نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
2 استادیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
3 دندانپزشک
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: lichen planus and lichenoid reactions are cutaneous-mocusal lesions that their prevalence is higher among adult and women. The mentioned diseases are not distinguishable from their clinical and histological features. Although, the etiology for lichen planus lesions is not determined, there are many different etiological reasons for lichenoid lesions. Both mentioned lesions are in immunological group. The main goal of this research was to determine the amount of Complement components such as (C3, C4) as a criterion for distinguishing these two lesions.
Materials & Methods: The method of this research was descriptive and analytic. The research population were included the patients who referred to one of the expertise clinic of oral, facial and Jaw in Isfahan city. The statistical samples were included 2 groups of 25 patients who had lichen planus or lichenoid reactions lesions. 10cc of serum was taken from two groups of patients and measured their C3 and C4.
Results: The results of this study indicated that the mean of C3 in the lichen planus group was 1.270 while in the oral lichenoid reactions was 1.332. Examining differences between means of two groups, t-test indicated that the mean of C3 between two groups did not have significant differences (P=0.31). The mean of C4 in the lichen planus group was 0.285 and in the lichenoid reactions group was 0. 328. t-test indicated that the mean of C4 two groups did not have any significant differences (P=0.31). In other words, there was not any relation between C3, C4 and the kind of diseases (lichen planus and lichenoid reactions).
Conclusion: results indicated, there were not differences among two groups of patients in terms of their rate of C3 and C4. Therefore, measuring C3 and C4 could not be used as a precise criterion for distinguishing these mentioned diseases. For this reason, we should use other immunologic criteria for distinguishing between these two groups of lesions. For determining the diagnosis and distinguishing criteria, more research should be done with different groups and in different phases of disease such as exacerbation and remission phases.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
واکنشهای لیکنوئید گروهی از ضایعات با اتیولوژی مختلف میباشند که نمای بالینی مشابه دارند. ارزیابی هیستوپاتولوژیک نمیتواند واکنشهای لیکنوئیدی مشابه را تفکیک نماید. واکنشهای لیکنوئید شامل لیکن پلان، واکنشهای تماسی لیکنوئیدی، بثورات دارویی لیکنوئیدی و واکنشهای بیماری پیوند علیه میزبان میباشد.(1)
لیکن پلان یک بیماری التهابی پوستی مخاطی است که پوست، مخاط دهان، مخاط ژنیتال، پوست سر و ناخنها را درگیر میکند. پیشرفت بیماری به صورت مزمن میباشد.(2) لیکن پلان در افراد میانسال بیشتر دیده شده(3) و بیشتر در زنان و با نسبت دو به یک شایعتر است. لیکن پلان گرچه به صورت نادر ولی در کودکان نیز دیده میشود.(5و4)
علت لیکن پلان ناشناخته است. شواهدی وجود دارد که لیکن پلان یک بیماری ایمنولوژیک پیچیده با واسطه سلولهای سیتوتوکسیک در برابر کراتینوسیتهای لایه بازال می باشد.(7و6)
مطالعات اخیر نشان داده است که لیکنپلان یک بیماری اتوایمیون وابسته به سلولهای T است و در آن سلولهای CD+8 T سبب مرگ سلولهای اپی تلیالی دهان میگردد. علل احتمالی لیکنپلان دهانی شامل آلرژِی به مواد ترمیمی دندانی (آمالگام و طلا)، ترومای موضعی (پدیده Koebner) و چندین نوع عفونت (میکروارگانیسمهای پلاک) گزارش شده است. علاوه بر این فاکتورهای ژنتیکی، شیوه زندگی و استرس روحی ممکن است فاکتور دخیل در پاتوژنسیته باشد.(5) همراهی با HLA BW16 , B8, DRI امکان دخالت عوامل ژنتیکی را پیشنهاد میکند.(8)
افزایش همراهی بین لیکنپلان دهانی و بیماریهای خود ایمنی مثل کولیت اولسراتیو، لوپوس اریتماتوز، میاستنی گراویس، آلوپشیا و احتمالا بیماریهای سیستمیک مثل دیابت و افزایش فشار خون، مصرف داروهایی از قبیل تیازیدها، دیورتیکها، بتابلوکرها، پنی سیلامین و سالیسیلیک اسید، لیتیوم، کتوکونازولها، استرپتومایسین و داروهای کاهش دهنده قند خون خوراکی گزارش شده است.(9و5) اخیرا HCV به عنوان فاکتور اتیولوژیک در وقوع لیکنپلان شناخته شده است.(12-10)
در بیماری لیکنپلان اغلب، ضایعات به طور همزمان در یک یا چند محل خارج دهانی دیده میشود. نواحی درگیر خارج دهانی شامل پوست، ناخنها، مخاط ژنیتال، مری، حنجره و ملتحمه چشمی میباشد. ضایعات پوستی تقریبا در 15 درصد از بیماران مبتلا به لیکنپلان دهانی دیده میشود که معمولا به صورت پلاکها و پاپولهای بنفش رنگ، با سطح مسطح میباشند که در مچ دست و پا، سطوح تا شونده ساق پا(14و13و10و6) و در قسمت تحتانی مرکزی کمر حضور دارند.(13) ضایعات، خارشدار بوده و حین خاراندن دردناک میباشند. ارزیابی دقیق سطح پاپولها نشان دهنده خطوط ظریف سفید رنگ ویکهام میباشند.(15و10) ضایعات معمولا دوطرفه(13) و شامل انواع مختلف خطی هایپرتروفیک، بولوز، اروزیو، پالموپلنتار، ندولار، حلقوی آتروفیک، فولیکولار(9)، اولسراتیو، پلاک مانند رتیکولار و پاپولار میباشد.(17و16)
در دهان، مخاط باکال بیشترین منطقه درگیر است و بعد از آن زبان و مخاط ریج آلوئولار بیشترین درگیری را دارند.(18)
در مقایسه با ضایعات پوستی درگیری مخاطی بیشتر یک طبیعت مزمن دارد.(19)
معیارهای بالینی WHO برای لیکنپلان شامل حضور ضایعات دوطرفه و قرینه، حضور ضایعات شبکهای Lacelike با خطوط خاکستری-سفید (الگوی رتیکولار)، حضور اشکال بولوز، آتروفیک و اروزیو و پلاک مانند به عنوان ساب تایپ همراه الگوی رتیکولار در هر نقطهای از مخاط دهان میباشند.
معیارهای هیستوپاتولوژیک برای لیکنپلان شامل حضور یک ناحیه شبه باند مشخص از ارتشاح سلولی در ناحیه سطحی بافت همبند عمدتاً تشکیل شده از لنفوسیتها، علائم وجود دژنرسانس میعانی در لایه بازال اپیتلیوم و عدم وجود دیسپلازی در اپیتلیوم میباشند.
زمانی که علائم هیستولوژیک کمتر بارزند، اصطلاح قابل انطباق با OLP[1] از لحاظ هیستوپاتولولوژیک اتلاق میشود.
برای تشخیص قطعی OLP باید تمامی معیارهای بالینی و هیستوپاتولوژیک فوق حضور داشته باشند.
برای تشخیص قطعی OLR[2] موارد زیر مطرح اند:
1- بیماران با علائم هیستوپاتولوژیکی OLP اما بدون علائم بالینی (قابل انطباق)
2- بیماران باعلائم بالینی OLP اما بدون علائم هیستوپاتولوژیک (قابل انطباق)
3- بیماران بدون علائم بالینی و هیستوپاتولوژیک OLP اما قابل انطباق با آن.(20)
ایمونوفلورسنس مستقیم میتواند در تمایز بین نوع اروزیو، اولسرایتو یا بولوس لیکنپلان دهانی از پمفیگوس ولگاریس، پمفیگوئید خوشخیم مخاطی، درماتیت هرپتی فرم و درماتیت بولوس و IgA خطی کمک کند.(13) رسوب فیبرینوژن و فیبرین به صورت خطی در غشاء پایه دیده میشود. اجسام کلوئیدی ممکن است برای فیبرین IgM، C3، C4 و کراتین مثبت باشند(21و13) و به صورت کمتر شایع، IgG، IgA، C3 در اجسام کلوئیدی یافت میشود.(17) در نواحی رسوب سنگین فیبرین و تشکیل اجسام کلوئیدی، رنگ آمیزی لامینین و فیبرونکتین نشاندهنده عدم وجود این عناصر میباشد که پیشنهادکننده آسیب غشای پایه در این نواحی است.(13)
تشخیص افتراقی لیکنپلان دهانی شامل ضایعات لیکنوئید، لوکوپلاکیا، لوپوس اریتماتوز، استوماتیت اولسراتیو مزمن C پمفیگوئید، کاندیدیاز و به ندرت بدخیمی میباشد.(11)
همانطور که گفته شد، تحقیقات متفاوتی برای شناسایی و تمایز بین این دو بیماری (لیکنپلان دهانی و واکنشهای لیکنوئیدی) صورت گرفته است و عوامل گوناگونی هم برای تشخیص تمایز این دو بیماری در کشورهای مختلف از سوی پژوهشگران در نظر گرفته شده است. عاملی که در تمایز و تشخیص این بیماری کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است، تفاوت میان اجزای کمپلمان C3، C4 است. در صورتی که بتوان تفاوتی را بین اجزای کمپلمان C3، C4 در این دو بیماری شناسایی کرد، از این عامل میتوان در کمک شناسایی پاتوژنز و درمان بیماران در آینده استفاده کرد.
مواد و روشها
این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی، بر روی بیماران مبتلا به ضایعات سفید کراتوتیک و یا سفید کراتوتیک همراه با ضایعات قرمز مراجعهکننده به کلینیک تخصصی بیماریهای دهان انجام شد. برای انجام تحقیق، بیماران مورد مطالعه دقیق کلینیکی توسط متخصص بیماریهای دهان قرار گرفته و پس از تکمیل پرونده، گرفتن مشخصات، تاریخچه پزشکی، گرفتن رضایت نامه از هر یک از بیماران، برای افتراق بین لیکنپلان دهانی و واکنشهای لیکنوئید دهانی پس از انجام آزمایش خون، بیوپسی گرفته شد. برای بیمارانی که بیماری خاصی نظیر بیماری قلبی و نیاز به پروفیلاکسی داشتند با مشورت پزشک معالج، پروتکل پروفیلاکسی انجام شد.
روش انجام بیوپسی به صورت اینسیژنال بود. بیوپسی موردنظر، پس از انتخاب محل ضایعات، با انجام بیحسیهای لازم و با تیغه بیستوری 15 تهیه شد و در ظرف حاوی فرمالین 1/0 درصد قرار گرفت و به منظور بررسی هیستوپاتولوژی به متخصص پاتولوژی ارسال شد. مجموعه اطلاعات بالینی که مدنظر قرار گرفت شامل موارد زیر بود: یک یا دوطرفه بودن ضایعات، شکل ضایعات (اولسراتیو، اریتماتو....)، وجود یا عدم وجود بیماری سیستمیک نظیر بیماری قلبی، دیابت، پرفشاری خون و نیز مصرف داروهای بخصوص نظیر NSAIDها، قند ناشتا، مثبت بودن بیمار از نظر هپاتیت C و نیز یافتههای ضایعات بالینی بیماران مبنی بر وجود ترمیمهای آمالگام یا رزینی کامپوزیت یا داشتن پرکردگیهای فلزی حتی طلا و نیز وجود پروتز در دهان، در پایان، براساس در نظر داشتن این مجموعه اطلاعات، بیماران به دو گروه 25 نفری، یک گروه شامل بیماران مبتلا به لیکنپلان دهانی ((OLP و یک گروه شامل بیماران مبتلا به واکنش کلئوئیدی (OLR) تقسیم شدند. در پایان نمونه برداری، برشها با نخ سیلک سه صفر بخیه گردید و پس از 7 روز بخیهها خارج گردید. پس از تایید بیماری و انتخاب بیماران، جهت تعیین میزان C3، C4، به آزمایشگاه ارجاع گردیدند و برای انجام آزمایش از هر بیمار cc5 خون گرفته شد. پس از جداسازی سرم خون از سلولهای آن، نمونه سرم به نسبت 1 به 11 با محلول رقیق کننده (سرم فیزیولوژی) رقیق شد و سپس 40 میکرولیتر از این سرم رقیق شده داخل کووت ((Cuvette ریخته شد و سپس توسط سمپلر مخصوص دستگاه 40 میکرولیتر از آنتی سرم و 400 میکرو لیتر از بافر در محل خوانش دستگاه به کووت ((Cuvette اضافه گردید و دستگاه به طور اتوماتیک در مورد C3 به مدت 30 ثانیه و در مورد C4 بعد از 60 ثانیه پاسخ دهی نمود. میزان C3 و C4 از طریق روش Single Radial immunodiffusion و Manci و با Minineph Human C3 KIT و Minineph Human C4 KIT به دست آورده شد. (تصویر 1و2)
تصویر 1 : دستگاه MININEPH
تصویر2 : کیت MININEPH HUMAN C3, C4
حجم نمونه با اطمینان 95 درصد و توان 80 درصد 25 بیمار تعیین گردید. نهایتاً اطلاعات به دست آمده در گروهها بر اساس سن، جنس و میانگین C3 و C4 توسط آزمون t-student و مجذور کای با استفاده از نرم افزار SPSS با ویرایش 16 مورد مطالعه قرار داده شد. سطح معنیداری در آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها
در مطالعه حاضر از بین 25 نفر مبتلا به لیکنپلان دهانی، 18 نفر زن (72 درصد) و 7 نفر (28 درصد) مرد بودند و در بین 25 بیمار مبتلا به واکنشهای لیکنوئید دهانی 21 نفر (84 درصد) زن و 4 نفر (16 درصد) مرد بودند. همانگونه که در جدول 1 ملاحظه میشود در هر دو گروه لیکنپلان دهانی و واکنشهای لیکنوئید دهانی، بیشتر بیماران مبتلا زن بودند و در ضمن آزمون کای اسکوئر نشان داد که توزیع جنسی در دو گروه اختلاف معنیدار نداشت (31/0P=). دامنه سنی گروه لیکنپلان دهانی، بین 23 تا 64 سال و دامنه سنی گروه واکنش لیکنوئید دهانی، بین 21 تا 75 سال بود. میانگین سنی در مبتلایان به لیکنپلان دهانی 3/10±3/48 سال و در گروه واکنش لیکنوئید دهانی 9/15±9/48 سال بود که تفاوت معنیداری نداشتند. (88/0P=) (جدول 2). به منظور پی بردن به تفاوت C3، C4 بین دو گروه بیمار لیکنپلان و واکنشهای لیکنوئید از آزمون t مستقل استفاده شد که نشان داد که میانگین C3 در دو گروه لیکنپلان دهانی و واکنشهای لیکنوئیدی با هم اختلاف معنیدار نداشت (55/0P=). به عبارت دیگر بین C3 و نوع بیماری رابطه وجود نداشت. میانگین C3 در گروه لیکنپلان دهانی 270/1 )میلی گرم بر دسی لیتر mg/dl) و در گروه واکنش لیکنوئید دهانی 332/1 بود. آزمون t مستقل نشان داد که میانگین C4 در دو گروه با هم اختلاف معنیداری نداشتند (31/0P=). به عبارت دیگر بین C4 و نوع بیماری ارتباطی وجود ندارد. میانگین C4 در گروه لیکنپلان دهانی 284/0 و در گروه واکنش لیکنوئید دهانی 328/0 بود (جدول 3).
به منظور پی بردن به ارتباط بین سن و کمپلمانهای C3، C4 از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. این آزمون نشان داد که بین سن و C3، C4 کمپلمان رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر افراد مسنتر دارای C3، C4 بالاتری بودند. (03/0P= و 22/0r=) C3 و (04/0P= و 21/0r=) C4.
به منظور پی بردن به این که آیا بین میانگین C3 و C4 زنان و مردان تفاوت وجود دارد از آزمون t مستقل استفاده شد. این آزمون نشان داد که میانگین C3 در بین زنان و مردان تفاوت معنیداری نداشت (549/0P=). اما میانگین C4 مردان به طور معنیداری بیشتر از زنان بود (04/0P=) (جدول 4).
جدول 1 : توزیع فراوانی افراد دو گروه براساس جنسیت
جنس |
گروه بیمار با لیکنپلان دهانی |
گروه بیمار با واکنشهای لیکنوئیدی دهانی |
P-value |
||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
||
مرد |
4 |
0/16 |
7 |
0/28 |
31/0 |
زن |
21 |
0/84 |
18 |
0/72 |
|
کل |
25 |
0/100 |
25 |
0/100 |
|
جدول 2 : میانگین و انحراف معیار سن بیماران لیکنپلان دهانی و لیکنوئید دهانی
|
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
مینیمم |
ماکزیمم |
P-value |
لیکنپلان |
23 |
35/48 |
31/10 |
23 |
64 |
88/0 |
واکنشهای لیکنوئیدی |
25 |
96/48 |
94/15 |
21 |
75 |
|
کل |
48 |
67/48 |
40/13 |
21 |
75 |
|
جدول 3 : میانگین C3 , C4 در دو گروه بیماران لیکنپلانی وواکنشهای لیکنوئیدی (mg/dl)
متغیرها |
گروه بیمار لیکنپلانی |
گروه بیمار واکنشهای لیکنوئیدی |
P-value |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
||
C3 |
270/1 |
375/0 |
332/1 |
331/0 |
55/0 |
C4 |
284/0 |
106/0 |
328/0 |
192/0 |
31/0 |
جدول 4 : میانگین، انحراف معیار متغیرهای C3 و C4به تفکیک جنس
متغیرها |
زنان |
مردان |
P-value |
||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
||
C3 |
285/1 |
375/0 |
358/1 |
255/0 |
549/0 |
C4 |
282/0 |
375/0 |
391/0 |
261/0 |
04/0 |
بحث
مطالعات بسیاری پیرامون لیکنپلان دهانی در گروه ضایعات سفید و قرمز به علت شایع بودن و توانایی ایجاد تغییرات بدخیمی برای یافتن اتیولوژی و درمان مناسب انجام شده است. در مطالعه حاضر سعی گردید تا دو دسته اختلالاتی که از نظر بالینی و هیستوپاتولوژی مشابهند ولی براساس تقسیمبندی WHO به دو گروه جداگانه لیکنپلان دهانی و ضایعات لیکنوئید دهانی تقسیم میشود(20)، مورد بررسی ایمونولوژیک از نظر تفاوت میزان C3 و C4 کمپلمان قرار گیرند تا در صورت تفاوت بتوان از آن به عنوان یک معیار ایمونولوژیک برای کمک به جداسازی دو دسته اختلالات استفاده کرد. تحقیقات انجام شده تاکنون در زمینه مقایسه اجزاء C4 و C3 در مورد بیماران مبتلا به لیکنپلان و افراد شاهد سالم بوده است و سعی در مطالعه مقایسهای بین لیکنپلان و واکنشهای لیکنوئیدی انجام نشده است. البته در زمینه مقایسه با افراد سالم نیز اختلاف نظر وجود دارد. بر طبق نظر Popovska و همکاران کمپلمان یکی از مکانیزمهای پایه تاثیرگذار ایمنی همورال است که در اختلالات و تخریب بافتی به طرز شگفتآوری دخیل و مهم است. نتایج مطالعه Popovska و همکاران، نشان میدهد که جزء C3 کمپلمان در فاز وخامت اندک افزایش داشته است. سطوح جزء C3 در فاز رکود در مقایسه با فاز وخامت کاهش داشته است ولی در انواع فرمهای کلینکی تفاوت معنیداری وجود نداشت.(22) با توجه به یافته به دست آمده، تمرکز باید بر روی مسیر جایگزین فعالسازی صورت گیرد که با فعال شدن جزء C3 کمپلمان شروع میشود. طی فاز حاد بیماری، افزایش جزء C3 احتمالاً به علت گرایش بدن بر غلبه بر بیماری است که بر اساس فعالسازی مسیر آلترناتیو صورت میپذیرد. شرط اولیه برای فعالسازی، حضور جزء C3b است که در گردش فیزیولوژیک به طور پایدار تولید میشود. نتایج در فاز توقف نشاندهنده این واقعیت است که جزء C3 کمپلمان در مقایسه با فاز وخامت کاهش اندک داشته است. احتمالا فاکتور (آنتیژن) که سیستم ایمنی بدن را تحریک میکند در قسمتی از بدن حضور دارد ولی در فاز وخامت، تحریک آن برای فعالسازی، لازم است. وقتی آنتیژن دوباره نفوذ میکند ایمنوگلوبولینهای موجود در جریان خون با آنتیبادیها ادغام میشوند و CIK (Cytokine-induced killer) را تشکیل میدهند. در فاز رکود برخلاف فاز وخامت بیماری، با پیوند جزء C3 میزان CIK افزایش یافته و میزان C3 کاهش مییابد. غلظت جزء C4 کمپلمان به دست آمده کاهش سطوح در دو فاز بیماری را نشان میدهد. در گروه آزمایش، کاهش سطوح در دو فاز بیماری در مقایسه با گروه کنترل را نشان میدهد. این نتایج با تغییرات ایمنی همورال همراه با سیستم کمپلمان با عملکرد آنزیم میانجی جزء C4 که CIK را فرم میدهد صورت میگیرد. به نظر میرسد که این یافتهها برحسب عملکرد این جزء (C4) میباشد. این آنزیم یعنی C4 یک میانجی در واکنش کمپلمان است. با مد نظر قرار دادن میزان بالای CIK در دو فاز بیماری کاهش سطح گردشی آن منطقی و قابل پیش بینی است.(23) در مطالعه Sklavounou و همکاران سطح C3 در گروه مبتلا به لیکنپلان و گروه کنترل در دامنه نرمال بود.(23) Griffith و همکاران نیز تغییر کمی در سطح C3 کمپلمان شناسایی کردند.(24) نویسندگان اظهار داشتند که این جزء در ضایعات پوستی لیکنپلان رسوب کرده است در حالی که این یافتهها هیچ فرآیند پاتولوژیکی را به طور یقین پیشنهاد نمیکنند به دلیل این که این جزء بر طبق نظر آنان میتواند به طور بیولوژیکی در پوست سنتز شود. Sun و همکاران متوجه کاهش معنیدار جزء C4 در فرمهای اروزیو و رتیکولر شدند در حالی که جزء C3 در دو فرم کلینکی در میزان نرمال بود.(25) در مطالعه حاضر اختلاف معنیداری در میزان کمپلمان C3 بین دو گروه بیماران مبتلا به لیکنپلان دهانی و واکنش لیکنوئید دهانی وجود نداشت که با مطالعه Sklavounou و همکاران(23) و Griffith و همکاران(24) و Sun و همکاران(25) همخوانی داشت. میزان C4 در مطالعه ما در دو گروه اختلاف معنیداری نداشت ولی در مطالعه Popovska و همکاران(22) و Sun و همکاران(25) کاهش معنیداری را نشان داد.
مطالعات محدودی در رابطه با مقایسه سطوح کمپلمان بین افراد جوان و مسن انجام شده است. در رابطه با C4 برخی از مطالعات افزایش سطح سرمی C4 را با افزایش سن نشان داده است.(28-26) تغییرات وابسته به سن در مسیر جانبی کمپلمان نیز نتایج متناقضی داشته است. افزایش سطح C3 سرم با افزایش سن در مطالعات Nagaki و همکاران(27) و Menzel و همکاران(28) گزارش شده که با مطالعه ما همخوانی دارد. در صورتی که در مطالعات Oyeyink و Salimonu(26) و Bellavia و همکاران(29) تفاوتی در سطوح C3 بین افراد مسن و جوان دیده نشده است.
در رابطه با C3 و C4 کمپلمان و جنس، نتایج مطالعه Ritchie و همکاران(30) تفاوتی در سطح C3 و C4 بین دو جنس نشان نداد به جز این که سطح C3 و C4 در ابتدا افزایش اندکی و سپس کاهش اندکی را پس از سن 20 سالگی در مردان و 45 سالگی در زنان نشان داده بود. در مطالعه ما میزان C4 در مردان بیش از زنان بود.
نتیجه گیری
در مطالعه حاضر اختلاف معنیداری در میزان کمپلمان C4 و C3 بین دو گروه بیماران مبتلا به لیکنپلان دهانی و واکنش لیکنوئید دهانی وجود نداشت. برای پی بردن به روند این بیماری و بررسی میزان C4 و C3 در فازهای مختلف بیماری (وخامت و رکود) لازم است تحقیقات بیشتری با گروههای نمونه متفاوت انجام گیرد تا با سیر این بیماری آشنایی بیشتری فراهم گردد.
فاکتور جنسیت تاثیر چندانی بر میزان C3 نداشته ولی میزان C4 مردان بیش از زنان بوده است. در ضمن نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان C4 و C3 با عامل سن ارتباط مستقیم دارد و با افزایش سن میزان آنها افزایش مییابد.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله از معاونت پژوهشی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان که در انجام این تحقیق همکاری صمیمانه داشتند تقدیر و تشکر میشود. این مقاله نتیجه پایان نامه عمومی به شماره 527 دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان میباشد.