Authors
1 Assistant Professor, Department of Oral Medicine, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Professor, Department of Pharmaceutics, School of Pharmacy, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
3 Professor, Department of Oral Medicine, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
4 Dental Student, Student Research Committee, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
5 Student Research Committee, Faculty of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
6 General Dentist, Mashhad, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
تجویز دارو یکی از ارکان اصلی درمان های دندانپزشکی است که شامل کنترل درد، مدیریت عفونتهای ادونتوژنیک و غیرادونتوژنیک، درمان ضایعات حفره دهان و سایر موارد میشود. دانشجویان دندانپزشکی در مقاطع تحصیلی علوم پایه و بالینی با اصول فارماکولوژی و نحوه تجویز داروها آشنا میشوند؛ با این حال، مطالعات متعدد نشان دادهاند که سطح آگاهی و مهارت دانشجویان دندانپزشکی و دندانپزشکان در خصوص دسته های دارویی، دوز مناسب، عوارض، تداخلات دارویی و موارد منع مصرف در سطح مطلوبی قرار ندارد.(1,2) این مسئله با توجه به افزایش سن جمعیت و شیوع بیماریهای سیستمیک که منجر به پیچیدگی رژیمهای دارویی بیماران میشود، اهمیت دوچندانی می یابد.(3,4) از این رو، دندانپزشکان باید دانش و مهارت کافی برای تجویز صحیح دارو جهت پیشگیری و درمان را داشته باشند.(5)
سازمان جهانی بهداشت (WHO) راهنمای تجویز منطقی دارو را با هدف استانداردسازی فرآیند درمان و ارتقای ایمنی بیمار تدوین کرده است. بر اساس این اصول، یک نسخه استاندارد باید شامل اطلاعات دقیق بیمار و پزشک، تاریخ، شکل دارویی، نام ژنریک دارو، دوز، تعداد، نحوه مصرف، دفعات استفاده و مدت زمان باشد.(6) عدم رعایت این اصول میتواند منجر به خطاهای دارویی، شکست درمان، افزایش هزینههای مراقبتی و بروز مقاومتهای میکروبی در جمعیت شود.(7)
در حیطه دندانپزشکی، علاوه بر تجویز دارو برای کنترل درد و عفونت پس از درمانها، ممکن است نیاز به تجویز دارو برای درمان ضایعات دهانی نیز وجود داشته باشد. ضایعات دهانی طیف وسیعی از ضایعات خوشخیم، پیشسرطانی و بدخیم را شامل میشوند که میتوانند از طریق تأثیر بر جویدن، بلع و گفتار، فعالیتهای اجتماعی روزانه بیماران را تحت تأثیر قرار دهند.(8) در بین این ضایعات ، استئوماتیت آفتی، هرپس سیمپلکس و کاندیدیازیس از شیوع بالایی برخوردار هستند.(10-8) علاوه بر آن، برخی از این ضایعات مانند آفت میتوانند از علائم اولیه بیماریهای سیستمیک جدی مانند کرون باشند.(11)
در حیطه بیماریهای دهان، ضایعاتی همچون استوماتیت آفتی راجعه (RAS)، عفونتهای هرپس سیمپلکس (HSV) و کاندیدیازیس دهانی از شیوع بالایی برخوردارند و کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار میدهند.(10-8) مطالعات نشان دادهاند که RAS با شیوع جهانی حدود 20درصد و عفونتهای HSV با شیوع 60-40 درصد، از شایعترین ضایعات زخمی دهان هستند.(12) همچنین کاندیدیازیس به عنوان شایعترین عفونت فرصتطلب مخاط دهان، بهویژه در افراد دارای دنچر و بیماران با نقص ایمنی، چالشهای درمانی زیادی ایجاد میکند.(13,14) تمایز صحیح این ضایعات از اهمیت بالایی برخوردار است؛ برای مثال، در گذشته تصور میشد که استئوماتیت آفتی عودکننده نوعی عفونت HSV عودکننده است، اما مطالعات اخیر اثبات کردهاند که این ضایعه توسط HSV ایجاد نمیشود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که درمان ضدویروسی مناسب برای HSV، برای استئوماتیت آفتی عودکننده غیرمؤثر است.(15)
با وجود اهمیت بالینی این ضایعات، اغلب پژوهشهای انجامشده بر مهارت تجویز آنتیبیوتیکها و مسکنها متمرکز بودهاند و مطالعات محدودی دانش دندانپزشکان را به طور اختصاصی در مورد مدیریت دارویی ضایعات شایع دهان بررسی کردهاند.(16) علاوه بر این، بسیاری از مطالعات تنها به گزارش ضعف آموزشی بسنده کرده و کمتر مداخلهای برای اصلاح این وضعیت انجام دادهاند.(5) همچنین مطالعات پیشین نشان دادهاند که میزان آگاهی دندانپزشکان درمورد ضایعات شایع در سطح مطلوبی قرار ندارد و اصلاح برنامههای آموزشی جهت بهبود وضعیت موجود توصیه میشود.(1) با توجه به شیوع بالای این ضایعات و اهمیت تشخیص و درمان صحیح آنها، سنجش مهارت نسخهنویسی دانشجویان دندانپزشکی و برنامهریزی مداخلات آموزشی در این خصوص ضروری به نظر میرسد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر یک کارگاه آموزشی بر مهارت و دانش نسخهنویسی دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مواجهه با سناریوهای بالینی شامل هرپس، آفت و کاندیدیازیس طراحی و اجرا شد، تا ضمن شناسایی نقاط ضعف، اثربخشی مداخله آموزشی در بهبود کیفیت نسخهنویسی ارزیابی گردد.
مواد و روش ها
مطالعه حاضر یک پژوهشی است که به صورت مداخلهای (قبل و بعد) طراحی شده است. این پژوهش در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با مجوز کمیته اخلاق شماره IR.MUMS.DENTISTRY.REC.1402.038 انجام شد. شرکت در این مطالعه کاملاً داوطلبانه بود و پس از توضیح اهداف مطالعه، رضایت آگاهانه از تمام شرکتکنندگان اخذ گردید. اطلاعات دانشجویان به صورت محرمانه نگهداری شد و نتایج به صورت گروهی و بدون ذکر مشخصات فردی گزارش گردید.
جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دندانپزشکی سال پنجم و ششم بود که واحدهای نظری نسخهنویسی و بخش بیماریهای دهان 1 و 2 را گذرانده بودند. اطلاعرسانی در خصوص برگزاری کارگاه از طریق کانال کمیته تحقیقات دانشکده دندانپزشکی مشهد انجام شد و دانشجویان به صورت داوطلبانه در مطالعه همکاری کردند. با توجه به ماهیت کارگاهی مطالعه و محدود بودن تعداد دانشجویان سال پنجم و ششم، نمونهگیری به صورت تمام شماری انجام شد و تمام دانشجویان واجد شرایط که تمایل به شرکت در مطالعه داشتند، وارد پژوهش شدند. در نهایت، ۷۱ دانشجو وارد مطالعه شدند و در پیشآزمون و کارگاه شرکت کردند که از این تعداد، ۵۳ دانشجو (۲۲ دختر و ۳۱ پسر) که در تمام مراحل (پیشآزمون، کارگاه و پسآزمون) حضور کامل داشتند، وارد تجزیه و تحلیل نهایی شدند.
به منظور ابزار سنجش در این مطالعه، پرسشنامه ای با هدف ارزیابی دانش و مهارت نسخهنویسی دانشجویان، متشکل از پنج سناریوی بالینی طراحی شد. سوالات و پاسخنامه استاندارد بر اساس کتاب مرجع برکت (Burket’s Oral Medicine) و با مشاوره و استفاده از نظرات 9 تن از متخصصین گروه بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد تهیه و تأیید گردید. در قسمت اول این آزمون مشخصات دموگرافیک دانشجویان اعم از جنس، سال و ترم ورود به دانشگاه و معدل ثبت شد. نمره کل آزمون 23 بود. نوشتن علامت Rx در ابتدای نسخه 25/0 نمره داشت. در هر سوال، به هر یک از مؤلفههای فرم دارو 25/0 نمره، نام دارو 1 نمره، دوز دارو (در صورت وجود)، نمره متغیر، تعداد دارو ۵/۰ نمره و دستورالعمل مصرف، نمره متغیر بر اساس اجزای آن تعلق میگرفت. نمره اختصاصیافته به مؤلفه دوز دارو، بسته به نوع دارو و پیچیدگی دوز در هر سوال متفاوت بوده و بر اساس پاسخنامه استاندارد از پیش تعیینشده محاسبه شد.
پس از برگزاری پیشآزمون، دانشجویان در دو کارگاه آموزشی مجزا به مدت 2 ساعت شرکت کردند. محتوای کارگاه شامل اصول نسخهنویسی بر اساس راهنمای سازمان جهانی بهداشت و نحوه درمان ضایعات شایع دهانی شامل هرپس سیمپلکس، استئوماتیت آفتی راجعه و کاندیدیازیس دهانی بود. به منظور سنجش ماندگاری مطالب و اثربخشی آموزش، یک ماه پس از برگزاری کارگاه، آزمون مجدد (پسآزمون) با همان سوالات و ساختار اولیه از شرکتکنندگان گرفته شد. متغیرهای وابسته شامل نمرات پیشآزمون و پسآزمون و درصد پاسخ صحیح به تفکیک فرم، نام، دوز، تعداد و دستورالعمل مصرف دارو در هر سوال قبل و بعد از برگزاری کارگاه بود. متغیرهای مستقل شامل جنس، سال تحصیلی و ترم تحصیلی بود.
دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف (Kolmogorov-Smirnov) استفاده شد که نشاندهنده توزیع غیرنرمال دادهها بود، بنابراین از آزمونهای ناپارامتریک استفاده گردید. جهت مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد از مداخله از آزمون ویلکاکسون (Wilcoxon Signed Rank Test) و برای مقایسه تعداد پاسخهای صحیح به مؤلفههای مختلف نسخهنویسی از آزمون مکنمار (McNemar) استفاده گردید. برای بررسی همبستگی نمرات با معدل و ترم تحصیلی از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. سطح معنی داری در همه آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها
در این مطالعه، از مجموع ۷۱ دانشجوی شرکتکننده در کارگاه اولیه، ۵۳ دانشجو (شامل ۲۲ زن معادل 5/41 درصد و ۳۱ مرد معادل 5/58 درصد) در هر دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون حضور داشتند و دادههای آنها مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. میانگین سنی شرکتکنندگان 51/1±19/24 سال و میانگین معدل کل دانشجویان 34/3 ± 22/16 بود. همچنین، 28 نفر (8/52درصد) از دانشجویان دارای معدل الف (معدل کل ≥ 17) بودند. از نظر ترم تحصیلی، 35 نفر (66 درصد) در ترم 11 و 18 نفر (34 درصد) در ترم 12 مشغول به تحصیل بودند (جدول1).
مقایسه کلی نمرات و تأثیر متغیرهای دموگرافیک
نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد که میانگین نمره کل دانشجویان از 83/2±78/2 در پیشآزمون به 91/4±15/7 در پسآزمون افزایش یافته که این اختلاف از نظر آماری کاملاً معنادار بود (۰۰۱/۰>P). در بررسی تأثیر جنس، اگرچه میانگین نمرات در هر دو گروه دختران و پسران پس از مداخله آموزشی به طور معناداری ارتقا یافت، اما تفاوت معناداری بین نمرات این دو گروه در پیشآزمون و پسآزمون مشاهده نشد (۰۵/۰<P). همچنین آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرات پیشآزمون و معدل کل دانشجویان ارتباط معناداری وجود نداشت، اما نمرات پسآزمون با وضعیت تحصیلی (معدل الف بودن) همبستگی مثبت و معناداری داشت (۰۰۶/۰=P). علاوه بر این، ترم تحصیلی دانشجویان هم با نمرات پیشآزمون و هم با نمرات پسآزمون همبستگی مثبت و معناداری نشان داد، به طوری که دانشجویان سال بالاتر عملکرد بهتری داشتند (جدول 2).
یافتههای تفکیکی بر اساس نوع ضایعه و اجزای نسخه
کاندیدیازیس دهانی (سوالات ۱ و ۵): در مورد درمان کاندیدیازیس ناشی از دنچر (درمان موضعی)، در مرحله پیشآزمون دانشجویان در نوشتن «نام» و «شکل» دارو
جدول1. مقایسه نمرات پیش آزمون و پس آزمون دختران و پسران
|
آزمون |
دختران |
پسران |
P-valuea |
|
پیشآزمون |
2.95±3.17 |
2.66±2.62 |
0.821 |
|
پسآزمون |
7.93±5.12 |
6.60±4.76 |
0.401 |
|
P-valueb |
0.001> |
0.001> |
|
جدول 2. بررسی همبستگی نمره کل پیشآزمون و پسآزمون با معدل وترم تحصیلی دانشجویان
|
متغیر |
پیشآزمون |
پسآزمون |
||
|
ضریب همبستگی |
P-value |
ضریب همبستگی |
P-value |
|
|
معدل الف |
0.135 |
0.335 |
0.374 |
0.006 |
|
ترم |
0.318 |
0.020 |
0.305 |
0.026 |
عملکرد نسبتاً خوبی داشتند، اما در تعیین «دوز»، «تعداد» و «دستور مصرف» ضعف جدی وجود داشت. پس از برگزاری کارگاه، تعداد پاسخهای صحیح در سه مؤلفه دوز (۰۳۹/۰=P)، تعداد (۰۲۱/۰=P) و دستور مصرف (۰۰۱/۰>P) به طور معناداری افزایش یافت. در خصوص کاندیدیازیس مقاوم به درمان (درمان سیستمیک در بیمار دیابتی)، نتایج پسآزمون نشاندهنده پیشرفت چشمگیر در تمامی اجزای نسخه (نام، شکل، دوز، تعداد و دستور مصرف) بود (۰۰۱/۰>P). مقایسه عملکرد دانشجویان بین درمان موضعی و سیستمیک نشان داد که در پسآزمون، درصد پاسخهای صحیح در نوشتن شکل، نام و دستور مصرف برای درمان موضعی (نیستاتین) همچنان بهطور معناداری بالاتر از درمان سیستمیک (فلوکونازول) بود.
عفونتهای هرپس سیمپلکس (سوالات ۲ و ۳): برای درمان هرپس اولیه در کودکان، آنالیزها نشان داد که پس از آموزش، توانایی دانشجویان در نوشتن نسخه صحیح «آسیکلوویر» در تمامی اجزا (نام، شکل، دوز، تعداد و دستور) به شدت بهبود یافت (۰۰۱/۰>P). با این حال، در تجویز درمانهای حمایتی شامل «استامینوفن» و «دیفنهیدرامین»، با وجود آموزش، پیشرفت معناداری حاصل نشد و نمرات همچنان پایین باقی ماند. در مورد هرپس لبیال عودکننده، برای درمان موضعی (کرم آسیکلوویر)، پیشرفت قابلتوجهی در تمام مؤلفههای نسخه در پسآزمون مشاهده شد (۰۰۱/۰>P). در بخش پیشگیری از عود (درمان سیستمیک)، دانشجویان در نوشتن فرم، نام، دوز و دستور مصرف پیشرفت معناداری داشتند، اما در تعیین «تعداد» قرصهای مورد نیاز موفقیت کمتری کسب کردند. نکته قابل توجه این بود که در پیشآزمون هیچیک از دانشجویان به ضرورت تجویز «ضدآفتاب» اشاره نکرده بودند و در پسآزمون نیز تنها ۵/۷ درصد موارد به آن اشاره کردند.
استوماتیت آفتی راجعه (سوال ۴): در مرحله پیشآزمون، تقریباً هیچیک از دانشجویان نتوانستند نسخه صحیحی برای درمان موضعی (خمیر تریامسینولون) یا درمان ضایعات گسترده (دهانشویه دگزامتازون) بنویسند (نمره صفر مطلق در اکثر موارد). در پسآزمون، درصد پاسخهای صحیح برای درمان موضعی افزایش یافت (بین 13/2 تا 7/5 درصد بسته به اجزای نسخه)، اما این افزایش به دلیل پایین بودن
نمرات پایه، از نظر آماری قابل آزمون دقیق نبود. در خصوص درمان ضایعات گسترده با دهانشویه کورتیکواستروئید، پس از آموزش، بهبود معناداری در نوشتن صحیح «شکل» و «نام» دارو مشاهده شد (۰۰۱/۰>P) و عملکرد دانشجویان در این بخش بهتر از درمان موضعی آفت بود.
مقایسه کلی مهارت در انواع درمان
بهطور کلی، یافتهها نشان داد که پس از مداخله آموزشی، دانشجویان در مدیریت کاندیدیازیس موضعی نسبت به نوع سیستمیک و در مدیریت هرپس راجعه نسبت به هرپس اولیه تسلط بیشتری پیدا کردند (به ویژه در نوشتن شکل دارو و دستور مصرف). همچنین در درمان آفت، مهارت آنها در تجویز درمان سیستمیک (دهانشویه) بهطور معناداری بهتر از درمان موضعی (پماد/خمیر) بود (جدول3).
بحث
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر یک کارگاه آموزشی بر مهارت نسخهنویسی دانشجویان دندانپزشکی در مدیریت ضایعات شایع دهان (هرپس، آفت و کاندیدیازیس) انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطح مهارت اولیه دانشجویان در نسخهنویسی، بهویژه در نوشتن اجزای دقیق نسخه مانند دوز، تعداد و دستور مصرف، بسیار پایین بود. با این حال، مداخله آموزشی کوتاه مدت (کارگاه) توانست منجر به بهبود معنادار نمرات در اکثر حیطهها شود. این نتیجه حاکی از تأثیر مثبت مداخلات آموزشی بر ارتقای مهارت نسخهنویسی دانشجویان دندانپزشکی است. در مطالعه حاضر، نمرات پیشآزمون دانشجویان نسبتاً پایین بود (میانگین 78/2 از 23) که نشاندهنده نیاز به تقویت آموزشهای مرتبط با نسخهنویسی در برنامه درسی دانشجویان دندانپزشکی است.
یافتههای این پژوهش مبنی بر پایین بودن سطح آگاهی و مهارت دانشجویان و دندانپزشکان عمومی در زمینه تجویز دارو، با نتایج بسیاری از مطالعات پیشین همسو است. به عنوان مثال، در مطالعهای که Keshani و همکاران (17) ، انجام دادند، سطح آگاهی دندانپزشکان عمومی و دانشجویان سال آخر در زمینه تجویز دارو به ترتیب ضعیف و متوسط گزارش شد و عملکرد هر دو گروه در سطح متوسط قرار داشت. همچنین مطالعه Shirvan و همکاران (1)، نیز نشان داد که آگاهی دندانپزشکان در مورد عفونت هرپس سیمپلکس کمتر از حد انتظار است. این همسویی نتایج تأیید میکند که آموزشهای تئوریک مرسوم در دانشکدههای دندانپزشکی، اگرچه دانش فارماکولوژیک پایه را فراهم میکنند، اما لزوماً منجر به کسب مهارت عملی در نوشتن نسخه صحیح و مدیریت بالینی بیمار نمیشوند.
در تحلیل جزئیات نسخهنویسی برای کاندیدیازیس دهانی، نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان در مدیریت کاندیدیازیس موضعی (ناشی از دنچر) عملکرد بهتری نسبت به کاندیدیازیس سیستمیک (مقاوم به درمان در بیمار دیابتی) داشتند و در پیشآزمون، نمره کسب شده برای سوال کاندیدیازیس موضعی به مراتب بیشتر از نوع سیستمیک بود. نکته قابل توجه این بود که بیشترین خطای دانشجویان در هر دو نوع درمان، مربوط به نوشتن "دستور مصرف" دقیق برای بیمار بود، در حالی که در نوشتن “نام” و “شکل” دارو موفقتر عمل کردند. این یافته با نتایج مطالعه Mansy و همکاران(16) ، در عربستان سعودی مطابقت دارد؛ در آن مطالعه نیز ۴۶ درصد دندانپزشکان اذعان داشتند که دانش کافی در مورد دوز و دستورالعمل داروها ندارند، هرچند اکثر آنها (مشابه دانشجویان ما) نیستاتین و فلوکونازول را به عنوان داروهای انتخابی میشناختند. همچنین در مطالعه Hafezeqoran و همکاران(18) در تبریز، دوز و دستور مصرف صحیح فلوکونازول و نیستاتین تنها توسط درصد کمی از دانشجویان به درستی انتخاب شده بود. البته درصدهای گزارش شده در این مطالعه با مطالعه مذکور متفاوت است که این امر میتواند ناشی از تفاوت در ابزار سنجش باشد؛ چرا که آن مطالعه بر پایه سوالات چندگزینهای بود، در حالی که در مطالعه حاضر از دانشجویان خواسته شد تا نسخه را به صورت کامل و تشریحی بنویسند که چالشبرانگیزتر و به واقعیت بالینی نزدیکتر است.
در خصوص مدیریت عفونتهای هرپس سیمپلکس، یافتهها نشان داد که دانش دانشجویان در مورد درمان دارویی اصلی (آسیکلوویر) پس از آموزش بهبود چشمگیری یافت، اما در مدیریت جامع بیمار (شامل درمانهای حمایتی و پیشگیرانه) ضعفهای جدی وجود داشت. این یافته میتواند نشاندهنده تمرکز بیش از حد دانشجویان بر درمان “اتیولوژیک” و غفلت از درمان “علامتی” و مراقبت از بیمار باشد. در مورد هرپس لبیال عودکننده، تقریباً هیچیک از دانشجویان در پیشآزمون و درصد بسیار ناچیزی در پسآزمون به تجویز “ضدآفتاب” به عنوان یک عامل پیشگیریکننده اشاره کردند. غفلت از اقدامات پیشگیرانه در نسخهنویسی نشان میدهد که دیدگاه دانشجویان عمدتاً درمانمحور است تا پیشگیریمحور. مقایسه نتایج این مطالعه با مطالعه Ahamed و همکاران(19) ، که گزارش کردند ۶۴ درصد دندانپزشکان با تجویز دارو برای هرپس آشنایی دارند ، نشان میدهد که “آشنایی کلی” با نام دارو لزوماً به معنای توانایی نوشتن یک نسخه دقیق شامل دوز و دستور مصرف صحیح نیست. در مطالعه حاضر نیز دانشجویان نام آسیکلوویر را میدانستند، اما در جزئیات نسخه (بهویژه دستور مصرف پیچیده آن) دچار مشکل بودند.
در زمینه استوماتیت آفتی راجعه (RAS)، عملکرد دانشجویان ضعیفترین وضعیت را در میان تمام سناریوها داشت. در پیشآزمون، تقریباً هیچیک از دانشجویان نتوانستند نسخه صحیحی برای درمان موضعی (خمیر تریامسینولون) یا درمان ضایعات گسترده (دهانشویه دگزامتازون) بنویسند. حتی پس از آموزش، درصد پاسخهای صحیح همچنان پایین بود. این یافته در تضاد با برخی مطالعات مبتنی بر خوداظهاری است؛ برای مثال در مطالعه Aleybani و همکاران(20)، ۸۲ درصد دانشجویان اظهار داشتند که از ماهیت آفت مطلع هستند و ۶۷ درصد مدعی دانستن خط اول درمان بودند. این اختلاف فاحش بین “ادعای آگاهی” و “مهارت عملی” که در مطالعه حاضر آشکار شد، ارزش روش ارزیابی مبتنی بر نوشتن نسخه واقعی را برجسته میکند. دشواری در به خاطر سپردن نامهای تجاری خاص خمیرهای دهانی یا فرمولاسیونهای ترکیبی (مانند حل کردن قرص دگزامتازون برای دهانشویه) میتواند از علل این ضعف باشد.
تأثیر مداخله آموزشی در این مطالعه مثبت ارزیابی شد. میانگین نمره کل دانشجویان از 2.78 در پیشآزمون به 7.15 در پسآزمون افزایش یافت. این یافته اثربخشی روشهای آموزشی فعال مانند کارگاه را در مقایسه با آموزشهای صرفاً تئوری تأیید میکند. این نتیجه با مطالعه Akram و همکاران(5) ، همخوانی دارد که نشان دادند برگزاری یک جلسه سخنرانی هدفمند و آموزشی منجر به پیشرفت ۵۰ درصدی در مهارت نسخهنویسی دانشجویان مالزیایی شد. همچنین مطالعه Moura و همکاران(3) ، نیز بهبود کیفیت نسخهنویسی پس از دوره آموزشی را گزارش کردند، هرچند آنها نیز خاطرنشان کردند که دانش دانشجویان در مورد عوارض جانبی و فارماکولوژی دقیق همچنان نیازمند مداخله بیشتر است. این شواهد مجموعاً پیشنهاد میکنند که آموزش نسخهنویسی نباید به کلاسهای فارماکولوژی پایه محدود شود و نیازمند تکرار در قالب کارگاههای بالینی در سالهای آخر تحصیل است.
در بررسی متغیرهای دموگرافیک، مطالعه حاضر تفاوت معناداری بین نمرات دانشجویان دختر و پسر نشان نداد. این یافته با مطالعه Shirvan و همکاران(1) ، همسو است، اما با مطالعه Aleybani و همکاران(20) ، که در آن دختران آگاهی خوداظهار بیشتری داشتند، متفاوت است. علت این تفاوت ممکن است به نوع سیستم آموزشی یا شیوه سنجش مربوط باشد. از سوی دیگر، ارتباط مثبت و معنادار بین ترم تحصیلی و نمرات آزمون (هم پیش و هم پس از آزمون) نشان میدهد که تجربه بالینی بیشتر و حضور در بخشها تأثیر مثبتی بر مهارت نسخهنویسی دارد. همچنین، همبستگی نمرات پسآزمون با معدل کل (در دانشجویان با معدل الف) نشان میدهد که دانشجویان با پایه علمی قویتر، بهرهوری بیشتری از کارگاه آموزشی داشتهاند، هرچند در پیشآزمون تفاوت معناداری با سایرین نداشتند. این نکته حاکی از آن است که دانش تئوری، شرط لازم برای یادگیری مهارت نسخهنویسی است، اما شرط کافی نیست و نیاز به آموزش مهارتی دارد.
از نقاط قوت این مطالعه میتوان به طراحی سوالات بر اساس سناریوهای بالینی واقعی، بررسی تفصیلی مؤلفههای مختلف نسخهنویسی، پوشش سه ضایعه شایع دهانی و پیگیری یک ماهه پس از مداخله آموزشی اشاره کرد. همچنین، استفاده از کتاب مرجع برکت و مشاوره با متخصصین بیماریهای دهان برای طراحی سوالات، روایی محتوایی آزمون را تقویت کرده است. از محدودیتهای این مطالعه میتوان به حجم نمونه نسبتاً کم، احتمال تاثیر داوطلبانه بودن شرکت در کارگاه بر نتایج، عدم وجود گروه کنترل و محدود بودن مطالعه به یک دانشکده اشاره کرد. همچنین، پیگیری طولانیمدتتر میتوانست اطلاعات ارزشمندی در خصوص ماندگاری یادگیری ارائه دهد. در نهایت باید توجه داشت که نمرات پسآزمون همچنان نسبت به نمره کل (23) پایین بود. این موضوع نشان میدهد که یک کارگاه دو ساعته به تنهایی برای ایجاد تسلط کافی در نسخهنویسی کافی نیست و نیاز به آموزشهای مستمر و تمرین عملی بیشتر وجود دارد.
بر اساس یافتههای این مطالعه، پیشنهاد میشود که کارگاههای آموزشی نسخهنویسی به صورت منظم در برنامه آموزشی دانشجویان دندانپزشکی گنجانده شود. تأکید بیشتر بر آموزش جزئیات تجویز دارو شامل دوز، تعداد و دستورالعمل مصرف ضروری است. علاوه بر این، آموزش درمانهای حمایتی و علامتی در کنار درمانهای اصلی باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین برگزاری دورههای بازآموزی برای دندانپزشکان شاغل میتواند به ارتقای کیفیت خدمات دندانپزشکی کمک کند. انجام مطالعات مشابه با حجم نمونه بزرگتر، گروه کنترل و پیگیری طولانیمدتتر در سایر دانشکدههای دندانپزشکی توصیه میشود.
نتیجه گیری
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مداخله آموزشی به شیوه کارگاهی تأثیر مثبت و معناداری بر ارتقای مهارت نسخهنویسی دانشجویان داشت. میانگین نمرات دانشجویان پس از شرکت در کارگاه آموزشی به طور قابل توجهی افزایش یافت و این بهبود در تمام سوالات و مؤلفههای نسخهنویسی مشاهده شد. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مهارت اولیه دانشجویان سال آخر دندانپزشکی در نسخهنویسی صحیح و کامل برای ضایعات شایع دهان در سطح مطلوبی قرار ندارد. این موضوع ضرورت بازنگری در برنامههای آموزشی و تأکید بیشتر بر آموزش عملی نسخهنویسی را نشان میدهد.
نتایج نشان می دهد اتکا به آموزشهای تئوریک فعلی برای کسب مهارت عملی نسخهنویسی کافی نیست. با توجه به شیوع بالای ضایعات دهانی پیشنهاد میشود آموزشهای عملی نسخهنویسی مبتنی بر سناریو (Case-based) به طور رسمی در کوریکولوم آموزشی دانشکدههای دندانپزشکی ادغام شود و کارگاههای آموزشی به صورت منظم در برنامه درسی دانشجویان دندانپزشکی گنجانده شود. همچنین، برگزاری دورههای بازآموزی برای دندانپزشکان عمومی میتواند به ارتقای کیفیت خدمات دندانپزشکی و بهبود نتایج درمانی بیماران کمک کند.
تشکر و قدردانی
این مقاله برگرفته از پایاننامه دکترای عمومی دندانپزشکی مصوب دانشگاه علوم پزشکی مشهد با شماره طرح 4020630 میباشد. بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد جهت حمایت مالی از این طرح تشکر و قدردانی میگردد. همچنین، از تمامی دانشجویان دندانپزشکی که در این مطالعه شرکت کردند و از اساتید گروه بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد که در طراحی سوالات و برگزاری کارگاههای آموزشی همکاری نمودند، سپاسگزاری میشود.
تضاد منافع
تمامی نویسندگان اظهار می دارند که هیچ گونه تعارض منافعی درارتباط با انجام این پژوهش وجود ندارد.