Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor, Dept of Endodontics, Member of Dental Research Center, School of Dentistry and Dental Research Center of Mashhad University of Medical Sciences, Iran
2 Associate Professor, Dept of Endodontics, School of Dentistry and Dental Research Center of Mashhad University of Medical Sciences, Iran
3 Dentist
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه:
تاکنون مواد زیادی برای بستن مسیرهای ارتباطی بین سیستم کانال ریشه و بافتهای پری رادیکولار و همچنین حفره دهان استفاده شده اند. این مواد شامل، آمالگام، سمانهای با بیس زینک اکساید اوژنول مانند Cavit, IRM و Super - EBA ، رزین های کامپوزیت و گلاس یونومر می باشند. مشکلات اصلی این مواد شامل ریزنشت با درجات مختلفی از سمیت و حساسیت به رطوبت می باشد(1).
اخیراً ماده ای کهMineral Trioxide Aggregate (MTA) نامیده می شود برای بستن مسیرهای ارتباطی سیستم کانال ریشه و سطوح خارج دندان استفاده شده است. MTA یک پودر شامل ذرات هیدروفیلیک است که در حضور رطوبت سخت می شود (2).
مطالعاتinvivo وnvitro متعددی قدرت سیل کنندگی و سازگاری نسجی MTA را با آمالگام IRM و
Super-EBA مقایسه کرده اند. با استفاده از مطالعات نفوذ رنگ و نفوذ باکتریال مشخص شده است که قدرت سیل کنندگی MTA بهتر از آمالگام و مساوی یا بهتر از Super-EBA می باشد(3و1).
Mattison و همکاران در یک بررسی آزمایشگاهی دو قسمتی ریزنشت آپیکالی آمالگام را به روش الکتروشیمیایی آنالیز کردند. قسمت اول مطالعه شامل دندان هایی بود که آپکس آنها با آمالگام حاوی روی، با عمق های 1 و 3 میلیمتر پر شده بود. قسمت دوم شامل پرکردگی های آپیکال 10 دندان با آمالگام دارای روی بعد از استفاده از وارنیش، 10 دندان با آمالگام بدون روی بدون وارنیش و 10 دندان با آمالگام بدون روی با وارنیش بود. تمام 30 دندان گروه دوم تا عمق 3 میلیمتر پر شدند. اندازه گیری ریزنشت نمونه ها هر 24 ساعت به مدت 30 روز انجام شد. در این مطالعه نتایج نشان داد که آمالگام 3 میلیمتری به طور معنی داری ریزنشت آپیکالی را در مقایسه با پرکردگی 1 میلیمتری کاهش می دهد. ریزنشت به طور معنی داری با استفاده از وارنیش کاهش یافته بود و ترکیب آمالگام هیچ تاثیری بر میزان ریزنشت نداشت(4).
با توجه به اینکه تا به حال هیچ مطالعه ای در مورد نقش تهیه حفره در میزان سیل رتروفیل MTA انجام نشده است، هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ابعاد (عمق و عرض) تهیه حفره در میزان سیل MTA به عنوان ماده رتروفیل، بود.
مواد و روش ها:
در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی تعداد 60 عدد دندان کشیده شده تک ریشه انسانی با آپکس بالغ انتخاب شدند. تاج دندان ها از ناحیه CEJ قطع گردید و طول کارکرد با فایل 10 (k-file ساخت کارخانه money ژاپن)، 1 میلیمتر کوتاهتر از طول ریشه در رادیوگرافی تعیین شد. بافت پالپ با بروچ خارج گردید. و به منظور زدودن آلودگی ها و بقایای بافتی دندان ها به مدت 48 ساعت در محلول هیپوکلریت سدیم 25/5% قرار داده شدند. پس از تمیز کردن سطح دندان، آماده سازی آپیکال با اولین فایلی که در طول کارکرد باند می شد، شروع و 3 شماره بعد به عنوان فایل اصلی انتهای ریشه (Master Apical file) انتخاب شد. هر فایل با حرکت Push-pull استفاده شد، تا زمانیکه در کانال شل (Loose) شد. بعد از MAF فایل های بزرگتر تا فایل 50 به ترتیب هر کدام 1 میلیمتر کوتاهتر استفاده شد و بعد با گیتس گلیدن شماره های 1، 2 و 3 کانال کاملاً گشاد شد. و پس از هر بار استفاده از اینسترومنت، کانال با محلول نرمال سالین و سرسوزن 28 بدون گیر کردن به دیواره های کانال شستشو داده شد. سپس مخروط گوتایی که طول کارکرد را می رفت و tug-back هم داشت انتخاب و با سیلر AH26 آغشته شد و در کانال قرار گرفت. بوسیله بزرگترین اسپریدر SS که تا 2 میلیمتری انتهای کانال را می رفت گوتا را به روش لترالی به دیواره ها پک کرده و سپس با گوتاهای فرعی شماره 20 کانال پر شد و ناحیه کرونالی با روش ورتیکالی متراکم گردید. در قسمت کرونالی دندان حفره کلاس یک تراشیده شد و با زدن 2 لایه وارنیش و گذاشتن آمالگام سیل گردید.
دندان ها به طور اتفاقی به سه گروه آزمایشی و دو گروه کنترل مثبت و منفی تقسیم شدند. گروه های آزمایشی توسط فرز فیشور الماسی به اشکال زیر در ناحیه اپیکال تهیه حفره شدند: گروه A: عرض 6/0 میلیمتر و عمق 5/1 میلیمتر، گروه B: عرض 6/0 میلیمتر و عمق 3 میلیمتر. گروه C: عرض 5/1 میلیمتر و عمق 3 میلیمتر، گروه های کنترل مثبت و منفی نیز که هرکدام شامل 3 دندان بودند به شکل های ذکر شده تهیه حفره شدند. سپس حفره ها به غیر از گروه کنترل مثبت با MTA طبق دستور کارخانه سازنده سیل گردید.
دندانها به مدت 24 ساعت در مجاورت پنبه مرطوب و 72 ساعت در انکوباتور oc37 و رطوبت 100% قرار گرفتند. سپس دندانها خشک شد و تمام سطح آنها به جز 2 میلیمتر آپیکالی توسط دو لایه لاک ناخن پوشیده شد. سپس به جز 2 میلمیتر آپیکالی یک لایه موم چسب زده شد. در گروه کنترل منفی دو میلمیتر آپیکالی هم با لاک و موم چسب پوشانده شد.
هر 3 دندان داخل یک لوله آزمایش قرار گرفتند و لوله ها به طوری که دندانها کاملاً در رنگ غوطه ور باشند، توسط مرکب هندی پر شدند و به مدت 72 ساعت در داخل رنگ غوطه ور باقی ماندند. سپس دندان ها خارج شده لاک و موم چسب آنها پاک گردید و دندانها در جهت باکولینگوال توسط دیسک
D&Z برش طولی داده شدند. سپس توسط استریومیکروسکوپ از جهت میزان نفوذ رنگ توسط استریومیکروسکوپ بررسی گردیدند. نتایج توسط دو نفر بررسی و میانگین گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد و جهت بررسی آماری از آزمون های ناپارامتری من–ویتنی و کروسکال - والیس استفاده گردید.
پس از انجام مراحل آزمایش، نمونه ها بوسیله Stereomicroscope، بطور جداگانه توسط دو نفر اندازه گیری شد و میانگین آن بعنوان میزان ریزنشت ثبت گردید، توزیع داده ها نرمال بود اما واریانس در سه گروه همگن نبودند لذا تحلیل آماری به روش های ناپارامتری صورت پذیرفت. مقدار لیکیج زمانی که عمق mm5/1 و عرض mm6/0 بوده دارای کمترین ریزنشت بوده است (جدول 1).
جدول 1 : مقایسه میزان ریزنشت در گروه های تحت مطالعه
گروه |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
میانه |
حداقل |
حداکثر |
(A) عمق 5/1 و عرض 6/0 |
15 |
9/17 |
5/15 |
15 |
0 |
0/50 |
(B) عمق 3 و عرض 6/0 |
15 |
6/34 |
6/27 |
31 |
0 |
0/87 |
(C) عمق 3 و عرض 5/1 |
15 |
7/28 |
4/23 |
5/35 |
0 |
0/72 |
هرچند میانگین ریزنشت در گروه A کمترین مقدار را داشته است ولی سه گروه از نظر آماری
تفاوت معنی داری نداشتند (19/0 P-Value= و 2/3
(Kruskal-Wallis: Chi-Square= گروه ها بصورت دو به دو نیز مقایسه شدند، در مقایسه گروه A و B تفاوت معنی داری یافت نشد. (08/0=P-value ، 77/1=(Mann-Whitney: Z با مقایسه گروه A با C ارتباط معنی داری یافت نشد (25/0= P-value ، 24/0=.(Mann-Whitney: Z مقایسه گروه های B و C به دلیل تعیین لیکیج در
نمونه های با عمق 3 که عرض mm6/0 یا عرض mm5/1 داشته اند، انجام گردید که تفاوت معنی داری مشاهده نشد(56/0=P-value، 54/0=(Mann-Whitney:Z.
در گروه کنترل منفی رنگ اصلاً نفوذ نکرده بود (گروه D) و در گروه کنترل مثبت رنگ کاملاً نفوذ کرده بود (گروه E).
|
|
نمودار 1: پراکندگی میزان ریزنشت در گروه A
|
|
نمودار 2 : پراکندگی میزان ریزنشت در گروه B
|
|
نمودار 3 : پراکندگی میزان ریزنشت آپیکالی در گروه C
در این مطالعه از MTA به عنوان ماده retrofilling استفاده کردیم. مطالعات مختلفی نشان داده است که این ماده تطابق نسجی(6و5)، سیل عالی(8و7) و تطابق
لبه ای(9) مطلوبی دارد.
مطالعات مختلفی جهت بررسی مقایسه ای میزان نشت مواد مختلف رتروگراد در عمق های متفاوت انجام شده است(12و10و4) که البته این نوع مطالعه بر روی MTA انجام نشده است و فقط میزان نشت MTA را با مواد دیگر مقایسه کردند، در این مطالعه هدف ما بررسی تاثیر عمق حفره تهیه شده بر میزان نشت ماده رتروگرید بود. علاوه براین بدلیل اینکه در حفرات عریض تر، مساحت بیشتری از ماده در تماس با رنگ می باشد و این مسئله می تواند میزان نشت را افزایش دهد، هدف دیگر ما این بود که میزان نشت را در حفرات با عمق های یکسان و عرضهای متفاوت نیز بررسی و مقایسه نمائیم.
طی مطالعه حاضر حفرات تهیه شده با عمق یکسان و عرض متفاوت از نظر میزان ریزنشت اختلاف
معنی داری را نشان ندادند. با افزایش عرض حفره طول ناحیه بین کانال دندان و ماده پرکردگی افزایش یافت و با توجه به نتیجه این مطالعه که در آن افزایش این فاصله، که یکی از راه های بالقوه برای نشت
می باشد، باعث افزایش معنی دار نشت نشد، شاید به این دلیل باشد که در حفرات عریض تر امکان پک کردن بیشتر MTA بوده است، همچنین نشان دهنده این واقعیت است که MTA تطابق لبه ای خوبی با دندان دارد که با مطالعه ترابی نژاد و همکاران(9) که تطابق
لبه ای MTA را با آمالگام، Super-EBA و IRM با کمک اسکن میکروسکوپ الکترونی (SEM) مقایسه کردند و تطابق بهتر MTA مشاهده گردید، کاملاً همسو است.
همچنین نتایج این مطالعه با مطالعاتی که خاصیت سیل کنندگی خوب MTA را نشان می دهند(11و8و7) تطابق دارد.
در این مطالعه گروه های با عرض های مساوی و عمق های متفاوت اختلاف معنی داری داشتند، که این نشان دهنده این موضوع است که با افزایش عمق، توبولهای عاجی نفوذپذیری که با عمل Bevel کردن باز شده اند، سیل می گردند. این مطلب با مطالعه Gilheany(10) و همکاران کاملاً مطابقت دارد. آنها به این نتیجه رسیده بودند که با افزایش عمق، توبولهای عاجی که در اثر قطع ریشه باز شده اند سیل شده و نشت کمتر می شود. آنها همچنین عمق مناسبی را برای زوایای Bevel مختلف ارائه کرده اند. همچنین نتایج بدست آمده در مطالعه ما با مطالعه Mattison و همکاران کاملاً همخوانی دارد، آنها نیز به این نتیجه رسیدند که آمالگام با عمق 3 میلیمتر به طور
معنی داری نشت آپیکالی را در مقایسه با پرکردگی 1 میلیمتری کاهش می دهد(4).
نتایج مطالعه ما با مطالعه Edmunds & Thirwat(12) مطابقت نداشت. زیرا آنها عمق های مختلف آمالگام و گوتاپرکا را با هم مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که اولاً با افزایش عمق میزان سیل بهبود نیافت. ثانیاً پرکردگی اولیه (orthograde) خود توانایی سیل کنندگی بهتری داشت. در مورد نتیجه اول و براساس مطالعه Gilheany(11) و همکاران یک عمق مناسب برای
سیل کردن توبول های باز شده کافی است و عمق بیشتر احتمالاً قابلیت سیل کنندگی را افزایش نمی دهد. در مورد نتیجه دوم ماده مورد استفاده آمالگام بوده است و این موضوع که سیل کنندگی گوتاپرکا بهتر از پرکردگی رتروگراد آمالگام است با مطالعات زیادی تطابق دارد.(14و13و7) این مطلب در مورد MTA درست نیست و مطالعات دیگری خاصیت سیل کنندگی خوب MTA را نشان داده اند(10و8و7).
با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه
می توان نیتجه گرفت افزایش خاصیت سیل کنندگی رتروگراد MTA با افزایش عمق پرکردگی از mm5/1 به mm3 مشاهده شد.
نتیجه گیری:
بهتر است حفرات انتهای ریشه جهت پرکردگی های رتروگرید با عرض کمتر و عمق بیشتر تهیه شود تا میزان ریزنشت به حداقل کاهش یابد.
تشکر و قدردانی:
این تحقیق در شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به تصویب رسید که بدینوسیله از معاونت محترم پژوهشی جهت پرداخت هزینه های تحقیق تشکر و قدردانی می شود.