Evaluation of Temporary Neurosensory Changes of Lower Lip Following Bilateral Sagittal Split Osteotomy

Document Type : original article

Authors

1 Assistant Professor, Dept of Oral & Maxillofacial Surgery, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran

2 Postgraduate Student, Dept of Oral & Maxillofacial Surgery, Dental School, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran

Abstract

Introduction: Orthognathic surgeries are used for correction of jaw discrepancies. One of the popular techniques in mandible is bilateral sagittal split osteotomy. The purpose of this study was to investigate sensory disturbance in lower lip up to 6 months after bilateral sagittal split osteotomy of mandible, and the effect of this sensory change on daily life of the patients as well as their level of satisfaction from the result of the operation.
Materials & Methods: In this study, 22 patients (44 sides) with the average age of 21.4 years were operated with sagittal split osteotomy. For objective examination, 2-point discrimination test was done just before operation, and 3 and 6 months after the operation. For subjective examination, patients filled out questionnaires 3 and 6 months after the operation. Data were analyzed by Mc Nemar, Wilcoxon, t and Paired sample t-tests.
Results: In three month follow up, 63.3% and in six month follow up, 43.1% of cases had sensory changes. Wilcoxon test showed significant difference in the extent of anesthesia between three and six month follow ups (P=0.007) which showed recovery in regions with altered sense. The average result of 2-point discrimination test was 3.81 millimeters before operation, 6.9mm three months after operation and 5.2mm six months after the operation. In the six month follow up, the difference between right and left side was 1.04mm which was statistically significant (P=0.027). Despite the sensory changes in their lip, all patients were satisfied with the result of the operation.
Conclusion: With passing the time (from 3 months to 6 months), the percentage of cases with sensory deficit decreased, which seems to be due to the spontaneous recovery of nerve. The results showed that sensory changes and their problems were not determinant factors in patient's satisfaction.

Keywords


مقدمه

استئوتومی ‏ساژیتال اسپلیت دوطرفه روش انتخابی در تصحیح جراحی جهت پروگناتیسم،رتروگناتیسم و آسیمتری فک پایین می‏باشد.(1) تکنیک جراحی که مشابه با ساژیتال اسپلیت بود ابتدا در سال 1942 در متون آلمانی توسط Schuchardt تشریح شد. این استئوتومی ‏شامل برش‏های افقی موازی روی کورتکس راموس عمودی بود، برش مدیال بالای لینگولا قرار داشت و برش لترال، 1 سانتی‏متر زیر آن واقع می‏شد. سپس جداسازی (Split) بین این دو کورتکس انجام می‏شد و قطعه دیستالی می‏توانست به جلو یا عقب برود.(2) در متون انگلیسی اولین بار Obwegester و Truner در رابطه با استفاده از ساژیتال اسپلیت به بحث و بررسی پرداختند.(3) در سال 1961،
Dal pont بیشترین تغییرات را در این تکنیک ایجاد کرد(4)، مدیفیکاسیون‏های مختلف در این روش جهت رسیدن به سطوح تماس استخوانی وسیع‏تر، درنتیجه ترمیم استخوانی کافی و ثبات بیشتر، کاهش ریسک آسیب به دستجات عصبی عروقی و کاهش امکان شکستگی‏های نامطلوب در حین جراحی می‏باشد.(7-5)

پاراستزی لب پایین، شایع‏ترین یافته بلافاصله بعد از جراحی ساژیتال اسپلیت می‏باشد. بیشترین آسیب به عصب آلـوئولار تحتانی متعاقب جراحی ساژیتال اسپلیت،

نوروپراکسی می‏باشد.(4)

در مطالعات مختلف، بررسی بروز تغییرات حسی بعد از ساژیتال اسپلیت به وسیله معیارهای عینی (Objective) و ذهنی (Subjective) مختلفی انجام شده است. در مطالعه حاضر میزان فراوانی تغییرات حسی لب پایین به دنبال ساژیتال اسپلیت، مشکلات ایجاد شده برای بیماران به علت این تغییرات حسی، نحوه تغییر این اختلالات حسی با گذشت زمان، رضایت‏مندی بیماران علیرغم وجود این تغییرات حسی بررسی شد.

مواد و روش‏ها

در این مطالعه آینده نگر بیماران مورد مطالعه شامل 22 نفر (44 سمت) بودند که همگی تحت عمل جراحی ارتوگناتیک فک پایین با تکنیک ساژیتال اسپلیت دوطرفه[1] جهت عقب بردن فک پایین (به میزان 6-4 میلی‏متر) قرار گرفتند. تمامی ‏بیماران توسط یک جراح و در شرایط بیمارستانی مشابه مورد عمل جراحی قرار گرفتند. عمل جراحی BSSO در تمامی‏ بیماران طبق روش‏های استاندارد انجام گرفت. برش افقی در بالای لینگولا به صورت برش کوتاه (Short cut) ایجاد شد. برش عمومی نیز، بین مولر اول و دوم داده شد. عمل جداسازی قطعات توسط یک اوستئوتوم ظریف انجام شد. بعد از استئوتومی‏ ساژیتال اسپلیت فک پایین، قطعات استخوانی به وسیله 4-3 عدد پیچ تیتانیومی ‏در هر دو سمت و از طریق ترانس باکال تروکار ثابت گردیدند. طول پیچ‏ها 15-13 میلی‏متر و قطر آنها mm2 بود و بیماران به مدت 10-7 روز IMF الاستیکی داشتند. در تمامی‏بیماران عمل جراحی ساژیتال اسپلیت به تنهایی مورد استفاده قرار گرفت و توأم با جراحی فک فوقانی و یا جراحی چانه نبود.

جهت معاینه ذهنی (Subjective) پرسشنامه‏هایی توسط بیماران در طی پیگیری‏های 3 و 6 ماهه پر می‏شد و سؤالاتی در رابطه با اختلال حسی ایجاد شده مطرح می‏شد. برای معاینه بالینی بیماران جهت ارزیابی اختلال حسی عصبی متعاقب عمل جراحی، تست تمایز دو نقطه‏ای در نظر گرفته شد. تست مذکور در دو سمت صورت بیمار، قبل از عمل و نیز 3 و 6 ماه بعد از عمل جراحی تکرار گردید. در طول انجام تست تمایز دو نقطه‏ای، بیمار در یک اتاق آرام نشسته و چشمانش بسته بود. معاینه تمامی‏ بیماران در مراحل مختلف، توسط یک فرد معاینه‏کننده و بوسیله یک پرگار با دو نوک مشابه انجام شد. برای انجام این تست، فاصله بین دو نوک تیز پرگار تغییر می‏کرد تا زمانی که کوتاه‏ترین فاصله‏ای که بیمار قادر به تمایز دو نقطه مجزا از هم بود، حاصل شود.

داده‏های جمع‏آوری شده به وسیله نرم‏افزار SPSS با ویرایش 5/11 مورد آنالیز آماری قرار گرفت. اکثر داده‏های کیفی مربوط به پرسشنامه به وسیله توزیع فراوانی، مورد بررسی قرار گرفت و تعدادی از داده‏ها که نیاز به مقایسه آنها با هم در طی پیگیری‏های سه ماه و شش ماه بعد از عمل بود، به وسیله تست Mc Nemar آنالیز آماری شدند.

در رابطه با تغییر وسعت ناحیه بی‏حسی بین پیگیری‏های سه و شش ماهه، از آزمون Wilcoxon استفاده

شد.

در رابطه با داده‏های کمی ‏(نتایج تست تمایز دونقطه‏ای)، با استفاده از آزمون t-test ، میانگین و انحراف معیار محاسبه شد و جهت مقایسه نتایج حاصل از تست تمایز دو نقطه‏ای در سمت چپ و راست فک از تست Paired Samples t-test استفاده شد.

یافته‏ها

بیماران مورد مطالعه شامل 22 نفر (44 سمت) در محدوده سنی 19 تا 26 سال (میانگین و انحراف معیار (7/1±4/21) بودند.

از میان 44 سمت مورد عمل قرار گرفته در پیگیری سه ماهه، 28 سمت (6/63%) و در پیگیری شش ماهه، 19 سمت (1/43%) دارای تغییرات حسی بودند.

در پیگیری سه ماهه از میان 28 سمت درگیر، 14 مورد سمت راست و 14 مورد سمت چپ بودند.

در پیگیری شش ماهه، از میان 19 سمت درگیر، 8 مورد سمت راست و 11 مورد سمت چپ بودند.

از میان بیماران، 4/61% موارد بلافاصله بعد از عمل دچار تغییر حسی شدند (جدول 1).

در هر دو پیگیری، شایع‏ترین توصیف بیماران از تغییر حسی ایجاد شده، مورمور بود (جدول 2). لازم به ذکر است برخی از بیماران بیش از یک توصیف از تغییر حسی خود داشتند.

در پیگیری‏ها بیشترین مشکلات ایجاد شده برای بیماران، اختلال حسی حین غذاخوردن و حین لمس کردن بود (جدول 3).

در پیگیری سه ماهه، 11 نفر (3/33 درصد) و در پیگیری شش ماهه نیز 11 نفر (3/33 درصد) لب خود را به دلیل اختلال حسی ایجاد شده گاز می‏گرفتند.

سوزاندن لب نیز در پیگیری سه ماهه در 6/13% موارد

و در پیگیری شش ماهه در 1/9% موارد دیده شد.

آزمون Wilcoxon در رابطه با تغییر وسعت ناحیه بی‏حسی بین پیگیری سه ماهه و شش ماهه تفاوت معنی‏داری را نشان داد (007/0=P) و این مسئله نشانگر بهبودی نواحی دارای تغییر حسی است (جدول 4).

با توجه به نتایج جدول 5، نتایج تست تمایز دو نقطه‏ای در مرحله قبل از عمل که بیماران در حالت نرمال قرار داشته و هنوز تحت ترومای عمل جراحی قرار نگرفته‏ بودند، 81/3 میلی‏متر بود. ولی مشاهده می‏شود در پیگیری سه ماهه این ارقام افزایش یافته، در پیگیری شش ماهه میانگین تست تمایز دو نقطه‏ای مجدداً کاهش یافته و به حالت نرمال پیش از عمل نزدیک شده است.

با استفاده از تست Paired Samples مشخص گردید که گرچه بین نتایج حاصل از تست تمایز دو نقطه‏ای در سمت راست و چپ در پیگیری سه ماهه تفاوتی در حدود mm45/1 وجود دارد (جدول 6) ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنی‏دار نبود (065/0=P).

با این حال، تفاوت میانگین بین سمت راست و چپ در پیگیری شش ماهه  mm04/1 به دست آمد که از لحاظ آماری معنی‏دار بود (027/0=P).

در مرحله قبل از عمل اختلافی بین سمت چپ و راست مشاهده نشد.

بر اساس نتایج به دست آمده از جمع‏آوری داده‏ها، تمامی ‏22 بیمار مورد عمل قرار گرفته از نتیجه جراحی خود، با توجه به عوارض حسی آن، رضایت داشته و این جراحی را به سایرین توصیه می‏کردند.

 

 

 

جدول 1 : توزیع فراوانی شروع تغییر حسی بعد از عمل در بیماران دارای تغییرات حسی

شروع تغییر حسی

تعداد

درصد

بلافاصله بعد از عمل

27

4/61

مدتی بعد از عمل

1

3/2

بدون تغییر حسی

16

3/36

کل

44

0/100

 

 

 

جدول 2 : توزیع فراوانی نحوه توصیف تغییر حسی ایجاد شده در بیماران در پیگیری سه ماهه و شش ماهه بعد از جراحی

توصیف تغییر حسی

پیگیری سه ماهه

پیگیری شش ماهه

تعداد

درصد

تعداد

درصد

بی حسی

13

5/29

11

0/25

نیشگون

2

5/4

0

0/0

مورمور

17

6/38

16

3/36

دردناک

1

2/2

0

0/0

سوزش

5

3/11

0

0/0

بدون تغییر حسی

16

3/36

25

9/56

 

 

 

 

جدول 3 : توزیع فراوانی مشکلات ایجاد شده برای بیماران بعد از جراحی در پیگیری‏های سه ماه و شش ماه

ایجاد مشکل

پیگیری سه ماهه

پیگیری شش ماهه

تعداد

درصد

تعداد

درصد

همیشه

0

0/0

2

5/4

حین لمس

13

5/29

10

7/22

حین صحبت

3

8/6

0

0/0

حین غذا خوردن

14

8/31

7

9/15

هیچگاه

19

1/43

25

8/56


جدول 4 : توزیع فراوانی تغییر در وسعت ناحیه دارای تغییر حسی در پیگیری‏های سه و شش ماهه

تغییر وسعت ناحیه دارای تغییر حسی

پیگیری سه ماهه

پیگیری شش ماهه

تعداد

درصد

تعداد

درصد

وسعت ناحیه تغییر نکرده

1

3/2

0

0/0

کاهش وسعت منطقه

27

4/61

20

4/45

برطرف شدن کامل بی‏حسی

0

0/0

8

2/18

عدم وجود تغییر حسی

16

3/36

16

3/36

کل

44

0/100

44

0/100

 

جدول 5 : میانگین و انحراف معیار با استفاده از t-test برای تست تمایز دو نقطه‏ای قبل از عمل و سه ماه و شش ماه بعد از عمل

تست تمایز دو نقطه ای

میانگین(mm)

انحراف معیار

قبل از عمل

81/3

65/5

پیگیری سه ماهه

9/6

06/3

پیگیری شش ماهه

2/5

99/1

 

جدول 6 : میانگین و انحراف معیار تست تمایز دو نقطه‏ای به تفکیک در سمت چپ و راست قبل از عمل و سه ماه و شش ماه بعد از عمل

تست تمایز دو نقطه ای

سمت راست

سمت چپ

میانگین (mm)

انحراف معیار

میانگین (mm)

انحراف معیار

قبل از عمل

81/3

66/0

81/3

66/0

سه ماه بعد از عمل

18/6

46/2

63/7

47/3

شش ماه بعد از عمل

68/4

39/1

72/5

37/2

 


بحث

جهت ارزیابی اختلالات حسی بیمار متعاقب عمل جراحی می‏توان از روش‏های Subjective (ارزیابی خود بیمار) و نیز روش‏های Objective (تست‏های بالینی) استفاده کرد.

در برخی مطالعات اعتقاد بر این است که ارزیابی خود بیمار مهمترین اصل است.(8)

 Chen و Blomqvist، از میان تست‏های بالینی رایج، تطابق خوبی بین ارزیابی Subjective و تست تمایز دو نقطه‏ای گزارش کردند.(10و9)

در مطالعه ما نیز از هر دو روش استفاده شد. جهت ارزیابی Subjective پرسشنامه‏هایی توسط بیمار پر شد و جهت تست بالینی، تست تمایز دو نقطه‏ای بر روی بیماران انجام شد و در تمامی ‏بیماران این دو نوع ارزیابی، مطابق با یکدیگر بودند.

در رابطه با درصد افرادی که بعد از استئوتومی‏ ساژیتال اسپلیت دچار اختلالات حسی می‏شوند، در تحقیق Hua، 78% موارد بعد از عمل جراحی ساژیتال اسپلیت، دچار نقص موقت عصب آلوئولار تحتانی شدند.(11)

در مطالعه Schultze، در 83% از مواردی که مورد جراحی قرار گرفته بودند، نقص موقت حسی در عصب آلوئولار تحتانی دیده شد.(12)

در مطالعه Kobayashi، 8/56% از بیمارانی که توسط جراح با مهارت کم و 5/45% از بیمارانی که توسط جراح با تجربه، مورد عمل قرار گرفته بودند، در ماه اول بعد از عمل دارای تغییرات حسی بودند. در 12 ماه بعد از عمل این مقادیر کاهش یافته و به 25% در گروه اول و 2/15% در گروه دوم رسید.(13)

در مطالعه Al-Bishri، در 37% از موارد مورد عمل قرار گرفته، اختلالات حسی طولانی مدت دیده شد.(8)

در مطالعه ما، 6/63% از موارد مورد عمل قرار گرفته، در پیگیری سه ماهه دارای تغییرات حسی بودند. در پیگیری شش ماهه این درصد کاهش یافته و به 1/43% رسید. در مطالعه ما به علت کوتاه بودن مدت مطالعه (پیگیری تا 6 ماه بعد از عمل جراحی)، صرفاً تغییرات حسی موقت مورد بررسی قرار گرفت و چنانچه میزان تغییرات حسی طولانی مدت و دائمی‏مد نظر بود، بایستی حداقل برای مدت یک سال بیماران را کنترل می‏کردیم.

نتایج حاصل از بررسی ما، نسبت به نتایج مطالعات Hua و نیز Schultze درصد کمتری از نقص موقت حسی را نشان داد و تقریباً مشابه و البته کمی‏ بیشتر از نتایج مطالعه Kobayashi بود.

در مطالعه Al-Bishri، درصد افراد دارای نقص حسی بسیار کمتر از سایر مطالعات و این مطالعه بود (37%). علت این امر می‏تواند ناشی از آن باشد که در این مطالعه گذشته نگر، صرفاً نقایص حسی طولانی مدت (تداوم بیشتر از یک سال) مورد بررسی قرار گرفته بود. ولی در مطالعه ما، درصد نقایص موقت حسی مورد بررسی قرار گرفت.

فراوانی اختلالات حسی در عصب آلوئولار تحتانی متعاقب استئوتومی‏ساژیتال اسپلیت در مطالعات مختلف از 9% تا 85% متغیر بوده است.(8)

همانطور که در مطالعه ما نیز دیده می‏شود، به مرور زمان درصد موارد دارای نقایص حسی کاهش می‏یابد که علت آن می‏تواند بهبود خودبخودی عصب باشد.

در مطالعه Schultze بیشترین بهبود عصب آلوئولار تحتانی در 6 تا 12 ماه بعد از عمل جراحی رخ می‏دهد(12) ولی بنا به نظر Cerulli بیشترین میزان بهبود خودبخودی عصب آلوئولار تحتانی در طول 6 ماه اول بعد از عمل رخ خواهد داد.(14)

وجود این تفاوت‏ها در مطالعات مختلف می‏تواند علل مختلفی داشته باشد، از جمله سن بیمار، میزان حرکت فک پایین و میزان دستکاری عصب در طول انجام جراحی.(8)

در رابطه با سمت درگیر، در مطالعه Oikarinen تفاوتی بین سمت چپ و راست مشاهده نشد.(15) در مطالعه ما نیز در ارزیابی Subjective، هر دو سمت راست و چپ فراوانی یکسانی داشتند (6/17%).

در تست تمایز دو نقطه‏ای نیز قبل و سه ماه بعد از عمل، تفاوت معنی‏داری بین سمت راست و چپ نشان نداد ولی در پیگیری شش ماهه تفاوت معنی‏داری بین میانگین تست تمایز دو نقطه‏ای در چپ (72/5 میلی‏متر) و راست (68/4 میلی‏متر) مشاهده شد (027/0=P).

در مطالعه Schultze و همکارانش، میانگین تست تمایز دو نقطه‏ای در بیمارانی که با استئوتومی‏ ساژیتال اسپلیت مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند در پیگیری سه ماهه، 8 میلی‏متر و در پیگیری شش ماهه، 6 میلی‏متر بود.(12)

در مطالعه ما، میانگین تست تمایز دو نقطه‏ای در بیماران قبل از عمل جراحی، 81/3 میلی‏متر، سه ماه بعد از عمل، 9/6 میلی‏متر و در پیگیری شش ماه بعد از عمل، 2/5 میلی‏متر بود. از میان تست‏های رایج، تست تمایز دو نقطه‏ای بیشترین مطابقت را با معاینات Subjective دارد.(10و9) در مطالعه ما نیز نتایج حاصل از تست تمایز دونقطه‏ای مطابق ارزیابی Subjective و اظهارات خود بیمار بود.

در رابطه با مشکلات ایجاد شده برای بیمار به دلیل اختلالات حسی متعاقب جراحی، مطالعه Al-Bishri به بررسی تأثیر اختلالات حسی در زندگی روزمره فرد به صورت کیفی پرداخته و در این مطالعه، سه چهارم از بیماران دارای اختلال حسی، این تأثیر را به صورت خفیف یا خفیف تا متوسط ذکر کرده‏اند.(8) در مطالعه Cunningham و همکاران تمامی‏ بیماران اظهار داشتند که اختلالات حسی ایجاد شده هیچ تأثیری بر زندگی روزمره آنها نداشته است.(16)

در مطالعه ما این تأثیر به صورت جزئی‏تر مورد بررسی قرار گرفت. در پیگیری سه ماهه، 1/68% از کل بیماران و در پیگیری شش ماهه بعد از عمل 3/33% از کل بیماران مشکلاتی را حین لمس، صحبت و یا غذا خوردن ذکر کردند.

در پیگیری سه و شش ماهه بعد از عمل، 3/33% بیماران لب خود را به دلیل تغییرات حسی ایجاد شده گاز می‏گرفتند.

در رابطه با سوزاندن لب، 6/13% بیماران در پیگیری سه ماهه و 9% بیماران در پیگیری شش ماهه، لب خود را به دلیل تغییرات حسی ایجاد شده می‏سوزاندند.

در رابطه با رضایت بیماران از عمل جراحی خود، در مطالعه ما همه بیماران از نتیجه عمل خود و علیرغم وجود یک سری اختلالات حسی رضایت داشته و این عمل جراحی را به سایر افراد دارای شرایط عمل پیشنهاد می‏کنند.

در مطالعه Al-Bishri نیز 89% بیماران از عمل خود رضایت داشتند.(8)

این آمار نشان می‏دهد اختلالات حسی، عامل تعیین‏کننده مهمی‏ در رضایت‏مندی بیمار نیست و آنچه بیشتر تعیین‏کننده رضایت بیمار است، فانکشن و زیبایی حاصل از عمل جراحی است.(8)

مطالعه Westermark و همکارانش نشان داد که بیماران جوان (با سن کمتر از 35 سال) همیشه از نتیجه عمل جراحی خود راضی هستند و توجهی به اختلالات حسی ایجاد شده ندارند. در صورتی که بیماران مسن‏تر (با سن بیشتر از 35 سال) در ارزیابی خود از نتیجه عمل جراحی، به اختلالات حسی ایجاد شده، اهمیت بیشتری می‏دهند. در این مطالعه رضایت کلی بیماران 84% بود.(17)

با توجه به اینکه در مطالعه ما همه بیماران، جوان و در طیف سنی 19 تا 26 سال قرار داشتند، نتایج ما با اظهارات Westermark هماهنگی داشته و همگی بیماران از نتیجه عمل خود رضایت داشتند.

در مطالعه دیگری که توسط Al-Bishri انجام شد، 91% بیماران از نتیجه عمل رضایت داشتند. از میان 4 بیمار ناراضی، تنها یک نفر به علت اختلال حسی ایجاد شده، نارضایتی داشت.(18)

نتیجه گیری و پیشنهادات

در تمامی‏ مطالعات انجام شده، تعدادی از بیماران بعد از انجام اوستئوتومی‏ ساژیتال اسپلیت دارای تغییرات حسی بوده‏اند که این تغییرات، یکسری مشکلات برای آنها به همراه داشته است ولی در بیشتر موارد این مسئله منجر به عدم رضایت بیماران نشده است.

با توجه به زمان کم انجام این مطالعه، تعداد بیماران محدود بوده است. هر چند که تعداد بیماران با بسیاری از مطالعات  دیگر  همخوانی  دارد، اما  پیشنهاد  می‏شود  که

مطالعه با تعداد بیشتری از بیماران انجام شود.

مطالعه حاضر به بررسی تغییرات حسی تا 6 ماه بعد از عمل جراحی پرداخت. با توجه به این که در بسیاری از متون و مقالات، بررسی حداقل تا یک سال بعد از عمل انجام  شده است  پیشنهاد می‏گردد  که  مطالعه با  بررسی

حداقل یک ساله انجام گیرد.

تشکر و قدردانی

در پایان از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی و دانشکده دندانپزشکی مشهد که در اجرای این تحقیق همکاری داشتند.



 

  1. Bell WH. Modern Practice in Orthognathic and Reconstructive Surgery. 1st ed. Philadelphia: W.B. Saunders Co; 1992. P. 2347-9.
  2. Miloro M. Peterson's Principles of Oral and Maxillofacial Surgery. 2nd ed. London: Bc Decker Inc; 2004. P. 1156-8.
  3. Yaghmayi M. Contemporary Oral and Maxillofacial Surgery. 41th ed. Tehran: Mir; 2005. P. 61. (Persian)
  4. Fonseca RJ. Oral and Maxillofacial Surgery. 1st ed. Philadelphia: W.B.Saunders Co; 2002. P. 297-307.
  5. Naples RJ, Van sickles JE, Jones DL. Long-term neurosensory deficits associated with bilateral sagittal split osteotomy versus inverted "L" osteotomy. Oral Surg Oral Med Oral Pathol 1994; 77(4): 318-21.
  6. Ylikontiola L, Kinnunen J, Laukkanen P, Oikarinen K. Prediction of recovery from neurosensory deficit after bilateral sagittal split osteotomy. Oral Surg Oral Med Oral Pathol Oral Radiol Endod 2000; 90(3): 275-81.
  7. Van Sickels JE, Hatch JP, Dolce C, Bays RA, Rugh JD. Effects of age, amount of advancement and genioplasty on neurosensory disturbance after a bilateral sagittal split osteotomy. J Oral maxillofac Surg 2002; 60(9):
    1012-7.
  8. Al-Bishri A, Dahlbery G, Barghash Z, Rosenquist J, Sunzel B. Incidence of neurosensory disturbance after sagittal split osteotomy alone or combined with genioplasty. Br J Oral Maxillofac Surg 2004; 42(2): 105-11.
  9. Blomqvist JE, Alberius P, Isaksson S. Sensibility following sagittal split osteotomy in the mandible: A prospective clinical study. Plast Reconstrt Surg 1998; 102(2): 325-33.
  10. Chen N, Neal CE, Lingenbrink P, Bloomquist D, Kiyak HA. Neurosensory changes following orthognathic surgery. Int J Adult orthodon Orthognath Surg 1999; 14(4): 259-67.
  11. Hua Z, Song J, Liu Y, Jiang N, Sun L, Chen Z. Nerve injury and neurosensory recovery following bilateral mandibular sagittal split osteotomy. Zhonghua zheng Xing Wai Ke Zazhi 2002; 18(5): 291-3.
  12. Schultze-Mosgau S, Kerms H, Ott R, Neukam FW. A prospective electromyographic and computer-aided thermal sensitivity assessment of never lesions after sagittal split osteotomy and Le Fort I osteotomy. J Oral Maxillofac Surg 2001; 59(2): 128-38.
  13. Kobayashi A, Yoshimasu H, Kobayashi J, Amagasa T. Neurosensory alteration in the lower lip and chin area after orthognathic surgery: Bilateral sagittal split osteotomy versus inverted L ramus osteotomy. J Oral Maxillofac Surg 2006; 64(5): 778-84.
  14. Becelli R, Renzi G, Carboni A, Cerulli G, Gasparini G. Inferior alveolar nerve impairment after mandibular sagittal split osteotomy: An analysis of spontaneous recovery patterns observed in 60 patients. J Craniofac Surg 2002; 13(2): 315-20.
  15. Ylikontiola L, Kinnuen J, Oikarinen K. Factor's affecting neurosensory disturbance after mandibular bilateral sagittal split osteotomy. J Oral Maxillofac Surg 2000; 58(11): 1234-9.
  16. Cunningham SJ, Crean SJ, Hunt NP, Harris M. Preparation, perception and problem: A long term follow up for orthognathic surgery. Int J Adult Orthodon Orthognath Surg 1996; 11(1): 41-7.
  17. Westermark A, Bystedt H, Vonkonow L. Patients' evaluation of the final result of sagittal split osteotomy: Is it influenced by impaired sensitivity of the lower lip and chin? Int J Adult Orthodon Orthognath Surg 1999; 14(2): 135-9.
  18. Al-Bishri A, Rosenquist J, Sunzal B. On neurosensory disturbance after sagittal split osteotomy. J Oral Maxillofac Surg 2004; 62(12): 1472-6.