Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
3 Assistant Professor, Dept of Endodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
4 Dentist
Abstract
Keywords
مقدمه
یکی از درمانهای اجتناب ناپذیر در بیماران بیدندان، پروتز کامل میباشد. از طرفی حداکثر بازدهی پروتز کامل بستگی به هماهنگی موفق پروتز با فانکشنهای دهان بیمار دارد. پروتزی دارای فانکشن مناسب است که از گیر و ثبات خوبی برخوردار باشد. گیر پروتز و مقاومت در برابر جابجایی در جهت مخالف مسیر نشستن پروتز به فاکتورهای متعددی وابسته است که از جمله مهمترین آنها گسترش و Seal مناسب بیس در ناحیه حد خلفی پروتز بالا میباشد.(1)
انتهای دیستال بیس باید حداقل تا خط لرزان امتداد یابد و حتی بهتر است 1 تا 2 میلیمتر عقبتر از آن ختم شود.(2) Seal بیس پروتز در این ناحیه توسط فاکتورهای متعددی ممکن است از دست برود و برقرار نمودن مجدد سیل به روشهای گوناگون و توسط مواد مختلفی امکانپذیر است. که در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.(2)
با گذشت زمان پروتز کامل ممکن است لق شود و این میتواند موجب ایجاد زخم، از بین رفتن اکلوژن و فانکشن ضعیف پروتز شود. بنابراین پروتز کامل نیاز به ریلاین دارد تا گیر، ثبات، بهداشت دهانی و زیبایی را بهبود بخشد. روشهای ریلاین متعددی در دندانپزشکی با درجات متفاوتی از موفقیت مورد استفاده واقع شده است. ناحیه خلف پالاتال مهمترین محل برای گیر دنچر فک بالا است و در طی ریلاین و پس از آن باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. رزینهای آکریلیک که در ریلاین استفاده میشوند دارای معایبی از قبیل انقباض پلیمریزاسیون میباشند، مواد و روشهای متعددی به منظور کاستن از این انقباض معرفی شده اند.(1)
دو نوع متفاوت از مواد در ریلاین استفاده میشوند: نوع موقت و نوع دائم. نوع دائمی گرماسخت بوده، شیمیایی و یا نوری است. انجام ریلاین میتواند از هر دو طریق فلاسکگذاری و یا استفاده از اطاقک نوری صورت پذیرد. در انجام ریلاین باید از همان نوع مادهای که بیس اصلی دنچر ساخته شده است، استفاده شود. در مورد مواد گرماسخت ریلاین، باید سطح مورد ریلاین به وسیله منومر نرم شده و آکریل پس از رسیدن به قوام Doughy بلافاصله روی آن متراکم گردد تا باند شیمیایی بین دو ماده پدید آید. پلیمریزه شدن باید در دمای بین77-74 درجه انجام شود تا از بروز اعوجاج جلوگیری شود. مواد ریلاین شیمیایی به علت دمای پایینتر موقع پلیمریزیشن باعث به حداقل رساندن احتمال اعوجاج میگردند.(1)
آکریلهای گرماپخت معمولی برای سالها در عمل ریلاین استفاده شده و دارای خواص فیزیکی و مکانیکی مطلوبی هستند و به طور کلی ثبات ابعادی خوبی دارند، اما اِشکال عمده آنها این است که بیمار برای مدتی باید بدون پروتز باشد.(3)
اخیراً مواد ریلاین خودپلیمریزه شونده به طور گستردهای در کلینیک استفاده میشوند. از مزایای این آکریل این است که بیمار هرگز بدون پروتز نمیماند. البته این مواد مشکلاتی از قبیل بوی ناخوشایند، ثبات رنگ ضعیف، تخلخل، خواص ضعیف فیزیکی و شیمیایی و همچنین تحریک مخاط دهانی را ایجاد میکنند که این آزردگی به وسیله متیل متاکریلات (ماده اصلی تشکیلدهنده منومر) ایجاد میشود. اما امروزه ایزوبوتیل متاکریلات را جایگزین متیل متاکریلات کردهاند که آزردگی کمتری دارد. مشکل اصلی این روش ریلاین، امکان خطا در قرار دادن مجدد بیس پروتز در دهان و نیز خطا در ثابت نگه داشتن رابطه مرکزی میباشد.(4)
Sadamori و همکاران(5) در یک مطالعه آزمایشگاهی تغییرات ابعادی بیس پروتز را بعد از ریلاین با رزینهای گرماپخت، دو رزین خود پلیمریزه شونده، رزین فعال شده با میکروویو و رزین جدید لایتکیور بررسی کردند و گزارش کردند که مواد رزینی پلیمریزهشونده با نور، تغییرات ابعادی بیشتری نسبت به مواد ریلاین گرماپخت یا خودپلیمریزه شونده نشان میدهند.
Krysinski و همکاران(6) مطالعهای را جهت به دست آوردن سیل کامی- خلفی پروتز فک بالا با تراشهایی بر روی کست اصلی توسط چهار دندانپزشک انجام دادند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که تجربه کلینیکی دندانپزشکان، بر شکل و عمق تراش جهت ایجاد سیل کامی- خلفی تأثیر مستقیم دارد.
Geongieong و همکاران(7) نشان دادند که مواد و روشهای مختلف ریلاین بر روی دقت ابعادی تأثیر میگذارد و استفاده از رزین اتوپلیمریزه شونده با روش بربالین (Chair side)، روش قابل قبولی است.
Yeongieon و همکاران(8)، با مطالعه روی آکریلهای مختلف بر روی فک بالا نتیجه گرفتند که تکنیک دربالین (Chair side) نیز میتواند ریلاین قابل قبول داشته باشد.
هدف این مطالعه لابراتواری بررسی دقت ابعادی روشهای مختلف ریلاین بر روی دقت سیل ناحیه خلفی کام بود.
مواد و روشها
ابتدا یک مدل آکریلیک بیدندانی کامل فک بالا با سایز متوسط و فاقد آندرکات انتخاب شد. از این مدل توسط ماده قالبگیری آلژینات بایر (ALGINoplast, fast set, Heraeus, Netherlan)) قالب گرفته شد و توسط محصول گچ نوع IV(GC FUJIROCK, Optiflow, Belgium, Japa) ریخته شد.
تری اختصاصی سوراخدار از کست تهیه و جهت گیر بیشتر و ممانعت از جدا شدن ماده قالبگیری از تری، چسب مخصوص آلژینات به تری زده شد. پودر آلژینات و آب مقطر به نسبت 2 به 1 طبق دستور کارخانه سازنده با هم مخلوط و از مدل آکریلی اصلی آلژیناتی تهیه شد. سپس قالبها در مدت بین 12-10 دقیقه با گچ، طبق دستور کارخانه سازنده (gr70 گچ و ml14 آب مقطر) بعد از وکیوم شدن ریخته شد. تمام کستهای گچی پس از مدت ستینگ توصیه شده، یعنی 45 دقیقه، از قالبها خارج شدند. بدین ترتیب کستهای گروه شاهد پس از ده بار قالبگیری تهیه شدند. 10 بیس دائمی با آکریل شفاف پختنی بایر (MelioDent, Heat-cure, Heraeus, Netherland) برای هر کست تهیه شد. برای تهیه گروههای آزمایش، بر روی مدل آکریلی اولیه یک لایه موم به ضخامت mm2 و به قطر یکسان جهت ریلیف و ایجاد فضا برای ریلاین در ناحیه Post dam گذاشته شد و اطراف آن کاملاً سیل گردید. سپس از این مدل آکریلی قالب آلژینات گرفته و با محصول گچ نوع IV ریخته شد. این مرحله 20 بار تکرار شد و بدین ترتیب 20 عدد کست استونی با ریلیف ناحیه خلفی که mm2 برجستهتر بود، حاصل گردید. بر روی هر کست یک بیس دائمی با آکریل شفاف گرماپخت تهیه شد. بیسها پس از آماده شدن و پالیش در آب مقطر نگهداری شدند.
برای انجام عمل ریلاین، 10 مرتبه از روی مدل آکریلی اولیه قالب گیری با آلژینات انجام شد و 10 کست مجدداً جهت گروه ریلاین با آکریل گرماپخت (MelioDent, Heat-cure, Heraeus, Netherlan) ساخته شد و 10 بیس شفاف که در ناحیه سیل کامی- خلفی قبلاً ریلیف شده بودند روی این کستها ریلاین شدند. گروه سوم، بیسهای شفاف ریلیف شده با آکریل فوری
(Rebase H Normal, Dentsply-Sankin K. K, Japan) به صورت Chair side روی مدل اصلی ریلاین شد و در دیگ فشار (با فشار 25 اتمسفر) تحت واکیوم پروستیگ قرار گرفت.
همه نمونهها به مدت 1 هفته در آب مقطر نگهداری شدند. سپس نمونهها کدگذاری و جهت اندازهگیری میزان گپ موجود در ناحیه خلفی بیسها، 5 ناحیه، 1 نقطه در خط وسط، 2 ناحیه در قله هامولار ناچها (a , e) و 2 ناحیه در حد فاصل بین خط وسط و هامولار ناچ (b , d) توسط ماژیک بسیار ظریف بر روی کست اصلی علامت زده شد (تصویر 1).
تصویر 1 : مشخص کردن 5 نقطه در بوردر خلفی کست
کلیه نمونه ها در گروه شاهد و آزمایش پس از فیکس شدن بر روی کست اصلی توسط گیره مخصوص در زیر میکروسکوپ نوری مدل Bx60Olympns, Japan تحت بزرگنمایی 58x و نرمافزار مخصوص آن (Dino Capture) مورد بررسی قرار گرفتند و میزان Gap (عدم انطباق بیسها) در دو بازه زمانی (هفته اول، هفته دوم) اندازهگیری شد و اطلاعات مربوط به هر ناحیه یادداشت گردید. لازم به ذکر است اندازه گیریها در هر بازه زمانی ذکر شده توسط دو نفر مشاهده گر به صورت مجزا انجام شد و میانگین اعداد ثبت شده توسط آنها، به کمک آنالیز واریانس یک عاملی، Tukey و Kruskal-Wallis آنالیز گردید.
یافتهها
برای بررسی توزیع دادهها، از آزمون Kolomogrove-Smirnove استفاده گردید و طبق جدول 1 مشاهده شد که در همه نقاط و در همه گروهها، توزیع دادهها نرمال بود، اما با بررسی همگنی واریانسها نشان داده شد که در نقاط A و C واریانسها همگن نبودند بنابراین از آزمون آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسه میانگینها در سه گروه B,D,E استفاده شد. اما برای مقایسه میانگینهای رتبهای در نقاط A و C در سه گروه از آزمون کروسکال والیس استفاده شد.
در نقطه A میانگین رتبهای در بین سه گروه تفاوت معنیداری داشت (047/0P=)، اما در مورد میانگینهای حسابی و رتبهای ملاحظه میگردد که این اختلاف بین گروه شاهد با دو گروه دیگر نیز وجود داشت.
برای مقایسه میانگینهای سه نقطه B وD و E در سه گروه از آنالیز واریانس یک عاملی استفاده شد.
همانگونه که در جدول 2 مشاهده میگردد میانگین مقادیر در نقطه B بین سه گروه تفاوت آماری معنیداری ندارد، همچنین در نقطه E گرچه میانگین مقادیر اندازهگیری شده در گروه فوری تقریباً دو برابر گروهای شاهد و گرماپخت بود اما در مجموع بین این سه گروه نیز تفاوت آماری معنیداری وجود ندارد. اما در ناحیه D تفاوت آماری معنیداری بین سه گروه مورد مطالعه وجود داشت (001/0P=) لذا از آزمون توکی جهت مقایسه دو به دوی گروهها در این نقطه استفاده کردیم.
جدول 1 : میانگین، انحراف معیار، حداقل، حداکثر و میانگین رتبه ای میزان گپ برحسب گروه در نواحی C و A
|
|
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
میانگین رتبه ای |
نتیجه آزمون |
A |
شاهد |
10 |
1277/0 |
09698/0 |
02/0 |
29/0 |
1/21 |
047/0=P 099/6= X2 |
گرماپخت |
10 |
0487/0 |
05352/0 |
00/0 |
13/0 |
8/12 |
||
فوری |
10 |
0417/0 |
03162/0 |
00/0 |
10/0 |
6/12 |
||
C |
شاهد |
10 |
3826/0 |
12678/0 |
18/0 |
57/0 |
6/13 |
595/0=P 04/1= X2 |
گرماپخت |
10 |
4408/0 |
12630/0 |
29/0 |
66/0 |
6/17 |
||
فوری |
10 |
.3875/0 |
04243/0 |
33/0 |
46/0 |
3/15 |
جدول 2 : میانگین، انحراف معیار، حداقل، حداکثر و میانگین رتبه ای میزان گپ برحسب گروه در نواحی B و D و E
نقاط |
گروه |
تعداد |
میانگین mm |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
نتیجه آزمون |
B
|
شاهد |
10 |
4966/0 |
12977/0 |
33/0 |
75/0 |
651/0=P 437/0=F
|
گرماپخت |
10 |
5554/0 |
17039/0 |
34/0 |
82/0 |
||
فوری |
10 |
5514/0 |
16819/0 |
30/0 |
89/0 |
||
D |
شاهد |
10 |
4142/0 |
11199/0 |
26/0 |
64/0 |
001/0=P 021/10=F
|
گرماپخت |
10 |
5348/0 |
.16124/0 |
30/0 |
76/0 |
||
فوری |
10 |
6594/0 |
08056/0 |
55/0 |
82/0 |
||
E
|
شاهد |
10 |
0447/0 |
04918/0 |
00/0 |
14/0 |
154/0=P 006/2=F
|
گرماپخت |
10 |
0413/0 |
03642/0 |
00/0 |
09/0 |
||
فوری |
10 |
0807/0 |
05797/0 |
00/0 |
20/0 |
با نگاهی به جدول 3 ملاحظه میگردد که گروه شاهد با گروه آکریل فوری در میانگین اندازه گیریها در ناحیه D با هم اختلاف معنیداری دارند. به عبارت دیگر میانگین اندازهگیری ناحیه D در گروه ریلاین شده با آکریل فوری به طور معنیداری بیشتر از میانگین اندازهگیری ناحیه D در گروه کنترل بدون ریلاین بود.
در بررسی کلی دادهها، میانگین 5 ناحیه مختلف ذکر شده به عنوان یک متغیر جدید در نظر گرفته شد. توزیع گپ (T) در سه گروه مورد مطالعه، نرمال بود. همچنین در بررسی همگنی واریانسها تمامی واریانسها همگن بودند، لذا مقایسه میانگینها با آنالیز واریانس یک عاملی قابل انجام بود.
میانگین متغیر t در سه گروه تفاوت آماری معنیداری با هم نداشت (نمودار 1).
جدول 3 : مقایسه دو به دوی میانگین نقطه D بین سه گروه
(I) گروه |
(J) گروه |
میانگین تفاوتها (I-J) (mm) |
نتیجه آزمون |
شاهد |
گرماپخت |
1206/0- |
089/0 |
فوری |
2453/0- (*) |
000/0 |
|
گرماپخت |
شاهد |
1206/0 |
089/0 |
فوری |
1247/0- |
077/0 |
|
فوری |
شاهد |
2453/0 (*) |
000/0 |
گرماپخت |
1247/0 |
077/0 |
نمودار 1 : مقایسه میانگین کلی اندازه گیریهای گپ بیسها در سه گروه مورد مطالعه
بحث
خلف پالاتال فک بالا مهمترین ناحیه برای گیر پروتز می باشد و در طی ریلاین و پس از آن باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. رزینهای آکریلی که در ریلاین استفاده میشوند، دارای معایبی از قبیل انقباض پلیمریزاسیون میباشند که برای جلوگیری و کاستن از این انقباض مواد و روشهای متعددی معرفی شده است.(9) در نتیجه در این مطالعه لابراتواری بر آن شدیم تا میزان سیل کامی- خلفی در پروتزهای ریلاین شده را به دو روش مختلف (آکریل فوری و گرماپخت) با هم مقایسه کنیم.
در مطالعه حاضر پس از بررسی میزان گپ بین بیس و کست بیدندانی در بین سه گروه حاضر، به این نتیجه رسیدیم در اکثریت نقاط مورد بررسی از نظر آماری تفاوت معنیداری بین میزان گپ گروه بدون ریلاین و دست نخورده با دو گروه ریلاین شده توسط آکریل فوری و گرماپخت وجود ندارد. Mid palatal area یکی از نقاط مهم برای سیل کامی- خلفی میباشد.(5) در مطالعه حاضر در این محل (نقطه C) بین دو نوع مختلف ماده ریلاین تفاوت معنیداری وجود نداشت که با مطالعات Geongieong(7)، Yeongieong(8) مغایرت داشت. همگی این مطالعات به این نتیجه رسیده بودند که آکریل فوری جهت ریلاین از آکریل گرماپخت به صورت معنیداری مناسبتر است.
مزیت مطالعه حاضر نسبت به مطالعات ذکر شده در این بود که از بیس بدون ریلاین به عنوان گروه شاهد جهت مقایسه با گروههای آزمایش (فوری و گرماپخت)، استفاده شد. همچنین در مطالعات Yeongieong(8) و Smith(10)، ریلاین تحت نیروی استاتیک Kg2 انجام شده بود، در حالی که در مطالعه ما ریلاین بدون اعمال نیرو انجام شد که این مسأله نیز میتواند یکی از دلایل اختلاف نتایج این مطالعات با تحقیق حاضر باشد. البته از آنجایی که نیروهای وارده در دهان دینامیک است و نه استاتیک، اعمال نیروی استاتیک حین ریلاین در مطالعات مذکور نمیتواند به عنوان یک مزیت محسوب گردد.
مطالعه Lauciello(11) پس از بررسی آکریل گرماپخت و فوری نشان داد که آکریل گرماپخت جهت ریلاین از آکریل فوری مناسبتر است که این با مطالعه حاضر و مطالعات Smith(10)، Yeongjeong(8) که آکریل فوری را از آکریل گرماپخت جهت ریلاین مناسبتر دانستهاند، مغایرت دارد.
این تفاوت در نتایج میتواند با روشهای متعدد پخت مرتبط باشد و از سوی دیگر استفاده از انواع مختلف آکریلهای گرماپخت و فوری نیز میتواند نتایج متفاوتی را نشان دهد.(12) در مطالعه مذکور تمامی مراحل به جای این که در محیط گرم و مرطوب دهان باشد، در لابراتوار انجام شد که از محدودیتهای این مطالعه محسوب میشود و در این مورد با سایر مطالعات مقایسه شده مشابهت دارد. تمام این موارد، لزوم بررسی بیشتر در این زمینه را بیان میدارد.
نتیجه گیری
با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه روش ریلاین گرماپخت با ریلاین توسط آکریل فوری Chair side اختلاف معنیداری نداشتند. میتوان گفت که روش Chair side را میتوان جایگزین مناسبی برای آکریل گرماپخت دانست و با توجه به اینکه انجام آن سهلالوصولتر است و زمان کمتری صرف می شود، برای بیمار نیز مقرون به صرفهتر است. از طرفی آکریلهایی ارائه شده اند که کمترین تحریک بافتی را به دنبال دارند. لذا این روش، روش پیشنهادی ما نیز میباشد. احتمال ایجاد اشکالات لابراتواری و خطاهای تکنسین در حین مراحل مفلگذاری و مشکلات ایجاد شده حذف خواهد گردید.