Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Gilan University of Medical Sciences, Rasht, Iran
2 Asistant Professor, Dept of Endodontics, School of Dentistry, Gilan University of Medical Sciences, Rasht, Iran
3 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Gilan University of Medical Sciences, Rasht, Iran
4 Dentist
Abstract
Keywords
مقدمه
تحلیل ریشه دارای دو نوع خارجی و داخلی میباشد. تحلیل خارجی ریشه میتواند در اثر حرکات ارتودنسی پیچیده، ترومای دندانی، ترنسپلنت، عفونت پالپ، سفید کردن دندان، درمانهای پریودنتال، فشار رویش کانینها روی اینسایزورهای طرفی و یا همراه دندانهای نهفته و ضایعات استخوانی رخ دهد.(2و1)
تشخیص تحلیل اولیه ریشه برای مشخص نمودن دندانهایی که در خطر تحلیل شدید هستند حائز اهمیت میباشد. اما رادیوگرافیهای معمولی به اندازه کافی حساس نیستند تا بتوانند آن را به خوبی نشان دهد. Laux و همکارانش با بررسی همزمان رادیولوژیک و هیستولوژیک 104 دندان که ضایعه آپیکال داشتند متوجه شدند که فقط در 7 درصد موارد نتایج رادیوگرافی توانسته بود تحلیل ریشه را نشان دهد.(3)
در مـطالعه Levander و هـمکاران در مورد تـشخیص
اولیه تحلیل آپیکال ریشه، 44 تصویر رادیوگرافی معمولی و دیجیتال از پره مولر فک پایین مورد مقایسه قرار گرفتند و هیچ تفاوت قابل توجهی بین دو روش رادیوگرافی در تشخیص حفره دیده نشد ولی حساسیت به طور قابل توجهی در هر کدام از تکنیکها بر اساس اندازه حفره افزایش یافت. به طوری که حساسیت تشخیصی متد دیجیتال از 27 درصد به 75 درصد و متد معمولی از 29 درصد به 83 درصد افزایش یافت.(4)
Borg و همکارانش کیفیت تصاویر تهیه شده با Charge Coupled Device (CCD)، Photo Stimulable Phosphor (PSP) و فیلم معمولی را مورد ارزیابی قرار دادند و متوجه شدند که تصاویر PSP دارای رتبه کیفیت تصویری بالاتر در دامنه اکسپوژر وسیعتر میباشد. در حالی که Solid-stateها در رده پایینتری بوده و دامنه اکسپوژر کمتری داشتند.(5)
Westphalen و هـمـکـاران بــه مـقایسـه متـدهـای
تصویربرداری دیجیتال و معمولی برای تعیین تحلیل خارجی شبیهسازی شده ریشه پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که تعداد حفرههای مشاهده شده به وسیله مشاهدهگران در متد دیجیتال و به ویژه در مورد حفرههای کوچک و متوسط به طور قابل توجهی بهتر و بیشتر بود. ضمناً تعداد حفرههای متوسط مشاهده شده بیشتر از حفرههای کوچک برای هر دو متد تصویربرداری بود. نتایج اختلاف قابل توجهی را در تعداد حفرههای مشاهده شده به وسیله اندودونتیست و دندانپزشک عمومی با دو تکنیک تصویربرداری نشان داد اما این مساله در مورد رادیولوژیست صادق نبود.(6)
Borg و همکاران حفراتی با قطر mm2/1 و عمق 6/0 تا mm9/0 تهیه کردند و رادیوگرافیهایی را با زاویه صفر درجه بررسی نمودند و تفاوت قابل ملاحظهای بین دو تکنیک نیافتند. در آن تحقیق مشاهدهگران میتوانستند دانسیته و روشنی تصویر را تغییر دهند.(7)
Digital Subtraction (تفریق دیجیتالی) به طور قابل توجهی در تشخیص و تعیین گستره تحلیل ریشه شبیهسازی شده موثربود.(8) محققان دیگریبیان کردند که متد تشخیصی نظیر رادیوگرافی دیجیتال و تصویربرداری تفریقی دیجیتال تا حدی در تشخیص تحلیل خارجی ریشه به ویژه وقتی که ضایعه در سطح باکال یا لینگوال ریشه است، موثر میباشد.(9)
برخی از محققین از سیستم (TACT)Tuned_Aperture_Computed_Tomography با نرمافزاری که به آنها اجازه میداد تصاویر برشی تهیه کنند جهت تشخیص تحلیل خارجی ریشه استفاده نمودند. آنها دریافتند که این تکنیک از تکنیک کانونشنال بهتر میباشد. با تکنیک TACT 60% ضایعات کوچک با تحلیل خارجی ریشه تشخیص داده میشود اما ضایعات کوچکتر (mm5/0 و mm25/0) به ندرت قابل تشخیص هستند، ضمناً دوز اشعه کمتری هم به بیمار میرسد.(9)
در بررسی توانایی توموگرافی در ارزیابی تحلیل توسط da Silveria و همکاران، CT توانست در مجموع 3/89% موارد تحلیل ریشه را که شامل 7/72% دیفکتهای آپیکال، 7/97% دیفکتهای میانی ریشه و 7/97% دیفکتهای سرویکال ریشه میباشد را تشخیص دهد. نتیجه این تحقیق نشان داد که CT در تشخیص تحلیل بسیار موثرتر ولی میزان دوز اشعه دریافتی بیمار بیشتر بود و زمانی استفاده میشود که لازم و ضروری باشد.(10)
در بررسی مقایسهای تشخیص تحلیل مصنوعی و خارجی ریشه با استفاده از رادیوگرافی کانونشنال، CCD و PSP، زمانی که سه تصویر با زوایای مختلف در کنار همدیگر قرار گرفتندمیزان تشخیص مشاهدهگران افزایش یافت. و با تغییر زاویه عمودی میزان تشخیص صحیح بیشتری نسبت به شیفت مزیال و دیستال وجود داشت.
حفرات ناحیه آپیکال کمترین میزان تشخیص را داشتند و حفرات باکال نیز کمتر از حفرات پروگزیمال تشخیص داده میشدند و بیشترین حفراتی که تشخیص داده شدند حفرات پروگزیمال و سرویکال بودند. دقت تشخیص ارتباط مستقیمی با اندازه حفرات داشت به طوری که حفرات کوچک تنها در 8/12% موارد قابل تشخیص بودند. براساس این تحقیق تصاویر CCD و کانونشنال دارای کیفیتی مشابه و بالاتر از کیفیت PSP جهت تشخیص تحلیل ریشه بودند. این نتایج شاید به علت رزولوشن پایین PSP، مکانیسم اسکن، کیفیت فسفرپلیت و محدودیت نرم افزاری باشد.(11)
نکته قابل توجه اینکه در مطالعاتی که از تصاویر دیجیتالی برای تشخیص تحلیل ریشه استفاده میشد تنها از گیرنده تصویری CCD استفاده شده بود در حالی که در مطالعه حاضر گیرنده CMOS بکار گرفته شده است. ضمناً با توجه به ماهیت تحلیل، شبیهسازی آن به فرم حفره میتواند در تعمیم یافتههای آن به نوع طبیعی اشکال ایجاد نماید، لذا در این تحقیق از هر دو نوع تحلیل ریشه، اسیدی که شاید شبیهتر به فرم حقیقی باشد و نوع فرزی استفاده شد.
مواد و روش ها
این مطالعه آزمایشگاهی بر روی دو نوع تحلیل ریشه بازسازی شده صورت پذیرفت. در گروه اول 12 دندان پره مولر سالم که صرفاً جهت درمان ارتودنسی کشیده شده بودند،انتخاب شدند.ابتدا با فرز بر روی سطح تاج دندانها خراش ایجاد شد و سپس برای غوطه ور کردن آسان دندانها در داخل محلول، سیم ارتودنسی شماره هشت به کمک کامپوزیت به هر دندان فیکس شد.
بر روی ریشه هر دندان پنجرهای به ابعاد mm2×2 بر روی یکی از سه سطح باکال، لینگوال ومزیال و در یکی از دو موقعیت یک سوم سرویکالی و یک سوم میانی تعبیه شد و بقیه سطح ریشه دندانها با لاک ناخن پوشیده شد. جهت اطمینان بیشتر از عدم وجود لاک در ناحیه پنجره و نفوذ بهتر اسید سطح پنجره با فرزInverted خراش داده شد.هر دندان توسط موم رز روی صفحات پلاستیکی ثابت شد(تصویر 1) و دستگاهی جهت تثبیت زوایای عمودی و افقی طراحی شد تا دندانها و دتکتورهای رادیوگرافی درون آن قرار داده شوند به نحوی که فاصله و زوایا برای کلیه دندانها و در طی مراحل مختلف ثابت باشد.فاصله تیوب از دندان cm15تعیین شد و در مسیر آن شیشهای به ضخامتcm2 جهت بازسازی بافت نرم قرار داده شد.
تصویر 1 : تصاویر دندانهای آماده جهت انجام تحقیق
بعد از این مرحله تصاویر رادیوگرافی با دوگیرنده فیلم کداک (Kodak,USA)با سرعتEبا شرایط اکسپوژر 66kv)و (0.16 secو گیرنده (Schick, USA) CMOS با شرایط اکسپوژر 57kv)و0.10sec)، در سه زاویه بدون شیفت، با شیفت پانزده درجه مزیالی و دیستالی توسط تیوب رادیوگرافی پلان مکاFinland, Helsink))تهیه شدند (تصویر 2). با هر گیرنده 36 تصویر و در مجموع 72 تصویر رادیوگرافی تهیه شد. سپس دندانها به آرامی از روی موم جدا شده و در محلول پوسیدگی زای مصنوعی حاویPO4-L/mmol2/2و اسیداستیکL/mmol50 باPH 4/4 یکباربه مدت 24 ساعت و بار دوم به مدت 48 ساعت قرار دادهشدند. دندانها از محلول خارج شده و بعد از شستشو با آب کافی و خشک نمودن آنها،با دقت در محل قبلی خود درون موم مانت شدند و رادیوگرافیهامانند مرحله قبلتهیه شدند.تصاویر تهیه شده توسط دو نفر مشاهدهگر یک نفر اندودونتیست و یک نفر رادیولوژیست مجرب برای وجود یا عدم وجود تحلیل ریشه با ذکر موقعیت آن بر روی یک کامپیوتر و یک نگاتوسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. تصاویراز زوایای متفاوت یک دندان در کنار یکدیگر و با آگاهی دادن از نوع زاویه به مشاهدهگران عرضه شد.
تصویر 2 :نحوه تنظیم تیوب با و بدون زاویه
در گروه دوم، مطالعه با ایجادیک حفره کوچک (به قطر 1 میلیمتر و عمق 5/0 میلیمتر) و یک حفره بزرگ (به قطر 2 میلیمتر و عمق 1 میلیمتر) توسط فرزفیشور در شش حالت تکرار گردید و تصاویر به همان فرم قبلی تهیه و توسط دو مشاهدهگر قبلی خوانده شدند.
فیلمها در پروسسورPeri Poro (USA)، با داروی ظهور و ثبوت (Champion, Germany)و در شرایط یکسان (زمانی که دارو تازه تعویض شده بود) ظاهر شدند. در نهایت تصاویر CMOSبه فایلهایی با فرمت JPEG تبدیل شدند.استفاده از ذرهبین در مورد تصاویر رادیوگرافی ونرمافزار Zooming برای تصاویرCMOS، برای دو مشاهدهگر به دلخواه آنها آزاد بود. در تمامی مراحل عملکننده،عوامل،دستگاهها و محل تهیه رادیوگرافیها ثابت بودند.
به این ترتیب 432 تصویر به دست آمده توسط یک نفر اندودونتیست و یک نفر رادیولوژیست مجرب برای وجود یا عدم وجود تحلیل ریشهبا ذکر موقعیت آن بر روی یک کامپیوتر و یک نگاتوسکوپ مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت و توافق بین آنها ملاک عمل قرار گرفت.
پاسخ ها بدین گونه بررسی شدند:
مثبت حقیقی:تشخیص صحیح تحلیل ریشهدر یک ناحیه،منفی حقیقی:تشخیص صحیح عدم وجود تحلیل ریشهدر یک ناحیه،مثبت کاذب: تشخیص اشتباه تحلیل ریشهدر ناحیهای که تحلیل ایجاد نشده ومنفی کاذب: عدم تشخیص تحلیل ریشه در ناحیهای که تحلیل ایجاد شده است.
اطلاعات در نرمافزارSPSSبا ویرایش 16 جمعآوری شدند و درصد تشخیص صحیح توسط مشاهدهگرها براساس میزان تحلیل ریشه و موقعیت آن در هر یک از متدهای فوق بررسی شد. دادهها با استفاده از آزمون مجذور کای و مک نیمار در سطح معنی داری مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها
در این مطالعه آزمایشگاهی بعد از ایجاد حفرات اسیدی و فرزی از هر دندان با دو تکنیک رادیو گرافی و در هر تکنیک با 3 سه زاویه (ارتو،مزیال و دیستال)تصویر تهیه شد و این تصاویر هر کدام توسط دو مشاهدهگر مستقل (یک نفر اندودنتیست و یک نفر رادیولوژیست) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقایسه درصد تشخیص صحیح توسط مشاهدهگرها در هر یک از متدهای فوق با استفاده از آزمونمجذور کایو با سطح معنیداری 05/0P< صورت پذیرفت. در مجموع 4 حفره (12 عدد در هر گروه)، بزرگ و کوچک فرزی و بزرگ و کوچک اسیدی در این مطالعه ایجاد و بررسی شد.
1- مقایسه مشاهدهگران
در حفرات اسیدی میزان تشخیص صحیح اندودنتیست 2/6% و میزان تشخیص صحیح رادیولوژیست 9/13% بود که درمجموع اختلاف آماری قابل توجهی را نشان ندادند(31/0P=).
در حفرات فرزی میزان تشخیص صحیح اندودنتیست8/95% و رادیولوژیست 8/93% بود که باز هم اختلاف آماری نداشتند (42/0=P).
لذا در انجام مقایسههای انجام شده در این مطالعه از مجموع اطلاعات دو مشاهدهگراستفاده شده است
2- مقایسه تکنیکهای مختلف
در مقایسه بینرادیوگرافیهای دیجیتال(CMOS) با رادیوگرافیهای کانونشنال نتایج به شرح جداول 1 تا 4 به دست آمد.
در مجموع در تشخیص تحلیل ریشه اسیدی اختلاف تکنیک دیجیتال و معمولی قابل توجه بود.در حالی که در مورد حفرات ایجاد شده با فرز این اختلاف معنیدارنبود.
3- تشخیص صحیح تحلیل خارجی ریشه بر اساس نوع حفره
با توجه به جدول 1 در مجموع 288 نمونه فیلم و CMOSمیزان تشخیص صحیح تحلیل در حفرات اسیدی 29 مورد (1/10 درصد) بوده و در حفرات فرزی 273 مورد (8/94 درصد) بوده است که این اختلاف معنیدار بود (001/0P<). همچنین در حفرات اسیدی درصد موارد صحیح CMOS بیشتر از فیلم بود (003/0P=).
4- مقایسه موقعیت عمودی وجود تحلیل
محل وجود تحلیل در دو بعد مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت: یکی از نظر محل عمودی تحلیل(میانی و سرویکال ریشه) و دیگری از نظر محل افقی تحلیل(ارتو و پروگزیمال)
در مجموع در تشخیص صحیح تحلیل اسیدی بین دو موقعیت سرویکالو میانی اختلاف معنیداریوجود نداشت،در حالی که در مورد حفرات ایجاد شده با فرز این اختلاف معنیدار بود و حفرات ناحیه میانی بهترقابلتشخیص بودند(جدول 2).
در متد تصویربرداری با CMOSتشخیص حفرات اسیدی در ناحیه سرویکالاز میانی بهتر بوده است. در هردومتد تصویربرداری تشخیص صحیح حفرات ایجاد شده با فرز در ناحیه میانی ریشه بهتر از ناحیه سرویکالبوده است(جدول 3).
5-مقایسه اندازه حفره
در بررسی مقایسهای بین میزان تشخیص صحیح تحلیل بین حفرات اسیدی بزرگ و کوچک تفاوت وجود نداشت (32/0P=)اما در حفره فرزی بین آنها تفاوت قابل توجه مشاهده شد و حفرات بزرگ بهتر تشخیص داده شدند(001/0P<).
در مجموع در تشخیص صحیح تحلیل خارجی ریشه بین حفرات اسیدی کوچک و بزرگ با دو متد تصویربرداری تفاوت قابل توجهی وجود نداشت.در هردو تکنیک رادیوگرافی حفرات بزرگ فرزی از حفرات کوچک فرزی قابل تشخیصتر بودندواین تفاوت قابل توجه بود(جدول 4).
6- مقایسه موقعیت افقی تحلیل
جدول 1 : مقایسه دو متد تصویربرداری در تشخیص صحیح تحلیل ریشه در حفرات شبیه سازی شده با اسید وفرز
نوع حفره |
تعداد کل موارد |
CMOS |
فیلم |
آزمون |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
|||
اسیدی |
144 |
(3/15) 22 |
(9/4) 7 |
003/0P= |
فرزی |
144 |
(83/95) 138 |
(75/93) 135 |
426/0P= |
جدول 2: مقایسه میزان تشخیص صحیح تحلیل در حفرات شبیه سازی شده با اسید و فرز بر اساس موقعیت عمودی تحلیل ریشه
نوع حفره |
تعداد کل موارد |
سرویکال |
میانی |
آزمون |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
|||
اسیدی |
144 |
(5/12) 18 |
(6/7) 11 |
17/0=P |
فرزی |
144 |
(6/89) 129 |
(100) 144 |
001/0>P |
جدول 3: مقایسه میزان تشخیص صحیح تحلیل در حفرات شبیه سازی شده با اسید و فرز بر اساس موقعیت عمودی تحلیل به تفکیک دو متد تصویربرداری
نوع حفره |
متد تصویربرداری |
تعداد کل موارد |
ناحیه سرویکال |
ناحیه میانی |
آزمون آماری |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
||||
حفره اسیدی |
فیلم |
72 |
(78/2) 2 |
(94/6) 5 |
24/0=P |
CMOS |
72 |
(22/22) 16 |
(33/8) 6 |
021/0=P |
|
حفره فرزی |
فیلم |
72 |
(5/87) 63 |
(0/100) 72 |
002/0P= |
CMOS |
72 |
(67/91) 66 |
(0/100) 72 |
012/0P= |
جدول 4: مقایسه میزان تشخیص صحیح تحلیل در حفرات کوچک و بزرگ اسیدی وفرزی به تفکیک نوع متد تصویربرداری
نوع حفره |
متد تصویربرداری |
تعداد کل موارد |
حفره کوچک |
حفره بزرگ |
آزمون آماری |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(درصد) تعداد موارد صحیح |
||||
حفره اسیدی |
فیلم |
72 |
(94/6) 5 |
(78/2) 2 |
245/0=P |
CMOS |
72 |
(72/9) 7 |
(83/20) 15 |
064/0=P |
|
حفره فرزی |
فیلم |
72 |
(5/87) 63 |
(0/100) 72 |
002/0=P |
CMOS |
72 |
(7/91) 66 |
(0/100) 72 |
012/0=P |
جدول 5 : مقایسه میزان تشخیص صحیح تحلیل در حفرات شبیه سازی شده اسیدی و فرزی بر اساس موقعیت افقی تحلیل
نوع حفره |
|
ارتو |
پروگزیمال |
آزمون آماری |
حفره اسیدی |
تعداد کل |
192 |
96 |
001/0P< |
|
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(56/1) 3 |
(1/27) 26 |
|
حفره فرزی |
تعداد کل |
192 |
48 |
001/0>P |
|
(درصد) تعداد موارد صحیح |
(18/92) 177 |
(0/100) 48 |
|
در حفرات اسیدی و فرزی تشخیص صحیح حفرات در ناحیه پروگزیمال نسبت به حفرات ارتو به طور معنیداری بیشتر بوده است ودر حفرات فرزی برعکس (جدول 5).
7- مقایسه تحلیل در موقعیت افقی در تکنیکهای مختلف رادیوگرافی
در رادیوگرافی معمولی 9/4 درصد بود به طوری که 6/14% از حفرات اسیدی پروگزیمال (7 مورداز 48 مورد) درست تشخیص داده شدندوهیچ درصدی از 96 حفره ارتودرست تشخیص داده نشدند.
تشخیص صحیح حفرات اسیدی درCMOS3/15% بود به طوری که 6/39% از حفرات اسیدی پروگزیمال (19 مورد از 48 مورد) و1/3% حفراتارتو (3 مورد از 96 مورد) درست تشخیص داده شدند.
اما در مجموع در هر دو تکنیکاختلاف قابل توجهی بین تشخیصهای صحیح حفرات اسیدی ناحیه پروگزیمال و ارتو مشاهده شد(001/0>P).
تشخیص صحیح حفرات فرزی در رادیوگرافی معمولی 8/93 درصد بود به طوری که100% حفرات ناحیه پروگزیمال یعنی 48 مورد و6/90 درصد حفرات ارتو(87 مورد) درست تشخیص داده شدند.
تشخیص صحیح حفرات فرزی در CMOS 8/95% بود به طوری که100% حفرات ناحیه پروگزیمال و 8/93 درصد حفرات ارتو(90 مورد) درست تشخیص داده شدند.
میزان تشخیص صحیح حفرات فرزی در سطح پروگزیمال در رادیوگرافی معمولی نسبت به سطح ارتو به صورت قابل توجهی بهتر بود(03/0P=) در حالیکه این اختلاف در مورد تکنیک CMOS از نظر آماری قابل توجه نبود(07/0P=).
8-مقایسه جوابهای کاذب (جدول 6)
بحث
در مطالعات کلینیکی فاکتورهای متعددی در تشخیص تحلیل ریشه تاثیرگذار هستند که میتوان به زاویه اشعه، زمان اکسپوژر، حساسیت گیرندههای تصویری، زمان پروسسینگ، شرایط مشاهده تصاویر، موقعیت و محل تحلیل ریشه و موقعیت کلینیکی دندان اشاره نمود.
با تمام این پیچیدگیها در بسیاری از بیماران در صورت تشخیص اولیه و حذف عامل تحریکی، سطح ریشه ترمیم میشود و هر چقدر درمان زودتر شروع شود، تحلیل ریشه در طولانی مدت از شدت کمتری برخوردار خواهد بود.
نتایج به دست آمـده در این تحقیق به گـونهای بود که
تفاوت معنیداری بین دو مشاهدهگر نبود و لذااطلاعاتبه دست آمده از دو مشاهدهگر به صورت جداگانه مورد ارزیابی قرار نگرفت و به عنوان یک نفر در نظر گرفته شد.
نکته قابل توجه این بود که زمانی که حفرات از حالت حفرات مکانیکی (شبیه سازی شده با فرز) به حفرات شیمیایی (شبیه سازی شده با اسید) تبدیل میشد اهمیت نوع تکنیک برجستهتربود به طوری که تکنیک دیجیتال در تشخیص کمک کنندهتر گردید. در تحلیل ریشه فرزی بیتردید به دلیل لبههای تیز وواضححفره و وجود هوا در آن در مقایسه با نوع بیولوژیک که حالت پخش دارد و با بافت بیولوژیکی پر شده، تشخیص آسانتر خواهد شد.(12) این نتیجه در مطالعه ما نیز بدون در نظر گرفتن نوع تکنیک و یا اندازه حفره و یا موقعیت عمودی آن ملموس بود.بدین معنی که میزان تشخیص صحیح در حفرات فرزی 8/94 درصد بود، در حالیکه در حفرات اسیدی که به حفرات واقعی شباهت بیشتری داشتند تنها 1/10 درصد بوده که این تفاوت کاملاً معنیدار بود.
جدول 6 : مقایسه جوابهای کاذب در حفرات اسیدی و فرزی به تفکیک نوع رادیوگرافی
نوع حفره |
متد تصویر برداری |
منفی کاذب |
مثبت کاذب |
(درصد) تعداد |
(درصد) تعداد |
||
حفره اسیدی |
فیلم |
(6/89) 129 |
(6/5) 8 |
CMOS |
(6/80) 116 |
(2/4) 6 |
|
حفره فرزی |
فیلم |
(2/6) 9 |
(0) 0 |
CMOS |
(2/4) 6 |
(0) 0 |
در حفرات اسیدی که شباهت بیشتری به واقعیت دارد میزان تشخیص صحیح در رادیوگرافی دیجیتال (CMOS) نسبت به رادیوگرافی معمولی بهتر و معنیدار بود. در حفرات ایجاد شده با فرز مقایسه میزان تشخیص صحیح تحلیل در رادیوگرافی دیجیتال (CMOS) با رادیوگرافی معمولی معنیدار نبود.
در مورد حفرههای فرزی نتایج تحقیق ما مشابه تحقیقLevanderو همکاران بود.قابل توجه این که سیستم دیجیتال مورد استفاده در تحقیق آنها Sens-A-Rayبود.(4)
در مطالعه Borg و همکاراننیز تفاوتی بین PSPوCCD (نوع دیجیتال) با رادیوگرافی کانونشنال در تعیین تحلیل ریشهمشابه سازی شده وجود نداشت.(7)
در حالیکه Westphalen و همکاران(6)نشان دادند که رادیوگرافی دیجیتال بر رادیوگرافی معمولی ارجح است و دریافتند که این اختلاف میتواند ناشی از امکان بزرگنمایی تصاویر دیجیتال باشد.
درمطالعه Kamburoğlu و همکاران فیلم Kodak Insight و CCD با رزولوشن بالا (Sopix) در تشخیص تحلیل ریشه مشابه اما از PSPOrex digident بهتر بودند.در مطالعه ایشان از ابزار تشدیدسایهها(Enhancement) استفاده نشد.این نتایج میتواند ناشی از رزولوشن پایین PSP ،مکانیسم اسکن، کیفیت صفحه فسفری و نسبت سیگنال به نویز ضعیف و محدودیت نرمافزاریباشد.(11)
براساس یکی از تحقیقات انجام شده رادیوگرافی کانونشنال درتشخیص تحلیل ریشه 9/51% موارد نتیجه منفی کاذب و در 3/15% موارد مثبت کاذب داشته است.(9) در تحقیق ما نیز در تصاویر کانونشنال در حفرات ایجاد شده با اسید، میزان منفی کاذب 6/89% و مثبت کاذب 6/5% بود در حالی که این مقادیر در تصاویر CMOSبه ترتیب 6/80% و2/4% گزارش شد. همچنین در حفرات ایجاد شده با فرز میزان منفی کاذب در رادیوگرافی کانونشنال 2/6%و درتصاویرCMOS2/4% بود و مثبت کاذب در هر دو مورد صفر بود.
براساس موقعیت تحلیل ریشه،میزان تشخیص صحیح حفرات اسیدی تفاوتی را بین ناحیه میانی و گردنی ریشه نشان نداد، به عبارتی این تحلیلها به علت اینکه پخش هستند ذاتاً تشخیص را دشوار میسازند و حتی تفاوت قطر ناحیه میانی و گردنی چندان تاثیرگذار نبود. در حالی که حفرات مکانیکی،در قطر کمتر ناحیه میانی بهتر تشخیص داده شدند. ضمناً بر اساس نتایج این تحقیق، اگرچه در تکنیک دیجیتال تفاوت در میزان تشخیص صحیح بر اساس موقعیت میانی یا گردنی ریشهدر حفرات اسیدی معنیدار بود، اما این تغییر بر اساس موقعیت قرارگیری تحلیل در بعد عمودی قابل توجیه نیست.
اما در حفرات فرزی،حفرات موجود در ناحیه میانی در هر دو متد تصویربرداری بهتر مشاهده شدند.به عبارتی ضخامت کمتر ناحیه میانی سبب میشود که لبههای تیز و مشخص حفرات فرزی بهتر تشخیص داده شوند. ضمناً سوپرایمپوز شدن سایه حفرات بر روی پالپ چمبر و یا ناحیه گشاد کانال میتواند عامل تشخیص ضعیفترتحلیل ناحیه سرویکال باشد.
در مـجموع مشابه بسیاری از مطالعات دیگر(13-11و7و6)
حفرات فرزی با اندازه بزرگتر بهتر قابل مشاهده بودند و متاثر از نوع تکنیک کاربردی نبودند.
در تحقیق ما، هم حفرات ایجاد شده با فرز و هم حفرات ایجاد شده با اسید در ناحیه پروگزیمال (چه گردنی و چه میانی) نسبت به نواحی باکال و لینگوال به صورت معنیداری راحتتر تشخیص داده شدند. که این مساله میتواند به علتسوپرایمپوز شدن حفرات باکال و لینگوال بر روی کانال ریشه باشد که موجب کاهش توانایی تشخیص شده است.
درمطالعهای مشابه حفرات در ناحیه پروگزیمال (چه گردنی و چه میانی) راحتتر تشخیص داده شدند. در آن تحقیق نواحی باکال وپروگزیمال آپیکال مشکلترین نواحی تشخیص تحلیل را داشتند.(11)
بر اساس تحقیق ما در حفرات ایجاد شده با فرز میزان تشخیص صحیحدر حفرات بزرگ نسبت به حفرات کوچک به صورت معنیداریبهتر بود. ولی در حفرات ایجاد شده با اسید میزان تشخیص صحیح تحلیل ریشه بین حفرات کوچک و بزرگ اسیدی معنیدار نبود که این مساله شاید به علت آن باشد که قرار دادن دندانها برای 24 ساعت دوم در داخل اسید با وجود آنکه PHاسید نیز کاهش یافته بود نتوانستهبود دکلسیفیکاسیون موثری را با ایجاد عمق نفوذ بیشتر ایجاد نماید.در مجموع مـشاهدهگران تغییرات زاویه افـقی را در بـهبود تشخیص
موثر دانستند و همانند مطالعات دیگر(14و11) پیشنهاد میشود که اینگونه بررسیها در سه زاویه مختلف صورت پذیرد.
از جمله مـحدودیتها و اشکالاتـی که در این تحقیق
میتوان بدان اشاره نمود عدم شبیه سازی بافت سخت اطراف دندان به علت تعداد زیاد رادیوگرافیها وعدم همخوانی کامل دندانهای به کار رفته در ساکتهای فک پایین جسد میباشد.
نتیجه گیری
بر اساس نتایج اینتحقیق سنسورهای دیجیتال از تصاویر کانونشنال در تشخیص تحلیل ریشه کمک کنندهتر بوده و متغیرهایی نظیر اندازه و شکل حفره، موقعیت و سطوح تحلیل در قدرت تشخیص مشاهدهگرها موثر هستند.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان به دلیل تصویب و حمایت مالی از این طرح پژوهشی سپاسگزاری مینمایند.ضمناًاز سرکار خانم زهرا عطرکار روشن به خاطرهمکاری ایشان در بررسی آماری تقدیر میگردد.