نوع مقاله : گزارش مورد
نویسندگان
1 استادیار، گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری،ایران
2 دندانپزشک، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه پاسیفیک آرتور دوگانی، کالیفرنیا، امریکا
3 دندانپزشک - ساری - ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Background: Iatrogenic damage to the inferior alveolar nerve (IAN) is one of the possible complications that may occur during dental procedures. In this study, we examined three patients who suffered from IAN damage and lip paresthesia after receiving dental care and were then treated with photobiomodulation (PBM) therapy.
Case Report: Case 1; a 56-year-old woman presenting with lip, chin and buccal mucosa paresthesia following the extraction of the left mandibular second molar and bone grafting. The patient admitted to our clinic after 18 months with the diagnosis of IAN related paresthesia and was treated with PBM therapy. Case 2; a 38-year-old woman reported sensory loss in lip, chin and buccal mucosa in the right quadrant after implant placement. Implant was removed immediately and after two weeks, patient underwent PBM treatment which was performed in two cycles that were 6 months apart. Case 3; A 29-year-old woman suffered from lip, chin and buccal mucosa paresthesia in the right site after receiving a single-visit mandibular molar root canal treatment. She underwent PBM therapy after two weeks. Diode 980 nm laser was used. Treatment outcomes were assessed by measuring the palpation and thermal sensation of the affected area using visual analogue scale (VAS). The obtained VAS scores were compared with those of the intact side of the mandible. All three patients reported that sensation in the numbed area improved during the treatment sessions and complete or partial recovery was achieved after the treatment period.
Conclusion: Since PBM therapy is able to stimulate the regeneration of the damaged IAN, it can be considered as a non-invasive treatment option with minimal complications.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
عصب آلوئولار تحتانی (IAN) شاخهای حسی از عصب فک پایین است که حس دندانهای پایین، چانه و لب پایین را تامین میکند.(1) آسیب IAN به هر علتی منجر به پاراستزی یا دیس استزی عصب شده و تجربیات ناخوشایندی برای بیماررقم می زند. در دندانپزشکی احتمال آسیب به عصب IAN و به دنبال آن پارستزی دهان بویژه در طی برخی از پراسیجر های دندانپزشکی مانند خارج کردن مولر سوم فک پایین در نزدیکی کانال
فک پایین(2)، جراحی ارتوگناتیک(3)، تزریق
بیحسی موضعی(4)، درمان ریشه(5)، ایمپلنت دندان(6) و جراحی اندو(7) وجود دارد. افزایش کاربرد ایمپلنت در کلینیک های دندانپزشکی، سبب گزارش های فزاینده ای در مورد تراما و عوارض عصبی عروقی آن شده است. علائم اصلی بصورت فقدان یا از دست دادن نسبی حس در ناحیه آسیب دیده است، اما ممکن است به صورت گزگز، خارش، بیحسی یا سوزش نیز ظاهر شود. این اختلالات حسی ممکن است از خفیف تا از دست دادن کامل حس متغیر باشد و ممکن است برای بیمار ویرانگر باشد.(9و8) با توجه به شدت آسیبهای IAN، روشهای درمانی متفاوتی پیشنهاد شده است. میکروسرجری اعصاب میتواند برای آسیبهای شدید عصبی (نوروتمزیس)(10) موثر باشد، اما هیچ پروتکل مستندی برای سطوح پایینتر آسیبها وجود ندارد. برخی روشهای درمانی مانند داروها (ویتامین C،B، کورتون ها و آنزیم ها) و درمان با حمایت فیزیکی برای آسیبهای عصبی کم و متوسط پیشنهاد شدهاند.(11) ولی هنوز، هیچ یک از این روش ها توانبخشی عصبی رضایت بخشی را ارائه نمی دهد.(12) تکنولوژی لیزر یک رویکرد غیرتهاجمی برای مدیریت آسیبهای عصبی کم تا متوسط و به عنوان یک روش کمکی در آسیبهای شدید عصبی محسوب می شود.(13) درمان بوسیله لیزر با توان پایین (Low Level Laser Therapy) یا Photobiomodulation Therapy (PBMT) میتواند برای درمان آسیب های عصبی استفاده شود.(14) ادعاهای زیادی در مورد اثرات درمانی PBMT مانند تسریع بهبود زخم(15)، کاهش درد(16)، بازیابی عملکرد عصبی طبیعی پس از آسیب(17) ، بازسازی و ترمیم استخوان(18)، عادی سازی عملکرد هورمونی غیر طبیعی، تحریک ترشح اندورفین و تعدیل سیستم ایمنی وجود دارد.(19) مطالعات متعددی درمورد درمان آسیب IAN گزارش شده است. با توجه به مطالعات کمی که در مورد تابش لیزر در درمان آسیب عصب یافت می شود، این مطالعه گزارش مورد از سه بیمار است که درمان با لیزر کم توان منجر به بهبود پارستزی دهان بدنبال تروما طی پراسیجر دندانپزشکی شد. در بیمار اول پس از کشیدن دندان مولر دوم فک پایین و قرار دادن بلافاصله پودر استخوان، بیحسی ایجاد شده بود . در بیمار دوم پس از قرار گرفتن ایمپلنت در محل مولر اول پایین پاراستزی ایجاد شد و در بیمار سوم پس از پایان درمان ریشه یک جلسه ای پاراستزی دهان اتفاق افتاد.
کد اخلاق موقت اختصاص یافته جهت اجرای پژوهش از کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی مازندران IR.MAZUMS.REC.1402.18451 میباشد.
همچنین پیش از چاپ مقاله از بیماران رضایت نامه آگاهانه مبنی بر استفاده از اطلاعات ایشان جهت چاپ مقاله و رعایت مراتب رازداری و محرمانگی گرفته شده است. و کد اخلاق IR.MAZUMS.REC.1402.345 از شناسه ملی اخلاق در پژوهش وکمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی مازندران جهت چاپ مقاله کسب شد.
گزارش موارد:
کیس اول
بیمار یک زن 56 ساله ایرانی بود که با شکایت از بیحسی در لب پایین و چانه در سمت چپ به مطب خصوصی مراجعه کرد.از بیمار خواسته شد که حدود ناحیه بیحسی را با مداد روی صورت بکشد(تصویر 1) یک سال و نیم پیش، دندان 7 چپ مندیبل بیمار کشیده شد و بلافاصله گرفت استخوانی قرار گرفت تا برای ایمپلنت آماده شود. بعد از جلسه کشیده شدن دندان و قرار گرفتن پودر استخوان ‚ ناحیه نیمه سمت چپ لب پایین ، نیمه سمت چپ پوست چانه و لثه باکال ناحیه دندان 35 تا
31 حس خود را از دست دادند. از مقیاس
(VAS ) Visual Analogue Scale برای تعیین شدت پاراستزی استفاده کردیم که اعداد "0" تا "10" به ترتیب نشان دهنده فقدان حس و حس در سطوح نرمال بود. این بیمار عدد صفر را در نواحی پاراستزی ذکر کرد
تصویر1: تصویر فتوگرافی از ناحیه ی بیحسی دهان
قبل از درمان
در طی این مدت بیمار هیچگونه درمانی انجام نداده بود. این شخص هیچگونه سابقه ی بیماری سیستمیک و اختلال نورولوژیک نداشت و داروی خاص پزشکی مصرف
نمی کرد . از نظر دندانپزشکی سابقه درمان دندانپزشکی داشت ولی مشکل پریودنتال یا آنومالی خاص دندانی وجود نداشت.از محل آسیب تصویربرداری CBCT تهیه شد
(تصویر 2) و دیده شد که تکه هایی از ریشه دندان خورد شده در اطراف و نزدیک به کانال عصب آلوئولار تحتانی وجود داشت که نشاندهنده این بود که دندان مولر پایین حین کشیده شدن شکسته و خورد شده و این تکه های دندانی از ساکت خارج نشده بودند و با قرار گرفتن پودر یا پیوند استخوان به عصب آلوئولار فشرده شدند.
در مورد این مسئله با دو جراح فک و صورت مشورت شد و نتیجه این بود که انجام جراحی و خارج سازی تکه های باقیمانده ریشه امکان ایجاد ترومای بیشتر و بیحسی دائمی را به همراه دارد.
تصویر 2: تصویر CBCT از بیمار اول
ابتدا از بیمار رضایت نامه آگاهانه گرفته شد. بیمار 12 جلسه تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفت. فاصله بین جلسات درمانی 72 ساعت بود. برای درمان از دستگاه لیزر
تصویر 3: تابش لیزر کم توان در امتداد مسیر عصب آلوئولار تحتانی و در عمق موکوباکال فولد
کم توان دایود Dr Smile Simpler, Lambda , Italy)) با طول موج nm 980 استفاده شد. با سری کم توان که قطر8 میلیمتر و مساحت 5/0 سانتی متر مربع دارد اشعه بصورت نقطه به نقطه، با توان 5/0 وات، زمان 10 ثانیه به صورت (CW) wave continuous در امتداد مسیر IAN و عمق موکوباکال فولد از دندان 8 چپ مندیبل تا دندان 1 سمت مقابل، لب پایین و همچنین ناحیه چانه تابانده شد.از عینک محافظ برای پزشک، دستیار و بیمار حین درمان استفاده شد. (تصویر3و4 جدول 1) تابش لیزر توسط یک فرد در تمام جلسات صورت گرفت.
تصویر 4: مسیر تابش لیزر کم توان بصورت نقطه به نقطه
پس از شروع تابش بیمار اظهار می کرد که احساس گزگز و خارش در ناحیه پاراستزی می کند و پس از پایان جلسه ششم مساحت ناحیه پاراستزی کاهش یافت.
(تصویر 5) با استفاده از تست VAS و با کمک تماس نوک سوند در ناحیه ی پارستزی روی لب و چانه، شدت پارستزی بیمار بررسی شد. برای اینکار از بیمار خواسته شد که چشمانش را ببندد و نوک سوند با پوست یا مخاط ناحیه پاراستزی در چند نقطه ( 2 نقطه در لب و 8 نقطه در چانه) تماس داده شد. .پس از پایان 12 جلسه تابش، بیمار عدد 9 را اظهار کرد که تقریبا مشابه ناحیه متقارن آن در سمت راست بود. در پایان 12 جلسه، حس بیمار کاملا بهبود یافت.
تصویر5: مساحت ناحیه پاراستزی پس از 6 جلسه تابش
جدول 1: پروتکل تابش لیزر طی درمان
منبع لیزر |
پارامتر ها |
980 نانومتر |
طول موج |
Dr Smile Simpler, Lambda , Italy
|
کارخانه |
مداوم |
مد تابش |
500 |
توان (میلی وات) |
10 در هر نقطه |
زمان اکسپوژر (ثانیه) |
5/0 |
اندازه نقطه پرتو در هدف (سانتی متر مربع) |
10 |
قرار گرفتن در معرض تابش (ژول بر سانتی متر مربع ) |
5 |
انرژی تابشی (ژول) |
تماس با فشار کم |
تکنیک مورد استفاده |
در فالوآپ سه ماهه بهبودی حس ناحیه لب و چانه در پاسخ به تحریک نوک سوند همچنان وجود داشت و بیمار عدد 10رابرای تست نوک سوند روی چانه و لب اعلام کرد درک حس حرارتی با کمک پنبه آغشته به اسپری سرما در هر دو سمت چپ و راست صورت بیمار تست شد که مشابه هم بود
کیس دوم
بیمار یک زن 38 ساله بودکه با شکایت از بیحسی در لب پایین و چانه در سمت راست به مطب خصوصی مراجعه کرد. این پارستزی بلافاصله پس از قرار دادن ایمپلنت در محل دندان مولر اول مندیبل اتفاق افتاد که پس از آن جراح، ایمپلنت را خارج کرد و بیمار پس از دوهفته از تراما برای درمان با تابش لیزر مراجعه نمود . ناحیه نیمه سمت راست لب پایین ، نیمه سمت راست پوست چانه و لثه باکال ناحیه دندان41 تا 45حس خود را از دست دادند. از بیمار خواسته شد که حدود ناحیه بیحسی را با مداد روی صورت بکشد(تصویر6)
برای تعیین شدت پاراستزی از مقیاس VAS استفاده شد که اعداد "0" تا "10" به ترتیب نشان دهنده فقدان حس و حس در سطوح نرمال است. این بیمار عدد صفر را در نواحی پاراستزی ذکر کرد و در طی این مدت بیمار هیچگونه درمانی انجام نداده بود.
تصویر 6: ناحیه پاراستزی ناشی از تروما به عصب آلوئولار تحتانی بدنبال قراردادن ایمپلنت
این شخص هیچگونه سابقه ی بیماری سیستمیک و اختلال نورولوژیک نداشت. از نظر دندانپزشکی، سابقه درمان دندانپزشکی داشت، ولی مشکل پریودنتال یا آنومالی خاص دندانی وجود نداشت.
جراح فک و صورت پس از خارج کردن ایمپلنت تصویربرداری CBCTرا درخواست کرده بود(تصویر 7) و تشخیص نهایی آسیب و له شدگی عصب، بدنبال قراردادن ایمپلنت، بیان شد و سپس بیمار جهت لیزرتراپی ارجاع شد.
تصویر 7: تصویر CBCT از ناحیه دندان 6 بیمار
ابتدا از بیمار رضایت نامه آگاهانه گرفته شد. بیمار 15 جلسه تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفت. فاصله بین جلسات درمانی 72 ساعت بود. از دستگاه لیزر مشابه بیمار اول برای تابش لیزر استفاده شد. اشعه بصورت نقطه به نقطه، با توان 5/0وات و زمان 10 ثانیه به صورت continuous در امتداد مسیر IAN و عمق موکوباکال فولد از دندان 7 راست مندیبل تا دندان 1 سمت مقابل، لب پایین و همچنین ناحیه چانه تابانده شد.
از جلسه دوم بیمار کمی احساس مور مور و خارش در ناحیه پاراستزی می کرد. در جلسه پنجم کمی احساس گزگز در ناحیه و از جلسه هفتم مساحت ناحیه بیحسی کمی کاهش پیدا کرد و از بیمار خواسته شد که حدود آن را با مداد مشخص کند.( تصویر8) ولی کمی احساس تورم در لب داشت.
تصویر 8: ناحیه پاراستزی پس از 7 جلسه درمان
با استفاده از تست VAS و با کمک تماس نوک سوند در ناحیه ی پارستزی روی لب و چانه شدت پاراستزی مشابه بیمار اول بررسی شد. بیمار در جلسه هشتم، عدد 5 و در پایان 15جلسه، عدد 7 را اعلام کرد. در فالوآپ شش ماه بعد، عدد VAS در ناحیه چانه به 8 بهبود یافت ولی بیمار همچنان از پارستزی لب شکایت داشت.
لذا برای دفعه دوم تابش لیزر کم توان در ناحیه را برای 12 جلسه انجام دادیم. جلسات بصورت یک روز درمیان انتخاب شدند وپس از جلسه سوم کاهش میزان کرخی لب در سمت نزدیک به خط وسط احساس شد.
پس از جلسه هشتم تست VASبا کمک نوک سوند روی ناحیه پاراستزی لب انجام شد. بیمار در ناحیه سالم، عدد 10 و در ناحیه مد نظر، عدد 5/8 را اعلام کرد و اظهار کرد که میزان سفتی لب کمتر شده است. بیمار پس از جلسه دهم جراحی ایمپلنت را انجام داد. تست VASبا نوک سوند در جلسه دوازدهم به گفته بیمار به عدد 9 بهبود یافت (جدول 2)
کیس سوم
بیمار یک زن 29 ساله بود. که با شکایت از بیحسی در لب پایین و چانه در سمت راست به مطب خصوصی مراجعه کرد. این پارستزی پنج روز پس از درمان ریشه دندان مولر اول مندیبل که بصورت یک جلسه ای انجام شده بود ، اتفاق افتاد وبیمار پس از دو هفته از این اتفاق برای درمان با تابش لیزر مراجعه نمود . ناحیه نیمه سمت راست لب پایین ، نیمه سمت راست پوست چانه و لثه باکال ناحیه دندان41 تا 45 حس خود را از دست دادند. بیمار در زمان مراجعه کمی احساس گزگز و قلقلک در ناحیه
می کرد. از بیمار خواسته شد که حدود ناحیه بیحسی را با مداد روی صورت بکشد(تصویر9)
تصویر 9: ناحیه پاراستزی لب بیمار پس از درمان اندو
برای تعیین شدت پاراستزی از مقیاس VAS استفاده شد. این بیمار عدد صفر را در ناحیه پاراستزی روی لب و عدد صفر را روی پوست چانه ذکر کرد، در حالی که برای نقاط متقارن در سمت چپ عدد 10 را اظهار کرد و در طی این مدت بیمار هیچگونه درمانی انجام نداده بود.
بیمار فاقد بیماری سیستمیک بود و داروی خاصی مصرف نمیکرد. تصویر پانورامیک و بیمار قبل و پس از درمان ریشه بررسی شد . (تصویر11 و10) درمان ریشه دندان اورآبچوریشن نبود ولی احتمال آسیب عصب درصورت اوراینسترومنتیشن وجود داشت . همچنین احتمال آسیب در صورتی که تزریق بلاک تروماتیک بوده باشد و یا از بیحسی آرتیکایین استفاده شده باشد، وجود داشت . ولی دندانپزشکی که درمان اندو را انجام داده بود، هر دو مورد را رد کرد .
تصویر 10 : تصویر پانورامیک قبل از درمان اندو
تصویر 11 : تصویر پانورامیک پس از درمان اندو
ابتدا از بیمار رضایت نامه آگاهانه گرفته شد. بیمار 12 جلسه تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفت. فاصله بین جلسات درمانی 72 ساعت بود. از دستگاه لیزر مشابه دو بیمار قبلی استفاده شد. اشعه بصورت نقطه به نقطه، با توان 5/0 وات و زمان 10 ثانیه به صورت CW در امتداد مسیر عصب آلوئولار تحتانی در عمق موکوباکال فولد از دندان 7 راست مندیبل تا دندان 1 سمت مقابل، لب پایین و همچنین ناحیه چانه تابانده شد.
از جلسه دوم اثرات بهبودی شروع شدند، در جلسه سوم حس لثه خوب شده بود، حس لب با نوک سوند برگشت ولی کرختی لب همچنان وجود داشت. در جلسه پنجم با نوک سوند و پنبه آغشته به اسپری سرما، روی لب و پوست، تست VAS انجام شد. عدد VASبا تست مکانیکی و حرارتی در پوست "10" و روی لب " 8 " اعلام شد . که در سمت سالم متقارن عدد " 10 " اعلام شده بود. از جلسه 8 ، این تست ها روی لب و پوست و لثه تکرار شد که در پاسخ، عدد 10 به معنی بهبودی کامل بدست آمد. (جدول 2)
جدول 2: نتیجه اندازگیری حس درد با تست VASقبل، حین و بعد از درمان در سمت سالم صورت و
سمتی از صورت که دچار پاراستزی شده است
کیس3 |
|
کیس 2 |
کیس 1 |
|
||
آسیب دیده |
نرمال |
آسیب دیده |
نرمال |
آسیب دیده |
نرمال |
|
0 |
10 |
0 |
10 |
0 |
10 |
قبل از درمان |
10 |
10 |
5 |
10 |
7 |
10 |
بعد از 8 جلسه |
10 |
10 |
7 |
10 |
9 |
10 |
دو هفته پس از کل درمان |
بحث
در این مقاله, سه مورد که به علل ایاتروژنیک و به دنبال کارهای متفاوت دندانپزشکی دچار پاراستزی عصب آلوئولار تحتانی شده بودند، بررسی شد. با توجه به اینکه پروتکل های مختلف و دوزیمتری متنوعی در مورد درمان با تابش لیزر کم توان وجود دارد، پروتکل استفاده شده در این سه بیمار کافی بود و بدنبال درمان در هر سه بیمار بهبودی نسبتا کامل و یا کامل اتفاق افتاد. از دلایل اختلاف در پاسخ بیماران به درمان ، میتوان به شدت آسیب، زمان مراجعه، سن، رنگ پوست و... اشاره کرد. دیده شده است که اگر علایم 6 ماه پس از تروما ادامه پیدا کنند، احتمال ترمیم بسیار کاهش می یابد.(20) رنگ پوست تیره تر بعلت داشتن رنگ دانه های ملانین بیشتر نور لیزر بیشتری را جذب می کند و پاسخ بیشتر و سریع تر سلول ها را مشاهده
میکنیم. همین طور در افراد جوانتر سریع تر بودن متابولیسم، موجب تسریع پاسخ به لیزر تراپی می شود.(21) بنظر میرسد میزان آسیب در بیمار سوم کمترین مقدار بود. بیمار سوم جوانترین بیمار بود و پاسخ به درمان سریعتری نیز داشت. در بیمار اول با وجود مراجعه دیر هنگام و با فاصله زمانی یک سال و نیم، پاسخ به درمان خوب بود . این بیمار در بین کیس های این مطالعه سن بیشتری نیز داشت. پوست نسبتا تیره تر این بیمار میتواند به جذب بهتر نور لیزر کمک کرده باشد. بنظر می رسد آسیب وارده به عصب در بیمار دوم بیشترین مقدار بوده است و این موضوع موجب دیرتر رژنره شدن عصب آسیب دیده می شود . همچنین موارد دیگری در مقالات گزارش شدند که نشان دادند فتوبایومدولیشن میتواند در درمان آسیب عصب موثر باشد.
Da Silva Amorimو همکارانش(22) در یک مقاله گزارش مورد پاراستزی مربوط به عصب آلوئولار تحتانی و عصب لینگوال را، که بدنبال جراحی کشیدن دندان عقل نهفته اتفاق افتاده بود، با کمک ترکیب فتو بایومدولیشن و مصرف ویتامین B12 درمان کردند. بیمار آنها که یک پسر 23 ساله بود به دنبال جراحی دچار ازدست رفتن حس زبان و لبها و حس چشایی و حس سمت راست شده بود. درمان با تابش لیزر 808 نانومتر با انرژی دانسیته 200ژول بر سانتی متر مربع, CW و Punctuation و در تماس کامل انجام شد. این کار ده روز پس از جراحی شروع شد و سه بار در هفته تا 52 جلسه انجام شد. محل تابش های آنها با محل تابش لیزر در کیس های ما متفاوت بود که بعلت درگیری عصب لینگوال علاوه بر عصب اینفریور آلوئولار می باشد.آنها نقاط اکسترا باکال شامل ( لب پایین، چانه، فورامن منتال ) و نقاط اینتراباکال ( فورامن اپیکال و یا آپکس ریشه های مولر ) و سطح دورسال و ونترال زبان را تابش دادند. همچنین بیمارهم زمان از کپسول ویتامین B12 بصورت سه بار در روز تا دو ماه استفاده می کرد . حس چشایی شش ماه پس از پایان درمان بهبودی ملایمی داشت. حس درد در ناحیه مرکزی زبان بهبود ی در حد سمت سالم پیدا کردوحس لمس ناحیه لترال و سنترال زبان و قسمت میانی و خلفی زبان بهبود بالایی پیدا کرد. با وجود اینکه این مطالعه نتایج درمان را تا 6 ماه بعد فالو میکند، نتایج درمان کیس های مطالعه ما بهتر از این مطالعه بنظر میرسد، که میتواند بعلت تفاوت در وجود آسیب عصب لینگوال باشد و بنظر می رسد ترمیم این عصب دیرتر و کندتر اتفاق
میافتد. همچنین فاصله بین جلسات تابش مشابه مطالعه ماست ولی تعداد جلسات تابش بسیار بیشتر بودند.
Hakimiha و همکارانش(23) طی مطالعه 'گزارش مورد خود، 8 مورد را ارائه کردند. بیماران آنها طی کار دندانپزشکی قراردادن ایمپلنت و یا جراحی دندان عقل دچار پاراستزی عصب آلوئولار تحتانی شدند. آنها در درمان خود، از لیزر دایود 810 نانومتر استفاده کردند که با توان 200میلی وات وانرژی دانسیته 10 میلی ژول بر سانتیمتر مربع بصورت سه بار در هفته تا 10 جلسه بکار رفت. روش بررسی میزان پاراستزی مانند مقاله ما استفاده از نوک تیز سوند و VAS بود. چهار تا از بیماران آنها در فالواپ، 35 روز بعد بهبودی کامل پیدا کردند . طول دوره ی پاراستزی در چهار بیمار دیگر 3 ماه، 4 ماه، 24 ماه و 26 ماه بود. طول موج لیزر بکار رفته در این مطالعه با طول موج مطالعهی ما متفاوت بود، ولی توان مورد استفاده و فواصل بین جلسات مشابه و تعداد کل جلسات تقریبا مشابه بود . در مطالعه ی Hakimiha،(23) موارد بهبودی، طولانی مدت تر نسبت به
مطالعهی ما گزارش شدند.
El Mobadder و همکارانش(24) طی مطالعه خود بیماری 28 ساله را ارائه کردند که طی جراحی عقل نهفته دچار پاراستزی عصب آلوئولار تحتانی شده بود. به بیمار کپسول حاوی ویتامین D ،B12 و B6 برای سه هفته داده شد. همین طور به این بیمار قرص پردنیزولون 50 میلی گرم برای 10 روز داده شد .این بیمار حتی پس ازگذشت 6 ماه از آسیب، هیچ بهبودی را نشان نداده بود. در این زمان درمان فتوبایومدولیشن در 42 جلسه بصورت سه جلسه در یک هفته، در نواحی خارج دهان و داخل دهان انجام شد. تابش با لیزر دایود 635 نانومتر 1/0 وات و در 40 ثانیه بصورت CW و با 4 ژول انرژی تابیده شد. طبق این گزارش روش های درمانی دارویی جهت درمان پاراستزی موثر نیستند ولی فتوبایومدولیشن در تعداد جلسات بیشتر و با فواصل زمانی نزدیکتر میتواند تاخیر در درمان را جبران کند و بهبودی حاصل شود.
در گزارش مورد Lacerda-Santos و همکاران (25) ، بیماری بررسی شد که پس از جراحی دندان مولر سوم دچار پاراستزی عصب آلوئولار تحتانی شد. این بیمار 25 ساله حس قسمتهایی از ناحیه باکوماگزیلوفاسیال را برای 6 ماه از دست داده بود. این بیمار تحت تابش لیزر دایود 808 نانومتر( 100 میلی وات و 3 ژول در هر نقطه )بصورت دوبار در هفته قرار گرفت. بعد از 26 جلسه همه ی نواحی متاثر حس خود را بدست آوردند و فتوبایومدولیشن درمان موثری در این بیمار بود.
Salari و همکارانش(26) موارد نوروتمزیس عصب آلوئولار تحتانی را که در طی شکستگی زاویه و بدنه مندیبل اتفاق افتاده بود در مطالعه خود با لیزر 810 نانومتر توان 200 میلی وات و انرژی دانسیته 12-14 ژول بر سانتی متر مربع تحت تابش قرار دادند این تابش دو بار در هفته تا 6 هفته انجام شد و نتایج مثبتی را در برگشت حس لمس ملایم و تیز نشان دادند
Grissom و همکارانش(27) دو مورد ایجاد تغییرات عصبیحسی طی درمان اندودونتیک میکروسرجری را با فتوبایومدولیشن با کمک لیزر 940 نانومتر عنوان کردند.
Qi و همکارانش(28) در مطالعه ی خود, 20 بیمار را ارایه کردند که پس از کشیدن دندان مولر سوم نهفته دچار آسیب عصب آلوئولار تحتانی شده بودند و آنها را به دو گروه تقسیم کرده بودند. گروه اول تحت درمان با لیزر دایود 808 نانومتربا 3 ژول بر سانتی متر مربع وتوان 16میلی وات قرار گرفت. تابش لیزر به ساکت دندان کشیده شده بصورت یک روز درمیان تا دو هفته انجام شد. برای بیماران گروه دوم مکوبالامین تجویز شد . و برای بررسی وضعیت بیماران از تست های عصبیحسی و VASاستفاده شد. همهی بیماران در بررسیهای سابجکتیو و آبجکتیو بهبودی نشان دادند، ولی نتایج گروه لیزر بصورت قابل ملاحظه ای بهتر بود .
Hakimiha و همکارانش(29)، درطی مطالعهای بیولوژیک، درمان فتوبایومدولیشن برای بهبود آسیب عصب آلوئولار تحتانی را طی ترامای Crush در رت ها بررسی و گزارش کردند که فتوبایومدولیشن با لیزر 810 نانومتر، پاسخ های ایمونولوژیکال بهتری را نسبت به لیزر 940 نانومتر نشان داد.
همین طور گزارش مواردی وجود دارد که اعصاب دیگر کرانوفاسیال طی تراماهای پیچیده تری دچار آسیب شدندو تحت درمان فتوبایومدولیشن قرار گرفتند . بعنوان مثال Bashiriو همکاران(30) طی مطالعه ی خودشان از فتوبایومدولیشن برای درمان پاراستزی پایدار عصب اینفرااربیتال که طی شکستگی کمپلکس زایگوماتیکو ماگزیلاری اتفاق افتاده بود، استفاده کردند. لیزر 810 نانومتر 200 میلی وات با انرژی دانسیته 27 ژول بر سانتی متر مربع بر 12 نقطه ناحیه ی مالار طی 6 هفته تابیده شد. در مطالعهی آنها دو گروه که تحت درمان فتوبایومدولیشن قرار گرفته بودند و گروه کنترل مقایسه شدند و گزارش شد که فتوبایومدولیشن میتواند گزینه درمانی موثری در اختلالات حسی عصبی ناحیه فاسیال باشد.
نتیجه گیری
در نهایت به نظر می رسد فتوبایومدولیشن با پارامترهای مورد استفاده در این مطالعه در درمان آسیب و پاراستزی عصب آلوئولار تحتانی موثر بوده است. علاوه بر این، این روش بعلت بدون درد و غیر تهاجمی بودن و نداشتن هیچگونه عوارض جانبی برای بیمار، بسیار مطلوب
می باشد.
تشکر و قدردانی
با تقدیر و تشکر از معاونت محترم دانشگاه علوم پزشکی مازندران و دانشکده دندانپزشکی ساری که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند.