Document Type : original article
Authors
1 Postgraduate Student, Department of Oral & Maxillofacial Pathology, School of Dentistry. Islamic Azad University, (Khorasgan), Khorasgan, Iran
2 Professor, Department of Pathology School of Medicine, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
کارسینوم سلول سنگفرشی حفره دهان(OSCC) از شایعترین سرطانهای حفره دهان در سراسر جهان
میباشد.(1) نئوپلاسم اپیتلیال بدخیم، مقادیر متنوعی از تمایز بافتشناسی را نشان میدهد و تمایل زیادی به متاستاز منطقه ای دارد.(2)
دیسپلازی اپیتلیال دهان یک مارکر هیستولوژیک برای ضایعات پیشبدخیم در مخاط دهان است که ممکن است از نظر کلینیکی به صورت لکوپلاکیا، اریتروپلاکیا یا لکواریتروپلاکیا باشد و پیشگوییکننده سرعت رو به افزایش تکامل در کاسینوم سلول سنگفرشی است.(3) بسیاری از کارسینومهای سلول سنگفرشی از طریق یک مرحله پیش بدخیمی، دیسپلازی اپیتلیالی یا کارسینوم درجا، ایجاد میشوند. دیسپلازی اپیتلیالی دهانی یک اصطلاح تشخیصی است که برای توصیف تغییرات هیستولوژیکی به کار میرود که در اختلالات پیش بدخیم مزمن و پیشرونده مخاط دهانی دیده میشود و در واقع به اپیتلیوم غیرطبیعی و رشد غیرمعمول آن اطلاق می شود در جایی که آتیپی سلولی وجود داشته باشد.(4) همچنین ممکن است به صورت مداوم در مخاط مجاور تومور در بیماران با کارسینوم سلول سنگفرشی مهاجم دیده شود. دیسپلازی خفیف، متوسط و شدید به ابنورمالیتی اپیتلیالی با شدت متغیر برمیگردد.(6،5) دیسپلازی اپیتلیال در ضایعات مخاط دهان وجود دارد و با سرعت متفاوت (66% تا 36%)، به کارسینومای سلول سنگفرشی مهاجم تبدیل میشود.(7) وروکوس کارسینوما شکل درجه پایین SCC دهانی است که توسط آکرمن به عنوان بدخیمی مرتبط با تنباکوی جویدنی گزارش شده است.(8)
رشد اندوفیتیک آن به دلیل غشاء پایه انعطافپذیر آن است که مانع رشد کارسینوماتوز آن میگردد.(9) وروکوس کارسینوما میتواند یک دیسپلازی متوسط یا مناطقی از اسکواموس سل کارسینوما را در خود نشان دهد که باید به خوبی شناخته شده و تشخیص داده شود و این نیازمند یک مطالعه پاتولوژیکی کامل با کمک ایمونوهیستوشیمی میباشد. وروکوس کارسینوما در تشخیص افتراقی وروکوس هایپرپلازی و اسکواموس سل کارسینوما قرار میگیرد. وروکوس کارسینوما دارای تهاجم موضعی میباشد و متاستاز به لنف نود را نشان نمیدهد.(10) در طی دوره تهاجم ماتریکس برون سلولی، سلول تومور باید به اجزای خود اتصال یابد و با استفاده از آنزیمهایی مانند متالو پروتئینازها، تخریب خویش
را سرعت بخشد و از طریق ماتریکس تخریب در فرایند چرخهای پیش رود.(11،12) لامینین (لامینین332)، گلیکوپروتئین heterotrimeric میباشد که از طریق زیر واحدهای 3, β 3, γ2α شکل گرفته است. لامینین 5 توسط سلولهای اپیتلیال پایه در غشای پایه مجاور سنتز و ترشح میگردد. عملکرد اصلی آن مشارکت در چسبندگی استاتیک میان این ساختارها میباشد. این چسبندگی با تعامل میان زنجیره 3α از لامینین 5 گاما 2 و اینتگرین β46α در غشاء سلولی صورت میگیرد.(15-13) در طی هجوم تومور، توسط متالوپروتئینازها (ماتریکس متالوپروتئاز نوع دوم و ماتریکس متالوپروتئاز نوع غشایی) در لامینین 5 گاما 2 پروتئولیز روی میدهد و منجربه انتشار پلی پیتید شناخته شده در قالب لامینین 5 گاما 2 در ماتریکس برون سلولی میگردد.(18،17) لامینین 5 گاما 2 به گیرندههای سلولی نئوپلاستیک از گروه گیرنده عامل رشد اپیدرمال (EGFR) متصل میباشد که به فسفوریلاسیون درون سلولی از اینتگرین α6 β4 و اختلال چسبندگی غشاء پایه سلول منجر میگردد. این فرایند مسئول تغییرات اسکلت سلولی است که فنوتیپ سلول تومور را از چسبندگی استاتیک به وضعیت
جابجا شونده تغییر میدهد و در سلولهای سرطانی تحرک لازم برای هجوم را فراهم میسازند.(17و16و14و12) لامینین 5 گاما 2 زنجیرهای پروتئینی است که نقش مهمی در جابجایی سلولهای نئوپلاستیک در طول تهاجم تومور ایفا می کند(19) در تهاجم تومور، لامینین 5 گاما 2 بایستی از طریق پروتئولیز غشای پایه(13،14،18) و یا از طریق سنتز در سیتوپلاسم سلولهای نئوپلاستیک تشکیل شود. افزایش بیان آن با پیش آگهی ضعیف مرتبط میباشد که در بسیاری از تومورهای بدخیم اپتلیال(20،21) و همچنین
SCC گزارش شده است.(22،23) ردیابی این مارکر به روش ایمونوهیستوشیمی میتواند شناسایی تهاجمهای خیلی کوچک (میکرواینوازیون) را که تشخیص آنها در
رنگ آمیزیهای هیستوپاتولوژیک معمول مشکل است، تسهیل نماید(24،25) و همچنین در افتراق بین ضایعات مهاجم و غیرمهاجم پیشنهاد شده است.(26
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تظاهر لامینین 5 گاما 2 در کارسینوم سلول سنگفرشی دهان، وروکوس کارسینوما و مخاط دیسپلاستیک در مقایسه با بافت سالم بود.
مواد و روشها
مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و مقطعی بود. برای انجام این مطالعه، نمونههای بایگانی گروه آسیبشناسی فک، دهان و صورت از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان بین سالهای 93-1383 مورد بررسی قرار گرفت، همچنین جهت تکمیل نمونه از بایگانی آزمایشگاه بیمارستان امام خمینی تهران در سالهای 93-1383 با تشخیص SCC و وروکوس کارسینوما، استفاده شد. نمونههایی که پروندههایشان ناقص بوده یا بافت کافی SCCیا تشخیص قطعی آنها در دسترس نبود، از مطالعه خارج شدند. از تعداد 60 نمونه، 3 مورد به علت بافت ناکافی حذف گردید. در مطالعه کنونی 31 نمونه OSCC، 9 مورد وروکوس کارسینوما، 8 نمونه از اسلایدهای فاقد تومور بیماران OSCC با تشخیص مخاط نرمال (گروه کنترل9) و 9 مورد از بلوکهای فاقد تومور بیماران SCC با تشخیص دیسپلازی مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص دیسپلازی فقط براساس هیستومورفولوژی بود و هیچگونه اطلاعات کلینیکی نداشتیم. از بلوکهایی که از نمونه بیمار در طی جراحی رادیکال برداشته شده بود، استفاده گردید. باید توجه داشت که این تغییرات هیستولوژیکی غیرنرمال بافت اطراف OSCC نقش مهمی در ایجاد تومورهای متعدد اولیه یا عود موضعی دارد. توموری که آنقدر بالغ است که به بافت منشاء خود شباهت زیادی دارد به نظر میرسد با سرعت کمتری رشد کند و دیر متاستاز دهد، چنین توموری Low grade یا کارسینوم سلول سنگفرشی کاملاً تمایز یافته میباشد. بالعکس توموری که پلئومورفیسم سلولی و هستهای زیاد دارد و تولید کراتین نداشته یا تولید کراتین آن بسیار کم است، ممکن است آنقدر نابالغ باشد که تشخیص بافت منشاء آن مشکل باشد. چنین توموری اغلب با سرعت رشد کرده و خیلی سریع متاستاز میدهد. این تومور High grade یا تمایز اندک یا آناپلاستیک نامیده میشود و توموری که از لحاظ میکروسکوپی مابین این دو است کارسینوم با تمایز متوسط نامیده میشود.(8)
داده های بالینی شامل سن، جنس، محل ضایعه از پرونده بیماران استخراج شد. از هر بلوک پارافینه برش 4 میکرونی تهیه و با روش هماتوکسین-ائوزین رنگآمیزی شده و مورد بررسی قرار گرفت و بلوکهای مناسب از هر ضایعه انتخاب شد و از هر کدام یک برش 3 میکرونی تهیه گردید و مجدداً توسط پاتولوژیست دهان مورد بررسی قرار گرفت. لامینین 5 گاما 2 با استفاده از رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی با روشEnvision و تظاهر ایمونوهیستوشیمیایی موارد فوق با استفاده از آنتیبادی مونوکلونال لامینین 5 گاما 2 (کلون 4G1 غلظت 1/50 ساخت کارخانه Dako دانمارک) مورد بررسی قرار گرفت.
جهت رنگآمیزی، ابتدا برشهای سه میکرونی از بلوکها تهیه شد. سپس در مرحله دپارافینه و آبدهی، لامها در فور حرارتی 60 درجه سانتیگراد به مدت 30 دقیقه قرار گرفتند و نهایتاً در دو ظرف گزیلول به مدت 5 دقیقه و سه ظرف الکل نزولی (به ترتیب 100% ،80% ،65%) به مدت 2 دقیقه جهت آب دهی بافتها قرار داده شدند. بعد لامها در آب اکسیژنه 3% قرار داده شدند و پس از 5 دقیقه با آب مقطر شست و شو داده شدند. برای لامینین 5 گاما 2 بافر تریس باph=9 به مدت 25 دقیقه در ماکروویو قرار داده شد. آنتی بادی اولیه و لامینین 5 گاما 2 را روی بافت ریخته و پس از 60 دقیقه انکوباسیون در دمای محیط، لامها با بافر فسفات سالین شستشو داده شدند. Envision به مدت 30 دقیقه روی لامها ریخته
) در دمای محیط) و سپس با بافر فسفات سالین شستشو داده شدند. در مرحله بعد، از کروموژن دی آمینوبنزیدین برای رنگآمیزی به مدت 5 دقیقه استفاده شد و سپس با آب مقطر شستشو داده شد. نواحی بافتی که مارکر مورد نظر در آنها بیان میشد در زیر میکروسکوپ نوری به رنگ قهوهای دیده میشد. از رنگآمیزی هماتوکسیلین به عنوان رنگ زمینه استفاده شد. لامها با چسب انتلان مانت شد و با میکروسکوپ نوری(Nikon E200, Japan) رویت شد. برای تمام آنتیبادیها مراحل کنترل مثبت و کنترل منفی انجام شد. پس از رنگآمیزی لامها،
دو پاتولوژیست به وسیله میکروسکوپ نوری
(Nikon ساخت ژاپن مدل E200) لامها را مورد ارزیابی قرار دادند.
تظاهر لامینین 5 گاما 2 در اپیتلیوم، غشاء پایه و ماتریکس خارج سلولی با استفاده از متد ارائه شده توسط هامازاکی به صورت چهار اسکور که در زیر اشاره شده است، بررسی شد.
SCORE 0 ، فاقد تظاهر بود.
SCORE +1، تا 25 درصد سلولها مثبت بود.
SCORE +2، 25 تا 50 درصد سلولها مثبت بودند.
SCORE+3، 75- 50 درصد سلولها مثبت بودند.
SCORE+4، بیش از75 درصد سلولها مثبت بودند.
میزان تظاهر نشانگر لامینین در اپیتلیوم در حداقل پنج ناحیه هات اسپات با بزرگنمایی10 مشخص و با بزرگنمایی 40 تعیین اسکور شد. دادهها توسط آزمونهای آماری کای اسکوئیر و من ویتنی مورد بررسی قرار گرفت و توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها
این تحقیق بر روی 31 بلوک پارافینی OSCC، 9 بلوک وروکوس کارسینوما، 9 نمونه دیسپلازی و 8 مورد مخاط نرمال (به عنوان گروه کنترل) انجام شد. میانگین سن افراد 62 سال با انحراف معیار 16 سال بود. محل ضایعه اکثر بیماران زبان و بعداز آن لب پایین بود.
جدول 1. توزیع فراوانی سن و جنس افراد تحت مطالعه
تعداد |
(درصد) |
جنس |
تعداد |
(درصد) |
سن |
39 |
(4/68) |
مرد |
25 |
(9/43) |
زیر60 سال |
18 |
(6/31) |
زن |
32 |
(1/56) |
بیشتر یا مساوی 60 سال |
57 |
(0/100) |
کل |
57 |
(0/100) |
کل |
جدول2. توزیع فراوانی میزان تظاهر نشانگر لامینین در اپی تلیوم SCC ، وروکوس کارسینوما، مخاط دیسپلاستیک و نرمال
میانگین رتبه ای |
SCORE |
|
||||
|
3 n(%) |
2 n(%) |
1 n(%) |
0 n(%) |
|
|
11/35a |
(6/22)7 |
(4/194)6 |
(4/19)6 |
(7/38)12 |
SCC |
نوع ضایعه |
83/25b |
(1/11)1 |
(0/0)0 |
(2/22)2 |
(7/66)6 |
وروکوس کارسینوما |
|
17c |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/100)8 |
Normal |
|
78/21b |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(2/22)2 |
(8/77)7 |
مخاط دیسپلاستیک |
|
نتیجه آزمون کروسکال-والیس 004/0=P-value و 07/13=2x |
حروف یکسان نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنادار دو به دو بین گروهها بر اساس آزمون من-ویتنی با اصلاح بن-فرنی است.
بر اساس جدول 2 میزان تظاهر نشانگر لامینین در
اپیتلیوم نمونههای SCC در 3/61 درصد مثبت بود و در نمونههای وروکوس کارسینوما در 3/33 درصد مثبت، در مخاط دیسپلاستیک 2/22 درصد مثبت و در مخاط نرمال 100 درصد منفی بود. در Scc تنها در 6/22 درصد بیان قوی و در وروکوسکارسینوما 1/11 درصد بیان قوی داشت. بر اساس جدول بالا فراوانی رتبههای لامینین بین انواع ضایعه تفاوت معناداری را نشان میداد (سطح معناداری کمتر از 05/0 است). بنابراین با استفاده از آزمون من-ویتنی رتبههای لامینین بین گروهها به صورت دو به دویی مقایسه شد. بر این اساس میانگین رتبهای بین گروه Scc با گروههای وروکوسکارسینوما، مخاط نرمال و دیسپلاستیک تفاوت معنادار داشت. همچنین میانگین
رتبهای بین گروه وروکوسکارسینوما با گروه نرمال تفاوت معنادار داشت. بهعلاوه بین گروه نرمال با مخاط دیسپلاستیک تفاوت معناداری وجود داشت(حروف یکسان در جدول نشاندهنده عدم وجود اختلاف معنادار دو به دویی بین گروهها براساس آزمون من-ویتنی است).
جدول 3. توزیع فراوانی بیان نشانگر لامینین در ناحیه غشاء پایه به تفکیک ضایعات مورد بررسی
میانگین رتبه ای |
SCORE |
|
||||
|
3 n(%) |
2 n(%) |
1 n(%) |
0 n (%) |
|
|
21/31 |
(6/22)7 |
(2/3)1 |
(6/51)16 |
(2/45)14 |
SCC |
نوع ضایعه |
56/29 |
(1/11)1 |
(0/0)0 |
(3/33)3 |
(6/55)5 |
وروکوس کارسینوما |
|
31/24 |
(0/0)0 |
(5/12)1 |
(5/12)1 |
(0/75)6 |
Normal |
|
25 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(3/33)3 |
(7/66)6 |
مخاط دیسپلاستیک |
|
نتیجه آزمون کروسکال- والیس 527/0=P-value و 224/2=2x |
بر اساس جدول 3 میزان تظاهر نشانگر لامینین در غشاء پایه نمونههای SCC در 6/51 درصد اسکور 1 و 2/3 درصد اسکور 2 را نشان می داد. در نمونههای وروکوس کارسینوما در 6/55 درصد اسکور 0 ، 3/33 درصد اسکور 1 و در 1/11 درصد اسکور 3 نشان داد. مخاط نرمال 75 درصد اسکور 0 و در غشای پایه اپتلیوم دیسپلاستیک 7/66 درصد فاقد بیان بود. بر اساس جدول بالا فراوانی رتبه های لامینین در غشای پایه بین گروههای مختلف نوع ضایعه تفاوت معناداری را نشان نمیداد (سطح معناداری بیشتر از 05/0 است).
جدول4. توزیع فراوانی بیان نشانگر لامینین درماتریکس خارج سلولی به تفکیک ضایعات مورد بررسی
میانگین رتبه ای |
SCORE |
|
||||
|
3 n(%) |
2 n(%) |
1 n(%) |
0 n(%) |
|
|
10/31 |
(2/3)1 |
(0)0 |
(9/12)4 |
(9/83)26 |
SCC |
نوع ضایعه |
50/26 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/100)9 |
وروکوس کارسینوما |
|
50/26 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/100)8 |
Normal |
|
50/26 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/0)0 |
(0/100)9 |
مخاط دیسپلاستیک |
|
نتیجه آزمون کروسکال-والیس 21/0=P-value و 510/4=2x |
داده ها بوسیله (درصد) تعداد بیان شد
بر اساس جدول 4 میزان تظاهر نشانگر لامینین در ناحیه ماتریکس خارج سلولی نمونههای SCC در
1/ 16 درصد موارد مثبت بود و در نمونههای وروکوس کارسینوما، مخاط نرمال و دیسپلاستیک، بیان نشانگر لامینین در 100 درصد موارد منفی بود. بر اساس جدول بالا، فراوانی رتبههای لامینین در ماتریکس خارج سلولی بین گروههای مختلف نوع ضایعه تفاوت معناداری را نشان نمیدهد (سطح معناداری بیشتر از 05/0 است).
جدول5. توزیع فراوانی بیان نشانگر لامینین در سلولهای تومورال،غشاء پایه وماتریکس خارج سلولی به تفکیک ضایعات مورد بررسی
ماتریکس خارج سلولی |
غشای پایه |
سلولهای تومورال |
|
|
|||
منفی |
مثبت |
منفی |
مثبت |
منفی |
مثبت |
|
|
(9/83)26 |
(1/16)5 |
(2/45)14 |
(8/54)17 |
(7/38)12 |
(2/61)19 |
SCC |
نوع ضایعه |
(0/100)9 |
(0/0)0 |
(6/55)5 |
(4/44)4 |
(7/66)6 |
(3/33)3 |
وروکوس کارسینوما |
|
(0/100)8 |
(0/0)0 |
(0/75)6 |
(0/25)2 |
(0/100)8 |
(0/0)0 |
Normal |
|
(0/100)9 |
(0/0)0 |
(7/66)6 |
(3/33)3 |
(8/77)7 |
(2/22)2 |
مخاط دیسپلاستیک |
|
597/4=2x |
985/2=2x |
027/12=2x |
نتیجه آزمون کروسکال-والیس |
||||
204/0= P |
393% = P |
007/0= P |
براساس جدول 5 ، بیان لامینین فقط در سلولهای توموذال در انواع ضایعه تفاوت معنادار داشت. بیان نشانگر لامینین مثبت در سلولهای تومورال، غشاء پایه و ماتریکس خارج سلولی در ضایعه SCC بیشتر از سایر ضایعهها بود.
|
الف ب
تصویر1. بروز نشانگر لامینین در SCC با تمایز متوسط(Score3) (در بزرگنمایی 10)
الف) در سلولهای تومورال ب) در ماتریکس خارج سلولی
الف ب
تصویر2. بروز نشانگر لامینین در SCC (در بزرگنمایی 10)
الف) تمایز متوسط (Score3) ب) در ماتریکس خارج سلولی
الف ب ج
تصویر3. بروز نشانگر لامینین در غشاء پایه اپتلیوم (در بزرگنمایی 10)
الف( اپی تلیوم دیسپلاستیک ب) مخاط نرمال ج) وروکوس کارسینوما
تصویر4 . بروز نشانگر لامینین در غشاء پایه اپتلیوم وروکوس کارسینوما (در بزرگنمایی 40)
تصویر5. بروز نشانگر لامینین در غشاء پایه اپتلیوم دیسپلاستیک و جزایر تومورال
الف) در بزرگنمایی 10 ب) در بزرگنمایی 40
(در تصاویر فوق سلولهای با تظاهر مثبت لامینین 5 گاما 2 به رنگ قهوه ای هستند(
بحث
در بررسی حاضر، میزان تظاهر نشانگر لامینین در سلولهای تومورال کانسر دهان در مقایسه با وروکوس کارسینوما و مخاط دیسپلاستیک و نرمال بیشترین بیان را داشت و در سلولهای مخاط نرمال فاقد بیان بود و این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. میزان تظاهر نشانگر لامینین در ناحیه غشاء پایه در کانسر دهان در 8/54 درصد، در وروکوس کارسینوما 4/44 درصد، در مخاط دیسپلاستیک 3/33 درصد و در مخاط نرمال 15 درصد بود. در ناحیه ماتریکس خارج سلولی این نشانگر فقط در کانسر دهان مثبت بود و در وروکوس کارسینوما و مخاط دیسپلاستیک و نرمال منفی بود.
در بررسی Maattaو همکاران(29) که به بررسی لامینین در سلولهای کارسینوم ریه در سلولهای تومورال، ماتریکس خارج سلولی و غشای پایه پرداخت، در غشاء پایه بروز لامینین منفی، در ماتریکس خارج سلولی منفی، اما بروز لامینین در سلولهای تومورال مثبت بود.
در بررسی حاضر نشانگر لامینین در سلولهای تومورال و غشاء پایه و در ماتریکس خارج سلولی در کانسر دهان مثبت بود.
در مطالعهای که توسط Fukushimaو همکاران(30) صورت گرفت، آنها به نقش لامینین 5 گاما 2 در تومورهای مهاجم پرداختند و به این نتیجه رسیدند که در 80 تا 100 درصد کیسهای آدنوکارسینوم همراه با تهاجم میکروسکوپی و داکتال آدنوکارسینوهای مهاجم، لامینین 5 گاما 2 مثبت بوده است و در گروههای آدنوما و آدنوکارسینومای بدون تهاجم، لامینین 5 گاما 2 مشاهده نشد. نتایج پیشنهادی آنها این بود که که هر چه بروز لامینین 5 گاما 2 افزایش پیدا میکند تومور رشد بیشتری میکند و میتواند یک نشانگر جهت نشان دادن قدرت تهاجم سلولهای تومورال باشد. در بررسی حاضر نیز کانسر دهان با ماهیت تهاجمی این نشانگر هم در سلولهای تومورال هم غشاء پایه و ماتریکس خارج سلولی مشاهده گردید که دال بر تهاجمی بودن تومور است. در وروکوس کارسینوما نیز در سه مورد بیان ضعیف در غشای پایه و یک مورد بیان قوی داشت که شاید در کیس با بیان قوی بیانگر تبدیل آن به یک کانسر مهاجم باشد.
در مخاط دیسپلاستیک نیز بیان نشانگر لامینین 5 گاما 2 هم در سلولهای دیسپلاستیک هم در غشاء پایه ضعیف و با اسکور 1 بود و با اختلاف کم از وروکوس کارسینوما کمتر بود ودر مخاط نرمال به جز دو مورد که در غشاء پایه مثبت بود، در اپیتلیوم و ماتریکس خارج سلولی منفی بود. در بررسیهای قبلی، بیان نشانگر لامینین 5 گاما 2، در دیسپلازی اپیتلیال پیش بدخیم و بعضی سلولهای راکتیو اپیتلیالی در اپیتلیوم زخمی نیز مشاهده گردیده است.
بررسیهای مهمی نیز واکنش آنتی بادی برای لامینین 5 گاما 2 را در غشای پایه اپیتلیوم مخاط دهان(30،31) و پوست(32،33) نشان دادهاند. در مطالعه حاضر نیز در غشاء پایه مخاط نرمال در 25 درصد موارد بیان لامینین مثبت بود.
اهمیت بیان لامینین 5 گاما 2 برای رفتار تهاجمی تومور ناشناخته است. به نظر میرسد بیان بالای لامینین 5 گاما 2 یکی از شاخصهای سلولهای کارسینوما باشد.
در مطالعه Marangon و همکاران(34) و Lindberg وهمکاران(36) آنتیبادی منو کلونال لامینین 5 گاما 2 با غشاء پایه واکنش نداده و فقط واکنش سیتوپلاسمی مشاهده گردید.
بر اساس مطالعه کنونی بروز لامینین در نمونههای SCC در سیتوپلاسم سلولهای نئوپلاستیک، با اسکور 3 با فراونی 6/22 درصد ، و اسکور 2، 4/19 درصد و اسکور 1، 4/19 درصد بود (جدول 3) که همسو با مطالعه Marangon و همکاران(34) و نتایج مطالعات دیگر میباشد.(24،28)
در مطالعه حاضر بر اساس جدول 3، میزان تظاهر نشانگر لامینین در اپی تلیوم نمونههای SCC در 46/61 درصد مثبت بود. درنمونههای وروکوس کارسینوما در 3/33 درصد مثبت، دردیسپلازی 2/22 درصد مثبت و در مخاط نرمال 100% منفی بود. بر اساس جدول 3 فراوانی رتبه صفر لامینین بین انواع ضایعه تفاوت معناداری را نشان میداد (سطح معناداری کمتراز 05/0 است).که با مطالعات Fukushima و همکاران(27) و Masudaو همکاران(28) همخوانی داشت.
در بررسی حاضر، بیان لامینین 5 گاما 2 در وروکوس کارسینوما و دیسپلازی نسبت به SCC کمتر بود. در تحقیقات قبلی نیز این مطرح شده که بیان لامینین 5 گاما 2 ممکن است در ارتباط با فنوتیپ تهاجمی باشد چرا که SCC مهاجم نسبت به وروکوس کارسینوما و دیسپلازی بیان بالاتری از لامینین 5 گاما 2 را نشان
میدهد. تحقیق حاضر با مطالعه مروری Miyazaki (16) که به نقش پروتئینهای لامینین 5 گاما 2 در غشاء پایه و ماتریکس خارج سلولی در سست کردن چسبندگی سلولی و مهاجرت سلولهای مهاجم و بدخیم می پردازد و چند مطالعه دیگر(29و28و24و22و17) همخوانی دارد.
بر اساس جدول 5 میزان تظاهر نشانگر لامینین در ناحیه ماتریکس خارج سلولی نمونههای SCCدر 1/16 درصد موارد مثبت بود و در نمونههای وروکوس کارسینوما، مخاط نرمال و دیسپلازی بیان نشانگر لامینین در 100 % موارد منفی بود.
با وجود این برخی مطالعات تنها ایمونوهیستوشیمی سیتوپلاسمی لامینین 5 گاما 2 در SCC دهانی را گزارش
نمودهاند(22،23)، اما تشخیص لامینین 5 گاما 2 در مجاور سلولهای تومورال در قسمت تهاجمی نیز گزارش شده است.(35) در ارتباط با نحوه تظاهر لامینین 5 گاما 2، داخل سیتوپلاسم یا غشاء پایه، نظر به اینکه از نمونه های بلوک پارافینی یا نمونههای فروزن استفاده شده باشد اختلاف نظر وجود دارد. در استفاده از بلوک پارافینی، تظاهر لامینین 5 گاما 2 بیشتر داخل سیتوپلاسم و به ندرت در غشاء پایه است و تظاهر آن در غشاء پایه در نمونه های فروزن مشاهده گردید.
از طرفی این اختلاف در تظاهر زنجیره لامینین 5 گاما 2 ممکن است در ارتباط با پروسسینگ نمونهها باشد تا کیفیت آنتیبادی. همچنین در روش western blot، تظاهر لامینین 5 گاما 2 هم به فرم داخل و هم خارج سیتوپلاسمی نمایش داده شده است. به هر سوی، هردو متد، نقش زنجیره لامینین 5 گاما 2 در استروما را در رفتار تهاجمی موثر میدانند و موید این نکته است که لامینین 5 گاما 2 توسط خود سلولهای بدخیم ساخته می شود.
نتیجه گیری
نتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میکند که هر چه بروز لامینین 5 گاما 2 افزایش پیدا میکند تومور رشد بیشتری پیدا میکند و میتواند یک نشانگر جهت نشان دادن قدرت تهاجم سلولهای تومورال باشد (تهاجم موضعی)
بنابراین لامینین 5 گاما 2 می تواند یک مارکر سودمند برای تعریف تفاوتهای بیولوژیک و تشخیص وروکوس کارسینوما از SCC دهانی خوب تمایز یافته به خصوص در موارد مشکوک باشد.
تشکر و قدردانی
این مقاله منتج از پایان نامه شماره 23810201931034 خانم دکتر بهاره رشنوادی از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) میباشد. بدین وسیله از اساتید گروه مذکور و نیز معاونت محترم پژوهشی دانشگاه قدردانی کرده و متذکر میگردد که منابع مالی این تحقیق از هزینه های شخصی پژوهشگر تامین گردیده است.