Authors
1 Professor, Department of Pediatric Dentistry, Faculty of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Dentist, Mashhad, Iran
3 Assistant Professor, Community Oral Health Dept., School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences
4 Dental Student, Student Research Committee, Faculty of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
5 Associate Professor, Department of Pediatric Dentistry, School of Dentistry, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
ارتباط مؤثر نقش مهمی در برقراری رابطه پزشک-بیمار دارد و مستقیماً به کاهش اضطراب بیمار، دقت تشخیص، تصمیمگیریهای بهتر بالینی، افزایش تبعیت از توصیههای درمانی و در نهایت افزایش رضایت بیماران منجر میشود.(1-3) انجمن آموزش دندانپزشکی آمریکا (ADEA) نیز مهارتهای ارتباطی و بینفردی را جزء شایستگیهای ضروری برای فارغالتحصیلان دندانپزشکی برشمرده است.(4) ارتباط میان پزشک و بیمار در طول زمان دچار تغییراتی شده است، به گونهای که از رابطه سنتی میان "پزشک" و "بیمار" به مفهومی گستردهتر یعنی "فراهمکننده خدمت سلامت" و "دریافتکننده خدمت" تغییر پیدا کرده است.(5) با این حال، بسیاری از بیماران محیط دندانپزشکی را ناخوشایند میدانند.(6) اعمال دندانپزشکی از جمله تزریق، کشیدن دندان، درمان ریشه، صدای توربین و بوی ناشی از مواد به کار رفته در دندانپزشکی میتوانند سبب ایجاد استرس در بیماران شوند.(7-11) به طوری که اضطراب از دندانپزشکی پدیده ای شایع بوده و در 6 تا 20 درصد بیماران دندانپزشکی گزارش شده است.(12)
یکی از راهکارهای کلیدی برای کاهش اضطراب، رویکرد پزشکی مبتنی بر شخص است که بر ارتباط مؤثر میان پزشک و بیمار تأکید دارد.(14 ،13) این رویکرد، شامل ارتباط چشمی مناسب، توضیح دقیق مراحل درمان و استفاده از ابزارهای آموزشی بوده، میتواند اضطراب بیمار را کاهش داده و ارتباط مؤثر را تقویت کند.(15-17) علاوه بر این، هوش هیجانی نیز به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد ارتباط مثبت با بیماران مطرح شده است، به طوری که تحقیقات نشان دادهاند که بین هوش هیجانی دندانپزشک و رضایت بیماران ارتباط مستقیمی وجود دارد.(18) به دلیل تاثیر بسزای مهارت های ارتباطی در موفقیت دندانپزشک، توسعه این مهارت ها در طول دوره تحصیل از اهمیت بالایی برخوردار است.
با این حال، چالشهایی مانند برنامه درسی سنگین، عدم تناسب کوریکولوم آموزشی و رویکردهای غیرفعال آموزشی مانع از ارتقاء مناسب مهارتهای ارتباطی دانشجویان دندانپزشکی میشوند.(19-21) رفع این موانع برای ارزیابی و بهبود مهارتهای ارتباطی دانشجویان دندانپزشکی امری ضروری است. مطالعات نشان دادهاند که آموزشهای عملی مانند فیلمهای آموزشی، شبیهسازی بیمارنما و کارگاهها، تأثیر مثبتی در تقویت مهارتهای ارتباطی دارند.(22) در کنار ارتقای آموزش، بهرهگیری از روشهای معتبر ارزیابی نیز برای سنجش دقیقتر این مهارتها ضروری است.
ارزیابی مهارتهای ارتباطی دانشجویان دندانپزشکی میتواند از طریق روشهای متعددی از جمله ارزیابی توسط بیماران، ارزیابان آموزشدیده، خودارزیابی دانشجویان یا ترکیبی از این روشها انجام شود.(23-25) ابزارهای ساختاریافته نظیر آزمون بالینی ساختار یافته عینی (Objective Structured Clinical Examination: OSCE) و چکلیستهای معتبر مانند Kalamazoo Essential Elements Communication Checklist و
راهنمای مشاهدهای کلگری-کمبریج(Calgary-Cambridge Observation Guide) ، بهطور گسترده در مطالعات گذشته برای سنجش مهارتهای ارتباطی به کار گرفته شدهاند.(26-28) همچنین، گروهی از مطالعات از روشهای شبیهسازیشده بالینی با استفاده از بیمارنماها و سناریوهای از پیش طراحیشده برای ارزیابی عملکرد دانشجویان در موقعیتهای شبه بالینی بهره بردهاند.(29) این روش ها به منظور ارزیابی مهارت های کلامی و غیرکلامی دانشجویان طراحی شده و نقش مهمی در آمادگی آن ها برای تعاملات بالینی مؤثر ایفا میکنند. در مطالعه Memarpour و همکاران(30)، از ترکیب روشهای خودارزیابی، ارزیابی توسط بیماران و مشاهده توسط ارزیاب مستقل استفاده شد و نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین خودارزیابی دانشجویان و ارزیابیهای انجامشده توسط بیماران و ارزیاب وجود دارد. این یافتهها بر ضرورت بهکارگیری روشهای ترکیبی در سنجش جامع و واقع بینانهتر مهارتهای ارتباطی دانشجویان تأکید دارد.
با توجه به اهمیت مهارتهای ارتباطی در عملکرد بالینی دندانپزشکان و چالشهای آموزشی موجود در این زمینه، این مطالعه به بررسی خودارزیابی دانشجویان دندانپزشکی از مهارتهای ارتباطی بالینی و همبستگی آن با دیدگاه بیماران و ارزیاب پرداخته است.
مواد و روش ها
مطالعه حاضر بهصورت مشاهده ای از نوع توصیفی مقطعی بر روی دانشجویان سال آخر دوره دندانپزشکی عمومی دانشکده دندانپزشکی مشهد انجام شد. این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مشهد و با کد IR.MUMS.DENTISTRY.REC.033/1402 مصوب گردیده است.
دانشجویان سال آخر دوره دندانپزشکی عمومی، بیماران مراجعه کننده به بخش های دانشکده دندانپزشکی مشهد بهجز بخش های رادیولوژی (بهعلت ارتباط کم با بیمار)، ارتودنسی و کودکان ( بهدلیل ناتوانی بیماران در تکمیل چک لیست) وارد مطالعه شدند. دانشجویان یا بیمارانی که تمایل به شرکت در مطالعه نداشتند و همچنین چکلیست های ناقص از مطالعه حذف شدند.
ابزار مطالعه چک لیست راهنمای مشاهدهای
کلگری-کمبریج بود که شامل ۷۱ گویه در ۶ حیطه مهارت های میان فردی پزشک و بیمار در آغاز جلسه (7 سوال)، مهارت جمع آوری اطلاعات (11 سوال)، مهارت ارائه بخش های مختلف مصاحبه و ایجاد ارتباط بین آنها (14 سوال)، مهارت توضیح و برنامه ریزی (20 سوال)، مهارت خاتمه دادن به جلسه (4 سوال)، گزینه های توضیحات و برنامه ریزی (15 سوال) است. روایی (ظاهری، محتوایی و سازه ای) و پایایی ابزار فوق در مطالعات قبلی تایید شده است.(31)
ارزیاب در این مطالعه، دانشجوی سال آخر دندانپزشکی بود که در کلاس مهارتهای ارتباطی بالینی شرکت کرده و به چکلیست کلگری-کمبریج تسلط کامل داشت. همچنین، نظرات ارزیاب با اساتید راهنما اعتبارسنجی شده بود تا ارزیابی دقیقی از مهارتهای ارتباطی دانشجویان ارائه دهد. ارزیاب روند مصاحبه را مشاهده و چک لیست مطالعه را در طول روند مصاحبه تکمیل می کرد. بعد از پایان جلسه مصاحبه، چک لیست مطالعه در اختیار دانشجو و بیمار قرار داده شد، تا آن را بهصورت خوداظهاری تکمیل کنند. به دانشجویان و بیماران اطمینان داده شد که اطلاعات آنها محرمانه باقی میماند و تأثیری بر ارزیابی دانشجو یا طرح درمان بیمار نخواهد داشت. در تمام مراحل تکمیل چکلیست توسط دانشجو و بیمار، ارزیاب برای پاسخگویی به سؤالات احتمالی حضور داشت.
در نهایت، با توجه به نمرات داده شده به هر گویه توسط بیمار، دانشجو و ارزیاب ، نمرات مربوط به کل گویه ها و در هر یک از 6 حیطه مرتبط محاسبه شد. برای هر گویه مقیاس لیکرت سه تایی خیر، تا حدودی و بله در نظر گرفته شد و به هر کدام به ترتیب مقادیر 1 ، 2 ،3 اختصاص داده شد. به این ترتیب حداقل نمره 71 و حداکثر آن 213 بود. پس از محاسبه میانگین نمره نهایی ثبت شده توسط ارزیاب، بیمار و دانشجو، این نمره در یکی از سه دسته نمره ضعیف، متوسط و خوب قرار گرفت. (نمره ضعیف 71 تا 33/118، نمره متوسط 34/118 تا 66/165 و نمره خوب 67/165 تا 213 در نظر گرفته شد.(19)
پس از جمعآوری دادهها و ورود آنها به نرمافزار SPSS نسخه 26، نرمال بودن داده ها توسط آزمون Shapiro-Wilk بررسی شد. سپس، مقایسه میانگین نمره کلی سه گروه به کمک آزمون ANOVA انجام شد. مقایسه دو به دو گروه ها با استفاده آزمون تعقیبی Tukey HSD صورت گرفت. همچنین از آزمون اسپیرمن برای بررسی همبستگی نمرات دانشجویان با ارزیاب و بیماران استفاده شد. میانگین نمرات دانشجویان، بیماران و ارزیاب به تفکیک ۶ حیطه مهارت های ارتباط بالینی توسط آزمون ANOVA مقایسه و مقایسه دو به دو گروه ها در هر حیطه با استفاده از آزمون تعقیبیTukey HSD انجام شد. سپس ضریب همبستگی توسط آزمون همبستگی اسپیرمن محاسبه شد. سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شده بود.
یافته ها
این مطالعه با هدف ارزیابی مهارت های ارتباطی دانشجویان سال 6 دندانپزشکی دوره عمومی انجام شد. پس از تکمیل کردن 42 چک لیست مربوط به راهنمای مشاهدهای کلگری-کمبریج توسط دانشجویان، بیماران و ارزیاب میانگین نمره کسب شده در هر گویه محاسبه شد. جدول 1 میانگین نمرات کلی کسب شده توسط دانشجویان، بیماران و ارزیاب را نشان میدهد. اختلاف معناداری بین میانگین نمرات این سه گروه مشاهده شد (001/0>P). مقایسه دو به دو گروه ها با استفاده آزمون تعقیبی Tukey HSD حاکی از آن بود که میانگین نمرات دانشجو به خود به طور معناداری بیش از دو گروه نمرات بیمار و ارزیاب به دانشجو بود (001/0>P). همچنین، نمره بیماران به طور معناداری بیش از ارزیاب بود (001/0>P).
بر اساس آزمون همبستگی اسپیرمن، میانگین نمره کلی دانشجویان و بیماران (r = ۰/۵۹, P < ۰/۰۰۱)، دانشجویان و ارزیاب (r = ۰/۴۱, P < ۰/۰۰۶) و بیماران و ارزیاب (r = ۰/۴۰, P < ۰/۰۰۷) به طور معناداری همبستگی داشتند.
جدول 1. میانگین نمره کل کسب شده چک لیست توسط دانشجویان، بیماران و ارزیاب
|
در جدول 2، میانگین نمرات دانشجویان، بیماران و ارزیاب در شش حیطه مهارتهای میانفردی پزشک و بیمار در آغاز جلسه، مهارت جمعآوری اطلاعات، مهارت ارائه بخشهای مختلف مصاحبه و ایجاد ارتباط بین آنها، مهارت توضیح و برنامهریزی، مهارت خاتمه دادن به جلسه، و گزینههای توضیحات و برنامهریزی به همراه نتایج آنالیز ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey آورده شده است.
معناداری و ضریب همبستگی بین سطح مهارت گروه های دانشجویان، بیماران و ارزیاب در هر حیطه در جدول 3، نشان داده شده است. در حیطه مهارت میانفردی پزشک و بیمار در آغاز جلسه، همبستگی معناداری بین نمرات دانشجویان و ارزیاب مشاهده شد (r=۰/۵۷, P <۰/۰۰۱). در مقابل، همبستگی بین دانشجویان و بیماران معنادار نبود (068/0=P). همبستگی معناداری در حیطه مهارت جمعآوری اطلاعات مشاهده شد، به طوری که نمرات دانشجویان و بیماران همبستگی کامل داشتند(r = ۱, P < ۰/۰۰۱) و همبستگی معناداری با نمرات ارزیاب مشاهده شد (r = ۰/۴۰, P = ۰/۰۰۸) به همین ترتیب، در حیطه مهارت توضیح و برنامهریزی، نمرات دانشجویان و بیماران همبستگی معناداری نشان دادند (r = ۰/۴۵, P = ۰/۰۰۲)، اما ارتباط معناداری بین نمرات دانشجویان و ارزیاب یافت نشد (096/0=P). در حیطه مهارت ارائه بخش های مختلف مصاحبه و ایجاد ارتباط بین آنها ، نمره دانشجو با نمره بیمار همبستگی معناداری نشان داد(r = ۱, P < ۰/۰۰۱). در ضمن بین نمره دانشجو با نمره ارزیاب همبستگی معنی داری یافت نشد (17/0=P).
جدول 2. میانگین و انحراف معیار نمره دانشجویان، بیماران و ارزیاب در ۶ حیطه مهارت های ارتباط بالینی
|
در حیطه مهارت خاتمه دادن به جلسه، همبستگی کامل بین نمرات دانشجویان و بیماران مشاهده شد(r = ۱, P < ۰/۰۰۱) ، اما بین نمرات دانشجویان و ارزیاب ارتباط معناداری وجود نداشت (056/0=P).در حیطه گزینههای توضیحات و برنامهریزی، همبستگی معناداری بین نمرات دانشجویان و بیماران مشاهده شد (r = ۰/۶۱، P < ۰/۰۰۱)، همچنین همبستگی معناداری بین نمرات دانشجویان و ارزیاب نیز ثبت گردید (002/0 =P ، 46/0r =).
جدول 3. مقایسه همبستگی سطح مهارت گروه های دانشجویان، بیماران و ارزیاب به تفکیک هر حیطه
|
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی خودارزیابی دانشجویان دندانپزشکی از مهارتهای ارتباطی بالینی و مقایسه آن با دیدگاه ارزیاب و بیماران انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که همبستگی معناداری بین خودارزیابی دانشجویان و ارزیابی بیماران و ارزیاب از دانشجویان وجود دارد، اما در برخی حیطه ها تفاوتهای معناداری میان این سه گروه مشاهده شد. این نتایج بر اهمیت استفاده از روش های ارزیابی چندجانبه در سنجش مهارتهای ارتباطی بالینی تأکید دارد. بر همین اساس، در این مطالعه از روش ارزیابی 360 درجه استفاده شد که با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف، نسبت به روش های تک ابزاره دقت بیشتری ارائه می دهد.(32)
هرسه گروه شرکت کننده در پژوهش حاضر، سطح مهارت های ارتباطی دانشجویان را متوسط ارزیابی کردند. Emadzadeh و همکاران(33)، در مطالعهای که بر روی مهارتهای ارتباطی رزیدنتهای سال اول دانشکده دندانپزشکی مشهد در سال 1383 انجام دادند، دریافتند که کمتر از نیمی از دستیاران تخصصی از وضعیت مطلوب برخوردارند و بر ضرورت آموزش این مهارتها در دوره دندانپزشکی عمومی تأکید کردند. علاوه بر این، مطالعات پیشین در دانشکدههای آزاد اصفهان و شیراز، به مطالعه مهارتهای ارتباطی دانشجویان دندانپزشکی عمومی با استفاده از DCCC (Dental consultation communication checklist) و کلگری-کمبریج پرداختند و آن را در سطح مطلوب ارزیابی کردند.(34 ،30) یکی از عوامل مؤثر بر برقراری ارتباط با بیماران، میزان تجربه کلینیکی دانشجویان است. یافتههای مطالعات گذشته نشان دادهاند که دانشجویان در سالهای بالاتر، اعتمادبهنفس بیشتری در تعامل با بیماران دارند.(35) در این مطالعه، دانشجویان شرکت کننده، واحد درسی مهارتهای ارتباطی را در سال چهارم گذراندهاند. با توجه به تأثیر مثبت کارگاههای آموزشی بر تقویت این مهارتها، عملکرد آنها در این زمینه در سطح مطلوبی قرار داشته است.(36) علاوه بر این عوامل متعدد دیگری نیز ممکن است بر سطح مهارتهای ارتباطی دانشجویان تأثیر بگذارند که از جمله آنها میتوان به شرایط استرسزای روش درمانی، فرسودگی تحصیلی، خستگی، کمبود اوقات فراغت، فشار امتحانات و حجم زیاد کتابها و فعالیتهای یادگیری اشاره کرد.(37) نسلهای مختلف دانشجویان دارای ویژگیهای اخلاقی متفاوتی هستند که بر نحوه ارتباط آنها با بیماران تأثیر میگذارد. دانشجویان دندانپزشکی شرکتکننده در این مطالعه، با میانگین سنی ۲۵ سال، عمدتاً متولد سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ بوده که به نسل Z تعلق داشته و ویژگیهای منحصر به فرد این نسل را در شیوههای ارتباطی خود منعکس میکنند. یافتهها نشان داد که مهارتهای ارتباطی آنها در مصاحبه با بیماران، بهویژه در ارائه بخشهای مختلف مصاحبه و ایجاد رابطه بین آنها، مهارت توضیح و برنامه ریزی، مهارت خاتمه دادن به جلسه و گزینه های توضیحات و برنامه ریزی نیاز به بهبود دارد. با اینکه این نسل به مهارتهای دیجیتال قوی شناخته میشود، وابستگی آنها به فناوری نگرانیهایی در زمینه مهارتهای بینفردی و تفکر انتقادی ایجاد کرده است. برای رفع این چالش، پیشنهاد میشود که رویکردهای آموزشی نوینی مانند افزایش استقلال یادگیری، روشهای تفکیکشده و پرورش تفکر انتقادی در برنامههای آموزشی دانشجویان دندانپزشکی گنجانده شود.(38)
براساس میانگین نمره کل کسب شده، دانشجویان نمره بالاتری از ارزیاب گزارش کردند. یافته های این مطالعه، با مطالعه Iguchi و همکاران(39)، همخوانی دارد، بهطوریکه در آن مطالعه نیز ارزیابان نمره پایین تری را نسبت به دانشجویان در ارزیابی مهارت های ارتباطی دانشجویان گزارش کردند. نتایج مشابهی در مطالعه Memarpour و همکاران(30)، بر روی دانشجویان سال پنجم و ششم دندانپزشکی مشاهده شد، بهطوریکه آنها نیز نمرات بالاتری نسبت به ارزیابان به خود اختصاص دادند. این تفاوت در امتیازدهی ممکن است به علت اعتمادبهنفس کاذب دانشجویان باشد؛ بهطوریکه آنها ممکن است تصور کنند که در برقراری ارتباط مهارت بالایی دارند، اما فاقد خودآگاهی کافی در این زمینه باشند. علاوه بر این، احتمالاً دانشجویان در طول تحصیل خود بازخوردی ساختاریافته درباره مهارتهای ارتباطیشان دریافت نکردهاند، بنابراین معیاری دقیق برای سنجش عملکرد خود ندارند.
در مطالعات گذشته که به ارزیابی مهارتهای ارتباطی از دیدگاه بیماران و دانشجویان پرداختهاند، مشخص شده است که بیماران بهطور کلی نمرات بالاتری نسبت به دانشجویان گزارش میکنند.(32 ،30) همچنین، یافتهها نشان دادهاند که اکثر بیماران از ارتباط با پزشک خود رضایت کامل دارند.(41 ،40) اگرچه در این مطالعه، میانگین نمره کسب شده توسط بیماران کمتر از دانشجویان می باشد، اما همبستگی معناداری بین آن ها وجود دارد. برخلاف دیدگاه بیماران، ارزیاب میانگین نمره کمتری را گزارش کرده است. گفتگوی غیرپزشکی قبل از شروع درمان ممکن است بر ارزیابی بیماران تأثیر بگذارد.(42) جلسات درمانی مکرر و ارتباط طولانی مدت بیمار و دندانپزشک میتواند سبب بهبود ارتباط میان آن ها شود. همچنین این تناقض ممکن است ناشی از عدم آگاهی بیماران از حقوق خود در ارتباط با پزشک باشد.(43) سطح تحصیلات و فرهنگ بیماران نیز میتواند انتظارات آنها از مهارتهای ارتباطی پزشک را تحت تأثیر قرار دهد. بیماران با تحصیلات بالاتر ممکن است انتظارات بیشتری داشته باشند، درحالیکه بیماران با تحصیلات پایینتر معمولاً انتقادات کمتری مطرح میکنند و نمرات بالاتری اختصاص میدهند.(44) علاوه بر این ممکن است بیماران به دلیل تلاش برای حفظ روابط مثبت با درمانگر خود، نمرات بالاتری اختصاص دهند.
همبستگی معناداری میان امتیازدهی ارزیاب و دانشجویان در حیطه مهارت توضیح و برنامهریزی مشاهده نشد. مطالعات گذشته نیز نشان دادهاند که دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی در حیطه برنامهریزی و مشورت کردن دچار ضعف هستند.(45) این موضوع میتواند ناشی از عدم توانایی دانشجویان در ارائه اطلاعات به میزان و نوع مناسب، کمک به درک و یادآوری اطلاعات، و برنامهریزی برای تصمیمگیری مشترک باشد. یکی از علل این مشکل، استفاده بیش از حد از اصطلاحات پزشکی پیچیده است که میتواند منجر به درک نادرست بیماران شود.(46) بنابراین، پیشنهاد میشود آموزش دانشجویان در زمینه استفاده از زبان ساده و قابلفهم برای بیماران تقویت شود. همچنین، همبستگی معناداری در امتیازدهی بین دانشجویان و ارزیاب در حیطه مهارت های میان فردی پزشک و بیمار در آغاز جلسه مشاهده شد. علاوه بر این، در این حیطه امتیاز کسب شده توسط بیماران از دانشجویان بالاتر بود که می تواند به دلیل شناخت قبلی بیماران از دانشجویان به دلیل تکرر ملاقات، بویژه در بخش های پروتز و درمان ریشه باشد. علاوه بر این، از آنجا که در برخی بخشهای دانشکده، مانند پروتز و درمان ریشه، هماهنگی بیماران بر عهده دانشجویان است، ممکن است تعامل با بیمار پیش از آغاز جلسه درمان شکل بگیرد. این امر میتواند موجب برقراری ارتباط مؤثرتر در ابتدای جلسه درمان شود. در راستای این فرضیه، مطالعه Rajeev و همکاران(47)، نشان می دهد که بیمارانی که سابقه دندانپزشکی مثبتی دارند ، ترس کمتری را تجربه کرده و در برقراری ارتباط بهتر عمل می کنند. با توجه به اینکه اختلاف امتیاز بین دانشجویان و ارزیاب در حیطه های مهارت توضیح و برنامه ریزی و گزینه های توضیحات و برنامه ریزی نسبت به سایر بخشها بیشتر است، پیشنهاد میشود از روشهایی همچون فیلمهای آموزشی، بیمارنماها و کارگاههای آموزشی برای تقویت این مهارتها در دانشجویان استفاده شود.(22)
تا به امروز، هیچ روش استاندارد طلایی (Gold Standard) برای ارزیابی مهارتهای ارتباطی تعیین نشده است.(32) یکی از روشهای معتبر و رایج برای آموزش و سنجش این مهارتها، راهنمای مشاهدهای کلگری-کمبریج است.(48) این مدل، چارچوبی جامع برای مصاحبه پزشکی ارائه میدهد که شامل مهارتهای کلیدی مورد نیاز برای برقراری ارتباط مؤثر با بیمار است و بر نحوه اجرای این مهارتها در طول ویزیت تمرکز دارد. بطور مشابه Eskandari و همکاران(31) با استفاده از راهنمای کلگری-کمبریج به بررسی تعیین سطح مهارت های ارتباطی رزیدنت های سال آخر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پرداختند و پایایی آن را 100% گزارش کردند. Memarpour و همکاران(30)، نیز از چک لیست کوتاه شده کلگری-کمبریج برای جمع آوری داده ها استفاده کردند. علاوه بر این، ابزارهای دیگری مانند Patient Assessment Questionnaire, Dental Consultation Communication Checklist, Objective Structured Clinical Examination and Problem based Learning نیز در سایر مطالعات به منظور ارزیابی مهارت های ارتباطی استفاده است.(49-51 ،34) اگرچه مدلهای آموزشی مبتنی بر کلگری-کمبریج موفقیت چشمگیری در تقویت و ارزیابی مهارتهای ارتباطی دانشجویان نشان دادهاند، اما یکی از چالشهای اصلی این مدل، تعداد زیاد گویههای چکلیست آن است که ممکن است استفاده از آن را زمانبر و دشوار کند. ازاینرو، پیشنهاد میشود که نسخهای اصلاحشده و بومیسازیشده از این چکلیست برای مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد تا کارایی و دقت ارزیابیها افزایش یابد.(53, 52)
یکی از محدودیتهای بالقوه این مطالعه، بیحوصلگی و عدم دقت کافی دانشجویان و بیماران در تکمیل چکلیستها بود که میتواند بر اعتبار دادههای جمعآوریشده تأثیر بگذارد. بهمنظور کاهش این مشکل، هدف مطالعه بهطور دقیق برای شرکتکنندگان توضیح داده شد و محقق در زمان تکمیل چکلیستها حضور داشت تا از دقت در تکمیل آنها اطمینان حاصل شود. همچنین، انتخاب بیماران از بخشهای مختلف درمانی با شرایط درمانی متفاوت ممکن است باعث ایجاد تفاوت در ارزیابیها و نتایج شده باشد. علاوه بر این، رضایت بیماران از مهارتهای ارتباطی دانشجویان ممکن است تحت تأثیر سطح تحصیلات و ویژگیهای دموگرافیک آنها قرار گیرد؛ اما این متغیرها در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار نگرفتند. ازاینرو، توصیه میشود که مطالعات آینده، ویژگیهای دموگرافیک بیماران، ازجمله سطح تحصیلات آنها را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. همچنین مقایسه مهارتهای ارتباطی در مردان و زنان دانشجوی دندانپزشکی میتواند عامل مهمی در بررسی تفاوتهای موجود در تواناییهای ارتباطی باشد. پیشنهاد می شود با گنجاندن کلاس های آموزش مهارت های ارتباطی بالینی، بهکارگیری آن در بالین و ارزیابی آن در زمان فارغ التحصیلی دانشجویان از دانشکده های پزشکی و دندانپزشکی سعی در تقویت این مهارت در بین دانشجویان شود. مطالعات آینده به صورت طولی و با سنجش این مهارت در طی سال های تحصیلی و پس از گذراندن کارگاه ها و آموزش های مرتبط با این زمینه می تواند باعث دستیابی به برنامه آموزشی منسجم و تربیت دندانپزشکانی با مهارت های اجتماعی بالا شود که در نهایت افزایش رضایت بیماران را به دنبال دارد.
نتیجه گیری
با توجه به محدودیت های مطالعه حاضر، نتایج نشان داد که دانشجویان دندانپزشکی مشهد از سطح متوسطی از مهارتهای ارتباطی بالینی برخوردارند. بیماران، در مقایسه با ارزیاب، دیدگاه مثبتتری نسبت به توانمندیهای ارتباطی دانشجویان ابراز کردند. همچنین، دانشجویان در خودارزیابی مهارتهای ارتباطی خود، نمراتی بالاتر از ارزیاب و بیماران ثبت نمودند. با توجه به نقش حیاتی مهارتهای ارتباطی در موفقیت حرفهای دندانپزشکان و افزایش رضایت بیماران، ضروری است که برنامههای آموزشی دانشکدههای دندانپزشکی بهطور نظاممند و جامع به آموزش این مهارتها پرداخته و آنها را به عنوان بخشی جداییناپذیر از فرآیند ارزشیابی بالینی دانشجویان مدنظر قرار دهند.
تشکر و قدردانی
پژوهشگران از معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه علوم پزشکی مشهد که از اجرای این پژوهش حمایت کرده اند کمال قدردانی را دارند. این مقاله برگرفته از پایان نامه به شماره (4012146) است.
تضاد منافع
هیچ تضاد منافعی وجود ندارد.