |
اوستئوما کوتیس |
کلسیفیکاسیون غضروف حنجره |
|||||||
(درصد) |
تعداد |
(درصد) |
تعداد |
(درصد) |
تعداد |
(درصد) |
تعداد |
(درصد) |
تعداد |
(درصد) |
تعداد |
|
20> |
(3/4) |
1 |
(3/13) |
2 |
(0/0) |
0 |
(0/0) |
0 |
(0/0) |
0 |
(0/0) |
0 |
30-20 |
(7/8) |
2 |
(0/40) |
6 |
)0/0) |
0 |
)0/0) |
0 |
)0/0) |
0 |
)0/0) |
0 |
40-30 |
(8/34) |
8 |
(7/26) |
4 |
)0/0( |
0 |
)0/0( |
0 |
(0/25) |
1 |
)0/0( |
0 |
50-40 |
(1/26) |
6 |
(7/6) |
1 |
(0/20) |
1 |
(0/0) |
0 |
(0/0) |
0 |
(0/50) |
1 |
<50 |
(1/26) |
6 |
(3/13) |
2 |
(0/80) |
4 |
(4/0) |
3 |
)0/0) |
3 |
(0/50) |
1 |
کل |
(0/100) |
23 |
(0/100) |
15 |
(0/100) |
5 |
(0/100) |
3 |
(0/100) |
4 |
(0/100) |
2 |
جدول 4 : توزیع فراوانی انواع رادیواپسیتههای بافت نرم به تفکیک جنس
جنس فراوانی (درصد) |
مرد |
زن |
کل |
|||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
تونسیلولیت |
43/30 |
7 |
56/69 |
16 |
0/100 |
23 |
لنف نود کلسیفیه |
0/40 |
6 |
0/60 |
9 |
0/100 |
15 |
پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید |
0/80 |
4 |
0/20 |
1 |
0/100 |
5 |
سیالولیت |
7/66 |
2 |
3/33 |
1 |
0/100 |
3 |
اوستئوما کوتیس |
0/25 |
1 |
0/75 |
3 |
0/100 |
4 |
کلسیفیکاسیون غضروف حنجره |
0/50 |
1 |
0/50 |
1 |
0/100 |
2 |
آنترولیت |
0/0 |
0 |
0/100 |
1 |
0/100 |
1 |
بحث
در مورد حد آستانه برای بلند بودن زائده استیلوئید و قرار دادن آن در گروه ESP(Elongated styloid process) نظرات متفاوتی وجود دارد. Bozkir حد آستانه 30 میلیمتر را برای بلند بودن کمپلکس استیلوهایوئید ذکر کرده است. در مطالعات زیادی نیز از حد آستانه 30 میلیمتر استفاده شده است.(7و6) ما نیز با توجه به این مطالعات حد آستانه 30 میلیمتر را به عنوان ایندکس کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید در نظر گرفتیم. به نظر میرسد حد آستانه 30 میلیمتر حد پایینی برای بلند بودن این زائده باشد. زیرا در 58% از افراد مورد مطالعه ما طول کمپلکس بیشتر از این مقدار بوده است. Rizzati نیز شیوع ESP را بالا و 40% ذکر میکند.(8) رجبی و همکاران در مطالعه خود گزارش کردند که طول 30 میلیمتر حد پایینی برای این زائده میباشد(7) Jung طول 45 میلیمتر را به عنوان حد آستانه برای بلندبودن زائده پیشنهاد کرده است.(9) Scaf و همکاران معتقدند نتایج مطالعات توصیفکننده شیوع، قابل قیاس با یکدیگر نیستند. زیرا تفاوتهای جوامع آماری موردنظر از نظر سن، نژاد، تعداد و ... و همچنین تفاوت در معیارهای رادیوگرافیک موجب اختلاف در نتایج میشود. اختلاف در دستگاههای پانورامیک و تفاوت در زاویه تابش دستگاه از عوامل دیگر متفاوت بودن نتایج میباشد.(10)
از نظر توزیع سنی Monsour در مطالعه خود افزایش طول لیگامان استیلوهیوئید را تا سن 30 سالگی و افزایش دیگری را در 60 سالگی گزارش نمودند که با نتایج حاصل از مطالعه ما تقریباً مشابه است. در مطالعه ما بین سن و کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید اختلاف معنیداری مشاهده شد. مطالعات دیگر نیز ارتباط بین سن و طول زائده را تایید میکند.(11) در بررسی حاضر کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید با فراوانی بیشتری در زنان نسبت به مردان مشاهده شد. اما اختلاف آن معنیدار نبود. که با با یافتههای Bozkir که معتقد است هیج ارتباطی بین این دو وجود ندارد مشابهت داشت.(6) Ilguy گزارش کرد که ESP در زنان بیشتر مشاهده میشود.(12) در مطالعه ما 58 درصد کمپلکسهای مورد بررسی طولی بزرگتر یا مساوی 30 میلیمتر داشتند که اکثراً دوطرفه (5/42%) بودند. در مطالعات زیادی نیز ESP بیشتر به صورت دو طرفه گزارش شده است.(9و2) در حالی که Scaf بلندی زائده را بیشتر به صورت یکطرفه ذکر نموده است که با نتایج ما مشابه نمیباشد.(10)
در مطالعه حاضر 66/39% رادیواپسیتههای بافت نرم را تونسیلولیت به خود اختصاص داده و بیشترین دهه سنی دهه چهارم و بعد پنجم و ششم با شیوع برابر بود. در حالی که Mesolella و همکاران بیشترین دهه ابتلا را دهه پنجم ذکر کردهاند.(4) از نظر شیوع جنسی Aspestrand و همکاران شیوع تونسیلولیت را با فراوانی بیشتری در زنان نسبت به مردان گزارش نمودند.(13) ولی در مطالعه Cooper هیچ گرایش جنسی برای تونسیلولیت ذکر نشده است.(14) در مطالعه ما اگرچه فراوانی این کلسیفیکاسیون در زنان بیشتر بود اما ارتباط بین تونسیلولیت و جنس معنیدار نبود.
در مطالعه حاضر 2/78% تونسیلولیتها به صورت متعدد بودند. Mesolella نیز تونسیلولیتها را با فراوانی بیشتر به صورت خوشهای و متعدد گزارش کرده است.(10)
Neshatو عده زیادی از محققین بر این عقیدهاند که اتیولوژی ایجاد این کلسیفیکاسیون در بسیاری از موارد عوامل عفونی مثل باکتریها، قارچها و اکتینومایسس میباشد.(15) White از تجمع خردههای غذایی در کریپتهای عمیق لوزهای به عنوان عامل دیگری نام میبرد.(1) اگرچه Cooper و همکارانش استاز بزاق در مجاری بزاقی فرعی بعد از جراحی تونسیلکتومی یا عفونت مکرر را به عنوان عامل نام میبرد.(14) در مطالعه ما نیز 43% افراد دارای تونسیلولیت عفونتهای مکرر گلو و 4% سابقه جراحی لوزه را در تاریخچه خود ذکر نمودند و 21% دارای کریپتهای لوزهای عمیق بودند. در مطالعه انجام شده توسط Gadgill در 27% موارد سابقه عفونتهای مکرر گلو ذکر شده است. این تفاوت میتواند مربوط به تفاوت در تعداد نمونهها و جمعیت مورد نظر باشد.(16)
در تحقیق حاضر 86/25% رادیواپسیتههای بافت نرم را غدد لنفاوی کلسیفیه به خود اختصاص داد. White از سارکوئیدوز، توبرکلوز، واکسیناسیون BCG به عنوان عوامل اتیولوژیک نام برده است.(1) از آنجا که در کشور ما از سال 1342 واکسیناسیون BCG به صورت همگانی انجام شده است میتوانیم آن را به عنوان یکی از دلایل احتمالی افزایش این کلسیفیکاسیون در بیماران دهه سوم و چهارم سنی در نظر بگیریم. ضمناً یکی از موارد کلسیفیکاسیون غدد لنفاوی در مطالعه ما فردی با سابقه بیماری سل درمان شده بود. Aydin نیز در مطالعه خود از از عفونت توسط شیر آلوده به مایکوباکتریوم بوویس، تاخیر در تشخیص زودهنگام عفونت و نهایتاً درمان موفقیتآمیز، به عنوان عوامل ایجاد کلسیفیکاسیون غدد لنفاوی نام برده است.(17)
در مطالعه حاضر 62/8% رادیواپسیتههای بافت نرم را پلاک کاروتید کلسیفیه شامل میشد. Friedlanderمیزان شیوع کلسیفیکاسیون ناحیه دو شاخه شدن کاروتید را 2% در رادیوگرافی پانورامیک مراجعین به کلینیک دندانپزشکی دانشگاه نیویورک گزارش نموده است.(18) در حالی که Rodlan این میزان را 5-3% مطرح کرده است.(3) اختلاف در نتایج به دست آمده میتواند به دلیل تفاوت در تعداد نمونهها و پایین بودن میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه ما باشد. Tamouraو همکارانش میانگین سنی افراد دارای کلسیفیکاسیون کاروتید را 62 سال ذکر نموده است. در بررسی حاضر بیشترین میزان ابتلا از نظر سنی در دهه ششم و بالاتر بود. از نظر شیوع جنسی، Tamoura و همکاران نسبت زنان به مردان را 3/1 به 7/0 ذکر نمودهاند.(19) در حالی که Friedlander نسبت ابتلای مردان نسبت به زنان را 1/3 گزارش کرده است.(20) در بررسی ما نیز فراوانی کلسیفیکاسیون ناحیه دو شاخه شدن کاروتید در مردان نسبت به زنان بیشتر بود.
Rodlan و همکارانش از فشار خون بالا، دیابت ملیتوس، چاقی، بالا بودن تری گلیسیرید و کلسترول، مصرف سیگار و زندگی بدون تحرک، به عنوان عوامل افزایشدهنده تشکیل آترواسکلروزیس نام بردهاند.(3) در مطالعه حاضر تنها 3 بیمار از 5 بیمار، دارای این عوامل در تاریخچه خود بودند. (یک مورد سیگار کشیدن، یک مورد افزایش فشار خون و یک مورد چاقی). در این تحقیق، در دو نفر از بیماران دارای پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید پس ازانجام داپلراولترا سونوگرافی رنگی، تنگی شریان کاروتید داخلی به میزان 69-50٪ مشاهده شد که به لحاظ پیشگیری از حوادث مغزی عروقی تحت درمان دارویی قرار گرفتند.
در مطالعه ما 4 مورد (90/6%) استئوماکوتیس دیده شد که در تمامی موارد تغییر رنگ در روی پوست ناحیه مورد نظر قابل مشاهده بود که در 3 مورد مربوط به اثار آکنه و 1 مورد اثر باقیمانده از سوختگی قبلی بود. Withe نیز از آکنه و درماتوزهای التهابی طولانی مدت و اسکار ناشی از زخمها به عنوان عوامل اتیولوژیک ضایعه نام میبرد.(1)
در مطالعه ما 3 مورد سیالولیت (17/5%) مشاهده شد. Lee در بررسی خود شیوع سیالولیت در رادیوگرافی پانورامیک را 1/0% گزارش کرده است.(21) که تقریباً مشابه مطالعه ما میباشند. از نظر توزیع سنی Millro بیشترین زمان احتمال سیالولیت را بین 30 تا 50 سالگی ذکر کرده است(22) در حالی که تمامی 3 مورد سیالولیت مشاهده شده در بررسی ما در افراد بالای 50 سال بوده است. اختـلاف در نـتایج احـتمالاً به دلـیـل کـم بـودن
نمونههای مورد بررسی در مطالعه ما میباشد.
نتیجه گیری
1- با توجه به یافتههای مطالعه ما و شیوع 58% کلسیفیکاسیون کمپلکس استیلوهیوئید و بدون علامت بودن تمامی بیماران با زائده بیش از 30 میلیمتر پیشنهاد میشود که اطلاق زائده استیلوئید بلند که وضعیتی پاتولوژیک و دارای علائم بالینی و حتی نیازمند به درمان تلقی میشود برای اندازههای بیش از 45 میلیمتر مطرح گردد.
2- با توجه به مشاهده دو مورد تنگی 69-50% از 5 مورد پلاک آترواسکلروتیک کلسیفیه کاروتید و بدون علامت بودن آنها در این مطالعه، مشاهده کلسیفیکاسیون شریان کاروتید بایستی همیشه با توصیه برای مشاوره و انجام داپلرسونوگرافی رنگی برای پیشگیری از حملات مغزی-عروقی همراه باشد.
تشکر و قدردانی
از همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه جهت تامین و تصویب بودجه این طرح کمال تشکر را داریم.