Document Type : original article
Authors
1 Associate Professor of Operative Dentistry, Dental Research Center and Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Associate Professor, Dept of Pharmaceutics, School of Pharmacy, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
3 Assistant Professor, Dept of Operative Dentistry, Dental School, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
دسترسی به پیوند مطلوب و قابل انتظار با عاج هدفی بزرگ در دندانپزشکی ترمیمی محسوب میشود. مواد آلی فراوان موجود در عاج، ساختار توبولی و ناهمگن آن و جریان رو به خارج مایع سبب میشوند که پیوند رزین با عاج به سختی حاصل شود. پیشرفتهایی که با استفاده از مولکولهای Bifunctional صورت گرفته منجر به بهبود مرطوب شوندگی و در نتیجه ارتقاء در فرآیند چسبندگی شده است.(1)
زمانی که سطح دندان با وسایل چرخشی یا دستی تراش داده میشود، ذرات یا تراشههای ناشی از تراش روی مینا و عاج چسبندگی پیدا میکنند و دهانه توبولهای عاج و سطح عاج را میپوشانند به این مواد Smear Layer میگویند. لایه اسمیر انرژی سطحی پایینی دارد و باعث پایین آوردن انرژی سطحی عاج و کاهش مرطوبشوندگی سطح آن میگردد. این لایه سوبسترای با ثباتی برای اتصال نیست و احتمال هیدرولیز آن در طول زمان و در زیر ماده ترمیمی وجود دارد که منجر به نفوذ باکتریها میشود. به منظور ایجاد استحکام پیوند بالا و سیل مناسب، نیاز به آماده سازی سطح عاج جهت حذف یا اصلاح لایه اسمیر میباشد، تا امکان نفوذ منومر به ماتریکس کلاژن دمینرالیزه در قسمت عمقی تر فراهم شود.(2) آماده سازی سطح عاج را میتوان به عنوان هرگونه تغییر شیمیایی سطح عاج با اسیدها یا توسط
ChelatorCalcium مثل EDTA با هدف برداشتن لایه اسمیر و همزمان معدنیزدایی سطح عاج تعریف
کرد.(1) فرآیند معدنیزدایی میزان انرژی سطحی عاج را تغییر میدهد. محتوی بالای پروتئین عریان شده عامل اصلی میزان انرژی آزاد سطحی پائین در عاج اچ شده است.(1) از طرف دیگر، اچ کردن باعث افزایش تراوایی عاج بعلت برداشتن لایه اسمیر، افزایش پتانسیل تحریک پالپ در مناطق نزدیک به پالپ، دناتوره شدن الیاف کلاژن، اختلال بین عمق دمینرالیزاسیون و عمق نفوذپذیری رزین و حساسیت عاجی بعد از کار میشود.(3) استفاده از خنککننده ای که بتواند علاوه بر ممانعت از باقی ماندن لایه اسمیر حین تراش، با معدنیزدایی عاج انرژی آزاد سطحی آن را کاهش ندهد، احتمالاً در بهبود استحکام پیوند رزین-عاج موثراست. لذا انجام مطالعاتی در مورد نحوه کاربرد و آثار چنین محلولهایی ضروری به نظر میرسد. هدف از این مطالعه تعیین بالاترین استحکام برشی پیوند کامپازیت رزین-عاج پس از زمانهای مختلف شستشوی عاج تراش خورده با یک سورفاکتانت
به عنوان خنککننده میباشد.
مواد و روشها
در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی 96 دندان پره مولر سالم که بعلت درمانهای ارتودنسی خارج شده بودند و در محلول فرمالین 10% (Shahid Ghazi Co.,Tabriz, Iran) نگهداری میشدند انتخاب شده و پس از تمیز شدن از بقایای نسج نرم و جرم، در ظرف در بسته حاوی سرم فیزیولوژیک (Shahid Ghazi Co.,Tabriz, Iran) در دمای اتاق و رطوبت 100% نگهداری شدند.
نمونهها بطور تصادفی در 8 گروه 12 تایی قرار گرفتند. بسته به گروه آزمایشی، سطح باکال نمونهها توسط توربین (NSK, Tokyo, Japan) با سرعت بالا و فرز
878-016 الماسی (D&Z, Berlin, Germany) با خنککننده آب یا محلول پیشنهادی (یک محلول سورفاکتانت غیر یونی از گروه پلی سوربات با غلظت 5/0 درصد وHLB=7)، تا حصول یک سطح عاجی صاف تراش داده شد. حین تراش، خنککننده پیشنهادی با استفاده از دستگاه Prophy-mate (NSK, Tokyo, Japan) و کاملاً هماهنگ با جهت حرکت فرز برروی سطح عاج پاشیده شد. پس از تراش، متناظر با گروههای آزمایشی که در جدول 1 توضیح داده شده است، شستشو در زمانهای
5، 10 و 15 ثانیه توسط اسپری آب انجام شد.
برای اچ کردن نمونهها در گروه 1، از اسید فسفریک اولترا اچ (Ultradent Utah USA) طبق دستور کارخانه سازنده استفاده شد. پس از شستشو و خشک کردن ملایم، طبق دستور کارخانه سازنده دنتین باندینگ Excite® (Vivadent, Liechten stein, Swiss) استفاده شد. سپس بمدت 20 ثانیه توسط دستگاه Astralis 7
( (Vivadent, Liechten stein, Swissبا شدت 2mW/cm400 و از فاصله 1 میلی متری بالای نمونه نوردهی شد.
جدول 1 : نحوه آماده سازی گروههای آزمایشی
گروه |
نحوه آماده سازی |
1 |
تراش با خنککننده آب، 5 ثانیه شستشو با آب اچینگ، اگزایت، استوانه کامپازیتی |
2 |
تراش با خنککننده آب،5 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، ادهز، استوانه کامپازیتی |
3 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 5 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، اگزایت، استوانه کامپازیتی |
4 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 10 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، اگزایت، استوانه کامپازیتی |
5 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 15 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، اگزایت، استوانه کامپازیتی |
6 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 5 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، ادهز، استوانه کامپازیتی |
7 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 10 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، ادهز، استوانه کامپازیتی |
8 |
تراش با خنککننده پیشنهادی، 15 ثانیه شستشو با آب اچینگ ، ادهز، استوانه کامپازیتی |
برای تهیه استوانه کامپازیتی جهت باند به سطح عاجی آماده شده، استوانهای شفاف به قطر داخلی و ارتفاع 2 میلی متر (mm 2´2) و کامپازیت Tetric ceram HB ((Vivadent, Liechten stein, Swiss به رنگ A2 استفاده شد. به کمک یک وسیله دستی مناسب، کامپازیت داخل استوانه شفاف مستقر شده، سپس استوانه پر شده توسط یک پنس مناسب در مرکز سطح عاج و عمود بر سطح آن قرار داده شد و توسط دستگاه Astralis 7 و با شدت 2mW/cm400 بمدت 40 ثانیه از فاصله 1 میلی متری بالای نمونه نوردهی شد.
در گروه 2 دنتین باندینگ Adhese®
(Vivadent, Liechten stein, Swiss) مطابق با دستور کارخانه سازنده استفاده شد و سایر مراحل آماده سازی مطابق با شرح فوق انجام شد. در نمونههایی که از محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده استفاده شد، مرحله اچینگ قبل از کاربرد دنتین باندینگ Excite® حذف و سایر مراحل استقرار کامپازیت مطابق با شرح فوق صورت پذیرفت. نمونهها بمدت 24 ساعت در دستگاه انکوباتور با دمای ºc37 و رطوبت 100% نگهداری شدند. سپس جهت ترموسایکلینگ تحت 2500 بار چرخه حرارتی بین ºc5 تا ºc55 با زمان ماندگاری در هر دوره برابر 30 ثانیه قرار گرفتند. ابتدا دندانها در داخل استوانهای از جنس پلی وینیل به ارتفاع 5/2 سانتی متر و قطر داخلی 2 سانتی متر توسط آکریل سبز (Marlic, Tehran, Iran) خودسختشونده مانت شدند. بطوریکه CEJ دندان 1 میلیمتر بالاتر از سطح آکریل و محور طولی دندان عمود بر سطح قالب آکریلی و افق بود. برای اندازه گیری استحکام پیوند برشی، از دستگاه یونیورسال تست مدل Zwick/Z250 (Zwick, Berlin, Germany) با سرعت mm/min5/0 و Preload معادل N2 و Loadcell معادل 2 کیلونیوتن استفاده شد. نمونه ها تا جایی که دچار شکست شوند تحت نیرو قرار گرفتند. اطلاعات بوسیله کامپیوتر و توسط سیستم Data acquization در هر لظه ثبت شد. دادههای بدست آمده توسط آزمونهای آماری آنالیز واریانس و Duncan با سطح معنیداری 05/0P< مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
میزان متوسط استحکام پیوند برشی برای گروههای آزمایشی 1 تا 8 در جدول 2 آورده شده است. طبق آنالیز واریانس یک طرفه مقادیر بدست آمده با هم اختلاف
معنیدار داشتند (001/0=(P. آزمون دانکن نشان داد که متوسط استحکام پیوند برشی گروههای 1، 3 و4 نسبت به سایر گروهها بیشتر بود (نمودار 1).
متوسط استحکام پیوند برشی در گروههای 1 و 2 که بدون استفاده از خنککننده پیشنهادی و به روش معمول کلینیکی آماده سازی شده بودند به ترتیب معادل 38/8 و 71/4 مگاپاسکال بدست آمد. آزمون t مستقل نشان داد که اختلاف بین متوسط استحکام پیوند برشی این دو گروه معنیدار بود (019/0=(P.
بر اساس آزمون t بین گروه 1 با بیشترین مقدار متوسط استحکام پیوند برشی در بین گروههای آماده سازی شده به روش معمول کلینیکی (MPa 37/8) و گروه 3 با بیشترین مقدار متوسط استحکام پیوند برشی در بین گروههای آماده سازی شده با خنککننده پیشنهادی
(MPa 18/8) تفاوت معنی داری وجود نداشت (904/0=P).
با در نظر گرفتن دو متغیر نوع ادهزیو و زمان شستشو، آنالیز واریانس دوطرفه بین گروههای آزمایشی 3 تا 8 نشان داد که نوع ادهزیو بکار رفته بر استحکام پیوند برشی مؤثر است (001/0= (Pو هر چند افزایش زمان شستشو تا 15 ثانیه منجر به کاهش استحکام پیوند برشی برای هر دو نوع سیستم باندینگ میشود، اما این کاهش معنیدار نیست (102/0=P).
جدول 2 : میانگین استحکام پیوند برشی برای گروههای آزمایشی
گروهها |
تعداد |
میانگین استحکام برشی (MPa) |
انحراف معیار |
1 |
12 |
37/8 |
66/3 |
2 |
12 |
71/4 |
46/3 |
3 |
12 |
18/8 |
08/4 |
4 |
12 |
34/7 |
84/3 |
5 |
12 |
50/4 |
01/3 |
6 |
12 |
7/3 |
27/3 |
7 |
12 |
79/3 |
81/2 |
8 |
12 |
75/2 |
02/1 |
نمودار 1 : میانگین استحکام برشی پیوند بر حسب مگاپاسکال در گروههای آزمایشی
بحث
استحکام پیوند اغلب از طریق اعمال نیروی برشی به اتصال چسبنده تا ایجاد شکست، اندازه گیری
میشود. البته در وضعیتهای بالینی حالت خستگی (Fatigue) اهمیت بسیار بیشتری از اعمال نیرو طی یک چرخه مشخص دارد. برای مشابه سازی شرایط دهانی، نمونهها در سیکلهایی از حرارت در محدوده C°55- C°5 قبل از اندازه گیری استحکام باند قرار میگیرند ولی با این حال این میزان استحکام پیوند مشابه مقادیر کلینیکی نیست چون ژئومتری نمونه مورد ارزیابی و کاربرد و شرایط کلینیکی با آن متفاوت است.(4)
عیب اساسی آزمون استحکام برشی پیوند این است که به هندسه سه بعدی حفره تهیه شده و تغییرات متعاقب آن که در اثر انقباض حین پلی مریزیشن روی میدهد، بیتوجه است. بعلاوه این آزمونها بیانگر تظاهرات واقعی نیروی برشی نیستند همچنین سن، شرایط نگهداری دندانهای نمونه، عمق عاج، میزان اسکلروز، سطحی از دندان که اتصال باید به آن انجام شود، خشونت عاج و فشار پالپی معمولاً متغیرهایی هستند که قابل کنترل و گاهی قابل بازسازی و تقلید نیستند. با این وجود مطالعات آزمایشگاهی نوعی ابزار مناسب برای غربالگری مواد جدید و مقایسه برخی از مقیاسهای بین سیستمهای چسبنده مختلف است.(5)
یکی دیگر از اشکالات اصلی آزمونهای آزمایشگاهی استحکام پیوند، دامنه وسیع نتایج حاصله از یک ماده در مواضع مختلف آزمون است. برای یک نوع سیستم اتصال به عاج غیرشایع نیست که استحکام پیوند در یک ماده در یک آزمایشگاه 20 مگاپاسکال ثبت شود، ولی در گزارشات دیگر کمتر از 10 مگاپاسکال ثبت شده باشد. از طرفی مطالعات بالینی با سیستمهای چسبنده به عاج برای سازندگان پرهزینه بوده و حداقل 18 ماه زمان نیاز دارد. هزینه، یک مقوله اساسی در مطالعات است، بدین ترتیب هنوز هم مطالعات آزمایشگاهی به شکل غالب برای تشخیص رفتار بالینی مواد بکار میرود.(5) در این مطالعه از محلول خنککننده پیشنهادی با فرمول سورفکتانت 5/0 درصد و HLB=7 استفاده شد. سورفکتانت مولکولها و یونهایی هستند که در محل تماس دو سطح یا دو ماده جذب میشوند و تمایل خاص به حلالهای قطبی و غیرقطبی دارند. بسته به تعداد و ماهیت گروههای قطبی و غیرقطبی موجود در مولکول آن، ممکن است به طور غالب هیدروفیلیک یا لیپوفیلیک باشند یا تعادلی بین این دو حالت وجود داشته باشد. اندازه توازن هیدروفیلیک/ لیپوفیلیک یک ماده فعال کننده سطحی HLB(Hydrophilic Lipophilic Balance) نامیده میشود که هر چه بیشتر باشد یعنی ماده دارای گروههای هیدروفیلیک بیشتری است.(7و6)
کاربرد محلول پیشنهادی به منظور استفاده از خاصیت Amphiphilic آن، قرار گرفتن در حد فاصل لایه اسمیر و سطح عاج و در نتیجه جلوگیری از حضور لایه اسمیر بر سطح عاج میباشد.(8) هدف از شستشوی عاج تراش خورده با محلول خنککننده پیشنهادی تعیین بالاترین مقدار استحکام برشی پیوند کامپازیت رزین-عاج در زمانهای مختلف 5، 10 و 15 ثانیه میباشد.
مقایسه دو نمونه مستقل (t-test) برای گروههای معمول کلینیکی 1 و 2 نشان داد که در گروه 1 بطور قابل توجهی میزان استحکام پیوند از گروه 2 بیشتر است (019/0P=). این یافته مطابق با مطالعه Inoue در 2001 است. وی نشان داد که هر چند استحکام باند بعضی از انواع ادهزیوهای سلف اچ دو مرحلهای قابل مقایسه با ادهزیوهای نسل چهارم و پنجم است، اما این ادهزیوها معمولاً تمایل به
استحکام پیوند کمتری دارند.(9)
در مورد گروههای 3 تا 8 که در آنها از محلول خنککننده پیشنهادی حین تراش و باندینگهای Excite® و Adhese® به عنوان عامل چسباننده و زمانهای 5، 10، 15 ثانیه به عنوان زمانهای متفاوت شستشو پس از تراش با محلول خنککننده پیشنهادی استفاده شده بود، آنالیز واریانس دو عاملی (Two way ANOVA) نشان داد نوع ادهزیو بکاررفته بر استحکام برشی پیوند بطور معنی داری مؤثر می باشد (001/0=P) و گروههایی که در آنها Adhese® بکار رفته است، متوسط استحکام پیوند برشی کمتری نسبت به گروههایی که در آنها Excite® بکار رفته است، دارند. این را میتوان به انرژی سطحی بالاتر عاج برای پذیرش ماده باندینگ در گروههایی که در آنها Excite® بدون اچ کردن قبلی، بکار رفته است نسبت داد. در حالیکه باندینگ Adhese® جزء سلف اچهای با قدرت متوسط میباشد و PH آن مساوی 4/1 است و میتواند تا حدودی سوبسترای عاجی را اچ کند، الیاف کلاژن بیشتری را اکسپوز نماید و در نتیجه انرژی سطحی سوبسترای عاجی را کاهش دهد. به عبارت دیگر پس از اعمال ادهزیو، باندینگ Adhese® با توجه به خاصیت سلفاچکنندگیاش، میتواند الیاف کلاژن بیشتری را اکسپوز نموده و انرژی سطحی سوبسترای عاجی را کاهش دهد.
همچنین آزمون واریانس دوعاملی نشان میدهد که افزایش زمان شستشو از 5 ثانیه تا 10 و سپس 15 ثانیه منجر به کاهش استحکام پیوند هم برای گروههای Excite® و هم برای گروههای Adhese® میشود.
با افزایش زمان شستشو، محلول پیشنهادی (سورفاکتانت 5/0 درصد با 7 HLB=) بطور مؤثرتری حذف میشود. به عبارت دیگر شستشوی بیشتر سطح عاجی تراش خورده با خنککننده پیشنهادی در زمانهای 10 و 15 ثانیه نسبت به زمان 5 ثانیهای شستشو، منجر به حذف کامل تر بقایای محلول پیشنهادی شده است. احتمالاً حضور مختصر خود مولکولهای سورفاکتانت در زمان شستشو 5 ثانیه میتواند باعث کاهش کشش سطحی پرایمر و نفوذ بهتر آن در سطح سوبسترای عاجی شود.
مقایسه دو نمونه مستقل t-test بین گروه 1 که بهترین گروه از نظر استحکام پیوند در گروههایی بود که از محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده استفاده نشده است و گروه 3 که بهترین گروه از نظر استحکام پیوند در گروههایی بود که از محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده استفاده شده است، نشان داد که تفاوت معنیداری از نظر استحکام برشی پیوند بین این دو گروه وجود ندارد (904/0=P). در واقع مقادیر بالای استحکام پیوند بدست آمده در گروه 3 را میتوان به انرژی سطحی بالای سوبسترای عاجی به علت حذف مرحله اچینگ و حضور احتمالی و مختصر مولکولهای سورفاکتانت پس از 5 ثانیه شستشوی بعدی با آب که میتواند باعث کاهش کشش سطحی پرایمر و نفوذ بهتر آن در سطح سوبسترای عاجی شود، نسبت داد.
حد قابل قبول چسبندگی در نسوج زنده 10 مگاپاسکال ارزیابی شده است.(5) در مطالعه حاضر اگر چه مقادیر استحکام برشی پیوند معادل 20، 14، 13 مگاپاسکال هم بدست آمد، اما بیشترین مقدار میانگین استحکام برشی پیوند بدست آمده 37/8 مگاپاسکال و برای گروه 1 است. همانطور که در قسمت مواد و روشها ذکر شده است استوانه شفاف ابتدا توسط کامپازیت پر شد و سپس روی سطح عاجی آماده شده قرار داده و نوردهی شد با توجه به شکل مولد و C-Factor حاصل از آن میتوان استرس انقباضی بالای تولید شده را مسئول تضعیف باند دانست. همچنین نمونههای این آزمون پس از آمادهسازی تحت 500 بار چرخه حرارتی بین C°5 تا C°55 با زمان ماندگاری در هر دما برابر 30 ثانیه قرار گرفتند. Bishara در 2002 در مطالعهای که در مورد اثر ترموسایکلینگ روی استحکام برشی پیوند یک نوع ادهزیو انجام داد، نتیجه گرفت که استحکام باند میتواند تا حدود 80% بعد از اعمال چرخه حرارتی کاهش داشته باشد.(10)
Arici نیز در 2003 نشان داد که استحکام برشی بعد از ترموسایکلینگ بطور قابل توجهی کاهش مییابد.(11) از طرفی دیگر شرایط نگهداری نمونههای دندانی، عمق عاج، میزان اسکلروز عاجی، سن دندان، متغیرهایی هستند که کنترل آنها مشکل است و از تحقیقی به تحقیق دیگر متفاوت هستند.(5)
Armengol در 2003 تأثیر خشونت سطحی و انرژی آزاد سطحی عاج را در فرآیند چسبندگی مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که افزایش در انرژی آزاد سطحی عاج همواره نمیتواند منجر به استحکام باند بیشتر شود. این مسأله فقط، پخش شدن ادهزیو بر روی بافتهای دندان را افزایش میدهد و باعث تماس نزدیک بین ادهزیو و بافت دندان میشود.(12) در مطالعه حاضر اگرچه در گروه 1 سطح عاجی در اثر اچ شدن انرژی سطحی پایینی بدست میآورد(1) ولی بیشترین مقدار استحکام باند معادل 37/8 مگاپاسکال متعلق به این گروه است که این استحکام باند بالا را میتوان به حضور پرایمر موجود در باندینگ Excite® که به عنوان عامل مرطوب کننده عمل نموده و انرژی سطحی سوبسترای عاجی را افزایش میدهد و میکروتگهای فراوان ناشی از اچ عاج بین توبولر که قسمت اعظم استحکام باند مدیون حضور آنها است نسبت داد.
Buzoglu و همکاران در 2007 با بررسی اثر چند
محلول شستشو بر انرژی سطحی عاج ریشه به روش اندازه گیری زاویه تماس Octane، دریافتند که شستشو با EDTA، RC-Prep و هیپوکلریت سدیم موجب کاهش معنیدار انرژی سطحی دیوارههای عاجی میگردد. در میان روشهای مختلف ترکیبی آنها، تنها روش ترکیبی
RC-Prep و سپس هیپوکلریت سدیم موجب افزایش انرژی سطحی عاج شد(13). Attal و همکاران در سال 1994 تاثیر روشهای درمانی مختلف را بر انرژی سطحی عاج بررسی نمودند. آنها با اندازهگیری زاویه تماس الفا-برومونفتالئین، گلیسرول، اتیلن گلیکول و آب نشان دادند که روشهای اسیداگزالیک / اسیدمالئیک / HEMA و گلیسین / اسیدمالئیک / HEMA موجب کاهش رطوبتپذیری عاج میشوند ولی روش ترکیبی اسید اگزالیک/گلیسین/HEMA موجب افزایش رطوبت پذیری عاج میشوند در حالی که اسید فسفریک و هیپوکلریت سدیم بر رطوبت پذیری تاثیری نشان ندادند.(14) به نظر میرسد که در اثر استفاده از بعضی مواد شوینده ترکیبی، انرژی سطح عاج و در نتیجه مرطوب شوندگی آن افزایش یافته و این باعث میشود که فرآیند چسبندگی رزین به عاج بهتر صورت گیرد.
معظمی-ایزدیان در 2006 اثر یک نوع محلول خنککننده را قبل از کاربرد دو نوع سیستم ادهزیو نسل ششم (Clearfil SE bond®) و هفتم (I Bond®) روی استحکام برشی پیوند کامپازیت رزین – عاج مورد مطالعه قرار دادند. آنها نشان دادند که هنگام استفاده از Clearfil SE bond® بعد از کاربرد محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده، استحکام باند کمتری در مقایسه با کاربرد آب به عنوان خنککننده، بدست میآید ولی در مورد
I Bond® تفاوتی در استحکام برشی پیوند هنگام استفاده از 2 نوع خنککننده مشاهده نمیشود.(15) در مطالعه حاضر، هنگامی که از باندینگ Adhese® بعد از کاربرد محلول پیشنهادی یا آب به عنوان خنککننده استفاده میشود، یعنی گروههای 2 که در آن از آب به عنوان خنککننده استفاده شد و 6، 7 و 8 که در آنها از محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده استفاده شده، تفاوت معنیدار آماری در مقادیر استحکام برشی پیوند مشاهده نشد. علیرغم آنکه Adhese® و®Clearfil SE bond هر دو از عوامل چسباننده نسل ششم و جزء سلف اچهای با قدرت متوسط محسوب میشوند، این تفاوت را میتوان به ترکیب محلول پیشنهادی در دو مطالعه نسبت داد بطوریکه در مطالعه معظمی – ایزدیان محلول پیشنهادی حاوی EDTA 5/0 مولار میباشد در حالیکه در مطالعه حاضر محلول پیشنهادی حاوی سورفاکتانت 5/0 درصد و 7=HLB و فاقد EDTA است. شاید حضور کمپلکسهای ناشی از EDTA مسئول کاهش استحکام پیوند هنگام استفاده از محلول پیشنهادی به عنوان خنککننده باشد. از طرفی شرایط نگهداری نمونههای دندانی، عمق عاج، میزان اسکلروز عاجی و سن دندان متغیرهای تأثیرگذار هستند. و اختلاف مقادیر استحکام پیوند در این دو تحقیق (مطالعه معظمی- ایزدیان و مطالعه حاضر) را می شود به این موضوع هم نسبت داد.
Sung و Tai در 2002 نشان دادند که شستشوی عاج اچ شده با محلولهای آب شیر، آب مقطر و سرم فیزیولوژیک به عنوان خنککننده سبب تفاوت در استحکام برشی پیوند کامپازیت رزین – عاج با توجه به نوع دنتین باندینگ استفاده شده، میشود.(16) در مطالعه حاضر نیز نوع دنتین باندینگ بکاررفته و نوع خنککننده مصرف شده میتوانند باعث تفاوت در نتایج استحکام برشی پیوند شوند.
نتیجه گیری
تشکر و قدردانی
این پژوهش در شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به تصویب رسیده و هزینههای آن از طریق معاونت محترم پژوهشی دانشگاه پرداخت شده است که بدین وسیله تقدیر و تشکر میگردد.