Document Type : original article
Authors
1 Assistant Professor of Periodontics, Dental Research Center and Dental School, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
2 Assistant Professor, Dept of Oral Medicine, Dental School, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran
3 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Pathology, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
ژنژویت، التهابی است که تنها بافتهای لثهای مجاور دندان را مبتلا میکند. مطالعات بسیاری نشان داده است که ژنژویت مارژینال شایعترین شکل بیماری پریودنتال است که از دوران کودکی آغاز میگردد. ژنژویت شدید در کودکان نسبتاً نامعمول است گرچه، تحقیقات متعددی نشان داده است که بخش بزرگی از جامعه کودکان دارای نوعی ژنژویت خفیف و برگشتپذیر میباشند. با وجود این، در کودکان پیشدبستانی و دبستانی ژنژویت به ندرت به سمت پریودنتیت پیشرفت میکند.(1)
شناخت تازه از بیماریهای پریودنتال که از وجود منشأ اولیه این بیماری در کودکان حکایت میکند، منجر به این شده است که دندان پزشکان با تلاش بیشتری به درمان آن بپردازند به طوریکه، آکادمی دندانپزشکی کودکان آمریکا اهداف سلامتی دندانی کودکان در سال 2000 را مبتنی بر تأکید بیشتر بر روی پیشگیری، تشخیص اولیه و درمان ژنژویت و بیماریهای پریودنتال قرار داده است تا بتوان با برقراری عادات بهداشت دهانی خوب در کودکان، خطر بیماریهای پریودنتال را در آینده کاهش داد.(3و2) علایم کلینیکی بیماریهای پریودنتال نتیجه تداخل پیچیده بین عوامل اتیولوژیک و بافتهای میزبان است.(5و4)
طی درگیریهای التهابی نسوج لثه، علاوه بر فاکتورهای مرتبط با باکتریهای پاتوژن، واکنشهای ایمنی علیه باکتریها نیز در شدت تخریب این بافت تعیینکننده میباشند. در این میان سایتوکاینها که بر واکنشهای ایمنی اثر تنظیمکننده دارند نقش مهمی را ایفا مینمایند. از آنجایی که تولید انواع سایتوکاین همچون سایر عوامل سلولی توسط ژنها صورت میگیرد بنابراین چگونگی وضعیت ژنهای تنظیم کننده تولید سایتوکاینها میتواند بطور غیرمستقیم بر شدت بیماریهای لثه تأثیرگزار باشد.)8-6)
در این بین اینترلوکینها از اعضاء مهم سایتوکاینها میباشند. اینترلوکین 10 (فاکتور ممانعتکننده تولید سایتوکاین) یک پلی پپتید با وزن مولکولی 18 کیلو دالتون است که به وسیله سلولهای T helper 2 و ماکروفاژهای فعال ترشح و از تولید اغلب یا همه سایتوکاینهایی که توسط T helper 1 ترشح میشوند جلوگیری مینماید. با توجه به نقش سیستم ایمنی و فاکتورهای ژنتیکی در پاتوژنز بیماریهای پریودنتال و اینکه موتاسیون در ناحیه پروموتور برخی ژنها میتواند تولید آنها را تحت تأثیر قرار دهد، و با توجه به این احتمال که بیماران دارای ژنژویت و پلی مورفیسم اینترلوکین 10 بیشتر مستعد ابتلا به پریودنتیت در آینده میباشند،(11-8) لازم است این بیماران شناسایی و با کنترل فاکتورهای محیطی از قبیل بهداشت و تغییرات باکتریهای دهان آنها از ابتلاء ایشان به بیماریهای بافتهای محافظتکننده دندانی در آینده جلوگیری شود. لذا در این مطالعه بر آن شدیم تا تأثیر پلیمورفیسم ژن اینترلوکین 10 بر ژنژویت را بررسی کنیم.
مواد و روشها
در این مطالعه که از نوع مورد-شاهدی میباشد، 100 کودک 12-8 ساله مورد مطالعه قرار گرفتند که 50 کودک واجد بیماری ژنژویت و 50 کودک فاقد بیماری ژنژویت بودند. از این کودکان 51 نفر دختر و 49 نفر پسر بودند. جمعیت مورد مطالعه از مراجعهکنندگان به دانشکده دندانپزشکی همدان انتخاب شده و برای همه افراد پرسشنامهای حاوی اطلاعات پزشکی و دندانپزشکی تکمیل گردید. بیماران مبتلا به دیابت، هپاتیت، بیماریهای اتوایمیون نظیر لوپوس اریتروماتوز سیستمیک و آرتریت روماتوئید و نیز بیماران دارای ضایعات اندودنتیک و بیمارانی که تحت درمان ارتودنتیک قرار گرفته بودند و در نهایت بیمارانی که طی دو هفته گذشته آنتیبیوتیک مصرف نموده بودند، از مطالعه خارج شدند. معاینه کلینیکی پس از انتخاب جمعیت مورد مطالعه و جلب رضایت آنها به صورت کتبی جهت شرکت در این طرح، توسط یک معاینهکننده انجام شد. بررسی دندانپزشکی بیماران شامل اندازهگیری پلاک ایندکس (PI)، خونریزی حین پروبینگ (BOPI) و شاخص کالکلوس (CI) بود. کودکان بر اساس شاخص پلاک و شاخص خونریزی حین پروبینگ به دو گروه سالم و بیمار تقسیم شدند. میانگین سنی در گروه شاهد 9/78 و در گروه مورد 10/92 سال بود.
در ثبت ایندکس پلاک با شاخص Oleary از محلول آشکارساز بر روی همه سطوح دندانی بالای لثهای استفاده شد، و هر چهار سطح دندانی (به جز سطوح اکلوزال) برای وجود یا فقدان رسوبات رنگی معاینه شدند. ایندکس حاصل، از تقسیم تعداد سطوح دارای پلاک بر تعدد کل سطوح به دست آمده، که در صد ضرب شده و به صورت درصد بیان گردید.(12)
برای ثبت نقاط خونریزیدهنده با شاخص Simplified، پروب را به عمق mm1 در سالکوس یا پاکت اینترپروگزیمال همه دندانها وارد نمودیم. بعد از گذشت 30 ثانیه وجود خونریزی را در سطوح مزیال و دیستال بررسی کردیم. ایندکس حاصل، از تقسیم تعداد سطوح خونریزیدهنده بر تعداد کل سطوح به دست آمد که آن را در عدد صد ضرب نمودیم.(13)
مطابق با روش Podal ژنوم DNA از سلولهای باکال گونه استخراج شد.
خارج کردن DNA یک هفته بعد از دریافت نمونهها انجام شد. نمونههای دریافتی برای جلوگیری از تخریب منجمد شدند و پس از استخراج DNA، واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) به روش PCR-RFLP انجام شد که اساس این روش بر تکثیر آنزیمی قطعهای از DNA که توسط دو پرایمر احاطه گردیده بنا شده است. پرایمرها، الیگو نوکلئوتیدهایی هستند که در ابتدای دو رشته مقابل هم از DNA مورد نظر هیبرید شده و موجب سنتز توالیهای مکمل DNA توسط آنزیم DNA پلیمراز میشوند. تکرار مراحل جدا شدن دو رشته توسط حرارت، اتصال پرایمرها و سنتز DNA توسط آنزیم موجب افزایش تصاعدی قطعه DNA مورد نظر میشود. سپس محصولات حاصل از PCR تحت الکتروفورز قرار گرفتند و جهت مشاهده نتایج بر روی دستگاه UV Trans- Illuminator انتقال داده شدند. در بررسی پلی مورفیسم ژن IL-10 به ترتیب از پرایمرهای زیر استفاده شد:
IL-10 (-1089) Generic primer (anti sense):
5- cagtgccaactgagaatttgg-3
IL-10 (-1089) primer G (sense):
5- ctactaaggcttctttgggag-3
IL-10 (-1089) primer A (sense):
5- actactaaggcttctttgggaa-3
(PCR product size=258 bp)
IL-10(-8191/-592) Generic primer (anti sense):
5-aggatgtgttccaggctcct-3
IL-10(-8191/-592) primer C (sense):
5- cccttgtacaggtgatgtaac-3
IL-10(-8191/-592) primer T (sense):
5- acccttgtacaggtgatgtaat-3
دادهها جمع آوری شده و تحت برنامه SPSS نسخه 15 وارد کامپیوتر شدند و توسط آزمون Chi-square مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
در ضمن سطح معنیداری آزمون مذکور، کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها
در این مطالعه مورد-شاهدی، که مسایل اخلاقی آن مورد تصویب کمیته اخلاق دانشگاه همدان قرار گرفت، 100 کودک 8 تا 12 ساله مورد بررسی قرار گرفتند به طوریکه 50 کودک (25 دختر و 25 پسر) در گروه مورد و 50 کودک (26 دختر و 24 پسر) در گروه شاهد شرکت داشتهاند. ایندکس پلاک در گروه شاهد و مورد به ترتیب 25/9% و 38/64% بود، همچنین ایندکس خونریزی حین پروبینگ نیز در این دو گروه به ترتیب صفر و 17/56% بود. طبق این نتایج اختلاف معنیداری از لحاظ متغیرهای مذکور بین دو گروه مشاهده گردید (0P=).
در این افراد، بررسی اللهای H/L در جایگاه 1082- و اللهای C/T در جایگاه 819- مربوط به ژن IL-10 انجام گردید. نتایج حاکی از آن بود که 17 نفر (34%) در گروه مورد دارای الل H و 12 نفر (24%) در گروه شاهد دارای این الل بودند که این اختلاف در خصوص الل H بین دو گروه از نظر آماری معنیدار نبود (27/0P=). در بررسی الل L، این الل در 49 نفر (98%) از گروه مورد و 49 نفر (98%) از گروه شاهد مشاهده گردید که در این خصوص نیز اختلاف معنیدار نبود (1P=). در بررسی الل C، 18 نفر (36%) در گروه مورد و 21 نفر (42%) در گروه شاهد دارای این الل بودند که این اختلاف نیز از نظر آماری معنیدار نبود (54/0P=).
الل T نیز در 47 نفر (94%) از گروه مورد و 45 نفر (90%) از گروه شاهد دیده شد که این اختلاف نیز از نظر آماری معنیدار نبود (71/0P=) )جداول 1 و 2(.
در این مطالعه ژنوتیپهای HH و HL و LL نیز در موقعیت 1082- تحت بررسی قرار گرفتند که ژنوتیپ HH در 2 نفر (6%) افراد گروه مورد و 5 نفر (10%) از افراد گروه شاهد، ژنوتیپ HL در 15 نفر (30%) از افراد گروه مورد و 5 نفر (10%) از افراد گروه شاهد و همچنین در مورد ژنوتیپ LL، 33 نفر (66%) در گروه مورد 29 نفر (58%) در گروه شاهد مشاهده گردید که بعد از آنالیز آماری هیچ گونه تفاوت معنیداری بین این ژنوتیپها در گروههای مورد مطالعه به دست نیامد (45/0P=)
(جدول 3). همچنین ژنوتیپهای CC، TT، CT نیز در موقعیت 819- مورد بررسی قرار گرفتند به طوریکه ژنوتیپ CC در 1 نفر (2%) از افراد گروه مورد و 1 نفر (2%) از افراد گروه شاهد، ژنوتیپ CT در 16 نفر (32%) از گروه مورد و 11 نفر (22%) از گروه شاهد و در نهایت ژنوتیپ TT در 33 نفر (66%) از گروه مورد و 38 نفر (76%) از گروه شاهد گزارش گردید که بعد از آنالیز آماری هیچ گونه تفاوت معنیداری بین ژنوتیپها در گروههای مورد مطالعه به دست نیامد (53/0P=)
(جدول 4).
جدول 1 : توزیع فراوانی اللهای ژن IL-10 در جایگاه 819- در بیماران دارای ژنژویت و افراد سالم
|
فراوانی الل T |
فراوانی الل C |
کل |
گروههای مطالعه |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
کودکان دارای ژنژویت کودکان سالم |
82 (0/82) 87 (0/87) |
18 (0/18) 13 (0/13) |
100 (0/100) 100 (0/100) |
|
|
P-value=32/0 |
|
جدول 2 : توزیع فراوانی اللهای ژن IL-10 در جایگاه 1082- در بیماران دارای ژنژویت و افراد سالم
|
فراوانی الل T |
فراوانی الل C |
کل |
گروههای مطالعه |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
کودکان دارای ژنژویت کودکان سالم |
19 (0/19) 26 (0/26) |
81 (0/81) 74 (0/74) |
100 (0/100) 100 (0/100) |
|
|
P-value=23/0 |
|
جدول 3 : توزیع فراوانی ژنوتیپهای IL-10 در جایگاه 1082- در بیماران دارای ژنژویت و افراد سالم
گروههای مطالعه |
فراوانی ژنوتیپ HH |
فراوانی ژنوتیب HL |
فراوانی ژنوتیب LL |
کل |
|
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
کودکان دارای ژنژویت کودکان سالم |
2 (0/4) 5 (0/10) |
15 (0/30) 16 (0/32) |
33 (0/66) 29 (0/58) |
50 (0/100) 50 (0/100) |
P-value=48/0 |
جدول 4 : مقایسه توزیع فراوانی ژنوتیپهای IL-10 در جایگاه 819- در بیماران دارای ژنژویت و افراد سالم
گروههای مطالعه |
فراوانی ژنوتیپ HH |
فراوانی ژنوتیب HL |
فراوانی ژنوتیب LL |
کل |
|
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
کودکان دارای ژنژویت کودکان سالم |
1 (0/2) 1 (0/2) |
16 (0/32) 11 (0/22) |
33 (0/66) 38 (0/76) |
50 (0/100) 50 (0/100) |
P-value=62/0 |
بحث
تحقیقات اخیر به ارتباط مارکرهای ژنتیکی به خصوص پلیمورفیسم ژنهای کدکننده مولکولهای سیستم دفاعی میزبان مثل سایتوکاینها با بیماریهای التهابی توجه بسیاری نموده اند. سایتوکاینها ممکن است با سطوح بالا در مایع شیار لثهای و بافتهای پریودنتال وجود داشته و بر روی تخریب بافتهای پریودنتال و استخوان اثر داشته باشند. لذا پلی مورفیسمهای موجود در این سایتوکاینها و رسپتورهای مربوط به آنها به عنوان کاندید حساسیت در استعداد ابتلا به بیماریهای پریودنتال مطرح میباشند.(14) پس از تهیه نمونه از جمعیت مورد مطالعه، به بررسی اللهای H/L در جایگاه 1082- و C/T در جایگاه 819- پرداخته شد که بر طبق نتایج به دست آمده در هیچ یک از دو جایگاه فراوانی اللها از لحاظ آماری تفاوت معنیداری را نشان ندادند، اگرچه درصد فراوانی الل H، یعنی اللی که مؤثر در موتاسیون است، در گروه مورد بیش از گروه شاهد است ولی تعداد این نمونهها در هر گروه در حدی نمی باشد که این تفاوت معنیدار محسوب گردد، چه بسا با افزایش تعداد نمونهها امکان معنیدار شدن تفاوت بین گروهها وجود داشته باشد. در مطالعه مشابه که Dashash در سال 2005 انجام داد، و دو گروه کودک مبتلا به ژنژویت و فاقد بیماری ژنژویت را از نظر تفاوت توزیع اللهای IL-10 در موقعیت 1082- مقایسه نمود، دریافت که از میان اللهای A/G/C/T، الل A میتواند به عنوان یک عامل خطرزا در ژنژویت محسوب شود.(8)
همچنین Dashash در سال 2006، کودکان با و بدون ژنژویت را از نظر تفاوت توزیع اللهای IL-10 در موقعیت 1082، 819 و 592 بررسی نمود و بر طبق یافتههای خود پیشنهاد کرد که پلی مورفیسم اینترلوکین 10 در جایگاه پروموتور نقش فعالی در پاتوژنز ژنژویت کودکان ایفا میکند.(15) ضمناً Summer در سال 2007 و Reichert در سال 2008 نیز این رابطه را به اثبات رساندند.(17و16) در عین حال Yamazaki در سال 2001 تفاوت معنیداری را از نظر فراوانی اللها و هاپلوتایپها در خصوص IL-10 در موقعیتهای 506 و 1140 و بیماری پریودنتال بین دو گروه بیمار و شاهد به دست نیاورد.(18) همچنین Bable در سال 2006، Tervonen و Mellati نیز در سال 2007 به ترتیب در نژادهایهای آلمانی، فنلاندی و ایرانی به بررسی رابطه پلی مورفیسم IL-10 با پریودنتیت پرداخته که آنها نیز رابطه معنیداری یافت نکردند که از این نظر با یافتههای این مطالعه مطابقت وجود دارد.(21-19) اما در این مطالعه با مطالعه Dashash اختلاف در نتایج وجود دارد، که این تفاوتها میتواند ناشی از:
تفاوت در تعداد افراد مورد بررسی و یا تفاوت در نژادهای افراد مورد مطالعه باشد چرا که تفاوتهای نژادی، در استعداد ابتلا به ژنژویت از نقش مهمی برخوردار میباشند. همین تفاوت بین فراوانی اللها توجیهکننده لزوم انجام مطالعات مشابه در جمعیتهای مختلف میباشد. در این خصوص مطالعه صورت گرفته توسط Loos در سال 2005 خاطرنشان نمود که ارتباط میان پلی مورفیسم IL 10 و پریودنتیت از یک جمعیت به جمعیت دیگر با تفاوت شدیدی همراه است.(22)
نتیجه گیری
بر اساس این مطالعه ارتباطی بین پلی مورفیسم ژن
IL-10 با بیماری ژنژویت در کودکان 12-8 سال مشاهده نگردید. اما نیاز به انجام مطالعات مشابه در جمعیتهای بالا و نژادهای مختلف همچنان احساس میشود.
تشکر و قدردانی
این طرح تحقیقاتی مصوب دانشگاه علوم پزشکی همدان میباشد که بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه و همچنین خانم حنانه اسماعیلی سپاسگزاری میگردد.