Effect of Relining Methods (Cold & Heat Cure) On the Accuracy of Posterior Palatal Seal

Document Type : original article

Authors

1 Associate Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran

2 Assistant Professor, Dept of Prosthodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.

3 Assistant Professor, Dept of Endodontics, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.

4 Dentist

Abstract

Introduction: The posterior palatal area is the most important area for retention of maxillary dentures and must be considered carefully during and after the reline. The purpose of this in vitro study was to compare the posterior palatal seal in relined complete dentures with two different methods.
Materials & Methods: An average size of edentulous maxillary acrylic arch without undercuts was selected in this in vitro study. The alginate impression was made of this model ten times and was poured with a type IV gypsum product, and the casts of control groups were prepared. Then 10 definitive bases were created for each cast. For the experimental groups, one relief wax layer with a thickness of 2mm was put in post-dam area for relining processes. Then, 20 alginate impressions were made of this model. On definitive base, clear heat-cured acrylic bases were fabricated. In experimental groups, bases were divided into 2 groups of 10: first group was relined with heat-cured acrylic resin and another one was relined with cold cured acrylic resin. All of the bases were put in distilled water for two weeks and then each of them was placed on the definitive base. One code was considered for each model. The gap in posterior area between acrylic bases and arch was measured in five points (a-b-c-d-e: mid line, two points in hamular notch, and two points between midline and hamular notch) by two practicers in two different times (during two weeks) with light B×60 microscope. The data were analyzed by Tukey and Kruskal Wallis tests.
Results: The results of this study indicated that there was a statistically significant difference in the amount of gap at point A between control (bases without reline) and experimental groups (P=0.047). At point D there was no significant difference between experimental groups, but a significant difference was detected between control group and bases relined with cold cure acryl (P<0.05).
Conclusion: The results of this laboratory study indicated that there was no significant difference between relining methods with heat-cured and cold cured acryl reline method). So cold cured acryl could be recommended because it is more economic, easier and more time savory compared to heat-cured acryl.

Keywords


مقدمه

یکی از درمان‏های اجتناب ناپذیر در بیماران بی‏دندان، پروتز کامل می‏باشد. از طرفی حداکثر بازدهی پروتز کامل بستگی به هماهنگی موفق پروتز با فانکشن‏‏های دهان بیمار دارد. پروتزی دارای فانکشن مناسب است که از گیر و ثبات خوبی برخوردار باشد. گیر پروتز و مقاومت در برابر جابجایی در جهت مخالف مسیر نشستن پروتز به فاکتورهای متعددی وابسته است که از جمله مهمترین آنها گسترش و Seal مناسب بیس در ناحیه حد خلفی پروتز بالا می‏باشد.(1)

انتهای دیستال بیس باید حداقل تا خط لرزان امتداد یابد و حتی بهتر است 1 تا 2 میلی‏متر عقب‏تر از آن ختم شود.(2) Seal بیس پروتز در این ناحیه توسط فاکتورهای متعددی ممکن است از دست برود و برقرار نمودن مجدد سیل به روش‏های گوناگون و توسط مواد مختلفی امکان‏پذیر است. که در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.(2)

با گذشت زمان پروتز کامل ممکن است لق شود و این می‏تواند موجب ایجاد زخم، از بین رفتن اکلوژن و فانکشن ضعیف پروتز شود. بنابراین پروتز کامل نیاز به ریلاین دارد تا گیر، ثبات، بهداشت دهانی و زیبایی را بهبود بخشد. روش‏های ریلاین متعددی در دندانپزشکی با درجات متفاوتی از موفقیت مورد استفاده واقع شده است. ناحیه خلف پالاتال مهمترین محل برای گیر دنچر فک بالا است و در طی ریلاین و پس از آن باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. رزین‏های آکریلیک که در ریلاین استفاده می‏شوند دارای معایبی از قبیل انقباض پلی‏مریزاسیون می‏باشند، مواد و روش‏های متعددی به منظور کاستن از این انقباض معرفی شده اند.(1)

دو نوع متفاوت از مواد در ریلاین استفاده می‏شوند: نوع موقت و نوع دائم. نوع دائمی گرماسخت بوده، شیمیایی و یا نوری است. انجام ریلاین می‏تواند از هر دو طریق فلاسک‏گذاری و یا استفاده از اطاقک نوری صورت پذیرد. در انجام ریلاین باید از همان نوع ماده‏ای که بیس اصلی دنچر ساخته شده است، استفاده شود. در مورد مواد گرماسخت ریلاین، باید سطح مورد ریلاین به وسیله منومر نرم شده و آکریل پس از رسیدن به قوام Doughy بلافاصله روی آن متراکم گردد تا باند شیمیایی بین دو ماده پدید آید. پلیمریزه شدن باید در دمای بین77-74 درجه انجام شود تا از بروز اعوجاج جلوگیری شود. مواد ریلاین شیمیایی به علت دمای پایین‏تر موقع پلیمریزیشن باعث به حداقل رساندن احتمال اعوجاج می‏گردند.(1)

آکریل‏های گرماپخت معمولی برای سال‏ها در عمل ریلاین استفاده شده و دارای خواص فیزیکی و مکانیکی مطلوبی هستند و به طور کلی ثبات ابعادی خوبی دارند، اما اِشکال عمده آنها این است که بیمار برای مدتی باید بدون پروتز باشد.(3)

اخیراً مواد ریلاین خودپلیمریزه شونده به طور گسترده‏ای در کلینیک استفاده می‏شوند. از مزایای این آکریل این است که بیمار هرگز بدون پروتز نمی‏ماند. البته این مواد مشکلاتی از قبیل بوی ناخوشایند، ثبات رنگ ضعیف، تخلخل، خواص ضعیف فیزیکی و شیمیایی و همچنین تحریک مخاط دهانی را ایجاد می‏کنند که این آزردگی به وسیله متیل متاکریلات (ماده اصلی تشکیل‏دهنده منومر) ایجاد می‏شود. اما امروزه ایزوبوتیل متاکریلات را جایگزین متیل متاکریلات کرده‏اند که آزردگی کمتری دارد. مشکل اصلی این روش ریلاین، امکان خطا در قرار دادن مجدد بیس پروتز در دهان و نیز خطا در ثابت نگه داشتن رابطه مرکزی می‏باشد.(4)

Sadamori و همکاران(5) در یک مطالعه آزمایشگاهی تغییرات ابعادی بیس پروتز را بعد از ریلاین با رزین‏های گرماپخت، دو رزین خود پلی‏مریزه شونده، رزین فعال شده با میکروویو و رزین جدید لایت‏کیور بررسی کردند و گزارش کردند که مواد رزینی پلیمریزه‏‏شونده با نور، تغییرات ابعادی بیشتری نسبت به مواد ریلاین گرماپخت یا خودپلیمریزه شونده نشان می‏دهند.

Krysinski و همکاران(6) مطالعه‏ای را جهت به دست آوردن سیل کامی- خلفی پروتز فک بالا با تراش‏هایی بر روی کست اصلی توسط چهار دندانپزشک انجام دادند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که تجربه کلینیکی دندانپزشکان، بر شکل و عمق تراش جهت ایجاد سیل کامی- خلفی تأثیر مستقیم دارد.

Geongieong و همکاران(7) نشان دادند که مواد و روش‏های مختلف ریلاین بر روی دقت ابعادی تأثیر می‏گذارد و استفاده از رزین اتوپلی‏مریزه شونده با روش بربالین (Chair side)، روش قابل قبولی است.

Yeongieon و همکاران(8)، با مطالعه روی آکریل‏های مختلف بر روی فک بالا نتیجه گرفتند که تکنیک دربالین (Chair side) نیز می‏تواند ریلاین قابل قبول داشته باشد.

هدف این مطالعه لابراتواری بررسی دقت ابعادی روش‏های مختلف ریلاین بر روی دقت سیل ناحیه خلفی کام بود.

مواد و روش‏ها

ابتدا یک مدل آکریلیک بی‏دندانی کامل فک بالا با سایز متوسط و فاقد آندرکات انتخاب شد. از این مدل توسط ماده قالب‏گیری آلژینات بایر (ALGINoplast, fast set, Heraeus, Netherlan)) قالب گرفته شد و توسط محصول گچ نوع IV(GC FUJIROCK, Optiflow, Belgium, Japa) ریخته شد.

تری اختصاصی سوراخ‏دار از کست تهیه و جهت گیر بیشتر و ممانعت از جدا شدن ماده قالب‏گیری از تری، چسب مخصوص آلژینات به تری زده شد. پودر آلژینات و آب مقطر به نسبت 2 به 1 طبق دستور کارخانه سازنده با هم مخلوط و از مدل آکریلی اصلی آلژیناتی تهیه شد. سپس قالب‏ها در مدت بین 12-10 دقیقه با گچ، طبق دستور کارخانه سازنده (gr70 گچ و ml14 آب مقطر) بعد از وکیوم شدن ریخته شد. تمام کست‏های گچی پس از مدت ستینگ توصیه شده، یعنی 45 دقیقه، از قالب‏ها خارج شدند. بدین ترتیب کست‏های گروه شاهد پس از ده بار قالب‏گیری تهیه شدند. 10 بیس دائمی با آکریل شفاف پختنی بایر (MelioDent, Heat-cure, Heraeus, Netherland) برای هر کست تهیه شد. برای تهیه گروه‏های آزمایش، بر روی مدل آکریلی اولیه یک لایه موم به ضخامت mm2 و به قطر یکسان جهت ریلیف و ایجاد فضا برای ریلاین در ناحیه Post dam گذاشته شد و اطراف آن کاملاً سیل گردید. سپس از این مدل آکریلی قالب آلژینات گرفته و با محصول گچ نوع IV ریخته شد. این مرحله 20 بار تکرار شد و بدین ترتیب 20 عدد کست استونی با ریلیف ناحیه خلفی که mm2 برجسته‏تر بود، حاصل گردید. بر روی هر کست یک بیس دائمی با آکریل شفاف گرماپخت تهیه شد. بیس‏ها پس از آماده شدن و پالیش در آب مقطر نگهداری شدند.

برای انجام عمل ریلاین، 10 مرتبه از روی مدل آکریلی اولیه قالب گیری با آلژینات انجام شد و 10 کست مجدداً جهت گروه ریلاین با آکریل گرماپخت (MelioDent, Heat-cure, Heraeus, Netherlan) ساخته شد و 10 بیس شفاف که در ناحیه سیل کامی- خلفی قبلاً ریلیف شده بودند روی این کست‏ها ریلاین شدند. گروه سوم، بیس‏های شفاف ریلیف شده با آکریل فوری
(Rebase H Normal, Dentsply-Sankin K. K, Japan) به صورت Chair side روی مدل اصلی ریلاین شد و در دیگ فشار (با فشار 25 اتمسفر) تحت واکیوم پروستیگ قرار گرفت.

همه نمونه‏ها به مدت 1 هفته در آب مقطر نگهداری شدند. سپس نمونه‏ها کدگذاری و جهت اندازه‏گیری میزان گپ موجود در ناحیه خلفی بیس‏ها، 5 ناحیه، 1 نقطه در خط وسط، 2 ناحیه در قله‏ هامولار ناچ‏ها (a , e) و 2 ناحیه در حد فاصل بین خط وسط و هامولار ناچ (b , d) توسط ماژیک بسیار ظریف بر روی کست اصلی علامت زده شد (تصویر 1).

 

 

تصویر 1 : مشخص کردن 5 نقطه در بوردر خلفی کست

 

 کلیه نمونه‏ ها در گروه شاهد و آزمایش پس از فیکس شدن بر روی کست اصلی توسط گیره مخصوص در زیر میکروسکوپ نوری مدل Bx60Olympns, Japan تحت بزرگنمایی 58x و نرم‏افزار مخصوص آن (Dino Capture) مورد بررسی قرار گرفتند و میزان Gap (عدم انطباق بیس‏ها) در دو بازه زمانی (هفته اول، هفته دوم) اندازه‏گیری شد و اطلاعات مربوط به هر ناحیه یادداشت گردید. لازم به ذکر است اندازه گیری‏ها در هر بازه زمانی ذکر شده توسط دو نفر مشاهده گر به صورت مجزا انجام شد و میانگین اعداد ثبت شده توسط آنها، به کمک آنالیز واریانس یک عاملی، Tukey و Kruskal-Wallis آنالیز گردید.

یافته‏ها

برای بررسی توزیع داده‏ها، از آزمون Kolomogrove-Smirnove استفاده گردید و طبق جدول 1 مشاهده شد که در همه نقاط و در همه گروه‏ها، توزیع داده‏ها نرمال بود، اما با بررسی همگنی واریانس‏ها نشان داده شد که در نقاط A و C واریانس‏ها همگن نبودند بنابراین از آزمون آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسه میانگین‏ها در سه گروه B,D,E استفاده شد. اما برای مقایسه میانگین‏های رتبه‏ای در نقاط A و C در سه گروه از آزمون کروسکال والیس استفاده ‏شد.

در نقطه A میانگین رتبه‏ای در بین سه گروه تفاوت معنی‏داری داشت (047/0P=)، اما در مورد میانگین‏‏های حسابی و رتبه‏ای ملاحظه می‏گردد که این اختلاف بین گروه شاهد با دو گروه دیگر نیز وجود داشت.

برای مقایسه میانگین‏‏های سه نقطه B وD و E در سه گروه از آنالیز واریانس یک عاملی استفاده شد.

همانگونه که در جدول 2 مشاهده می‏گردد میانگین مقادیر در نقطه B بین سه گروه تفاوت آماری معنی‏داری ندارد، همچنین در نقطه E گرچه میانگین مقادیر اندازه‏گیری شده در گروه فوری تقریباً دو برابر گروهای شاهد و گرماپخت بود اما در مجموع بین این سه گروه نیز تفاوت آماری معنی‏داری وجود ندارد. اما در ناحیه D تفاوت آماری معنی‏داری بین سه گروه مورد مطالعه وجود داشت (001/0P=) لذا از آزمون توکی جهت مقایسه دو به دوی گروه‏ها در این نقطه استفاده کردیم.

 

جدول 1 : میانگین، انحراف معیار، حداقل، حداکثر و میانگین رتبه ای میزان گپ برحسب گروه در نواحی C  و A

 

 

تعداد

میانگین

انحراف معیار

کمترین

بیشترین

میانگین رتبه ای

نتیجه آزمون

A

شاهد

10

1277/0

09698/0

02/0

29/0

1/21

047/0=P

099/6= X2

گرماپخت

10

0487/0

05352/0

00/0

13/0

8/12

فوری

10

0417/0

03162/0

00/0

10/0

6/12

C

شاهد

10

3826/0

12678/0

18/0

57/0

6/13

595/0=P

04/1= X2

گرماپخت

10

4408/0

12630/0

29/0

66/0

6/17

فوری

10

.3875/0

04243/0

33/0

46/0

3/15

 


 

 

 

جدول 2 : میانگین، انحراف معیار، حداقل، حداکثر و میانگین رتبه ای میزان گپ برحسب گروه در نواحی B  و D  و E

نقاط

گروه

تعداد

میانگین mm

انحراف معیار

کمترین

بیشترین

نتیجه آزمون

B

 

 

شاهد

10

4966/0

12977/0

33/0

75/0

651/0=P

437/0=F

 

گرماپخت

10

5554/0

17039/0

34/0

82/0

فوری

10

5514/0

16819/0

30/0

89/0

D

شاهد

10

4142/0

11199/0

26/0

64/0

001/0=P

021/10=F

 

گرماپخت

10

5348/0

.16124/0

30/0

76/0

فوری

10

6594/0

08056/0

55/0

82/0

E

 

 

شاهد

10

0447/0

04918/0

00/0

14/0

154/0=P

006/2=F

 

گرماپخت

10

0413/0

03642/0

00/0

09/0

فوری

10

0807/0

05797/0

00/0

20/0


 
 

با نگاهی به جدول 3 ملاحظه می‏گردد که گروه شاهد با گروه آکریل فوری در میانگین اندازه گیری‏ها در ناحیه D با هم اختلاف معنی‏داری دارند. به عبارت دیگر میانگین اندازه‏گیری ناحیه D در گروه ریلاین شده با آکریل فوری به طور معنی‏داری بیشتر از میانگین اندازه‏گیری ناحیه D در گروه کنترل بدون ریلاین بود.

در بررسی  کلی داده‏ها،  میانگین 5 ناحیه مختلف ذکر شده به عنوان یک متغیر جدید در نظر گرفته شد. توزیع گپ (T) در سه گروه مورد مطالعه، نرمال بود. همچنین در بررسی همگنی واریانس‏ها تمامی واریانس‏ها همگن بودند، لذا مقایسه میانگین‏ها با آنالیز واریانس یک عاملی قابل انجام بود.

میانگین متغیر t در سه گروه تفاوت آماری معنی‏داری با هم نداشت (نمودار 1).


جدول 3 : مقایسه دو به دوی میانگین نقطه D بین سه گروه

(I)  گروه

(J)  گروه

میانگین تفاوت‏ها (I-J)

(mm)

نتیجه آزمون

شاهد

گرماپخت

1206/0-

089/0

فوری

2453/0- (*)

000/0

گرماپخت

شاهد

1206/0

089/0

فوری

1247/0-

077/0

فوری

شاهد

2453/0 (*)

000/0

گرماپخت

1247/0

077/0



نمودار 1 : مقایسه میانگین کلی اندازه گیری‏‏های گپ بیس‏ها در سه گروه مورد مطالعه

 


 

بحث

خلف پالاتال فک بالا مهمترین ناحیه برای گیر پروتز می باشد و در طی ریلاین و پس از آن باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. رزین‏های آکریلی که در ریلاین استفاده می‏شوند، دارای معایبی از قبیل انقباض پلی‏مریزاسیون می‏باشند که برای جلوگیری و کاستن از این انقباض مواد و روش‏های متعددی معرفی شده است.(9) در نتیجه در این مطالعه لابراتواری بر آن شدیم تا میزان سیل کامی- خلفی در پروتزهای ریلاین شده را به دو روش مختلف (آکریل فوری و گرماپخت) با هم مقایسه کنیم.

در مطالعه حاضر پس از بررسی میزان گپ بین بیس و کست بی‏دندانی در بین سه گروه حاضر، به این نتیجه رسیدیم در اکثریت نقاط مورد بررسی از نظر آماری تفاوت معنی‏داری بین میزان گپ گروه بدون ریلاین و دست نخورده با دو گروه ریلاین شده توسط آکریل فوری و گرماپخت وجود ندارد. Mid palatal area یکی از نقاط مهم برای سیل کامی- خلفی می‏باشد.(5) در مطالعه حاضر در این محل (نقطه C) بین دو نوع مختلف ماده ریلاین تفاوت معنی‏داری وجود نداشت که با مطالعات Geongieong(7)، Yeongieong(8) مغایرت داشت. همگی این مطالعات به این نتیجه رسیده بودند که آکریل فوری جهت ریلاین از آکریل گرماپخت به صورت معنی‏داری مناسب‏تر است.

مزیت مطالعه حاضر نسبت به مطالعات ذکر شده در این بود که از بیس بدون ریلاین به عنوان گروه شاهد جهت مقایسه با گروه‏های آزمایش (فوری و گرماپخت)، استفاده شد. همچنین در مطالعات Yeongieong(8) و Smith(10)، ریلاین تحت نیروی استاتیک Kg2 انجام شده بود، در حالی که در مطالعه ما ریلاین بدون اعمال نیرو انجام شد که این مسأله نیز می‏تواند یکی از دلایل اختلاف نتایج این مطالعات با تحقیق حاضر باشد. البته از آنجایی که نیروهای وارده در دهان دینامیک است و نه استاتیک، اعمال نیروی استاتیک حین ریلاین در مطالعات مذکور نمی‏تواند به عنوان یک مزیت محسوب گردد.

مطالعه Lauciello(11) پس از بررسی آکریل گرماپخت و فوری نشان داد که آکریل گرماپخت جهت ریلاین از آکریل فوری مناسب‏تر است که این با مطالعه حاضر و مطالعات Smith(10)، Yeongjeong(8) که آکریل فوری را از آکریل گرماپخت جهت ریلاین مناسب‏تر دانسته‏اند، مغایرت دارد.

این تفاوت در نتایج می‏تواند با روش‏های متعدد پخت مرتبط باشد و از سوی دیگر استفاده از انواع مختلف آکریل‏های گرماپخت و فوری نیز می‏تواند نتایج متفاوتی را نشان دهد.(12) در مطالعه مذکور تمامی مراحل به جای این که در محیط گرم و مرطوب دهان باشد، در لابراتوار انجام شد که از محدودیت‏های این مطالعه محسوب می‏شود و در این مورد با سایر مطالعات مقایسه شده مشابهت دارد. تمام این موارد، لزوم بررسی بیشتر در این زمینه را بیان می‏دارد.

نتیجه گیری

با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه روش ریلاین گرماپخت با ریلاین توسط آکریل فوری Chair side اختلاف معنی‏داری نداشتند. می‏توان گفت که روش Chair side را می‏توان جایگزین مناسبی برای آکریل گرماپخت دانست و با توجه به اینکه انجام آن سهل‏الوصول‏تر است و زمان کمتری صرف می شود، برای بیمار نیز مقرون به صرفه‏تر است. از طرفی آکریل‏هایی ارائه شده اند که کمترین تحریک بافتی را به دنبال دارند. لذا این روش، روش پیشنهادی ما نیز می‏باشد. احتمال ایجاد اشکالات لابراتواری و خطاهای تکنسین در حین مراحل مفل‏گذاری و مشکلات ایجاد شده حذف خواهد گردید.

  1. Javid N, Bowman J. Relining and rebasing techniques. In: Essentials of Complete Denture Prosthodontics. 2rd ed. India: Ishiyaku Euro American Inc; 1996. P. 341-51.
  2. Atwood D. Reduction of residual ridge: A major oral disease. J Prosthet Dent 1971; 26(3): 266-79.
  3. Takamata T, Setcos J, Philips R.Adaptation of acrylic resin dentures as influenced by the activation mode polymerization. J Am Dent Assoc 1999; 119(2): 271-6.
  4. Arima T, Murata H. Analysis of composition and structure of hard autopolymerizing reline resin. J Oral Rehabil 1996; 23(5): 346-52.
  5. Sadamori S, Siswomihardjo W, Kameda K, Saito A, Hamada T. Dimensional changes of relined denture bases with heat-cured, microwave-activated, autopolymerizing, and visible light-cured resins. A laboratory study. Aust Dent J 1995; 40(5): 322-6.
  6. Krysiński ZJ, Pryliński M. Carving of a master cast to obtain a posterior palatal seal of a complete maxillary denture as performed by four prosthodontists: A pilot study. J Oral Sci 2007;49(2):129-32.
  7. Geongieong F, Hikuma H. Effect of different relining method. Aust Dent J 2008; 21: 156-62.
  8. Yeongieong K, Konstantions X, Michalakis F, Hiroshi H. Effect of relining method on dimentional accuracy of posterior palatal seal. J Prosthodont 2008;17:211-8.
  9. Zarb G, Bolender C, Hickey J. Bouchers Prosthodontic treatment for edentulous patients. 11th ed. St. Louis: Mosby Co; 1997. P. 12-5.
  10. Smith D, Lord L, Bolender C. Complete denture relines with auto polymerizing acrylic resin processed in under air pressure. J Prosthet Dent 1967; 18(2): 103-15.
  11. Lauciello FR. A method of correcting the posterior palatal seal area of a maxillary complete denture. J Prosthet Dent 1979; 42: 690-2.
  12. Ahmad F, Dent M, Yunus N. Shear bond strength of two chemically different denture base polymers to reline materials. J Prosthodont 2009;18(7):596-602.