نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
2 استادیار، گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
3 دانشیار،گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
4 استادیار، گروه اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، پژوهشکده اعتیاد، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران مرکز تحقیقات سرطان های گوارشی، مرکز بیماری های غیرمسری، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
5 دندانپزشک، ساری، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
مقدمه
پرفوریشن ریشه دندان به معنای ایجاد یک راه ارتباطی غیرطبیعی بین حفره دهان یا بافتهای حمایت کننده و سطح خارجی ریشه دندان است.(1) پرفوریشنهای ریشه، دومین علت شایع شکست درمان ریشه هستند. در مطالعات گوناگون گزارش شده است که به طور میانگین 61/9 درصد از موارد شکست درمان های اندودانتیک مربوط به پرفوریشنها میباشند و میتواند به دلیل تحلیل و پوسیدگی یا به دلایل ایاتروژنیک در حین مراحل مختلف درمان ریشه، ایجاد فضای پست یا در نتیجه گسترش تحلیل داخلی به بافتهای پری رادیکولر، رخ دهند و اگر ترمیم نشوند، میتوانند به عنوان یک عارضه مهم باقی مانده و نتیجه درمان را به خطر بیندازند.(2)
ماده ی ترمیم کننده ی پرفوریشن ریشه که در تماس نزدیک با بافت سخت و ساختار پریودنشیم قرار می گیرد، باید به طور ایده آل دارای خواصی از جمله زیست سازگاری بالا، باکتریواستاتیک و رادیواپک، صرفه اقتصادی، توانایی سیل مناسب، توانایی القای
استخوان سازی و سمان سازی، غیرسمی و غیرپوسیدگی زا باشد.(1) هیچ ماده ای تمام ویژگیهای ذکر شده را ندارد و مواد سیل کننده و تکنیکهای متعددی طی سالها با موفقیتهای متفاوت آزمایش شدهاند.(2)
در قدیم موادی از جمله آمالگام، گوتا پرکا، سمانهای زینک اکساید و سمان گلس اینومر، کلسیم هیدروکساید و کامپوزیت استفاده میشدند. امروزه مواد جدیدتری ازجمله MTA و CEM با خواص بهتر معرفی شده اند.
MTA (Mineral Trioxide Aggregate) اولین بار در سال 1993 توسط دکتر ترابی نژاد به عنوان ماده پر کننده انتهای ریشه و در سال 1994 به عنوان ماده ترمیم کننده پرفوریشن، معرفی گردید.(3) MTA با سازگاری نسجی بالا و توانایی sealing بهتر از آمالگام و ZOE، به صورت پودر موجود است و با رطوبت ست میشود.(4)
سمان CEM در سال 2006 به عنوان ماده ی پر کننده اندودنتیک در دندانپزشکی معرفی شد.(6-4) موارد استفاده کلینیکی آن مانند MTA میباشد، خواص آنتی باکتریالی مانند کلسیم هیدروکساید و بیشتر از MTA و همچنین زیست سازگاری بالا و سمیت سلولی کمی دارد.(8و7)
یکی از معایب دو ماده ی فوق کارکردن سخت و قراردهی مشکل آنها در محل پرفوریشن، به خصوص پرفوراسیون های کانال می باشد.(9و8)
به تازگی یک سیلر کانال ریشه بر پایه MTA ((Endoseal MTA برای بهبود خواص زیستی سیلرها ساخته شده است.(10) این سیلر به صورت ماده از پیش مخلوط شده و پر شده در یک سرنگ محفوظ از هوا است که اجازه مستقیم قراردادن آن به درون کانال را میدهد. هنگام تزریق رطوبت محیط را از هوا جذب میکند و بدون نیاز به مخلوط کردن پودر و مایع یا بیس و کاتالیست ست میشود.(11و10) خواص آن با MTA قابل مقایسه است و از نظر زیست سازگاری از AHplus برتر است.(13و12)
همانطور که گفته شد غیر سمی بودن ماده ترمیم کننده پرفوراسیون یکی از خواص مهم آن است و زیست سازگاری ناکافی ماده سیل کننده وقتی در تماس با بافت مجاور قرار میگیرد، به خصوص وقتی پرفوریشن بزرگ است، ایجاد مشکل میکند و پیش آگهی درمان را به خطر میاندازد.(14)
سازگاری بافتی ابتدا توسط مطالعات کشت سلولی و سپس در سطوح بالاتر توسط ایمپلنت های داخل استخوانی یا زیر مخاطی در حیوانات بررسی می شود.(3)
آزمون MTT، یک روش کالریمتریک جهت شمارش تعداد سلولهای زنده بر اساس فعالیت میتوکندری بوده و یک تست استاندارد جهت ارزیابی سمیت سلولی مواد می باشد.(19-15)
با توجه به اینکهMTA Endosealیک سیلر نسبتا جدید میباشد که کار کردن با آن (قابلیت تزریق با سرنگ) سادهتر است و سازندگان آن ادعا دارند که میتوان از آن برای ترمیم پرفوریشنهای ریشه استفاده کرد و نیز مطالعات انجام شده تاکنون، در زمینه سمیت و مقایسه آن با دیگر مواد ترمیم کننده پرفوریشن محدود است، بر آن شدیم سمیت سلولی این ماده را برروی سلولهای فیبروبلاست لثه ای انسان بررسی کنیم و آن را با زیست سازگارترین مواد (MTA و CEM) مقایسه کنیم.
مواد و روش ها
این مطالعه آزمایشگاهی (in-vitro) که در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مازندران تأیید شد (کد: IR.MAZUMS.REC.1398.6986)، جهت بررسی سمیت و بقای سلولی در آزمایشگاه دانشکده داروسازی تحت نظارت متخصص داروساز انجام گرفت. لازم به ذکر است که در این نوع مطالعات، نمونه گیری مطرح نمیباشد. در این مطالعه از سه سیلر تجاری به نام های MTA (ProRoot, Iran)، CEM (Bionique Dent, Iran) وEndoseal MTA (Maruchi, South Korea) استفاده شد.
برای تهیه محیط کشت سلولها، مقدار 48/13 گرم ازDMEM (Dulbecco's Modified Eagles Medium) (USA-Gibco) و 3/7 گرم بیکربنات سدیم در 1 لیتر آب مقطر حل گردید. سپس PH محیط کشت با کمک اسید کلریدریک و NaOH در محدوده 4/7 تنظیم شد. در نهایت زیر هود لامینار محیط کشت از فیلتر با منافذ 2/0 میکرونی عبور داده شد و در ظروف استریل در یخچال نگهداری شد. قبل از استفاده برای سلولها، سرم جنین گاوی (FBS) به محیط کشت فوق به میزان 10درصد (1 میلی لیتر به ازاء 9 میلی لیتر محیط کشت) و آنتی بیوتیک (ml/U100 پنی سیلین و ml/µ 100 استرپتومایسین) اضافه گردید.
سلولهای رده فیبروبلاست لثه ای انسان از تانک ازت خارج شده و در فلاسک 75 سانتیمتر مربع-Nunc) دانمارک) حاوی محیط DMEM غنی شده با FBS و آنتی بیوتیک کشت داده شد. سلولها در انکوباتور در دمای 37 درجه سانتیگراد و 5% CO2 انکوبه شدند. محیط کشت آنها هر سه روز تعویض گردید. پس از پر شدن کف فلاسک از سلول با انجام پاساژ، سلولها به چند فلاسک توزیع شدند. محل تهیه سلولها بانک سلولی مرکز انستیتو پاستور ایران بود.
جهت تهیه عصاره مواد، هر یک از مواد مورد نظر، طبق روش کارخانه آماده شدند و بلافاصله قبل از Set شدن، داخل چاهکهای پلیت 24 ول (قطر 2/16 میلی متر و ارتفاع 2میلی متر) قرار داده شدند (برای هر ماده 1 چاهک). پس از استریل کردن توسط نور فرابنفش، به مدت 72 ساعت در انکوباتور قرارداده شدند. سپس 5/2 میلی لیتر از محیط کشت DMEM حاوی آنتی بیوتیک ولی فاقد FBS به هر چاهک اضافه شد و پلیت مذکور سپس به مدت 48 ساعت در انکوباتور با دمای 37 درجه سانتیگراد و 5%CO2 قرار داده شد. پس از این مدت محیط کشت روی هر ماده به لولههای آزمایش منتقل و به آن 10 %FBS اضافه شد. این عصاره به عنوان نمونه حاوی ماده با غلظت 1/1 در نظر گرفته شد. برای تهیه محیط کشتهای حاوی غلظتهای کمتری از ماده، نمونه 1/1 را به طور متوالی (Serial dilution) و با استفاده از محیط کشت DMEM حاوی آنتی بیوتیک و 10% FBS رقیق نموده تا رقتهای 2/1، 4/1، 8/1، از هر یک مواد به طور جداگانه تهیه شود.
جهت بررسی سمیت سلولی، سلولهای ردۀ فیبروبلاست لثه ای انسان را از تانک ازت خارج و در فلاسک کشت cm2 75 حاوی محیط کشت DMEM و غنی شده با سرم جنین گاوی و آنتی بیوتیک (Penicillin 100 U/ml، Streptomycin 100 µg/ml) در دمای 37 درجه و 5% CO2انکوبه نمودیم. پس از انجام چند پاساژ سلولی و اطمینان از پرولیفراسیون طبیعی آنها، سلولها را با تریپسین از فلاسک کشت جدا کرده و پس از ارزیابی زنده بودن آنها با تریپان بلو، به پلیت کشت منتقل کردیم. سپس پلیت را به مدت 24 ساعت در انکوباتور تحت شرایط استاندارد ذکر شده در بالا قرار دادیم تا سلولها به کف پلیت بچسبند. بعد از 24 ساعت سلولها با عصاره سیلرهای MTA، CEM و Endoseal MTA در رقتهای ذکر شده به مدت 24 ساعت انکوبه شدند. در پایان زمان مورد نظر، درصد زنده ماندن سلولها با تست MTT (3-(4,5-Dimethyl-2-thiazolyl)-2,5-Diphenyl-2H-tetrazolium bromide) بررسی شد.
MTT (methyl-thiazol-tetrazolium)، از تستهای آزمایشگاهی و استاندارد برای تعیین سمیت داروها و دیگر مواد است. هنگامی که رنگ MTT (زرد رنگ) به محیط سلولها اضافه میشود، در سلولهای زنده توسط آنزیم ردوکتاز موجود در میتوکندریها به فورمازان ( بنفش ) احیا میشود. بنابراین شدت رنگ بنفش معیاری از تعداد سلولهای زنده یا همان پرولیفراسیون سلولی میباشد.
روش انجام تست MTT از این قرار بود که پس از پایان زمان مجاورت سلولها با عصاره سیلر، به هر یک از چاهکهای پلیت، ml 20 از محلول MTT اضافه شد. سپس پلیت حاوی سلولها به مدت 2 ساعت در انکوباتور نگهداری شد. پس از این مدت، محیط کشت رویی سلولها تخلیه و به هر چاهک 100 میکرولیتر دی متیل سولفوکساید (DMSO, Merk, Germany ) اضافه شد تا رنگ فورمازان احیا شده را در خود حل نماید. سپس برای تعیین شدت رنگ حاصل، جذب نوری هر چاهک در طول موج 545 نانومتر (با رفرنس630 نانومتر) توسط دستگاه ELISA reader (Awareness Technology Inc.) تعیین شد. درصد سلولهای زنده از رابطه زیر محاسبه گردید:
100 × (میانگین جذب نوری چاهک های کنترل / جذب نوری هر چاهک) = درصد سلولهای زنده
دادهها در SPSS 16 وارد شد و با استفاده از آنالیز واریانس آنالیز شدند. در صورت نرمال نبودن دادهها، از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. همچنین جهت مقایسه بین دو گروه از تست توکی استفاده شد. مقادیرP کمتر از 05/0، معنادار درنظرگرفته شد.
یافته ها
میانگین درصد حیات سلولی مواد مختلف در رقت های متفاوت در جدول 1 آورده شده است.
در مقایسه میان مواد مختلف در رقت 2/1، CEM بیشترین درصد حیات سلولی را داشت و پس از آن MTA و در نهایت Endoseal MTA بودند. در رقت 4/1 و 8/1 نیز مشابه رقت 2/1، CEM بیشترین درصد حیات سلولی را داشت و پس از آن MTA و در نهایت Endoseal MTA بودند. به طور کلی سیلر CEM با رقت 8/1، بیشترین درصد حیات سلولی و سیلر Endoseal MTA با رقت 2/1، کمترین درصد حیات سلولی و بیشترین سمیت سلولی را دارا بود (نمودار 1).
بر اساس نتایج آزمون Tukey و مقایسه میانگین درصد حیات سلولی سیلرها با یکدیگر، در رقت 2/1 بین درصد حیات سلولی سیلر CEM و Endoseal MTA و همچنین MTA و CEM ارتباط معنادار وجود داشت. در رقت 4/1 و 8/1 بین درصد حیات سلولی سیلرهای مختلف ارتباط معناداری یافت نشد (جدول 2).
جدول 1 : میانگین درصدحیات سلولی مواد در رقت های مختلف
سطح معنی داری (آنالیز واریانس دو عاملی) |
Endoseal MTA |
CEM |
MTA |
رقت |
||
رقت× مواد |
مواد |
رقت |
||||
673/0 |
<001/0 |
<001/0 |
27 |
52 |
33/35 |
2/1 |
43 |
33/64 |
49 |
4/1 |
|||
33/78 |
67/91 |
81 |
8/1 |
جدول 2 : آزمون Tukey و مقایسه ارتباط سیلرهای مختلف با رقت های مشابه بصورت گروه های دوتایی
P-value |
فاصله اطمینان 95درصد |
اختلاف میانگین |
|
|
0985/0 |
23/20- تا 56/3 |
33/8- |
EndoSeal - MTA |
رقت 2/1 |
0343/0 |
60/45- تا 40/4- |
00/25- |
EndoSeal - CEM |
|
0142/0 |
39/25- تا 94/7- |
67/16- |
MTA - CEM |
|
9943/0 |
31/91- تا 31/79 |
00/6 |
EndoSeal - MTA |
رقت 4/1 |
1893/0 |
97/64- تا 30/22 |
33/21- |
EndoSeal - CEM |
|
4360/0 |
42/68- تا 75/37 |
33/15- |
MTA - CEM |
|
9977/0 |
30/46- تا 97/40 |
67/2- |
EndoSeal - MTA |
رقت 8/1 |
3285/0 |
37/51- تا 71/24 |
33/13- |
EndoSeal - CEM |
|
1269/0 |
12/28- تا 79/6 |
67/10- |
MTA - CEM |
نمودار 1 : نمودار مستطیلی میانگین درصد حیات سلولی سیلرهای مختلف با رقت های متفاوت
بحث
دستیابی به موفقیت بلند مدت درترمیم پرفوریشن ها، به اندازه پرفوریشن، زمان سپری شده ازوقوع آن، مهارت پزشک و همینطور به نوع ماده سیل کننده پرفوریشن بستگی دارد. مواد ترمیمی و سیل کننده ای که در تماس نزدیک با بافت سخت و ساختار پریودنشیوم قرار می گیرند، باید زیست سازگار باشند و حداقل سمیت سلولی را دارا باشند، زیرا می توانند سبب واکنش های توکسیک شوند. در گذشته از مواد مختلفی مانند آمالگام، گوتاپرکا، زینک اکساید، گلس آینومر، کلسیم هیدروکساید و کامپوزیت در بستن پرفوریشن ها استفاده می شد. امروزه مواد جدیدتری مانند MTA، Biodentine، Biocerams و CEM جهت ترمیم پرفوریشن ها به بازار عرضه شده اند.(1)
MTA ماده Gold Standard در اندودانتیکس برای ترمیم پرفوریشنها می باشد. CEM، یک بایومتریال اندودانتیک هیدروفیلیک است. میتواند در محیط مرطوب ست شود و درنتیجه برای ترمیم پرفوراسیون ایده آل است. MTA و CEM دو بایومتریال ایده آل برای ترمیم پرفوراسیون ها
می باشند.(21و20) Endoseal MTA، سیلری متشکل از سیلیکات کلسیم، آلومینات کلسیم، سولفات کلسیم، ترکیبات رادیوپک کننده، مواد قوام دهنده و کلسیم آلومینوفرایت از بیس MTA همراه با ویژگیهای بیولوژیکی و فیزیکی عالی MTA میباشد، که از قبل مخلوط و در یک سرنگ خالی از هوا نگهدای شده و در هنگام استفاده، رطوبت هوای محیط را جذب مینماید و ست میشود. بر طبق ادعای سازندگان این سیلر،بستن پرفوریشن یکی از کاربردهای آن میباشد.(25-22) هدف از این مطالعه، ارزیابی سمیت سلولی سیلر نوظهور Endoseal MTA و مقایسه ی آن با MTA و CEM در رقت های مختلف بود.
در ارزیابی سمیت سلولی مواد اندودنتیک، از رده های سلولی متفاوتی از جمله فیبروبلاست های929L موش، رده سلولی استئوسارکومای انسانی،(21) فیبروبلاست های 79V، سلول های پروژنیتور گرانولوسیت-ماکروفاژ موش،(26) فیبروبلاست های لثه انسانی(27) و فیبروبلاست های لیگامنت پریودنتال استفاده می شود. در مطالعه حاضر، جهت بررسی سمیت سلولی به صورت آزمایشگاهی از فیبروبلاست های لثه ای انسان استفاده شد که در پرفوراسیون های ناحیه تاجی بیشترین سلولهای موجود در محیط هستند.(28)
آزمون MTT، روش کالوریمتریک جهت شمارش تعداد سلول های زنده بر اساس فعالیت میتوکندری می باشد. در سلول های زنده حلقه متیل تترازولیوم، در اثر دهیدروژنز میتوکندری به فورامازون تبدیل می شود که بنفش رنگ
می باشد و بوسیله اسپکترفوتومتر اندازه گیری میشود.(16) آزمون MTT تعداد سلول های زنده را در هر مرحله از سیکل رشدی آنها نشان می دهد. از آنجا که سلول های مرده نمی توانند فورامازان رنگی تولید کنند، این تست می تواند بین سلول های زنده و مرده تمایز قایل شود. به همین جهت MTT یک تست استاندارد جهت ارزیابی سمیت سلولی مواد می باشد.(18)
یک ماده جدید به منظور استفاده کلینیکی باید همیشه توسط تست های سازگاری بافتی مورد ارزیابی قرار بگیرد. سازگاری بافتی ابتدا توسط مطالعات کشت سلولی و سپس در سطوح بالاتر توسط ایمپلنت های داخل استخوانی یا زیر مخاطی در حیوانات بررسی می شود.(29) جهت بررسی سمیت سلولی مواد در اندودانتیک، برخی از مطالعات (Ashraf و همکاران(15) یا Bracket و همکاران(30)) مواد را مستقیماً در مجاورت سلول قرار می دهند. اما در برخی مطالعات عصاره سیلر را با محیط کشت سلولی مخلوط کرده و اثرآن را بررسی میکنند.(33-31) قرار دادن مستقیم سیلر در ظرف کشت، موجب آسیب فیزیکی به سلول ها می شود و احتمال آلودگی میکروبی را در محیط کشت بالا می برد. بنابراین در این مطالعه از روش دوم (تهیه عصاره سیلر) استفاده شد. میزان سمیت سلولی سیلرها به متغیرهای زیادی هم چون غلظت، زمان مورد آزمایش، نوع تست، سلول مورد استفاده و تازه یا سفت بودن آن بستگی دارد؛ هم چنین در تعداد زیادی از مطالعات آزمایشگاهی انجام شده بر روی سیلرها، نتایج بسیار متفاوتی گزارش شده است. به همین دلیل مقایسه ی نتایج، مشکل و یا حتی غیرممکن می باشد زیرا همان گونه که بیان شد متغیرهای زیادی در ارزیابی اثر سمیت سلولی نقش ایفا می کنند.(35و34و31)
در مطالعه ی حاضر بعد از 24 ساعت مجاورت عصاره مواد با سلول های فیبروبلاست لثه ای، CEM در رقت 2/1 از MTA و Endoseal MTA با رقت های مشابه، حیات سلولی بالاتری داشت. در سایر رقت ها تفاوت معناداری بین هیچ کدام از مواد دیده نشد.
به طور مشابه، ترشابی و همکاران(36) سمیت سلولی MTA، CEM و MTA Angelus را بر روی سلول های فیبروبلاست لثه ای انسان و بدون رقیق سازی متوالی که در مطالعه ی ما انجام شد، بررسی کردند و بعد از 24 ساعت انکوباسیون، سمیت MTA از CEM بیشتر گزارش شد.
نقوی و همکاران(37) سمیت سلولی و سمیت ژنی MTA و CEM را در غلظت های مختلف بر روی فیبروبلاست های 929L موش بررسی کردند و جز در بالاترین غلظت (μg/mL 1000) که CEM سمیت کمتری داشت، در سایر غلظت ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مطالعه ی ما، CEM در رقت 2/1 حیات سلولی بالاتری از MTA در این رقت داشت. یک علت اصلی تفاوت می تواند نوع
سلول های مورد بررسی باشد.
امیدی و همکاران(38) سمیت سلولی TheraCal، Angelus MTA، CEM و Biodentine را برروی سلول های بنیادی پالپ دندانی انسانی در فواصل 24، 48 و 72 ساعت با رقت های 1/1، 2/1، 4/1، 8/1، 16/1 و 32/1 بررسی نمودند. در فاصله ی 24 ساعت، تفاوت معناداری بین سمیت CEM و Angelus MTA دیده نشد. این تفاوت
می تواند مربوط به تفاوت درنوع سلول، نوع MTA و روش کار مورد استفاده باشد.
مطالعه صابری و همکاران(7) بر روی سمیت MTA، CEM، Biodentine و Octacalcium phosphate نشان داد که سمیت این چهار نوع ماده بر روی سلول های بنیادی پاپیلای اپیکال انسانی، تفاوت معناداری با گروه کنترل پس از 24، 48 و 168 ساعت نداشت. سمیت MTA و CEM به طور معناداری پس از 168 ساعت با یکدیگر متفاوت بود، به طوریکه سمیت CEM کمتر از MTA بود. ولی در مطالعه ما، پس از 24 ساعت انکوباسیون، تفاوت معناداری بین سمیت MTA و CEM مشاهده گردید و مشابه با این مطالعه سمیت CEM از MTA کمتر بود.
در مطالعه ی Lim و همکاران(22) که سمیت Endoseal MTA را با MTA و AH plus بر روی سلول هایMC3T3-E1 مقایسه کردند، Endoseal MTA از AH plus سمیت کمتر اما از MTA سمیت بیشتری داشت. در مطالعه ی ما، بین این دو در رقت های مختلف، تفاوت معناداری وجود نداشت. علت تفاوت میتواند استفاده از سیلرها به صورت خالص(بدون رقیق سازی)، تفاوت نوع سلول و برندMTA مورداستفاده باشد.
Leeو همکاران(39) در مطالعه ی خود سمیت سلولی دو گروه سیلرهای برپایه ی کلسیم سیلیکات شامل Endoseal MTA، Nano-ceramic Sealer، Wellroot ST و سیلرهای بر پایه ی اپوکسی رزین شامل AH-Plus و AD Seal را برروی سلول های بنیادی لیگامان پریودنتال انسانی (hPDLSCs) بررسی و بدون رقیق سازی صرفا در فواصل زمانی یک، سه و هفت روز حیات سلولی را ارزیابی کردند. سیلرهای بر پایه ی کلسیم سیلیکات سمیت کمتری داشتند و Endoseal MTA تفاوت معناداری با سایر سیلرهای همگروه خود نشان نداد.
طبق مطالعه ی Seo و همکاران(40) سمیت سلولی Endoseal MTA از AH plus روی سلول های بنیادی پالپ دندانی انسان به طور معناداری کمتر بود و نسبت به سایر سیلرها ی مورد بررسی از جمله Endosequence BC sealer وBioRoot RCS تفاوت معناداری نداشت.
طبق مطالعه Marins و همکاران(41) سمیت سلولی سیلر Endoseal MTA در رقت 2/1، مشابه MTA Fillapex و بیشتر از سیلر AH plus بود. اما در رقت های 4/1 و 8/1 تفاوت معناداری بین سیلر Endoseal MTA و AH plus وجود نداشت؛ در حالیکه نسبت به سیلر MTA Fillapex بقای سلولی بیشتری داشت. در این مطالعه هم مشابه مطالعه ما مشخص شد که بقای سلولی مواد وابسته به دوز میباشد.
López-Garcíaو همکاران(42) مطالعه ای در رابطه با سیتوتوکسیسیتی، بیواکتیویتی و آزاد سازی یون توسط سیلرهای کلسیم سیلیکاتی بر روی سلول های لیگامان پریودنتال انسان به روش MTT wound healing and assay انجام دادند. نتیجه مطالعه نشان داد که سیلر های Endosequence BC و Ceraseal میزان بیشتری از بقای سلولی، جسبندگی سلولی و آزادسازی یونی نسبت به سیلر Endoseal MTA دارند.
زیست سازگاری سمان های بر پایه کلسیم سیلیکات، مربوط به آزادسازی یون های کلسیم طی ست شدن و تشکیل هیدروکسی آپاتایت توسط پیوند کلسیم و فسفر است.(32) CEM نه تنها شامل ترکیبات کلسیمی مثل کلسیم سیلیکات، کلسیم اکساید، کلسیم فسفات، کلسیم کربنات، کلسیم سولفات و کلسیم کلراید می باشد(43) بلکه تمایز سلولی برای تشکیل بافت سخت راهم القا می کند.(44) به علاوه از وقتی اجزای رادیواپسیفایر به میزان زیادی در
بافت های کناری مواد پوشش دهنده یافت شدند، زیست سازگاری آن ها نیز مورد توجه و اهمیت قرار گرفت(43) MTA و Biodentine به ترتیب حاوی زیرکونیوم اکساید و بیسموت اکساید به عنوان رادیواپسیفایر، با سمیت های متفاوت، هستند.(46و45) اما در CEM هیچ یک از این اجزا وجود ندارد و حتی برخلاف MTA باعث نکروز اولیه در بافت نمی شود.(48و47)
سیلرهای برپایه ی کلسیم سیلیکات مانند MTA،
واکنش های التهابی کمتری نسبت به سایر سیلر ها ایجاد کرده و نیز از نظر چسبندگی سلولی بهتر از سیلری مانند AH Plus عمل میکنند(49و22) AH Plus به دلیل آزادسازی فرمالدئید و یا آمین و اپوکسی رزین در ترکیباتش سمیت بیشتری دارد.(10) MTA و سیلرهای بر پایه ی آن، وقتی در تماس با بافت قرار می گیرند، کلسیم هیدروکساید تولید
می کنند که باعث افزایش pH و درنتیجه تشکیل بافت سخت شده و همچنین در بافت های اطراف باعث اخلال در فعالیت استئوکلاست ها و التیام بهتر می شوند.(22)
در هرصورت سیلر Endoseal MTA نسبت به سایر بیومتریال های پرکننده ی پرفوریشن، یون کلسیم کمتری آزاد می کند، پرولیفراسیون سلولی پایین تری دارد و به دلیل خشونت سطحی بیشتر، چسبندگی سلولی کمتری
دارد.(51و50و39و25) همچنین عموما Endoseal MTA در مقایسه با سایر سیلرها سمیت کمتر یا قابل مقایسه ای دارد(49) در مقایسه با مواد دیگری که پرکننده ی پرفوریشن هستند، در رقت های بالاتر تفاوت معنادار ندارد و قابل استفاده است. هرچند تعداد مطالعاتی که سازگاری زیستی این سیلر را با بیومتریال های پرکننده پرفوریشن، مقایسه
می کنند، اندک بوده و نیاز به مطالعات بیشتر می باشد. همینطور سایر خواص سیلر Endoseal MTA، مثل میزان ریزنشت نیز باید مورد مقایسه قرار گیرد.
نتیجه گیری
ر طبق نتایج این مطالعه، سیلر Endoseal MTA در غلظت2/1، اگرچه نسبت به CEM سمی تر است اما نسبت به سمان MTA سازگاری زیستی قابل مقایسه ای دارد و با توجه به سایر خواص مناسب به خصوص کاربرد راحت تر نسبت به CEM وMTA، می تواند به عنوان ماده پرکننده پرفوراسیون در نظر گرفته شود.
تشکر و قدردانی
این مقاله بر اساس پایان نامه دانشجویی به شماره ی 3461 و کد اخلاق IR.MAZUMS.REC.1398.6986، با حمایت دانشگاه علوم پزشکی مازندران و همکاری جناب آقای دکتر شکرزاده و سرکار خانم دکتر متفقی، اجرا و نوشته شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Root canal perforation is a reason for root canal treatment failures. Cytocompatibility is an essential feature of a perforation restorative material. This in vitro study aimed to evaluate the cytotoxicity of Endoseal MTA sealer as a root canal perforation restorative material on human gingival fibroblast cells in comparison to Iranian ProRoot MTA and CEM using tetrazolium-based colorimetric assay (MTT test).
Materials and Methods: MTA, CEM, and Endoseal MTA were prepared and exposed (for 48 h) to cell culture media 72 h after setting. Human gingival fibroblasts were then cultivated and incubated for 24 h with different dilutions (1/2, 1/4, 1/8) of each sealer extract. Cell viability was evaluated using the MTT test. The data were compared using the analysis of variance (ANOVA) followed by Tukey’s post hoc test for multiple comparisons. P-values less than 0.05 were considered statistically significant.
Result: There was a significant association between CEM cell viability and Endoseal MTA as well as between MTA and CEM in 1/2 dilution. No significant difference was found in 1/4 and 1/8 dilusions between the percentage of cell viability of different sealers.
Conclusion: Based on the results of this study, although Endoseal MTA sealer is more toxic than CEM in ½ dilution, it has higher biocompatibility compared to MTA and can be considered as a perforation restorative material in terms of other favorable qualities.
کلیدواژهها [English]