Document Type : Case report
Authors
1 Associate Professor of Oral & Maxillofacial Pathology, Dental Research Center and Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Instructor of Oral & Maxillofacial Surgery, Dental Research Center and Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
3 Assistant Professor of Oral & Maxillofacial Pathology, Dental Research Center and Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
4 Postgraduate Student, Dept of Oral & Maxillofacial Pathology, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
دو تومور اصلی خوشخیم غلاف عصب محیطی، نوروفیبروما و نوریلموما (شوانوما) می باشند.(1) نوریلموما ((Neurilemmoma، که Schwannoma یا Neurinoma نیز نامیده میشود، یک تومور خوشخیم کپسولدار با رشد آهسته و منفرد است که از سلولهای شوان Neurilema یا غلاف عصبی منشاء میگیرد.(3-1) شوانوما اولین بار در سال 1935 توسط Stout توصیف شد.(3) این تومور میتواند از هر عصب بجز اعصاب بویایی و بینایی منشاء بگیرد.(4) این تومور نسبتاً غیرشایع است هرچند ناحیه سر و گردن، شایعترین محل تومورهای غلاف عصب محیطی است و 25% تا 48% نوریلموما در این ناحیه ایجاد میشود(5و3) ولی تومورهای غلاف عصبی محیطی در داخل دهان، به خصوص در فکها بسیار نادر است.(6و2) درمان نوریلموما جراحی و خارج کردن کامل ضایعه است و عود بسیار کم است.
نوریلمومای دژنره یا شوانومای قدیمی نوع نادری از نوریلموما است که در حفره دهان به ندرت ایجاد میشود. Ackerman و Taylor برای اولین بار شوانومای قدیمی را در سال 1951 توصیف کردند. این تومور در قیاس با شوانومای معمولی از نظر میکروسکوپی، در اثر گذشت زمان طولانی (Long standing) تغییرات دژنراتیو پیدا میکند که نواحی روشن از بافت کم سلول شاخصترین این تغییرات است.(8و7و5و1) اولین شوانومای باستانی ناحیه سر و گردن در 1971 توسط Eversole و Howell گزارش شد.(3) ما در اینجا یک مورد نوریلمومای دژنره داخل استخوان فک پایین را گزارش میکنیم که مورد مشابه آنرا در مقالات انگلیسی نیافتیم وآنرا با نوریلموماهای فکها و نوریلموماهای داخل دهانی گزارش در مقالات انگلیسی مقایسه کردیم.
گزارش مورد
بیمار خانم 23 سالهای است که در دی ماه 1387 به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه نموده است. بیمار شش سال قبل به دلیل درد در وستیبول باکال مجاور دندانهای پرمولر راست پائین و به گفته بیمار: «لمس تودۀ نسبتاً نرم در این ناحیه مورد عمل جراحی در بیمارستان قرار میگیرد که طی آن دندانهای مولر و پره مولر راست پایین خارج شده و به دنبال آن دچار بیحسی نیمه راست لب پایین و درد خفیف پایدار می گردد. که احتمالاً به علت کورتاژ یا انوکلیشن توده داخل استخوانی بوده است. بیمار جهت تکمیل درمان پیگیری دیگری انجام نداده و تاریخچه دقیقی از جراحی اول و گزارش پاتولوژی نیز نداشت. چهار ماه قبل بیمار متوجه تورم و افزایش درد در ناحیه دندانهای خلفی کشیده شده، گردید که به دندانپزشک مراجعه میکند و پس از تهیه گرافی پانورامیک به جراح ارجاع میگردد. در معاینه بالینی، بیمار به هنگام لمس در تنه مندیبل دارای درد بوده و مخاط دهان در محل ضایعه نرمال بود و خونریزی وجود نداشت دندان کانین زنده بود و حفره پوسیدگی مشهود نبود. در رادیوگرافی پانورامیک، ضایعه چند حفرهای با نمای حباب صابونی با حدود مشخصی از دیستال دندان کانین راست پایین تا زاویه مندیبل مشاهده شد (تصویر 1) که باعث گشادی کانال عصب آلوئولار تحتانی، اکسپنشن و تورم کناره بوردر یا لبه تحتانی، استخوان مندیبل گردیده بود. ضایعه بیمار تحت بیحسی موضعی مورد عمل جراحی قرار گرفت که در ضمن جراحی انسیژنال با خونریزی شدید همراه بوده که شک جراح را به گرانولومای با سلولهای ژانت مرکزی برانگیخت.
توصیف ماکروسکوپی
قطعات نامنظم بافتی با قوام نرم و سطح گرانولر مجموعاً به ابعاد 1Í3Í5 سانتیمتر به رنگ کرم همراه با یک قطعه عصبی به طول 2 سانتی متر در حاشیه مشاهده شد.
توصیف میکروسکوپی
پرولیفراسیون نئوپلاستیک خوشخیم سلولهای دوکی غلاف عصبی محیطی شوان در زمینه میگزوئید که در برخی مناطق درجاتی از آتی پی سلولی با هسته های چندلوبه و هایپرکروم و بزرگ مشهود بود (تصویر 2). قرارگیری هستهها به صورت نردبانی و ایجاد کانونهای گردبادی در حاشیه تومور و در زمینه میگزوئید و گاهاً کلسیفیکاسیون و تشکیل فضاهای کیستیک و مناطق هیالینیزه (تصویر 3)، دارای عروق فراوان بعضی با جدار ضخیم و هیالنیزه مشاهده شد. در مقاطع تهیه شده ضایعه حدود مشخص داشته اما فاقد کپسول بود. رنگ آمیزی 100S- نمونه به صورت کانونی مثبت بود (تصویر 4). نمونه نوریلمومای دژنره گزارش گردید.
درمان
در فروردین 1388 بیمار رضایت به جراحی داد. جهت درمان از روش جراحی فریزینگ استفاده شد. با توجه به وسعت ضایعه ابتدا رزکسیون استخوان تنه مندیبل با حاشیه سالم انجام شد و قطعه از بدن خارج گردید و در خارج از بدن ضایعه تومورال از استخوان مندیبل جدا گردید سپس با استفاده از نیتروژن مایع در طی سه مرحله به مدت 10 دقیقه قطعه استخوانی فریز شد. در فاصله هر 10 دقیقه فریزینگ قطعه از محلول در آورده شد و در درجه حرارت اتاق قرار گرفت تا قطعه یخ زده ذوب گردد و مجدداً در نیتروژن مایع قرار گرفت. در مرحله سوم پس از خارج کردن قطعه استخوانی از نیتروژن مایع، آن را در محلولی که حاوی 640 میلی گرم آمپول جنتامایسین و مقدار کافی سرم فیزیولوژی به مدت 10 دقیقه به حالت غوطه ور قرار داده به طوری که تماماً درون محلول قرار گیرد. سپس قطعه خارج و شستشو داده شده و در محل اولیه خود قرار گرفت و بوسیله پیچ پلاک ثابت می گردد (تصویر 5). زخم مخاطی در دو لایه دوخته شد. معاینات پیگیری تا ده ماه روند بهبود مطلوب را نشان میدهد و نشانههایی از عود رویت نشد. مراجعه جهت پیگیریهای بعدی به بیمار توصیه شد.
بحث
نوریلموما یا شوانوما یک تومور خوشخیم سلولهای شوان غلاف عصبی است که معمولاً منفرد کپسولدار و با رشد آهسته است و در طول یک عصب محیطی مغزی یا سمپاتیک ایجاد می شود(8و4) و اندازه آن می تواند تا cm20 هم برسد(4) این تومور به طور کلینیکی ممکن است سالها قبل از آنکه علائمی داشته باشد رشد قابل ملاحظهای بیابد.(2) بیشترین شیوع در دهۀ دوم و سوم زندگی است و در زنان اندکی بیشتر یافت می شود.(9و5) تورم شایع است اما درد یا پارستزی ممکن است تنها در 50% افراد دیده شود. در زنان اندکی نسبت به مردان تمایل بیشتری دارد.(2)
معمولاً کپسولدار هستند اما آنهایی که در استخوان، پارانشیم CNS یا نواحی احشایی هستند ممکن است کپسول خوبی نداشته باشند.(10) در حفره دهان بیشتر در زبان و بدنبال آن کام، کف دهان، لب و مخاط باکال ایجاد میشود.(11) شوانوما بندرت به عنوان تودۀ داخل استخوانی یافت میشود و کمتر از 2/0% از تومورهای استخوانی اولیه را تشکیل می دهد.(10) و در این صورت تمایل قوی به ناحیه خلفی مندیبل(12و2) و پس از آن به استخوان خاجی دارد.(13) تا سال 2008 تنها 79 مورد نوریلموما داخل استخوانی در نوشتجات انگلیسی گزارش شده است که بیشتر آنها توسط کورتاژ برداشته شدهاند.(13) Chiو همکارانش در مقاله ای مروری به 43 مورد نریلمومای داخل استخوان فکها در مقالات اشاره کرد که البته هیچ یک دژنره نبودند، همچنین خصوصیات از جمله تورم، درد، درد به هنگام لمس، لقی یا جابجایی دندان، بیحسی، زخم سطحی، انواع رادیولوسنسی، حدود کورتیکه، تحلیل ریشه، تخریب کورتکس، رادیو اپسیتههای کانونی،اتساع، واکنش پریوستئال و سایر مواردبه طور متفاوت در موارد مختلف اشاره شد.(6) تاکنون 8 مورد نوریلمومای دژنره داخل دهانی گزارش شده با این حال هیچ گزارشی از نوریلمومای دژنره داخل مندیبل در نوشتجات انگلیسی یافت نگردید.(9)
از لحاظ بالینی این تومور از دیگر انواع شوانوما و طیف بسیار وسیعی از ضایعات دهانی و فکی قابل افتراق نیست.(6و3و2)
Fawcett و Dahlin یک مورد نوریلمومای داخل استخوان مندیبل را درمردی دچار بیماری
Von Recklinghausen گزارش کرده اند.(6) باید دقت نمود که هرچند خطر ایجاد تغییرات بدخیمی در دیگر تومور خوشخیم غلاف عصب محیطی (نوروفیبروما) و بخصوص در بیماری Von Recklinghausen شایعتر است با اینحال ایجاد تغییرات بدخیمی در نوریلمومای دژنره نیز در چندین مورد گزارش شده است که ارتباطی با بیماری ذکر شده ندارد.(14)
در نمای رادیولوژی نوریلموما، رادیولوسنسی تک حفره یا چند حفرهای با حدود مشخص و غالباً حاشیه اسکلروتیک مشاهده میشود و تحلیل ریشه دندانهای مجاور آن یافته شایعی است. گاهی کلسیفیکاسیون های دیستروفیک داخل ضایعه دیده می شود.(6و2) شوانومای داخل فکی میتواند با ضایعات پری آپیکال در تشخیص افتراقی قرار گیرد و مواردی از آن در آپکس دندانهای غیرزنده که درمان ریشه شده اند گزارش شده است. همچنین میتواند با آملوبلاستوما، میگزوما، فیبروز دیسپلازی، نوروفیبروما، ضایعات مرکزی با سلول ژانت یا ضایعات پری آپیکال اشتباه شود.(11و4)
انواع رادیوگرافیها از جمله CT Scan و MRI به تنهایی نمیتواند به تشخیص نوریلموما کمک کنند و تهیه بیوپسی الزامی است.(2)
از نظر هیستوپاتولوژی، در نوریلموما مناطق با سلولاریتی بالا که از سلولهای دوکی تشکیل شدهاند، آنتونی A و نواحی با سلولاریتی کمتر و میگزوئید، آنتونی B نامیده می شوند.(8و1) در آنتونی A، دو ردیف هسته در یک حالت پرچین مانند (Palisading) آرایش مییابند و بین آنها یک منطقه ائوزینوفیل قرار دارد که شامل زوائد سیتوپلاستیک و بازال لامینا و مقداری فیبروکلاژن است این ساختمان Verocay body نامیده میشود. در آنتونی B بافت از سلولهای شوان خیلی شل (Loose) که به طور تصادفی آرایش یافته اند تشکیل شده است.(6و4) علاوه بر شوانومای کلاسیک دیگر انواع هیستوپاتولوژیک شوانوما شامل انواع سلولار، پلکسی فرم، اپی تلیوئید، Ancient و ملانوتیک می باشد.(6) Ackermanو Taylor برای اولین توصیف خود به بررسی 48 مورد تومور نوروژنیک توراکس پرداخته بودند که 10 نمونه نمای یک شوانومای تیپیک اما تا حدودی متفاوت را نشان داده و در آن قسمتهایی از مناطق هیپوسلولار در یک ماتریکس هیالینیزه و دژنراسیون چربی نیز مشاهده شد. آنها پیشنهاد کردند که این نما در اثر گذر زمان طولانی در شوانوما ایجاد میشود.(8و5و1) حضور طولانی مدت
(Long standing) نوریلموما ممکن است باعث تغییرات دژنراتیو خوشخیم در یک نوریلمومای کلاسیک گردد که این طور فرض شده است که با افزایش ابعاد تومور باعث عدم خونرسانی کافی به تومور و در نتیجه این تغییرات میگردد که ممکن است مناطق روشنی از بافت کم سلول میگزوئید، ماتریکس هیالینیزه، هستههای پلئومورف، هایپرکروم و حتی گاهی میتوز، تغییرات کیستیک، کلسیفیکاسیون، ابنرمالیتیهای عروقی (دیلاتاسیون و هیالینیزاسیون) یا خونریزی باشد.(13و6و4و3و2)
از نظر هیستوپاتولوژی نوع Ancient ممکن است با ضایعه بدخیم آن MPNST[1] اشتباه شود.(15و11) که در این حالت وجود کپسول، شواهدی از خونریزی قدیمی، فقدان میتوز، نبود نکروز، ساختار عروقی با دیواره ضخیم و حضور تغییرات دژنراتیو می تواند به تشخیص خوشخیم برای ضایعه کمک کند.(7و4و3) تومورهای خوشخیمی همچون نوروفیبرومای میگزوئید یا میگزومای غلاف عصبی نیز در تشخیص افتراقی قرار میگیرند.(16)
Krause و همکاران بیان کردند که هر چند سیتولوژی
آسپیراسیون سوزنی (FNAC)[2] می تواند در بررسی شوانوما مفید باشد ولی به علت خطر اشتباه گرفتن شوانومای قدیمی با بدخیمی و بالعکس باید ارزیابی سیتومتریک و هیستولوژیک توام با هم صورت پذیرد.(17و4) وجود کپسول ضخیم، فقدان نسبی نکروز، هیپرکروماتیسم، معمولاً وجود ارتشاح تعداد زیادی از سیدروفاژها و هیستوسیتها نیز میتواند در تلقین یک بدخیمی گمراهکننده باشد.(15و8) با این حال نکروز در 10% نوریلموماها دیده میشود. فعالیت میتوتیک نیز به ندرت می تواند مشاهده شود.(6) این نماها برای نوریلموما قدیمی با نوریلمومای معمولی که هر دو آنها نمای عمده آنتونی A و آنتونی B را دارند، متفاوت است.(13و3-1) سلولهای شوان دوکی شکل پروتئین S-100 و NSE را بروز میدهند که تشخیص منشاء عصبی را آسان میکند.(4)
از نظر درمان در 43 مورد بررسی شده Chi و همکاران درمانهای جراحی گوناگون از برداشت محافظهکارانه تا خارج کردن کامل فک با توجه به شرایط موجود در هر مورد لحاظ شده که در مجموع، درمان انتخابی برداشت محافظه کارانه و معاینات پیگیری، بدون نیاز به رادیوتراپی است. درنهایت 5 مورد از این موارد که همگی مربوط به فک پایین بودند، عود داشتند.(6) عود مجدد نوریلموما نسبت به نوروفیبروما کمتر است زیرا این تومور کپسول دارد تمایز بین نوریلموما و نوروفیبروما هم از لحاظ عود و هم از نظر احتمال بیشتر ایجاد تغییرات بدخیمی در نوروفیبروما مهم است.(2) مورد گزارش شده توسط ما بدلیل آنکه ضایعه حاضر، احتمالاً عود به دنبال جراحی شش سال قبل بوده و طی برداشت بیوپسی، قوام شـل و تـمایـل به پـارگـی داشتـه و در رادیـوگـرافی،
رادیولوسنسی چند حفرهای بوده و از نظر میکروسکوپی، فاقد کپسول بود، درمان جراحی فریزینگ شرح داده شده، ترجیح داده شد.
نتیجه گیری
با توجه به کمیاب بودن نوع داخل استخوان فکی نوریلموما، در جستجوی نوع دژنره داخل استخوان فکی در نوشتجات انگلیسی گزارشی یافت نشد و به نظر این اولین مورد گزارش شده باشد. به همین دلیل در قسمت بحث مورد ما با نوریلمومای داخل استخوان فکی و نوریلمومای دژنره داخل دهانی که تاکنون در نوشتجات انگلیسی گزارش شده، مقایسه گردید. گزارش این مورد برای دندانپزشکان، جراحان و پاتولوژیستها قابل توجه می باشد. اشتباه در تشخیص این تومور با توجه به طیف وسیع ضایعات در تشخیص افتراقی با آن از لحاظ بالینی، رادیوگرافی و جراحی و همچنین نماهای میکروسکوپی آن که ممکن است اشتباهاً ضایعات پری آپیکال، آملوبلاستوما، میگزوما، ضایعات مرکزی با سلول ژانت، میگزومای غلاف عصبی، نوروفیبرومای میگزوئید یا تومور غلاف عصبی محیطی بدخیم را مطرح کند و میتواند درمان نامناسب یا جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. با آنکه درمان انتخابی جهت نوریلموما جراحی محافظهکارانه است، توجه به نمای رادیولوژی، رفتار ضایعه حین تهیه بیوپسی، شرح پاتولوژی از قبیل فقدان کپسول و تاریخچه بیماراز نظر عود یا پایبندی به معاینات پیگیری، میتواند طرح درمان را تحت تاثیر قرار دهد.
تشکر و قدردانی
از زحمات جناب آقایان دکتر پرویز محمودی، دکتر امیر حسین جعفریان، دکتر روزبه راشد و دکتر حامد جلالیان قدردانی می گردد.