Comparison the Amount of Calcium and Phosphor in Saliva of Postmenopausal Women with and Without Osteoporosis

Document Type : original article

Authors

1 Assistant Professor at Oral Medicine Department, Faculty of Dentistry, Ardabil University of Medical Sciences, Ardabil, Iran.

2 Gynecologist, Tehran, Iran.

Abstract

Background: Osteoporosis continues to be a significant clinical issue worldwide, especially for postmenopausal women. Early diagnosis can play a key role in preventing fractures and further complications. Salivary diagnostic testing methods have gained popularity due to their low cost and accessibility. This study aimed to investigate the values of salivary calcium and phosphorus biomarkers for screening postmenopausal women in terms of osteoporosis development.
Methods and Materials: This case-control study included postmenopausal women with at least 45 years of age who admitted to Payambaran Hospital, Tehran, Iran to undergo bone densitometry. Participants were divided to case and control groups based on the bone densitometry results. . Bone density was measured using
dual energy X-ray absorptiometry (DEXA) scans.  The case group consisted of women with osteoporosis and the control group included healthy individuals. Unstimulated saliva samples were collected to measure the salivary calcium and phosphorus biomarkers. Independent samples T-test was employed for inter-group comparisons. Rock curve was used to calculate the cut-off point, sensitivity, and specificity, positive and negative predictive value of the variables. P-value less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: A total of 70 patients, 38 in the control group and 32 in the case group, completed the study.
The average salivary calcium levels were significantly higher in patients with osteoporosis compared to healthy individuals (P=0.01). However, regarding the salivary phosphorus levels, there was no statically significant difference between the two study groups (P=0.44). According to the Rock curve, the diagnostic value was not favorable for any of the biomarkers.
Conclusion: Our findings suggest that evaluating the salivary calcium concentrations with an appropriate cut-off point value can possibly serve as an appropriate method for screening osteoporosis in postmenopausal women.
 

Keywords

Main Subjects


مقدمه

استئوپروز،شایع‌ترین بیماری متابولیک استخوان است.(1) بعد از سنین  30 تا 45 سالگی، فرآیندهای جذب و ساخت استخوان نامتعادل شده و جذب استخوان بر ساخت آن برتری می­یابد. این روند در زنان، بعد از یائسگی، تشدید می­شود (2). حدود نیمی از زنان مسن­تر از 45 سال و نود درصد زنان مسن­تر از 75 سال، به بیماری استئوپروز مبتلا هستند.(3) بنابراین تمام خانم‌های بالاتر از 45 سال برای ریسک فاکتورهای استئوپروز باید مورد بررسی قرار
بگیرند. (4) از دست رفتن سریع استخوان طی یائسگی دیده میشود و زنان بعد از یائسگی، بیشترین ریسک ابتلا به استئوپروز را دارند.(5) بنابراین شناسایی خانم‌های با استئوپروز، یک موضوع مهم کلینیکی بوده و تشخیص آن قبل از ایجاد شکستگی ارجحیت دارد. وجود یک روش در دسترس و کم­هزینه، مثل بررسی شیمیایی بزاق دهان، به منظور تشخیص و غربالگری استئوپروز ضرورت دارد. استئوپروز در مراحل اولیه بدون علامت بوده و غالباً تا زمان شکستگی استخوان تشخیص داده نمی‌شود.(1)

سازمان بهداشت جهانی، استئوپورز در زنان یائسه را براساس BMD  و با شاخصی به نام T-score تعریف
می
نماید.(6) استخوان گردن فمور بهترین نمایشگر استخوان مرکب (اسفنجی و کورتیکال) و استخوان ستون فقرات کمری یکی از بهترین نمایش دهنده­ها برای استخوان­ اسفنجی است. (7) سازمان بهداشت جهانی، توده پایین استخوانی را به صورت مقادیر BMD بیشتر از یک انحراف معیار زیر توده استخوان حداکثری در زنان جوان تعریف

 

کرده و استئوپروز را به صورت مقادیر بیشتر از5/2 انحراف معیار زیر همان روش اندازه­گیری تعریف کرده است.
 نمونه‌ای از ارتباط بین
Z-score و T-score در نمودار 1 ارایه شده است. T-score مثبت نشان­دهنده BMD طبیعی است، T-score منفی نشان­دهنده BMD کاهش یافته است. بر اساس BMD گردن فمور و نیز با توجه به سایر معیارهای بالینی، خطر شکستگی اساسی استئوپروتیک و خطر شکستگی گردن فمور قابل اندازه­گیری است (7).

نمودار1: ارتباط بین Z-score و T-score در یک خانم 60 ساله(BMD: تراکم مواد معدنی استخوان و SD:  انحراف معیار)(2)

در این تحقیق از روش سنجش تراکم استخوان برای تشخیص بیماری استئوپروز در زنان یائسه استفاده شد. سپس بیومارکرهای کلسیم و فسفر در نمونه­های بزاق زنان یائسه مبتلا به استئوپروز و سالم اندازه­گیری شده و مقادیر آن بین افراد سالم و مبتلا مقایسه ­می شدند. مزایای استفاده از بزاق در تشخیص بیماری‌های مختلف، باعث شده است که در سالهای اخیر به عنوان یک مایع منحصر به فرد، مورد توجه محققان قرار گیرد و مانیتور کردن مارکرهای بزاق به جای سرم به نظر می‌رسد مزایایی به همراه داشته باشد.(8) برای مثال، مطالعاتی درزمینه‌ی کاربرد بزاق به عنوان ابزار غربالگری بیماری‌هایی چون سرطان، بیماریهای اتوایمیون، قلبی- عروقی، کلیوی، غدد درون‌ریز، روانی، عفونی و بیماری‌های دندانی(9و10) و همچنین برای  بررسی شدت برخی بیماریها صورت گرفته است.(11) با توجه به اهمیت موضوع و همچنین کمبود منابع و تحقیقات مشابه در این زمینه، اطلاعات کافی در مورد کاربرد بزاق در شناسایی استئوپروز و نتایج قطعی و قابل اتکا برای کاربرد بزاق به عنوان مرجع تشخیص بیماری استئوپروز در دست نبوده و لازم است تا در این زمینه تحقیقات مفصل و کافی انجام شود.

ربیعی و همکاران(4) نتیجه گرفتند که غلظت کلسیم بزاق در بین زنان سالم و مبتلا به استئوپروز متفاوت بوده و بزاق ابزار غربالگری مفیدی برای استئوپروز است. Reddy و همکاران (12) به این نتیجه رسیدند که پارامترهای بزاق می‌توانند به عنوان اندیکاتورهایی برای تشخیص استئوپروز و استئوپنی در زنان یائسه استفاده شوند. Koka و
همکاران (1) ، نتیجه­گیری کردند که جمع­آوری آسان بزاق و حضور پاره­ای اندیکاتورها در آن
، راهی برای بررسی بیماری‌های سیستمیک است. جزایری و همکاران(13) به رابطه مشخصی بین آلکالین­فسفاتاز ،کلسیم و فسفات بزاق دست نیافتند.Alhan  و همکاران(14) نتیجه­گیری کردند که PH بزاق در خانم‌های یائسه به طور مشخصی پایین‌تر از خانم‌های قبل از یائسگی بود و نیز سطح کلسیم و فسفر بزاق در خانم‌ها بعد از یائسگی پایین‌تر بود ولی معنادار نبود. Pellegrini و همکاران (15) نشان دادند که بزاق
غیر تحریکی ابزار مفیدی برای تشخیص بیماری‌های سیستمیک و دهانی مختلف بوده و مزایای مهمی در مقایسه با نمونه‌های سرم دارد. احدیان و همکاران(16)  نتیجه­گیری کردند که حجم بزاق کامل غیرتحریکی بعد از یائسگی تغییری نمی‌کند و شرایط سایکولوژیک خانم‌های یائسه هیچ تفاوت قابل ملاحظه­ای در شیوع علائم و یا شدت آن در مقایسه با افراد قبل از یائسگی ندارد.
Forde و همکاران (17) مطالعه­ای مروری انجام دادند. در این تحقیق آینده­ای روشن برای مارکرهای بزاقی به منظور غربالگری بیماری‌های سیستمیک پیش‌بینی‌شده است. Lago و همکاران(18) نتیجه گرفتند که جریان بزاق تحت تأثیر استروژن تراپی قرار دارد.

هدف از تحقیق حاضر بررسی مقادیر بیومارکرهای کلسیم و فسفر بزاق در بیماران یائسه مبتلا به استئوپروز و سالم در بین مراجعین به بخش سنجش تراکم استخوان بیمارستان پیامبران تهران در  سال 1400 بود تا مقایسه­ای در این مقادیر بین دوگروه مبتلا و غیرمبتلا به استئوپروز صورت بگیرد. تعیین و مقایسه میانگین کلسیم و فسفر بزاق در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به استئوپروز زنان یائسه، همچنین تعیین نقطه برش، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی کلسیم و فسفر بزاق جهت تمایز مبتلایان و غیر مبتلایان به استئوپروز زنان یائسه، اهداف اختصاصی این تحقیق بود.

 

 

 

مواد و روش ها

مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی  بود. در جستجوهای  انجام شده مقاله مشابه یافت نشد، لذا با اطمینان 95 درصد وتوان80 درصد ومیزان اثر 7/0 ،حجم نمونه حداقل برابر32 نفر در هر گروه محاسبه گردید.

 در این تحقیق از روش نمونه­گیری آسان استفاده شد. همچنین شرایط ورود به مطالعه شامل مواردی بود که از طریق تکمیل پرسشنامه و انجام معاینه اولیه مشخص ­شد. این معیارها شامل موارد زیر بود.

  • تاریخ آخرین قاعدگی )حداقل یک سال از تاریخ آخرین قاعدگی گذشته باشد).
  • عدم ابتلا به سندرم شوگرن (خشکی دهان ،خشکی چشم)، آرتریت روماتویید (رماتیسم مفصلی)، لوپوس اریتماتوز سیستمیک بیماری تیروئید و پاراتیروئید، بیماری نئوپلاستیک،دیابت،بیماری متابولیک استخوانی شناخته شده (ریکتز استئومالاسی)
  • عدم سابقه هورمون درمانی(استروژن تراپی)، مصرف TSERMs (هورمون درمانی)، دیورتیک‌ها
    (هیدروکلرنیازید، فوروزمایدو...)، آنتی کواگولان‌ها (آسپیرین ،وارفارین)، کورتیکواستروییدها در سه ماه اخیر، داروهای ساپرس کننده ایمنی در سه ماه اخیر(سیکلوسپورین ،متوتروکسات و...)، استفاده از
    آنتی بیوتیک در دوهفته اخیر، مصرف کلسیم، ویتامین
    D و مینرالها، عدم سابقه شیمی درمانی ورادیوتراپی ،عدم سابقه مصرف دخانیات و الکل ، عدم سابقه شکستگی استخوان.
  • معاینه دهانی (جرم دندانها، عمق پاکت لثه، خونریزی در حین پروب )

بررسی وضعیت بهداشت دهان (بهداشت دهان خوب باشد)، بررسی ژنژیویت و پریودونتیت فعال (مشکل لثه وپریودنتیت نداشته باشد)، بررسی کاندیدای دهانی (قارچ دهانی نداشته باشد)، سابقه درمان پریودنتال در سه ماه اخیر (نداشته باشد).

  • فقدان وجود خشکی دهان

 آیا مقدار بزاق دهان شما خیلی کم است؟ آیا زمانی که غذا می‌خورید احساس خشکی دهان دارید؟ آیا غذا را به سختی می‌بلعید؟ آیا غذای خشک را به کمک مایعات می‌بلعید؟

بدین ترتیب، تعداد 70 نفر از خانم‌های یائسه مراجعه‌کننده به بخش تخصصی سنجش تراکم استخوان بیمارستان پیامبران تهران با محدوده سنی 45 سال، مطابق معیارهای ورود (سن و تاریخ آخرین قاعدگی) انتخاب ‌شدند. سپس در مورد نحوه انجام تحقیق کاملاً توجیه شده و رضایت‌نامه به همراه پرسشنامه­ای توسط بیماران منتخب، تکمیل و امضاء ­شد. برخی از افراد درصورتی‌که شامل یکی از موارد پرسشنامه (خروج از مطالعه) بودند از مطالعه خارج شدند. در ادامه برای هر کدام از بیماران در ابتدا سنجش تراکم استخوان و سپس آزمایش نمونه بزاق برای اندازه­گیری متغیرهای موضوع تحقیق صورت ­گرفت. بیماری استئوپروز و BMD بیمار به عنوان متغیر مستقل، کلسیم و فسفر بزاق متغیر وابسته و سن بیمار متغیر کمکی در این تحقیق بودند.

سنجش تراکم استخوان:

سنجش تراکم استخوان توسط دستگاه تصویربرداری بیمارستان پیامبران تهران انجام ­شد. این دستگاه ساخت کمپانی هولوژیک (Hologic) آمریکا است. دستگاه Discovery قادر است سنجش تراکم استخوان را از تمام استخوان­های بدن به عمل آورد. همچنین انجام مورفومتری ستون فقرات با دوز پایین و قابلیت مقایسه و آنالیز تراکم استخوان که در دوره‌های مختلف انجام‌شده است، توسط این دستگاه، امکان‌پذیر است.

برای تصویربرداری، بیمار به پشت‌روی تخت تصویربرداری  می‌خوابید، به‌طوری‌که پاهایش روی
بالشتکی که برای آزادی لگن و مهره­های کمری گذاشته شده ­بودند، قرار می­گرفت. ژنراتور فوتون را به آرامی و به طور پیاپی از زیر میز و از میان مهره­های کمری عبور می­داد.
گیرنده / دوربین سنتیلاتور (گاما یا اشعه ایکس) بالای بیمار و به طور موازی با ژنراتور قرار می گرفت. تصویر ستون فقرات کمری و استخوان لگن به وسیله دوربین سنتیلاتور گرفته‌شده و به مانیتور کامپیوتر انعکاس داده می­شد. نتایج سنجش تراکم استخوان به صورت برگه پرینت شده رنگی مطابق نمونه زیر تحویل می‌شد.

در برگه گزارش BMD هر بیمار، وضعیت اسکلتال هر بیمار از دو ناحیه، ستون مهره­ها (4L - 1L ) و گردن فمور به صورت T-score و Z-score  و توتال بیان شده بود. در مطالعه مورد- شاهد بر اساس نتیجه سنجش تراکم استخوان و T-Score حاصل از آن، افراد مبتلا و غیر مبتلا به استئوپروز مشخص شدند. بنابراین اعضای هر گروه بر اساس متغیرهای مستقل تحقیق (استئوپروز و BMD) باهم جور شدند. افرادی که در حداقل یکی از نواحی مذکور دارای T-Score  5/2- بودند، به عنوان گروه مورد و افرادی که در هر دو ناحیه با T-Score بیشتر از 5/2- بودند، به عنوان گروه شاهد منظور شدند (2). از بین 70 بیمار، 32 نفر با T-Score  5/2- بودند، که گروه مورد را تشکیل دادند و 38 نفر دیگر در هر دو ناحیه با T-Score بیشتر از
5/2- بودند که گروه شاهد را تشکیل دادند.

با توجه به تعدد موارد خروج از مطالعه که در صفحات قبلی بدانها اشاره شده است، تلاش کردیم تا عوامل مداخله­گر را به حداقل برسانیم. تنها مورد سن بیمار در محدوده سنی 45 سال به عنوان مداخله­گر بود. با استفاده از آزمون t مستقل میانگین سن گروه مورد (32 نفر) برابر 023/50 سال  و میانگین سن گروه شاهد (38 نفر) برابر 150/50 سال بود. بنابراین برابری میانگین سن بین دو گروه مورد و شاهد در سطح اطمینان 95% رد نشد (52/0-=t و
(59/0=
P). تنها متغیر مداخله­گر در هر دو گروه همگن بود.

نمونه­گیری بزاق:

مقدار هر یک از ترکیبات بیوشیمیایی بزاق تحت تأثیر شرایط فیزیولوژیک نظیر سن، رژیم غذایی و چرخه شبانه­روزی تغییر می‌کند. روش و شرایط گرفتن بزاق نیز از عوامل مهم به شمار می‌روند.(15، 19) در مراحل انجام تحقیق، لازم بود که تأثیر محرک‌های خارجی بر ترکیب بزاق به حداقل برسد. همچنین با توجه به اینکه غلظت ترکیبات بزاقی با افزایش شدت میزان جریان آن تغییر میکند و به آسانی نمی‌توان میزان جریان بزاق را در اندازه معین تنظیم کرد، به نظر می‌رسد بزاق تحریکی نمی‌تواند معیار قابل‌اعتمادی برای ارزیابی تشخیصی احتمالی بیماریها محسوب شود و بهتر است که بزاق غیر تحریکی موردتوجه قرار گیرد.(20)

در این مطالعه از همه بیماران قبل از جمع‌آوری بزاق، رضایت‌نامه کتبی و شفاهی گرفته شد. بیماران باید حداقل نود دقیقه قبل از نمونه­گیری بزاق از خوردن، آشامیدن و استفاده از نخ دندان و مسواک اجتناب می­کردند. 15 دقیقه قبل از انجام نمونه­گیری، بیمار دهان خود را با آب مقطر شستشو می­داد و سپس حفره دهانی آنان مورد ارزیابی قرار می­گرفت تا احتمالاً موادی در حفره دهانی آنان وجود نداشته باشد. پیش از نمونه­گیری از بیماران خواسته می­شد که بزاق خود را یک‌بار ببلعند. نمونه­گیری بزاق به صورت غیر تحریکی در وضعیت نشسته و آرام، در بین ساعات 9 تا 11 صبح به مقدار 5 میلی­لیتر در ظرف­های نمونه­گیری با استفاده از روش انداختن آب دهان انجام شد. سپس نمونه بزاق به مدت 5 دقیقه و با سرعت 2500 دور در دقیقه سانتریفوژ ­شده، قسمت رویی بزاق جدا می­­شد. از کیت پارس آزمون(تهران- ایران) برای آنالیز مارکرها در بزاق استفاده شد. اندازه‌گیری مقادیر کلسیم، فسفر بزاق به روش کالریمتری انجام شد. همچنین مقادیر کلسیم و فسفر بزاق بر اساس میلی‌گرم در دسی­لیتر محاسبه شد.

جهت مقایسه میانگین متغیرها بین دو گروه شاهد و مورد از آزمون t مستقل و برای محاسبه نقطه برش، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی متغیرها، از منحنی راک  استفاده شد.  05/0 P به عنوان سطح معنا‌دار در نظر گرفته شد و کلیه بررسی­ها توسط نرم‌افزار آماری SPSS.20 انجام گرفت.

 

یافته‌ها

برای همه بیماران تست سنجش تراکم استخوان انجام ‌شده و نمونه­گیری بزاق طبق شرایط مشروح در مطالب قبل انجام شد. میزان کلسیم و فسفر بزاق برای همه بیماران تعیین و پس از انجام آزمون آماری نتایج مقایسه بین گروه­ها در جدول 1 گزارش شده­اند.

آزمون t مستقل نشان داد که میانگین کلسیم بزاق در افراد مبتلا به استئوپروز به طور معناداری بیشتر از افراد سالم

بود.(01/0= P) ولی میانگین فسفر بزاق بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به استئوپروز تفاوت معناداری نداشت (44/0= P).

چون آزمون t مستقل میانگین کلسیم بزاق در افراد مبتلا به استئوپروز را به طور معناداری بیشتر از افراد سالم نشان داد. منحنی راک برای متغیر مذکور برای تعیین نقطه برش و بررسی ارزش پیشگویی و میزان حساسیت ترسیم شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 1: نمونه گزارش سنجش تراکم استخوان

 

 

جدول 1: میانگین کلسیم و فسفر بزاق (میلی­گرم در دسی­لیتر) در دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به استئوپروز

 

متغیر

گروه مبتلا

گروه غیر مبتلا

P-value

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

 

کلسیم

1094/7

84292/1

0053/6

82341/1

014/0

 

فسفر

6219/31

96773/16

8921/34

37812/18

44/0

 

نمودار2 : منحنی راک جهت تمایز افراد مبتلا و غیرمبتلا به استئوپروز توسط کلسیم بزاق

 

 

با توجه به اینکه سطح زیر منحنی راک 682/0 و کمتر از 70/0 می­باشد، بنابراین کلسیم بزاق ارزش تشخیصی مطلوبی برای تفکیک مبتلایان از غیرمبتلایان به استئوپروز ندارد.

در بررسی نقاط برش، حساسیت و ویژگی برای کلسیم بزاق؛ نقطه برش برابر با 05/6، حساسیت برابر با 68.8% و ویژگی برابر با 65.8% =34.2% - 100%  بود.

این بدان معنی است که در افرادی که بیمار هستند 8/68 درصد کلسیم بیشتر از 05/6 دارند و در افرادی که بیماری ندارند 8/65 درصد کلسیم کمتر از 05/6 دارند. به عبارتی، احتمال تشخیص درست بیماری بر اساس میزان کلسیم بزاق در نقطه برش در نمونه­های مورد مطالعه را در این حالت، مبنای تشخیص قرار داده­ایم.

با بررسی نمودارهای صفحات قبلی به این نتیجه رسیدیم که با توجه به سطح زیر منحنی راک، ارزش تشخیصی برای تفکیک مبتلایان از غیرمبتلایان به استئوپروز برای کلسیم بزاق در حد مطلوب نیست. بنابراین لزوم ارزیابی ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی نیز منتفی است.

 

بحث

همان‌طور که قبلاً نیز بدان اشاره گردید استئوپروز یک مشکل مهم بهداشت عمومی بوده و اثرات مخرب اجتماعی، اقتصادی و پزشکی متعدد بر جامعه دارد. شناسایی خانم‌های با استئوپروز، یک موضوع مهم کلینیکی بوده و تشخیص آن قبل از ایجاد شکستگی ارجحیت دارد. امروزه روش‌های مختلفی برای غربالگری استئوپروز وجود دارد. مطالعات دانسیته مواد معدنی استخوان ابزارهای باارزشی در تشخیص استئوپروز هستند، بااین‌حال این مطالعات نمی­توانند تغییرات مختصر در متابولیسم استخوان را تشخیص دهند. همچنین استفاده از این روش هزینه بالایی دارد.(7) جایگزینی روش‌های تشخیصی در دسترس، آسان و ارزان‌قیمت بر مبنای بیومارکرهای بزاق و سرم برای این بیماری اهمیت فراوان دارد.

مطالعات اندکی به سنجش بزاق به عنوان جایگزین روش‌های تشخیصی موجود پرداخته­اند. همچنین در مطالعات محدودی که در مورد اندازه­گیری سطوح کلسیم و فسفر بزاق انجام گرفته است، نتایج ضد و نقیض در مورد برخی بیومارکرها به دست آمده است.

در ادامه به مقایسه نتایج این مطالعه با سایر مطالعات انجام گرفته می­پردازیم. به منظور دستیابی به اطلاعات طبقه­بندی شده و منظم در این قسمت سعی می­شود تا حد ممکن مقایسه هرکدام از بیومارکرهای موضوع تحقیق به تفکیک انجام پذیرد تا بتواند اطلاعات روشن و مشخصی در اختیار خواننده قرار دهد. البته لازم به ذکر است که برخی از مطالعات انجام شده به بررسی چند بیومارکر پرداخته­اند و نمی­توان مرز مشخصی بین آنها قائل شد.

در مطالعه ما، میانگین کلسیم بزاق در افراد مبتلا به استئوپروز به طور معناداری بیشتر از افراد سالم بود. نقطه برش مربوط به کلسیم بزاق برابر 05/6 mg/dl بود. به عبارتی اگر فردی که کلسیم بزاق بیشتر از 05/6 mg/dl دارد را بیمار معرفی کنیم، 8/68% بیماران را به درستی بیمار تشخیص می­دهیم و اگر فردی که کلسیم بزاق کمتر یا مساوی 05/6 mg/dl دارد را سالم معرفی کنیم، 8/65% افراد سالم را به درستی سالم تشخیص داده ایم . این یافته قابل‌مقایسه با یافته­های دیگر تحقیقات بود.(25-21)

ربیعی و همکاران (4)،مطالعه مورد- شاهدی در 40 بیمار یائسه مبتلا به استئوپروز و40 بیمار یائسه غیر مبتلا به استئوپروز انجام دادند. 40 بیمار مبتلا به استئوپروز،
 
T-Score   در DEXA لگن یا ستون مهره داشتند. این 40 نفر گروه بیماران مبتلا به استئوپروز را تشکیل
می­دادند و 40 نفر که،
T-Score    داشتند، گروه کنترل را تشکیل می­دادند. بیمار در این تحقیق نباید علائم خشکی دهان را می­داشت. این موضوع از طریق پرسشنامه مورد تائید قرار می­گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که غلظت کلسیم بزاق در زنان یائسه مبتلا به استئوپروز به طور مشخصی بالای نقطه برش یعنی بالای 1/6 mg/dl بود. بنابراین اندازه­گیری میزان کلسیم بزاق در هر دو گروه نشان داد که غلظت کلسیم بزاق در بین زنان سالم و مبتلا به استئوپروز متفاوت بوده  و بزاق ابزار غربالگری مفیدی برای استئوپروز است. نتایج مطالعه ربیعی و همکاران(4) با نتایج تحقیق حاضر منطبق است. اما لازم به توضیح است که بر اساس یافته های منحنی راک، هر چند میزان کلسیم بزاق در دو گروه سالم و مبتلا به طور معناداری متفاوت است، ولی دارای ارزش تشخیصی قاطع نیست.

Reddy و همکاران(12)، 45 خانم یائسه بین سنین 45 تا 75 سال را، موردبررسی قرار دادند. از دانسیتومتری اولتراسوند برای تعیین  BMD استفاده ­شد. نتایج حاصل نشان داد که افزایش مشخصی در سطوح کلسیم بزاق افراد استئوپروتیک و استئوپنیک در مقایسه با گروه سالم وجود داشت. آن‌ها به این نتیجه رسیدندکه پارامترهای بزاق می‌توانند به عنوان اندیکاتورهایی برای تشخیص استئوپروز و استئوپنی در زنان یائسه استفاده شوند. نتایج مطالعه Reddy و همکاران(12) در مورد افزایش سطح کلسیم بزاق در بیماران مبتلا به استئوپروز با نتایج مطالعه حاضر منطبق است.

Sewon و همکاران(21) و آقا حسینی و همکاران (23و24)مطالعاتی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که کلسیم ماده معدنی مهم اسکلتال بوده و غلظت آن در بزاق، افزایش مشخصی با افزایش سن نشان می­دهد و تنها الکترولیتی است که با سرعت جریان بزاق ارتباط ندارد و غلظت کلسیم بزاق بالای نقطه برش یعنی عدد 1/6  mg/dl در استئوپروز بعد از یائسگی به طور معنادار گزارش شد. نتایج این تحقیقات نیز با یافته­های تحقیق حاضر مطابقت دارد.

Kiss (22) با انجام تحقیقی در مورد زنان یائسه سیگاری و غیرسیگاری نتیجه­گیری کرد که غلظت کلسیم بزاق با افزایش سن افزایش می­یابد و حداکثر مقدار آن در دوران مونوپوز است. بنابراین سطوح افزایش‌یافته کلسیم بزاق نشانه مونوپوز است.  این یافته همچنین مطابق با یافته­های مطالعات Sewon و همکاران (26) است. با توجه به اینکه افزایش سن با یائسگی و احتمال بروز استئوپروز، ارتباط مستقیم دارد، می‌توان نتیجه گرفت که نتایج مطالعات  و 25) با نتایج تحقیق حاضر مطابقت دارد.

Alhan و همکاران(14) مطالعه‌ای بر روی وضعیت سلامت پریودنتال 52 نفر خانم بین سنین 48 تا 50 سال (26 نفر قبل از یائسگی و 26 نفر بعد از یائسگی) انجام دادند. نمونه­های بزاق از هر دو گروه جمع‌آوری‌شده و کلسیم بزاق
اندازه­گیری شد. آن‌ها نتیجه گرفتند که سطح کلسیم بزاق در خانم‌های بعد از یائسگی پایین‌تر بود ولی معنادار نبود. نمونه­های موردبررسی در تحقیق
Alhan و همکاران(14) در خصوص ابتلا به استئوپروز تفکیک نشده­اند و از این نظر نتایج به دست آمده با مطالعه حاضر تفاوت دارد.

در مطالعه ما، میانگین فسفر بزاق در افراد مبتلا به استئوپروز کمتر از افراد سالم بود ولی معنا­دار نبود. (44/0= P)

Reddy و همکاران(12)، به این نتیجه رسیدند که افزایش مشخصی در سطوح فسفر بزاق افراد استئوپروتیک و استئوپنیک در مقایسه با گروه سالم وجود داشت. نتایج مطالعه Reddy و همکاران (12)در مورد افزایش سطح فسفر بزاق در بیماران مبتلا به استئوپروز با نتایج مطالعه حاضر مطابقت ندارد. ما فکر می­کنیم که تفاوت معیارهای ورود به مطالعه و تعداد نمونه‌ی کم در گروه‌های موردبررسی در مطالعه Reddy و همکاران(12)، در مقایسه با مطالعه حاضر، می­تواند توجیه کننده عدم مطابقت نتایج حاصل باشد.

مطالعه Alhan و همکاران(14)، بر روی وضعیت سلامت پریودنتال52 نفر خانم، بین سنین 48 تا 50 سال نشان داد که سطح فسفر بزاق در خانم‌های بعد از یائسگی پایین‌تر بود ولی معنادار نبود. نتایج این تحقیق تا حدودی مشابه نتایج تحقیق حاضر بوده و بیانگر کاهش میزان فسفر بزاق است. بدین‌صورت که این کاهش بر اساس تحقیق Alhan بین زنان قبل و بعد از یائسگی معنادار نیست و بر اساس تحقیق حاضر بین زنان یائسه مبتلا و غیر مبتلا به استئوپروز نیز معنادار نیست.

Kiss (22) ، با انجام تحقیقی در مورد زنان یائسه سیگاری و غیرسیگاری نتیجه­گیری کرد که غلظت فسفر بزاق با افزایش سن افزایش می­یابد و حداکثر مقدار آن در دوران منوپوز است. بنابراین سطوح افزایش‌یافته فسفر بزاق نشانه منوپوز است.  این یافته همچنین مطابق با یافته­های مطالعات Sewon و همکاران(26) است.

به نظر می‌رسد که لازم است درزمینه­ی موضوع تحقیق، ارزیابی با مدت زمان طولانی­تر و با حجم نمونه­ی بالاتر انجام پذیرد، تا یافته ­های دقیقتر در نمونه‌های مختلف با قابلیت اطمینان بیشتر شود. همچنین با توجه به شیوع کمبود کلسیم و ویتامین D در خانم‌های ایرانی، مطالعات بیشتر در این زمینه برای یافتن روش غربالگری مناسب استئوپروز پیشنهاد می‌شود.

 

نتیجه‌گیری

نتایج کلی حاصل از آزمون آماری نمونه­های این تحقیق بیانگر وجود تفاوت معنادار در کلسیم بزاق در زنان یائسه مبتلا و غیر مبتلا به استئوپروز است. یافته­های ما پیشنهاد می­کند که غلظت کلسیم بزاق با مقادیر نقطه­ی برش مناسب، برای غربالگری زنان یائسه مبتلا به استئوپروز به کار رود.

 

تشکر و قدردانی

از کلیه همکاران بخش سنجش تراکم استخوان و پاتولوژی بیمارستان پیامبران تهران که در مراحل جمع­آوری اطلاعات این تحقیق همراه ما بودند، تشکر و قدردانی می نماییم.

تضاد منافع

هیچ تضاد منافعی وجود ندارد.

  1. Koka S, Forde MD, Khosla S. Systemic assessments utilizing saliva: part 2, osteoporosis and use of saliva to measure bone turnover. Int J Prosthodont 2006; 19(1): 53-60.
  2. Longo DL, Fauci AS, Kasper DL, Hauser SL, Jameson JL, Loscalzo J. Harrison's Principles of Internal Medicine 2012; 18th ed.
  3. Fauci AS, Braunwald E, Kasper DL, Hauser SL, Longo DL, Jameson JL, Loscalzo Harrison's Principles of Internal Medicine 2008; 17th ed.
  4. Rabiei M, Masooleh IS, Leyli EK, Nikoukar LR. Salivary calcium concentration as a screening tool for postmenopausal osteoporosis. Int J Rheum Dis 2013; 16(2):198-202.
  5. Arbabi-Kalati F, Mohammadi A, Ghaemi Hesaroeeh S. Assessment the relationship between osteoporosis and oral dryness in postmenopausal women. J Mashhad Dent Sch 2015 22; 39(2): 117-22. (Persian)
  6. Khojastepour L, Dabaghmanesh M, Irajinasrabadi N, Mogharrabi S. Comparison of the Amount of Alveolar Bone Loss and the Number of Remaining Teeth in Postmenopausal Women with and without Normal Bone Mass. J Mashhad Dent Sch 2012 21; 36(4): 285-92 (Persian)
  7. Maytham RA, Taghreed FZ, Faiq I. Gorial. Validity of Osteocalcin and Alkaline Phosphatase Biomarkers in Postmenopausal Women with Low Bone Mineral Density. Chemistry and Materials Research 2014; 6(3): 13-9.
  8. Bakhshi M, Manifar S, Tabatabaei FS, Noori JK, Sabour S, Rezaei Dokht F. Comparison of Salivary Biochemical Composition between End Stage Renal Disease and Healthy Subjects. J Mashhad Den Sch 2013; 37(3):185-200. (Persian)
  9. Mandel ID. A contemporary view of salivary research. Crit Rev Oral Biol Med 1993; 4(3-4):599-604.
  10. Bardow A, Nyvad B, Nauntofte B. Relationships between medication intakes, complaints of dry mouth. Salivary flow rate and composition, and the rate of tooth demineralization in situ. Archs Oral Biol 2001; 46(5):413-423.
  11. Sato TP. A pH curve of human resting saliva sampled with a small paper slip and its medical application. Pathophysiology 2002; 8(4):283-290.
  12. Reddy S, Pratibha R, Karthikeyan R, Priya P, Chandrasekar T, Sherlin H, Anuja NJ. Oral signs and salivary parameters as indicators of possible osteoporosis and osteopenia in postmenopausal women -A study of 45 subjects. Braz J Oral Sc2008; 7(24): 1502-6.
  13. Jazaeri M, Malekzadeh H, Abdolsamadi H, Rezaei-Soufi L, Samami M. Relationship between Salivary Alkaline Phosphatase Enzyme Activity and the Concentrations of Salivary Calcium and Phosphate Ions. Cell J 2015; 17(1): 159-62.
  14. Alhan A. Qasim, B.D.S., M.Sc. Periodontal health status in relation to physicochemical characteristics of saliva among pre-menopausal and postmenopausal women in Baghdad City-Iraq, Periodontal health, J Bagh College Dentistry 2013; 25(3).
  15. Pellegrini GG1, Gonzales Chaves MM, Fajardo MA, Ponce GM, Toyos GI, Lifshitz F, Friedman SM, Zeni SN. Salivary bone turnover markers in healthy pre- and postmenopausal women: daily and seasonal rhythm. Clin Oral Investig 2012; 16(2):651-7.
  16. Ahadian H, Mojibian M, Shababi B, Jiravand N, Donyadide A Comparison of the Quantity of Unstimulated Whole Saliva between Postmenopausal and Premenopausal Women. Journal of patient safety and quality improvement 2014; 2(3): 116-9.
  17. Forde MD, Koka S, Eckert SE, Carr AB, Wong DT. Systemic Assessments Utilizing Saliva: Part1 General Considerations and Current Assessments. Int J Prosthodont 2006; 19(1): 43-52.
  18. Lago ML, de Oliveira AE, Lopes FF, Ferreira EB, Rodrigues VP, Brito LM. The influence of hormone replacement therapy on the salivary flow of post-menopausal women. Gynecol Endocrinol 2015; 31(2):109-12.
  19. Bendek – Spat E. The composition of unstimulated human parotid saliva. Archs Oral Biol 1973;18(9):39-47.
  20. Agha-Hosseini F, Mirzaii-Dizgah I, Amirkhani, S. Dental Journal of the Islamic Society of Dentists 2014; 17(4), 23-28. (Persian)
  21. Sewon L, Laine MA, Karjalainen S et al. Effect of age on flow-rate, protein and electrolyte composition of stimulated whole saliva in healthy, non-smoking women Open Dent J 2008; 2, 89–92.
  22. Kiss E. Salivary electrolytes, focused on salivary calcium level and periodontal state in healthy smoking and non-smoking women university of szeged, faculty of dentistry department of periodontology gradiuate school of clinical scince research in dental medicine 2010.
  23. Agha-Hosseini F, Mirzaii-Dizgah I, Moghaddam PP, Akr ZT Stimulated whole salivary flow rate and composition in menopausal women with oral dryness feeling. Oral Dis 2007; 13, 320–3.
  24. Agha-Hosseini F, Mirzaii-Dizgah I, Mansourian A, Zabihi- Akhtechi G Serum and stimulated whole saliva parathyroid hormone in menopausal women with oral dry feeling. Oral Surg Oral Med Oral Pathol Oral Radiol Endod 2009; 107, 806-10
  25. Monchik jm. Gorgun E. Normocalcemic hyperparathyroidism in patients with osteoporosis 2004.
  26. Sewon L, Laine MA, Karjalainen S, Leimola-Virtanen R, Hiidenkari T, Helenius H The effect of hormone replacement therapy on salivary calcium concentrations in menopausal women. Arch Oral Biol 2000; 45, 201–6.