Clinical and Demographic Findings of Oral Exophytic Lesions in Patients Referred to Oral Medicine Department of Mashhad Dental School-Iran (2004-7)

Document Type : original article

Authors

1 Assistant Professor, Dept of Oral Medicine, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran

2 Associate Professor of Oral & Maxillofacial Pathology, Dental Research Center, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran

3 Dentist

Abstract

Introduction: Peripheral exophytic lesions are one of the most prevalent oral lesions and the most important cause of patients's referral to oral medicine department. Determination of frequency of oral peripheral exophytic lesions and demographic findings and clinical presentation can help us for diagnosing, prevention and management of them, so a retrospective 4-year study was carried out by purpose of determining the frequency of different types of peripheral exophytic lesions in patients referred to oral medicine department of Mashhad Dental School.
Materials & Methods: Descriptive and retrospective study was done on files of 166 patients with peripheral exophytic lesions referred to oral medicine department of Mashhad Dental school from 2004-2007. Demographic (Age, sex …), clinical (size, number, location) and histopathological data were recorded and described by SPSS software and descriptive statistical analysis and table and charts prepared.
Result: In our study, peripheral exophytic lesions were more frequent among females (F/M: 3/2). The mean age of patients was 40-60 years (33.5%). Gingiva was the most common location for exophytic lesions in oral cavity (44.0%). Inflammatory hyperplasia lesions were the most prevalent peripheral exophytic lesions and SCC was also the most common tumor in oral cavity. Duration in most of lesions (71.3%) was between 1 to 12 month and the most important chief complaint of patients was swelling (76.8%).
Conclusion: Although most of epidemiological patterns of oral exophytic lesions were similar to other researches, this research revealed recording of clinical observations in patients' files was essential for epidemiologic studies and carefulness in clinical and histopathologic examination is necessary and leads to correct diagnosis

Keywords


مقدمه

ضایعات برجسته یا اگزوفیتیک به هر رشد پاتولوژیکی اطلاق می‏شود که از کانتور طبیعی مخاط دهان برجسته‏تر باشد(1) این ضایعات ممکن است در بافت نرم مخاط دهان و یا در داخل استخوان‏های فک بالا یا پایین ایجاد شوند. ضایعات برجسته محیطی، ضایعاتی هستند که در بافت نرم مخاط دهان ایجاد شده‏اند و در نمای رادیوگرافی آنها عدم تحلیل استخوان و یا تحلیل سطحی مشاهده می‏شود. برای افتراق ضایعات برجسته محیطی از مرکزی، تحرک ضایعه بر روی استخوان زیرین (به جز کام سخت و لثه چسبنده) و نیز عدم تحلیل یا تحلیل سطحی استخوان در نمای رادیوگرافی ضایعات کمک‏کننده خواهد بود. افتراق ضایعات محیطی از مرکزی بسیار حائز اهمیت است چرا که تشخیص‏های افتراقی و متعاقب آن پیش‏آگهی و درمان برای این دو گروه بسیار متفاوت است.

مکانیسم‏های متعددی برای ایجاد ضایعات برجسته محیطی مخاط دهان مطرح شده‏اند که از آن جمله می‏توان به هیپرپلازی (افزایش تعداد سلول‏ها)، هیپر‏تروفی (افزایش اندازه سلول‏ها)  نئوپلازی و  تجمع مایع  در  بافت  اشاره

نمود.(1)

ضایعات برجسته محیطی گروه بزرگی از ضایعات حفرۀ دهان را شامل می‏شوند و می‏توانند از یک ضایعه خوش‏خیم نظیر هیپرپلازی واکنشی تا یک تومور بدخیم نظیر کارسینوم سلول سنگفرشی متفاوت باشند. بنابراین در برخورد اول با ضایعه اگزوفیتیک محیطی افتراق محیطی از مرکزی و خوش‏خیم از بدخیم حائز اهمیت است و از طرفی توصیف ضایعات می‏تواند تا اندازه‏ای در تعیین منشا ضایعه کمک‏کننده باشد. نمای بالینی این ضایعات می‏تواند به صورت ندولر، گنبدی، پولیپویید با سطح صاف یا نامنظم به اشکال پاپیلوماتوز، گرانولر، وروکوز، پشته پشته و ... تظاهر یابد. به طور مثال ضایعات با سطح ناصاف ممکن است از اپی تلیوم مخاط پوششی منشا گرفته باشند که این ضایعات می‏تواند از یک ضایعه خوش‏خیم مانند پاپیلوم و وروکا ولگاریس تا بدخیمی‏هایی مانند وروکوس کارسینوما و کارسینوم سلول سنگفرشی متفاوت باشند. برعکس ضایعاتی با سطح ناصاف می‏توانند علل متفاوتی نظیر منشا بزاقی، مزانشیمال و ... داشته باشد. در نتیجه گاه تشخیص بالینی ضایعات بدخیم به علت عدم توجه به سیر ضایعه، تغییرات سطح آن و ... به عنوان یک ضایعه خوش‏خیم مطرح می‏گردد.

اگرچه مطالعات اپیدمیولوژیک متعددی در ایران و سایر کشورها برای بررسی فراوانی و مشخصات بالینی تعدادی از ضایعات برجسته محیطی انجام شده است، اما تاکنون مطالعات اندکی برای بررسی فراوانی همه ضایعات برجسته حفره دهان صورت گرفته است. در مطالعه امیدیان و همکارانش در اهواز مشخص گردید که ضایعات دهانی در زنان و در دهه دوم و سوم زندگی شایع‏تر است.(2) Lawoyin  و همکارانش هم پیوژنیک گرانولوما را به عنوان یک ضایعه غیرنئوپلازیک شایع مطرح نمودند.(3) Gandara نیز در مطالعه‏ای نشان داد که ژانت سل گرانولوما در فک بالا شایع‏تر از فک پایین است.(4) در مطالعه هاشمی‏پور و همکارانش نیز ضایعات شبه تومور بافت نرم مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه شیوع ضایعات در زنان بیشتر از مردان بود و پیوژنیک گرانولوما شایع‏ترین ضایعه در گروه ضایعات خونریزی دهنده بافت نرم بود.(5) با توجه به تعداد کم مطالعات اپیدمیولوژیک در مورد طیف وسیع ضایعات برجسته حفره دهان و به دلیل اهمیت این گونه مطالعات در تعیین فراوانی و نماهای بالینی شایع این ضایعات در یک بررسی گذشته‏نگر، نمای بالینی ضایعات اگزوفیتیک محیطی، فراوانی هر یک از آنها و اطلاعات دموگرافیک بیماران مراجعه کننده به بخش بیماری‏های دهان (دانشکده دندانپزشکی مشهد) در طی سال‏های 83 تا 86 را بررسی نمودیم، به امید آنکه بتوانیم گامی هرچند کوچک در این زمینه برداریم.

مواد و روش‏ها

جهت اجرای این مطالعه توصیفی پرونده‏های 1232 بیمار که طی سال‏های 86-83 به بخش بیماری‏های دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد مراجعه نموده بودند، بررسی گردید. از این میان 166 پروندۀ مربوط به ضایعات برجستۀ محیطی تفکیک شد. معیار ورود در این مطالعه وجود یک یا چند ضایعه برجسته محیطی در بافت نرم مخاط دهان بیماران بود. برای تایید محیطی بودن ضایعات در نواحی که ضایعه بر روی استخوان واقع شده بود، در بررسی یافته‏های رادیوگرافی ثبت شده در پرونده‏های بیماران و بر اساس میزان تحلیل استخوان، در صورت عدم تحلیل یا تحلیل سطحی (اروزیون سطحی استخوان)، به عنوان ضایعه محیطی در نظر گرفته می‏شد.

از آنجا که این مطالعه به صورت گذشته نگر و بر روی پرونده‏های موجود در بایگانی بخش بیماری‏های دهان صورت گرفته است، بررسی ضایعاتی نظیر آبسه‏ها، توروس‏ها و اگزوستوز‏ها و نیز تغییرات طبیعی مخاط دهان که به دلیل وضعیت اورژانس بیمار و یا به علت عدم نیاز به درمان، پرونده کامل برای آنها تشکیل نشده بود، امکان‏پذیر نبود و از مطالعه خارج شدند. از این رو معیار ضایعات برجسته محیطی در مطالعه ما تشخیص بالینی و تایید هیستوپاتولوژی بود.

 به دلیل حذف توروس‏ها و اگزوستوز‏ها، آبسه‏ها و تغییرات طبیعی مخاط دهان، ضایعات برجسته محیطی در مطالعه ما در 5 گروه قرار گرفتند که شامل: هیپرپلازی‏های واکنشی، تومورهای بدخیم، تومورهای خوش‏خیم، موکوسل (یا رانولا) و همانژیوم‏ها بودند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نمای بالینی، محل ضایعات و شکایت اصلی بیماران از پرونده‏ها استخراج شد و در چک لیستی که به این منظور طراحی شده بود، ثبت گردید. نهایتاً داده‏های استخراج شده با استفاده از آمار توصیفی با ارائه میانگین‏ها و توزیع فراوانی توصیف گردید.

یافته‏ها

فراوانی  کلی ضایعات  برجسته  محیطی در بین 1232

بیمار مراجعه‏کننده به بخش بیماری‏های دهان 47/13% (166 نفر) برآورد گردید. از این میان بیشترین فراوانی مربوط به ضایعات هیپرپلازی واکنشی بود که تقریباً 3/2 کل ضایعات را تشکیل می‏داد (6/74%) و پس از آن به ترتیب تومورهای خوش‏خیم، موکوسل و رانولا، تومورهای بدخیم و سپس همانژیوم قرار داشتند (جدول1).

 

جدول 1 : توزیع فراوانی انواع ضایعات برجسته محیطی

ضایعه

فراوانی

درصد

هیپرپلازی آماسی

124

7/74

همانژیوم

3

8/1

موکوسل و رانولا

13

8/7

تومورهای بد خیم

11

6/6

تومورهای خوش‏خیم

15

9

کل

166

100

 

در این مطالعه فیبروم تحریکی شایع‏ترین ضایعه در بین کل ضایعات بود که در مجموع 74/27% از کل ضایعات و 09/37% از ضایعات هیپرپلازی واکنشی را تشکیل می‏داد. پس از آن ژانت سل گرانولومای محیطی و پیوژنیک گرانولوما در جایگاه بعدی قرار داشتند (جدول2).

موکوسل و رانولا با 13 مورد (11 موکوسل و 2 رانولا) از میان 166 ضایعه اگزوفیتیک محیطی 8/7% ضایعات را تشکیل می‏دادند و همانژیوما با 3 مورد، 8/1% از کل ضایعات را شامل می‏شد. در گروه نئوپلاسم‏ها، 26 مورد گزارش گردید که از این میان 15 تومور خوش‏خیم و 11 مورد بدخیم بودند که به ترتیب 9% و 6/6% از کل ضایعات را شامل می‏شدند. در میان نئوپلاسم‏های بدخیم، کارسینوم سلول سنگفرشی (SCC) شایع‏ترین تومور بوده و با 7 مورد 2/4% کل ضایعات را تشکیل می‏داد و پس از آن تومورهای متاستاتیک با 2 مورد (8/18%) و تومورهای بدخیم غدد بزاقی و وروکوز کارسینوما هر کدام با یک مورد (9 و 09%) در جایگاه بعدی قرار داشتند.

 

جدول 2 : توزیع فراوانی انواع ضایعات‏ هایپرپلازی واکنشی

ضایعه

فراوانی

درصد

پیوژنیک گرانولوم

30

19/24

ژانت سل گرانولوم محیطی

34

41/27

فیبروم

46

09/37

ژانت سل فیبروم

4

22/3

فیبروم محیطی با کلسیفیکاسیون

8

45/6

اپولیس فیشوراتوم

1

6/0

اپولیس گرانولوماتوز

1

6/0

کل

124

100

 

از 15 مورد تومور خوش‏خیم، 6 مورد آن مربوط به تومورهای خوش‏خیم غده بزاقی (پلئومورفیک آدنوما) و 7 مورد مربوط به تومورهای مزانشیمال (4 نوروفیبروما، 2 رابدومیوما و یک مورد میواپی‏تلیوما) و دو مورد تومور‏های خوش‏خیم اپی تلیالی (پاپیلوما) می‏باشد که به ترتیب 40% و 5/46% و 3/13% از تومورهای خوش‏خیم را تشکیل می‏دادند.

سن

بیشترین سن شیوع ضایعات برجستۀ محیطی حفرۀ دهان بین 41 تا 60 سال بود (5/33%) و پس از آن گروه سنی 40-20 سال (4/30%) در جایگاه بعدی قرار داشت. کمترین میزان فراوانی ضایعات در سنین بالای 60 سال (2/14%) مشاهده شد.

میانگین سنی ضایعات مختلف در نمودار 1 نشان داده شده است.

جنس

2/60% بیماران دارای ضایعه برجسته محیطی حفره دهان، زن و 8/39% مرد بودند. شیوع هیپرپلازی‏های واکنشی در زنان 2 برابر مردان بود و نسبت وقوع SCC در زنان نسبت به مردان 3 به 4 بود، یعنی 1/57% از SCC‏ها در مردان رخ داده بود. تومورهای خوش‏خیم غده بزاقی در مردان و زنان مساوی بود و 1/57% تومورهای خوش‏خیم مزانشیمال در زنان رخ داده بود (نمودار 2).

فراوانی ضایعات برجسته حفره دهان بر حسب جنس در نمودار 2 نشان داده شده است.

محل درگیری

شایع‏ترین محل درگیری ضایعات برجسته محیطی در لثه بود (0/44%). لب‏ها و مخاط گونه با 9/13% شایع‏ترین محل‏های درگیری بعد از لثه بودند (جدول 3).

فراوانی ضایعات برجسته بر حسب محل درگیری در جدول 3 نشان داده شده است.

 

 

 

نمای بالینی ضایعات

از 166 ضایعه برجسته محیطی 112 ضایعه نمای پولیپوئید (5/67%) و 54 ضایعه به صورت ندولر (46 ضایعه) و گنبدی (8 ضایعه) بودند.

8/79% از ضایعات هیپرپلازی آماسی پولیپوئید و 4/71% کارسینوم‏های سلول سنگفرشی، به عنوان شایع‏ترین تومور بدخیم در این مطالعه بدون پایه بودند. همچنین همه تومورهای غدد بزاقی خوش‏خیم به صورت ندولر یا گنبدی بودند.

نمای بالینی 4/66% موکوسل‏ها بدون پایه و تمامی همانژیوماها در این مطالعه ندولر بودند (نمودار 3).

147 ضایعه از 166 ضایعه اگزوفیتیک محیطی دارای سطح صاف بودند (5/88%). SCC و تومورهای اپی تلیالی خوش‏خیم در 100% موارد دارای سطح ناصاف بود و بر عکس همه موکوسل‏ها سطح صافی داشتند. هیپرپلازی‏های واکنشی در 1/91% و تومورهای خوش‏خیم در 6/86% دارای سطح صاف بودند. همانژیوم‏ها نیز همگی دارای سطح صاف بودند.


جدول 3 : توزیع فراوانی ضایعات برجسته محیطی بر حسب محل درگیری

نوع ضایعه

 

درصد کل

تعداد کل

همانژیوما

موکوسل و رانولا

هیپرپلازی‏های واکنشی

تومورهای

بدخیم

تومورهای خوش‏خیم

9.6

16

 

 

7

 

9

کام سخت

1.2

2

 

 

 

 

2

کام نرم

8/10

18

 

 

14

3

1

زبان

4/5

9

 

 

9

 

 

وستیبول

13.9

23

 

 

18

2

3

گونه

2/1

2

 

2

 

 

 

کف دهان

13.9

23

1

11

11

 

 

لب

0/44

73

2

 

65

6

 

لثه و مخاط آلوئول

100

166

3

13

124

11

15

کل

 

نمودار 1 : توزیع فراوانی ضایعات برجسته به تفکیک نوع ضایعه بر حسب سن

 

 

نمودار 2 : توزیع فراوانی انواع ضایعات برجسته به تفکیک نوع ضایعه بر حسب جنس

 

 

نمودار 3 : توزیع فراوانی ضایعات برجسته به تفکیک نوع ضایعه بر حسب نمای بالینی




مدت زمان ایجاد ضایعات

برای بررسی ضایعات برجسته محیطی بر حسب مدت زمان ایجاد ضایعه سیر این ضایعات را به 3 گروه تقسیم‏بندی کردیم:

الف) کمتر از 1 ماه، ب) بین 12-1 ماه، ج) بیشتر از 12 ماه

117 بیمار (3/71% ضایعات) مدت زمان ایجاد ضایعات را بین 12-1 ماه ذکر کردند. ضایعات 40 بیمار (3/24%) سیر کمتر از یک ماه داشته و بیماران دارای همانژیوم سیر چندین ساله را برای این ضایعات بیان کرده‏اند.

شکایت اصلی بیماران

از 166 بیمار، 163 نفر با شکایت اولیه از ضایعه خود به بخش بیماری‏های دهان دانشکده دندانپزشکی مشهد مراجعه نموده بودند و 3 بیمار (8/1%) فاقد هر گونه شکایت بوده و هر 3 نفر توسط دندانپزشک عمومی ارجاع داده شده بودند. تورم شایع‏ترین شکایت بیماران مراجعه‏کننده بود (6/78%). 12 نفر با شکایت تورم و درد (3/7%) و 8 نفر تنها با شکایت درد مراجعه نموده بودند (9/4%) سایر بیماران با شکایت‏های متفاوتی نظیر زخم، تورم و زخم و سوزش مراجعه نموده بودند.

از 13 بیمار دارای موکوسل 12 بیمار (3/92%) دلیل مراجعه خود را تورم بیان کرده بودند. 2 بیمار از 3 بیمار دارای همانژیوم دلیل شکایت خود را تورم و 1 بیمار دلیل مراجعه خود را تورم به همراه سوزش بیان کرد. 1/81% بیماران دارای تومورهای بدخیم و 6/84% بیماران دارای تومور خوش‏خیم تورم شکایت اصلی خود را تورم بیان کردند.

2/14% بیماران دارای SCC با شکایت درد و تورم مراجعه کرده بودند و 2/14% نیز با شکایت تورم و سوزش مراجعه کرده بودند در حالی که 6/71% فقط تورم را شکایت اصلی خود بیان کرده بودند.

اندازه ضایعات

از 166 ضایعۀ موجود، 18 ضایعه فاقد ثبت اندازه در پرونده بودند و از 148 ضایعه دارای اندازه، 106 ضایعه (7/71%) دارای اندازه‏ای بزرگ‏تر یا مساوی 1 سانتی متر بودند، در حالی که 42 ضایعه اندازه‏ای کوچکتر از 1 سانتی متر داشتند (3/28%).

ضایعات موکوسل در این مطالعه در (9/24%) موارد اندازه آنها ثبت نشده بود و در موارد باقی مانده 9/49% موارد دارای اندازه کوچکتر از cm1 بودند.

تمامی همانژیوم‏ها در این مطالعه اندازه بزرگتر از cm1 داشتند. 9/76% تومورهای خوش‏خیم، 70% ضایعات هیپرپلازی آماسی و 90% تومورهای بدخیم اندازه بزرگتر از cm1 داشتند.

بحث

ضایعات برجسته محیطی طیف وسیعی شامل ضایعات واکنشی تا یک تومور تا ضایعات رشدی تکاملی را شامل می‏شوند. از آنجا که چگونگی شروع ضایعات، مدت زمانی که در دهان هستند، جایگاه، نمای بالینی (مانند سطح، شکل، اندازه ...) و قرینه یا غیرقرینه بودن ضایعات (مانند توروس‏ها) راهنماهای مهمی در تشخیص افتراقی این ضایعات هستند، در این مطالعه خصوصیات دموگرافیک و بالینی ضایعات برجسته محیطی بررسی شد.

در مطالعه حاضر ضایعات هیپرپلازی واکنشی بیش از 3/2 کل ضایعات برجسته محیطی حفره دهان را تشکیل می‏دادند که این امر می‏تواند به دلایل متفاوتی از جمله شیوع عوامل ایجاد کننده این ضایعات و نیز تعدد ضایعاتی که در این گروه قرار می‏گیرند، رخ دهد. پس از آن به ترتیب  تومورهای  خوش‏خیم،  موکوسل  و  رانولا،

تومورهای بدخیم و سپس همانژیوم قرار داشتند.

ضایعاتی مانند آبسه‏ها، توروس و اگزوستوز‏ها و تغییرات طبیعی مخاط به جهت ماهیت شناخته شده ضایعه و نیز عدم نیاز به درمان و در مورد آبسه‏ها به دلیل شرایط اورژانس بیماران، فاقد پرونده کامل بوده و بنابراین در مطالعه ما فراوانی این ضایعات قابل ارزیابی نبودند.

فراوان‏ترین ضایعه در بین کل ضایعات اگزوفتیک محیطی در این مطالعه، فیبروم تحریکی بود که 7/27% کل ضایعات را شامل می‏شد. با توجه به این که توروس‏ها و اگزوستوزها در مطالعه ما قرار ندارند نتایج ما با مطالعه‏ای که در سال 1986 در دانشکده دندانپزشکی Minessota بر روی 23616 بیمار دارای ضایعه اگزوفتیک در حفره دهان انجام شده است،(6) و فیبروم تحریکی پس از توروس شایع‏ترین ضایعه در آن مطالعه بود، مشابه است و می‏توان بیان کرد که فیبروم تحریکی جزء شایع‏ترین ضایعات اگزوفتیک محیطی می‏باشد.

همچنین در مطالعه ما فراوانی ضایعات برجسته محیطی در زنان بیشتر از مردان بود. بطوری که 2/60% از ضایعات اگزوفیتیک محیطی حفره دهان در زنان و 8/39% در مردان بود. هیپرپلازی‏های واکنشی که 6/74% از کل ضایعات را تشکیل می‏دادند، در 3/65% موارد در زنان و در 7/34% موارد در مردان ایجاد شده بودند. تحقیقات Zarei و همکاران در کرمان(7)، نیز همانند بررسی‏هایی که توسط Al Rawi(8) و Kfire(9) انجام شده بود، نشان داد که شیوع هیپرپلازی‏های واکنشی در زنان بیش از مردان است. بالاتر بودن شیوع این ضایعات در گروه هیپرپلازی‏های واکنشی در مطالعۀ ما بیانگر بالاتر بودن شیوع ضایعات برجسته محیطی در زنان خواهد بود، چرا که 4/76% از کل ضایعات را در مطالعه ما گروه هیپرپلازی‏های واکنشی تشکیل می‏دهند. اما در این مطالعه همانند تحقیقات صورت گرفته در مرکز بیماری شناسی کاتانیا(10) میزان بروز تومورها در حفره دهان در مردان بیشتر از زنان بود.

بیشترین سن شیوع ضایعات در مطالعه مابین 60-41 سال بود که این امر به دلیل شیوع هیپرپلازی‏های واکنشی در این طیف سنی بود که این وضعیت مشابه سایر مطالعات نظیر مطالعه زارعی و همکاران(7) بود.

تومورهای خوش‏خیم حفره دهان در مطالعه ما در سنین بین 60-20 سال و تومورهای بدخیم در سن بالای 60 سال از فراوانی بیشتری برخوردار بودند که مشابه مطالعه دلاوریان و همکاران(11)، اندیشه تدبیرو همکاران(12) و Chidzonka(13) بوده است. در مطالعه‏ای که طی سال‏های 1995-1990 در مرکز بیماری شناسی کاتانیا بر روی تومورهای حفره دهان صورت گرفت(10) نتایج مشابه مطالعه ما بدست آمد، چنان که تومورهای خوش‏خیم حفره دهان در دهه سنی 3 تا 6 و تومورهای بدخیم در دهه 5 تا 7 شیوع بیشتری داشتند.

در مطالعه ما تورم به تنهایی و یا همراه با درد و سوزش مهم‏ترین شکایت بیماران بود به طوری که شکایت بیماران در 92% موکوسل‏ها، 84% تومور‏های بدخیم و 87% تومور‏های خوش‏خیم تورم بود. شکایت اصلی 6/71% بیماران مبتلا به SCC در مطالعه ما تورم بود اما در مطالعه دلاوریان شایع‏ترین شکایت بیماران SCC زخم و پس از آن تورم تعیین شد.(11) به این ترتیب توجه به این نکته ضروری است که یک تومور بدخیم گاهی اوقات ممکن است فقط با شکایت تورم از سوی بیماران مطرح گردد و بنابراین معاینه تمامی قسمت‏های حفره دهان برای بررسی تورم‏هایی که گاه از جانب بیمار بی ارزش تلقی شده است وظیفه هر دندانپزشک می‏باشد.

سرعت رشد تومورهای خوش‏خیم از تومورهای بدخیم کمتر است، به همین علت در هنگام تشخیص تومورهای خوش‏خیم ماه‏ها و گاه سال‏ها از ظهور ضایعه می‏گذرد. در مطالعه ما نیز بیماران مبتلا به تومورهای خوش‏خیم فقط در 3/15 موارد سیر کمتر از یک ماه را برای ضایعه خود بیان کرده بودند، در حالی که بیماران مبتلا به تومورهای بدخیم در 4/36 موارد سیر کمتر از یک ماه را برای ضایعه خود بیان کرده بودند و این بیان‏کننده آن است که سرعت رشد ضایعه در بیماران مبتلا به تومور بدخیم، در ماه اول سریع‏تر بوده است.

سیر 3/71 ضایعات برجسته محیطی در مطالعه مابین 1 تا 12 ماه بود و سیر 4/54% تومورهای بدخیم نیز بین 1 تا 12 ماه بود. در مطالعه دلاوریان و همکاران هم مشابه مطالعه ما، میانگین طول مدت تومورهای بدخیم 7/4 ماه تعیین گردید.(11)

شایع‏ترین محل درگیری در مطالعه ما لثه و مخاط آلوئول بود. تومورهای بدخیم در لثه و مخاط آلوئول و پس از آن در زبان شایع‏تر بودند. اما در مطالعه دلاوریان و همکاران شایع‏ترین محل درگیری SCC، زبان و پس از آن لثه بود.(11) تومورهای خوش‏خیم در این مطالعه در کام سخت شایع‏تر بودند. از آنجا که شایع‏ترین تومور خوش‏خیم در مطالعه ما تومور‏های غدد بزاقی بودند و جایگاه شایع این تومورها نیز ناحیه خلفی طرفی کام سخت است(14) بنا براین نتایج بدست آمده قابل توجیه است.

موکوسل‏ها معمولاً به صورت ندولر رخ می‏دهند و شایع‏ترین محل آنها (75% موارد) لب پایین بوده و سطح صاف و قوام نرم دارند(13)، در مطالعه ما نیز در 4/66% موارد بصورت ندولر و در 6/84% موارد لب پایین جایگاه وقوع موکوسل‏ها بود. همچنین سطح تمامی موکوسل‏ها صاف بود.

در مـطالعـه ما 92% تـومـورهای خـوش‏خـیـم، 91%

هیپرپلازی‏های واکنشی و همه همانژیوم‏ها دارای سطح صاف بودند در حالی که 81% تومورهای بدخیم سطح ناصاف داشتند که مشابه مطالعه دلاوریان و همکاران(11) بوده است. از آنجا که SCC شایع‏ترین تومور بدخیم در مطالعه ما بوده و منشاء اپی تلیالی آن موجب می‏شود که سطح ناصافی داشته باشد(15و14) بنابراین در این مطالعه درصد بالایی از تومورهای بدخیم دارای سطح ناصاف بود.

نتیجه گیری

ضایعات برجسته محیطی دهان طیف وسیعی از ضایعات با سبب‏شناسی و پاتوژنزهای متفاوت را دربرمی‏گیرد که گاهی ممکن است نماهای بالینی آنها مشابه باشد. بنابراین جهت تشخیص صحیح و درمان مناسب این ضایعات، بررسی دقیق نمای بالینی ضایعات (توجه به سطح و شکل ضایعه و ...)، عوامل تحریکی احتمالی، قوام، سیر ضایعه و شکایت بیماران از اهمیت بالایی برخوردار است، هرچند نتایج بدست آمده در این مطالعه مشابه مطالعات سایر کشورها بود. اما بررسی‏های اپیدمیولوژیک در مورد ضایعات برجسته محیطی و سایر ضایعات دهانی در کشور ما بسیار کم بوده و مطالعات بیشتری ضروری بنظر می‏رسد تا بتوان با افزایش تعداد بیماران مورد مطالعه به یافته‏های دقیق‏تری رسید. پیشنهاد می‏شود جهت دستیابی به اهداف فوق علاوه بر دقت هنگام اخذ شرح حال و معاینه بالینی، ثبت این اطلاعات در پرونده بیماران نیز به طور کامل انجام پذیرد. همچنین ایجاد یک بانک اطلاعاتی از ضایعات دهان و فک و صورت، بررسی فراوانی آن‏ها در کشور و مقایسه آن با سایر کشورها و نهایتاً ارائه گزارش به WHO باید مورد توجه قرار گیرد.

 

تشکر و قدردانی

بدین وسیله  از سرکار  خانم دکتر  دلاوریان  به جهت

راهنمایی‏های ارزنده‏شان در نگارش این مقاله تقدیر و تشکر می‏گردد.

 

  1. Wood NK, Goaz PW. Differential Diagnosis of Oral and Maxillofacial Lesions. 5th ed. St. Louis: Mosby Co; 1997. P. 130-62.
  2. Omidian M, Mostowfi NE, Bohranifard H. Pathological aspects of oral lesions in Ahwaz, Iran (1994-2004). Journal of Gorgan University of Medical Sciences 2009; 11(1): 57-61. (Persian)
  3. Lawoyin JO, Arotiba JT, Dosumu OO. Oral pyogenic granuloma: A review of 38 cases from Ibadan, Nigeria. Br J Oral Maxillofac Surg 1997; 35(3): 185-9.
  4. Gandara-Ray JM, Pacheco Martins Carneiro JL, Gandara-Vila P, Blanco-Carrion A, Garcia-Garcia A, Madrinan-Grana P, et al. Peripheral giant-cell granuloma. Review of 13 cases. Med Oral 2002; 7(4): 254-9.
  5. Hashemipour MA, Rad M, Mojtahedi A. A survey of soft tissue tumor-like lesions of oral cavity: A clinicopathological study. Iranian Journal of Pathology 2008; 3(2): 81-7. (Persian)
  6. Bouquot JE, Gundlach KK. Oral exophytic lesions in 23616 white American over 35 years of age. Oral Surg Oral Med Oral Pathol 1986; 62(3): 284-91.
  7. Zarei MR, Chamani G, Amanpoor S. Reactive hyperplasia of the oral cavity in Kerman province, Iran: A review of 172 cases. Br J Oral Maxillofac Surg 2007; 45(4): 288-92.
  8. Al-Rawi N. Localized reactive hyperplastic lesions of the gingiva: A clinico-pathological study of 636 lesions from Iraq. The Internet Journal of Dental Science 2009; 7(1).
  9. Kfire Y, Buchner A, Hansen LS. Reactive lesions of the gingiva. A clinicopathological study of 741 cases. J Periodontol 1980; 51(11): 655-61.
  10. Sortino F, Milici A. Epidemiology of oral cavity tumors. Minerva Stomatol 1998; 47(5): 197-202.
  11. DelavarianZ, Pakfetrat A, Mahmoudi SM. Five year's retrospective study of oral and maxillofacial malignancies in patients referred to oral medicine department of Mashhad Dental School-Iran. J Mash Dent Sch 2009; 33(2): 129-38. (Persian)
  12. Andisheh Tadbir A, Mehrabani D, Heydari ST. Primary malignant tumors of orofacial origin in Iran. Craniofac Surg 2008; 19(6): 1538-41.
  13. Chidzonga MM, Mahomva L. Squamous cell carcinoma of the oral cavity, maxillary antrum and lip in a Zimbabwean population: A descriptive epidemiological study. Oral Oncol 2006; 42(2): 184-9.
  14. Greenberg MS, Glick M, Ship JA. Burket's Oral Medicine: Diagnosis and Treatment. 11th ed. Hamilton Ontario: B. C. Decker Inc; 2008. P. 102-42.
  15. Neville B, Damm DD, Allen CM, Bouquot J, Neville BW. Oral and Maxillofacial Pathology. 2nd ed. Philadelphia: W.B. Saunders Co; 2008. P. 356-63.