Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor of Prosthodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Assistant Professor of Prosthodontics, Dental Research Center, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
3 Dentist
4 Associate Professor of Pharmacology, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
یکی از مشکلات قالبگیری در پروتز ثابت، هیدروفوب بودن و زاویه تماس بالای مواد در هنگام قالبگیری و قالبریزی است. هرچه مواد قالبگیری دقیقتر باشند و بهتر بتوانند جزئیات داخل دهان را ثبت کنند، قالب و کست حاصله از آن نیز دقیقتر خواهد بود. یکی از نکاتی که در ثبت دقیق بافتهای دهان حائز اهمیت است میزان مطلوب ترشوندگی (Wetting) بافتها توسط ماده قالبگیری است. به طوری که هرچه ماده قالبگیری هیدروفیلتر باشد این کار راحتتر و هرچه هیدروفوبتر باشد این کار سختتر انجام می شود. یک دسته از مواد قالبگیری که در قالبگیری پروتز ثابت مورد استفاده قرار میگیرند سیلیکونهای تراکمی هستند که به شدت هیدروفوب بوده و قالبگیری و نیز قالبریزی آنها سخت می باشد. برای حل این مشکل باید زاویه تماس این مواد کاهش داده شود و خصوصیت مرطوب شوندگی آنها افزایش یابد.(3-1) موادی که با کاهش کشش سطحی، باعث کاهش زاویه تماس میشوند و موجب میگردند تا ماده راحتتر روی سطح پخش شود به نام سورفاکتانت معروف هستند. سورفاکتانتها اگر توسط کارخانه سازنده به ماده اضافه شوند سورفاکتانت داخلی و اگر در هنگام استفاده کلینیکی یا لابراتواری توسط کلنیسین استفاده شود سورفاکتانت خارجی نامیده می شوند. هر سورفاکتانتی دارای دوبازوی هیدروفیل و لیپوفیل است که بین این دو توازن برقرار می شود و تحت عنوان تعادل آب دوستی - چربیدوستی (Hydrophilic lipophilic balance: HLB) نامیده میشود. سورفاکتانتهای مورد استفاده معمولاً دارای 9-6=HLB میباشند.(4) هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر سورفاکتانت خارجی بر زاویه تماس سه نوع ماده قالبگیری سیلیکون تراکمی (اپیتوزیل-گزانتوپرن، اسپیدکس و راپید) بود.
مواد و روشها
در این تحقیق آزمایشگاهی اثر سورفاکتانتی با نام OS Surfactant (Cytec Industries Inc. USA) با ترکیب C16 H19O3NaS بر روی سه ماده قالبگیری سیلیکونی تراکمی به نامهای تجاری اپتوزیل-گزانتوپرنOptosil-Xantopren (HeraeusKulzer, Hanau, Germany)، اسپیدکس Speedex (Colten, Alstatten, Switzerland) وراپید Rapid (Coltene, Alstatten, Switzerland) مورد بررسی قرار گرفت. از هر ماده قالبگیری به تعداد 120 نمونه از پوتی آن به ضخامت 4 میلیمتر تهیه گردید و بر روی آن واش همان ماده به ضخامت 1 میلیمتر قرار گرفت.
از دو اسلب شیشهای جهت آماده سازی نمونهها استفاده شد به طوری که در ابتدا و انتهای سطح فوقانی اسلب زیرین دو قطعه شیشه به ضخامت 4 میلیمتر جهت ایجاد فضا برای ماده پوتی به کار گرفته شد. سپس طبق دستور کارخانه سازنده هر ماده قالبگیری، پوتی آن مخلوط شده و در روی اسلب زیرین قرار گرفت. پس از قرار گیری اسلب شیشهای دوم و سپری شدن مدت زمان توصیه شده کارخانه سازنده، به ماده پوتی اجازه داده شد تا ست شود. بعد از این مرحله اسلب فوقانی برداشته شد و روی قطعات شیشهای ابتدایی و انتهایی، یک قطعه شیشه دیگر به ضخامت 1 میلیمتر گذاشته شد تا فضای یکنواخت برای ماده واش فراهم شود. اسلب فوقانی قبل از قرار گیری بر روی ماده واش با استون کاملاً تمیز شد تا از هر گونه آلودگی و چربی احتمالی پاک گردد. بعد از تبخیر استون، ماده واش طبق دستور کارخانه سازنده مخلوط شد و روی ماده پوتی قرار گرفت. سپس اسلب تمیز شده توسط استون روی آن قرار داده شد تا واش کاملاً ست شود. در نهایت پس از سپری شدن زمان ستینگ ماده، اسلب برداشته شد و نمونه تهیه شده جهت انجام آزمایش مورد استفاده قرارگرفت. مشابه این قالب 9 نمونه دیگر نیز ساخته شد تا یک گروه شامل 10 نمونه به عنوان گروه شاهد یا کنترل آماده شود. در مرحله بعد برای تهیه گروههای مورد آزمایش که از سورفاکتانت استفاده شد، مشابه گروه شاهد عمل شد با این تفاوت که قبل از مخلوط کردن ماده واش، اسلبی را که میبایست روی واش قرار گیرد ابتدا با استون تمیز کرده و پس از تبخیر استون، اسلب مزبور را درون ظرف حاوی سورفاکتانت با 5=HLB قرار داده و واش مخلوط شده را روی پوتی ریخته و اسلب آغشته به سورفاکتانت را بعد از به کارگیری 30 ثانیهای پوار هوا، بلافاصله روی واش قرار دادیم تا ماده ست شود. برای 5=HLB، 10 عدد قالب به همین روش تهیه شد و همین شیوه در مورد سورفاکتانتهای با 10-5/9-9-5/8–8-5/7-7-5/6-6-5/5=HLB تکرار گردید به طوری که برای هر سورفاکتانت با HLB مشخص، 10 قالب و با 11 سورفاکتانت در مجموع 110 قالب تهیه شد و در نهایت 120 قالب یا نمونه شامل 110 قالب به عنوان گروه نمونه و 10 قالب به عنوان گروه شاهد یا کنترل، برای هر ماده قالبگیری آماده شد.
جهت تعیین زاویه تماس، بلافاصله بعد از تهیه و آماده سازی قالبها، ابتدا هر قالب یا نمونه روی یک صفحه که با سطح افق تراز شده بود قرارگرفت. سپس توسط سرنگ یک قطره آب مقطر روی هرقالب چکانده شد و از نمای عرضی توسط دوربین دیجیتال Nikon D-100
Corp, Tokyo, Japan)(Nikon دارای لنز ماکروکه با یک فاصله استاندارد مشخص از نمونهها بر روی یک سه پایه ثابت شده بود، عکسبرداری شد. حین عکسبرداری دوربین و نمونهها با سطح افق کاملاً تراز شده بودند. این کار در مورد 120 نمونه هر ماده قالبگیری به طور جداگانه تکرار گردید. سپس عکسها کدگذاری و اسکن شدند و با استفاده از نرم افزار فتوشاپ زاویه تماس هر قطره در دو طرف اندازه گیری و در جدول مربوطه ثبت شد به صورتی که یک جدول برای گروه شاهد و نیز جدولی جداگانه برای هر سورفاکتانت با HLB مربوط به آن برای هر ماده قالبگیری تنظیم گردید. سپس اطلاعات به دست آمده توسط کامپیوتر مورد تحلیل و آنالیز آماری قرار گرفت. توصیف دادهها با استفاده از میانگین و انحراف معیار بیان شد و در تحلیل دادهها از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی استفاده شد. همبستگی بین HLB و زاویه تماس با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون (Pearson) محاسبه گردید و در همه آزمونها سطح معنیداری 05/0 مد نظر قرار گرفت.
یافته ها
آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان دادکه درگروه اپتوزیل- گزانتوپرن، متوسط زاویه تماس در سورفاکتانت با HLBهای مختلف، اختلاف معنیداری دارد (05/9=F، 001/0>P). کمترین زاویه مربوط به سورفاکتانت با 9=HLB بودکه به جز 5/9HLB= با سایر HLBها اختلاف معنیداری داشت (001/0>P). بیشترین زاویه تماس مربوط به 5/5=HLB بود که برابر 2/98 درجه بود هر چند که با 5/7-7-5/6-6 و 5=HLB وگروه کنترل یا شاهد اختلاف معنیداری نداشت (05/0<P). ولی با گروههایی با 10-5/9-9-5/8-8=HLB اختلاف معنیداری داشت (001/0>P).
آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در مورد ماده راپید نشان داد که در این گروه بین HLBهای مختلف، اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (011/0=P) و آزمون توکی نشان دادکه کمترین زاویه تماس مربوط به 5/8=HLB بودکه با 5/7-7- 5/5-5= HLBوگروه کنترل اختلاف معنیداری داشت (001/0>P). و بیشترین زاویه تماس مربوط به گروه کنترل بود (7/97 درجه) که با گروههای دارای 10 و 5/8=HLB اختلاف معنیداری داشت (001/0>P).
در مورد ماده اسپیدکس آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که دراین گروه نیز بین زاویه تماس در HLBهای مختلف اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (001/0>P). آزمون توکی بیان کردکه کمترین زاویه تماس مربوط به 8=HLB بودکه با سایر HLBها اختلاف معنیداری داشت (001/0>P). بیشترین زاویه تماس مربوط به 5/5=HLB بود که در 5/5=HLB زاویه تماس با گروههای دارای 6و5=HLB کنترل اختلاف معنیداری نداشت (05/0<P). ولی با سایر گروهها دارای اختلاف معنیداری بود (001/0>P).
با توجه به سه آزمون فوق مشاهده شدکه در ماده اپتوزیل–گزانتوپرن، کمترین زاویه تماس با 9=HLB و در ماده راپیدکمترین زاویه تماس با 5/8 و در ماده اسپیدکس کمترین زاویه تماس با 8=HLB بود (001/0>P). مقایسه این سه گروه با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه صورت گرفت و نتایج نشان دادکه کمترین میانگین زاویه تماس مربوط به ماده اسپیدکس با میانگین 3/68 و انحراف معیار 8/2 بود (001/0<P). نتایج آزمون توکی بیان کرد که این اختلاف مربوط به گروه اسپیدکس با 8=HLB با دو ماده دیگر بود (جدول و نمودار 1). و همچنین نتایج آزمون توکی نشان دادکه بین دو ماده اپتوزیل با 9=HLB و راپید با 5/8=HLB اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت (05/0<P).
نمودار 1 : میانگین زاویه تماس بر حسب بهترین HLB در سه نوع ماده قالبگیری
جدول 1 : میانگین و انحراف معیار زاویه تماس بر حسب بهترین HLB در سه نوع ماده قالبگیری
نام هر گروه |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
اپتوزیل – گزانتوپرن با 9 = HLB |
10 |
1100/83 |
73890/1 |
راپید با 5/8 = HLB |
10 |
120/84 |
76643/2 |
اسپیدکس با 8 = HLB |
10 |
3260/68 |
88221/2 |
نتیجه آزمون |
001/0P< 4/13F= |
بحث
عوامل مختلفی در تهیه یک قالب خوب وثبت دقیق جزئیات بافتهای داخل دهان موثرندکه عبارتند از: کشش سطحی ماده قالبگیری، انرژی سطحی بافتها، ضدعفونی کردن قالب، ویسکوزیتی یا قوام ماده قالبگیری، تکنیک مخلوط کردن ماده قالبگیری، تزریق یا عدم تزریق ماده قالبگیری روی ناحیه مورد نظر، خشک بودن ناحیه، تمیز بودن بافتها و نوع عاملی که برای متوقف کردن خونریزی استفاده میشود. در این میان یکی از عوامل مهم، زاویه تماس ماده قالبگیری میباشد که هرچقدر میزان زاویه تماس ماده قالبگیری کمتر باشد یا میزان ترشوندگی بافتها توسط ماده قالبگیری افزایش یابد، ثبت بافتها دقیقتر صورت میگیرد.(5)
از مواد قالبگیری رایج که تا حدودی ارزان بوده و خصوصاً در نوع پوتی– واش احتیاج به تری اختصاصی ندارند، سیلیکونهای تراکمی هستند. متاسفانه این مواد به شدت هیدروفوب یا آبگریز هستند، لذا استفاده از سورفاکتانت به منظور کاهش زاویه تماس ماده و کسب نتایج بهتر، بسیار مهم وکلیدی است.(2)
Santhosh و همکاران(6) اثرکاربرد موضعی سورفاکتانت Aurofilm را بر روی سه ماده قالبگیری سیلیکون افزایشی Express, Affiuis, Aquasil با قوام لایت وپوتی بررسی کردند. در این مطالعه زاویه تماس بعد از کاربرد سورفاکتانت با استفاده از Rame-Hart goniometer اندازه گیری شد. همچنین با استفاده از تصاویر بزرگنمایی شده بر روی کامپیوتر، میزان جابجایی موجود بر روی کستهای حاصله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق آنها نشان داد که پس از به کارگیری سورفاکتانت، میزان ترشوندگی قالبهای سیلیکونی افزایش یافته و میزان زاویه تماس و تعداد حبابهای کست کاهش مییابد.
در مطالعه Reddy و همکاران(7) با اندازهگیری زاویه تماس، میزان ترشوندگی سطح مواد قالبگیری الاستومریک شامل پلیاتر، ویسکوزیتههای مختلف پلی ونیل سایلوکسان، سیلیکون تراکمی و پلیسولفاید مورد ارزیابی قرارگرفت. از دستگاه Profile Projector جهت اندازهگیری زاویه تماس استفاده شد. از بین مواد قالبگیری کمترین زاویه تماس (54/7) مربوط به پلیاتر و بیشترین زاویه تماس (96/6) مربوط به پلیسولفاید بود. میزان زاویه تماس ماده قالبگیری سیلیکون تراکمی بکار رفته در این مطالعه که با بکارگیری سورفاکتانت هیدروفیل شده بود 68/6 بود که کاهش کشش سطحی و افزایش انرژی سطحی ماده عامل بهبود خصوصیات ترشوندگی ماده ذکر شد.
Can و Erkut(8) اثر درمان با پلاسما یا Glow discharge و دو نوع سورفاکتانت به نامهای Delar Copolymer L77,Silwet را بر روی سه نوع سیلیکون افزایشی مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که این مواد باعث کاهش زاویه تماس و افزایش مرطوبشوندگی می شوند.
Fernand(9) و Millar(10) نیز به نتایج مشابهی دست یافتند. در این مطالعات اثر سورفاکتانت بر مواد قالبگیری سیلیکون تراکمی مورد تحقیق قرار گرفت و مشخص شد که این عامل سبب افزایش خصوصیتتر شوندگی میگردد. آنها افزایش انرژی سطحی به دنبال کاربرد سورفاکتانت را علت کاهش زاویه تماس عنوان کردند. در تحقیق حاضر هم سورفاکتانت باعث کاهش زاویه تماس شده و احتمالاً میتواند به علت افزایش انرژی سطحی یا کاهش کشش سطحی باشد.
یکی از خصوصیات سورفاکتانتها میزان HLB آنهاست. متاسفانه در اغلب تحقیقات دندانپزشکی به HLB و عدد آن اشاره نمیشود. هر سورفاکتانتی با هر HLB، باعث افزایش مرطوب شوندگی نمیشود و سورفاکتانتهایی که باعث افزایش مرطوب شوندگی میشوند دارای 9-6=HLB میباشند.(11)
نتایج تحقیق ما با نظر بعضی از محققین همخوانی دارد. در این تحقیق اپتوزیل – گزانتوپرن در 9=HLB، راپید در 5/8=HLB و اسپیدکس در 8=HLB کمترین زاویه تماس را داشتند به طوری که در هر ماده با سایر HLBها اختلاف داشته (001/0>P) و این نتیجه با یافته Griffin(11) همخوانی دارد. وی محدوده HLB سورفاکتانتهایی که باعث کاهش زاویه تماس میشوند را، بین 9-6 میداند.
Boening و همکاران(12) در تحقیقی که بر روی سیلیکونهای تراکمی و افزایشی، با و بدون مواد موثر بر سطح انجام دادند، دریافتند که فعال کردن سطح سیلیکونهای تراکمی که از سیستم پوتی– واش استفاده میکنند اثر کمی بر روی کاهش زاویه تماس دارد و زاویه تماس بیشتر تحت تاثیر سایر خواص سیلیکون میباشد. در تحقیق حاضر هم این نکته مشخص شد زیرا میانگین زاویه تماس ماده اپتوزیل-گزانتوپرن در 9=HLB، 1100/83 بود که با گروه کنترل (3700/93) تفاوت خیلی زیادی ندارد گرچه از نظر آماری اختلاف معنیداری داشتند (001/0>P). همین طور درمورد ماده راپید، میانگین زاویه تماس در بهترین HLB، 5/8=HLB) برابر 1200/84 بودکه در مقایسه با میانگین گروه شاهد (7600/97) اختلاف معنیداری وجود داشت (011/0=P) همچنین در مورد ماده اسپیدکس، کمترین زاویه تماس در 8=HLB برابر 3260/68 میباشد که با گروه کنترل (1050/98) فاصله زیادی داشته و با آن اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (001/0>P). یافتههای این تحقیق با یافته مطالعه Boening و همکاران(12) همخوانی دارد. زیرا تفاوت بین میانگین زاویه تماس در بهترین HLB هر ماده با گروه کنترل خود با هم فرق داشتند. و این تفاوت در اسپیدکس نسبت به دو ماده دیگر بیشتر بود. بنابراین علاوه بر خصوصیات هر ماده قالبگیری خواص دیگری ازجمله ویسکوزیته در کاهش زاویه تماس موثر است و هرچه قوام ماده قالبگیری کمتر شود به علت افزایش فلو بافتها را راحتتر مرطوب میکند.
نتیجه گیری
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در محیط آزمایشگاهی، سورفاکتانت با 9=HLB باعث کاهش معنیداری در زاویه تماس ماده قالبگیری اپتوزیل-گزانتوپرن (001/0>P) و با 5/8=HLB باعث کاهش معنیدار زاویه تماس ماده قالبگیری راپید (011/0=P) و در نهایت با 8=HLB باعث کاهش معنیداری در زاویه تماس ماده قالبگیری اسپیدکس میشود (001/0>P).
تشکرو قدردانی
بدین وسیله نویسندگان مقاله مراتب تقدیر و تشکر خود را از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به خاطر تامین هزینه مالی این طرح اعلام میدارند. نتایج به دست آمده از این تحقیق برگرفته از پایان نامه دوره عمومی دندانپزشکی است که با شماره 2160 در کتابخانه دانشکده دندانپزشکی مشهد به ثبت رسیده است.