نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه پاتولوژی دهان و فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
2 دانشجوی دکتری عمومی دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
3 استاد، گروه پرستاری داخلی-جراحی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
4 دانشیار، گروه علوم تشریح و بیولوژی سلولی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: As teachers gain a better understanding and awareness of different learning styles, students’ frustration and dissatisfaction tend to decrease, which can in turn help improve teaching methods. Although numerous studies have examined learning styles in medical education, other disciplines—such as dentistry—have received less attention. Moreover, no domestic studies have assessed international students in Iran. Therefore, the present study aimed to evaluate Kolb’s learning styles among international students at Mashhad University of Medical Sciences.
Methods and Materials: This descriptive-analytical study included 277 international students enrolled at Mashhad University of Medical Sciences between April 2023 and May 2024. The questionnaire, provided in both print and online formats, consisted of two sections. The first section collected information on age, sex, field of study, education level, and country of birth. The second section comprised Kolb’s standardized learning style questionnaire, which includes 12 statements with four options each. The validity and reliability of this questionnaire have been confirmed in previous studies. Statistical analyses were performed using SPSS version 26, with a significance level of 0.05.
Results: A total of 277 students aged 18 to 49 years, with a mean age of 26.34, participated in the study. Of these, 52.3% were female. The most prevalent learning style was the assimilator style (37.5%), which was significantly more common than the other styles (p < 0.001). This was followed by diverger (24.2%), converger (23.8%), and accommodator (14.4%) styles. Learning style showed no significant associations with gender, age, education level, year of entry, or language. Additionally, 55% of health faculty students, 38.9% of nursing and midwifery students, 38.2% of medical students, 33.5% of pharmacy students, and 31% of paramedical students exhibited an assimilator learning style. Among dental students, the diverger style was the most common, with a prevalence of 37.5%. The highest mean score was related to learning through thinking, while the lowest was associated with learning through feeling.
Conclusion: This study found that the assimilator learning style (37.5%) was the most prevalent among international students at Mashhad University of Medical Sciences, followed by the diverger, converger, and accommodator styles.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
از جمله جدی ترین مسائلی که اساتید امروزه با آن مواجه هستند، افزایش بازدهی آموزش، ایجاد انگیزه درونی و رضایتمندی دانشجویان است. برخی از فراگیران، علیرغم داشتن بهترین اساتید، خوب یاد نمی گیرند. از طرفی با وجود اینکه یادگیرندگان مختلف، ترجیحات متفاوتی در روش یادگیری دارند، روش یاددهی اساتید آنان عموما بر شیوهی سخنرانی متکی است. (1) بنابراین لازم است اساتید به سبک های یادگیری فراگیران توجه نموده و از روشهای تدریسی که متناسب با یادگیری فراگیران است، استفاده نمایند.
در تعریف آموزش آمده است : «هرگونه فعالیت هدفمند یا تدابیر از پیش طراحی شدهای که به منظور انتقال معلومات، کسب یا توسعه مهارتها، تغییر نگرش، افزایش دانش و تعامل بین استاد و دانشجو بهصورت کنش متقابل جریان مییابد و منجر به یادگیری میشود.» یادگیری نیز عبارت است از: «ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتار بالقوه موجود زنده که بر اثر تجربه حاصل شده باشد. (2) سبک یادگیری نحوه پردازش اطلاعات توسط افراد است. که متاثر از عواملی چون ویژگی های شناختی ،عاطفی و فیزیولوژیکی افراد است. (3) بسیاری از نظریه پردازان این حوزه معتقدند حداکثر موفقیت در یادگیری زمانی اتفاق میافتد که سبک آموزش با سبک یادگیری، بیشترین انطباق را داشته باشد. (4)
سبک های یادگیری دارای انواع گوناگون هستند. دیوید کلب یکی از نظریه پردازان حوزه آموزش، یک مدل را در رابطه با سبکهای یادگیری ارائه نمود که شامل این مراحل می باشد: تجربه واقعی یا ملموس، مشاهده بازتابی یا نگاه کردن، مفهوم سازی انتزاعی )تفکر(، تجربه نمودن )عمل(.کلب معتقد است شناخت سبک یادگیری یکی از مؤلفه های اصلی برای بهبود فرایند یادگیری محسوب میشود. در سبک های یادگیری دیوید کلب یادگیری، از راه تجربه و دانش و ترکیب و انتقال تجربه ذهنی به دستاورد تعریف می شود. در این الگوی یادگیری، افکار ثابت نیستند و به صورت پیوسته و مداوم در تجارب مختلف تغییر می کنند و افراد در چرخه چهار مرحله ای به یادگیری می پردازند.
یک نوع از دسته بندی سبک های یادگیری به وسیله دیوید کلب انجام گرفته است. این دسته بندی براساس یک چرخه ی چهار مرحله ای، به نام چرخه یادگیری تجربه ای بنا نهاده شده. ابتدا مرحله تجربه عینی که بر قضاوت های احساسی فرد متکی است. در مرحله دوم مشاهده و تامل غالب است؛ که نتیجه این مشاهده فکورانه، در مرحله سوم یعنی مفهوم سازی انتزاعی، به صورت مفاهیم و فرضیه هایی برای هدایت کارها در می آید. در نهایت می توان این فرضیات را در مرحله آزمایشگری فعال، در موقعیت های عینی تازه آزمون کرد و در نتیجه تجربه های عینی جدیدی به دست آورد. (5)
ترکیب چهار مرحله چرخه یادگیری به چهار شیوه یادگیری منجر میشود (شکل 1). در پرسشنامه سبک یادگیری کلب، نمرات ترکیبی افراد نشان میدهد که آنها چقدر به استفاده از اطلاعات در بازهای از انتزاعی تا عینی و فعال تا تأملی تمایل دارند، که در نهایت به چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذبکننده و انطباقیابنده منجر میشود. (6)
سبک واگرا یا مبتکر: این سبک از ترکیب تجربه عینی و مشاهده فکورانه ایجاد می شود.
سبک جذب کننده یا برنامهریز: در این سبک مشاهده فکورانه و مفهوم پردازی انتزاعی با یکدیگر ترکیب می شوند.
سبک همگرا یا تصمیمگیر: سبک همگرا از ترکیب مفهوم پردازی انتزاعی و آزمایشگری فعال ایجاد می شود.
سبک انطباق یابنده یا عملگرا: در این سبک آزمایشگری فعال و تجربه عینی ترکیب می شود. (6)
امروزه بین المللی سازی در آموزش عالی از طریق گسترش همکاری ها و ارتباطات علمی بسیار مورد توجه است. جذب دانشجویان بین المللی یکی از این اقدامات است . Nicolescu و همکاران (7)، جابجایی دانشجویان در سطح بین المللی را برجسته ترین شاخص بین المللی سازی آموزش عالی می دانند و تعداد دانشجویان بین المللی یکی از شاخص های توسعه آموزش عالی در سطح جهان به شمار می رود. این جابجایی ها مزایای فراوانی از جمله: فرصت های تبادل فرهنگی، افزایش درآمد دانشگاه ها، استخدام مهاجران متخصص و رونق کسب و کار وگردشگری را برای کشورهای میزبان به همراه دارد. از دهه 1990 به این سو تعداد دانشجویان بین المللی 3 برابر شده و در سال 2017 به حدود 5 میلیون نفر رسیده. پیش بینی میشود این تعداد تا 2025 میلادی به 8 میلیون نفر برسد. مهمترین عوامل جذب کننده دانشجویان کیفیت آموزش، شرایط سیاسی و اقتصادی، حمایت مالی وسبک زندگی کشور مقصد هستند. از طرفی کارآمد نبودن محتوا و مطالب آموزشی برای دانشجویان خارجی جزو ضعف های مهم نظام آموزشی کشور ما به شمار میرود.(7)
تاکنون در مطالعات انجام گرفته درباره سبک های یادگیری در حوزه پزشکی، بیشترین سبک یادگیری، همگرا معرفی شده است. (8،9) با این وجود کمتر به بررسی سبک یادگیری دانشجویان دندانپزشکی و به ویژه دانشجویان بین الملل پرداخته شده است. با توجه به اینکه درصدی از دانشجویان هر کشور را دانشجویان بین الملل تشکیل میدهند که بعضا به دلایل فرهنگی، اجتماعی و زبانی ممکن است سبک یادگیری و نحوه پذیرش متفاوتی داشته باشند، توجه به این قشر ضروری به نظر میرسد.
هدف از این پژوهش، بررسی سبکهای یادگیری دانشجویان بینالملل دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود تا بتوان با تعیین سبک یادگیری ترجیحی این دانشجویان، زمینه اصلاح فضای آموزشی و افزایش رضایتمندی را فراهم نمود. همچنین به بررسی تاثیر پارامترهای مختلف بر سبک یادگیری پرداخته شد.
مواد و روش ها
این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است که پس از تصویب کمیته محترم اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با کدIR.MUMS.DENTISTRY.REC.1402.013 در بازه اردیبهشت ماه 1402 تا خرداد 1403 انجام شده است. در این تحقیق، تعداد 277 نفر از دانشجویان بینالملل به شیوه سرشماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهای شامل دو بخش بود. بخش نخست حاوی سوالهایی شامل سن، جنس و کشور محل تولد دانشجویان و بخش دوم، پرسشنامه استاندارد سبکهای یادگیری کلب بود. روایی و پایایی این پرسشنامه در پژوهش های پیشین مورد سنجش و تایید قرار گرفتند.(10)
این پرسشنامه از 12 جمله تشکیل شده و برای هر جمله چهار گزینه پیشنهاد شده است. افراد، پاسخ پیشنهادی را با توجه به نحوه یادگیری خود، از نمره 1 تا 4 رتبهبندی میکنند.
گزینه اول همه سئوالها، اشاره به روش یادگیری از طریق احساس کردن را دارد.
گزینه دوم همه سئوالها، اشاره به روش یادگیری از طریق تماشا کردن را دارد.
گزینه سوم همه سئوالها، اشاره به روش یادگیری از طریق فکر کردن را دارد.
گزینه چهارم همه سئوالها، اشاره به روش یادگیری از طریق انجام دادن را دارد.
با جمع امتیاز هر یک از این 4 گزینه در 12 جمله پرسشنامه (یعنی امتیاز گزینههای همشماره در 12 سوال را با هم جمع می کنیم) چهار نمره به دست میآید که شیوههای یادگیری فرد را نشان میدهند.
با تفریق نمره روش فکر کردن از نمره روش احساس کردن و تفریق نمره روش انجام دادن از روش تماشا کردن دو نمره به دست می آید؛ که بر روی دو محور مختصات قرار میگیرند. در یک سر محور عمودی، روش یادگیری از طریق احساس کردن و در انتهای دیگر آن یادگیری از طریق فکر کردن و در یک سوی محور افقی، یادگیری از طریق انجام دادن و در انتهای دیگر، یادگیری از طریق تماشا کردن قرار میگیرد. این دو محور، 4 ربع یک مربع را تشکیل میدهند که هر ربع آن بیانگر یکی از سبکهای یادگیری است.
برای بدست آوردن سبک یادگیری آزمودنی، ابتدا گزینه های اول هر 12 سوال با هم جمع میشوند و این کار برای گزینههای 2، 3 و 4 نیز تکرار خواهد شد؛ به این ترتیب چهار نمره کلی برای چهار سبک یادگیری به دست میآید که نمره کل اول، یعنی گزینههای 1 به عنوان سبک یادگیری تجربهی عینی، نمره کل دوم یعنی گزینههای 2 به عنوان سبک یادگیری مشاهده تأملی، نمره کل سوم یعنی گزینههای 3 به عنوان سبک یادگیری مفهومسازی انتزاعی و نمره چهارم یعنی گزینههای 4 به عنوان سبک یادگیری آزمایشگری فعال در نظر گرفته میشود. نمرهای که از بقیه نمرهها بیشتر است، بیان کننده سبک یادگیری غالب آزمودنی خواهد بود.
افراد دارای سبک یادگیری واگرا، افرادی مبتکر و دارای قوه تخیل قوی هستند. این افراد در انتشار افکار خود، عملکرد بسیار خوبی دارند، با دیگران تعامل داشته و از زوایای مختلف به یک تجربه یا رویداد می نگرند (به عنوان مثال، مددکاران اجتماعی).
افراد دارای سبک جاذب، میتوانند مدلها و نظریههایی در مورد تجارب واقعی خود خلق نمایند. آنها ترجیح میدهند از طریق مطالعه، شنیدن، مشاهده و بازتاب دادن در یادگیری شرکت نمایند (به عنوان مثال، فلاسفه و ریاضیدان).
افراد دارای سبک همگرا، دارای ایدههای کاربردی بوده، حلال مسائل و تصمیمگیر هستند (به عنوان مثال مهندسین).
افراد با سبک انطباق یابنده، به دنبال فرصت هایی هستند که مستلزم عمل و خطرپذیری باشد. آنها از آزمون و خطا لذت میبرند و در انجام امور عملی و کاربردی قوی هستند (به عنوان مثال، فیزیوتراپی).
برای آنالیز اطلاعات از نرم افزار SPSS 26 استفاده شد. دادهها با استفاده از جداول فراوانی و آمارههای توصیفی توصیف شدند. برای مقایسه بین دانشکدهها در صورت نرمال بودن دادهها از آزمون های t-test و One-Way ANOVA و در صورت نرمال نبودن از آآزمونهای ناپارامتری متناظر مانند کروسکال-والیس و من-ویتنی استفاده شد. سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها
در این مطالعه 277 دانشجوی بینالملل دانشگاه علوم پزشکی از دانشکدههای مختلف دانشگاه علوم پزشکی مشهد شرکت کردند. دانشجویان بین 18 تا 49 سال سن داشتند که متوسط سن آنها 83/4± 34/26 سال بود. 3/52 درصد دانشجویان بینالملل را خانمها تشکیل دادند. بیشتر دانشجویان در دانشکده پزشکی (5/62 درصد) و سپس به ترتیب در دانشکده های پیراپزشکی (5/10 درصد)، دندانپزشکی (7/8 درصد)، پرستاری و مامایی (9/6 درصد) و داروسازی (4/5 درصد) تحصیل میکردند. . بیشترین مقطع تحصیلی، دکترای عمومی (6/51 درصد) و بیشتر دانشجویان از کشور افغانستان (8/49 درصد) بودند. بیشترین رشته تحصیلی بهترتیب پزشکی عمومی (5/41 درصد)، فیزیوتراپی(5/6 درصد) و دندانپزشکی عمومی (2/6 درصد) بود.
با استفاده از آزمون نسبت (کای دو)، به مقایسه سبک های یادگیری پرداخته شد (جدول 1). نتایج نشان داد که سبک یادگیری جذبکننده به طور معناداری، از دیگر سبکهای یادگیری بیشتر بود (001/0P<).
جدول 2، توزیع فراوانی افراد تحت مطالعه را بر حسب ویژگیهای دموگرافیک و سبک یادگیری غالب نشان میدهد. در بررسی رابطه جنس با سبکهای یادگیری مشاهده شد که در خانمها 3/39 درصد و در آقایان 6/35 درصد سبک یادگیری جذبکننده داشتند. در بررسی رابطه سن و سبکهای یادگیری مشاهده شد که در 7/36 درصد افراد دارای سن 26 سال و کمتر و 7/38 درصد افراد دارای سن بیشتر از 26 سال، سبک یادگیری، جذبکننده بود. در بررسی رابطه مقطع تحصیلی و سبکهای یادگیری با استفاده از آزمون کای دو مشاهده شد که 7/45 درصد دانشجویان تحصیلات تکمیلی و 5/33 درصد از دانشجویان تحصیلات عمومی، دارای سبک یادگیری
سبک یادگیری جذبکننده بوددر بررسی رابطه سال ورود و سبک های یادگیری مشاهده شد که 5/39 درصد دانشجویان دوره بالینی و 7/33 درصد دانشجویان علوم پایه دارای سبک یادگیری جذبکننده داشتند. در بررسی رابطه زبان و سبک یادگیری مشاهده شد که 4/36 درصد دانشجویان فارسی زبان و 7/38 درصد غیر فارسی زبان دارای سبک یادگیری جذبکننده بودند.
در بررسی سبک های یادگیری به تفکیک دانشجویان دانشکده های مختلف مشاهده شد که 6/55 درصد دانشجویان دانشکده بهداشت، 8/36 درصد دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی، 2/38 درصد دانشجویان دانشکده پزشکی، 5/33 درصد دانشجویان دانشکده داروسازی و 31 درصد دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دارای سبک یادگیری جذبکننده بودند. در دانشکده دندانپزشکی 5/37 درصد دانشجویان دارای سبک یادگیری واگرا بودند (نمودار 1).
در جدول 3 به بررسی همبستگی بین روش های یادگیری پرداخته شده است. مشاهده شد که بین روش یادگیری از طریق احساس با تمامی دیگر روشها رابطه معناداری وجود داشت که این رابطه با روش یادگیری از طریق تامل مستقیم و با دو روش فکری و عملی معکوس بود. همچنین روش یادگیری تامل، با دو روش فکری و عملی، رابطه معکوس داشت. روش یادگیری فکری با عملی، رابطه معناداری نداشت (059/0P=).
نمودار 1. بررسی سبک های یادگیری به تفکیک دانشکده محل تحصیل
جدول 3. همبستگی پیرسون بین روش های یادگیری
|
روش های یادگیری |
|
احساسی |
تاملی |
فکری |
عملی |
|
احساسی |
ضریب همبستگی |
۱ |
۱۵/۰ |
۶۸/۰- |
۳۹/۰- |
|
P-value |
- |
۱۰/۰ |
۰۰۱/۰< |
۰۰۱/۰< |
|
|
تاملی |
ضریب همبستگی |
۱۵/۰ |
۱ |
۲۸/۰- |
۶۰/۰- |
|
P-value |
۰۱/۰ |
- |
۰۰۱/۰< |
۰۰۱/۰< |
|
|
فکری |
ضریب همبستگی |
۶۸/۰- |
۲۸/۰- |
۱ |
۱۱/۰-
|
|
P-value |
۰۰۱/۰< |
۰۰۱/۰< |
- |
۰۵/۰ |
|
|
عملی |
ضریب همبستگی |
۳۹/۰- |
۶۰/۰- |
۱۱/۰- |
۱ |
|
P-value |
۰۰۱/۰< |
۰۰۱/۰< |
۰۵/۰- |
- |
بحث
بیشترین سبک یادگیری، جذبکننده با 5/37 درصد بود و در درجات بعدی واگرا، همگرا و انطباقیابنده به ترتیب با 2/24 ، 8/23 و 4/14 درصد قرار داشتند. بالاترین میانگین مربوط به شیوه یادگیری از طریق فکر کردن و کمترین مربوط به یادگیری از طریق احساس کردن بود. بین روش یادگیری از طریق احساس با تمامی دیگر روشها رابطه معناداری وجود داشت. ارتباطی بین سبکهای یادگیری و جنس، سن، گذراندن تحصیلات تکمیلی، سال ورود و زبان فرد دیده نشد.
دانشجویان بینالملل به علت تفاوتهای زبانی، فرهنگی و گاهی نحوه پذیرش متفاوت با سایر دانشجویان، ممکن است تفاوتهای زیادی با سایر دانشجویان داشته باشند که برای یادگیری بهتر این گروه از دانشجویان، که درصدی از دانشجویان هر کشور را به خود اختصاص میدهند، باید توجه ویژهای لحاظ گردد. با این وجود تاکنون مطالعات محدودی بر روی دانشجویان بینالملل انجام گرفته و لازم است پژوهشهای بیشتری در این زمینه انجام شود.
در مطالعه Barron وLashley (11) در کشور استرالیا، دیده شد که سبک یادگیری دانشجویان بینالملل استرالیایی که در رشتههای هتلداری و مهمانداری تحصیل میکنند تفاوتهای زیادی با دانشجویان بومی داشتند که تاییدی بر تفاوت سبک یادگیری دانشجویان بومی و غیربومی بود.
Kalbasi و همکاران(12) در بررسی دانشجویان پزشکی بیرجند گزارش کردند که اکثر دانشجویان از نوع همگرا و جذب کننده بودند. Hosseini و Seif(13) با بررسی دانشجویان پزشکی تهران دریافتند که اکثر دانشجویان پزشکی، سبک یادگیری جذب کننده با فراوانی 30 درصد و سپس همگرا با فراوانی 29 درصد داشتند. Armandeh و همکاران(14) ، در دانشگاه علوم پزشکی البرز با بررسی دانشجویان دندانپزشکی دریافتند که اغلب سبک یادگیری همگرا و سپس جذب کننده داشتند. در مطالعه Ghajarzadeh وAdili-aghdam (15) اکثر دستیاران رشتههای بالینی پزشکی تهران، سبک یادگیری جذبکننده و همگرا داشتند. در همه این مطالعات سبک یادگیری جذبکننده جزو سبکهای غالب است که با مطالعه حاضر مطابقت دارد.
Engles وGara(16) ، با بررسی سبک یادگیری دانشجویان پزشکی، دستیاران بالینی رشته جراحی و اساتید رشته جراحی، دریافتند که سبک یادگیری غالب دانشجویان، جذبکننده است، در حالیکه سبک یادگیری اغلب دستیاران و اساتید همگرا می باشد. سبکهای اشاره شده برای دانشجویان عمومی مشابه مطالعه حاضر میباشد.
در مطالعه Koochaki و همکاران(17) ، بیشترین سبک یادگیری مشاهده شده در دانشجویان پیراپزشکی و بهداشت گرگان، از نوع همگرا بود. علت تفاوت نتایج را میتوان در تعداد کمتر دانشجویان دانشکدههای پیراپزشکی و بهداشت در مطالعه حاضر دانست؛ که امکان مقایسه صحیح را نمیدهد.
در مطالعه Nasirzadeh و همکاران(18) نیز بیشترین سبک یادگیری در بین دانشجویان علوم پزشکی گیلان، نوع همگرا و در پردیس بینالملل، نوع جذبکننده بود، که این تفاوت میتواند ناشی از تفاوت سبک یادگیری دانشجویان ایرانی و بینالملل باشد. همچنین دیده شد که سبک یادگیری همگرا در دختران به طور معناداری بیشتر از پسران است که میتوان تفاوت تعداد دانشجویان دختر و پسر در برخی رشته ها را از علل این تفاوت برشمرد.
مطالعه مروری Decoux(19) ، با بررسی سبکهای یادگیری دانشجویان پرستاری ارتباطی بین متغیرهای زمینهای مانند سن، جنس و متغیرهای مرتبط با تحصیل مانند سال ورود، واحدهای گذرانده شده و مقطع تحصیلی با سبک یادگیری نشان نمیهد. Hydrie وNaqvi (20) ، نیز ارتباطی بین جنس و سبک یادگیری نشان ندادند.
Koochakiو همکاران(17) ، ارتباطی بین ترم تحصیلی، تعداد واحد های گذرانده، معدل، سن، جنس و مقطع تحصیلی گزارش نکردند. Kalbasiو همکاران(12) ، نیز ارتباطی بین سبک یادگیری و سن، معدل و جنس مشاهده نکردند.
Armandeh و همکاران(14) ، نیز در دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی البرز، ارتباطی بین سبک یادگیری با سن، جنس، سال ورود و محل زندگی پیدا نکردند که مشابه مطالعه حاضر است. به نظر می رسد این پارامترها به تنهایی بر سبک یادگیری تأثیری ندارند و باید تاثیر آنها را در کنار عوامل و زمینههای دیگری همچون فرهنگی، اجتماعی و... بررسی نمود، که در این مطالعه مد نظر قرار نگرفته است. از جمله محدودیتهای این مطالعه میتوان به جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه اشاره کرد که احتمال بروز خطا و سوگیری را به وجود میآورد. همچنین مقطعی بودن این مطالعه مانع از بررسی دقیق رابطه علت و معلول است. از طرفی در این پژوهش تنها یک دانشگاه مورد بررسی قرار گرفته است. از نقاط قوت نیز میتوان تنوع ملیتی مورد بررسی در این مطالعه را نام برد که به مطالعه بر روی دانشجویان از 9 کشور مختلف پرداخته است. همچنین طبق بررسیهای صورت گرفته، سابقه تحقیق بر دانشجویان بینالملل در سطح دنیا بسیار محدود بوده و در سطح کشور برای نخستین بار است که بر روی سبک یادگیری دانشجویان بینالملل مطالعه انجام گرفتهاست.
در انتها توصیهها و دستورالعملهای عملی و قابل اجرا برای اساتید ارائه میشود تا بتوانند بر اساس مدل سبکهای یادگیری کُلب، روش تدریس خود را بهطور واقعی بهبود دهند. این دستورالعمل شامل سه بخش عملی تشخیص سبکهای یادگیری دانشجویان، طراحی کلاس مطابق مدل کُلب و اجرای فعالیتهای متناسب با هر سبک قبل از بهبود روش تدریس است. برای این کار در اولین جلسه فرم کوتاه سبک یادگیری کلب را بین دانشجویان توزیع کنید. پاسخها را جمع کرده و هر دانشجو را در یکی از چهار گروه قرار دهید. برای سبک واگرا از بحث گروهی، برای همگرا حل مساله، برای سبک جذب کننده از چارچوب علمی و برای انطباقی از تمرین عملی استفاده کنید. در مرحله بعد، طراحی هر جلسه کلاس را بر اساس چرخه ۴ مرحلهای کُلب انجام دهید. هر جلسه باید الزاماً شامل هر چهار مرحله باشد تا هر چهار سبک پوشش داده شود. تجربه عینی (CE) – آغاز کلاس : شامل ارائه یک مثال واقعی، نمایش ویدئو، طرح یک مسئله جذاب و اجرای یک آزمایش ساده که هدف از آن فعال کردن یادگیرندگان واگرا و انطباقی است. مشاهده بازاندیشانه (RO) – تفکر و تحلیل فعالیت شامل پرسش «چه چیزهایی متوجه شدید و نتایج گروهها را با هم مقایسه کنیم که هدف از آن تقویت سبک واگرا و جذبکننده است». مفهومسازی انتزاعی (AC) – آموزش مفاهیم اصلی فعالیت شامل تدریس منظم و ساختارمند، ارائه نظریه یا مدل علمی و استفاده از نمودارها و اسلایدهای دقیق است و هدف آن پوشش دادن دانشجویان جذبکننده و همگرا است. آزمایش فعال (AE) – تمرین و اجرا فعالیت شامل اجرای پروژه کوچک، تمرین عملی و نقشآفرینی (Role-Play) است و هدف آن تقویت سبکهای همگرا و انطباقی است. در نهایت، ارائه تکالیف و فعالیتها بر اساس هر سبک یادگیری مثلا برای سبک واگرا ارائه در کلاس و بحث گروهی، برای سبک جذبکننده تهیه جدول مقایسهای، سبک همگرا حل مسئله و سبک انطباقی پروژه کوتاه و انجام آزمایش به کار رود.
به منظور کاربرد نتایج در دانشگاهها و محیطهای آموزشی، طراحی شیوههای تدریس متناسب با سبک غالب جذبکننده لازم است. برنامه درسی و شیوه تدریس نظری، متکی بر مدلها، نقشههای مفهومی و چارچوبهای علوم پایه باشد. اساتید میتوانند ارائههای درسی را طوری طراحی کنند که بخش عمده کلاس به توضیح ساختارمند مفاهیم اختصاص یابد. دانشجویان بینالملل اغلب از سیستمهای آموزشی متفاوت آمدهاند، بنابراین شناخت سبک یادگیری آنها به دانشگاه کمک میکند تا دورههای پشتیبان آموزشی مناسبتری برگزار کند، شیوه ارتباط اساتید با آنان بهبود یابد و محتوای کمکآموزشی هدفمند تولید شود.
نتیجهگیری
در مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه سبکهای یادگیری کلب دانشجویان بینالملل دانشگاه علوم پزشکی مشهد پرداخته شد. شایعترین سبک یادگیری جذبکننده بود و در درجات بعدی واگرا، همگرا و انطباق یابنده قرار داشتند. در میان دانشجویان دانشکده دندانپزشکی نیز سبک واگرا غالب است که این افراد به بحثهای گروهی و مثالهایی که در آنها به شیوه بارش افکار مطرح میشود، گرایش دارند.
پیشنهاد میگردد از روشهای آموزشی متناسب با این سبکها، مانند نشان دادن دست نوشتهها و سخنرانی همراه با مطالب خودآموزی، شبیهسازی، تکالیف آزمایشگاهی و یادگیری بر پایه حل مسأله استفاده شود. با وجود نقاط قوت در هر مدل یادگیری، در صورتیکه جنبههای ضعیف سیکل یادگیری مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است ضعیف باقی بمانند.
تشکر و قدردانی
این مقاله مستخرج از پایان نامه دانشجوی دندانپزشکی عمومی با کد طرح 4012084 میباشد که هزینههای آن توسط معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تامین شده است که بدینوسیله از مساعدتهای به عمل آمده تشکر و قدردانی میشود.
تضاد منافع
هیچ کدام از نویسندگان این مطالعه، افراد و یا دستگاهها تعارض منافعی برای انتشار این مقاله ندارند.
پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (LSI)
هدف: سنجش سبک های یادگیری در افراد
در هر جمله به گزینه ای که بیشترین مطابقت را با سبک یادگیری شما دارد نمره 4، به گزینه ای که در حد متوسط با سبک یادگیری شما مطابقت دارد نمره 3، به گزینه ای که در حد ضعیف با سبک یادگیری شما مطابقت دارد نمره 2 و به گزینه ای که با سبک یادگیری شما مطابقت ندارد نمره 1 بدهید.
1- هنگام یادگیری دوست دارم:
2- زمانی خیلی خوب یاد می گیرم که:
3- در ضمن یادگیری:
4- من از این طریق یاد می گیرم:
5- در ضمن یادگیری:
6- در ضمن یادگیری:
7- من به بهترین وجهی از:
8- برای یادگیری:
9- زمانی خیلی خوب یاد می گیرم که:
10- در ضمن یادگیری:
11- در ضمن یادگیری:
12- زمانی خیلی خوب یاد می گیرم که شخصی: