Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
2 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Radiology, School of Dentistry, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran.
3 Associate Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
4 Assistant Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
5 Associate Professor, Dept of Pathology, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
6 Assistant Professor, Dept of Biostatistics, School of Health, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
نقایص استخوانی فک که به علت بیماریهای دندانی، تروما و جراحیهای ماگزیلوفاسیال ایجاد میشوند منشاء عوارض بسیاری برای بیماران میباشد و ترمیم کامل استخوان یک هدف ایدهآل در درمانهای رژنراتیو و ایجاد فانکشن محسوب میشود.(1)
تشکیل ابتدایی استخوان یک روند سریع است. در هفتههای اول، استخوان جنینی (Woven) یا استخوان اسفنجی اولیه تشکیل میشود. سپس در طی مودلینگ و ریمودلینگ، استخوان Woven به وسیله استخوان لاملار و مغز استخوان جایگزین میشود.(2)
به منظور بررسی روند ترمیم استخوان یک تکنیک تشخیصی حساس و مناسب مورد نیاز است.
بررسی هیستولوژیکی میتواند به عنوان یک معیار استاندارد (Gold standard) که دقیقاً مقدار و نوع استخوان را نشان میدهد مطرح باشد اما در موارد بالینی تکنیکهای تشخیصی غیرمهاجم مورد نیاز است.(4و3)
بنابراین رادیوگرافی به عنوان یک روش جایگزین و غیرمهاجم که میتواند میزان تشکیل استخوان را در طول زمان نشان دهد مطرح میگردد.(4)
مطلوب است که ترمیم (Regeneration) بافتهای استخوانی در نقایص استخوان به وسیله اندازهگیریهای انجام شده بر روی رادیوگرافیهای به دست آمده به روش استاندارد و قابل تکرار مشخص شود، از طرفی مشخص کردن دقیق و قابل اعتماد تغییرات در مراحل اولیه به روشهای تشخیصی رادیوگرافیک دقیق و با حساسیت زیاد نیازمند است.
رادیوگرافی معمولی به طور گستردهای در موارد بالینی به کار میرود و به علت کنتراست رزولوشن و رزولوشن Spatial بالا میتواند جزئیات را به خوبی نشان دهد، اما از طرف دیگر خطاهای حین کارکردن با فیلم (Film handling artifacts) و خطاهای ظهور و ثبوت میتواند روی آن تأثیر بگذارد و پس از اینکه ظهور و ثبوت فیلم کامـل شد امـکان بـهبود تـصویر (Image enhancement)
وجود ندارد.(5)
رادیوگرافی دیجیتال امکان نمایش فوری تصویر، افزایش کیفیت بصری تصویر (Image enhancement) و ذخیرهسازی تصویر (Image storage) را فراهم میکند، در ضمن رادیوگرافی دیجیتال ابزارهایی برای اندازهگیری تصویر فراهم میکند که خطکشهای دیجیتال و دانسیتومترها از آن جمله است(6)، اما از طرف دیگر رزولوشن Spatial رادیوگرافی دیجیتال کمتر از رادیوگرافی معمولی است. علاوه بر این برای تهیه آن نیاز به تجهیزات بیشتر از جمله کامپیوتر و گیرندههای خاص وجود دارد که ممکن است همیشه در دسترس نباشد.(6)
در مطالعه Ihan-Hern، ترمیم خودبهخودی ضایعات استخوانی در مندیبل 33 بیمار مورد مطالعه قرار گرفت. بررسیهای رادیوگرافی و کلینیکی، بلافاصله، 2، 6 و 12 ماه بعد از جراحی انجام شد و این نتیجه به دست آمد که ترمیم خود به خودی استخوان در همه بیماران به صورت کلینیکی رخ داده است، ولی رادیوگرافیها دانسیته نهایی استخوان در ضایعات استخوانی را 88% دانسیته استخوان اطراف نشان داد.(7)
در مطالعه Pryor و همکارانش، نقصهای استخوانی به ابعاد mm 6 در 30 موش بالغ ایجاد شد و در فاصله 4 تا 8 هفته بعد از ترمیم، به وسیله رادیوگرافی معمولی و هیستولوژی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتیجه این مطالعه نشان داد: وقتی هنوز ترمیم کامل نشده است، رادیوگرافی میزان ترمیم را بیشتر از آنالیز هیستولوژی و وقتی ترمیم کامل میشود کمتر از آن نشان میدهد.(8)
در مطالعه Yun، 24 ضایعه داخل استخوان (mm 4×4) به صورت دو طرفه در دومین و چهارمین پرمولر مندیبل 6 سگ ایجاد شد. ضریب ارتباط بین پروبینگ استخوان و آنالیز هیستومورفومتریک 90/0 و ضریب ارتباط بین آنالیز
رادیوگرافیک و هیستومورفومتریک 73/0 بود.(9)
در مطالعه توسط Blockhuis، شکستگیهایی در استخوان تیبیای 4 بز ایجاد شد و ترمیم استخوان بعد از 2 تا 4 هفته بوسیله رادیوگرافی و هیستولوژی مورد بررسی قرار گرفت. وی به این نتیجه رسید که ارتباط ضعیفی بین معیارهای رادیوگرافی و معیارهای هیستولوژی از نظر ترمیم استخوان وجود دارد.(10)
با توجه به مطالب فوق و با توجه به اینکه از یک طرف رادیوگرافی معمولی Spatial resolution بالاتر دارد و از طرف دیگر در رادیوگرافی دیجیتال امکان افزایش کیفیت بصری تصویر وجود دارد، در این مطالعه بر آن شدیم که مقایسهای بین دقت رادیوگرافی معمولی و رادیوگرافی دیجیتال از نظر بررسی سیر ترمیم استخوان در طول زمان، انجام دهیم، و نتایج آن را با نتایج حاصل از مطالعه هیستولوژیک مقایسه کنیم.
مواد و روشها
مطالعه حاضر از نوع مداخله ای بود که در طی 6 ماه (مهر 87 لغایت اسفند 87)، در مرکز تحقیقات پروفسور ترابی نژاد انجام گرفت.
در این مطالعه به منظور ارزیابی روند ترمیم از چهار سگ از ﻧﮋاد مخلوط ایرانی استفاده شد که توسط مرکز تحقیقات دانشکده دندانپزشکی اصفهان، فراهم گردید. سگها توسط دامپزشک از نظر سلامت و دارا بودن شرایط ورود به مطالعه، مورد معاینه قرار گرفتند. شرایط ورود به مطالعه، سن حداقل یک سال و حداکثر چهار سال، نداشتن بیماری سیستمیک و عدم وجود ضایعه پاتولوﮊیک در داخل دهان در نظر گرفته شد.جهت انجام کار، سگها بیهوش شدند. بیهوشی با کتامین و رامپون آغاز گردید و با هالوتان و N2O ادامه یافت. در همه مراحل که نیاز به بیهوشی وجود داشت از همین پروتکل استفاده گردید.دندانهای پره مولر اول تا چهارم سگ در هر دو فک که براساس قانون هلسینکی(11) مجاز به کشیدن آنها بودیم، خارج شدند.دندانهای مولر اول جهت حفظ وضعیت تغذیه سگها نگه داشته شد.(12) نکته قابل ذکر اینکه با توجه به نوع مطالعه که به صورت Animal study انجام گرفت، سعی شد اصول جراحی بدون درد و استریل رعایت شده و پس از عمل آنتیبیوتیک و مسکن با دوز مناسب تجویز شود تا ملاحظات اخلاقی مطالعات حیوانی لحاظ شده باشد.کنترل وضعیت تغذیه، نور، هوا و دمای محل نگهداری حیوانات نیز انجام شد تا شرایط زندگی مناسبی برای آنها فراهم شود.
پس از گذشت زمان سه ماه سگها مجدداً بیهوش شدند. بعد از بیهوشی و قبل از انجام جراحی، رادیوگرافیهای معمولی از هر نیم فک، به منظور تأیید ترمیم استخوان در ناحیه دندانهای کشیده شده با استفاده از یک دستگاه رادیوگرافی دندانی (Trophy, 106 rule de Ia, Paris, France) با 70 kVp و 10 mA و زمان 0.40 s و با استفاده از فیلم اشعه xبا سایز شماره 2 (No 2.) و
E speed (Xray film, Primax RDx, 58E, Berlin, Germany)، تهیه شد.
پس از تهیه رادیوگرافیهای مورد نظر، تزریق اینفیلتره ماده بیحسی از نوع لیدوکائین هیدروکلراید 2% (Lidocaine HCl2%) در ناحیه جراحی انجام شد. جراحی در شرایط استریل انجام گرفت. یک اﯾﻨﺴﻴﮊن افقی بر روی ریج ایجاد شد و بافت لثه به وسیله یک فلپ با ضخامت کامل (Full-thickness flap) کنار زده شد و در هر نیم فک حفرهای به ابعاد mm5×5 به وسیله فرز Trephine (3i Implant Innovations Inc.) ایجاد شد. این کار با استفاده از یک هندپیس با سرعت کم و ریختن مداوم نرمال سالین استریل بر روی ناحیه جراحی انجام شد (تصویر 1).(13)
مارکرهای گوتا پرکا دو میلیمتر خلفیتر از هر حفره قرار داده شد. هدف از قرار دادن مارکر این بود که بتوانیم محل ضایعه را در بررسی رادیوگرافیک و هیستومورفومتریک به دقت مشخص نماییم.
برای جلوگیری از اثر بافت نرم، روی حفره با ممبران غیر قابل جذب تفلون (PTFE Membranes, whatman Ltd, London, England) پوشانده شد.(14) سپس بافت نرم لثه برگردانده شد و بخیه گردید. به هر سگ 24000 واحد پنی سیلین G-بنزاتین به صورت داخل عضلانی تزریق شد.
پس از گذشت 15 روز از جراحی اولیه، بعد از بیهوش کردن سگ، رادیوگرافی معمولی از ناحیه حفره ایجاد شده در هر نیم فک با همان شرایطی که رادیوگرافی اولیه تهیه شده بود به عمل آمد، همچنین رادیوگرافیهای دیجیتال از ناحیه حفره در هر نیم فک با استفاده از دستگاه رادیوگرافی دیجیتال (Signus Imaging company, USA) و با سنسور CCDSize 2(27.38mm) و نرمافزار Dr suni تهیه شد.
گیـرنده اشعه X تا حـد امکان منطبق بر استخوان فک
جایگذاری شده و اشعه بر نیمساز زاویه بین گیرنده اشعه X و استخوان فک تابیده شد. سپس نمونههای فکی خارج شده مورد بررسی هیستومورفومتریک قرار گرفت.
پس از گذشت 30 و 45 و 60 روز همین عمل تکرار شد، یعنی در هر دوره زمانی پس از تهیه رادیوگرافیهای معمولی و دیجیتال از نواحی مورد مطالعه، نمونههای فکی خارج شد و مورد بررسی هیستومورفومتریک قرار گرفت.
در نهایت تحت همان شرایط تابش اشعه که رادیوگرافیها تهیه شده بودند، از یک وج پله ای، کلیشه رادیوگرافی تهیه شد. وج پلهای یک قطعه وج شکل از جنس آلومینیوم است که دارای پلههایی با ضخامتهای متناوب است در نتیجه دانسیتههای اپتیکال متناوب بر روی رادیوگرافی ایجاد میکند که میتوان آنها را با عدد مشخص کرد (تصاویر 2 و 3). دانسیته اپتیکال قابل مشاهده در رادیوگرافیهای معمولی دامنه عددی 6/0 تا 3 دارد.(15و6)
تصویر 1 : حفره ایجاد شده در فک سگ
تصویر 2 : وج پله ای
تصویر 3 : رادیوگرافی تهیه شده از وج پله ای
کلیشههای رادیوگرافی معمولی که در هر مرحله تهیه شده در داخل یک طلق پلاستیکی مخصوص مانت شد. بررسی رادیوگرافیهای معمولی به روش بصری و به وسیله دو رادیولوژیست فک و صورت انجام شد. به منظور کسب اعتماد بین مشاهده گرها (Interobserver reliability) از دو رادیولوژیست درخواست شد که کلیشهها را به صورت جداگانه و بر روی جعبه مشاهده رادیوگرافی و در یک اتاق با نور مستقیم مورد بررسی قرار دهند. رادیولوژیستها اطلاعی از زمان تهیه رادیوگرافی (15 و 30 و 45 و 60 روز) نداشتند و از آنها درخواست شد که دانسیته میانگین ناحیه مورد مطالعه را با دانسیته یکی از پلههای کلیشه تهیه شده از وج پلهای انطباق دهند و شماره مربوط به آن را یادداشت نمایند. توضیح اینکه دانسیته اپتیکال فیلم رادیوگرافی در ناحیه ضایعه به عنوان معیاری برای سنجش میزان کلسیفیکاسیون و ترمیم استخوان در نظر گرفته شد و برای تعیین دانسیته اپتیکال ناحیه ضایعه، از مقایسه آن با دانسیتههای متوالی روی کلیشه رادیوگرافی تهیه شده از وج پلهای استفاده شد. به منظور کسب اعتماد برای هر مشاهدهگر (Intraobserver reliability) از رادیولوژیستها درخواست شد که پس از یک هفته، کلیشههای رادیوگرافی را مجدداً مورد مطالعه قرار دهند.
در رادیوگرافیهای دیجیتال نیز دانسیته رادیوگرافی ناحیه مورد مطالعه به عنوان مبنای ترمیم استخوان در نظر گرفته شد. در رادیوگرافی دیجیتال دانسیته به وسیله متوسط ارزش عددی پیکسلهای ناحیه مشخص میشود. در این مطالعه تعیین ارزش عددی پیکسلها با استفاده از نرمافزار دانسیتومتری Digora for windows انجام شد. بدین منظور پس از باز کردن تصویر رادیوگرافی در نرمافزار Digora for windows، وارد قسمت Density measurement شده و ناحیه مورد نظر را به وسیله Mark area انتخاب نموده و میانگین دانسیته را مشخص نمودیم (تصویر 4).
تصویر 4 : دانسیتومتری دیجیتالی
به منظور انجام مطالعه هیستومورفومتریک، ابتدا نمونههای فکی به مدت 24 ساعت داخل فرمالین 10% قرار گرفتند. سپس به مدت 4 ساعت شستشو داده شدند. نمونهها با غلظتهای فزایندهای از اتیل الکل آبگیری (دهیدراته) شدند و داخل پارافین قرار گرفتند. سپس 9 مقطع 5 میکرونی (5µm) از هر نمونه تهیه شد (تا همان نقاط مورد بررسی رادیولوژیستها مورد بررسی هیستولوژیک قرار گرفته شود). مقاطع به منظور رنگآمیزی، به مدت 5 دقیقه داخل هماتوکسیلین 65 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. سپس با آب شستشو داده شده و توسط اسیدالکل دیفرانسیه شدند. در این مرحله نمونهها در رنگ ائوزین قرار گرفتند. پس از آن با الکل با غلظتهای صعودی شستشو داده شدند. سپس داخل گزیلول قرار داده شدند. در نهایت روی لام مانت شدند. نمونههای رنگآمیزی شده در زیر میکروسکوپ نوری (Carl ziess KF2- 450711, Berlin, Germany) مورد مطالعه قرار گرفتند و با استفاده از لنز مدرج و با بزرگنمایی 100 برابر، درصد حضور استخوان خوانده شد.(16) جهت تأیید تصویر مقطع نمونهها به محیط نرمافزار فتوشاپ وارد شده و برای هر یک از تصاویر ابتدا تعداد Pixel کل تصویر محاسبه شد سپس درصد استخوان تشکیل شده از نسبت پیکسلهای استخوان به پیکسلهای کل تصویر به دست آمد. (تصاویر 8-5)
|
در تحلیل دادههای مطالعه با توجه به اینکه نرمالیتی دادهها باآزمون کلموگروف-اسمیرنوف محرز شد (233/0=P)، از آزمون واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون t زوج استفاده گردید و این ارزیابی با استفاده از نرمافزار SPSSبا ویرایش 13 انجام شد. سطح معنیداری مورد نظر در آنالیزها 05/0 میباشد.
تصویر 5 : نمای هیستولوﮊی در روز15 - بزرگنمایی 100–
رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین
(B.F:Bone Formation , Con.T:Connective Tissue)
تصویر 6 : نمای هیستولوﮊی در روز30 – بزرگنمایی 100–
رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین
(B.F:BoneFormation,Con.T:Connective Tissue)
تصویر 7 : نمای هیستولوﮊی در روز45 – بزرگنمایی 100–
رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین
(J.B:Jaw Bone, B.F:Bone Formation,Con.T:Connective Tissue)
تصویر 8 : نمای هیستولوﮊی در روز60 – بزرگنمایی 100–
رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین
(B.F:Bone Formation , J.B:Jaw Bone , Con.T:Connective Tissue)
یافتهها
نتایج حاصل از دانسیتومتری حفرهها به روش بصری و نتایج حاصل از دانسیتومتری حفرهها به روش دیجیتال و نیز درصد تشکیل استخوان در مطالعه هیستومورفومتری در جدول 1 نشان داده شده است. چنانچه ملاحظه میشود آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد در تمام زمانها بین هر سه روش، اختلاف معنیدار آماری جود دارد (001/0P<) (نمودار 1). برای اینکه دقیقاً مشخص شود که این اختلاف مربوط به کدام روشها میباشد آزمون t زوج انجام شد.
در جدول 2 نتایج حاصل از مقایسه دانسیتومتری بصری و روش هیستومورفومتریک با استفاده از آزمون tزوجی آورده شده است. چنانچه ملاحظه میشود در تمام زمانها بین این دو روش اختلاف معنیدار آماری وجود دارد (01/0P<) (جدول 2).
جدول 1 : نتایج حاصل از دانسیتومتری بصری و دیجیتالی و مطالعه هیستومورفومتریک و مقایسه آنها
|
بصری |
هیستومورفولوژی |
دیجیتالی |
نتیجه آزمون*
|
|||
|
تعداد |
انحراف معیار±میانگین |
تعداد |
انحراف معیار± میانگین |
تعداد |
انحراف معیار± میانگین |
|
15 |
4 |
12/3±27/19 |
4 |
98/2±75/57 |
4 |
97/0±52/29 |
001/0P< |
30 |
4 |
44/6±93/35 |
4 |
75/2±25/63 |
4 |
76/2±68/34 |
001/0P< |
45 |
4 |
13/6±77/31 |
4 |
29/1±50/65 |
4 |
60/2±46/43 |
001/0P< |
60 |
4 |
99/1±77/81 |
4 |
36/2±25/67 |
4 |
43/2±72/65 |
001/0P< |
کل |
16 |
87/24±05/42 |
16 |
28/4±33/63 |
16 |
45/14±34/43 |
- |
نتیجه آزمون* |
001/0P< |
001/0P< |
001/0P< |
- |
* آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر
نمودار 1 : مقایسه میانگین دانسیته استخوان به روش رادیوگرافی معمولی و دیجیتال و میانگین درصد تشکیل استخوان به روش هیستومورفومتریک
جدول 2 : نتایج حاصل از انجام آزمون t زوج بین دانسیتومتری بصری رادیوگرافیها و میانگین درصد تشکیل استخوان تعیین شده به روش هیستومورفومتریک در زمانهای متوالی
زمانهای متوالی |
میانگین تفاوتها |
انحراف معیار تفاوتها |
شاخص t |
(Degree of Freedom) df |
P-value |
15 |
47/38- |
16/3 |
33/24- |
3 |
001/0> |
30 |
31/27- |
71/8 |
26/6- |
3 |
008/0 |
45 |
25/34- |
26/3 |
39/10- |
3 |
002/0 |
60 |
52/14 |
72/1 |
86/6 |
3 |
001/0 |
در جدول 3 نتایج حاصل از مقایسه دانسیتومتری دیجیتالی و روش هیستومورفومتریک با استفاده از آزمون tزوجی آورده شده است. چنانچه ملاحظه میشود در تمام زمانها بین این دو روش اختلاف معنیدار آماری وجود دارد (001/0P<) (جدول 3).
در روز 15 بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال اختلاف معنیدار بود (008/0P=) در روز 30 بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال اختلاف معنیدار نبود (07/0P=). در روز 45 نیز بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال اختلاف معنیداری مشاهده نشد (054/0P=). در روز 60 بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال اختلاف معنیداری مشاهده شد (001/0P=) (جدول 4).
در مطالعه حاضر ضریب همبستگی پیرسن بین دانسیتومتری به روش دیجیتالی و مطالعه هیستومورفومتریک 71/0 (002/0P=) محاسبه شد و ضریب همبستگی بین دانسیتومتری به روش بصری و مطالعه هیستومورفومتریک 63/0 (008/0P=) به دست آمد.
در این مطالعه از دو مشاهده گر به منظور دانسیتومتری بصری کلیشههای رادیوگرافی کمک گرفته شد، که پس از بررسی دادهها مشاهده شد ضریب همبستگی بین مشاهدهگرها (ضریب همبستگی درونی Intra-class correlation) معادل 84/0 بود. همچنین هر یک از مشاهدهگرها در دو زمان مختلف کلیشههای رادیوگرافیها را مورد مطالعه قرار دادند. که ضریب همبستگی درونی هر مشاهده گر معادل 93/0 و 75/0 بود.
جدول 3 : نتایج حاصل از انجام آزمون t زوج بین دانسیتومتری دیجیتال رادیوگرافیها و میانگین درصد تشکیل استخوان به روش هیستومورفومتریک در زمانهای متوالی
زمانهای متوالی |
میانگین تفاوتها |
انحراف معیار تفاوتها |
شاخص t |
(Degree of Freedom) df |
P-value |
15 |
22/23 |
99/2 |
82/18 |
3 |
001/0> |
30 |
56/28 |
47/2 |
53/11 |
3 |
001/0 |
45 |
03/22 |
53/3 |
48/12 |
3 |
001/0 |
60 |
52/1 |
23/1 |
46/2 |
3 |
001/0 |
جدول 4 : نتایج حاصل از انجام آزمون t زوج بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال رادیوگرافیها در زمانهای متوالی
زمانهای متوالی |
میانگین تفاوتها |
انحراف معیار تفاوتها |
شاخص t |
(Degree of Freedom) df |
P-value |
15 |
24/10- |
21/3 |
38/6- |
3 |
008/0 |
30 |
25/1 |
91/5 |
42/0 |
3 |
070/0 |
45 |
2/12- |
94/7 |
07/3- |
3 |
054/0 |
60 |
04/16 |
71/2 |
81/11 |
3 |
001/0 |
بحث
در مطالعه حاضر که یک مطالعه رادیوگرافیک و هیستولوژیک به صورت in vitro بود، استخوان فک سگ به عنوان مدل فکی به کار برده شد زیرا ساختار استخوانی سگ شبیه به انسان است.(16)
در این مطالعه دقت رادیوگرافی معمولی و رادیوگرافی دیجیتال داخل دهانی در ارزیابی سیر ترمیم استخوان فک مورد بررسی قرار گرفت. هرچند سوپرایمپوزیشن ساختارهای مجاور تا حدی از ارزش تشخیصی کلیشهها میکاهد اما رزولوشن بالای رادیوگرافیهای داخل دهانی موجب میشود که بتوان تغییرات جزئی در ساختار استخوانی را مورد بررسی قرار داد.
در مـطالعه حاضر از آنالیز هیستومورفومتریک ساختار
استخوان به عنوان Gold standard استفاده شد.
تاکنون مطالعات کمی در زمینه بررسی نمای رادیوگرافی ترمیم خود به خودی استخوان بدون استفاده از مواد هدایت کننده ترمیم استخوان (Osteoconductive) در نمونههای حیوانی انجام شده است.
در مطالعهای که Ihan-Hern(7) انجام دادند، ترمیم خود به خودی استخوان را در ضایعات استخوانی مندیبل انسان مورد بررسی قرار دادند، در این مطالعه از دانسیتومتری دیجیتالی و تعیین متوسط اعداد پیکسلهای ناحیه به منظور مقایسه استفاده شده بود. آنالیزهای کامپیوتری نشان داد که دانسیته استخوان به میزان 7% بعد از دو ماه، 27% بعد از 6 ماه و 46% بعد از یک سال به دست آمده است. اعداد حاصل از دانسیتومتری دیجیتالی که در این مطالعه به دست آمد نسبت به مطالعه
Ihan-Hern و همکارانش بیشتر بود. علت این است که ترمیم استخوان در نمونههای حیوانی نسبت به انسان زودتر انجام میشود. همانطور که از نتایج حاصل از آنالیز دادهها مشاهده شد، در همه مراحل زمانی بین دو روش رادیوگرافی (دانسیتومتری دیجیتال و دانسیتومتری بصری) و مطالعه هیستومورفومتریک اختلاف معنیدار وجود داشت که میتوان نتیجه گرفت که هرچند رادیوگرافی میتواند در بررسی روند ترمیم کمککننده باشد ولی دقت آن به اندازه هیستومورفومتری نیست، که این با مطالعه Blockhuis و همکارانش(10) همخوانی دارد. اما باید توجه داشته باشیم که در این مطالعه ضریب همبستگی دانسیتومتری دیجیتالی و مطالعه هیستومورفومتریک از ضریب همبستگی دانسیتومتری بصری و مطالعه هیستومورفومتریک بیشتر بود، که این یافته نشاندهنده ارتباط بهتر دانسیتومتری دیجیتال و مطالعه هیستومورفومتریک میباشد (نمودار 1). Yun و همکارانش(9) ضریب همبستگی رادیوگرافی دیجیتالی و مطالعه هیستومورفومتریک را 73/0 به دست آورده بودند که نزدیک با عدد به دست آمده در این مطالعه میباشد. همچنین نتایج این مطالعه با نتایج مطالعه Christgau و همکارانش هم خوانی دارد. Christgau و همکارانش در مطالعه خود رابطه خطی بالایی بین متوسط توده کلسیمی استخوان و دانسیته رادیوگرافی دیجیتال به دست آورده بودند.(5)
علاوه بر این همانطور که از نتایج حاصل از آنالیز دادهها مشاهده شد، در روز 15 بین دانسیتومتری به روش بصری و دانسیتومتری به روش دیجیتالی اختلاف معنیدار وجود داشت (جدول 2) و نتیجه دانسیتومتری دیجیتالی به هیستومورفومتری (Gold standard) نزدیکتر است
(نمودار 1).
این بدان مفهوم است که در مراحل اولیه تشکیل استخوان که تغییرات دانسیته رادیوگرافی کم است، رادیوگرافی دیجیتال این تغییرات را بهتر نشان میدهد.
با پیشرفت ترمیم، و در روزهای 30 و 45 مطالعه، بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتالی اختلاف معنیداری مشاهده نشد، که میتوان نتیجه گرفت که در این مرحله اپاسیته رادیوگرافی به حدی رسیده است که تشخیص بصری دقیقتری را فراهم کند. ولی در روز 45 با توجه به P-value با افزایش حجم نمونه احتمال معنیدار شدن آن وجود دارد(جدول 2).
در روز 60 مطالعه، بین دانسیتومتری بصری و دانسیتومتری دیجیتال از نظر آماری اختلاف معنیدار مشاهده شد (جدول 2)، و همانطور که در نمودار 1 مشخص است رادیوگرافی معمولی دانسیته استخوان را بیش از میزان واقعی یعنی هیستومورفومتری تخمین زده است. میتوان نتیجه گرفت به تدریج و با پیشرفت ترمیم، اپاسیته رادیوگرافی به اپاسیته استخوان نرمال مجاور نزدیک میشود. حتی ممکن است به علت تشکیل استخوان اسکلروتیک اپکتر مشاهده شود که این یافته با مطالعه Pryor و همکارانش(8) همخوانی ندارد، که میتوان علت آن را تفاوت در نحوه بررسی رادیوگرافیهای معمولی دانست.
محدودیت های این پژوهش عبارت بود از کمبود تعداد سگ که بر اساس قانون هلسینکی(11) مجاز به استفاده از تعداد محدودی سگ بودیم و دیگری کمبود امکانات از نظر تجهیزات و دستگاههای اشعه X پیشرفتهتر در مرکز مطالعات حیوانی بود.
نتیجه گیری
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که هرچند دقت رادیوگرافی در ارزیابی سیر ترمیم ضایعات استخوانی به اندازه مطالعات هیسستولوﮊیک نیست، اما نرمافزارها و ابزارهای دانسیتومتری که در رادیوگرافی دیجیتال در اختیار ما قرار دارد میتواند در موارد بالینی در ارزیابی سیر ترمیم کمک کننده باشد و این امکان را فراهم نماید که بتوانیم ترمیم استخوان را که خصوصیت کیفی محسوب میشود کمی کنیم و میزان آن را در طول زمان مورد بررسی قرار دهیم. همچنین رادیوگرافی دیجیتال این امکان را فراهم میکند که تشکیل استخوان را در مراحل اولیه نسبت به رادیوگرافی معمولی با دقت بیشتری در نمای رادیوگرافی مشخص نمائیم.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از آقای دکتر ادیبی (دامپزشک محترم مرکز تحقیقات پروفسور ترابی ﻧﮊاد) و خانم محمودی (مسئول آزمایشگاه پاتولوﮊی دانشکده دندانپزشکی) که در انجام این تحقیق ما را یاری نمودند، تقدیر و تشکر مینماییم. در ضمن از همکاری مرکز تحقیقات پروفسور ترابی ﻧﮊاد جهت تامین و تصویب بودجه این طرح کمال تشکر را داریم.