نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 دانشیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات بیماری های دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 دندانپزشک
4 کارشناس آمار، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Lesions with formation of bone and/or cartilage are a group of osseous lesions in the jaws including a group of non-neoplastic lesions as well as benign or malignant neoplasm. A group of these lesions are known as fibro-osseous lesions.The purpose of this study was evaluation of clinical and histopathologic characteristics of nonodontogenics lesions of the jaws with formation of bone or cartilage in referral patients to Mashhad dental school during 40 years.
Materials & Methods: In this study, a review was made of all the biopsies in the histologic dept, of mashhad dental school between 1970 and 2010. Every patient with diagnosis of non odontognic lesion with formation of bone or cartilage was brought into account. Individual informations including gender, age, and region of the lesion, clinical and histologic findings were noted. These data were defined descriptively and were compared by Chi-Square test.
Results: A total of 9991 biopsies were reviewed during this study period. Out of these, 133 cases (%1.33) corresponded to non odontogenic lesions with formation of bone or cartilage.
Ossifying fibroma with 37 cases (28%) was the most frequent lesion followed by osteosarcoma with 19 cases (14%). The mean age of the patients was 32.2±17.3 years, with minimum age of 9 years and maximum of 75 yrs. In age distribution between different decades of life, most of the lesions were seen in second decade of life with 36 cases. Most of the patients were females with 79 cases whereas males were 54 cases.
Conclusion: This study shows that non odontogenic lesions with formation of bone or cartilage have low frequency compared to other lesions of the jaws. Among studied lesions, ossifying fibroma followed by osteosarcoma were the most frequent lesions. Females were more involved than males and most of the lesions occurred in mandible and in posterior area.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ضایعات استخوانی در جمجمه و فکها بسیار متنوع و گسترده میباشند که از لحاظ منشاء ممکن است ادنتوژنیک یا غیرادنتوژنیک باشد. گروهی از ضایعات غیرادنتوژنیک با منشاء استخوانی همراه با تشکیل استخوان و یا غضروف میباشند که شامل طیفی از ضایعات نئوپلاسمی خوشخیم و بدخیم و ضایعات غیرنئوپلاسمی است
در بسیاری از موارد تشخیص نئوپلاسم از ضایعات راکتیو کاری دشوار میباشد، چون تظاهرات هیستولوژیکی آنان بسیار مشابه بوده و عملاً بدون آگاهی از تظاهرات بالینی و رادیوگرافیک ضایعه، تشخیص امکانپذیر نیست.
تشخیص صحیح ضایعات غیرادنتوژنیک راکتیو از تومورها مهم بوده و در روش درمان و پیشآگهی ضایعات نقش مهمی دارد. گروهی از این ضایعات تحت عنوان ضایعات فیبرواسئوس شناخته میشوند، که در آن استخوان با بافت سلولی فیبروزی که به تدریج تبدیل به استخوان لاملار و یا به صورت یک مخلوط آمورف با مواد معدنی بسیار میگردد جایگزین میشود.(1) در منابع مختلف طبقه بندی ضایعات فیبرواسئوس با یکدیگر فرق کرده و ضایعات متفاوتی را در این شاخه ذکر کردهاند.(4-2) Matsuzuka و همکارانش در مطالعه خود در توکیو ضایعات همراه با تشکیل بافت سخت در ناحیه دهان را مورد بررسی قرار دادند و آنها در این مطالعه کل این ضایعات را تحت عنوان ضایعات فیبرواوسئوس خواندند که شامل تعداد زیادی از ضایعات راکتیو و تومورال خوش خیم و بدخیم میگردید.(5) هدف از این مطالعه که برای نخستین بار در کشور ما انجام شده است، بررسی میزان فراوانی ضایعات همراه تشکیل استخوان، غضروف و سمان در استخوان فکین در مراجعین به بخش آسیبشناسی دانشکده دندان پزشکی مشهد از بدو تاسیس تا ابتدای مهرماه 1389 و تعیین ویژگیهای دموگرافیک، بالینی و هیستولوژیک این ضایعات بود.
مواد و روشها
این تحقیق یک مطالعه گذشته نگر (Retrospective) بود که با مراجعه به بایگانی بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد و بررسی پروندههای موجود از بدو تأسیس (1349) تا سال 1389 انجام گردید. معیار ورود ضایعاتی بودند که غیرادونتوژنیک بوده و در آنها استخوان یا غضروف و یا هر دو تشکیل شده باشد، ضایعات با منشا ادونتوژنیک در این مطالعه بررسی نگردیدند. در این تحقیق کلیه دفاتر بیوپسی و همچنین دفاتر مربوط به برگه ارسال جراح و جواب پاتولوژیست مرور گردید. به طور کلی ضایعات غیرادنتوژنیک که با تشکیل استخوان یا غضروف بوده و در دانشکده دندانپزشکی مشهد در طی این دوره زمانی 40 ساله مورد تشخیص و درمان قرار گرفته بود شامل 9 ضایعه بود که عبارت بودند از: 1- اگزوستوز 2- استئوسارکوما 3- کندروسارکوما 4- استئوما 5- استئوبلاستوما 6- استئوئید استئوما 7- فیبروزدیسپلازی 8- دیسپلازی سمنتو اسئوس 9- اُسیفایینگ فیبروما.
اطلاعات مورد نیاز شامل سن و جنس بیماران، جایگاه ضایعه، تشخیص بالینی و تشخیص پاتولوژی ضایعه از دفاتر استخراج و ثبت گردید. دادهها وارد نرمافزار SPSS گردید و با استفاده از روشهای آماری میزان فراوانی و درصد فراوانی محاسبه و جداول فراوانی تهیه و نمودارهای مربوطه ترسیم گردید. از آزمون کای با سطح معنیداری 05/0 برای مقایسه ها استفاده نمودیم.
یافتهها
در این مطالعه توصیفی از مجموع 9991 مورد بیوپسی موجود در بایگانی بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد، در 133 مورد (3/1 درصد) تشخیص ضایعه غیرادنتوژنیک همراه با تشکیل استخوان یا غضروف بوده است
فراوانی ضایعات تشخیص داده شده به تفکیک:
در مجموع 9 ضایعه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. هر کدام از این ضایعات به همراه اطلاعات سنی به تفکیک در جدول 1 آمده است. از مجموع 133 بیمار، بیشترین ضایعه مربوط به اُسیفایینگ فیبروما با 37 مورد (8/27 درصد) و به دنبال آن استئوسارکوم با 19 مورد (2/14 درصد) بود. کمترین ضایعه، استئوئیداستئوما با تنها یک مورد بود. تعداد 14 ضایعه فیبرواسئوس نامشخص (5/10 درصد) وجود داشت که در آن نوع ضایعه معلوم نبود (جدول 1).
بالاترین میانگین سنی متعلق به کندروسارکوم با 47 سال و کمترین میانگین سنی مربوط به استئوبلاستوما با 7/20 سال بود. کمترین سن درگیری 9 سال بود که مربوط به استئوسارکوم و استئوم بود. بیشترین سن ابتلا در استئوسارکوم با 75 سال سن بود (جدول 1).
جنس و سن بیماران:
به طور کلی 54 مورد (6/40 درصد) از بیماران مرد بودند و 79 نفر زن (4/59 درصد) بودند. در مجموع زنان حدود 4/1 برابر بیشتر از مردان درگیر این گونه ضایعات بودند.
در این مطالعه میانگین سنی بیماران 3/17±2/32 سال بود؛ حداقل سن بیماران 9 سال و حداکثر 75 سال بود. میانگین سنی در مردان 17±5/28 سال با دامنه 9 تا 70 سال و میانگین در زنان 17±7/34 سال با دامنه 10 تا 75 سال بود. توزیع سنی بیماران در دهههای مختلف سنی در جدول 2 ذکر شده است. بیشترین میزان ضایعات (27 درصد) در دهه دوم زندگی (19-10) و کمترین میزان وقوع ضایعات (5/1 درصد) در دهه اول زندگی بود. ضایعات در مردان در دهه دوم از شیوع بالاتری برخوردار بود در حالی که در زنان در دهه سوم شیوع ضایعات بیشتر بود (جدول 2).
جایگاه ضایعه:
ضـایعات غـیرادنتوژنیک کـه با تشکیل اسـتخوان یا غضروف همراه هستند در نقاط مختلف دهان یا فک و صورت به وجود میآیند. در این مطالعه 40 درصد ضایعات در فک بالا و 54 درصد در فک پایین بودند. در تعداد 8 نفر از بیماران موقعیت ضایعه ذکر نشده بود (نمودار 1). بیشترین میزان ضایعات در قسمت خلف فک پایین با تعداد 57 مورد (5/42 درصد) و کمترین میزان ضایعات در قدام فک پایین با 4 مورد (3 درصد) بود.
نمودار 1 : توزیع فراوانی ضایعات مورد مطالعه بر اساس جایگاه
جدول 1 : توزیع فراوانی ضایعات، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر بر اساس سن بیماران به تفکیک نوع ضایعات
تشخیص هیستولوژیک |
(درصد) تعداد |
میانگین سنی و انحراف معیار |
کمترین سن |
بیشترین سن |
اُسیفایینگ فیبروما |
(8/27) 37 |
0/14±31 |
10 |
63 |
استئوسارکوم |
(2/14) 19 |
8/21±6/28 |
9 |
75 |
استئوم |
(0/12) 16 |
7/18±6/33 |
9 |
70 |
ضایعات فیبرواسئوس نامشخص |
(5/10) 14 |
4/16±2/29 |
12 |
70 |
فیبروزدیسپلازی |
(2/8) 11 |
8/18±29 |
13 |
66 |
کندروسارکوم |
(5/7) 10 |
0/20±47 |
17 |
70 |
سمنتو اسئوس دیسپلازی |
(7/6) 9 |
0/15±43 |
20 |
63 |
اگزوستوز |
(0/6) 8 |
2/9±39 |
30 |
52 |
استئوبلاستوما |
(0/6) 8 |
6/10±7/20 |
11 |
40 |
استوئید استئوما |
(7/0) 1 |
6/10±5/21 |
29 |
29 |
کل |
(0/100) 133 |
0/00±7/20 |
9 |
75 |
جدول 2 : فراوانی ضایعات بر اساس توزیع در دهههای مختلف سنی به تفکیک جنسیت
سن (سال) |
تعداد کل |
درصد |
مذکر (درصد) تعداد |
مونث (درصد) تعداد |
9 – 0 |
2 |
5/1 |
(0/100) 2 |
(0/0) 0 |
19 – 10 |
35 |
9/26 |
(3/54) 19 |
(7/45) 16 |
29 – 20 |
33 |
6/24 |
(4/39) 13 |
(6/60) 20 |
39 – 30 |
17 |
7/12 |
(5/23) 4 |
(5/76) 13 |
49 – 40 |
16 |
9/11 |
(0/25) 4 |
(0/75) 12 |
59 – 50 |
13 |
7/9 |
(2/46) 6 |
(8/53) 7 |
69-60 |
8 |
0/6 |
(5/12) 1 |
(5/87) 7 |
79-70 |
6 |
5/4 |
(0/50) 3 |
(0/50) 3 |
گزارش نشده |
3 |
2/2 |
(7/66) 2 |
(3/33) 1 |
کل |
133 |
0/100 |
(6/40) 54 |
(4/59) 79 |
مقایسه ضایعات خوشخیم و بدخیم
در این مطالعه ضایعات بدخیم عبارت بودند از کندروسارکوما و استئوسارکوما و باقیمانده ضایعات که در جدول 1 آمدهاند در مجموع ضایعات خوشخیم را تشکیل میدادند. از مجموع 133 بیمار تعداد 104 نفر (2/78 درصد) دارای ضایعات خوشخیم بوده و تنها 29 نفر (8/21 درصد) با تشخیص بدخیمی بودهاند. ضایعات خوشخیم در جنس مونث شایعتر بود در حالی که ضایعات بدخیم شیوع اندک بیشتری در جنس مذکر داشت. در رابطه با جایگاه ضایعات، در هر دو نوع ضایعه خوشخیم و بدخیم، درگیری فک پایین (71 نفر) بیشتر از فک بالا (55 نفر) بود و ناحیه خلف با 90 مورد (4/87 درصد) نسبت به ناحیه قدام با 13 مورد (6/12 درصد) بیشتر درگیر بود. با توجه به نتیجه آزمون Chi-Square مشخص گردید که بین نوع ضایعه با جنسیت، جایگاه و محل ضایعه هیچگونه ارتباطی وجود ندارد (جدول 3).
ضایعات فیبرواسئوس:
ضایعات فیبرواسئوس شامل اُسیفایینگ فیبروما، فیبروز دیسپلازی و سمنتواسئوس دیسپلازی میباشند. در این مطالعه سمنتواسئوس دیسپلازی به سه گروه پری آپیکال، فوکال و فلورید تقسیم گردید. فراوانی هر ضایعه در جدول 4 آمده است.
جدول 3 : توزیع فراوانی ضایعات خوشخیم و بدخیم بر حسب جنس و جایگاه
نوع ضایعه |
تعداد (درصد) |
جنسیت (درصد) تعداد |
جایگاه ضایعه (درصد) تعداد |
ناحیه ضایعه (درصد) تعداد |
|||
زن |
مرد |
فک بالا |
فک پایین |
قدام |
خلف |
||
خوشخیم |
(2/78) 104 |
(5/62) 65 |
(5/37) 39 |
(8/42) 42 |
(2/57) 56 |
(5/11) 10 |
(5/88) 77 |
بدخیم |
(8/21) 29 |
(2/48) 14 |
(7/51) 15 |
(4/46) 13 |
(6/53) 15 |
(8/18) 3 |
(3/81) 13 |
کل |
(0/100) 133 |
(4/59) 79 |
(6/40) 54 |
(6/43) 55 |
(4/56) 71 |
(6/12) 13 |
(4/87) 90 |
نتیجه آزمون |
187/0P= |
665/0P= |
421/0P= |
جدول 4 : توزیع فراوانی ضایعات فیبرو اسئوس، میانگین و انحراف معیار سن به تفکیک نوع ضایعات
تشخیص هیستولوژیک |
تعداد |
درصد |
میانگین سنی |
انحراف معیار |
کمترین سن |
بیشترین سن |
جنسیت |
فک پایین |
فک بالا |
|||
زن |
مرد |
قدام |
خلف |
قدام |
خلف |
|||||||
فیبروزدیسپلازی |
11 |
49/15 |
29 |
8/18 |
13 |
66 |
4 (6/63) |
7 (4/36) |
0 (0/0) |
4 (3/36) |
1 (0/9) |
6 (5/54) |
اُسیفایینگ فیبروما |
37 |
11/52 |
31 |
14 |
10 |
63 |
25 (6/67) |
12 (4/32) |
2 (4/5) |
23 (1/62) |
5 (5/13) |
7 (9/18) |
سمنتواسئوس دیسپلازی فوکال |
6 |
45/8 |
66/33 |
21 |
20 |
63 |
4 (7/66) |
2 (3/33) |
0 (0/0) |
4 (6/66) |
0 (0/0) |
2 (3/33) |
سمنتواسئوس دیسپلازی فلورید |
3 |
22/4 |
43 |
15 |
27 |
57 |
3 (0/100) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
3 (0/100) |
0 (0/0) |
0 (0/0) |
ضایعات فیبرواسئوس نامشخص |
14 |
71/19 |
2/29 |
4/16 |
12 |
70 |
8 (1/57) |
6 (2/42) |
1 (1/7) |
5 (7/35) |
2 (2/14) |
6 (8/42) |
کل |
71 |
0/100 |
57/43 |
5/17 |
10 |
70 |
44 (9/61) |
27 (0/38) |
3 (2/4) |
39 (9/54) |
8 (2/11) |
21 (5/29) |
بحث
استخوانهای فک ممکن است محل اولیه برای یک طیف وسیع از تومورهای خوشخیم و یا بدخیم باشد که ویژگیهای کلینیکی، هیستوپاتولوژیک و رادیوگرافی متفاوتی را دارا میباشند. این تومورها ممکن است به صورت ادونتوژنیک و غیرادونتوژنیک طبقهبندی گردند. واژه غیرادونتوژنیک نشان میدهد که تومور فاقد سلولهایی است که به وجود آورنده دندان و یا ساختمانهای مرتبط با دندان هستند.(6) در این مطالعه ضایعاتی مورد بررسی قرار گرفتهاند که در آنها بافت استخوان طبیعی در ناحیه فک و صورت با استخوان نابالغ و یا غضروف جابه جا گشته است. در این مطالعه تعداد 9 ضایعه به عنوان ضایعات غیرادونتوژنیک که با تشکیل استخوان یا غضروف همراه است مورد بررسی قرار گرفته است، در حالی که در مطالعهای که توسط Matsuzuka و همکارانش(5) صورت گرفت تعداد 16 ضایعه در این گروه قرار گرفت. در مطالعه دیگر Yoon و همکارانش(7) یک طبقه بندی تغییر داده شده را که میتواند در درک بیماری و درمان آن مفید باشد، پیشنهاد دادند. این طبقهبندی براساس ویژگیهای پاتولوژیکی و تحلیلهای بالینی و رادیوگرافی و هیستولوژیک میباشد و ضایعات فیبرواسئوس را به دو گروه با منشا لیگامان پریودنتال و منشا استخوان مدولاری تقسیمبندی کرده است. طبقهبندیهای دیگر در مورد این ضایعات به تفسیر در مقالات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.(4-2) این نشاندهنده آن است که یک تقسیم بندی جهانی مشخص و یکسانی هنوز در این زمینه بوجود نیامده است.(7)
در مطالعه ما ضایعات فیبرواسئوس شامل سه گروه فیبروزدیسپلازی، اُسیفایینگ فیبروما و سمنتواسئوس دیسپلازی با مجموع 71 مورد بیشترین نوع ضایعات بودند. در بین ضایعات فیبرواسئوس نیز اُسیفایینگ فیبروما با 37 مورد بیشترین شیوع را داشت. این یافتهها مطابق با بررسیهای انجام گرفته توسط Worawongvasu(8)، Mintz(9) و Matsuzuka(5) میباشد که در آن اُسیفایینگ فیبروما بیشترین مورد را به خود اختصاص میداد. در حالی که در بررسی Alsharif(10) در بین بیماران چینی سمنتواُسیفایینگ فیبروما و به دنبال آن اُسیفایینگ فیبروما بیشترین فراوانی را داشته است. در مطالعهای دیگر که توسط Yoon و همکارانش(7) بر روی 72بیمار صورت گرفت، فیبروزدیسپلازی به عنوان بیشترین ضایعه معرفی گردید. در مطالعه Dahlin و همکارانش(11) تومورهای استئوژنیک خوشخیم شامل استئوبلاستوما و استئوئید استئوما به ترتیب 3% و 11% شیوع داشتند. در مطالعه Matsuzuka(5) این دو تومور نادر بودند و استئوبلاستوما تنها 4 مورد (7/0%) و استئوئید استئوما 3 مورد (5/0%) را در طی 36 سال شامل می شدند. در مطالعه ما طی چهل سال تعداد استئوبلاستوما 8 مورد (6%) و استئوئید استئوما تنها 1 مورد (1%) بود در حالی که استئوما با 16 مورد(12) از شیوع بسیار بالاتری برخوردار بود و این با مطالعه Matsuzuka(5) هماهنگ است. در بررسی ضایعات بدخیم غیرادنتوژنیک که با تشکیل استخوان یا غضروف همراه است، استئوسارکوم با 19 مورد شایعترین بیماری در میان کل ضایعات پس از اُسیفایینگ فیبروما بوده است. این یافتهها با مطالعهای که توسط Junior و همکارانش(12) صورت گرفته تطابق کامل دارد. جالب این که میانگین سنی در تحقیق ایشان 29 سال بوده است که تقریباً مطابق با یافتههای ما میباشد.
براساس اطلاعات به دست آمده در این مطالعه، زنان با 79 نفر (59 %) نسبت به مردان با 54 نفر (41 %) دارای برتری جنسیتی بودند. میانگین سنی در کل بیماران 2/32 سال بود و در مردها 5/28 سال و در زنان 7/34 سال بود. در تحقیقات انجام شده توسط Matsuzuka(5)، Chang(13)، Liu(14)، Waldron (15) و Ogunsalu(16) نیز زنان بیشتر از مردان مبتلا به این ضایعات بودند. در تحقیقات دیگر نیز مشابه مطالعه ما، این ضایعات بیشتر در دهههای سوم و چهارم زندگی گزارش شدهاند.(14-12و10و7) در حالی که در مطالعات Matsuzuka(5) میانگین سنی 1/40 سال بود همچنین در مطالعه Vegas Bustmante(17) با میانگین سنی 44 سال، دهه پنجم زندگی را شایعترین زمان ابتلا دانستهاند. در تحقیقاتی که Mark(18) و Delgado(19) بر روی سن بیماران در استئوسارکوم صورت دادهاند (در دهههای سوم و چهارم زندگی) بیشترین موارد بیماری، دیده شده، در حالی که در یافتههای ما میانگین سنی 6/28 سال بوده است و زنان اندکی بیشتر از مردان مبتلا بودهاند. این اختلاف میتواند به علت متفاوت بودن جامعه آماری و ویژگیهای متفاوت محیطی و نژادی باشد، در رابطه با کندروسارکوما، مجموع 10 مورد شامل 7 مرد و 3 زن بود. در بررسی Pang و همکارانش(20) بر روی 23 مورد کندروسارکوم مزانشیمی، ابتلا مردان از زنان بیشتر بود که مطابق با بررسی ما میباشد. همچنین در مطالعه آنان نشان داده شد که اگر یافتههای هیستولوژیک با یافتههای ایمونوهیستوشیمیایی ادغام گردد در تشخیص صحیح بیماری کمک میکند. در مطالعه دیگری که توسط Shakeil و همکارانش(21) بر روی 20 مورد کندرو سارکوم مزانشیمی در طول 45 سال صورت گرفت 11 نفر زن و 9 نفر مرد بودهاند. سن بیماران بین 7 تا 37 سال با میانگین سنی 1/22 سال بوده است، در حالی که در تحقیق ما سن افراد بین 17 تا 70 سال و میانگین 47 سال بوده است. همچنین در بررسی وی مشخص گردید که منشا کندروسارکوم مزانشیمی بیشتر استخوانی بوده و بیمارانی که جراحی وسیع به همراه شیمیدرمانی را انجام میدهند، پیشآگهی بهتری را دارند.
در مطالعه ما 53% ضایعات مربوط به فک پایین بوده و 41% در ارتباط با فک بالا بودند و تعدادی نیز گزارش نشده بودند. همچنین در این تحقیق مشخص شد که خلف فک پایین مهمترین مکان ابتلاء به ضایعات میباشد. این یافتهها مشابه تحقیقات Alsharif(10)، Bustamante(17)، Liu(14) و Junior(12) میباشد.
در مقایسه ضایعات خوشخیم و بدخیم، در بررسی ما مشخص شد که ضایعات خوشخیم با 105 مورد بسیار بیشتر از ضایعات بدخیم با 29 مورد بودند. در هر دو نوع ضایعه درگیری فک پایین و قسمت خلفی بیشتر از فک بالا و قسمت قدامی بود. در تحقیقات Vega و همکارانش(22) و Wanebo(23) نیز شیوع استئوسارکوم در فک پایین بیشتر از فک بالا بود. تحقیقی که در آن مقایسه دقیقی بین ضایعات خوشخیم و بدخیم را ذکر کرده باشد، یافت نگردید.
نتیجه گیری
شیوع ضایعات غیرادونتوژنیک که با تشکیل استخوان یا غضروف همراه بود نسبت به سایر ضایعات کمتر بود و حدود 33/1% از کل مراجعهکنندگان را تشکیل میداد. اُسیفایینگ فیبروما و به دنبال آن استئوسارکوم شایعترین ضایعه تشخیصی بودند. فراوانی ضایعات خوشخیم بسیار بیشتر از ضایعات بدخیم بود. زنها بیشتر از مردها مبتلا به این گونه ضایعات بودند. میانگین سنی بیماران 3/17±2/32 سال بود و دهه دوم زندگی (19-10 سال) بالاترین درصد ابتلا را داشت. از نظر موقعیت ضایعه، فک پایین و قسمتی خلفی بیشتر درگیر بودند. از نظر جنسیت، میانگین سنی و جایگاه ضایعات این مطالعه با مطالعات دیگر مشابهت دارد ولی از نظر فراوانی ضایعات با بعضی مطالعات دیگر متفاوت میباشد.
تشکر و قدردانی
این مقاله منتج از طرح تحقیقاتی با کد 69561 و پایاننامه به شماره 2604 میباشد و بدینوسیله از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد جهت پشتیبانی این طرح تشکر میگردد.