Document Type : original article
Authors
1 Assistant professor, Department of Operative Dentistry, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Prostodontics, Dental Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 Associate Professor, Department of Periodontics, Dental Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
4 Dentist, Private Practice, Tehran, Iran
5 Postgraduate student, Restorative Department, School of Dentistry, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
میزان موفقیت ایمپلنت های دندانی از موضوعاتی است که مورد توجه محققین میباشد(1) زیرا در تحقیقات مختلف میزان موفقیت بسیار متفاوتی به چشم میخورد.(2) درصورتی که ریج باقی مانده استخوانی باریک باشد استفاده از ایمپلنت های دندانی بسیار چالش برانگیز
می باشد. از روش های افزایش ضخامت ریج می توان به تکنیک های بازسازی هدایت شده استخوان[1]، گرفت بلاک استخوانی، شکافتن ریج به منظور افزایش عرض[2] و دیسترکشن استئوژنزیس[3] اشاره کرد. اما باید در نظر داشت که این روشها با هزینه بیشتر، صرف زمان بیشتر، احتمال درد و ناراحتی و نتایج ناموفق همراه هستند. به همین دلیل است که ایمپلنت های با قطر باریک (4/3>میلی متری)، برای شرایطی که ضخامت استخوان موجود کم باشد طراحی شدند.(4و3) اولین بار این روش در شهرستان Ardmore در ایالات متحده آمریکا ابداع گردید که به سیستم IMTEC موسوم گشته است.(5) بر خلاف ایمپلنت های با قطر بالای 4 میلیمتر که نیازمند پیوندهای استخوانی و استئوپلاستی هستند، در استفاده از ایمپلنت های با قطر کم اغلب چنین نیازی مشاهده نمیشود. این
ایمپلنت ها به خصوص در نواحی قدامی به علت کم بودن نیروهای وارده نسبت به خلف و اهمیت زیبایی و کوتاه تر بودن زمان درمان، مطلوب تر می باشند.(6و5) با این وجود در استفاده از ایمپلنت های با قطر کم نیز مشکلاتی از قبیل وجود بیثباتی، تحلیل استخوان و یا لقی، درمان را با شکست مواجه میسازد که با توجه به هزینههای زیاد این درمان، میتواند استفاده از این ایمپلنت ها رامورد سؤال قرار دهد. همچنین در صورتی که این درمان در نواحی قدامی دچار شکست شود، می تواند مشکلات غیرقابل جبرانی را برای بیمار از لحاظ زیبایی ایجاد نمایند که این امر خود مطالعات بیشتری را در این زمینه می طلبد.(7)
همانطور که پیش از این ذکر شد در شرایطی که استخوان به مقدار زیاد وجود نداشته باشد، مسأله پیوند استخوان مطرح میگردد که یکی از راه های موجود جهت حذف عوارض پیوندهای استخوانی (عفونت، درد، تورم و عدم موفقیت)، استفاده از ایمپلنت های با قطر کم میباشد.(8) به علاوه با حذف یک مرحله درمانی اضافه، بیمار در زمان کوتاه تر و بدون عوارضی که پیش از این ذکر شد صاحب دندان خواهد شد.(9) در برخی مطالعات، محققین میزان موفقیت ایمپلنت های باریک را از طریق فاکتورهایی مانند درد، لقی، عمق پروب، تحلیل استخوان، زیبایی و رادیولوسنسی اطراف ایمپلنت ارزیابی نمودند. به منظور ارزیابی دقیق تر فاکتور زیبایی در این مطالعه از معیار
pink esthetic score (PES) که توسط Furhauser معرفی شده(10) و معیار White Esthetic Score (WES) که توسط Belser معرفی شد،(11) استفاده گردید. PES بیانگر امتیاز زیبایی صورتی (بافت نرم اطراف ایمپلنت) و WES بیانگر امتیاز زیبایی سفید (نواحی از رستوریشن متکی بر ایمپلنت که قابل مشاهده در دهان هستند) می باشد. همچنین در این مطالعه میزان بقا[4] (فقط به باقی ماندن ایمپلنت در دهان اشاره دارد صرف نظر از فانکشن، زیبایی و رضایت بیمار) و میزان موفقیت[5] (به صورت اختصاصی تمامی فاکتورهای موفقیت ایمپلنت را در نظر می گیرد) نیز به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفتند. فالوآپ های انجام شده در برخی مطالعات بقای مشابهی را برای ایمپلنت های باریک و استاندارد گزارش کرده است.(13و12) این در حالی است که سایر مطالعات کاهش 25 درصدی در مقاومت به شکست را در ایمپلنت های باریک گزارش کرده اند.(14) در یک مطالعه، میزان موفقیت ایمپلنت های قدامی ماگزیلا و مندیبل به طور متوسط 6/96 درصد(15) و در یک مطالعه دیگر، میزان موفقیت برای ایمپلنت های تکی قدامی در ماگزیلا و مندیبل به ترتیب 87 درصد و 92 درصد اعلام شده بود.(16) با توجه به اختلاف نظرهای موجود در مطالعات پیشین، این پژوهش تحت عنوان بررسی اثر ایمپلنت های تکی با قطرکم (4/2 و 3 میلیمتر) در دندان های قدامی پس از یک سال بارگذاری انجام و فاکتورهای مؤثر بر میزان موفقیت آنها ارزیابی شد.
مواد و روشها
این پژوهش هم گروهی تاریخی (Historical Cohort) در مطب شخصی (دکتر محسن رضایی، تهران) در طی سال های 1391 تا 1394 انجام پذیرفت. به منظور انجام این تحقیق، نمونه ها از میان افرادی که ایمپلنت تکی قدامی داشته و ضخامت استخوان آنها پیش از جراحی، در بعد فاسیولینگوالی حداقل 4 mm بود، برگزیده شدند
(اندازه گیری ضخامت استخوان توسط CBCT پیش از جراحی انجام شد و تصاویر آنها در پرونده بیماران گنجانده شده بود). همچنین به منظور یکسان سازی شرایط بافت نرم، تنها مواردی برای این تحقیق انتخاب شدند که در بررسی های پیش از جراحی، بایوتایپ لثه آنها ضخیم گزارش شده بود. (جراح به منظور تعیین بایوتایپ لثه از پروب پریودنتال (UNC-15, Hufriedy) در قسمت میدفاسیال دندان hopeless استفاده کرده و مواردی که پروب پریودنتال از ورای لثه مشخص نبود را بایوتایپ ضخیم در نظر گرفته بود). به علاوه در پرونده این بیماران ذکر شده بود که این افراد دیپ بایت نبوده، بهداشت دهانی مناسبی داشته، براکسیسم نداشته و از لحاظ بیماریهای سیستمیک و خود ایمنی تحت کنترل بودند. در این تحقیق به منظور مقایسه میزان موفقیت ایمپلنت های باریک با قطرهای mm 4/2 IMTEC و mm 3 MILO در دندان های قدامی در مجموع 40 ایمپلنت مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور انتخاب بین این دو قطر، بزرگترین ایمپلنتی که با توجه به فضای مزیودیستالی موجود (با احتساب فاصله 5/1 میلی متری از دندان های مجاور) قابل قراردهی بود، برگزیده شد. به هنگام جراحی، عمل drilling توسط موتور جراحی W&H و با سرعت rpm 1000-800 انجام گرفت. بدین منظور پس از ضد عفونی کردن ناحیه جراحی توسط بتادین و انجام بیحسی موضعی، بافت نرم توسط دریل tissue punch خارج شد، سپس دریل ها به ترتیب قطر استفاده گردید. به دنبال آن با استفاده از manual wrench ایمپلنت از محفظه خارج و در داخل محل دریل شده پیچ شد. این عمل توسط rachet تکمیل گردید. به گونهای که قسمت collar این ایمپلنتها در داخل نسج نرم روی استخوان قرار گرفت.
در ایمپلنت های با قطر mm 4/2، در مجموع 20 عدد ایمپلنت قدامی که در 17 بیمار (در 14 نمونه یک ایمپلنت و در 3 نمونه 2 ایمپلنت در کوادرنت های مجزا) کار گذاشته شده و تحت بارگذاری قرار گرفته بودند، انتخاب شدند. نمونه ها متشکل از 7 زن و 10 مرد بودند. 3 عدد از ایمپلنت ها در مندیبل (2 عدد در سنترال مندیبل و 1 عدد در لترال مندیبل) و 17 عدد در ماگزیلا (3 عدد در سنترال ماگزیلا و 14 عدد در لترال ماگزیلا) قرار داده شده بودند.
در ایمپلنت های با قطرmm 3، در مجموع 17 بیمار دارای 21 ایمپلنت (13 نمونه یک ایمپلنت و 4 نمونه 2 ایمپلنت) که پروتز بر روی آنها قرار داده شده بود، انتخاب شدند. نمونه ها متشکل از 4 زن و 13 مرد بوده، که یکی از نمونه های مرد برای بررسی و معاینه ایمپلنت و پروتز آن مراجعه نکرده و در مجموع 20 ایمپلنت مورد بررسی قرار گرفت. کلیه ایمپلنت ها در ماگزیلا (8 عدد در سانترال و 12 عدد در لترال) قرار داشتند. مشخصات فیکسچرهای استفاده شده در جدول 1 آمده است. بیماران در هر دو گروه سن بین 60-20 سال داشتند.
جدول 1 : مشخصات فیکسچرهای با قطر4/2 و 3 میلی متر
قطر ایمپلنت |
طول ایمپلنت |
تعداد ایمپلنت |
mm 4/2 |
mm15 mm13 mm10 |
13عدد 6 عدد 1 عدد |
mm 3 |
mm15 mm13 mm5/11 |
12 عدد 4 عدد 4 عدد |
نکته ای که در هنگام انتخاب بیماران مورد توجه قرار گرفت این بود که جراحی آنها توسط متخصصین پریو یا متخصصین جراحی فک و دهان که دارای سابقه جراحی ایمپلنت با حداقل 50 ایمپلنت تا زمان شروع تحقیق بودند، انجام شده بود و همچنین نمونهها در ابتدا هیچ گونه بیماری سیستمیک، عادتهای دهانی- دندانی و ضایعات دندانی- مخاطی نداشتند. نوع کانکشن در هر دو ایمپلنت از نوع
O-Ball بود و تمامی رستوریشن ها به صورت سمان شونده به کار رفتند.
پس از گذشت بازه های زمانی 6 ماهه و یک ساله از قرار دهی پروتز، بیماران به منظور معاینه و بررسی فراخوانده شدند وکلیه پروتزها تحت بررسی کلینیکی و رادیوگرافی توسط یکی از مجریان طرح (م.ر) قرار گرفتند. در این جلسات فالوآپ فاکتورهای عمق پروب، ایندکس جینجیوال، لقی، میزان تحلیل استخوان، درد و حساسیت، رادیولوسنسی اطراف ایمپلنت، زیبایی و بیحسی مورد ارزیابی قرار گرفتند.(17) به این منظور از ارزیابی های کلینیکی و تصاویر رادیوگرافیک موجود در پرونده بیماران در زمان تحویل پروتز و رادیوگرافی های فالوآپ استفاده شد. همانطور که پیش از این ذکر شد، برای ارزیابی فاکتور زیبایی از امتیازهای PES و WES استفاده شد. به منظور مقبولیت کلینیکی زیبایی برای معیار PES باید حداقل امتیاز 8 و برای معیار WES باید حداقل امتیاز 6 بدست می آمد. داده های به دست آمده توسط نرم افزار SPSS 16 تحت آنالیزهای آماری قرار گرفت، بدین صورت که برای ارزیابی معیارهای زیبایی از T-test و Fisher’s exact test استفاده شد و آنالیزهای Mann- whitney test و Wilcoxon Signed Ranks Test به منظور مقایسه ایندکس جینجیوال انجام گرفت. سطح معنی داری در این مطالعه 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها
نتایج به دست آمده در فالوآپ های 6 ماهه و یک ساله به شرح زیر بودند:
تمام نمونهها فانکشن داشته و دارای اکلوژن فیزیولوژیک بودند و هیچگونه سابقه ترومایی در آنها مشاهده نشد. تحلیل استخوان در اطراف ایمپلنت کمتر از 5/0 میلی متر و در محدوده ی نرمال قرار داشت. تمام نمونهها فاقد درد و حساسیت بودند. در معاینه پاراکلینیکی در اطراف ایمپلنتها رادیولوسنسی وجود نداشت. در هیچ کدام از نمونه ها بیحسی در ناحیه ایمپلنت از جانب بیماران ابراز نگردید. پروتزهای ایمپلنت از گیر و ثبات کافی برخوردار بودند و شکست اباتمنت در هیچ کدام از نمونهها یافت نشد. عفونت و لقی در نمونهها مشاهده نشد. بیماران از ایمپلنت و پروتز خود رضایت کافی داشتند. امتیاز PES بر اساس فاکتورهای پاپیلای مزیالی، پاپیلای دیستالی، سطح قرارگیری بافت نرم، کانتور بافت نرم، کانتور آلوئولار، رنگ و تکسچر بافت نرم و همچنین امتیاز WES بر اساس فاکتورهای فرم دندان، کانتور دندان، رنگ، تکسچر سطحی و ترانسلوسنسی محاسبه گشت.
شاخص های آماری مرتبط با این امتیازها در جدول 2 آمده است. به منظور ارزیابی مقبولیت کلینیکی رستوریشن ها از زیر مجموعه های نشان داده شده در جدول 3 استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در 3 نمونه از گروه 4/2 میلیمتری و در 2 نمونه از گروه 3 میلیمتری، پروتز گذاشته شده در دسته ی ضعیف PES قرار گرفتند و زیبایی لازم را نداشتند. نتایج آنالیز T-test نشان داد دو قطر متفاوت ایمپلنت از نظر PES و WES با یکدیگر تفاوت آماری نداشتند (PES 943/0P =، WES 99/0P>). در ارزیابی امتیاز PES جهت مقایسه مواردی که امتیاز حداقلی 8 را بدست آوردند و مواردی که از امتیاز حداقل برای استفاده کلینیکی پایین تر بودند، از آزمون Fisher’s Exact test استفاده شد که نتایج بدست آمده از این آزمون نیز معنادار نبود (99/0P>). در ارتباط با WES در هر دو گروه امتیاز حداقلی برای استفاده کلینیکی که برابر با 6 بود، بدست آمد و هیچ کدام از نمونه ها از این لحاظ غیر قابل قبول نبودند.
میانگین عمق پروب در نمونهها 5/2 میلیمتر در هر دو گروه بود. میانگین ایندکس جینجیوال (Loe & Silness) در ایمپلنت های 4/2 میلیمتری بعد از 6 ماه 05/1، در ارزیابی یک ساله حدود 25/1 و در ایمپلنت های 3 میلیمتری حدود 3/1 بوده است. (در گروه دوم تفاوتی بین میانگین ارزیابی 6 ماهه و یک ساله مشاهده نشد). مقادیر بدست آمده جینجیوال ایندکس در جدول 5 و نتایج آنالیزهای آماری Mann- whitney test و Wilcoxon Signed Ranks Test به ترتیب در جدول 4 و 5 ذکر شده است. آنالیز آماری Mann-whitney نشان داد نه در 6 ماه و نه در یک سال تفاوت معنی دار آماری میان مقادیر ایندکس جینجیوال وجود نداشت (به ترتیب p-value برابر با 420/0 و 815/0). آزمون Wilcoxon Signed Ranks test به منظور مقایسه درون گروهی در گروه های 4/2 و 3 میلی متری انجام شد و نتایج نشان داد در هر گروه از ایمپلنت ها، جینجیوال ایندکس 6 ماهه و یک ساله تفاوت معنی دار آماری نداشتند (به ترتیب P-value برابر 636/0 و 99/0P>).
جدول 2 : شاخص های آماری مرتبط با امتیازهای زیبایی PES و WES در ایمپلنت 4/2 و 3 میلی متری
P-value* |
انحراف معیار |
میانگین |
تعداد |
گروه |
|
943/0P = |
282/2 |
55/11 |
20 |
4/2 میلی متر |
امتیاز زیبایی صورتی (PES) |
113/2 |
60/11 |
20 |
3 میلی متر |
||
99/0P> |
081/1 |
70/8 |
20 |
4/2میلی متر |
امتیاز زیبایی سفید (WES) |
081/1 |
70/8 |
20 |
3 میلی متر |
*آزمون t-test
جدول 3 : توزیع فراوانی بدست آمده از نتایج زیبایی PES و WES در ایمپلنت 4/2 و 3 میلی متری
قطر ایمپلنت |
|||
p-value * |
3 mm |
4/2 mm |
|
943/0P = |
|
|
امتیاز زیبایی صورتی(PES) |
(0/10) 2 |
**(0/15)3 |
ضعیف(7-0) |
|
(0/10) 2 |
(0/25) 5 |
قابل قبول(11-8) |
|
(0/80) 16 |
(0/60) 12 |
تقریباً بدون نقص(14-12) |
|
99/0 P> |
|
|
امتیاز زیبایی سفید(WES) |
(0/0) 0 |
(0/0) 0 |
ضعیف(5-0) |
|
(0/35) 7 |
(0/40) 8 |
قابل قبول(8-6) |
|
(0/65) 13 |
(0/60) 12 |
تقریباً بدون نقص(10-9) |
*آزمون t-test
**( درصد)تعداد
جدول 4 : امتیازهای بدست آمده جینجیوال ایندکس Loe & Silness در دو ایمپلنت 4/2 و 3 میلی متری در بازه های زمانی 6 ماه و یک سال
امتیاز |
|
||||
3 |
2 |
1 |
0 |
||
(0/10)2 |
(0/20)4 |
(0/35)7 |
** (0/35)7 |
4/2 میلی متر |
جینجیوال ایندکس بعد از 6 ماه |
(0/10)2 |
(0/35)7 |
(0/30)6 |
(0/25)5 |
3 میلی متر |
|
|
|
|
|
420/0 |
P-value* |
(0/10)2 |
(0/25)5 |
(0/45)9 |
(0/20)4 |
4/2 میلی متر |
جینجیوال ایندکس بعد از یکسال |
(0/10)2 |
(0/40)8 |
(0/20)4 |
(0/30)6 |
3 میلی متر |
|
|
|
|
|
815/0 |
P-value* |
*آزمون من ویتنی
**( درصد)تعداد
جدول 5 : مقایسه معناداری جینجیوال ایندکس بین دو بازه زمانی 6 ماه و یک سال (در گروه های 4/2 و 3 میلی متری)
گروه |
*مقدار احتمال بین 6 ماه و یک سال |
4/2 میلی متر 3 میلی متر |
636/0 000/1 |
*آزمون Wilcoxon Signed Ranks
بحث
امروزه جایگزینی دندان های ازدست رفته توسط ایمپلنت یک روش درمانی موفق می باشد. با این وجود ضخامت استخوان باقی مانده در نتایج بدست آمده از این درمان مؤثر می باشد. در ریج های بی دندانی با ضخامت کاهش یافته دو راه کار درمانی پیوندهای استخوانی به همراه ایمپلنت قطور و یا استفاده از ایمپلنت با قطر باریک مطرح است. با توجه به اینکه فرآیند جراحی ایمپلنت های با قطر کم، ساده تر بوده و بیمار در زمان کوتاه تری صاحب دندان می شود، این راهکار امروزه بسیار مورد استقبال قرار گرفته است.
در این مطالعه، پس از ارزیابی بیماران در فواصل 6 ماهه و یک ساله بعد از بارگذاری ایمپلنت ها نتایج بدست آمده نشان داد که ایمپلنت های با قطر باریک هیچگونه شواهدی از تحلیل استخوان، رادیولوسنسی اطراف ایمپلنت، لقی، درد و بی حسی در ناحیه جراحی نداشتند که این نتایج با تحقیقاتی که در سالهای گذشته مورد بررسی قرار گرفته بود، قابل مقایسه است. البته لازم به ذکر است که در 5 بیمار، پروتزهای قرارداده شده از لحاظ معیار pink esthetic score حداقل امتیاز مورد قبول در شرایط کلینیکی را بدست نیاوردند.
در متاآنالیز انجام شده توسط Parize و همکاران(9) که بر روی ایمپلنت های با قطر باریک در ناحیه قدامی انجام شد، به این نتیجه دست یافتند که ایمپلنت تک دندانی باریک درمان قابل پیش بینی ای می باشد، زیرا میزان تحلیل استخوان مارجینال و میزان بقای آنها با ایمپلنت های با قطر استاندارد مشابه است.
در مطالعه متاآنالیز و مرور نظام مند انجام شده توسط Schiegnitz و همکاران(8) بر روی ایمپلنت های باریک، نتایج بدست آمده نشان داد ایمپلنت های با قطر کمتر از 3 میلی متر به صورت معناداری ضعیف تر از ایمپلنت های استاندارد عمل کرده بودند؛ که این دستاورد مغایر با نتایج مطالعه ی حاضر بود. از علل وجود این تفاوت می توان به این نکته اشاره داشت که اکثر ایمپلنت های این گروه در متاآنالیز قطری کمتر از 4/2 میلی متر داشتند، در حالیکه مطالعه کنونی قطر 4/2 میلی متر را بررسی نمود.
ایمپلنت های با قطر 3 و بیشتراز 3 میلی متر بقای مشابه قطر استاندارد داشتند که این نتیجه هم راستای مطالعه حاضر بود.
در مطالعه متاآنالیز و مرور نظام مند انجام شده توسط Cruz و همکاران،(7) ایمپلنت های با قطر باریک و رگولار برای بازسازی ناحیه قدامی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نیز نشان داد که قطرهای باریک و رگولار هیچ تفاوتی از لحاظ میزان بقا، تحلیل استخوان مارجینال یا عوارض بیولوژیک و مکانیکی نداشتند که این نتایج نیز در راستای مطالعه کنونی قرار داشت.
در تحقیقی، Vigolo و همکارانش(1) جایگزینی ایمپلنتها با قطر کم در ترمیمهای یک یا چند دندانی پس از 5 سال بارگذاری را مورد ارزیابی قرار دادند. این محققین شاخصهای موفقیت را در 4 فاکتور نبود لقی، نبود نشانههای درد یا پاراستزی، نبود رادیولوسنسی اطراف ایمپلنت و نبود تحلیل پیشرونده استخوان مارجینال میدانستند. میزان موفقیت و بقای کلی در این تحقیق در حدود 2/94 درصد برآورد شد چرا که 2 ایمپلنت با شکست مواجه شدند. این محققین در تحقیقی دیگر،(2) جایگزینی ایمپلنت با قطر کم در ترمیمهای یک یا چند دندانی پس از 7 سال بارگذاری را مورد ارزیابی قرار دادند. در تحقیقشان 165 بیمار ایمپلنت با قطر کم دریافت کردند و میزان کل بقا 3/95 درصد گزارش شد. شکستها در این تحقیق به علت کیفیت پایین استخوان محل ایمپلنت و مشکلات اکلوزالی بودند.
در تحقیق دیگر Mazor و همکاران(18) استفاده از مینیایمپلنت به منظور جایگزینی دندانهای از دست رفته در ریجهای باریک و فضاهای کم بین دندانی را در یک تحقیق 5 ساله مورد مطالعه قرار دادند. در این تحقیق از ایمپلنت های تیتانیومی پیچدار با قطر mm4/2 و ارتفاع mm13 استفاده شد، که از 32 ایمپلنت، یکی از ایمپلنتها 3 ماه پس از قرار دادن به دلیل حجم زیاد نیروهای مکانیکی شل شده و دچار شکست شده بود. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد استفاده از ایمپلنت های با قطر کم در ریج های باریک و فضاهای بین دندانی کم می تواند انتخاب مناسبی برای بازسازی تک دندانی باشد.
Khaoury و همکاران(19) نیز در تحقیقی بارگذاری فوری بر ایمپلنت دندانی را مورد مطالعه قرار دادند که اطلاعات و تجارب حاصل از 3 سال آنالیز آنها نشان داد که بارگذاری فوری ایمپلنتها با تکنیکهای ترمیمی و جراحی مناسب میتواند یک تکنیک مؤثر جهت کاهش زمان بازسازی و ترمیم دندانی و جلب رضایت بیمار باشد. در این تحقیق، 2 عدد ایمپلنت از 172 ایمپلنت گذاشته شده در 2 ماه اول بارگذاری با شکست مواجه شدند. این محققین اعلام کردند ترمیم فوری ایمپلنتها در ناحیه زیبایی و بدون فشارهای فانکشنال، روش موفقی در ایمپلنت های با ثبات اولیه بالاست.
در مقایسه نتایج این مطالعه با ایمپلنت های استاندارد میتوان به مطالعه متاآنالیز Meng Ma و همکاران(20) اشاره کرد که نتایج آن نشان داد استفاده از ایمپلنت های با قطر باریک در مقایسه با قطر رگولار تفاوت معناداری در میزان بقا، تحلیل استخوان مارجینال و موفقیت پروتز در بازه زمانی یک ساله (کوتاه مدت) و 3 ساله (میان مدت) نداشتند.
علاوه بر این در مطالعه انجام شده توسط Ghazal و همکاران(21) گزارش شد میزان بقا و موفقیت در هر دو گروه ایمپلنت های با قطر باریک و استاندارد بعد از گذشت یک سال، 100 درصد بود. تغییرات در سطح استخوان کرست در ایمپلنت های استاندارد بیشتر بود و تفاوتی در میزان تحلیل لثه و رضایت بیماران وجود نداشت. نتایج این کارآزمایی بالینی تصادفی نشان داد عملکرد ایمپلنت های Ti-Zr با قطر باریک، پایین تر از ایمپلنت های استاندارد نمی باشد. به علاوه اینکه ریمادلینگ استخوان نیز در قطر باریک کمتراز استاندارد اتفاق می افتد (34/0±27/0- در برابر 67/0±48/0-)، در پژوهش حاضر نیز میزان ریمردلینگ استخوان کمتر از 5/0 میلی متر بود.
در مطالعه ی دیگری Noelken و همکاران(22) از 31 ایمپلنت Nobel perfect در 20 بیمار استفاده نموده و بعد از 27 ماه ارزیابی میزان موفقیت را، 8/96 درصد گزارش کردند.
همچنین Boronat و همکاران،(23) 106 ایمپلنت استاندارد را قرار دادند و بعد از 1 سال میزان موفقیت را 1/98 درصد مطرح نمودند که مشابه نتایج تحقیقات دیگر بر روی ایمپلنت های استاندارد میباشد.
در تحقیقاتی که به آنها اشاره شد، اکثر آنها بقای 100 درصد نداشتند و تعدادی از ایمپلنت های باریک کارگذاری شده از دست رفته بودند؛ در حالی که در تحقیق حاضر ایمپلنت های قرار داده شده پس از گذشت 6 ماه و یک سال از زمان بارگذاری مورد ارزیابی قرار گرفته و بقای 100 درصد داشتند. تفاوت های موجود می تواند مرتبط با اکلوژن نامناسب، قطرهای متفاوت ایمپلنت ها در مطالعات و یا تکنیک های جراحی متفاوت بوده باشد.
در تحقیق حاضر هیچ گونه رادیولوسنسی اطراف ایمپلنت و لقی دیده نشد که ممکن است به علت اکلوژن مناسب پروتزهای گذاشته شده باشد (فالوآپ 6 ماهه نشان داد اکثر پروتزها در حرکات لترالی و پیشگرایی تماسی نداشتند و در سنتریک فقط یک تماس ملایم داشتند). همچنین هیچ گونه درد و حساسیت و بیحسی در نمونهها یافت نشد که می تواند ناشی از دقت در انجام مرحله جراحی پیش از قرار دهی پروتز بوده باشد. در این مطالعه 3 مورد از ایمپلنت های 4/2 میلی متری و 2 مورد از ایمپلنت های 3 میلی متری حداقل امتیاز مورد نیاز برای استفاده کلینیکی را در PES بدست نیاوردند که البته تفاوت بین دو ایمپلنت از لحاظ آماری معنادار نبود. تمامی
ایمپلنت های به کار برده شده امتیاز کافی برای استفاده در کلینیک را در معیار WES بدست آوردند.
بنابراین به نظر میرسد در استفاده از ایمپلنت های با قطر کم، بدلیل جراحی به صورت بدون فلپ، ترومای کمتری به بیمار وارد می شود و فرآیند جراحی آنها بسیار سادهتر از ایمپلنت های استاندارد میباشد و بیمار در کمترین زمان ممکن صاحب دندان خواهد شد. هر چند در این مطالعه ایمپلنت های با قطر کم قرار داده شده فقط یک سال بعد از قراردهی پروتز مورد ارزیابی قرار گرفتند و نیاز به بررسی و ارزیابیهای بیشتری در این زمینه میباشد.
نتیجهگیری
با توجه به محدودیتهای این مطالعه، کاربرد ایمپلنت های با قطر کم در دندانهای قدامی، در صورت انتخاب موردمناسب و ایجاد اکلوژن ایدهآل، یک روش درمانی مناسب با میزان بقا و موفقیت بسیار بالا میباشد.
نتایج این تحقیق که جهت بررسی اثر ایمپلنت با قطر 4/2 و 3 میلیمتر بر شاخصهای موفقیت در ناحیه قدامی یک سال پس از بارگذاری انجام شد، نشان داد که در هر دو گروه میزان بقا برابر با 100 درصد بوده و میزان موفقیت درمان در گروه 4/2 میلی متری 5/97 درصد و در گروه 3 میلی متری 3/98 درصد بود.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از یاری تمامی همکارانی که در جمع آوری این پژوهش همکاری داشتند، تقدیر و تشکر می گردد.
پیوست
عمق پروب
|
|
4/2 |
3 |
6 ماه |
|||
1 |
|
3 |
5/0 |
2 |
|
3 |
5/0 |
3 |
|
3 |
5/2 |
4 |
|
5/4 |
5/2 |
5 |
|
5/3 |
5/2 |
6 |
|
5/2 |
5/3 |
7 |
|
5/2 |
3 |
8 |
|
5/2 |
1 |
9 |
|
4 |
1 |
10 |
|
4 |
3 |
11 |
|
1 |
5/1 |
12 |
|
5/2 |
5/1 |
13 |
|
1 |
4 |
14 |
|
5/3 |
4 |
15 |
|
5/2 |
5/3 |
16 |
|
5/1 |
3 |
17 |
|
5/1 |
3 |
18 |
|
2 |
5/4 |
19 |
|
5/1 |
2 |
20 |
|
5/0 |
3 |
یک سال |
|||
1 |
|
1 |
5/1 |
2 |
|
1 |
5/1 |
3 |
|
2 |
5/1 |
4 |
|
2 |
2 |
5 |
|
2 |
2 |
6 |
|
2 |
2 |
7 |
|
5/3 |
5/3 |
8 |
|
5/3 |
5/3 |
9 |
|
5/3 |
5/3 |
10 |
|
3 |
3 |
11 |
|
5/4 |
3 |
12 |
|
5/4 |
3 |
13 |
|
5/2 |
1 |
14 |
|
5/2 |
1 |
15 |
|
4 |
1 |
16 |
|
4 |
5/4 |
17 |
|
1 |
5/4 |
18 |
|
1 |
4 |
19 |
|
1 |
5/2 |
20 |
|
5/1 |
5/1 |
[1] Guided bone regeneration
[2] Ridge splitting for bone expansion
[3] Distraction osteogenesis
[4] Survival rate
[5] Success rate