Document Type : original article
Authors
1 Professor, Dept of Endodontics, School of dentistry, Isfahan University of Medical Sciences & Head of Professor Torabinegad Research Center, Isfahan, Iran
2 Associate Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Pathology, School of dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
3 Postgraduate Student of Endodontics, School of dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
4 Assistant Professor, Dept of Immunology, School of Medical, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
پالپ دندان، بافت همبند بسیار پویائی است که به تحریکات خارجی به صورتهای متفاوتی پاسخ
می دهد.(1) نقش سلولهای موجود در پالپ و گردش خون بسیار بااهمیت است. سلولهای T، حدود 70-60 درصد لنفوسیتهای گردش خون را تشکیل میدهند که به زیرگروه های +CD4و +8CD تقسیم میشوند. سلولهای TCD4+، تحت عنوان T-helper و سلولهای T CD8+، تحت عنوانc T-cytotoxic نامیده شدهاند.(2) اخیراً زیرگروه جدیدی از سلولهای CD4+T کشف شدهاند، که بسیاری ازنارساییها و تناقضات مربوط به مدل Th1/Th2 را برطرف میسازد و با توجه به سایتوکین التهابی ویژه آن به نام IL17، از آن تحت عنوان Th17 یاد میشود. در مورد عملکرد آن که حفاظتی است یا تخریبی هنوز ابهاماتی وجود دارد. با این همه بسیاری از مطالعات، اثر تخریبی و زیانبار Th17 و خصوصاً IL17 را در بیماریهای خود ایمنی التهابی آشکار ساخته اند.(3) عملکرد اصلی IL17 تقویت پاسخ ایمنی با تحریک و ترشح کموکینها و سایتوکینها و مارکرهای سطح سلولی است. این اینترلوکین در آغاز و ماندگاری پاسخ ایمنی نقش محوری دارد. عامل رشدی تغییر شکل دهنده (TGFβ)β و IL6 برای آغاز عملکرد IL17 ضروری است، در حالی که IL23 باعث افزایش عملکرد IL17 میشود.(4)
سلولهای Th17، سلولهای T.helper جدیدی هستند که اخیراً شناخته شدهاند و ارتباط نزدیکی با Th1 در بافتهای بیمار دارند که ممکن است مستقیماً از سلولهای T Naïve یا Native و CD4+ مشتق شده باشند.(7-5) Th17 تولید و تمایز IL17را به عهده دارد. البته تمایز IL17 میتواند از طریق IL23 هم انجام شود که این IL23 میتواند تولید IL17 توسط Th1 را نیز تحریک کند. درضمن IL17 یک سایتوکین مرتبط با بیماریهای خود ایمنی و التهابی مثل آرتریت روماتوئید و لوپوس میباشد.(8)
بیش از 20 سال پیش در سال 1989، دو دانشمند به نامهای Mosmann و Coffman گزارش کردند که زیرگروههای خاصی از سلولهای CD4+ بر مبنای ترشح سایتوکین و عملکردشان وجود دارد.(9) مدل Th1-Th2 یک پایه ساده و مفید برای درک مکانیزمهای ایمنی در برابر عفونتها ارائه میکند و تلاش دارد که نقش سلولهای T را در پاتولوژی بیماریهای اتوایمیون توضیح دهد.(10) اخیراً شناسایی زیرگروههای جدید سلول T helper باعث دگرگونی دیدگاه قدیمی در رابطه با Th1-Th2 شده است و به توضیح روند بسیاری از بیماریها و اختلالات در مدلهای آزمایشگاهی و بالینی کمک زیادی کرده است.
تولید IL17 تقریباً منحصر به T.cellهای فعال شدهای است که نام آنها Th17 میباشد و مجزا از Th1 و Th2 است.(11و5) سلولهای Th17 در پاتوژنز بیماریهای اتوایمیون ارگانهای خاص نقش دارند. همچنین در ایمنی علیه عفونت از طریق به کارگیری نوتروفیلها در محل عفونت و فعال کردن ماکروفاژها، نقش ایفا میکنند.(13و12) IL17 اگرچه در ابتدا توسط T.cellها تولید میشود، اما یک سایتوکین پیش التهابی (Proinflammatoy) با قدرت اثر بر سلولهای گوناگون از سیستم ایمنی ذاتی خصوصاً رده گرانولوسیتها نیز میباشد. بنابراین IL17 یک مولکول متصل کننده سیستم ایمنی ذاتی به سیستم ایمنی اکتسابی محسوب میشود.(14و8) باتوجه به مطالب ذکر شده در این مطالعه، به بررسی وجود IL17 در پالپ سالم و علامتدار پرداخته شد که میتواند راهگشای نکاتی از تحقیقات پایه باشد. به علاوه ممکن است با استفاده از نتایج این پژوهش، بتوان نسبت به تسکین، کنترل یا احیاناً درمان دارویی التهابات پالپی، اقدامات موثرتری انجام داد.
مواد و روشها
در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، پالپ دندانهای مولر سوم نهفته جراحی شده از بیماران مراجعه کننده به کلینیک تامین اجتماعی اصفهان به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و پالپ دندانهای مولر یا پرمولر پوسیده بیماران مراجعه کننده به کلینیک حضرت محمد (ص) اصفهان به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند.
معیارهای ورود و خروج نمونهها: تنها دندانهای کاملا سالم، بدون پوسیدگی، بدون علامت و فاقد هرگونه ضایعه پری اپیکال یا پریودونتال در گروه کنترل شرکت داده شدند. همچنین دندانهای گروه آزمایش دارای تاریخچه درد متناوب تیز به محرکهای حرارتی، پاسخ تاخیری دردناک به محرکهای سرما، وجود پوسیدگی اکسپوز شده، عدم وجود ضایعه پریاپیکال و پریودونتال و پاسخ به پالپ تستر الکتریکی (EPT) بودند.
نمونه گیری در این مطالعه به صورت آسان انجام شد. حجم نمونه نیز بر اساس مطالعات قبلی و مشاوره آماری انجام شد (20 نمونه در هر گروه).
نمونههای کنترل مورد نیاز از پالپ دندانهای مولر سوم نهفته افرادی که برای قبل از کشیدن دندانهای گروه آزمایش و گروه کنترل پروندهای برای بیماران تهیه شد که در آن اطلاعاتی شامل مشخصات فردی، تاریخچه پزشکی، تستهای حیاتی و حساسیت به دق و یافتههای رادیوگرافیک ذکر شده بود.
نمونه پرونده مورد استفاده در طرح
نام |
نام خانوادگی |
|||||
سن/ جنس: |
شماره کد دندان |
|||||
تاریخچه پزشکی |
آزمونهای حیاتی پالپ |
تست دق |
یافتههای رادیوگرافیک |
|||
|
سرما -/+/++ |
گرما -/+/++ |
EPT -/+ |
-/+/++ |
طبیعی |
ضخیم شدن PDL |
برای خارج کردن بافت پالپ از دندانهای گروه کنترل و گروه آزمایش، پس از کشیدن دندان، در ابتدا توسط توربین (با فرز کارباید 557 High speed با آب فراوان) دو برش طولی در مقابل هم روی تاج دندان ایجاد شد. این شیارهای طولی روی ریشه یا ریشههای دندان نیز امتداد پیدا میکرد تا بهتر بتوان پالپ را کامل و بدون پارگی در محیط استریل خارج نمود. سپس توسط الواتوری که در شیار ایجاد شده قرار میگرفت و با فشار متعادل، دندان به دو قسمت شکسته میشد و بلافاصله بافت پالپی توسط پنس خارج شده و در ظروف مخصوص شیشهای حاوی فرمالین که شماره پرونده مربوط به هر دندان روی آن ثبت شده بود گذاشته میشد. همه این نمونهها در مدت کمتر از 24 ساعت، جهت آماده سازی بافتی به آزمایشگاه فرستاده میشدند. در این تحقیق، جهت بررسی وجود IL17 در پالپ دندانهای طبیعی و علامتدار، از تکنیک ایمونوهیستوشیمی استفاده گردید.
تکنیک ایمونوهیستوشیمی به منظور تشخیص وجود آنتی ژنهای خاص در بافتهای مورد مطالعه کاربرد دارد و اساس آن نشان دادن واکنش آنتی بادی علیه آنتی ژنهای ویژه به کمک مواد رنگی است. در این مطالعه از تکنیک ایمونوهیستوشیمی Biotin- streptavidin Novolink polymer Detection system به علت حساسیت و دقت بالای آن نسبت به سایر روشها استفاده شد.
آنتی بادیهای پلی کلونال Rabbit علیه IL17 انسانی اولیه در رقت 100/1 به عنوان آنتی بادی اولیه استفاده شد. برشها تهیه شده و با استفاده از کیت Biotin- streptavidin Novolink polymer Detection system. مطابق با دستور کارخانه سازنده رنگآمیزی شدند.
روی لام شارژ شده با پلی الایزین از بلوک مورد نظر مقاطعی به ضخامت 4-3 میکرون روی لام شارژ شده با پلی الایزین تهیه شد. سپس لامها به مدت40 دقیقه در فور 60-58 درجه سانتیگراد قرار داده شد و بعد از آن، در سه تغییر گزیلول هر یک به مدت 5 دقیقه قرار داده شد تا پارافین زدایی شوند ((Deparaffinization. جهت آب دهی مجدد (Rehydration) بافتها از الکهای درجه بندی نزولی یعنی از درجه غلظت بیشتر به کمتر به ترتیب 75، 85، 95، 100، 100 و سپس آب مقطر استفاده شد. در مرحله بعد، با استفاده از بافر سیترات با PH=6 و حرارت مایکروویوناسیونال W 700 با دمای c°95 -92 به مدت 20-15 دقیقه عمل بازآوری آنتی ژنی Antigen retrieval)) انجام شد تا ساختمان مولکولی آنتی ژن هایی که در اثر فیکساسیون تغییر شکل یافته بودند توسط حرارت به حالت طبیعی برگردند که البته این عمل با توجه به بروشور آنتی بادی و تجربه کارشناس مربوطه انجام گردید. در مراحل بعدی، ابتدا لامها به مدت 20 دقیقه در دمای اتاق سرد شدند و سپس در آب مقطر شستشو داده شدند. سپس لامها به مدت 5 دقیقه به PBS یا (Phosphate buffer saline) منتقل شدند. سرانجام لامها به مدت 5 دقیقه در محلول بلوکینگ هیدروژن پراکسیداز 3% به منظور غیرفعال کردن پراکسیداز درون زا و بعد از آن به مدت 5 دقیقه در آب مقطر و سپس 5 دقیقه در PBS قرار داده شدند. در مرحله بعد، لامها در محلول Protein Block NoVo castra ساخت کشور آلمان به مدت 5 دقیقه غوطهور گردیدند. بدون شستشوی لامها فقط محلول Blocking روی آنها تخلیه شده و سپس جهت بررسی حضور سایتوکین IL17 به مدت یک ساعت در محلول .IL17 monoclonal antibody clone TCLL-181110-1Santa Cruze (ساخت کشور آمریکا) که آنتی بادی اولیه بود، قرار گرفتند تا آنتی بادی به آنتی ژن مورد نظر متصل شود. لامها با آنتی بادی اولیه IL17 به مدت یک ساعت و غلظت 50/1 انکوبه شدند که زمان و غلظت آنتی بادی و دما با توجه به بروشور مربوطه انتخاب گردید. بعد از شستشوی لامها با PBS به مدت 5 دقیقه، اسلایدها در Post primary Block (RE 7111) برای 30 دقیقه انکوبه شدند. سپس لامها به مدت 30 دقیقه در Novolink Polymer (RE 7112) انکوبه شدند. قبل و بعد از انکوباسیون اسلایدها به مدت 5 دقیقه در PBS شستشو داده شدند.
به یک میلی لیتر از بافر Novolink DAB Substrate (RE 7143)، 50 میکرولیتر کروموژن DAB اضافه شد تا محلول DAB به دست آید که پایداری آن حداکثر 6 ساعت است. سپس لامها به مدت 5 دقیقه با محلول DAB ساخته شده انکوبه شدند و بعد از آن، جهت رنگآمیزی زمینه در هماتوکسلین مایر (RE 7107) برای 5 دقیقه قرار داده شد. پس از آن، شستشو داده شده خشک شدند و شفاف سازی در گزیلول صورت گرفت و نهایتاً لامها مانت گردیدند. محلول Novolink polymer در مقایسه با روش بیوتین استرپتو آویدین، جایگاههای بیشتری برای واکنش دارد و باعث بروز افزایش دقت و حساسیت میگردد. نهایتاً اگر آنتی ژن مورد نظر در بافت وجود داشته باشد به رنگ قهوهای مشاهده میشود.
برای کنترل آزمایشهای انجام شده، از شاهدهای کنترل مثبت و منفی استفاده شد. شاهد مثبت، نمونه مثبت تیپیک و شاهد منفی، نمونه منفی تیپیک رنگ شده بودند.
بررسی و ارزیابی نمونههای های مورد مطالعه با میکروسکوپ نوری Olympus ساخت ژاپن با بزرگنمایی 100 و 400 برابر انجام شد. به این صورت که ابتدا کیفیت رنگآمیزی هماتوکسیلین ائوزین (H&E) نمونهها توسط آسیب شناس تائید گردیده و سپس لامها باتکنیک ایمونوهیستوشیمی رنگآمیزی گردیدند و توسط متخصص آسیب شناس دهان، فک و صورت مورد ارزیابی قرارگرفت. رنگپذیری سلولها در کلیه نمونهها شامل هسته و سیتوپلاسم سلولها بود. ضمن اینکه فقط هستههایی رنگپذیری شان مثبت تلقی شد که رنگپذیری واضحی داشتند. نتایج شمارش سلولی برای هر نشانگر به شکلی کمی و به صورت (Labeling Index) LI بیان شد و برای هر یک از نمونهها Staining Intensity Distribution (SID) تعریف شد.
مجاورات نمونه مشخص شد، به طوری که نمونه در مرکز یک فاصله از بافت اطراف قرار گرفت. نواحی که در معرض شمارش سلول بودند مشخص شدند. مشاهده لامها زیر میکروسکوپ نوری با بزرگنمایی 100 و 400 برابر توسط پاتولوژیست دهان، فک و صورت به صورت تصادفی در مناطق بصری انجام شد و شمارش سلولها مطابق با طرح ثابت یک سوکور (Single blind) در 5 میدان میکروسکوپی انجام گرفت. سپس تعداد سلولهای Antibody reavctive در هر hpf (Cell/hpf) مورد شمارش قرار گرفتند و درصد متوسط فراوانی سلولهای رنگ گرفته و نیز شدت متوسط سلولهای رنگ گرفته مشخص گردید (تصاویر 1 و 2).
در بررسی نمونهها به روش ایمونوهیستوشیمی میتوان توسط SID Score نتایج کیفی را به صورت کمی براساس زیر مورد آنالیز قرار داد. این معیار عبارت است از حاصل ضرب فراوانی (Distribution) در شدت (Intensity) رنگپذیری سلولهای رنگ گرفته.
برای تعیین فراوانی سلولهای رنگ گرفته، از معیارهای زیر استفاده شد:
- عدم رنگپذیری با عدد صفر (0)
- رنگپذیری کم تر از 25% با عدد یک مثبت (+1)
- بین 25 تا 50 درصد با عدد دو مثبت (+2)
- بین 50 تا 75 درصد با عدد سه مثبت (+3)
- بیش از 75 درصد با عدد چهار مثبت (+4) نشان داده شدند
برای تعیین شدت رنگپذیری سلولهای رنگ گرفته،
- عدم رنگپذیری با عدد صفر (0)
- رنگپذیری کم (Light) با عدد یک مثبت(+1)
- رنگپذیری متوسط (Moderate) با عدد دو مثبت (+2)
- رنگپذیری شدید (High) با عدد سه مثبت(+3)
- رنگپذیری بسیار شدید با عدد چهار مثبت (+4)
بررسی کمی و کیفی رنگپذیری نشانگرهای ایمونوهیستوشیمی مربوط به سایتوکین IL17 که به صورت شاخص SID یا SID Score تعریف شده بودند توسط نرمافزار SPSS با ویرایش 17 و انجام آزمون آماری Mann-Whitney انجام شد. سطح معنیداری 05/0=α در نظر گرفته شد.
یافتهها
بررسی شاخص SID در توزیع فراوانی IL17 در مقایسه بافتهای پالپی علامتدار (353/1 ±40/2) با نمونههای سالم و نرمال (933/0±15/1) اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (002/0P=)
بررسی وجود IL17 در نمونههای پالپی سالم (عقل نهفته) و دندانهای علامتدار نشان داد که SID آنها اختلاف آماری معنیداری با هم دارند (05/0P<) به طوری که در پالپ دندانهای ملتهب علامتدار این میزان بیشتر بود (جدول 1).
جدول 1 : توزیع فراوانی میزان SID در دو گروه مورد پژوهش
|
کل
|
گروه کنترل |
گروه مورد آزمایش |
SID |
||
|
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
||
|
7 |
30% |
6 |
5% |
1 |
0 |
|
9 |
30% |
6 |
15% |
3 |
1 |
|
16 |
35% |
7 |
45% |
9 |
2 |
|
4 |
5% |
1 |
15% |
3 |
3 |
|
3 |
0% |
0 |
15% |
3 |
4 |
|
1 |
0% |
0 |
5% |
1 |
6 |
|
40 |
100% |
20 |
100% |
20 |
کل |
تصویر 1 : نمای میکروسکوپی بروز سایتوکین IL17 در نمونه پالپیت با بزرگنمایی 400 برابر. در این نمونه توزیع فراوانی معادل 2و شدت رنگپذیری3 و در نتیجه شاخص SID معادل 6 بود.
تصویر 2 : نمای میکروسکوپی عدم بروز سایتوکین IL17 در نمونه پالپ نرمال با بزرگنمایی 400 برابر. در این نمونه توزیع فراوانی معادل 0 و شدت رنگپذیری 0 و در نتیجه شاخص SID معادل0 بود.
در جدول 2 میانگین و انحراف معیار SID آمده است. به علاوه، در هر گروه، میانگین رتبهای و انحراف معیار و میانه نیز محاسبه شد.
نمودار ستونی در مقایسه دو گروه مورد پژوهش حاکی از افزایش حدود 2 برابری IL17 در گروه مورد (353/1±40/2) نسبت به گروه شاهد (933/0±15/1) میباشد (002/0=P) (نمودار1).
جدول 2 : شاخصهای آماری مربوط به SID مربوط به دو گروه مورد پژوهش
گروه |
میانگین (mean) |
میانگین رتبهای (Mean rank) |
انحراف معیار Std.deviation)) |
میانه (median) |
دامنه (range) |
کنترل N=20 |
15/1 |
1/15 |
933/0 |
1 |
3 |
مورد N=20 |
40/2 |
9/25 |
353/1 |
2 |
6 |
|
نمودار 1 : نمودار ستونی میانگین SID درگروه شاهد و مورد
بحث
افزایش IL17 در دندانهای با پالپیت غیر قابل برگشت میتواند مطابق با نظریه Mills باشد که معتقد بود IL17 قادر به القای ترشح IL6 در سلولهای استرومال است.(10) IL6 طبق مطالعه موسوی و همکاران در دندانهای با پالپیت برگشتناپذیر افزایش مییابد.(15) از طرف دیگر طبق مطالعه Zhou، IL6 تمایز Th17 را از طریق مسیر IL21 و IL23 پیش میبرد. پس IL17 و IL6 هر دو در دندانهای با
پالپیت برگشتناپذیر اثرگذار هستند.(16)
همچنین طبق مطالعه Silva، افزایش IL17 موجب القاء تولید کموکینهای IL-1b و TNFα و MMP میشود، اینها با به کارگیری نوتروفیلها و ماکروفاژها سبب التهاب و آسیب بافتی ناحیه ملتهب شده که یکی از این محلها اثر بر نواحی پری رادیکولار است.(17)
در مطالعه Fossiez، فیبروبلاستهای کشت داده شده در حضور IL17، باعث بلوغ سلولهای پیش ساز یا اجدادی (Progenitor) و خون ساز (Hematopoietic) و هدایت آنها به سمت نوتروفیلها گردیدند.(4) و این دلیلی بر این ادعاست که در تحقیق حاضر با افزایش التهاب و افزایش IL17، به کار گیری و بلوغ نوتروفیلها هم در ناحیه افزایش یافته و لذا IL17 یک سایتوکین پیش التهابی (Proinflammatory) است.
در مطالعه Broxmeyer و همکاران، IL17 تولید IL6 و IL8 و Granulocyte stimulating factor (GCSF) را توسط فیبروبلاستها و اندوتلیوم القا میکند، IL6 کلونی ماکروفاژها را فرم میدهد و GCSF شکل گیری نوتروفیلها را تصحیح میکند.(18) لذا افزایش IL17 با اثر بر این سایتوکینها شرایط را جهت پیشبرد التهاب در پالپ و نهایتاً اطراف ریشه دندان (ناحیه پری رادیکولار) مساعد میکند. یکی از راههای عملکرد تخریبی آن در ناحیه پری آپیکال، از طریق اثر بر استئوکلاستها میباشد. تحقیق Oseko و همکارانش در مورد تحلیل استخوان در ضایعات پری آپیکال موش موید این موضوع میباشد.(19)
به طور کلی فاکتورهای متعددی در پاتوژنز ضایعات پالپی نقش دارند. موسوی و همکاران در سال 2006 وجود Natural Killer Cell (NKC)ها را در پالپ ملتهب اثبات کردند، در حالی که در پالپ نرمال این سلولها یافت نشده بودند.(20) افزایش IL17 هم تائیدی دیگر بر این ادعاست که در پالپ ملتهب، فاکتورهای پاتوژنیک و پیش التهابی افزایش معنیداری پیدا میکنند.
مطالعه اخیر تلاشی بود برای اثبات این فرضیه که در پالپهای ملتهب سمپتوماتیک، غلظتهای بالایی از یک پیامآور مهم یعنی IL17 را شاهد هستیم. البته با وجود گزارشات و تحقیقات حاضر، بررسی بیشتر در زمینه اعمال و عملکرد IL17 درباره اثرات بیولوژیک و ساختاری آن لازم و ضروری است، تا بتوان در مورد پاتوژنز آن اظهار نظر دقیقتری کرد. بالتبع، تسکین،کنترل یا درمان دارویی التهابات پالپی بدون شناخت پاتوژنز وقوع آنها و عوامل مولکولی دخیل در این فرآیند، چندان موثر نیست. لذا پژوهشهای انجام شده در مورد IL17، ممکن است در آینده منجر به اقدامات درمانی موثرتر در تسکین، کنترل یا احیاناً درمانهای دارویی التهابات پالپی گردد.
البته در این مطالعه عوامل محدود کنندهای هم وجود داشتند؛ از جمله این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مقدار کم و محدود پالپ موجود در دندانها (خصوصاً در بعضی دندانها پالپ به اندازهای کم بود که جهت این تحقیق قابل استفاده نبود و گاهی خواندن لامها را با مشکل همراه میکرد).
تهیه نمونه پالپ از دندان هایی با پالپیت به دلیل دژنراسیون ایجاد شده با مشکل همراه بود.
حساس بودن پروتئین کیتها نسبت به دما که مراقبت دقیق را طلب مینمود.
تهیه کیتهای تشخیصی به دلیل وابستگی به خارج از کشور با مشکل همراه بود.
جهت کاربردی کردن یافتههای مطالعاتی از این نوع، همکاری متخصصین رشته اندودنتیکس با پاتولوژیستهای دهان و دندان و ایمونولوژیستها ضروری بوده، تا بتوان تا حد امکان بر محدودیتهایی که در این گونه مطالعات وجود دارد، غلبه کرد.
نتیجه گیری
یافتههای مطالعه فوق شواهد محکمی را دال بر حضور قابل توجه سلولهای Th17 و همچنین افزایش IL17 در نمونههای پالپیت علامتدار ارائه داد؛ که احتمالاً مبین نقش کلیدی این سلولها و سایتوکینهای آن از جمله IL17 در پاتوژنز بیماریهای پالپی و به دنبال آن پریآپیکال است.
تشکر و قدردانی
نویسندگان بدین وسیله از همکاری سرکار خانم محمودی برای تهیه اسلایدهای میکروسکوپیک ایمونوهیستوشیمی تقدیر و تشکر مینمایند. این طرح تحقیقاتی به شماره 388236 با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است.