Document Type : original article
Authors
1 Assistant Professor, Department of Oral and Maxillofacial Pathology, School of Dentistry, Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran
2 Postgraduate Student, Department of Endodontics, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
3 Postgraduate Student, Department of Periodontics, School of Dentistry, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
کارسینوم سلول سنگفرشی دهان Oral squamous cell carcinoma(OSCC) یکی از شایعترین بدخیمیهای حفره دهان است(3-1) که حداقل 8/92% از سرطانهای این ناحیه را شامل میشود.(4و1) اثرات مأیوس کننده این تومور را، در درجة اول میتوان مربوط به ویژگیهای ذاتی این سرطان دهانی دانست چرا که دارای میزان بالایی از درجه تهاجم به بافتهای احاطه کننده مجاور و متاستاز به گرههای لنفاوی گردنی میباشد(5) بنابراین درک درست از مکانیسمهای مولکولی رشد این سرطان دهانی و پیدا کردن شاخص تعیین کنندة پیش آگهی جهت درمان مهاجمانهتر یا محافظه کارانهتر در موارد مختلف ضروری است.(7و6) از لحاظ هیستوپاتولوژی شاخصهی SCC، جزایر و طنابی از سلولهای مهاجم اپیتلیوم سنگفرشی بدخیم است. تهاجم توسط گسترش غیرنرمال اپیتلیوم به درون غشاء پایه و بافت همبند زیر اپیتلیالی مشخص میشود. اغلب یک روند التهابی قوی به همراه سلولهای ایمنی در پاسخ به تهاجم اپیتلیوم و همچنین کانونهایی از نکروز بروز میکند. یک تومور توپر (solid tumor) فقط از سلولهای تومورال تشکیل نشده است، بلکه طیفی از سلولهای استرومال شامل فیبروبلاستها، سلولهای التهابی و عروق خونی را هم در بر میگیرد. ارتشاح سلولهای التهابی در بافتهای نئوپلاستیک را اولین بار Rudolf Virchow در سال 1863 گزارش نمود.(8)
ماستسلها (mast cell) از جمله سلولهای التهابی هستند(16-9و4) که در بافت همبند حضور دارند. گرانولهای ماستسل محتوی گروه وسیعی از ترکیبات پاراکرین از جمله کیمازها و تریپتازها هستند که جنبههای گوناگون یک پاسخ التهابی موضعی را پیش میبرند.(10) دانسیتهی بالای ماستسلها با پروگنوز بد، افزایش آنژیوژنز و متاستاز در ضایعات بدخیم ناحیه سینه، ریه و SCC مرتبط است.(12و11)
ماتریکس متالوپروتئینازها عضوی از خانوادهی آنزیمهای پروتئولیتیک وابسته به کلسیم و روی هستند،(14و4) که بهطور کلی ماتریکسینها نامیده میشوند(17و16)و به عنوان آنزیم کلیدی برای تخریب پروتئولیتیک ماتریکس خارج سلولی، پروسهی تهاجمی و متاستاز تومورها معرفی شدهاند.(21-18و16) ماتریکس متالوپروتئینازها در انسان براساس ساختمان و محتویات درون آنها به 4 گروه تقسیمبندی میشوند:
1- گروه کلاژناز، شامل MMP1,8,13,18 میباشند.
2- گروه ژلاتیناز، شامل ژلاتینا (MMP9-92KDA) B و ژلاتیناز(MMP2-72KDA) A میباشند.
3-گروه Stromlysins، شامل MMP3,10میباشند.
4- گروه Membrane type MMP، شامل MMP14-17,24,25 میباشند.(23و22و16)
از بین انواع ماتریکس متالوپروتئینازها، ژلاتیناز B(MMP9) بدلیل داشتن توالی فیبرونکتین تایپ II تمایل بالایی برای اتصال با کلاژن تایپIV موجود در غشای پایه دارد.(23و17) میزان ماتریکس متالوپروتئیناز-9 در سطح رونویسی تنظیم میشود و بیان آن به وسیلهی انواع تحریکات شامل سایتوکاینها، فاکتورهای رشدی، تداخلات سلول–سلول و سلول–ماتریکس تعدیل میشود.(22) MMP9 اولین بار در نوتروفیلها یافت شد، بعدها مشخص شد که ماستسلها بهعنوان منبع اصلی ماتریکس متالوپروتئینازها از جمله MMP1,3,9 هستند.(22و16و14)
نتایح حاصل از تحقیقات مختلف نشان میدهد که محیط استرومایی در پیشرفت تومور نقش کلیدی دارد، تریپتاز موجود در ماستسلها بهطور غالب در استروما یافت میشود که برای آنژیوژنز، بقا و تکثیر سلولهای توموری ضروری است.(23و22و15و14)
محققان پیشنهاد میکنند بیان بالای MMP9 در اسکواموس سل کارسینومای دهانی میتواند ناشی از تریپتاز موجود در ماستسلها باشد، این تریپتاز با فعال سازی این ماتریکس متالوپروتئیناز، تخریب اجزای ماتریکس خارج سلولی و پیشرفت تومور را سبب
می شود.(23و20و15و14)
با توجه به رفتار بالینی تهاجمی اسکواموس سل کارسینومای دهانی و همچنین نقش مهم و بسزای اجزای استرومای همبندی، از جمله ماستسلها و ماتریکس متالوپروتئیناز-9 در پیشرفت و گسترش بسیاری از تومورها برآن شدیم که حضور ماستسلهاو بروز MMP9 را در ضایعات اسکواموس سل کارسینومای دهانی بررسی کنیم.
مواد و روشها
مطالعه حاضر از نوع مقطعی است. این مطالعه در کمیسیون اخلاق دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز به شماره IR.AJUMS.REC.1390.123 به تصویب رسیده است. برای انجام این مطالعه نمونههای بایگانی آزمایشگاه آسیبشناسی دهان و دندان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اهواز در فاصله سالهای 91 -1390 و بیمارستان امام اهواز در فاصلهی سالهای 90-1387 مورد بررسی قرار گرفت و نمونههای با تشخیص اسکواموس سل کارسینومای دهانی انتخاب شدند. تمام نمونه های اسکواموس سل کارسینوما، تومورهای اولیه با درجهی هیستوپاتولوژیک مختلف از مخاط دهان با سایز زیر 2 سانتی متر بودند. مارژین های بافتی عاری از تومور بودند. درگیری لنف نودها و متاستاز دوردست نیز وجود نداشت. سپس اطلاعات بالینی در مورد سن، جنس، محل ضایعه از پرونده بیماران استخراج گردید. برشهای 4 میکرونی از بلوک های پارافینی مربوط به این نمونه ها تهیه و به روش H&E رنگآمیزی شد و لامهای تهیه شده از لحاظ کیفیت وکمیت بافت بررسی شدند. ضایعاتی که دارای خونریزی زیاد بافتی بودند از مطالعه خارج شدند، در نهایت تعداد 10 اسکواموسسل کارسینومای دهانی انتخاب شد. پس از انتخاب نمونههای مناسب، به روش استاندارد ایمونوهیستوشیمی برای ماتریکس متالوپروتئیناز-9 و تولوئیدن بلو برای ماستسل رنگآمیزی شدند. جهت رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی از بلوکهای پارافینی انتخاب شده برشهای چهار میکرونی تهیه شد و بر روی اسلایدهای شیشهای پوشیده شده با محلول 2% از 3-aminopropyltriethoxysilane در استون مانت شدند. لامهای حاوی مقاطع بافتی در انکوباتور به مدت حداقل 12 ساعت در دمای 36 درجه سانتیگراد نگهداری شدند، سپس لامهای حاوی برش بافتی در فور یا آون به مدت یک ساعت در دمای 60 درجه سانتیگراد قرار داده شدند تا پارافین آن ذوب شود. برای پارافینزدایی به مدت 15 دقیقه در محلول گزیلول قرار گرفتند. پس از آن در محلولهای الکل با درجه غلظتهای نزولی (70-96-100) هر کدام به مدت 5 دقیقه رطوبتگیری شدند؛ سپس شستشو با محلول آب مقطر انجام گرفت. جهت انجام بازیابی آنتی ژن (antigen retrieval)، مقاطع بافتی در محلول 10میلی مولار بافر سیترات باPH حدود 5/6 قرار داده و به همان صورت (قرار گرفته در ظرف بافر) اتوکلاو شدند. پس از اتمام زمان اتوکلاو و پس از اینکه دمای محلول بافر حاوی لامها به دمای محیط رسید، مراحل رنگآمیزی انجام شد. (برای این کار از محفظه در بسته chamber استفاده شد) به منظور خنثیسازی پراکسیداز درون بافتی لامهای حاوی مقاطع بافتی در محلول پراکسید هیدروژن 6% به مدت 10 دقیقه انجام شد. سپس لامها را در ظرف حاوی محلول فسفات بافر سالین با PH 5/7-8 به مدت 5 دقیقه قرار دادیم تا محلول پراکسید هیدروژن شسته شود. پس از آن با آنتیبادی مورد نظر که در اینجا MMP9 بود، به مدت یک ساعت در دمای اتاق انکوبه شدند. سپس مقاطع بافتی با PBS شستشو داده شدند. محلول post primery از Detection sys (Novolink) را به مدت 30 دقیقه در مجاورت لامها قرار داده و سپس با PBS شستشو داده شدند پس از آن محلول polymer به مدت 30 دقیقه در مجاورت لامها قرار داده و دوباره با PBS شستشو داده شدند و با ماده رنگ زای/3'Diamino Benzedine Hydrochloride3(DAB) که منجر به بروز یک محصول قهوهای رنگ میشود، به مدت 10 دقیقه مجاور گشتند. بعد از آن لامها با آب شهر شسته شدند و برای رنگآمیزی پس زمینه به مدت 20 دقیقه در رنگ تولوئیدن بلو قرار گرفت. جهت آمادهسازی رنگ تولوئیدن بلو یک گرم پودر آن در cc 50 الکل 70 درجه حل گردید، سپس با استفاده از بافر با PH بین 5/2-2، آن را به غلظت 25% رسانده و برای مصرف روزانه استفاده شد.
5 گرم Nacl را در cc 250 آب مقطر (نصف حجم مورد نظر) حل کرده سپس اسید استیک را به صورت قطره قطره به آن اضافه کرده تا PH مناسب (بین 2-5/2) بدست آید. سپس با اضافه کردن آب مقطر حجم بافر را به cc 500 رساندیم. برای حذف رنگ اضافی آب شهر شسته شده و به صورت لحظهای در الکلهای 96 و 100 درصد قرار گرفتند. به منظور شفافسازی لامها، به مدت 10 دقیقه در گزیلول قرار گرفته و در نهایت لامل بر روی لامها چسبانده شد. در این مطالعه از بافت کبد به عنوان کنترل مثبت استفاده شد. هم چنین به منظور بررسی وضعیت کنترل منفی، با حذف آنتیبادی اولیه و استفاده از PBS به جای آن رنگ آمیزی صورت گرفت. نمونههای کنترل مثبت واکنش مثبت شدید نشان دادند ولی در نمونههای کنترل منفی
رنگ پذیری مشاهده نشد.
مراحل رنگآمیزی تولوئیدن بلو: لامهای حاوی برش بافتی در فور یا آون به مدت 20 دقیقه در دمای 70 درجه سانتیگراد قرار داده شدند تا پارافین آن ذوب شود. برای پارافینزدایی به مدت 15 دقیقه در محلول گزیلول قرار گرفتند. پس از آن در محلولهای الکل با درجه غلظتهای نزولی (30-50-75-100) هر کدام به مدت 18 دقیقه رطوبتگیری شدند، سپس با محلول آب مقطر شسته شدند. پس از آن به مدت 18 دقیقه لامها در مجاورت رنگ تولوئیدن بلو قرار گرفته و سپس با آب مقطر شستشو داده شده و به مدت 1 دقیقه در فور قرار داده شدند. پس از آن لامل بر روی لامها چسبانده شد.
در سکشنهای رنگآمیزی شده با میکروسکوپ نوری و با بزرگ نمایی400× متوسط تعداد ماست سل ها در HPF5 محاسبه شد.(24)
در سکشنهای رنگآمیزی شده میزان بروز MMP9 در اپی تلیوم و بافت همبند اسکواموس سل کارسینومای دهانی به صورت بروز کمتر از 50% (منفی) و بیشتر از 50% (مثبت) مشخص شد.(25)
یافتهها
این مطالعه روی 10 نمونه ی اسکواموسسل کارسینومای دهانی و 7 نمونه بافت نرمال از مارژین یا بافت نرمالی که طی جراحی افزایش طول تاج بدست آمد، انجام شد. به دلیل آن که یکی از نمونهها از نظر بافت تومور بسیار اندک بود، از مطالعهی ما خارج شد.4 مرد و 5 زن در محدوده سنی 43 تا 90 سال با میانگین سنی 64 سال مورد بررسی قرار گرفتند. 5 نمونه در لثه، 3 نمونه در زبان و 1 نمونه در لب پایین اتفاق افتاده بود. نتایج حاصل از رنگ آمیزی به طور خلاصه در جدول 1 آمده است.
نتایج حاصل از رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی، بروز MMP9 را در اپیتلیوم اسکواموسسل کارسینومای دهانی در 8 مورد از نمونهها مثبت (بیشتر از 50%) نشان داد. بروز MMP9 در بافت همبند اسکواموسسل کارسینومای دهانی در تمام نمونهها (9 نمونه) بالای 50% گزارش شد (تصاویر 1 تا 7).
جدول 1 : میانگین و انحراف معیار ماست سل به تفکیک بروز MMP9، درجه تمایز و جنس
P-value |
انحراف معیار±میانگین ماست سلها |
|
|
09/0 |
6/0± 2/2 |
بیشتر از 50 درصد |
بروز MMP9 |
55/0 ± 5/1 |
کمتر از 50 درصد |
||
12/0 |
7/0 ± 3 |
Undifferentiated |
درجه تمایز |
65/0 ± 4 |
Moderate differentiated |
||
6/0 ± 2 |
Well differentiated |
||
07/0 |
65/0 ± 2 |
زن |
جنس |
75/0 ± 3 |
مرد |
ب |
الف |
د |
ج |
ز |
و |
ه |
شکل 1 : الف) بروز MMP9 در اپی تلیوم بیشتر در حاشیه ی جزایر سلولی و دربافت همبند درست در مجاورت کانون های تهاجم نشان داده شده است. ب) بروز MMP9 در اپی تلیوم به صورت پراکنده و در بافت همبند درست در مجاورت کانون های تهاجم نشان داده شده است. ج) بروز MMP9 در اپی تلیوم منفی بوده است. در بافت همبند به صورت موضعی درست در مجاورت جزایر سلولی نشان داده شده است. د) بروز MMP9 در اپی تلیوم توسط تمام سلول های اپی تلیالی و در بافت همبند به صورت منتشر، بیشتر در مجاورت مراکز تهاجم نشان داده شده است.
ه) بروزMMP9 در اپی تلیوم توسط تمام سلول های اپی تلیالی و در بافت همبند به صورت منتشر، بیشتر در مجاورت مراکز تهاجم نشان داده شده است. و) جزایر کوچک اپی تلیالی و غدد بزاقی که رنگ نگرفته اند در اپی تلیوم نشان داده شده است. ز) بافت کبد جهت کنترل مثبت MMP9 رنگ آمیزی شده است.
تصاویر 8 تا 11 حضور ماست سلها را در نمونههای مورد بررسی نشان میدهد. رابطه بین بروز MMP9 با تعداد ماستسل طبق روش من ویتنی بررسی شد و ارتباط معناداری یافت نشد (09/0=P). بیشترین میانگین تعداد ماستسلها در درجهی تمایز متوسط گزارش شد(00/4). رابطه بین ماستسل و درجهی تمایز نیز طبق روش کروسکال والیس بررسی شد و رابطه معناداری یافت نشد (12/0 = P). ارتباط بین ماستسل و جنس نیز از طریق من ویتنی بررسی شد و ارتباط معناداری یافت نشد (07/0 = P). رابطه ی بین تعداد ماست سل و بروز MMP9 با استفاده از من ویتنی در بافت نرمال 1/2±5/2 برآورد شد و از این نظر تفاوت معناداری با میزان آن در اسکواموس سل کارسینومای دهانی یافت نشد. در این مطالعه رابطه بین ماست سل و سن ، با استفاده از همبستگی پیرسون بررسی شد و ارتباط معناداری یافت نشد (1/0 = r و 08/0 =P).
بحث
اگرچه طی 20 سال اخیر توجه فراوانی به تشخیص زود هنگام سرطانهای دهانی صورت گرفته است، اما همچنان نیاز به فهم اصول پایهای و مولکولیِ ایجاد سرطان و شناخت مارکر های مولکولی بالقوه که میتوانند پروگنوز و بقا را تحت تاثیر قرار دهند، احساس می شود.(26)
الف |
ب |
د |
ج |
شکل 2 : ماست سل ها را در رنگ آمیزی تولوئیدن بلو نشان می دهد.
هدف از این مطالعه ارزیابی میزان حضور ماستسل و بروز ماتریکس متالوپروتئیناز 9 در اسکواموسسل کارسینومای دهانی بود. سلولهای سرطانی انواع گوناگونی از کموکاین ها را ترشح میکنند. این مواد قادرند سلول های ایمنی ذاتی مانند ماست سل ها، گرانولوسیت ها و ماکروفاژها را جذب کنند. این سلولهای ایمنی ذاتی گروهی از اینترلوکینها، کموکاینها و ماتریکس متالوپروتئینازها مانند MMP9 را ترشح میکنند؛ این فاکتورها قادرند آنژیوژنز، پرولیفراسیون، رشد و تهاجم تومور را تنظیم کنند.(27) در OSCC سطح سایتوکاینهای چندکاره (Multifunctional) و TGF1 به میزان بالایی میرسد. این فرایند منجر به افزایش بیان Snail می شود.Snail یک فاکتور نسخه برداری است که بیان MMP9 را افزایش می دهد.(27) مطالعات انجام شده دانشمندان را به سمت این فرضیه سوق داد که ارتشاح و دگرانوله شدن ماستسل ها طی مکانیسم کارسینوژنز SCC پوست رخ می دهد و بر این اساس آنها بیان کردند که بین فعالیت ماست سلها و انواع فازهای هایپرکراتوزیس، دیس پلازی، کارسینومای Insitu و تهاجم OSCC ارتباط وجود دارد.(28)
در مطالعه حاضر متوسط تعداد ماستسلها را در 9 نمونه OSCC مورد ارزیابی قرار دادیم. ارتشاح ماستسلها در استرومای تومور به میزان زیادی مشاهده شد (بیشترین میزان تعداد ماستسلها در نمونه های با تمایز متوسط بود). Jaafari Ashkavandi و همکاران(24) نیز با انجام مطالعات مشابه در OSCC به نتایج مشابه دست یافت، در حالیکه Crolina و همکارانش(28) به خلاف آنچه در بالا گفته شد دست یافتند. آنها مشاهده کردند که تعداد ماستسلها در ضایعات بدخیم حفرهی دهان کاهش پیدا کرده است.(28) پروتئازهای موجود در ماست سل شامل کیماز و تریپتاز با تخریب ماتریکس خارج سلولی به تسهیل مهاجرت سلولهای اندوتلیال کمک می کنند، همچنین هپارین موجود در آن ها به واسطه ی تهاجم عروقی در فرایند تشکیل متاستاز شرکت میکنند.(28)
در مطالعه حاضر متوسط تعداد ماستسلها در سه گرید مختلف از نظر تمایز تومور ارزیابی شد، مطابق با آنچه که Carolina و همکاران(28) به آن اشاره کرد و برخلاف Balica(29) و Muzio(4) هیچ گونه ارتباط معناداری بین درجه تمایز SCC دهان و متوسط تعداد ماست سل ها یافت نشد. این یافته بر خلاف نتایج برخی دیگر از مطالعات(29و4) می باشد.
در مطالعهی حاضر با ارزیابی صورت گرفته در مورد جنس افراد مبتلا به OSCC (5 نمونه زن و 4 نمونه مرد) مطابق مطالعات انجام شده توسط Balica و همکاران(29) ارتباط معناداری بین متوسط تعداد ماست سل ها و گروه های جنسی مختلف یافت نشد؛ در حالیکه در مطالعه دیگری که Carolina و همکارانش(28) در آن بیماران مبتلا به SCC پوست و دهان را مورد ارزیابی قرار داده بودند، مشخص شد که میزان تراکم ماست سل ها در بیماران زن مبتلا به SCC پوست و دهان به مراتب بیشتر بود.
مطالعات امروزه بر این امر صحه گذاشتهاند که انواع مختلف ماتریکس متالوپروتئینازها در سرطان های مختلفی از جمله OSCC بیان شده و فعالیت میکنند. بیان MMP9 توسط گروهی از سلول های سرطانی انسانی و در انواعی از تومورهای انسانی نظیر کبد، سینه، پوست، حفرهی دهان، سروگردن، سرویکس و ریه گزارش شده است.(30)
در مطالعهی حاضر مطابق آنچه Impola و همکارانش(25) بیان کرده بودند، MMP9 هم در اپی تلیوم (8 نمونهی OSCC) و هم در بافت همبند (9 نمونهی OSCC) به میزان بیشتر از50% بروز پیدا کرده بود؛ در 1 نمونهی اسکواموسسل کارسینومای دهانی MMP9 در اپیتلیوم بیان نشده بود. Tsai و همکارانش(31) نیز در تحقیقات خود به این نتیجه دست یافتند که MMP9 هم توسط سلولهای اپیتلیالی و هم سلولهای بافت همبند ساخته میشود، در حالیکه Vicente و همکاران(32) برخلاف آنچه که ما به آن دست یافتیم بیان کرد که این ماتریکس متالوپروتئیناز فقط توسط سلولهای بافت همبند ساخته می شود.
ما در بررسی که در رابطه با بروز MMP9 در OSCC انجام دادیم نحوه ی انتشار MMP9 را در اپی تلیوم و بافت همبند مورد ارزیابی قرار دادیم، در نهایت مشاهده کردیم که بین نحوه انتشار MMP9 و بروز آن در اپی تلیوم ارتباط معناداری وجود داشت. در 1 نمونه، MMP9 در اپیتلیوم بروز پیدا نکرده بود و از 8 نمونه باقیمانده دیگر، در 2 مورد آن به صورت پراکنده و در 2 نمونهی دیگر توسط تمام سلولهای اپیتلیالی بیان شده بود. بیشترین نحوه پراکندگی MMP9 یعنی در4 نمونه به صورت بروز آن در حاشیه جزایر اپیتلیالی بود. اما بین بروز MMP9 در بافت همبند و نحوه انتشار آن (طبقه بندی آن به صورت موضعی و منتشر) ارتباط معناداری یافت نشد. در مطالعهی حاضر مطابق آنچه Patel(30) به آن اشاره کرده بود، هنگامی که به صورت مجزا ارتباط بین بروز MMP9 در اپیتلیوم و بافت همبند را با درجهی تمایز تومور مورد ارزیابی قرار دادیم هیچ گونه ارتباط معناداری یافت نشد که بر خلاف نتایج Vicente و همکاران(32) بود.
مطالعات اولیه پیشنهاد کردند که تریپتاز موجود در ماستسلها توانایی شرکت در پروسهی بازسازی بافت از طریق فعال سازی proMMP1,2,3,9 را دارد. در مطالعه حاضر برخلاف آنچه Freitas(23) بیان کرده بود، ارتباط معناداری بین میزان حضور ماستسلها و بروز ماتریکس متالوپروتئیناز-9 چه در اپیتلیوم و چه در بافت همبند مشاهده نشد.
در مطالعه حاضر وجود ارتباط بین میزان فعالیت MMP9 و جنس افراد مبتلا نیز بررسی شد و هیچ گونه رابطهی معناداری بین آن ها مشاهده نشد، Patel و همکاران(33) هم در مطالعهی خود به نتایج مشابه ما دست یافت در هیچ یک از مطالعات پیشین حضور و ارتباط مارکرها به تفکیک متغیرهایی مثل سن و محل ضایعه گزارش نشده است.
امروزه پژوهشگران اظهار می کنند که ماستسلها نقش دوگانهای در سرطانها ایفا میکنند، بدین معنی که حضور این سلولها در بافت تومور ممکن است هر دو پروگنوز مثبت و منفی را تحت تاثیر قرار دهد، اینکه ماستسلها به رشد تومور کمک میکنند یا ساپرس کنندهی آن هستند تاکنون مشخص نشده است.(34) ماستسلها با افزایش آنژیوژنز و تولید VEGF رشد انواع تومورها از جمله سرطان رکتال را افزایش میدهند، از طرف دیگر این سلول ها با آزادسازی هپارین قادر به محدود کردن رشد تومور و همچنین اندازه ی تومور هستند.(34) هیستامین نیز از مواد دیگری است که از رشد تومور جلوگیری میکند. در تحقیقات انجام شده در سرطان پانکراس مشخص شد که بلاک فعالیت ماستسلها به وسیلهی کرومولین سدیم در درمان آن مفید واقع شده است.(34) Impola و همکارانش(25) به این موضوع پی بردند که اینتگرین فاکتوری است که منجر به افزایش بیان MMP9 به وسیله ی کراتینوسیتهای دهانی می شود، آن ها همچنین مشاهده کردند که سطح حضور این اینتگرین در OSCC به حد بالایی میرسد. در تغییر لکوپلاکی دهانی به بدخیمی نیز بیان موثر است. بر همین اساس این پژوهشگران بلاک فعالیت تهاجمی MMP9 یا اینتگرین (که در میزان بیان MMP9 دخیل است) را به عنوان یک روش جدید در درمان اسکواموس سل کارسینومای دهانی پیشنهاد کردند. پژوهشهای صورت گرفته بر این نکته تأکید داشتند که روش ایمونوهیستوشیمی به دلیل اینکه هر دو فرم فعال و غیرفعال MMP9 را نشان می دهد برای ارزیابی عملکرد آن مناسب نیست، در حالیکه آنالیز FIZ
(Film Insitu Zimography) میزان فعالیت ماتریکس متالوپروتئیناز ها همچنین تداخلات آنها باسلولهای سرطانی و سلولهای استرومایی اطراف تومور را در OSCC به خوبی اندازه گیری میکند. برهمین اساس ترکیب آنالیز Zimography و FIZ به عنوان یک متد مناسب برای تشخیص فعالیت MMP و همچنین محل آن ها در OSCC پیشنهاد شده است.(30)
نتیجه گیری
بروز MMP9 در بافت همبندی تمام نمونهها ممکن است در رفتار تهاجمی اسکواموسسل کارسینومای دهانی تعیین کننده باشد اما این حضور ممکن است با تعداد ماستسلها مرتبط نباشد و یا ممکن است با حضور تعداد بالای ماست سلها در تضاد باشد.
تشکر و قدردانی