Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor, Dept of Orthodontics, School of Dentistry and Orthodontics Research Center of Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Orthodontics, Dental School, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
3 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Radiology, Dental School, Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
تحلیل ریشه وضعیتی است که با از دست رفتن بخشی از سمان و یا دنتین ریشه مشخص می شود. تحلیل ریشه در دندانهای شیری یک پروسه فیزیولوژیک بوده و برای شروع رویش دندانهای دائمی یک پیش شرط می باشد اما تحلیل دندانهای دائمی یک وضعیت التهابی پاتولوژیک است که بوسیله فاکتورهای متعددی متاثر می شود.(1) از جمله این فاکتورها می توان عوامل وابسته به درمان مانند درمان های ارتودنسی(1)، روش های سفیدکردن دندان(1)، درمان های پریودنتال(1)، اعمال جراحی مانند کاشت مجدد دندان(2) را نام برد.عوامل غیروابسته به درمان نیز شامل اورجت اولیه افزایش یافته(3)، تاریخچه ترومای قبلی به دندانهای سانترال(3)، دیسفانکشن های زبان یا لب(3)، عادت انگشت مکیدن پس از 7 سالگی(3)، دندانهای نهفته(1)، عفونت پالپ(1)، استعداد ژنتیکی فرد(1) و ... می باشد.
نوع خاصی از تحلیل ها هم وجود دارند که حضور لاکوناهای تحلیلی، اتیولوژی خاصی ندارند و به آنها "تحلیلهای ایدیوپاتیک" گفته می شود.
زمانی که اولین مطالعات گسترده روی تحلیل ریشه بعد از درمان ارتودنسی توسط Ketcham(4) انجام شد بیشتر تحقیقات حاکی از این بود که تحلیل ریشه بعد درمان ارتودنسی امری شایع است و البته شدت آن بستگی به فاکتورهایی مانند انتخاب معیارهای سنجش تحلیل ریشه، انواع اپلاینس، میزان نیروی اعمال شده، طول دوره درمان فعال، سن بیمار(4)، شکل و سایز و طول ریشه ها در شروع درمان(5) دارد.
هر چند پس از درمان ارتودنسی تحلیل هایی دیده میشود اما نوع مالاکلوژن اولیه بیمار مانند شدت کراودینگ و میزان اورجت(6) و ... در شدت این تحلیل موثرند چرا که نوع مالاکلوژن، طرح درمان(7) و نوع حرکات دندانی(8) را جهت اصلاح وضعیت، دیکته می نماید و تحلیل ریشه، ارتباط مستقیمی با نوع طرح درمان مانند اکسترکشن یا حرکات دندانی پر ریسک دارد.
با وجود اینکه بیشتر انواع تحلیل های ریشه که منشا ژنتیکی دارند ناشناخته اند ولی مشاهده شده است که هر جا تمایل به تحلیل ریشه شدید تر است، یک مال فانکشن در فرد وجود دارد مانند افراد اپنبایت با عادات دهانی خاص که تحلیل ریشه دندانهای سانترال در آنها افزایش می یابد.(2)
از نظر ارتباط میان تحلیل ریشه با انواع مالاکلوژنها،Mirabella و همکارانش نشان دادند که نوع مالاکلوژن اولیه در میزان تحلیل ریشه طی درمان اهمیت قابل توجهی ندارد.(9)
Robert و همکاران در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که حرکات آپیکالی ریشه (اینتروزیو) از جمله عوامل قوی تحلیل ریشه خارجی محسوب می شوند.(8)
Nanda و Costopoulos طی تحقیقی بر روی 17 بیمار، نقش اینتروژن را به عنوان یک عامل موثر در تحلیل ریشه دندانهای پیشین فک بالا بررسی کردند. این بیماران که دیپبایت داشتند، پس از درمان، تحلیل ریشه 6/0 میلی متری را در مقایسه با گروه کنترل (2/0 میلی متری) نشان دادند.(10)
Harris وEdward هم تحلیل ریشه را در افراد با اپنبایت قدامی بررسی کردند و دریافتند که افراد دارای اپنبایت نسبت به افراد دارای دیپ بایت، قبل از شروع درمان طول ریشه دندانهای پیشین فک بالا کمتر و تحلیل ریشه بیشتری در نوک ریشه داشتند، البته در این بیماران دو سوم اپنبایتی ها با مالاکلوژن Cl II و یک سوم آنها با مالاکلوژن Cl III بودند اما در گروه دیپ بایت اکثراً Cl II Div 1 و تعداد کمی Cl I بودند. پس از درمان، تحلیل ریشه در هر دو گروه مشاهده شد ولی در گروه اپنبایت بیشتر بود.(11)
برخلاف نتایج بدست آمده در مطالعات مذکور مبنی بر تاثیر مشکلات عمودی بر میزان تحلیل ریشه، Tanerو همکارانش نشان دادند که حرکات عمودی دندانها طی درمان بیماران Cl I و Cl II، با اکسترکشن جهت رفع کراودینگ، رابطه معنیداری با میزان تحلیل ریشه ندارند.(12)
همچنین Glenn و Peterنشان دادند که هیچ رابطه ای بین میزان اوربایت در شروع درمان و میزان تحلیل ریشه وجود ندارد. به این ترتیب نه افراد اپنبایت و نه دیپ بایت تحلیل ریشه بیشتری را نشان ندادند.(5)
Vonder Ahe نیز عنوان نمود که هیچ رابطه ای بین تحلیل ریشه و انواع مالاکلوژن وجود ندارد.(13)
Beltraoو Freitas طی تحقیقی درجه تحلیل ریشه را در بیماران اپنبایت و نرمال بایت مورد مقایسه قرار دادند. نتایج آنها حاکی از این بود که هیچ اختلاف معنیداری بین میزان تحلیل ریشه در دو گروه مذکور وجود نداشت.(14)
Masry، Erverdi و Ari-Demirkaya(15) با بررسی میزان تحلیل ریشه در بیماران اپنبایت درمان شده بوسیله اینتروژن دندانهای مولر به این نتیجه رسیدند که ریشه های مزیالی این دندانها دچار تحلیل ریشه بیشتری نسبت به گروه کنترل مشابه، بدون تکنیک اینتروژن روی مولرها، شده بودند که این نتیجه مشابه با نظرات افرادی است(17و16و10) که عنوان کرده اند که اینتروژن برای درمان دیپ بایت، یا اینتروژن دندانهای خلفی برای درمان اپنبایت از جمله پرخطرترین حرکات ارتودنسی جهت ایجاد تحلیل ریشه می باشد.
Linge و همکارانش نیز عنوان نمودند که اصلاح اپنبایت می تواند شانس تحلیل ریشه را افزایش دهد که دلیل این امر را می توان Jiggling دندانها بدلیل شیوع بالاتر دیسفانکشن زبان در این افراد عنوان کرد.(18)
با توجه به تنوع و تفاوت نتایج مطالعات قبلی و اینکه تاکنون بر روی ارتباط مالاکلوژن در بعد عمودی و شدت تحلیل ریشه در بیماران با الگوی رشد افقی نرمال٬ قبل و پس از درمان های ثابت ارتودنسی، تحقیقات منسجم و اختصاصی صورت نگرفته است در این بررسی، این موضوع مهم مورد
ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روش ها
در این بررسی توصیفی- تحلیلی دندانهای پیشین ماگزیلا در 100بیمارکه همگی بادستگاه Standard edge wise 018-slotو به وسیله یک نفر درمان ارتودنسی ثابت شده بودند برای بررسی تحلیل نوک ریشه ارزیابی شدند.
برای این منظور، عکس های پری آپیکال پیش و پس
از درمان دندانهای پیشین فک بالا، موجود در
پرونده بیماران، که با روش پرتونگاری موازی
Long-cone paralleling techniqueبه وسیلهی Rinn X.C.P و دستگاه (Troply 94 Vincennes, Minorex, France) وبه وسیله یک تکنسین فراهم شده بودند، بررسی شده و اندازه تحلیل نوک ریشه در همه دندانها به وسیلهی یک برنامه رایانهای (فتوشاب 7) اندازه گیری شد. شرایط برای انتخاب بیماران (Including criteria)، شامل موارد زیر بود:
1- امکان دسترسی به عکس های پری اپیکال موازی پیش و پس از درمان بیمار با کیفیت عالی، 2- دامنه ی سنی 13 تا 18 سال (برای از میان بردن نقش افزایش سن در تحلیل)،
3- روابط کلاس یک دندانی (مولر و کانین) و اسکلتی (ANB=1-4°)4- اورجت 3-1 میلیمتر بدون پروتروژن دندانهای پیشین (حداکثر to SN=106°1 و to FH=115°1)
5- مقدار کراودینگ 9-4 میلیمتر 6- سلامت بافت های پریودنتال بیمار پیش از آغاز درمان (نبود التهاب لثه، رنگ طبیعی لثه، نبود خونریزی در پاسخ به پروب کردن)،
7- درمان فعال ارتودنسی ثابت از 18 تا 22 ماه، 8- کشیده شدن دندانهای پرمولر ماگزیلا، به عنوان جزیی از طرح درمان.
معیارهای خروج از بررسی Excluding criteria)) برای انتخاب بیماران، شامل موارد زیر بود: 1- پیشینهی درمان ارتودنسی، 2- مشاهده تحلیل ریشه پیش از آغاز درمان،
3- پیشینه ضربه به دندانها، 4- ریشه های غیر طبیعی (ریشههای بسیار باریک و یا بد شکل)، 5- آژنزی و نبود دندانها، 6- پیشینه بیماری سیستمیک و ناهنجاری های هورمونی و یا استفادهی بلند مدت از داروهای خاص،
7- پیشینه عادات دهانی و پارافانکشن، 8- دندانهای پیشین اندو شده، 9- تغییر لبه اینسایزال (ساییدگی یا شکستگی) در طول درمان ارتودنسی. بیمارانی با ویژگی های بالا از بررسی کنار گذاشته شدند.
بیماران دارای شرایط، برپایه مقدار اوربایت و با استفاده از کست های بررسی به سه گروه تقسیم شدند.
1- گروه اول شامل 37 بیمار با اوربایت نرمال (3-1 میلیمتر). در 16 بیمار از این گروه از 40 تا 60 روز در طول درمان از سیم های مستطیلی برای اصلاح تورک دندانهای ثنایای کناری و در 12 بیمار، برای مدت 20 تا 40 روز از الاستیک های میان فکی (الاستیک های کلاس II) استفاده شده بود. دامنه زاویه محور طولی دندانهای پیشین نسبت به SN، پیش از درمان، 102 تا 107 درجه و پس از درمان 5/100 تا 5/103 درجه بود.
2- گروه دوم، دربردارنده 35 بیمار با اوربایت اولیه عمیق 7-5/3 میلیمتر و اوربایت پس از درمان 5/1 تا 5/2 میلیمتر بود. در 15 بیمار از افراد این گروه، از 20 تا 40 روز در طول درمان برای اصلاح تورک دندانهای پیشین از سیمهای مستطیلی و در 18 بیمار، برای مدت 20 تا 40 روز، از الاستیک های میان فکی کلاس II استفاده شده بود. دامنه زاویه محور طولی دندانهای پیشین نسبت به SN، پیش از درمان، 102 تا 106 و پس از درمان، 100 تا 104 درجه محاسبه شد. در 26 بیمار از افراد این گروه از Intrusive arch به مدت 40 تا 80 روز برای کاهش اوربایت استفاده شده بود.
3- گروه سوم دربردارنده 28 بیمار با اوربایت اولیه بین صفر تا 4- میلیمتر و اوربایت پس از درمان 5/1 تا 5/2 میلیمتر بود. در هشت بیمار از افراد این گروه، برای مدت 20 تا 40 روز در طول درمان، از سیم های مستطیلی برای اصلاح تورک دندانهای پیشین کناری و در تمام بیماران، برای مدت 20 تا 40 روز، از الاستیک های میان فکی قدامی برای اصلاح اوربایت استفاده شده بود. دامنه زاویه محور طولی دندانهای پیشین نسبت به SN، پیش از درمان، 104 تا 106 و پس از درمان 5/100 تا 5/103 بود.
گفتنی است، که از همه بیماران، دندان پرمولر نخست ماگزیلا کشیده شده بود. همچنین، در همه بیماران، عقب بردن دندانهای کانین با لغزاندن (Sliding) دندان بر روی سیم و در صورت لزوم عقب بردن دندانهای پیشین با روشهای بیاصطکاک با استفاده از Closing loopانجام گرفته بود.
روش محاسبه تحلیل ریشه: پس از انتخاب بیماران، همه فیلم های PA پیش و پس از درمان دندانهای سانترال و لترال ماگزیلا، اسکن شده و تصویرهای آنها بر روی یک نمایشگر بزرگ با بزرگنمایی x2 نمایش داده شد. نقطه کانونی لبه اینسایزال، نقطه کانونی CEJ (نقطه میانی واقع میان نقاط مزیال و دیستال CEJ) و نیز آپکس ریشه، به وسیله نرم افزار مربوطه (فتوشاپ 7)، بر روی صفحه نمایش تعیین شد. محور طولی دندان از آپکس تا لبه اینسایزال رسم، و تصویر عمودی CEJ بر روی آن، به عنوان مرز تاج و ریشه مشخص گردید. پس از بررسی میزان خطای اسکنر (با اندازه گیری فاصله نقاط بر روی یک کاغذ شطرنجی استاندارد اسکن شده) با استفاده از نرم افزار AutoDest Cad overly R.14، فاصله نقاط اندازهگیری شده و بلندی تاج و ریشه با دقت 01/0 میلیمتر برای هر دندان محاسبه شد. هر گونه تغییر در اندازه دندان در پرتونگاریهای دوم نسبت به نخست (که ممکن است به دلیل تغییر فاصله منبع پرتو و یا جابه جایی فیلم انجام گرفته باشد) با استفاده از مقدار عددی بلندی تاج دندان و ثابت فرض کردن آن در طی مراحل درمانی و تعیین ضریب تصحیح (بلندی تاج در پرتونگاری 1 بر بلندی تاج در پرتونگاری 2) اصلاح گردید. بنابراین، اندازه واقعی تحلیل ریشه با فرمول زیر محاسبه شد:
- بلندی ریشه پیش از درمان = مقدار عددی تحلیل ریشه
(ضریب تصحیح درمان × بلندی ریشه پس از درمان)
و به این ترتیب، با مقایسه بلندی ریشه در دو عکس پیش و پس از درمان، اندازه واقعی تحلیل ریشه و یا تغییر بلندی ریشه محاسبه شد. گفتنی است، که میانگین سن بیماران در آغاز درمان در این بررسی نشان دهنده تکامل ریشه دندانهای پیشین ماگزیلا در این مرحله است. بنابراین، انتظار افزایش بلندی ریشه و تغییرات آن نمی رود.(16) پس از اندازه گیری میزان تحلیل ریشه در همه دندانها، اندازه تحلیل بر پایه مقیاس زیر درجه بندی شد:
درجه صفر= صفر تا 5/0 میلیمتر تحلیل ریشه
درجه 1= 5/0 تا 2 میلیمتر تحلیل ریشه (تحلیل کم یا Blunting مختصر نوک ریشه)
درجه 2= 2 تا 3 میلیمتر تحلیل ریشه (تحلیل متوسط ریشه تا اندازه یک چهارم بلندی ریشه)
درجه 3= تحلیل بیشتر از 3 میلیمتر یا تحلیل شدید ریشه (بیشتر از یک چهارم بلندی ریشه)
اندازه گیری به صورت دوسوکور و به وسیله یک فرد انجام شد. به این ترتیب، که پس از انتخاب بیماران در سه گروه، به همه افراد یک شماره به طور تصادفی داده شد (از 1 تا 100) و این شماره، هم بر روی پرونده و هم بر روی پاکتهای محتوی عکس های پری آپیکال آنها ثبت گردید. بنابراین، هنگام اندازه گیری تحلیل ریشه، تنها یک شماره مشخص کننده هر بیمار بوده است، بی اینکه، گونه مالاکلوژن مشخص باشد. سپس، میزان تحلیل ریشه و درجه آن به تفکیک در گروه های گوناگون مال اکلوژن محاسبه و تغییرات بلندی ریشه دندانها و بودن یا نبودن اختلاف در اندازه تحلیلریشه در میان گروه ها به وسیله آزمون های آماری t-test، One way ANOVA وTukey و Mann-Whitney تعیین گردید.
برای تعیین اعتبار و تعمیم روش اندازه گیری، در 10% از بیماران به طور تصادفی، اندازه گیری دوباره تکرار شد، که در 6/90 درصد موارد، اندازه گیری ها یکسان بودند.
یافته ها
اندازه گیری طول اولیه ریشه دندانهای پیشیندر میان سه گروه مالاکلوژن، نشان دهنده نبود تفاوت آماری معنادار در طول اولیه ریشه این دندانها پیش از آغاز درمان ارتودنسی بود. هر چند طول متوسط ریشه در گروه اپنبایت کمتر از گروه های نرمال و دیپ بایت بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود (جدول 1).
در مقایسه میزان تحلیل در دندانهای پیشین میانی و کناری سمت چپ و راست، (Mann-Whitney) در هیچیک از گروه ها اختلاف آماری معنادار میان اندازه تحلیل در دندانهای سمت چپ و راست مشاهده نشد (061/0P=).
همچنین میانگین مقدار تحلیل ریشه در دندانهای پیشین میانی و کناری (Mann-Whitney)نیز دارای اختلاف معنیدار نبود.
جدول 2، درصد اندازه های تحلیل را در هر یک از دندانها و جدول 3، درصد اندازه های تحلیل را در هر یک از مالاکلوژن ها نشان می دهد. بیشترین و کمترین مقدار تحلیل ریشه در این بررسی در دندانهای پیشین کناری به ترتیب در زیرگروه دیپ بایت و نرمال بایت مشاهده شد.
سه نفر از 100 نفر (3 درصد) از بیماران، در یکی از دندانهای پیشین خود تحلیل درجه سه داشتند (دو نفر گروه دیپ بایت و یک نفر در گروه اپنبایت). تعداد 21 نفر (21 درصد) از بیماران، تحلیل درجه دو را در یک و یا دو دندان پیشین خود نشان دادند (6 نفر گروه نرمال، 11 نفر دیپ بایت، 4 نفر گروه اپنبایت) و دیگر دندانهای پیشین در این افراد، تحلیل درجه صفر، یک و یا سه داشتند. تحلیل درجه یک در یک تا چهار دندان پیشین هر 100 بیمار تحت بررسی مشاهده شد. به این معنی که در همه افراد، دست کم یک دندان با تحلیل درجه یک وجود داشته است. 9 نفر (9 درصد) از افراد در یک تا دو دندان پیشین خود، تحلیل درجه صفر نشان دادند (7 نفر گروه نرمال و 2 نفر گروه اپنبایت). همانطور که مشاهده می شود بیشترین درصد درجه تحلیل مربوط به تحلیل درجه یک در هر سه گروه می باشد.
مقایسه مقدار تحلیل ریشه دندانهای پیشین میانی
و کناری در بین سه گروه مورد برررسی توسط تست
One-Way ANOVA و به دنبال آن تست Tukey نشان دهنده اختلاف آماری معنیداری در بین آنها بود (004/0P=). میزان تحلیل ریشه در دندانهای پیشین میانی در گروه دیپ بایت 33/0 میلی متر بیشتر از گروه نرمال (008/0P=) و میزان تحلیل در گروه نرمال بایت، بدون اختلاف آماری 08/0 میلیمتر بیشتر از گروه اپنبایت بود. همچنین، مقدار تحلیل ریشه در دندانهای پیشین کناری در گروه دیپ بایت 26/0 میلی متر بیشتر از گروه اپنبایت )004/0P=) و در گروه اپنبایت 19/0 میلیمتر بیشتر از گروه نرمال بایت بود (006/0P=) (جدول 5 و 4).
در مجموع گروه دیپ بایت مقدار تحلیل ریشه بیشتری را هم در دندانهای پیشین میانی و هم در دندانهای پیشین کناری نشان داد. علاوه بر این آنالیز آماری (Mann-Whitney) اختلاف معنیدار آماری را بین 26 فردی که در گروه دیپبایت برای آنها از Intrusion arch استفاده شده بود و 9 نفری که در همین گروه در آنها از Intrusion arch استفاده نشده بود، نشان نداد (058/0(P=.
جدول 1 : میانگین و انحراف معیار طول اولیه ریشه در دندانهای پیشین میانی و کناری در انواع مال اکلوژن
مالاکلوژن |
دندانهای پیشین میانی |
دندانهای پیشین کناری |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
نرمال بایت |
17/14 |
36/0 |
88/13 |
38/0 |
دیپ بایت |
23/14 |
27/0 |
84/13 |
26/0 |
اپنبایت |
59/13 |
45/0 |
49/13 |
29/0 |
جدول 2 : درصد اندازه تحلیل در دندانهای مورد بررسی
درجه تحلیل |
شماره دندانها |
|||||||
1 |
1 |
2 |
2 |
2 |
1 |
1 |
2 |
|
صفر |
3/12 |
8/13 |
3/13 |
|||||
یک |
8/84 |
4/84 |
4/84 |
|||||
دو |
7/2 |
3/1 |
6/3 |
|||||
سه |
2/0 |
5/0 |
3/0 |
جدول 3: درصد درجه تحلیل در انواع مالاکلوژن
درجه تحلیل |
مالاکلوژن |
|||
نرمال بایت |
دیپ بایت |
اپنبایت |
کل بیماران |
|
صفر |
(91/18) 7 |
0 |
(89/6) 2 |
9 |
یک |
(100) 100 |
(100) 100 |
(100) 100 |
(100) 100 |
دو |
(21/16) 6 |
(42/31) 11 |
(79/13) 4 |
21 |
سه |
0 |
(71/5) 2 |
(44/3) 1 |
3 |
جدول 4 : میانگین و انحراف معیار تحلیل ریشه در دندانهای پیشین میانی و کناری در انواع مال اکلوژن
مالاکلوژن |
دندانهای پیشین میانی |
دندانهای پیشین کناری |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
نرمال بایت |
55/1 |
31/0 |
82/1 |
27/0 |
دیپ بایت |
89/1 |
41/0 |
27/2 |
39/0 |
اپنبایت |
47/1 |
33/0 |
01/2 |
32/0 |
جدول 5 : مقایسه مقدار تحلیل ریشه دندانهای پیشین میانی و کناری در بین سه گروه مورد مطالعه
گروهها |
دندانهای پیشین میانی |
دندانهای پیشین کناری |
||
اختلاف در مقدار تحلیل ریشه (میلیمتر) |
P-value |
اختلاف در مقدار تحلیل ریشه (میلیمتر) |
P-value |
|
دیپ بایت و نرمال بایت |
33/0 |
008/0 |
45/0 |
002/0 |
نرمال بایت و اپنبایت |
08/0 |
013/0 |
19/0 |
006/0 |
دیپ بایت و اپنبایت |
41/0 |
007/0 |
26/0 |
004/0 |
بحث
نتایج بررسی کنونی نشان دهنده نبودن اختلاف آماری معنیدار در طول اولیه ریشه دندانهای پیشین فک بالا در سه گروه نرمال بایت، دیپ بایت و اپنبایت در شروع درمان بود. البته طول ریشه در بیماران اپنبایت در ابتدای درمان، کوتاهتر از دو گروه دیگر بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود.
Edward(11) هم تحلیل ریشه را در افراد اپنبایت قدامی بررسی کرد و برخلاف نتایج مطالعه حاضر، وی دریافت که افراد دارای اپنبایت نسبت به دیپ بایت در شروع درمان طول ریشه دندانهای پیشینفک بالا کمتر و تحلیل ریشه بیشتری در نوک ریشه داشتند. البته تفاوت کاری آنها با مطالعه حاضر در این بود که در نمونه های Edward، مالاکلوژن در بعد افقی هم مطرح بود اما در مطالعه ما، همه نمونه ها کلاس یک بودند و تنها، مشکل در بعد عمودی مطرح بود.
از جمله نتایج دیگر بررسی اخیر این بود که میزان تحلیل ریشه دندانهای پیشین میانی و کناری سمت چپ و راست قوس در انتهای درمان در هر سه گروه اختلاف آماری معنیداری نداشتند. همچنین بیشترین مقدار تحلیل ریشه در دندانهای پیشین میانی در گروه دیپ بایت و کمترین مقدار در گروه اپنبایت و نرمال بایت دیده شد. در دندانهای پیشین کناری بیشترین مقدار تحلیل ریشه در گروه دیپ بایت و کمترین میزان در گروه نرمال بایت مشاهده شد که مشابه با بررسی انجام شده توسط صالحی(19) و همکاران بود که دریافتند تفاوت آماری معنیداری بین مقدار تحلیل ریشه دندانهای سمت چپ و راست قوس و بین دندانهای پیشین میانی و کناری وجود ندارد. اما باید این مسئله را در نظر داشت که نمونه های آنها دارای مالاکلوژن در بعد افقی بودند.
برخلاف نتایج فوق مطالعات متعددی عنوان نموده اند که دندانهای پیشین کناری دچار تحلیل ریشه شدیدتری نسبت به دندانهای پیشین میانی می شوند و این امر را به وجود ریشههای با شکل غیرطبیعی تر و آنومالی های تکاملی بیشتر در این دندانها نسبت داده اند(24-20)، در مطالعه حاضر تمامی دندانها از نظر رادیوگرافیک، بدون هرگونه آنومالی ریشه و یا شکل غیرطبیعی بودند و شاید همین موضوع موجب به حداقل رسیدن تحلیل ریشه در دندانهای پیشین کناری در پایان درمان ارتودنسی شده بود.
در نهایت نتایج مطالعه حاضر نشان داد که گروه دیپبایت در بین تمام گروه ها، مقدار تحلیل ریشه بیشتری را هم در دندانهای پیشین میانی و هم دندانهای پیشینکناری داشتند و تفاوتی بین گروهی که از Intrusion arch استفاده شده بود و گروهی که در آنها از Intrusion arch استفاده نشده بود مشاهده نشد. به عبارتی دیگر تکنیک مورد استفاده برای کاهش اوربایت تاثیری در مقدار تحلیل ریشه نداشته است.
مطالعه Beck و Harris(25) نیز نشان داد که هر چه بایت عمیق تر باشد، به علت نیاز بیشتر به اینتروژن دندانهای پیشین، تحلیل افزایش می یابد.
تحقیقات انجام گرفته توسط Newman(26) و Kook(27) هم گویای این مطلب است که افزایش دیپ بایت به علت نیاز به اینتروژن بیشتر طی درمان، باعث افزایش تحلیل ریشه میشود.
Robert(8) و Edward نیز در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که حرکات آپیکالی از جمله عوامل قوی تحلیل ریشه خارجی هستند.
بدون توجه به تکنیک ارتودنسی، نیروهای اینتروزیوسبب افزایش شانس تحلیل در مطالعات مختلف گشتند که در نتیجه شکل ریشه است.(29و28) اعمال نیروی ارتودنسی در محور طولی دندانهایی با ریشه های مخروطی، در ناحیه آپکس به حداکثر خود خواهد رسید و باعث ایجاد یک ایسکمی و نکروز لوکالیزه در ناحیه خواهد شد. لذا پری سمنتوم و سمنتوبلاست ها، درگیر شده و کلونیزاسیون دنتینوکلاست ها صورت می گیرد.(25و9)
با وجود تمام مطالعات عنوان شده، Mirabella(9) که ارتباط میان تحلیل ریشه و انواع مالاکلوژن ها را بررسی نمود، نشان داد که ارتباطی میان مالاکلوژن اولیه و تحلیل ریشه طی درمان ارتودنسی وجود ندارد.
Vonder Ahe(13) نیز بیان نمود که هیچ رابطه ای بین
تحلیل ریشه و انواع مالاکلوژن وجود ندارد. همچنین Taner(12) و همکارانش نشان دادند که حرکات عمودی دندانها طی درمان بیماران Cl I، که جهت رفع کراودینگ، اکسترکشن انجام داده بودند، رابطه معنیداری با تحلیل نداشتند.
Glenn و Peter(5) هم هیچ رابطه ای بین میزان اوربایت در شروع درمان و میزان تحلیل ریشه نیافتند. یعنی نه افراد اپنبایتی و نه دیپ بایتی، تحلیل ریشه بیشتری در دندان های پیشین میانی و کناری فک بالا، پس از درمان نشان ندادند. آنها عنوان نمودند که جابجایی آپکس ریشه یک فاکتور مهم در تحلیل ریشه است اما تنها در بعد افقی این مسئله مهم میباشد. چرا که بعضی از بخش های آپکس ریشه دارای آستانه پایین تری برای تغییرات غیرقابل برگشت نسبت به سایر بخش های ریشهاند که این مناطق حساس در هنگام حرکات عمودی درگیر نمی شوند.
یکی دیگر از یافته های تحقیق اخیر این بود که میزان تحلیل ریشه در دندانهای پیشین میانی در بین گروه اپنبایت و نرمال بایت اختلاف آماری معنیداری با هم نداشتند که مشابه با تحقیق صورت گرفته توسط Freitas(14) بود. وی درجه تحلیل ریشه را در دندانهای پیشین بیماران اپنبایت و نرمال بایت مقایسه نمود و نتایج حاکی از آن بود که هیچ اختلاف آماری معنیداری بین میزان تحلیل ریشه در دو گروه مذکور وجود نداشت.
نتیجه گیری
تشکر و قدردانی
بدین وسیله از مرکز تحقیقات ارتودنسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز که حمایت مالی این پروژه را بر عهده داشتهاند تقدیر و تشکر می گردد.