Document Type : Case report
Authors
1 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Surgery, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Oral Medicine, Dental School, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
خارج کردن به روش جراحی دندانهای مولر سوم فک پایین و فک بالا یکی از شایعترین اقداماتی است که در مطب های دندانپزشکی انجام میشود(1) که البته ممکن است با مشکلات متعددی از جمله: خونریزی، شکستگی استخوان، عفونت، اختلالات حسی و صدمه به دندانهای مجاور همراه باشد. در این میان مشکلات دیگری از جمله جابجایی تصادفی دندان و یا قطعات ریشه آن به فضاهای آناتومیکی از جمله ساب مندیبولر، پتریگومندیبولر و ساب لینگوال نیز گزارش شده است که البته شیوع کمتری دارند.(3و2)
اما یکی از نادرترین حوادثی که ممکن است حین جراحی مولر سوم بخصوص مولر سوم فک پایین رخ دهد جابجایی آن به فضای اینفراتمپورال میباشد که در این مقاله به عنوان اولین مورد گزارش شده ارائه میگردد. در مجموع مروری بر مقالات نشان داده است که اطلاعات کمی در مورد شیوع، علل ایجاد و کنترل جابجایی تصادفی دندانها به فضای آناتومیک موجود است.
گزارش مورد
یک زن 23 ساله از طرف دندانپزشک عمومی به بخش جراحی فک و صورت دانشکده دندانپزشکی ارجاع داده شد که دارای محدودیت در باز شدن دهان و درد در ناحیه تمپورال سمت چپ بود. این بیمار یک هفته قبل، جراحی دندان مولر سوم فک پایین در سمت چپ را انجام داده بود که البته این جراحی با موفقیت همراه نبود. معاینه داخل دهانی این بیمار نشان دهنده صدمه بافتی و وجود ساکت دندانی آسیبدیده در محل دندان مذکور بود. همچنین حداکثر میزان بازشدگی دهان بیمار نیز mm15 ثبت گردید. این شرایط امکان بررسی های بیشتر داخل دهانی و تهیه عکسهای داخل دهانی را محدود نموده بود. بعد از گرفتن رادیوگرافی OPG مشخص شد که دندان مولر سوم فک پایین سمت چپ که قرار بود کشیده شود از ساکت خود در فک پایین به مجاورت زائده کرونوئید در همان سمت جابجا شده است. این جابجایی باعث کاهش میدان حرکت زائده کرونوئید و به تبع آن محدودیت در باز شدن دهان بیمار شده بود. ساکت دندان جابجا شده در نمای رادیوگرافی OPG واضح بود (تصویر 1).
وجود دندان جابجا شده و مجاورت آن با زائده کرونوئید در تصاویر CT و تصویر CT سه بعدی نیز کاملاً مشخص بود (تصاویر 2 و 3).
در ابتدا ده روز فیزیوتراپی برای بیمار تجویز شد تا شاید بتوان محدودیت حرکت فک را کنترل نمود اما متأسفانه این روش اثر مثبتی روی باز شدن دهان بیمار نداشت. در نهایت تصمیم بر این شد که دندان به روش جراحی و تحت بیهوشی خارج شود که این اقدام بیست روز بعد از اولین ملاقات بیمار با دندانپزشک انجام گردید. برش جراحی در بالای راموس و مشابه برش های مربوط به کرونوئیدکتومی زده شد و دندان جابجا شده از فضای اینفراتمپورال خارج گردید. نکته جالب اینجاست که بلافاصله بعد از خارج کردن دندان میزان باز شدن دهان بیمار افزایش یافت. یک هفته بعد از این اقدام جراحی حداکثر میزان باز شدن دهان بیمار به mm45 رسید. ضمناً در حال حاضر با گذشت چندین ماه از این واقعه بیمار هیچگونه مشکلی ندارد.
تصویر 1 : نمای OPG بیمار پس از جابجا شدن دندان در فضای اینفراتمپورال
تصویر 2 : نمای CT اسکن بیمار پس از جابجا شدن دندان و ایجاد تداخل با حرکت زائده کرونوئید
تصویر 3 : نمای CT اسکن سه بعدی بیمار و نمایش دقیق موقعیت دندان جابجا شده
بحث و نتیجه گیری
شیوع مشکلات همراه با خارج نمودن دندانهای مولر سوم به روش جراحی باز در حد متوسط (حدود 10 درصد موارد) گزارش گردیده است. با وجود این مطالعات نشان داده است که این میزان در خصوص دندانپزشکان متخصص و ماهر کمتر بوده است.(3و2) وجود نواقص استخوانی در استخوان آلوئول، انتخاب نامناسب بیمار، انتخاب نامناسب روش خارج کردن دندان و استفاده نادرست از ابزار و وسایل مورد نیاز جهت کشیدن دندان از عوامل مهم بروز مشکلات حین جراحی دندانهای مولر سوم و جابجایی تصادفی آنها به فضاهای آناتومیک میباشد همچنین خاطر نشان شده است که در این میان استفاده نامناسب با نیروهای کنترل نشده از ابزارهای کشیدن دندان نقش اصلی تری را در بروز این وقایع دارد.(3و2)
در این مورد گزارش شده نیز تخریب کورتکس لینگوال که در تصاویر CT واضح است احتمالاً به دلیل اعمال فشارهای نامناسب توسط دندانپزشک بوده است به طوری که دندان از این طریق جابجا شده است.
فضای اینفراتمپورال در قسمت فوقانی و تحتانی و به ترتیب توسط فضاهای تمپورال عمقی (Deep temporal) و فضای پتریگومندیبولر محدود میشود. همچنین عفونت و درگیری این فضا اغلب با عفونت و درگیری فضاهای باکال، پتریگومندیبولر، تمپورال عمقی، لترال فارنژیال و پاروتید مرتبط میباشد.(4)
مروری بر مقالات موجود نشان داد که تمامی دندانهای جابجا شده به فضای اینفراتمپورال مولرهای سوم فک بالا بوده است و ما نتوانستیم حتی یک مورد دندان مولر سوم فک پایین را که به این فضا وارد شده باشد را پیدا نماییم.
طبق دستورالعملهای موجود روش درمانی در خصوص این شرایط خارج نمودن دندان به روش جراحی است تا بتوان از ایجاد عفونت جلوگیری نمود.(5)
بنابراین، این قبیل بیماران میباید هرچه سریعتر به متخصصین مربوطه ارجاع داده شوند تا از عوارض منفی این شرایط جلوگیری شود ضمناً تجویز آنتیبیوتیک به محض بروز جابجایی تصادفی دندان یا قطعات ریشه به
فضاهای آناتومیک میباید مدنظر قرار گیرد.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت که انتخاب درست بیمار و روش مناسب خارج کردن دندان میتواند مانع از بروز خیلی از حوادث حین جراحی به خصوص جراحی مولرهای سوم گردد.
تشکر و قدردانی
در پایان از زحمات همکاران محترم مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد، که در چاپ این مقاله همکاری صمیمانه نموده اند، کمال تشکر را داریم.