نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه ترمیمی و زیبایی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
2 استادیار گروه مغز و اعصاب دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
3 استادیار گروه ترمیمی و زیبایی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
4 دندانپزشک
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Many patients suffer from chronic headache that may last for years and exacerbate recurrently. In cervical lesion malocclusion, premature contacts and occlusal parafunctions may act as an etiological factor and cause chronic headache. To determine the correlation between chronic headaches and cervical lesions of teeth, this study was carried out.
Materials & Methods: In this case-control study, 120 patients were examined (60 case and 60 control). The case group (30 male and 30 female) had chronic headache and Control group (30 male and 30 female) were without any chronic headache. The cervical lesions of the teeth and the occlusion classification were recorded for all the patients. The patients were examined in two age range (22-39 years old and 40-56 years old). Data were analyzed using chi square and Fisher's exact tests.
Results: In case and control groups, headache was 60% and 23.3% frequent respectively. The difference was statistically significant (P=0.0001) but there was not any significant difference in headache frequency between males and females (P=0.451). In case group, the prevalence of class I, II and III occlusion was 38/3%, 40% and 21.7% respectively and in control group, the class I, II and II occlusion was 50%, 30%, 20% prevalent respectively. The difference was not significant (P=0.402). In case group, cervical lesion was more prevalent in upper jaw (16.7%) compared with lower jaw (8.3%). The difference was significant (P=0.0001).
Conclusion: More cervical lesions were observed in patients with chronic headache.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
سردرد، یک شکایت شایع در اغلب مردم میباشد به طوری که بیش از 90 درصد افراد در طول عمر خود سردرد را تجربه کرده اند. اکثر سردردها مدت زمان کوتاهی طول می کشد برای مثال سردردی که به علت یک بیماری عفونی ایجاد می گردد بعد از بهبود این بیماری، از بین خواهد رفت. این نوع سردردها چون علت آنها مشخص است، معمولاً باعث نگرانی نمیشوند، اما سردردهایی که چنین علتهای مشخصی ندارند میتوانند منجر به نگرانی و اضطراب گردند. سردرد میتواند ناشی از کشش، جابه جا شدن، التهاب، اسپاسم عروقی و یا اتساع ساختمان های حساس به درد در سر یا گردن باشد.
سردردها به سه دسته تقسیم می شود:
- سردردهای حاد
- سردردهای تحت حاد
- سردردهای مزمن(1)
سردردهایی که به تازگی آغاز شده اند و واضحاً با سردردهای قبلی تفاوت دارند در بسیاری از موارد ناشی از بیماریهای مهم هستند و به همین سبب باید به سرعت بررسی شوند. انواع سردردهای حاد شامل خونریزی ساب آرکنوئید و دیگر اختلالات مغزی عروقی و مننژیت یا آنسفالیت می باشد.(1)
سردردهای تحت حاد طی دوره چند هفتهای تا چندماهه بروز می نماید. این سردردها نیز به خصوص در مواردی که درد پیشرونده بوده و یا در افراد مسن رخ داده باشد ممکن است ناشی از یک بیماری مهم باشند. سردردهایی که سال ها ادامه داشته اند (مانند میگرن یا سردردهای تنشی) علی رغم شدید بودن حمله حاد معمولاً سیر خوش خیمی دارند.(2)
انواع سردردهای مزمن شامل میگرن، سردردهای خوشه ای، سردردهای تنشی و سردردهای چکشی میباشد.(3)
سردردهای میگرنی شامل درد ضرباندار و تپنده یک طرفه است و معمولاً با تهوع و استفراغ و فتوفوبی و احساس خستگی همراه است. سردردهای خوشهای نسبت به میگرن در سنین بالاتر ایجاد میشود و در مردان شایع است. علائم آن به صورت دورههای سردرد غیرضربانی ثابت و بسیار شدید یک طرفه است و معمولاً در هر بیمار فقط در یک سمت بروز میکند. ویژگی دیگر اینکه، این سردردها معمولاً در شب بروز مینماید و سبب بیدار شدن بیمار از خواب میشود و بمدت چند هفته تا چند ماه در زمانی مشابه نمود میکند. سردردهای چکشی شامل دردهایی بسیار کوتاه، نافذ و شدید است که به پوست سر و خارج از محدوده عصب سه قلو کشیده می شود و به صورت واحد یا تکرارشونده و یا به صورت دوره ای در یک نقطه مشخص یا در نقاط مختلف پوست سر ایجاد میشود و در کمتر از یک ثانیه به حداکثر میرسند و سریعاً بهبود مییابد.
چگونگی ایجاد سردردهای تنشی نامشخص است و فشار عصبی-عضلانی اولیه در ایجاد آنها نقش دارد. همچنین انقباض عضلات گردنی و صورتی و سر به عنوان علت این سردرد مطرح شده است. سردرد تنشی معمولاً اختلالی مزمن است که پس از 20 سالگی شروع میشود. مشخصه این سردرد حملات مکرر و اغلب به صورت روزانه است، سردردی غیرضربانی، دو طرفه و واقع در پس سر که با تهوع و استفراغ یا اختلالات اولیه بینایی همراه نمیباشد. درد گاهی به صورت نواری که به دور سر پیچیده شده توصیف میشود. زنان بیشتر از مردان به این سردرد مبتلا میشوند.
ضایعات سرویکالی یکی از مشکلات دندانی میباشد؛ که در ناحیه طوق دندان ایجاد میشود و علل و تئوریهای مختلف در بروز آن مطرح است. از طرفی افزایش روزافزون ضایعات سطوح سرویکالی دندان دانش بیشتر راجع به نحوه و دلایل ایجاد این ضایعات را میطلبد. ضایعات سرویکالی برخلاف سایر پوسیدگیهای دندانی میتوانند بدون پوسیدگی (Noncaries) باشند و به سه دسته تقسیم می شوند:
- سایشی (Abrasion)
- فرسایشی(Attrition)
- خوردگی (Erosion)
ضایعات فرسایشی در اثر سایش پارافانکشنال و فانکشنال دندانی شامل جویدن نرمال و دندان قروچه ایجاد میشوند. اروژن از بین رفتن ساختمان دندان در اثر مواد شیمیایی و یا عوامل ایدیوپاتیک میباشد. اروژنهای شیمیایی به طور معمول توسط اسیدهای با منبع رژیم غذایی، محیطی و معدنی ایجاد میشوند و اروژنهای ایدیوپاتیک معمولاً ضایعات سرویکالی را ایجاد مینمایند. استرس کششی به عنوان عامل ایجاد اروژنهای سرویکالی ایدیوپاتیک می باشد که این ضایعه برخلاف اروژنهای ناشی از مواد و اسیدهای غذایی که باعث از بین رفتن ساختمان دندان درسطحی وسیعتر و بدون ایجاد زوایا و خطوط تیز میگردند، به صورت ضایعهای گوهای شکل است که محدود به مناطق سرویکالی دندان میباشد.
ویژگیهای منحصر به فرد این ضایعات، شامل مورفولوژی گوه ای شکل تیز آنها و تکرار ایجاد آنها در ناحیه ساب ژینژیوال، در قالب هیچ یک از تقسیمبندیهای ذکر شده نمیگنجید و ترومای اکلوزال نمی توانست به تنهایی توضیح دهنده ایجاد این ضایعات باشد، چراکه بسیاری از دندانهایی که در معرض ترومای اکلوژن هستند، فاقد ضایعات سرویکالی می باشند. تا سال 1970 هیچ توضیحی درباره این امر وجود نداشت. بعدها استرس کششی به عنوان اتیولوژی اولیه این ضایعات مطرح شد. این فرضیه بر پایه نیروهای اکلوزالی لترال که در حین جویدن و دندان قروچه انتشار می یابند، استوار بود. درنتیجه استرس کششی در سطوح سرویکال دندان تمرکز یافته و سبب تخریب باندهای شیمیایی ساختمانها (کریستالین عاج و مینا) میشود. مولکولهای کوچک میتوانند وارد ترکهای میکروسکوپی شده و از تشکیل مجدد باندهای شیمیایی جلوگیری کنند.(4)
در مـطالعهای که توسـط Moss و هـمکاران در سـال
1989 انجام شد، 5 عادت دهانی از جمله دندان قروچه، جلو آوردن مندیبل، فشار آوردن به چانه با دست (Cupping theching) و استراحت کردن در سمت
راست و چپ صورت روی دست، در سه گروه از افراد که شامل افراد دارای سردرد میگرنی، سردرد کششی (Tension-type) و یا افراد بدون سردرد بودند، مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این که عادات دهانی در گروه سردردهای میگرنی نسبت به گروه سردردهای تنشی بیشتر بود ولی در گروه کنترل یا آنهایی که سردرد نداشتند تفاوت معنیداری وجود نداشت.(5)
در مطالعه ای که توسط Melis و همکاران در سال 2006 انجام شد، به این مطلب اشاره شد که ممکن است رابطه ای بین میگرن و اکلوژن دندانی و اعمال پارافانکشنال مثل Clenching دندانها وجود داشته باشد. در این مطالعه فرد بیماری با سردرد میگرن، همراه با علائم Urea (سرگیجه، حالت تهوع، تغییرات بینایی) که دچار اختلال مفصل تمپورومندیبولار و درد عضله ماستر نیز بود، با استفاده از دستگاه دهانی بهبود یافت. بدین ترتیب به نظر میرسد سردرد با اکلوژن و پارافانکشنهای دندانی رابطه داشته باشد و این مشکلات میتوانند سردردهای اولیه میگرن را ایجاد کنند.(6)
در مطالعه Cooper و همکاران در سال 2008، نتیجه درمان سیستم جونده در بیماران دارای سردرد مزمن مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه به این صورت بود که 55 بیمار از 100 بیماری که سردرد مزمن داشتند برای مشورت با نوررولوژیست ارجاع داده شدند و در طی آزمایشات دردهای کرانیومندیبولار آنها آشکار شد. این مطالعه پیشنهاد میکند رابطه ای بین سردرد و موقعیت عضلات جونده وجود دارد. بیماران به صورت اتفاقی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول توسط یک نورولوژیست و گروه دوم توسط یک دندانپزشک درمان شدند. در بیشتر بیمارانی که توسط دندانپزشک درمان شده بودند، کاهش شدت سردرد و نیز تغییر در تناوب سردرد گزارش شد، که این امر در واقع در اثر بهبود وضعیت سیستم جونده و عضلانی بیمار صورت گرفته بود.(7)
در این تحقیق، ضایعات سرویکالی بدون پوسیدگی دندانها در بیماران دارای سردردهای مزمن مورد بررسی قرار گرفت تا در صورت آشکار شدن وجود ارتباط بین آنها، با بهبود مشکلات اکلوزالی بیماران، بتوان گامی در جهت تسکین این سردردها برداشت.
مواد و روشها
در این مطالعه مورد-شاهدی، 120 بیمار به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه مورد (30 نفر مرد و 30 نفر زن) دارای سابقه سردرد مزمن بودند ولی هیچ سابقه ای از این نوع سردردها در گروه شاهد (30 نفر مرد و 30 نفر زن) گزارش نشده بود.
این سردردها شامل میگرن، سردردهای خوشهای، سردردهای تنشی و سردردهای چکشی بود. صرفاً بیماران با علائم سردردهای مزمن که مورد تأیید نورولوژیست بودند، وارد مطالعه گردیدند. از سوی دیگر افرادی که سابقه جراحی اخیر دندان یا چشم، تشدید حاد سینوزیت مزمن، تب یونجه، عفونت ویروسی سیستمیک، تنش، فشارهای عاطفی و یا خستگی، قاعدگی، گرسنگی، مصرف بستنی و یا غذاهای حاوی نیتریت (هات داگ، سالامی، همبرگر و انواع سوسیس)، فنیل اتیل آمین (شکلات)، یا تترآمین (پنیر چدار) را ذکر می کردند و یا در معرض نورهای درخشنده قرار گرفته بودند، از مطالعه حذف شدند.
افراد گروه مورد که همگی دچار سردرد مزمن بودند، از میان بیماران کلینیک تخصصی مغز و اعصاب بیمارستان شهید صدوقی یزد و تحت نظر متخصص مغز و اعصاب انتخاب شدند. این افراد از لحاظ وجود ضایعه سرویکالی دندان با استفاده از سوند و آینه مورد معاینه قرار گرفتند و تعداد و نوع دندانهای دارای ضایعه سرویکالی، یادداشت شد. همچنین سن، جنس، نوع سردرد و وضعیت اکلوژن این بیماران نیز ثبت گردید.
گروه کنترل نیز از لحاظ وجود ضایعه سرویکالی، تعداد و نوع دندانهای دچار ضایعه و وضعیت اکلوژن مورد بررسی قرار گرفتند.
از نظر سنی افراد به دو گروه تقسیم شدند، افراد کمتر از 40 سال (39-22 سال) و مساوی یا بیشتر از 40 سال (56-40 سال)، به طوری که 29 نفر زیر 40 سال و 31 نفر بالای 40 سال داشتند. برای بررسی آماری دادههای به دست آمده از آزمون Chi-square و آزمون دقیق فیشر (Fishers' exact test) استفاده شد.
یافتهها
فراوانی ضایعه سرویکالی در گروه مورد 60% و در گروه شاهد 3/23% بود، که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (001/0=P) (جدول و نمودار 1). به بیان دیگر در افراد دارای سردرد، ضایعات سرویکالی به طور معنیداری بیشتر از افراد فاقد سردرد بود.
مقایسه وجود ضایعات سرویکالی در دو گروه در جنس مذکر اختلاف معنیداری را نشان داد (003/0=P) به طوری که افرادی که دچار سردرد بودند، به طور معنیدار ضایعات سرویکالی بیشتری نسبت به افرد بدون سردرد در جنس مذکر داشتند.
مقایسه وجود ضایعات سرویکالی در دو گروه در
جنس مونث نیز اختلاف معنیداری داشت (004/0=P)، به طوری که افراد دارای سردرد، ضایعات سرویکالی بیشتری نسبت به افراد بدون سردرد داشتند (جدول 2).
مقایسه وجود ضایعات سرویکالی در دو گروه در افراد کمتر از 40 سال اختلاف معنیداری را نشان داد. افراد دارای سردرد ضایعات سرویکالی بیشتری داشتند (007/0=P).
مقایسه وجود ضایعات سرویکالی در دو گروه در افراد بیشتر از 40 سال نیز اختلاف معنیداری را نشان داد افراد دچار سردرد، ضایعات سرویکالی بیشتری داشتند (002/0=P).
مقایسه فراوانی انواع اکلوژن در دو گروه اختلاف معنیداری را بین دو گروه نشان نداد (402/0=P)
(جدول 3).
بررسی فراوانی نوع اکلوژن در گروه دارای سردرد اختلاف معنیداری را بین افراد دارای ضایعه سرویکالی و بدون ضایعه نشان نداد (339/0=P).
بررسی فراوانی نوع اکلوژن در گروه بدون سردرد اختلاف معنیداری را بین افراد با ضایعه سرویکالی و بدون آن نشان نداد (127/0=P) (جدول 4).
برای بررسی فراوانی وجود ضایعه سرویکالی در هر فک در دو گروه مورد بررسی از آزمون دقیق فیشر
(Fishers' exact test) استفاده شد. وجود ضایعه سرویکالی در دندانهای فک بالا در افراد دارای سردرد به طور معنیدار بیشتر از فک پایین آنها بود (0001/0=P).
جدول 1 : توزیع فراوانی وجود ضایعه سرویکالی در دو گروه مورد بررسی
ضایعه سرویکالی |
گروه |
P-value |
|||||
سردرد |
بدون سردرد |
جمع |
|||||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
||
ندارد |
24 |
0/40 |
46 |
7/76 |
70 |
3/58 |
001/0 |
دارد |
36 |
0/60 |
14 |
3/23 |
50 |
7/41 |
|
جمع |
60 |
0/100 |
60 |
0/100 |
120 |
0/100 |
|
|
جدول 2 : توزیع فراوانی وجود ضایعه سرویکالی در دو گروه مورد بررسی بر حسب جنس
جنس |
ضایعه سرویکالی |
گروه |
P-value |
|||||
سردرد |
بدون سردرد |
جمع |
||||||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|||
مذکر |
ندارد |
13 |
3/43 |
24 |
0/80 |
37 |
7/61 |
003/0 |
دارد |
17 |
7/56 |
6 |
0/20 |
23 |
3/38 |
||
کل |
30 |
0/100 |
30 |
0/100 |
60 |
0/100 |
||
مونث |
ندارد |
11 |
7/36 |
22 |
3/73 |
33 |
0/55 |
004/0 |
دارد |
19 |
3/63 |
8 |
7/26 |
27 |
0/45 |
||
کل |
30 |
0/100 |
30 |
0/100 |
60 |
0/100 |
جدول 3 : توزیع فراوانی انواع اکلوژن در دو گروه مورد بررسی
اکلوژن |
گروه |
P-value |
|||||
سردرد |
بدون سردرد |
جمع |
|||||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
||
کلاس I |
23 |
3/38 |
30 |
0/50 |
53 |
2/44 |
402/0 |
کلاس II |
24 |
0/40 |
18 |
0/30 |
42 |
0/35 |
|
کلاس III |
13 |
7/21 |
12 |
0/20 |
25 |
8/20 |
|
کل |
60 |
100 |
60 |
100 |
120 |
100 |
جدول 4 : توزیع فراوانی انواع اکلوژن بر حسب وجود ضایعه سرویکالی در دو گروه مورد بررسی
گروه |
اکلوژن |
ضایعه سرویکالی |
P-value |
|||||
دارد |
ندارد |
جمع |
||||||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|||
سردرد |
کلاس I |
12 |
2/52 |
11 |
8/47 |
23 |
0/100 |
339/0 |
کلاس II |
14 |
3/58 |
10 |
7/41 |
24 |
0/100 |
||
کلاس III |
10 |
9/76 |
3 |
1/23 |
13 |
0/100 |
||
|
کل |
36 |
0/60 |
24 |
0/40 |
60 |
0/100 |
|
بدون سردرد |
کلاس I |
4 |
3/13 |
26 |
7/86 |
30 |
0/100 |
127/0 |
کلاس II |
5 |
8/27 |
13 |
2/72 |
18 |
0/100 |
||
کلاس III |
5 |
7/41 |
7 |
3/58 |
12 |
0/100 |
||
|
کل |
14 |
3/23 |
46 |
7/76 |
60 |
0/100 |
بحث
در این مطالعه، ضایعات سرویکالی دندان در گروه دارای سردرد به طور معنیداری بیشتر از گروه بدون سردرد بود. همان طور که در مطالعه Salvarani و همکاران در سال 2008 بیان شده است،(3) می توان این طور استنباط کرد که وجود یک تماس زودرس و یا مشکل در جفت شدن دندانها و یا اختلالی که به دنبال کشیدن دندان در اکلوژن تظاهر پیدا می کند، باعث دیسفانکشن و فشار عصبی - عضلانی (Tension) عضلات شده و به دنبال آن اعمال پارافانکشنال باعث ایجاد ضایعات سرویکالی میشوند.
درواقع علت واقعی سردردهای مزمن چه در نوع میگرنی و چه در نوع کششی، نوعی فشار عصبی عضلانی میباشد که میتواند با منشاء عروقی یا عضلانی باشد. این فشار عصبی عضلانی علاوه بر تغییرات فیزیولوژیک می تواند ناشی از اعمال پارافانکشنال باشد و بدین صورت میتوان بیان کرد که اختلال در اکلوژن میتواند عامل سردرد باشد و با رفع این مشکل سردرد نیز برطرف میشود.
Lindsay در سال 1980 به نقش فشار عصبی عضلانی به عنوان مهمترین فاکتور اتیولوژیک سردرد تاکید کرد.(10) در نتیجه با برطرف کردن اختلالات و مشکلات اکلوزالی می توان فشار عصبی عضلانی را برطرف و سردرد را بهبود بخشید، همانطور که Schokker در سال 1990 و Melis در سال 2006 با این ایده سردرد را برطرف میساختند.(7و6)
مطالعه Canavan و همکاران نیز در سال 2004 نشان داد که سایش سطوح دندانی ارتباط معنیداری با ضایعات سرویکالی دارد.(8)
موارد گزارش شده Redh در سال 1969 نیز به نقش پراهمیت فشار عصبی عضلانی در ایجاد ضایعات سرویکالی سردردهای مزمن تاکید میکند. این موضوع با مطالعه Ohrbach و همکاران(9) و نیز با مطالعه Lindsay(10) همخوانی دارد. در مطالعه حاضر نیز فشار عصبی عضلانی نقش بااهمیتی را ایفا میکرد. همان طور که مشاهده شد شیوع ضایعات سرویکالی در افراد دارای سردرد بیشتر بود که این امر میتواند نشاندهنده بیشتر بودن فشار عصبی عضلانی در عضلات این بیماران نسبت به گروه بدون سردرد باشد. وجود ضایعات سرویکالی Wedge-shape (گوهای شکل) در افراد دارای سردرد میتواند نشاندهنده مشکل در اکلوژن آنها باشد و به دنبال عدم پاسخ به درمانهای معمول میتوان با یقین بیشتری به این نتیجه
رسید.
نکته مهم در مورد نوع ضایعات سرویکالی این است که این نوع ضایعات ایجاد شده توسط تماسهای نامطلوب اکلوزالی را باید از اروژنهای شیمیایی و عوامل دیگر افتراق داد. این ضایعات، ضایعات گوهای شکل با زاویههای تیز به نام Abfraction هستند و با اروژنهای شیمیایی که حالت نعلبکی شکل و گوشههای گرد دارند، متفاوت است. ضایعات Abfraction سرویکالی که صرفاً توسط نیروهای اکلوزالی ایجاد میشوند به دنبال فشار عصبی عضلانی و دندان قروچه که نتیجه تماس زودرس و مشکل اکلوژنی هستند، ایجاد می شوند.(11) این امر مطابق با مطالعه Moss و همکاران در سال 1989 بود که شیوع دندان قروچه را در افراد دارای سردرد بیشتر گزارش کرده بود.(5) در مطالعه حاضر نیز ضایعات سرویکالی در افراد دارای سردرد شیوع بیشتری را نشان داد.
در مطالعه حاضر وجود ضایعه سرویکالی در هر دو جنس رابطه معنیداری با سردرد داشت، در هر دو جنس افراد دارای سردرد، ضایعات سرویکالی بیشتری را دارا بودند. همچنین ضایعات سرویکالی بر حسب سن نیز رابطه معنیداری با سردرد داشتند، بدین صورت که در هر دو رده سنی 39-22 سال و 56-40 سال، ضایعات سرویکالی در گروه دارای سردرد بیشتر از گروه بدون سردرد بود. از طرف دیگر، مقایسه دو گروه سنی از نظر وجود ضایعات سرویکالی نشان داد که هر چند تعداد افراد دارای ضایعات سرویکالی در گروه سنی 56-40 سال بیشتر از گروه سنی 39-22 بود، اما رابطه فوق معنیدار نبود. این امر میتواند ناشی از این علت باشد که افراد با افزایش سن تعداد دندانهای بیشتری را از دست
می دهند.
در این مطالعه رابطه معنیداری بین نوع اکلوژن و سردرد مشاهده نشد، ولی در افراد دارای سردرد شیوع اکلوژن کلاس II بیشتر بود در حالی که در افراد بدون سردرد اکلوژن کلاس I بیشتر بود. این مطلب میتواند نشاندهنده بهتر بودن این نوع اکلوژن باشد.
از طرف دیگر بررسی فراوانی نوع اکلوژن در دو گروه دارای سردرد و بدون سردرد، اختلاف معنیداری را بین افراد دارای ضایعات سرویکالی و بدون این ضایعات نشان نداد. با وجود این که اکلوژن کلاس II در افراد دارای سردرد شیوع بیشتری داشت، اما وجود ضایعات سرویکالی در افراد کلاس III شایعتر بود. این موضوع احتمالاً نشاندهنده این نکته است که اکلوژن کلاس III در ایجاد ناهنجاریهای اکلوزالی تاثیر بیشتری دارد و ضایعات سرویکالی بیشتری را ایجاد می کند.
بیشتر بودن اکلوژن کلاس II در افراد دارای سردرد نسبت به اکلوژن کلاس III میتواند صرفاً به دلیل شیوع بیشتر کلاس II باشد. در این مطالعه نشان داده شد که ضایعات سرویکالی ایجاد شده در گروه دارای سردرد در فک بالا نسبت به فک پایین شیوع بیشتری داشته و معنیدار میباشد. که این میتواند به دلیل ضربهپذیر بودن فک بالا (فک ثابت) و ضربه زننده بودن فک پایین (فک متحرک) باشد.
نتیجه گیری
بنابر یافتههای این مطالعه ضایعات سرویکالی بطور معنیداری در افراد دارای سردرد بیشتر بود. لذا میتوان افرادی را که دچار سردردهای مزمن هستند و در معاینات دندانی دارای ضایعات سرویکالی دندانها میباشند، جهت بررسی اکلوژن دندانی به دندانپزشک ارجاع نمود. این امر میتواند در بهبود سردرد بیمارانی که به درمان دارویی پاسخ نداده اند بسیار کمککننده باشد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از شورای محترم پژوهشی دانشکده و حوزه معاونت محترم پژوهشی دانشگاه و پرسنل درمانگاه تخصصی بیمارستان شهید صدوقی یزد که در این تحقیق ما را یاری نمودند تقدیر و تشکر میگردد.