per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
220
229
10.22038/jmds.2013.687
687
original article
مقایسه استحکام باند برشی دو کور زیرکونیایی به دو پرسلن به پیشنهاد کارخانه سازنده در دو سیستم VITA و IVOCLAR
A comparison of the shear bond strength between two zirconia cores cores on two porcelains porcelains proposed by the manufacturing company in two syhstems of VITA and IVOCLAR
اسدالله احمدزاده
1
احسان جعفری
jafari_dr82@yahoo.com
2
آزاده ساکی
azadehsaki@yahoo.com
3
استادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
دستیار تخصصی گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
دکتری آمار زیستی، گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
مقدمه: هدف این مطالعه مقایسه استحکام برشی دو کور زیرکونیایی به دو پرسلن به پیشنهاد کارخانه سازنده در دو سیستم VITA و IVOCLAR بود. مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی ابتدا با دستگاه CNC (Computer Numerical Control) نمونه برنجی شبیه دندان تراش خورده ساخته شد. سپس روی آن توسط دستگاه CAD_CAM 20 کور زیرکونیایی Vita In-Ceram YZ Cubes و 20 کور زیرکونیایی IPS e max zir CAD تهیه شد. نیمی از کورها با پرسلن VitaVM9و نیمی دیگر با IPS e. max Ceram ونیر گردید. در گروه های اول تا چهارم به ترتیب کور و ونیز Vita، کور Vita و ونیر Ivoclar، کور Ivoclar و ونیر Vita و کور و ونیر Ivoclar مورد بررسی قرار گرفت. سپس نمونهها در دستگاه تست یونیورسال (UTM) با سرعت 5/0 میلیمتر بر دقیقه تحت نیروی استاتیک قرار گرفتند تا شکست حاصل شود، نوع شکست با میکروسکوپ الکترونی مشخص شد. از تست Schmitz–Schulmeyer برای ارزیابی استحکام باند برشی کور- ونیر استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، آنالیز واریانس دو عاملی و رگرسیون لجستیک با استفاده از SPSS با ویرایش 19 انجام شد (05/0شhi squت امده با تست های1د. داده ع شکستیورسال تست ماشین قرار گرفتند α =). شhi squت امده با تست های1د. داده ع شکستیورسال تست ماشین قرار گرفتندشhi squت امده با تست های1د. داده ع شکستیورسال تست ماشین قرار گرفتند یافتهها: مقدار استحکام باند برشی برای گروه های اول تا چهارم به ترتیب 67/2±85/10، 12/5±3/9، 30/3±35/10و 47/2±72/6 مگاپاسکال بود. نوع کور اثری در استحکام باند برشی نداشت (869/0P=) ولی نوع ونیر در میزان استحکام باند برشی مهم بود (027/0P=). ونیر Vita میزان بالاتری از استحکام باند به کور را نشان داد. برای هر دو کور بعد از ارزیابی میکروسکوپی نمونهها ترکیبی از شکستهای Cohesive در لایه ونیر و شکست Cohesive, Adhesive) Mixed) در مرز دولایه را نشان دادند و هیچ شکست کامل Adhesive)) بین کور زیرکونیایی و ونیرها مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند که استحکام باند برشی بین کور زیرکونیایی و ونیر سرامیکی پوشاننده و نوع شکست تحت تاثیر نوع کور قرار نمیگیرند و اما نوع ونیر موثر است.
Introduction: This study aims at comparing and analyzing the shear bond strength of the two zirconia cores on two porcelains proposed by the manufacturing company in two systems of VITA and IVOCLAR Materials & Methods: In this laboratory study, at first, the tooth-like brass sample was made by the CNC machine. Then, using the CAD CAM machine, 20 zirconia cores of Vita in Ceram YZ Cubes and 20 zirconia cores of IPS e. max zirCAD were provided. Half of the cores were provided using Vita VM9 porcelain and the other half were veneered with the use of IPS e. max ceram. In groups one to four, Vita Core and Veneer, Vita Core and Ivoclar Veneer, Ivoclar Core and Vita Veneer, and Ivoclar Core and Veneer were used respectively. Afterwards, the samples were put under the static force in the Universal Test machine (UTM) with the speed of 0/5 mm per minute to bring about fracture. The type of fracture was determined by electronic microscope. Schmitz-Schulmeyer Test was applied to evaluate the shear bond strength of core-veneer. In order to analyze the data, Two-Way ANOVA and logestic regression were carried out using SPSS 19 (α=0. 05). Results: The rate of shear bond strength for groups one to four were 10.85±2.67, 10.35±3.30, 10.35±3.30 and 6.72±2.47 mega pascal respectively. The type of core had no effects on shear bond strength (P=0. 869), but the veneer kind was important in the rate of shear bond strength (P=0.027). The Vita veneer showed a higher level of shear bond strength. After the microscopic evaluation, samples showed a combination of the cohesive fracture at the veneer layer and mixed (cohesive, adhesive) fracture at the edge of the two layers; No adhesive fracture between the zirconia cores and veneers was observed. Conclusion: The results show that the shear bond strength of zirconia core and the covering porcelain veneers and the fracture type are not influenced by the core type, but are affected by the type of veneer.
https://jmds.mums.ac.ir/article_687_99069cffc1cba8f2de3e927bfb78f0c3.pdf
زیرکونیا
ونیر پرسلن
استحکام باند برشی
Zirconia
veneer porcelain
Shear bond strength
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1098
1098
original article
بررسی کارایی روش لیزر فلورسانس در تشخیص حفرات پوسیدگی پروگزیمالی
Assessing the Performance of Laser Fluorescence Technique in Detecting Proximal Caries Cavities
مجید اکبری
akbarim@mums.ac.ir
1
فرزانه احراری
ahrarif@mums.ac.ir
2
حسین حسینی زارچ
hosseinih@mums.ac.ir
3
فاطمه موقری پور
ovagharipoorf841@mums.ac.ir
4
دانشیار ترمیمی و زیبایی، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار ارتودانتیکس، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی پزشکی مشهد
استادیار رادیولوژی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دندانپزشک
مقدمه: تشخیص نیاز نواحی معدنیزدایی شده پروگزیمالی به تهیه حفره و ترمیم، همواره به عنوان یک موضوع چالش برانگیز در طرح درمانهای ترمیمی مطرح بوده است. هدف از این مطالعه بررسی کارایی روش لیزر فلورسانس (LF) در تشخیص حفرات پروگزیمالی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه بالینی، تعداد 44 سطح پروگزیمالی در 38 دانشجوی دندانپزشکی مورد بررسی قرار گرفت. بیمارانی انتخاب شدند که در رادیوگرافی بایت وینگ دارای ضایعات پروگزیمالی رادیولوسنت در نیمه داخلی مینا یا یک سوم خارجی عاج بودند.از دستگاه DIAGNOdent pen(LF pen) برای تعیین وجود یا عدم وجود حفره پوسیدگی در سطوح پروگزیمالی مشکوک به پوسیدگی استفاده شد. سپس جداکنندههای لاستیکی در نواحی تماس قرار داده شدند تا فضای کافی جهت معاینه مستقیم با سوند فراهم شود. حساسیت، ویژگی و دقت روش تشخیصی لیزر فلورسانس در برابر استاندارد تشخیصی محاسبه شد. منحنی ROC ترسیم شد و بهترین Cut-off برای تعیین وجود یا عدم وجود حفرات پروگزیمالی تعیین گردید.
یافتهها: بهترین Cut-off در تشخیص حفرات پروگزیمالی با DIAGNOdent pen عدد 18 بود. حساسیت، ویژگی و دقت DIAGNOdent pen در تشخیص حفرات پوسیدگی پروگزیمالی به ترتیب 100 درصد، 3/97 درصد و 7/97 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به دقت بالای تشخیصی DIAGNOdent penدر تشخیص حفرات پروگزیمالی در دندانهای خلفی، میتوان از آن به عنوان ابزار کمکی در طرح درمانهای ترمیمی استفاده نمود.
.
Introduction: Diagnosing the necessity of cavity preparation and restoration in demineralized proximal areas is always considered as a challenge in restorative treatment planning. The purpose of this study was to assess the performance of the laser fluorescence (LF) technique in detection of proximal cavities.
Materials & Methods: In this clinical trial, 44 proximal surfaces in 38 dental students were evaluated. The selected patients had radiolucent proximal lesions restricted to inner half of enamel or outer third of dentine in bitewing radiographs (BW). DIAGNOdent pen (LF pen) device was used to determine the presence or absence of caries cavities in suspected proximal surfaces. Orthodontic elastic separators were then placed in the contact areas to provide enough space for direct visual and tactile examination. The sensitivity, specificity and accuracy of the laser fluorescence technique were calculated versus the reference standard. The ROC curve was drawn and the best cut-off to determine the presence or absence of proximal cavities was determined.
Results: Using DIAGNOdent pen, the optimal cut-off for detecting proximal cavities was 18. The sensitivity, specificity and accuracy of DIAGNOdent pen for diagnosing proximal caries cavities were 100 per cent, 97.3 per cent and 97.7 per cent, respectively.
Conclusion: Due to the high diagnostic accuracy of DIAGNOdent pen in detecting proximal caries cavities, it can be used as a valuable supplement in restorative treatment planning.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1098_97181e37d16163dd4f5ac0a2de115686.pdf
لیزر فلورسانس
پوسیدگی پروگزیمالی
دیاگنودنت
تشخیص پوسیدگی
Laser Fluorescence
Proximal Caries
DIAGNOdent
Caries Detection
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1099
1099
original article
مقایسه ترکیبات بیوشیمیایی بزاق در بیماران با نارسایی کلیوی پیشرفته (End Stage Renal Disease) و افراد سالم
Comparison of Salivary Biochemical Composition between End Stage Renal Disease and Healthy Subjects
مهین بخشی
mahinbakhshi@yahoo.com
1
سهیلا مانیفر
2
فهیمه سادات طباطبایی
3
بیتا جزء خواجهنوری
4
سیامک صبور
5
فاطمه رضایی دخت
6
استادیار گروه بیماریهای دهان و تشخیص، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
استادیار گروه بیماریهای دهان و تشخیص، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، بیمارستان امام خمینی
استادیار گروه مواددندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
استادیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشت
استادیار گروه اپیدمیولوژی بالینی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دندانپزشک
مقدمه:به دنبال ابتلاء به بیماریهای کلیوی، تغییراتی از نظر میزان جریان، pH و ترکیبات بیوشیمیایی بزاق روی میدهد؛ از این رو، میتوان با تعیین این ترکیبات در بزاق، از آن برای تشخیص بیماری، کنترل و ارائة درمانهای احتمالی استفاده کرد. تحقیق حاضر با هدف تعیین ترکیبات بیوشیمیایی بزاق در بیماران دیالیزی مراجعه کننده به بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی (ره) انجام شد.
مواد و روشها:در این تحقیق توصیفی-مقطعی، 64 بیمار دیالیزی و 67 فرد سالم انتخاب و نمونههای بزاق آنها با روشSpiting به دست آمد. میزان جریان بزاق با پیپت و فاکتورهای بیوشیمیایی بزاق شامل مقادیر کراتینین، کلسیم، منیزیم، اوره و آلفا-آمیلاز (amylase-α) با کیتهای سرمی و دستگاه اتوآنالیزور تعیین و pH نمونهها با دستگاه pH meter اتوماتیک اندازهگیری شد. میزان ترکیبات بیوشیمیایی بزاق هم در دو گروه با آزمون t-Student مقایسه گردید.
یافتهها:میانگین و انحراف معیار جریان بزاق در افراد دیالیزی (ml/min22/0±34/0) به صورت معنیداری کمتر از نمونههای سالم (ml/min29/0±57/0) بود(001/0P<). میزان pH بزاق در بیماران دیالیزی نسبت به افراد شاهد، (72/0±87/7 در برابر 4/0±99/6: 001/0P<)؛ میزان اوره (mg/dl 8/40±4/134 در برابر mg/dl 1/15±8/40: 001/0P<)؛ کریتینین (mg/dl9/0±1/1 در برابر mg/dl1/0±4/0: 001/0P<) و میزان شاخص آلفا-آمیلاز بزاق (mg/dl4/788±4/1107 در برابر mg/dl0/437±3/568: 001/0 (P<در بیماران دیالیزی بیشتر از افراد شاهد برآورد گردید. میزان کلسیم در گروه سالم بیشتر از گروه دیالیز بود. (mg/dl8/2±8/2 در برابر mg/dl0/2±6/3: 05/0P<) با این حال، تفاوت معنیداری بین دو گروه از نظر میزان منیزیم بزاق دیده نشد. میانگین و انحراف معیار سن در افراد دیالیزی (4/15±2/63) به صورت معنیداری بیشتر از نمونههای سالم (3/15±2/48) بود(001/0P<). دو گروه از نظر جنس و وزن همسان سازی شدند.
نتیجهگیری:با توجه به تغییرات آشکار فاکتورهای بیوشیمیایی بزاق در بیماران دیالیزی مراحل نهایی میتوان از بزاق به عنوان یک مایع تشخیصی غیرتهاجمی برای مانیتورینگ بیماریهای کلیوی استفاده کرد.
Introduction: Following the renal disease involvement, some variations may occur in the flow, pH and biochemical components of the saliva; therefore, saliva possibly would be a useful tool for diagnosis and monitoring of the renal disease through evaluation of the components. The aim of the present study was to analyse the biochemical composition of the saliva in patients undergone haemodialysis for the end-stage renal disease (ESRD) in Imam Khomeini Hospital.
Materials & Methods: In this descriptive cross-sectional study, 64 haemodialysis patients and 67 healthy individuals were selected and their salivary samples were obtained by spitting method. Salivary biochemical factors were determined by serum kits and auto-analyzer while the samples’ pH was determined by an automatic pH meter. Then, Creatinine, Ca, Mg, urea, α-amylase parameters as well as the salivary flow rate were measured. The saliva biochemical compositions were analyzed using Student t test.
Results: The mean (± standard deviation) of the salivary flow rate was statistically lower in ESRD patients than healthy ones (0.34±0.22 ml/min vs. 0.57±0.29 ml/min: P<0.001). Salivary pH (7.87±0.72 vs. 6.99±0.4: P<0.001) and concentrations of urea (134.4±40.8 vs. 40.8±15.1 mg/dl: P<0.001); Cr (1.1±0.9 vs. 0.4±0.1 mg/dl: P<0.001) and α-amylase (1107.4±788.4 vs. 568.3±437.0 mg/dl: P<0.001) were statistically higher in ESRD patients than healthy controls. Ca was significantly lower in ESRD patients than healthy ones (2.8±2.8 vs. 3.6±2.0 mg/dl: P<0.05).). No significant differences were noted between both groups regarding salivary Mg. The mean (± standard deviation) age was statistically higher in ESRD patients than healthy ones (63.2±15.4 years vs. 48.2±15.3 years: P<0.001). No significant differences were noted between both groups regarding weight and gender.
Conclusion: Due to the significant alternations of the salivary biochemical concentrations in ESRD patients; saliva can be used as a diagnostic tool for monitoning the involvement of the renal diseases.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1099_4b82f0180434ce5c8e812ff16e9319c8.pdf
نارسایی کلیوی پیشرفته
دیالیز
ترکیبات بیوشیمیایی
بزاق
End Stage Renal Disease
haemodialysis
biochemical compositions
Saliva
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1100
1100
original article
فراوانی نقص دید رنگ در دانشجویان دانشکده دندانپزشکی مشهد و بررسی عوامل مرتبط با آن
Frequency of Color Vision Defect in Students of Mashhad Dental School and Evaluation of Related Factors
محمد دریائیان
1
مهدیه سیفی
seifim@mums.ac.ir
2
ناهید رمضانی
ramazani77@gmail.com
3
دستیار تخصصی گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد
استادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار دندانپزشکی کودکان، مرکز تحقیقات سلامت کودکان و نوجوانان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
مقدمه: در دندانپزشکی زیبائی، توانائی تطابق رنگ یکی از مسائل تاثیرگذار در درمان می باشد. برای نیل به این هدف تطابق رنگ ترمیم با دندانهای طبیعی ضروری است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی نقص دید رنگ در دانشجویان دندانپزشکی مشهد و بررسی عوامل مرتبط با آن بود.
مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی تحلیلی، 356 دانشجوی دانشکده دندانپزشکی مشهد مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنسیت، نقص دید رنگ در بستگان نزدیک، استفاده از عینک و لنز، عیوب انکساری (نزدیک بینی، دور بینی و آستیگماتیسم) در پرسشنامه طراحی شده ثبت شد. جهت تعیین ابتلا به نقص دید رنگ از تست تشخیصی ایشیهارا استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمونهای آماری Chi-Square و Logistic Regression در سطح معنیداری 05/0 انجام شد.
یافتهها: اختلال نقص دید رنگ در 6 درصد (12 نفر) دانشجویان مذکر کشف شد. در حالی که هیچ یک از افراد مونث مبتلا نبودند. تمامی افراد مبتلا کوررنگ سبز-قرمز و دوتان قوی بودند. ارتباط آماری معنیداری بین ابتلا به نقص دید رنگ و سابقه خانوادگی آن وجود داشت (03/0P=) به طوری که 25 درصد (3 نفر) مبتلایان، سابقه خانوادگی نقص دید رنگ داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، اهمیت تطابق رنگ در درمانهای دندانپزشکی و عدم آگاهی اکثر مبتلایان از وجود این نقص، انجام تستهای دید رنگ ضروری به نظر میرسد.
Introduction: In esthetic dentistry, colormatching ability is one of the influencing factors in treatment. To achieve this goal, matching the color of restoration with natural teeth is essential. The objective of this study was to determine the frequency of color vision defectin students of Mashhad Dental School and evaluation of related factors.
Materials & Methods: In this descriptive analytical study, 356 students of Mashhad Dental School were evaluated. Demographic data including age, gender, color vision defect in relatives, use of glasses and contact lenses, refractive errors (myopia, hypermetropia and astigmatism) were documented in the designed questionnaire. To determinethe impaired color vision, Ishiharadiagnostic test was used. Statistical analysis of SPSS version 19 was performed usingChi-Square and Logistic Regression tests at the significance level of 0.05%.
Results: Color vision defect was foundin6% (12 persons) of male students while none of the females were affected. Allaffected personswere red-green color blind and strong deutan. There wasa significant relationshipbetween color vision deficiency and history of color vision defect in relatives (P= 0.03), so that 25% (3 persons) of affected persons had a positive family history of color vision defect.
Conclusion: Considering the frequency of color vision defect in the present study as well as the importance of color matching in dental treatments and because most affected persons are unaware of this defect, color vision tests seem necessary.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1100_471bd96ec2f85ae6b72acc342f3a8793.pdf
نقص دید رنگ
دندانپزشکی
دانشجویان دندانپزشکی
color vision defect
Dentistry
Dental students
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
215
220
10.22038/jmds.2013.686
686
original article
بررسی تاثیر ماتریکس استخوانی دمنیرالیزه به عنوان داربست بر رواسکولاریزاسیون پالپ دندان های نابالغ گربه
Evaluation the effect of demineralized bone matrix as a scaffold on pulp revascularization of immature cat teeth
مهدی دستورانی
dastorani88@gmail.com
1
جلیل مدرسی
modaresi89@gmail.com
2
علی اخوان
3
مازیار منشعی
4
فاطمه آیت الهی
5
متخصص درمان ریشه، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی آجا
استادیار گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
متخصص درمان ریشه، مرکز تحقیقات ترابی نژاد، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
دامپزشک، مرکز تحقیقات ترابی نژاد، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
استادیار گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
مقدمه: درمان پالپ نکروز در دندانهای نابالغ با آپکس باز همواره مشکلاتی را برای کلینسین به همراه دارد. رواسکولاریزاسیون یک روش جدید برای درمان این دندانهاست. در این مطالعه توانایی ماتریکس آلی استخوان به عنوان داربست در رواسکولاریزاسیون پالپ دندانهای نابالغ گربه مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: 16 دندان نابالغ از 4 گربه پس از تهیه حفره دسترسی و خارج کردن کامل پالپ و پاکسازی کانال، در دو گروه قرار گرفت؛ گروه کنترل: خون در کانال و گروه آزمایش: خون + پودر آلی استخوان در کانال. دندانها به روش رواسکولاریزاسیون درمان و به مدت 4 ماه نگهداری شدند. سپس رادیوگرافی پریآپیکال از دندانها گرفته شد و از نظر وجود رادیولوسنسی، بسته شدن آپکس و ضخیم شدن دیوارههای عاجی مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز دادهها توسط آزمون دقیق فیشر انجام شد. سطح معنیداری نیز 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها: دو گروه تفاوت معنیداری از نظر وجود رادیولوسنسی، بسته شدن آپکس و ضخیم شدن دیوارههای عاجی نداشتند. در گروه کنترل، 100% دندانها فاقد رادیولوسنسی آپیکال بودند و 75% دندانها نیز بسته شدن آپکس و ضخیم شدن دیوارههای عاجی را نشان دادند. در گروه آزمایش، 100% دندانها فاقد رادیولوسنسی آپیکال بودند، 9/90% دندانها ادامه بسته شدن آپکس و 8/81% دندانها ضخیم شدن دیواره عاجی را نشان دادند. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، ماتریکس آلی استخوان تداخلی با پروسه رواسکولاریزاسیون ندارد و میتوان از آن به عنوان داربست در این تکنیک استفاده نمود.
Introduction: The treatment of pulpal necrosis in an immature tooth with an open apex presents a unique challenge to the dentist. Revascularization is a new treatment procedure for the management of these cases. This study examined the ability of demineralized bone matrix as a scaffold to aid pulp revascularizaion of immature cat teeth. Materials & Methods: Sixteen immature teeth from 4 cats after preparation of access cavity and cleaning of canals, were placed into two groups; control group containing blood in canal and experimental group containing blood + demineralized bone matrix. Teeth were treated with revascularization technique and cats were followed up for four months. Then periapical radiographs were taken and analyzed for presence of apical radiolucencies, apical closure and thickening of root canal walls. The data were statistically analyzed using Fisher's exact test. 0.05 was established as a level of significance. Results: The two groups showed no statistical difference regarding presence of apical radiolucencies, apical closure and thickening of root canal walls. In control group, none of the teeth showed any apical radiolucencies and 75% of teeth showed apical closure and thickening of root canal walls. In experimental group, none of the teeth showed any apical radiolucencies, 90.9% of teeth showed apical closure and 81.8% showed thickening of root canal walls. Conclusion: Based on the results of this study, the demineralized bone matrixes do not have adverse effect on revascularization procedure and can be used as a scaffold in this technique.
https://jmds.mums.ac.ir/article_686_8b868150ff73d9a4cfea36dd6f8a071b.pdf
رواسکولاریزاسیون
پالپ
ماتریکس آلی استخوان
دندان نابالغ
revascularization
pulp
Demineralized bone matrix
immature tooth
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
200
210
10.22038/jmds.2013.677
677
بررسی نیتریک اکساید و فاکتور رشد اپیدرمال بزاق در بیماران مبتلا به دیابت و افراد سالم
Evaluation of salivary nitric oxide and epidermal growth factor in diabetic patients and healthy group
حمیدرضا عبدالصمدی
abdolsamadi@umsha.ac.ir
1
محمدتقی گودرزی
2
فاطمه احمدی متمایل
fatahmadim@yahoo.com, f.ahmadi@umsha.ac.ir
3
عباس مقیم بیگی
moghimb@yahoo.com
4
مینا جزایری
mina_jazayeri@yahoo.com
5
فاطمه رضایی
6
زهرا تقوی
7
دانشیار بیماریهای دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
استاد بیوشیمی، مرکز تحقیقات علوم سلولی–مولکولی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
دانشیار بیماریهای دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
دانشیار گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان
استادیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
متخصص بیماریهای دهان، فک وصورت
دستیار تخصصی بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان
مقدمه: نیتریک اکساید (No) و فاکتور رشد اپیدرمال (EGF) نقش مهمی را در سیستمهای بیولوژیک بازی میکنند. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات سطوح NO و EGF بزاق در دیابت نوع I و П و مقایسه آن با گروه کنترل بود. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، از 20 بیمار مبتلا به دیابت نوع Iو 20 بیمار مبتلا به دیابت نوع П که به مرکز تحقیقات دیابت شهر همدان مراجعه کرده بودند و 20 فرد سالم که از نظر سن و جنس با هم یکسان سازی شده بودند، 5 میلی لیتر بزاق غیرتحریکی جمعآوری شد. نیتریک اکساید کل بر اساس واکنش Griess و فاکتور رشد اپیدرمال نیز توسط تکنیک Anzyme Immuno Assey بررسی گردید. دادهها توسط آزمون tو من ویتنی مورد ارزیابی قرار گرفت. سطح معنیداری آزمون برابر 05/0>P در نظر گرفته شد. یافتهها: میزان نیتریک اکساید در بیماران مبتلا به دیابت نوع Iدر مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته بود (037/0P=)، با این حال میزان آن در افراد مبتلا به دیابت نوع II افزایش معنیداری نداشت (058/0P=). غلظت فاکتور رشد اپیدرمال بزاق در بیماران دیابت نوع Ⅰو П در مقایسه با گروه سالم افزایش یافته بود (005/0P=) و (037/0P=). ضریب همبستگی بین سطح NO و EGF در بیماران مبتلا به دیابت نوع II 278/0- بود (0235/0=P). یک رابطه آماری معنیدار بین سطوح نیتریک اکساید و فاکتور رشد اپیدرمال و قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله A1C وجود داشت (001/0P=). نتیجه گیری: میزان نیتریک اکساید در بیماران دیابت نوع I و فاکتور رشد اپیدرمال در بزاق بیماران دیابت نوع I و II افزایش معنیداری نسبت به گروه کنترل داشت و با شدت بیماری مرتبط بود.
Introduction: Nitric oxide (NO) and epidermal growth factor (EGF) play an important role in biologic systems. The aim of the present study was to evaluatesalivary NO and EGF levelschanges in type I and II diabetes mellitus comparing to the control group. Materials & Methods: In this cross-sectional study, five ml saliva of 20 patients with type 1 diabetes mellitus and five ml saliva of 20 patients with type 2 diabetes mellitus attended to Hamadan diabetes research center as well as 20 healthy individuals matched according to age and sex, were collected. NO and EGF were assessed via Griess reaction and Immunoassay methods respectively. Data were analyzed by t-test and Mann-Whitney test. Results: Compared to the control group, the level of NO was increased in patients with type I diabetes (P=0.037), while it did not significantly increase in type II diabetes (P=0.058). The level of EGF in diabetic patients was significantly higher than the control group. There was no significant difference between the salivary level of EGF and NO of patient with type 1 and type 2 mellitus diabetes (P>0.05). The correlation coefficient between NO and EGF levels in type II diabetic patients was -0.278 (P=0.0235). The level of NO and EGF was significantly related to fasting blood sugar and HbA1c (P=0.001). Conclusion: The level of salivary NO in type I diabetes and EGF in type I and II diabetes was higher compared to those of healthy individuals and was related to the severity of the disease.
https://jmds.mums.ac.ir/article_677_307ee193bf8529e0c12c5cce98ddf8b3.pdf
دیابت ملیتوس
فاکتور رشد اپیدرمال
نیتریک اکساید
بزاق
Diabetes Mellitus
epidermal growth factor
Nitric oxide
Saliva
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1101
1101
original article
بررسی اثر ضد قارچی نانوذرات نقره در رزینهای آکریلی
Antifungal Effect of Silver Nanoparticles in Acrylic Resins
احمد قهرمانلو
ghahremanlooa@mums.ac.ir
1
امید رجبی
2
کیارش قزوینی
3
امیرطاهر میرمرتضوی
mirmortazaviat@mums.ac.ir
4
محسن متولی حقیقی
5
دانشیار پروتزهای دندانی، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشیار گروه شیمی داروئی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار میکروب شناسی، مرکز تحقیقات میکروبیولوژی، پژوهشکده بوعلی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار پروتزهای دندانی، مرکز تحقیقات بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دندانپزشک
.
مقدمه: در بیماران دارای دنچر، رشد میکروارگانیسمهای مختلف در زیر بیس پروتز و در نتیجه التهاب و عفونتهایی مثل کاندیدیازیس شایع است. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر ضدقارچی آکریلهای حاوی نانوذرات نقره بر کاندیدا آلبیکانس بود.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، برای تهیه نمونههای آکریلی از قطعات استوانه ای فلزی به قطر 10 و ارتفاع 4 میلی متر استفاده شد. 40 عدد نمونه به عنوان گروه کنترل و 40 نمونه حاوی نانوذرات نقره با چهار غلظت مختلف تهیه گردید. برای انجام آزمایشات ضدقارچی از روش غوطهورسازی نمونهها در سوسپانسیون قارچی استاندارد و بیمارستانی استفاده شد. در زمانهای صفر، 1، 6 و 24 ساعت کلونیهای قارچی شمارش گردید. توصیف دادهها و مقایسه گروهها توسط آزمون t-student انجام شد.
یافتهها: بیشترین میانگین کاهش تعداد قارچ، مربوط به کاندیدا آلبیکانس استاندارد در مجاورت با آکریل حاوی نانوذرات با غلظت 5/2 درصد و در زمان 24 ساعت (1/23±501)، با غلظت 5 درصد و در زمان 6 ساعت (87±953) و با غلظت 10 درصد و در زمان 24 ساعت (9/24±1000) بود.
نتیجه گیری: در رزین آکریلی حاوی نانوذرات نقره با افزایش زمان تماس و غلظت نانوذرات نقره اثر ضدقارچی بیشتر میشود.
Introduction:In patients using dental prosthesis, growth of various microorganisms under the prosthesis base which leads to inflammation and infections such as candidiasis is common. The aim of this study was to assess the antifungal effects of acrylic resins containing silver nanoparticles on candida Albicans.
Materials & Methods: To accomplish this in vitro study inorder to prepare acrylic samples, metallic cylindricals with a diameter of 10mm and thickness of 4mm were used. Forty samples as standard control group and 40 samples containing silver nanoparticles in four different concentrations were used.Immersion of samples in fungal suspension (standard and hospitally isolated) were carried out to accomplish antifungal tests.After 0,1,6 and 24 hours the fungal colonies were counted. To describe the data and to compare groups, student-t test was used.
Results: In the silver nanoparticles with 2.5% concentration, the highest mean difference for standard candida Albicans after 24 hours of exposure time was 501.0±23.1 and for 5% concentration after 6 hours of exposure time was 953±87 and for 10% concentration after 6 hours of exposure time was 1000±24.9.
Conclusion: In acrylic resins, increasing both the silver nanoparticles concentration and the exposure time will increase the antifungal effect.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1101_609b95ffe040e853cbc96ebff5cd7d89.pdf
نانوذرات نقره
آکریل رزینی
اثر ضدقارچی
Silver nanoparticles
acrylic resin
antifungal effect
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1102
1102
original article
بررسی رابطه بین میزان سیستاتین C موجود در بزاق تام و پریودنتیت مزمن
Evaluation of the Relationship between Cystatin C Level in Whole Saliva and Chronic Periodontitis
محمدحسن نجفی
najafimh@mums.ac.ir
1
مرتضی طاهری
taherim@mums.ac.ir
2
هوشنگ رفعت پناه
3
امیر معین تقوی
moientaghavia@mums.ac.ir
4
مجیدرضا مختاری
mokhtarimr@mums.ac.ir
5
مریم محمدزاده رضایی
6
فاطمه فرازی
drfarazi@mums.ac.ir
7
دانشیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشیار گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استاد گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار پریودانتیکس، مرکز تحقیقات بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دستیار تخصصی گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه بیماریهای دهان، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد
مقدمه: پریودنتیت مزمن یک بیماری عفونی است که منجر به آماس در بافتهای حمایتکننده دندان، از دست رفتن اتصالات به صورت پیشرونده و تحلیل استخوان میگردد. روند تخریبی در نتیجه عدم تعادل بین آنزیمهای تجزیهکننده مثل MMPها (Matrix metalloproteinase) و مهارکنندههای آنها میباشد. این عدم تعادل همچنین میتواند با آنزیمهای تجزیهکننده دیگر مثل سیستئین پروتئیناز لیزوزومال، کاتپسینها و مهارکنندههای آنها (سیستاتینها) اتفاق بیفتد. سیستاتین C پروتئینی است که فعالیت سیستئین پروتئیناز خارج سلولی را در شرایط التهابی کنترل میکند. از آنجا که سیستاتین C یک مهارکننده سیستئین پروتئیناز است و در پریودنشیوم ملتهب میتواند نقش پیشگیری و محافظتی داشته باشد، در این مطالعه به بررسی میزان سیستاتین C موجود در بزاق تام در افراد سالم و افراد دارای بیماری پریودنتیت مزمن پرداخته شد.
مواد و روشها:در این مطالعه Case-Control، تعداد 26 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن انتخاب شدند. تمامی بیماران دارای پاکت با عمق حداقل 6 میلیمتر، در حداقل 8 محل خونریزی حین پروبینگ (BOP)، از دست رفتن چسبندگی لثه ((AL و اندکس پلاک بالا بودند. گروه کنترل شامل 26 نفر در همان رده سنی با پریودنشیوم سالم بودند. در تمام افراد، نمونه بزاق تام غیرتحریکی جمعآوری شد. میزان سیستاتین C بزاقی به روش الیزا (ELISA) اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از t-test و آزمون مدل خطی عمومی (General linear model) استفاده شد.
یافتهها: میزان سیستاتین C بزاقی در گروه بیماران، بیشتر از گروه سالم بود، اما از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت (24/0=P). آنالیز آماری نشان داد که علاوه بر این که سن و جنس بر میزان سیستاتین C بزاقی موثر بوده است، اثر متقابل نیز وجود داشت. در جنس مؤنث با کنترل متغیر سن، میزان سیستاتین C بزاقی در گروه بیمار به طور معنیداری بیشتر از گروه سالم بود. (036/0=P) در حالی که در جنس مذکر این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجه گیری: اندازه گیری سطوح سیستاتین C بزاقی میتواند بعنوان مارکری در پریودنتیت مزمن در افراد مونث در نظر گرفته شود.
Introduction: Chronic periodontitis is an infectious disease resulting in inflammation in tooth supporting tissues, advanced attachment loss and boneloss. Destructive process is a result of imbalance between analyzing enzymes suchas MMPs and their inhibitors. This imbalance can also occur with other enzymessuch as lysosomal cysteine proteinase, Katpsyn and their inhibitor such ascystatin. Cystatin C is a protein which controls activity of extracellular cysteineproteinase in inflammatory conditions. The aim of this study was to evaluatethe protective role of salivary cystatin C in periodental disease.
Materials & Methods: Twenty six patients with chronic periodontitis examined by a periodontist andalso with a minimum pocket depth of six mm and more in at least eight locations inthe mouth were selected. To collect Totalnon-irritating saliva samples, the spitmethod was used. Salivary levels of cystatin C was evaluated by ELISA method. Data were analysed by SPSS version 11.5 software.
Results: The level of cystatin C in periodontally diseased subjects was higherthan that of the control group, but the difference was not statistically significant(P=0.24). In the female group with control of age variant, thelevel of cystatin C was significantly higher in patients with periodontitis (P=0.036), whereas in male group, the difference was not significant(P=0.086). It seems that the lower periodontal destruction in female group is as aresult of higher level of cystatin C.
Conclusion: The level of cystatin C in whole saliva could be used as a marker in chronic periodontitis.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1102_97aeb6466a406951f8d3c050f0ab6f85.pdf
اتین C
بزاق
پریودنتیت مزمن
Cystatin C
Saliva
chronic periodontitis
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
185
200
10.22038/jmds.2013.1103
1103
original article
بررسی میزان موفقیت بخش دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی مشهد در آموزش مهارتهای بالینی از دیدگاه دانشجویان
Evaluating success of pediatric dentistry department at Mashhad dental school in clinical skills education from student's perspective
حسین نعمت اللهی
nematollahih@mums.ac.ir
1
لیلا رضیئی
razieel@mums.ac.ir
2
راضیه خان محمدی
khanmohammadir901@mums.ac.ir
3
حجت شکیب
4
دانشیار دندانپزشکی کودکان، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار دندانپزشکی کودکان، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دستیار تخصصی گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دندانپزشک
مقدمه:ارزیابی دورهای برنامههای آموزشی سبب ایجاد بینش نسبت به دوره و کارایی بیشتر امر آموزش میشود. ارزیابی موثر منجر به فراهم آمدن اطلاعات ارزشمندی می گردد که با موفقیت دانشجو و برنامه آموزشی در ارتباط است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی میزان موفقیت بخش دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی مشهد در ایجاد مهارتهای بالینی از دیدگاه دانشجویان بود.
مواد و روشها: دراین مطالعه مقطعی، 116 نفر از دانشجویان دوره عمومی سال پنجم و ششم دانشکده دندانپزشکی، در بخش دندانپزشکی کودکان دانشگاه علوم پزشکی مشهدشرکت داشتند. پرسشنامهای حاوی 21 سوال چهار گزینه ای در هفت گروه مهارت بالینی دندانپزشکی کودکان در اختیار دانشجویان قرار گرفت. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون Mann-Whitney در نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها:براساس نتایج این پژوهش، در میان هفت گروه مختلف مهارت بالینی دردندانپزشکی کودکان که شامل معاینه، کنترل کودک، پیشگیری، تزریق، ترمیم، درمان پالپ و حفظ فضا می باشد، بیشترین میزان موفقیت بخش دندانپزشکی کودکان در زمینه آموزش پیشگیری و تزریق و کمترین آن در زمینههای حفظ فضا وکنترل کودک بوده است. همچنین از دید دانشجویان موفقیت بخش در آموزش مهارت بالینی انتخاب مواد ترمیمی در دانشجویان پسر بیشتر از دختران بود(041/0P=).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزات مهارت بالینی از دیدگاهدانشجویان در بخشهای گوناگون دندانپزشکی کودکان در حد مطلوب بوده است. دانشجویان گزارش کردند که در زمینه کنترل رفتار و کنترل فضا احساس کمبود می کنند که این امر نشانگر نیاز به تاکید بیشتر در این زمینه درکوریکولوم دوره دکترای عمومی دندانپزشکی است.
Introduction: Periodic evaluation of educational programs provides insight into the course and teaching effectiveness. Effective evaluation provides valuable information, which contributes to both student’s and course success. The purpose of this study was to evaluate the success of pediatric dentistry department at Mashhad dental school in clinical education from students’ perspectives.
Materials & Methods: This cross-sectional study was conducted on 116 fifth and sixth grade undergraduate dental students in pediatric dentistry at Mashhad dental school. A questionnaire including 21 multiple choice questions about 7 parts of clinical skills in pediatric dentistry was given to each student. Data were analyzed by Mann-Whitney in SPSS software.
Results: According to the study results, among 7 different clinical skills in pediatric dentistry including: examination, behavior management, prevention, injection, restoration, pulp treatment and space management, the highest success rate of pediatric dentistry department was in prevention and injection and the lowest success rate in space management and behavior control. Furthermore, from the students’ perspective, male students compared to female students mentioned a higher rate of success in choosing the type of restoration material for pediatric dentistry department (P=0. 041).
Conclusion: This study showed that the students’ self-reported clinical skills in different parts of pediatric dentistry has been adequate. Students reported a lack of confidence in “behavior management” and “space management” which warrants greater emphasis in the undergraduate curriculum.
https://jmds.mums.ac.ir/article_1103_31a639af03ed19bd58402a805971adb0.pdf
دانشجوی دندانپزشکی
مهارتهای بالینی
ارزیابی آموزشی
Dental Student
clinical assessment
educational assessment
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-09-23
37
3
210
215
10.22038/jmds.2013.685
685
Case report
فیوژن دندان مولر سوم مندیبل با دندان دیستومولر نهفته: گزارش مورد
Fusion on mandibular third molar with distomolar impacted tooth: a case report
جمیله بیگم طاهری
jm_taheri2006@yahoo.com
1
سمیه بابایی
2
فاطمه باقری
3
سمیه عظیمی
somayyeh_azimi@yahoo.com
4
استاد گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دستیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دستیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
استادیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه: فیوژن نوعی آنومالی تکاملی است که در آن جوانه دو دندان مجزا به هم پیوستهاند. در فیوژن عاجی، دندانها از ناحیه عاج در مراحل تکامل به یکدیگر متصل میشوند. فیوژن میتواند بین دندانهای نرمال باشد و یا بین یک دندان نرمال با یک دندان اضافی باشد. وقوع فیوژن در دندانهای خلفی با دندان اضافی نادر است.
گزارش مورد: بیمار خانمی 26 ساله بود که جهت کشیدن دندان مولر سوم نیمه نهفته مراجعه نمود، رادیوگرافی پانورامیک درخواست گردید. در رادیوگرافی به عمل آمده از بیمار، یک دندان اضافی در ناحیه دیستال دندان مولر سوم مشاهده شد و دو دندان متصل به یکدیگر به نظر میرسیدند. پس از کسب رضایت بیمار، طرح درمان مبنی بر خارج ساختن دندان مولر سوم و دندان متصل بر آن انجام شد.
Introduction: Fusion is a developmental anomaly in which two tooth buds are interconnected. In fusion, teeth are joined by dentine in their developmental stage. Fusion could be between normal teeth or between a normal and a supernumerary tooth. Fusion of the posterior teeth and supernumerary ones are rare.
Case Report: A 26 year old woman was referred for extraction of semi impacted third molar. Panoramic radiographs were requested for the patient. In dental radiographs, a supernumerary tooth in distal region of the third molar was observed. Teeth looked like fused teeth. After obtaining consent from the patient, teeth were removed by surgical excision.
https://jmds.mums.ac.ir/article_685_00b6dd98969d775c6195bd4e51c6c1f2.pdf
فیوژن
دیستومولر
پانورامیک
دندان عقل
Fusion
distomolar
panoramic
wisdom tooth