Document Type : original article
Authors
1 Assistant Professor, Department of oral and maxillofacial surgery, Dental school, Rafsanjan University of medical sciences, Rafsanjan, Kerman, Iran
2 Assistant Professor, Department of oral and maxillofacial pathology, Dental school, Rafsanjan University of medical sciences, Rafsanjan, Kerman, Iran
3 Associate Professor, Pathology Department, Medical School, Rafsanjan University of Medical Science, Rafsanjan, Kerman, Iran
4 Assistant Professor, Department of Social Medicine and Occupational Environment Research Center, Medical School, Rafsanjan
Abstract
Keywords
مقدمه
خارج کردن دندان، شایع ترین جراحی است که در کلینیک ها و مطب های دندانپزشکی انجام میشود. داروها و مواد مختلفی مانند دهانشویه ها برای تسریع ترمیم زخم در بافت نرم و استخوان بکار می روند.(1) مطالعات نشان داده اند که دهانشویه ها نیز مانند مسواک زدن و نخ دندان می توانند در کاهش پلاک دندانی و ژنژیویت نقش مهمی داشته باشند. دهانشویه مطلوب باید افزون بر طیف ضد میکروبی باعث از میان رفتن کمتر میکروفلور طبیعی دهان گردد.(2)
آنتی سپتیک ها مواد شیمیایی هستند که اگر در تماس با بافت زنده مانند پوست و مخاط قرار گیرند، با ممانعت از فعالیت میکروارگانیسم ها یا ازبین بردن آن ها
می توانند باعث تسریع التیام وجلوگیری از عوارض شایع پس از خارج نمودن دندانها گردند.(3)
کلرهگزیدین ترکیبی است که خاصیت باکتریسیدال و باکتریواستاتیک دارد. این ماده یک آنتی سپتیک قوی روی باکتری های گرم منفی و مثبت محسوب می شود. از مزایای کلرهگزیدین، اتصال و چسبندگی محکم آن به غالب نواحی دهان می باشد؛ که باعث می شود این ماده پس از چسبندگی به تدریج آزاد گردد و در یک محدوده زمانی، دائماً محیطی ضد میکروبی در دهان فراهم آورد.(4) پوویدون آیوداین با نام تجاری بتادین قادر است باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی، قارچها و ویروسها، پروتوزوآها و مخمرها را از بین ببرد.(5)
تحقیقات متعددی موثر بودن دهانشویه 12/0 درصد کلرهگزیدین را در جلوگیری از بروز حفره خشک بعد از کشیدن دندان نشان داده اند.(8-6) همچنین طبق مطالعاتی اثر بخشی ژل 2/0 درصد کلرهگزیدین در جلوگیری از بروز حفره ی خشک نسبت به دهانشویه ی 12/0 درصد بیشتر بوده است ودهانشویه کلرهگزیدین 2/0 درصد و ژل کلرهگزیدین 1 درصد هر دو به یک اندازه منجر به کاهش پارامترهای التهابی شده اند،(9و10و11) اما طبق بررسی های دیگری، افزایش غلظت کلرهگزیدین باعث تأخیر در ترمیم زخم شده است.(14-12)
در یک مطالعه میزان ترمیم و انقباض زخم با استفاده از کلرهگزیدین و بتادین مشابه نشان داده شده است.(15) در حالیکه پژوهش دیگری، تأخیر ترمیم زخم را تحت تأثیر بتادین نشان داده است.(16) از طرفی کاهش بروز حفره خشک در کاربرد دهانشویه بتادین پس از کشیدن دندان گزارش شده است.(1) نتایج بررسی های دیگری نشان داده است که بتادین به طور معنی داری باعث تأخیر در روند اپی تلیالیزاسیون شده اما رگ زایی را افزایش می دهد.(17)
با توجه به نتایج متناقض مطالعات و اینکه اثر ﮐﻠﺮﻫﮕﺰﯾﺪﯾﻦ و بتادین ﺑﻪ ﺻﻮرت ژل به طور اﺧﺘﺼﺎﺻﯽ بر ترمیم ساکت دندانی پس از خارج کردن دندان اﻧﺠﺎم ﻧﺸﺪه اﺳﺖ، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر ژل های کلرهگزیدین 2/0 درصد و بتادین 10 درصد در ترمیم ساکت دندان کشیده شده مولر دوم ماگزیلا در موش سوری انجام شد.
مواد و روش ها
تحقیق حاضر به صورت تجربی بر روی 45 موش سوری نر با میانگین وزنی300-250 1 انجام شد. موش ها در قسمت حیوان خانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در قفس های انفرادی نگه داری و ضمن دسترسی به آب و خوراک، همگی در شرایط استاندارد نگه داری شدند. نمونه ها با تزریق داخل صفاقی ترکیب داروی بیهوشی کتامین mg/ml100(Rotexmedical,Berlin,Germany) وزایلازین mg/ml100(Igm pharma,Florida,USA) با نسبت 1 به 9 و cc6/0 برای هرgr 10 وزن حیوان توسط سرنگ انسولین تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند. از هر نمونه در شرایط بیهوشی دندان مولر دوم سمت راست ماگزیلا توسط قیچی iris به عنوان الواتور کشیده شد.
موشها به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. در ساکت دندان یک گروه، ژل کلرهگزیدین 2/0درصد (Kin,Barcelona,Spain) و در ساکت دندان گروه دیگر دیگر ژل بتادین 10درصد (بهوزان،تهران، ایران) قرار داده شد. 15 نمونه به عنوان کنترل در نظر گرفته شد و پس از خارج کردن دندان ماده ای داخل ساکت گذاشته نشد. موشها با دسترسی آزادانه به غذا و آب نگهداری شدند و با در نظر گرفتن روز جراحی به عنوان روز صفر، یک سوم موش ها از هر گروه در روزهای سوم، هفتم و چهاردهمقربانی شدند. سر موش ها جدا شد و نمونه های به دست آمده، در محلول فرمالین 10درصد (دکتر مجللی، تهران، ایران) فیکس شدند. پس از یک هفته از فرمالین 10 درصد خارج و در محلول EDTA 4 درصد
(Merck, Berlin, Germany) جهت دکلسیفیه شدن بافت استخوانی قرار گرفتند. بعد از سه هفته پاساژ بافتی با دستگاه tissue processor Sukura fine technical, Tokyo, Japan)) صورت گرفت. برش های 5 میکرونی با میکروتوم (SIEE medial, Mainz, Germany) انجام و رنگ آمیزی استاندارد به روش هماتوکسیلین – ائوزین صورت گرفت. سپس لامها توسط یک پاتولوژیست به وسیله میکروسکوپ نوری (LABOMED مدل CXR2) از نظر میزان التهاب، تشکیل یا عدم تشکیل بافت گرانولاسیون، میزان ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده، درصد فیبروبلاست و رگ زایی بررسی شدند و این مشخصات در چک لیست ضمیمه توسط پاتولوژیست ثبت گردید. برای شمارش سلول های التهابی نوتروفیل، لنفوسیت، ماکروفاژ و سلولهای فیبروبلاست در برشهای H&E از میکرومتر چشمی استفاده شد. حداقل در پنج ناحیه مختلف، تعداد سلولهای مورد نظر در بزرگنمایی 1000 شمارش شدند و سپس میانگین سلولها در این پنج فیلد محاسبه و برای آنالیز آماری ثبت گردید. برای تعیین وسعت بافت گرانولاسیون و تشکیل ترابکولهای استخوانی هم از میکرومتر چشمی استفاده شد. تعداد عروق خونی نیز در ده فیلد میکروسکوپی با بزرگنمایی 400 شمارش شد و سپس میانگین آنها محاسبه و برای آنالیز آماری ثبت گردید.
دادهها پس از جمعآوری توسط نرمافزار آماریSPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دادههای کمی به صورت "انحراف معیار ± میانگین" گزارش شد. به منظور مقایسه همزمان میانگین لنفوسیت، ماکروفاژ، نوتروفیل، فیبروبلاست، تعداد عروق تازه تشکیل شده، وسعت بافت گرانولاسیون و ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده در هر یک از روزهای 3، 7 و 14 در گروههای مورد بررسی از آنالیز واریانس چند متغیره (Multivariate Analysis of Variance; MANOVA) استفاده گردید. هم چنین، به منظور انجام مقایسات زوجی از آزمون حداقل اختلاف معنیدار
(Least Significant Difference; LSD) استفاده شد. سطح معنیداری در آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها
جدول 1: مقایسه میانگین متغیرهای هیستوپاتولوژیک در گروه های مورد بررسی در روز سوم
متغیرهای هیستوپاتولوژی |
کلرهگزیدین 2/0 درصد (5=n) |
بتادین 10% درصد (5=n) |
کنترل (5=n) |
P.value |
لنفوسیت |
03/3±80/19 (24-16) |
49/2±20/19 (23-17) |
32/4±80/16 (22-11) |
362/0 |
ماکروفاژ |
47/4±00/55 (62-50) |
60/4±80/51 (59-47) |
45/4±40/48 (54-43) |
109/0 |
نوتروفیل |
30/1±20/5 (7-4) |
92/1±80/5 (9-4) |
92/1±20/6 (9-4) |
668/0 |
فیبروبلاست |
85/4±00/20 (26-15) |
23/8±20/23 (30-9) |
10/9±60/28 (39-19) |
237/0 |
تعداد عروق تازه تشکیل شده |
14/1±60/8 (10-7) |
07/2±60/8 (11-6) |
92/1±80/8 (11-6) |
979/0 |
وسعت بافت گرانولاسیون (mm2) |
03/0±76/0 (80/0-74/0) |
01/0±72/0 (73/0-70/0) |
40/0±69/0 (76/0-65/0) |
* 017/0 |
میزان ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده (mm2) |
0 (ــ) |
0 (ــ) |
0 (ــ) |
ــ |
*داده ها بوسیله انحراف معیار± میانگین و (حداکثر-حداقل) توصیف شدند.
در روز سوم (جدول1) میانگین بافت گرانولاسیون در گروه کلرهگزیدین به طور معنی داری بیش از گروه بتادین بود(048/0=P).همچنین میانگین بافت گرانولاسیون در گروه کلرهگزیدین به طور معنی داری بیش از گروه کنترل بود(006/0=P). اما میانگین بافت گرانولاسیون در گروه بتادین تفاوت آماری معنی داری با گروه کنترل نداشت (268/0=P) و از نظر تعداد لنفوسیت، ماکروفاژ، نوتروفیل، فیبروبلاست و تعداد عروق تازه تشکیل شده در هر دو گروه کلرهگزیدین و بتادین در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری وجودنداشت.(شکل1)
شکل 1: برش هیستولوژیک ساکت دندانی، سه روز بعد از خارج کردن دندان در گروه کلرهگزیدین با بزرگنمایی 1000 و رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین (بافت گرانولاسیون متشکل از نوتروفیل و تعداد زیادی ماکروفاژ و به ندرت لنفوسیت دیده می شود)
جدول2: مقایسهی میانگین متغیرهای هیستوپاتولوژیک در گروه های مورد بررسی در روز هفتم
متغیرهای هیستوپاتولوژی |
کلرهگزیدین2/0درصد (5=n) |
بتادین 10% درصد (5=n) |
کنترل(5=n) |
P-.value |
لنفوسیت (دامنه تغییرات) |
75/4±00/9 (18-2) |
49/3±20/13 (18-9) |
92/4±20/19 (24-13) |
* 018/0 |
ماکروفاژ (دامنه تغییرات) |
59/2±80/50 (54-48) |
70/2±40/49 (52-45) |
92/2±00/48 (51-44) |
307/0 |
نوتروفیل (دامنه تغییرات) |
58/1±00/5 (7-3) |
30/1±20/5 (7-4) |
92/1±80/5 (9-4) |
726/0 |
فیبروبلاست (دامنه تغییرات) |
19/3±20/35 (39-31) |
95/2±20/32 (37-30) |
63/5±80/32 (39-26) |
495/0 |
تعداد عروق تازه تشکیل شده (دامنه تغییرات) |
34/1±40/8 (10-7) |
14/1±40/7 (9-6) |
58/1±00/7 (9-5) |
286/0 |
وسعت بافت گرانولاسیون(mm2) (دامنه تغییرات) |
04/0±55/0 (60/0-50/0) |
10/0±58/0 (66/0-43/0) |
07/0±66/0 (76/0-58/0) |
075/0 |
میزان ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده (mm2) (دامنه تغییرات) |
05/0±54/0 (58/0-45/0) |
07/0±46/0 (56/0-40/0) |
06/0±45/0 (52/0-37/0) |
104/0 |
*داده ها بوسیله انحراف معیار± میانگین و (حداکثر-حداقل) توصیف شدند.
در روز هفتم (جدول 2) میانگین لنفوسیتها در گروه کلرهگزیدین به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (006/0=P). اما میانگین لنفوسیتها در گروه کلرهگزیدین اختلاف معنی داری با گروه بتادین نداشت (193/0=P) همچنین میانگین لنفوسیتها در گروه بتادین با گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری نداشت (072/0=P). اما از نظر تعداد ماکروفاژ، نوتروفیل، فیبروبلاست، عروق تازه تشکیل شده، وسعت بافت گرانولاسیون و میزان ترابکول های تازه تشکیل شده در هر دو گروه کلرهگزیدین و بتادین در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. (شکل 2)
شکل2. برش هیستولوژیک ساکت دندانی هفت روز بعد از خارج کردن دندان در گروه کلرهگزیدین با بزرگنمایی 1000 و رنگ آمیزی هماتوکسیلین– ائوزین (تعداد نوتروفیل ها کاهش یافته است، ماکروفاژها اکثریت سلول های التهابی را تشکیل می دهند، تعداد اندکی لنفوسیت و فیبروبلاست دیده می شود)
جدول 3: مقایسهی میانگین متغیرهای هیستوپاتولوژیک در گروه های مورد بررسی در روز چهاردهم
متغیرهای هیستوپاتولوژی |
کلرهگزیدین 2/0 درصد (4=n) |
بتادین 10% درصد (5=n) |
کنترل (4=n) |
P.value |
لنفوسیت |
51/4±50/9 (16-6) |
35/2±00/11 (13-8) |
11/3±50/7 (10-3) |
337/0 |
ماکروفاژ |
70/3±50/29 (34-25) |
09/4±80/33 (40-29) |
42/3±50/42 (47-39) |
* 002/0 |
نوتروفیل |
29/1±50/3 (5-2) |
14/1±60/3 (5-2) |
26/1±25/4 (6-3) |
648/0 |
فیبروبلاست |
87/3±50/57 (61-52) |
18/5±60/51 (57-44) |
78/3±75/45 (50-41) |
** 012/0 |
تعداد عروق تازه تشکیل شده |
82/0±00/3 (4-2) |
14/1±40/3 (5-2) |
41/1±00/5 (7-4) |
073/0 |
وسعت بافت گرانولاسیون (mm2) |
06/0±37/0 (440-31/0) |
07/0±40/0 (49/0-33/0) |
06/0±45/0 (52/0-38/0) |
263/0 |
میزان ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده (mm2) |
04/0±62/0 (67/0±59/0) |
06/0±58/0 (64/0-48/0) |
09/0±54/0 (62/0-42/0) |
246/0 |
*داده ها بوسیله انحراف معیار± میانگین و (حداکثر-حداقل) توصیف شدند.
در روز چهاردهم (جدول 3)، میانگین ماکروفاژ در گروه کلرهگزیدین به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0=P) همچنین میانگین ماکروفاژدر گروه بتادین به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (006/0=P). اما میانگین ماکروفاژ در گروه کلرهگزیدین تفاوت معنی داری با گروه بتادین نداشت (121/0=P). علاوه بر این میانگین فیبروبلاست در گروه کلرهگزیدین به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود(004/0=P) اما این میانگین
در گروه کلرهگزیدین تفاوت معنی داری با گروه بتادین نداشت (074/0=P). همچنین میانگین فیبروبلاست در گروه بتادین تفاوت معنی داری با گروه کنترل نداشت (076/0=P) اما از نظر تعداد لنفوسیت، نوتروفیل، عروق تازه تشکیل شده، وسعت بافت گرانولاسیون و میزان ترابکول های تازه تشکیل شده درهر دو گروه کلرهگزیدین و بتادین در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. (شکل3، 4 و 5)
شکل3. ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده، 14 روز بعد از خارج کردن دندان در گروه کلرهگزیدین با بزرگنمایی 400 و رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین
شکل4. ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده، 14 روز بعد از خارج کردن دندان در گروه بتادین با بزرگنمایی 400 و رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین
شکل5. ترابکولهای استخوانی تازه تشکیل شده، 14 روز بعد از خارج کردن دندان در گروه کنترل با بزرگنمایی 400 و رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین
بحث
التیام زخم یک پاسخ دینامیک به آسیب بوده که پیچیده و منظم است و مستلزم تعامل بین انواع مختلف سلول ها، پروتئین های ساختمانی و فاکتورهای رشدی
می باشد.(18) نوتروفیل ها اولین سلولهایی هستند که طی فرایند ترمیم زخم به محل آسیب مهاجرت می کنند. در طی 24 ساعت اول پس از آسیب میزان این سلول ها به حداکثر رسیده و پس از سه روز کاهش می یابد.(19) در تحقیق حاضر، کاهش نوتروفیل ها در روز سوم در گروه کلرهگزیدین و بتادین در مقایسه با گروه کنترل دیده شد. هر چند این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود، اما کاهش تعداد این سلول ها در روزهای اولیه نشان دهنده ی پیشرفت سیر طبیعی ترمیم زخم می باشد.
همچنان که بررسی های Amber و همکاران در مقایسه ی اثر بتادین وکلرهگزیدین در ترمیم زخم در سگ نیز کاهش تعداد نوتروفیل ها را در روزهای اولیه ترمیم زخم نشان داد.(20)
ماکروفاژها در روز پنجم اکثریت سلول های زخم را تشکیل می دهند.(21) در تحقیق حاضر در روز سوم ماکروفاژها در گروه کلرهگزیدین اکثریت سلول ها را تشکیل دادند، اما در روز چهاردهم کاهش تعداد ماکروفاژها و افزایش تعداد فیبروبلاست ها در گروه کلرهگزیدین نسبت به گروه کنترل دیده شد که تفاوت معنی دار بود و نشان دهنده ی اثر مثبت این ماده در پیشرفت سیر طبیعی ترمیم زخم می باشد.
از سوی دیگر، در تحقیقی که توسط مظفری و همکاران(23) بر روی توکسیسیتی دهانشویه ی پرسیکا و کلرهگزیدین بر روی فیبروبلاست لثه ی انسان انجام شد، مشخص گردید که دهانشویه ی کلرهگزیدین در غلظت های بیشتر از 001/0 درصد دارای اثرات توکسیک بر روی فیبروبلاستها می باشد. همچنین نتایج مطالعه ی وهابی و همکاران(24)، در ارزیابی اثرات سیتوتوکسیک کلرهگزیدین نیز نشان داد که کلرهگزیدین در غلظتهای 2/0 و 12/0 درصد برای فیبروبلاستهای رده ی L929 موش صحرایی سیتوتوکسیک است، بدین صورت که آنزیم دهیدروژناز میتوکندریال این سلول ها را تحت تأثیر قرار می دهدکه تفاوت این مطالعات با مطالعه حاضرمی تواند به علت تفاوت اثر کلرهگزیدین در محیط کشت و دهان باشد. همچنان که نتایج بررسی های Sanchez و همکاران(15) در مقایسه ی تأثیر کلرهگزیدین در محیط کشت و محیط بدن سگ نشان داد که کلرهگزیدین در غلظت های 05/0 و 005/0 درصد در محیط کشت بر فیبروبلاست ها اثر توکسیک دارد، اما این اثر در محیط بدن با ترمیم زخم تداخلی ایجاد نمی کند.
در تحقیق حاضر، افزایش میزان بافت گرانولاسیون در روز سوم در گروه کلرهگزیدین نسبت به گروه کنترل از نظر آماری معنی دار بود که این نشان دهنده ی تسریع ترمیم زخم توسط این ماده بود اما نتایج Paunio و همکاران(25) در بررسی اثر کلرهگزیدین بر میزان تشکیل بافت گرانولاسیون در زخم پوستی نشان داد که کلرهگزیدین باعث تأخیر در تشکیل بافت گرانولاسیون می شود. با توجه به این نکته که سرعت ترمیم زخم مخاطی نسبت به زخم پوستی بیشتر است، شاید بتوان گفت تأثیر متفاوت کلرهگزیدین در این دو مطالعه در مقایسه باهم تا حدودی به توانایی بافت نرم دهان در ترمیم سریعتر خود ارتباط دارد.
در بدن انسان فاز تکثیر از روز سوم تا دهم طول می کشد، که طی آن به مرور زمان تکثیر فیبروبلاست ها، تشکیل رشته های کلاژن، کاهش بافت گرانولاسیون و سلول های التهابی دیده می شود. این تغییرات با رسیدن به روزهای پایانی قابل ملاحظه تر است.(25)
در تحقیق حاضر، در روز هفتم، کاهش بافت گرانولاسیون و کاهش معنی دار تعداد لنفوسیت در گروه کلرهگزیدین در مقایسه با گروه کنترل دیده شد که این تغییرات با سیر طبیعی روند ترمیم زخم در مرحله تکثیر تضادی نداشت .اما در مطالعهBassetti و همکاران(14) دهانشویه ی کلرهگزیدین 5/0 درصد بر ترمیم زخم مخاطی- استخوانی دهان در افزایش آماری معنی داری در میزان بافت گرانولاسیون و درصد سلول های التهابی در روز هفتم در گروه کلرهگزیدین در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. به نظر می رسد استفاده از غلظت بالای کلرهگزیدین باعث این تاثیر متفاوت شده است.
در گروه کلرهگزیدین مطالعه ی حاضر، میزان تشکیل ترابکولهای استخوانی در روز چهاردهم بیشتر از گروه کنترل و بتادین بود اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. اما در مطالعه ی رّی و همکاران(27)، در مورد مقایسه ی اثر کلرهگزیدین 2/0 درصد و پرسیکای 10 درصد بر ترمیم ساکت دندان، کاهش ترابکول های استخوانی در گروه کلرهگزیدین در مقایسه با گروه کنترل و پرسیکا دیده شد. به نظر می رسد آنچه باعث متفاوت بودن اثر کلرهگزیدین بر ترابکول های استخوانی در تحقیق حاضر شده است، استفاده از این ماده به فرم ژل و ماندگاری بیشتر اثر آن باشد.
اگرچه نتایج مطالعه ی حاضر تفاوت آماری معنی داری در میزان ترابکولهای استخوانی، وسعت بافت گرانولاسیون، میزان فیبروبلاست، میزان لنفوسیت و نوتروفیل در گروه بتادین نسبت به گروه کنترل نشان نداد، اما کاهش تعداد نوتروفیل و لنفوسیت در چند روز اول ترمیم زخم می تواند نشان دهنده ی کاهش فاز التهابی توسط این ماده باشد. شاید بتوان گفت خاصیت آنتی سپتیک بتادین باعث این اثر شده است همچنان که محققین در مطالعه ای نشان دادند که دهانشویه ی بتادین در کاهش ایجاد حفره ی خشک مؤثراست.(1)
در تحقیق حاضر تعداد ماکروفاژها در روز چهاردهم در گروه بتادین کاهش آماری معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد. اما در مطالعه ای که توکلی و همکاران(16) در بررسی تأثیر بتادین بر ترمیم زخم پوستی در Rat انجام دادند، تفاوت معنی داری در افزایش میزان ماکروفاژ در گروه بتادین در روز دهم نسبت به گروه کنترل دیده شد. شاید بتوان گفت که این میزان کاهش تا حدودی تحت تأثیر توکسیسیتی بتادین نیز قرار گرفته است. به نظر می رسد در مطالعه توکلی به دلیل استفاده از دهانشویه ی بتادین یک درصد این خاصیت توکسیک کمتر اعمال شده است که می تواند به علت کاربرد بتادین به صورت ژل در مطالعه حاضر و نیز محیط استفاده باشد.
نتیجه گیری
نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد ژل کلرهگزیدین2/0 درصد می تواند روند ترمیم ساکت دندان را تسریع کند و نسبت به ژل بتادین در ترمیم ساکت دندانی برتری دارد.
تقدیر و تشکر
از همکاری خانم دکتر آسیه صدرپور و خانم دکتر مریم هجرتی قدردانی می گردد. منبع مالی پشتیبانی کننده تحقیق که برگرفته از پایان نامه شماره 414 است، دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
می باشد.