Authors
1 Assistant Professor, Department of Pediatric Dentistry, School of Dentistry, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran
2 Dentist, School of Dentistry, International Campus, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran
3 Associate Professor, Department of Oral and Maxillofacial Medicine, School of Dentistry, Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, Yazd, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
سلامت دهان از شاخههای مهم سلامت عمومی است که در سلامت کلی افراد تأثیر بسزایی دارد. سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سلامت دهان و دندان را یک ضرورت و بخشی از سلامت عمومی در تمام عمر دانسته و بیان میدارد که سلامت دهان ناکافی و بیماریهای درمان نشده دهان، میتواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی افراد بگذارد.(1)
ارتقای سلامت دهان و پیشگیری از بیماریها، نتیجه فاکتورهای متعددی از جمله مراقبتهای دندانپزشکی حرفهای و انجام مراقبتهای شخصی مناسب در کنار اقدامات اجتماعی چون فلوریداسیون آب آشامیدنی و برنامههای سیلانت دندانی در سطح مدارس میباشد. فاکتور مهم دیگری که منجر به بهبود نتایج سلامتی میشود، سواد سلامت بیماران است که از توانمندیهای ارتباطی تیم دندانپزشکی در جهت بهبود مراقبتهای شخصی بیمار و کمک به تصمیمگیریهای مرتبط با سلامت وی تأثیر میپذیرد.(1)
سواد سلامت دهان، تحت عنوان توانایی افراد برای کسب، پردازش و درک اطلاعات اولیه بهداشت دهان و دندان و خدمات لازم برای تصمیمگیریهای بهداشتی مناسب تعریف میشود.(2) سواد سلامت دهان مجموعه پیچیدهای از مهارتها را از جمله دانش، ارتباطات شفاهی، ارتباط نوشتاری، توانایی کمی، جهتیابی و جستجوی اطلاعات در بر میگیرد. افراد برای هر ارتباطی با مراقبتهای بهداشتی از ورود به سیستم بهداشت تا رفتارهای مدیریتی سلامتی خود در خانه، نیاز به سواد سلامت دارند.(3)
سواد سلامت دهان با رفتار و پیامد بهداشت دهان و دندان مرتبط است، بهنحوی که سواد سلامت دهان کم با دانش محدود مرتبط با سلامت، پیامدهای رفتاری بهداشت دهان و دندان ضعیف، همکاری ضعیف بیمار و استفاده کمتر از خدمات مراقبتهای بهداشتی مرتبط است.(5, 4) نتایج مطالعه مروری Naghibi Sistani و همکاران(6) نشان داد که بیشتر بزرگسالان در ایران، سواد سلامت دهان مناسبی ندارند. اگرچه در این مطالعه سواد سلامت بزرگسالان ارزیابیشده بود، اما شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه پیامدهای سواد سلامت پایین مراقبتکنندگان از کودکان بر روی سلامت کودکان تأثیر بسزایی دارد، چراکه کودکان برای دستیابی به مراقبتهای بهداشتی به والدینشان وابسته هستند.(1) سواد سلامت پایین والدین برای انجام این وظایف میتواند سلامت کودکان را به خطر بیاندازد.(7, 3)
پوسیدگیهای دندانی که از شایعترین بیماریهای مزمن دوران کودکی هستند، میتوانند اثری عمده بر سلامت دهان و سلامت عمومی کودکان و کیفیت زندگی آنها داشته باشند، با این حال این بیماری عفونی چند عاملی، در سنین کودکی، یکی از قابل پیشگیریترین بیماریها محسوب میشود.(8)
مطالعات نشان دادهاند آسیبپذیری نسبت به پوسیدگی دندان در کودکان با والدین و عوامل مرتبط با خانواده مرتبط است.(10, 9) عموماً مادران مسئولیت حفظ بهداشت دهان و دندان کودکان را به عهده داشته(11) و دانش مادران در زمینه سلامت دهان، نقش اساسی در پیشگیری و ارتقا سلامت دهان کودک دارد.(12) چرا که داشتن علم و دانش در زمینه سلامت دهان، یکی از فاکتورهای بسیار مهم و تاثیرگذار بر بهداشت و سلامت دهان و دندان است. فقدان آگاهی در این مورد موجب درک ناکافی از سلامت، بهرهگیری کم از سرویسهای سلامتی و درک ضعیف دستورات مربوط به مراقبت بهداشتی میشود.(13)
با این حال اطلاعات کنونی در زمینه ارتباط سواد سلامت دهان مادر با شاخصهای کلینیکی دهان کودک بهویژه در جامعهی ایرانی محدود میباشد.(15, 14, 1) بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین میزان سواد سلامت مادران و ارتباط آن با شاخص dmft کودکان مراجعهکننده به دانشکده دندانپزشکی یزد در سال 1403، انجام شد.
مواد و روشها
در این مطالعه تحلیلی - مقطعی، ابتدا کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد به شماره IR.SSU.DENTISTRY.REC.1403.016 دریافت شد. با در نظر گرفتن سطح اطمینان %95 و توان %80 و با در نظر گرفتن نسبت 69/0 = P (16) و خطای نوع اول 05/0 و ضریب همبستگی 20/0 ، بین نمره سواد سلامت دهان و دندان مادران و پوسیدگی دندان کودکان (14) ، حجم نمونه 195 نفر با فرمول زیر برآورد شد.
نمونهگیری به روش در دسترس انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل جفت مادران و کودکانی بودند که کودک آنها 3 تا 6 ساله و سالم بود. آنها هیچگونه نقص ذهنی و جسمی نداشته و همکاری خوبی در معاینه داشتند و برای دریافت خدمات دندانپزشکی در سال 1403 به بخش دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی یزد مراجعه کرده بودند. در صورتیکه به هر دلیل در حین معاینه کودک یا تکمیل پرسشنامه، ادامه روند مطالعه مخدوش میشد، مادر و کودک مورد نظر از مطالعه خارج میشدند. dmft کودکان به وسیله معاینه کلینیکی داخل دهانی و با ابزار ساده تشخیصی مثل سوند و آینه و نور یونیت توسط دانشجوی سال آخر دندانپزشکی زیر نظر متخصص اطفال انجام شد. همچنین برای بررسی سواد سلامت مادران از نسخه فارسی پرسشنامهی استاندارد سواد سلامت دهان بزرگسالان (OHL-AQ) Oral Health Literacy-Adult Questionnaire (17)، استفاده شد. این پرسشنامه که مختص جامعه ایرانی طراحی شده و روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفتهاست(6)، شامل 17 سوال در 4 بخش بود؛ بخش 1) درک مطلب، برای ارزیابی مهارت های خواندن و آگاهی از بیماریهای دهان و دندان، بخش2) محاسبه اعداد، برای ارزیابی مهارتهای خواندن، نوشتن و محاسبه اعداد فرد در مورد نسخه یا دستورالعمل بهداشتی، بخش 3) مهارت شنیداری، برای ارزیابی مهارتهای شنیدن، خواندن، نوشتن، محاسبه اعداد و مهارتهای ارتباطی فرد در مورد یک دستورالعمل بعد از درمان، بخش 4) تصمیمگیری، برای ارزیابی مهارتهای خواندن، درک معنی و تصمیمگیری بهینه در برخورد با مشکلات سلامت دهان. ابزار مذکور در مجموع مهارتهای شنیدن، خواندن، نوشتن، محاسبه اعداد، مهارتهای ارتباطی فرد و درک معنی و تصمیمگیری وی در برخورد با مسایل مرتبط با سلامت دهان را با 17 سوال مورد ارزیابی قرار داد. مجموع پاسخهای صحیح افراد، دامنه 17-0 را شامل میشد. برای گزارش نمره سواد سلامت دهان مادران، نمرات از 100 محاسبه شدند. علاوهبر این، پرسشنامه حاوی مشخصات دموگرافیک مادران (سن، میزان تحصیلات مادر، وضعیت اشتغال مادر و تعداد افراد خانوار) بود. در صورت رضایت مادران به شرکت خود و فرزندشان در مطالعه، از آنها خواسته شد که با دقت به سوالات این پرسشنامه پاسخ دهند. برای اهداف تحلیلی، نمرات سواد سلامت دهان OHL)) به سه دسته ناکافی، مرزی و کافی دستهبندی شد.
برای درک بهتر نمرات OHL-AQ، از حد نصابهای آزمون کوتاه TOFHLA (S-TOFHLA) مطالعه مشابه استفاده شد.(18) حد نصابهای S-TOFHLA به این ترتیب بودند: ناکافی (0–53)، مرزی (54–66)، و کافی (67–100). برای تعیین مرز بالایی سواد ناکافی، از 53 درصد کل نمره (OHL-AQ) یعنی نمره 9 و برای مرز بالایی سواد مرزی، از 66 درصد کل نمره (OHL-AQ ) یعنی نمره 11 استفاده شد. نمرات برابر یا بالاتر از 12 به عنوان سواد کافی دستهبندی شدند. بنابراین، نمرات OHL-AQ برای سه دسته مورد نظر به این شکل بود: ناکافی (0–9)، مرزی (10–11)، و کافی (12 و بالاتر).
دادهها پس از گردآوری وارد نرمافزار SPSS ورژن ۲۵ گردید. جهت بررسی نرمالیتی متغیرهای کمی از آزمون kolmogrov-smirnov استفاده شد. به دلیل عدم تایید توزیع نرمال در متغیرهای کمی به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهایSpearman's correlation coefficient ، Mann-whitney U و Kruskal wallis استفاده شد. بهمنظور بررسی اثر متغیرهای مورد بررسی بر روی شاخص dmft از مدل Multiple linear regression استفاده گردید. سطح معنی داری در آزمونها 05/0>P-value در نظر گرفتهشد.
یافتهها
در این مطالعه، 195 جفت مادر و کودک 3 تا 6 ساله شرکت کردند. میانگین سنی کودکان مورد مطالعه 09/1 ± 03/5 سال بود. 109 نفر از کودکان (%55/9) دختر و مابقی پسر بودند. میانگین سنی مادران مورد مطالعه 97/4 ± 42/32 سال (با دامنهی 50-20 سال) بود. سایر اطلاعات دموگرافیک افراد مورد بررسی در جدول 1 آمده است.
میانگین سواد سلامت دهان (OHL) مادران شرکتکننده در مطالعه 78/51±11/60 ( از 100 نمره) بود که بهطور کلی نشاندهنده سطح سواد سلامت دهان متوسط (مرزی) در مادران بود. سواد سلامت دهان 81 نفر (5/41 درصد) از مادران، ناکافی، 62 نفر (8/31 درصد) مرزی و 52 نفر (7/26 درصد) کافی بود. (نمودار 1)
میانگین dmft کودکان 35/1 ± 06/4 (با دامنهی 7-1) بود. عمده شاخص dmft را اجزاء پوسیدگی (d) با میانگین 40/1 ± 23/2 (با دامنهی 5-0) و پر کردگی (f) با میانگین 86/0 ± 05/1 (با دامنهی 3-0) تشکیل میدادند؛ از طرفی میانگین جزء کشیدنی (m) از 86/0 ± 77/0 (با دامنهی 3-0) بود. جهت تعیین ارتباط بین نمره سواد سلامت دهان مادران و شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) از ضریب همسبتگی اسپیرمن استفاده شد. مقادیر مرتیط با ضریب همبستگی به تفکیک اجزاء dmf در جدول 2 آورده شده است. میانگین نمره سواد سلامت دهان مادران با میانگین شاخص dmft ، تعداد دندانهای پوسیده و تعداد دندانهای کشیده شده ارتباط منفی و معنیدار داشت، اما با تعداد دندانهای پر شده ارتباط مثبت و معنیدار داشت. به عبارتی در مادران با سواد سلامت دهان بالاتر، میانگین شاخص dmft، تعداد دندانهای پوسیده و از دست رفته کودکان، کمتر و تعداد دندانهای پر شده بیشتر بود.
جدول 1: توزیع فراوانی و میانگین و انحراف معیار سواد سلامت و dmf برحسب اطلاعات دموگرافیک
**Kruskal wallis *Mann Whitney U-test
|
جدول 2: ضریب همبستگی بین نمره سواد سلامت دهان مادران و شاخص پوسیدگی کودکان
|
نتایج ضریب همسبتگی اسپیرمن نشان داد، ارتباط شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) با سن مادران، مثبت و غیر معنیدار و ارتباط بین نمره سواد سلامت دهان مادران با سن مادران، منفی و غیر معنیدار بود، بدین معنی که با افزایش سن مادران، شاخص dmft افزایش و سطح سواد سلامت آنها کاهش یافته بود. همچنین ارتباط آماری مثبت و معنیداری بین سن کودک با شاخص dmft و ارتباط آماری منفی و معنیداری بین سن کودک با نمره سواد سلامت دهان مادران وجود داشت. بدین معنی که با افزایش سن کودک، شاخص dmft در کودکان افزایش یافته، در حالیکه سطح سواد سلامت مادران با بالارفتن سن کودک، کاهش داشتهاست.(جدول 3)
پیش از تطابق مدل رگرسیونی، تمامی پیشفرضهای لازم بررسی و مورد تایید قرار گرفت. باتوجه به همخطی شدید
جدول 3: تعیین ضریب همبستگی بین نمرات سواد سلامت دهان و dmft کودکان برحسب سن مادر و کودک
*Spearman correlation coefficient
|
بین سطح تحصیلات و نمره سواد سلامت دهان مادران، متغیر سطح تحصیلات از مدل حذف شد.
طبق جدول زیر، با ثابت در نظر گرفتن تاثیر متغیرهای سن مادران اثر معناداری بر روی شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) داشت (001/0 P <) بدین معنی که به ازای هر یک واحد افزایش در نمره سواد سلامت دهان مادران، به طور متوسط 063/0 شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) کمتر میشد، همچنین با ثابت در نظر گرفتن سایر متغیرها در مدل، سن کودکان اثر معناداری بر روی شاخص پوسیدگی (dmft) داشت (001/0 P <) بدین معنی که به ازای هر یک سال افزایش سن در کودکان، بهطور متوسط 467/0 شاخص پوسیدگی (dmft) بیشتر میشد. (جدول 4)
جدول 4: مدل رگرسیون خطی چندگانه عوامل موثر بر شاخص dmft
*Multiple linear regression
|
بحث
نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین سواد سلامت دهان مادران شرکتکننده در مطالعه 78/51±11/60 ( از 100 نمره) بود که به طور کلی نشاندهنده سطح سواد سلامت دهان متوسط (مرزی) بود. نتایج مطالعه حاضر با مطالعه Sheikhi و همکاران(1) ، که میانگین سواد سلامت دهان مادران کودکان 6 ساله شهر سمیرم را با استفاده از همین پرسشنامه گزارش نمودند(9/18± 2/63 از 100 نمره)، همسو بود. در حالیکه از سواد سلامت مادران کودکان 6-3 ساله شهر تهران که در مطالعه Naderi-Poorang و همکاران(14) ، با استفاده از همین پرسشنامه( 89/12±66/46 از 100 نمره) ، بیشتر بود. در مطالعه Khoshkharam و Charoghchian Khorasani (19) ، در مشهد بر روی دختران دبستانی و والدینشان، که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد، سواد سلامت والدین 88/2±85/18 از 23 نمره گزارش شده بود که نسبتا سواد سلامت خوبی بوده است.Sistani و همکاران(20) ، در مطالعهای که به منظور بررسی سطح سواد سلامت بزرگسالان ایرانی در تهران با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام دادند، سواد سلامت دهان زنان را 9/2±9/10 از 17 نمره گزارش کردند، که حد متوسطی برای سواد سلامت بود. البته به دلیل تفاوت در نوع پرسشنامه مورد استفاده برای سنجش سواد سلامت دهان، نتایج دو مطالعه اخیر با مطالعه حاضر تطابق نداشت. از طرفی تفاوت در منطقه جغرافیایی مورد بررسی و جمعیت مورد مطالعه نیز در نتایج بهدست آمده بیتاثیر نبود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد، سطح سواد سلامت دهان 7/26 درصد از مادران کافی بود و بقیه سطح سواد متوسط (8/31 درصد) یا ناکافی (5/41 درصد) داشتند. یعنی حدود 75 درصد مادران نیاز به ارتقای سطح سواد سلامت داشتند. در حالی که نسبت به مطالعه Yazdani و همکاران(21) و مطالعه Dieng و همکاران(22) ، در تهران و سنگال که سواد سلامت دهان والدین 5/48 درصد و 5/43 درصد (کافی) گزارش شده بود، کمتر بود. در مطالعه Moriyama و همکاران(23) ، در برزیل، 4/85 درصد والدین سطح سواد سلامت عالی و در مطالعه Divaris و همکاران(24) ، در کارولینای شمالی، سواد سلامت دهان والدین کودکان 3-6 ساله 92 درصد از خوب تا عالی بود. یافته های مطالعه حاضر در مقایسه با مطالعات مشابه، پایین بودن سطح سواد سلامت دهان را نشان داد. از آنجایی که مادران، گروه هدف مطالعه حاضر بودند و با توجه به نقش مهمی که مادران در سلامت خانواده ایفا میکنند، سطح سواد سلامت دهان ناکافی آنها موضوع مهمی است که لزوماً باید در برنامهریزی استراتژیک برای برنامههای آموزشی والدین جهت ارتقای آن مورد توجه قرار گیرد.
در مطالعه حاضر، میانگین dmft کودکان مورد بررسی برابر با 35/1 ± 06/4 بود، این مقدار در مقایسه با مطالعه Zabandan و همکاران(25) ، در یزد که میانگین dmft کودکان زیر 6 سال را 22/5 گزارش نمودند، کمتر بود. از طرفی تا حدودی مشابه با میانگین dmft کودکان 6-2 ساله (99/4) مهدکودکهای بیرجند(26) و کودکان 3-6 ساله (17/3) مهدکودکهای تهران(14) بوده و در مقایسه با کودکان پیش دبستانی (9/9) شهر سمیرم(1) کمتر بود. علت کمتر بودن میانگین شاخص dmft در کودکان مورد بررسی در مطالعه حاضر، میتواند به دلایل مختلفی مانند سطح متفاوت تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی-اجتماعی والدین و وضعیت بهداشتی والدین باشد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد در مادران با سواد سلامت دهان بالاتر، میانگین شاخص dmft، تعداد دندانهای پوسیده و ازدسترفته کودکان کمتر و تعداد دندانهای پر شده بیشتر بود. این نتایج مطابق با نتایج گزارششده توسط Yazdani و همکاران(21) بود. آنها بیان داشتند که فرزندان والدین با سطح سواد سلامت دهان کافی دارای دندانهای پر شده بیشتر و دندانهای ازدسترفته کمتر بودند. همچنین نتایج مطالعه Khodadadi و همکاران(27) ، نشان داد که تعداد دندانهای پر شده فرزندان والدین با سطح سواد سلامت دهان کافی به طور معنیداری بیشتر بود. این یافته با نتایج محققان قبلی همسو بود.(29, 28, 24) براساس شواهد موجود سواد سلامت دهان والدین با وضعیت سلامت دهان و دندان فرزندانشان در ارتباط است. Alzahrani و همکاران(11) ، در یک مطالعه مرور سیستماتیک جدید، در بررسی ارتباط بین سواد سلامت دهان والدین و پیامدهای سلامت دهان و دندان کودکان گزارش گردید که وضعیت سلامت دهان و دندان کودکان با سواد سلامت دهان والدین آنها ارتباط دارد. از طرفی پوسیدگی دندان در کودکانی که والدین آنها سواد بهداشت دهان و دندان پایینی داشتند، شایعتر بود. یک توضیح احتمالی برای این روند این است که والدین با سواد سلامت دهان پایین ممکن است دانش کمتری در مورد چگونگی جلوگیری از پوسیدگی دندان در فرزندان خود داشته باشند یا در درک دستورالعملهای بهداشت دهان و دندان مشکل بیشتری داشته باشند. با این وجود، این نتایج باید با احتیاط مورد توجه قرار گیرند. چنانچه نتایج مطالعه Halvani و همکاران(30) در یزد نشان داد والدین در حفظ دندانهای شیری عملکرد ضعیفی داشتند. این احتمال وجود دارد که عملکرد آنها در حفظ دندانهای دائمی بهتر باشد، که نیاز به بررسی دارد.
ارتقای مهارتها و دانش والدین برای تصمیمگیری مناسب در مورد سلامت دهان و دندان فرزندانشان میتواند به طور مثبتی از پوسیدگی دندان جلوگیری کند و نتایج بهتری برای سلامت دهان و دندان ایجاد کند.(11)
نتایج نشان داد سن مادران اثر معناداری بر روی شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) داشت، چنانچه شاخص dmft کودکان با مادران جوانتر پایینتر بود، نتایج مطالعات قبلی (31, 1) نیز نشان داد هرچه مادران جوانتر بودند، سواد سلامت دهان بالاتری داشتند و بیشتر به مسایل بهداشتی و پیشگیری توجه میکردند.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سواد سلامت دهان در مادران خانهدار کمتر از مادران دانشجو و شاغل بود، که با نتایج مطالعات قبلی(14, 1) همخوانی داشت. اما طبق نتایج مطالعه حاضر مادران خانهدار با سطح سواد سلامت دهان بالاتر، کودکانی با تعداد دندانهای پوسیده و از دست رفته کمتر و تعداد دندانهای پر شده بیشتری داشتند. این احتمال وجود دارد که رسیدگی مادران خانهدار با سطح سواد سلامت دهان بالاتر به بهداشت دهان و دندان فرزندانشان و رفع نیازهای درمانی دندانپزشکی بیشتر باشد.
مطالعات در ایران شیوع کلی پوسیدگی در دوران کودکی را بین 51 تا 8/89 درصد گزارش نمودهاند.(32-35) میزان آگاهی، نحوه نگرش و صحت عملکرد والدین، اولین عامل در حفظ بهداشت دهان و دندان کودکان میباشد.(36) در مطالعه حاضر، مادرانی که سطح سواد سلامت دهان بالاتری داشتند، کودکان با تعداد دندانهای پوسیده و ازدسترفته کمتر و تعداد دندانهای پر شده بیشتری داشتند. میتوان گفت مادران با سطح سواد سلامت دهان بالا، برای سلامت دهان کودکان خود در تمام سنین اهمیت قائل بودند.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطح سواد سلامت دهان مادران در دو جنس کودک تفاوت معناداری نداشت. این نشان میدهد مادران با سواد سلامت دهان بالاتر، صرف نظر از جنس کودک، مراقبتهای بهداشتی و خدمات دندانپزشکی را برای کودکان خود لحاظ میکنند. نتایج مطالعه Mehravar و همکاران(37) ، در یزد نیز نشان داد سن و جنس کودک تاثیری در پذیرش درمان توسط والدین آنها نداشت.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میانگین dmft کودکان برحسب سطح تحصیلات مادر تفاوت آماری معنیداری داشت، که با نتایج Yazdani و همکاران(21) ، همخوانی داشت. Nematollahi و همکاران(26) ، نیز گزارش نمودند میزان تجربه پوسیدگی دندان کودکان با سطح تحصیلات والدین آنها بخصوص مادران ارتباط دارد. به نظر میرسد والدین با تحصیلات بالاتر نقش موثری در بهبود رفتارهای بهداشتی خود و اعضای خانواده خود دارند.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد سطح سواد سلامت دهان مادران از نظر تعداد افراد خانواده تفاوت معنیداری نداشت. اما تعداد افراد خانواده اثر معنیداری بر روی شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) داشت. این نتیجه با نتایج مطالعه Moriyama و همکاران(23) و Christensen و همکاران(38) ، همسو بود. ارتباط بین پوسیدگی دندان و تعداد افراد خانوار نشان میدهد که خانوادههای بزرگتر ممکن است مشکلات بیشتری در ارائه مراقبت دندانی به فرزندان خود داشته باشند. از آنجا که در مطالعه Khoshkharam و Charoghchian Khorasani (۱۹) ، تنها عاملی که با شاخص DMFT در ارتباط بود، درآمد خانواده بود، میتوان سهم اختصاص یافته بودجه خانواده به هر نفر را توجیه این مورد دانست.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد با ثابت در نظر گرفتن سایر متغیرها در مدل، سن کودکان اثر معناداری بر روی شاخص پوسیدگی (dmft) داشت (بدین معنی که به ازای هر یک سال افزایش سن در کودکان، به طور متوسط 467/0 شاخص پوسیدگی (dmft) بیشتر میشد)، که با نتایج مطالعه Moriyama و همکاران(23) همسو بود. آنها اظهار داشتند که با افزایش سن کودکان ، بیشتر مستعد ابتلا به پوسیدگی میشوند که میتواند ناشی از اثر تجمعی عوامل موثر بر پوسیدگی باشد.
برای درک بهتر تأثیر سواد سلامت دهان و دندان والدین بر سلامت دهان کودکان، انجام تحقیقات جامع، مانند مطالعات کوهورت میتواند کمک کننده باشد. علاوه بر این، با توجه به نقش تاثیرگذار سواد سلامت والدین بر پوسیدگی دندانی کودکان لازم است بر اهمیت دانش دندانپزشکان متخصص کودکان در مورد سطح سواد بهداشت دهان و دندان در میان والدین تأکید شود. انجام اقداماتی مانند افزایش دفعات ویزیتهای دندانپزشکی و مصرف فلوراید میتواند به سلامت دهان و دندان کودکانی که والدینشان سواد بهداشت دهان و دندان پایینی دارند، کمک کند. همچنین با برقراری ارتباط مؤثر با والدین، دستورالعملهای بهداشت دهان و دندان کودکان را برای آنها تشریح نمایند.
نتیجهگیری
نتایج مطالعه حاضر نشان داد؛ میانگین سواد سلامت دهان مادران کودکان 6-3 ساله در حد متوسط (مرزی) بود. سواد سلامت دهان مادران از نظر وضعیت اشتغال مادران، سطح تحصیلات مادر، سن و جنس کودک تفاوت معنیداری نداشت. متغیرهای سن مادر، وضعیت اشتغال مادران، سطح تحصیلات مادر، تعداد افراد خانواده، سن و جنس کودک وسطح سواد سلامت دهان مادران اثر قابل توجهی بر روی شاخص پوسیدگی کودکان (dmft) داشت. لذا می بایست در راستای بهبود شاخص dmft کودکان، راهکارهایی برای ارتقای سواد سلامت دهان والدین ارائه داد.
تشکر و قدردانی
با تقدیر و تشکر از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد و تمام افرادی که ما را در انجام این تحقیق یاری کردند. این مقاله برگرفته از پایاننامه جهت دریافت درجه دکترای عمومی دندانپزشکی با شماره ثبت 18169 میباشد.
تضاد منافع
هیچگونه تضاد منافعی وجود ندارد.