per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
1
10
10.22038/jmds.2014.428
428
original article
بررسی تعداد کانال دندان کانین فک پایین با دو روش رادیوگرافیک و شفاف سازی در یک جمعیت ایرانی
Evaluation of the Number of Canals in Mandibular Canines Using Radiographic and Clearing Methods in an Iranian Population
مریم احسانی
ehsanimaryam@yahoo.com
1
فریدا عابسی
f¬_abesi@yahoo.com
2
فاطمه تاجیک
3
ثریا خفری
4
استادیار اندودانتیکس، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
استادیار رادیولوژی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
دندانپزشک
استادیار گروه آمار حیاتی، گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
مقدمه: عدم آگاهی از آناتومی و فرم کانال ریشه میتواند موجب بروز اشتباهاتی در تشخیص و طرح درمان گردیده و درمان را با شکست مواجه نماید. دندان کانین فک پایین معمولاً تک ریشه است ولی طبق مطالعات انجام شده ممکن است دارای دو ریشه یا دو کانال یا بیشتر باشدو در این موارد رادیوگرافی به عنوان یکی از ابزارهای تشخیص در اعمال اندودنتیک دارای محدودیتهایی به دلیل دو بعدی بودن آن میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تعداد ریشه و کانال دندان کانین فک پایین با استفاده از رادیوگرافی دیجیتال در زوایای مختلف و مقایسه آن با روش شفافسازی بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع تستی تشخیصی بود. 200 دندان کشیده شده کانین فک پایین انسان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا از دندانها رادیوگرافی دیجیتال (CCD) از نمای مزیو دیستالی، باکولینگوالی و 20 درجه مزیالی تهیه شد. ارزیابی رادیوگرافی توسط دو مشاهدهگر (یک متخصص رادیولوژی فک، دهان و صورت و یک متخصص درمان ریشه) به صورت جداگانه انجام گردید. سپس شفافسازی دندانها انجام شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS با ویرایش 17 و a MC Namar انجام شده و 05/0>P معنیدار تلقی شد. یافته ها: از 200 دندان کانین فک پایین مورد بررسی 6 دندان دو ریشه بوده است. در بررسی به روش شفافسازی 183 دندان (5/91%) تک کانال و 17 مورد (5/8%) دو کانال بودند که 3 دندان نوع III و 8 دندان نوع II بودند. نتایج رادیوگرافی دیجیتال از نظر تعداد کانال در نمای باکولینگوال نشان داد که 198 دندان (99%) تک کانال و 2 مورد (1%) دو کانال هستند که در مقایسه با شفافسازی معنیدار بود (001/0>P).در یافتههای رادیوگرافی دیجیتال از نمای مزیودیستال 180 دندان (90%) تک کانال و 20 دندان (10%) دو کانال بودند که در مقایسه با شفافسازی معنیدار نبود (25/0P=). در نمای 20 درجه مزیالی 192 دندان (96%) تک کانال و 8 دندان (4%) دو کانال بودند که در مقایسه با شفافسازی معنیدار بود (012/0=P). نتیجه گیری: در این مطالعه آزمایشگاهی تنوعات آناتومیکی در دندان کانین شرح پایینی داشت. در بین دو روش رادیوگرافی دیجیتال و شفافسازی اختلاف آماری معنیداری یافت نشد.
Introduction: Lack of knowledge about root canal anatomy can cause mistakes in diagnosis, treatment planning and failure of treatment. Mandibular canine is usually single-rooted it may have two roots or more root canals. The purpose of this study was evaluating the number of root and root-canals of mandibular canine using digital radiography with different angles and comparing it with clearing method. Materials & Methods: This study was a diagnostic test. Two hundred human mandibular canine teeth were studied. Digital radiography of the teeth from mesiodistal, bacculingual and 200 mesial views were prepared. Radiographic evaluation was down by two observers (An oral radiologist and an endodontist) separately. Then dental clearing was performed. Data analysis was done using SPSS.Ver.17 software and statistical tests of MC Nemar. PResults: Out of 200 cases of mandibular canine teeth, six teeth had two roots. In clearing method 183 teeth (91.5%) had single-canal and 17 cases (8.5 %) had two canals, and 3 teeth were type II and 8 teeth were type III. Digital x-ray results in bacculingual view showed that 198 teeth (99%) were single-canal and 2 cases (1%) were two-canal, which showed a significant difference compared to the results of clearing method (P>0.001). Findings of digital radiography in mesiodistal view showed that 180 teeth (90%) were single-canal and 20 teeth (10%) had two canals, which were not different from those of clearing method (P=0.25). In 200 mesial view, 192 teeth (96%) were single-canal and 8 teeth (4%) had two canals, which were different from those of clearing method (P=0.012). Conclusion: Despite the low prevalence of anatomical variations in mandibular canine in this in vitro study, due to the lack of significant difference of radiographic mesiodistal views compared to that of clearing technique, CBCT modality is recommended for obtaining fast and complete diagnosis of unusual root canal.
https://jmds.mums.ac.ir/article_428_7a5024967575f65e242382c2bea7c2c0.pdf
کانین فک پایین
روش شفافسازی
رادیوگرافی دیجیتال
Mandibular canine
clearing method
Digital Radiography
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
11
18
10.22038/jmds.2014.436
436
original article
تاثیر روش های ریلاینینگ (گرماپخت و فوری) بر روی میزان سیل کامی- خلفی
Effect of Relining Methods (Cold & Heat Cure) On the Accuracy of Posterior Palatal Seal
نفیسه اسدزاده عقدائی
Asadzadehoghadaeen@mums.ac.ir
1
فوژان قربانیان فرد
Ghorbanianfardf@mums.ac.ir
2
مریم قره چاهی
Gharehchahim@mums.ac.ir
3
احسان اعزاز
4
دانشیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه اندودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دندانپزشک
مقدمه:ناحیه کامی- خلفی، مهمترین ناحیه برای گیر دنچر فک بالا است و در طی ریلاین و پس از آن باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. مطالعه حاضر، با هدف مقایسه میزان سیل کامی- خلفی در پروتزهای ریلاین شده به دو روش مختلف آکریل فوری و گرماپخت انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، یک مدل آکریلیک با بیدندانی کامل فک باﻻ، با سایز متوسط و فاقد آندرکات انتخاب شد. جهت تهیه گروه شاهد، از این مدل با آلژینات ده بار قالب گرفته شد و توسط گچ نوع IV ریخته شد. سپس بیسهای دائمی با آکریل شفاف پختنی برای هر کست آماده شد. برای تهیه گروههای آزمایش بر روی مدل آکریلی اولیه یک لایه موم به ضخامت mm2جهت ریلیف در ناحیه Postdam برای عمل ریلاین قرار گرفت و پس از قالبگیری 20 عدد گپ تهیه شد. بر روی هر کست یک بیس دائمی با آکریل شفاف گرماپخت تهیه شد. بیسهای ساخته شده برای گروه آزمایش به دو گروه 10 تایی تقسیم شدند: گروه ریلاین شده در ناحیه سیل خلفی با آکریل گرماپخت و گروه ریلاین شده با آکریل فوری. تمامی بیسها برای مدت2 هفته در آب مقطر نگهداری شدند، سپس هر کدام از بیسها بر روی مدل آکریلیک اصلی قرار گرفته و میزان gap موجود در ناحیه خلفی بیسها در یک ناحیه خط وسط، دو ناحیه در هامولارناچها (a , e) دو نقطه در حد فاصل بین خط وسط و هامولارناچ (a , b) و در زمانهای متفاوت (طی دو هفته) توسط میکروسکوپ نوری اندازه گیری شد. از آنالیز واریانس یک عاملی، Tukey و Kruskal-Walis جهت آنالیز دادهها استفاده گردید. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در نقطه A بین میزان گپ گروه کنترل (بیسهای بدون ریلاین) با دو گروههای آزمایش تفاوت معنیداری وجود دارد (047/0P=). در نقطه D، بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیداری دیده نشد، اما تفاوت بین بیسهای گروه کنترل نسبت به بیسهای ریلاین شده با آکریل فوری معنیدار بود (05/0P<=). نتیجه گیری :نتیجه این مطالعه لابراتواری نشان میدهد که روش ریلاین با آکریل گرماپخت نسبت به روش ریلاین با آکریل فوری Chair side تفاوت قابل ملاحظهای ندارند. لذا میتوان با توجه به اینکه استفاده از آکریل فوری Chair side راحتتر و مقرون به صرفهتر است و به زمان کمتری نیاز دارد، از آن در ریلاین ناحیه سیل کامی خلفی استفاده کرد.
Introduction: The posterior palatal area is the most important area for retention of maxillary dentures and must be considered carefully during and after the reline. The purpose of this in vitro study was to compare the posterior palatal seal in relined complete dentures with two different methods. Materials & Methods: An average size of edentulous maxillary acrylic arch without undercuts was selected in this in vitro study. The alginate impression was made of this model ten times and was poured with a type IV gypsum product, and the casts of control groups were prepared. Then 10 definitive bases were created for each cast. For the experimental groups, one relief wax layer with a thickness of 2mm was put in post-dam area for relining processes. Then, 20 alginate impressions were made of this model. On definitive base, clear heat-cured acrylic bases were fabricated. In experimental groups, bases were divided into 2 groups of 10: first group was relined with heat-cured acrylic resin and another one was relined with cold cured acrylic resin. All of the bases were put in distilled water for two weeks and then each of them was placed on the definitive base. One code was considered for each model. The gap in posterior area between acrylic bases and arch was measured in five points (a-b-c-d-e: mid line, two points in hamular notch, and two points between midline and hamular notch) by two practicers in two different times (during two weeks) with light B×60 microscope. The data were analyzed by Tukey and Kruskal Wallis tests. Results: The results of this study indicated that there was a statistically significant difference in the amount of gap at point A between control (bases without reline) and experimental groups (P=0.047). At point D there was no significant difference between experimental groups, but a significant difference was detected between control group and bases relined with cold cure acryl (P<0.05). Conclusion: The results of this laboratory study indicated that there was no significant difference between relining methods with heat-cured and cold cured acryl reline method). So cold cured acryl could be recommended because it is more economic, easier and more time savory compared to heat-cured acryl.
https://jmds.mums.ac.ir/article_436_e471d37d590797031de76212f7a71f7c.pdf
ریلاین
پروتز کامل
نوع آکریل
سیل کامی- خلفی
Reline
complete denture
acryl
posterior palatal seal
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
19
26
10.22038/jmds.2014.430
430
original article
آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان شهر اصفهان-ایران در خصوص اثرات بیولوژیک پرتوهای یونیزان و روشهای حفاظتی در برابر آنها در سال 1390
Knowledge, Attitudes and Performance of Dental Practitioners in Isfahan-Iran about Biologic Effects of Ionizing Radiation and Protection Against them in 2011
حمید بدریان
hamid.badrian@yahoo.com
1
مهناز شیخی
sheikhimahnaz@yahoo.com
2
مهرداد عبدی نیان
Abdinian@dnt.mui.ac.ir
3
دانشجوی دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
دانشیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
استادیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
مقدمه: کاربرد روزافزون رادیوگرافیهای دندانی، سبب لزوم افزایش آگاهی و عملکرد مناسب دندانپزشکان در زمینه حفاظت از پرتوهای یونیزان میشود.به همین جهت مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان در مورد اثرات پرتوهای یونیزان و روشهای حفاظت در برابر آنها انجام گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، به منظور سنجش سطح آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان مورد نظر، پرسشنامهای مشتمل بر سوالات سنجش آگاهی، نگرش، عملکرد و اطلاعات دموگرافیک در بین 184 دندانپزشک شهر اصفهان توزیع گردید. تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده با استفاده از آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS با ویرایش 15 انجام شد(5%=α).
یافته ها: در مطالعه حاضر2/73 درصد از دندانپزشکان مورد بررسی، آگاهی ضعیف داشتند. 6/25 و 2/1 درصد از دندانپزشکان نیز به ترتیب سطح آگاهی متوسط و خوب داشتند. 24 و 76 درصد به ترتیب نگرش خوب و بی تفاوت داشتند. 10% از پیشبند سربی و 5/4 درصد از گردبند تیروئیدی برای بیماران استفاده میکردند. سابقه کار با سطح آگاهی رابطه معکوس معنیدار داشت (004/0=P، 218/0-=r).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، آگاهی دندانپزشکان شهر اصفهان ضعیف ارزیابی میشود و دورههای آموزشی در زمان تحصیل و بعد از فارغ التحصیلی در این زمینه ضروری است.
Introduction: Increasing use of dental radiography makes necessitates of increasing awareness and appropriate performance about ionizing radiation protection. The present study was done with the aim of evaluation of awareness, attitude and performance levels of dental practitioners in the city of Isfahan about ionizing radiation and protection against them.
Materials & Methods: In this descriptive-analytic study a questionnaire including questions for evaluating of awareness, attitude and performance levels and demographic information was distributed among 184 dentists in the city of Isfahan. The data were analyzed by means of student t test and Pearson correlation coefficient in SPSS software (α=0.05).
Results: In the present study 73.2% of dentists had weak awareness level 25.6% and 1.2% of dentists had moderate and good awareness levels respectively. Twentyfour and 76 percent had good and apathetic attitudes. Ten and 4.5 percent of dentists have been using lead apron and thyroidal necklace for their patients respectively. Experience and awareness had significant inverse correlation with eachother (P=0.004, r =-0.218).
Conclusion: According to the results of the presents study, the awareness of dentists was weak and academic education as well as post-graduate education is necessary.
https://jmds.mums.ac.ir/article_430_6d352811a8c3c8b8eb41addcc23a73bc.pdf
پرتوهای یونیزان
حفاظت
رادیوگرافی دندانی
Ionizing radiation
protection
dental radioghraphy
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
27
36
10.22038/jmds.2014.434
434
original article
مقایسه فیلمهای رادیوگرافی داخل دهانی با سرعت D و F در تشخیص پوسیدگیهای پروگزیمالی در شرایط آزمایشگاهی
In Vitro Comparison of D and F Speed Intraoral Radiographic Films in the Detection of Proximal Caries
عالیه سادات جوادزاده
drjavadzadeh@gums.ac.ir, drjavadzadeh@yahoo.com
1
سیده طاهره محتوی پور
s.t_mohtavipour@yahoo.com
2
فاطمه شاهسواری
shaahsavari@gmail.com
3
محمد داودی
4
سیده سعیده محتوی پور
5
استادیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان
استادیار گروه رادیولوژی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان
استادیار گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دندانپزشکی تهران
دستیار تخصصی گروه آسیب شناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دستیار تخصصی گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه: استفاده از فیلمهای با سرعت بالا یکی از فاکتورهای مهم دخیل در کاهش دوز اشعه میباشد. اما، توانایی تشخیصی فیلمهای سریع باید قبل از استفاده رایج از آنها تعیین شود. هدف از این مطالعه مقایسه کارآیی فیلمهای با سرعت D و F در تشخیص پوسیدگیهای پروگزیمال بود.مواد و روشها: از هشتاد سطح پروگزیمال، در 40 دندان پرمولر کشیده شده بدون ترمیم، با استفاده از دو نوع فیلم داخل دهانی Flowdental با سرعت D و F،تحت شرایط استاندارد رادیوگرافی تهیه شد. تشخیص واقعی پوسیدگی براساس ارزیابی هیستولوژیک سطوح پروگزیمال پس از برش دندانها بود.دو مشاهدهگر با خواندن رادیوگرافی ها و با استفاده از درجه بندی چهار گزینهای تشخیص خود را ثبت نمودند. پاسخهای مشاهدهگران توسط آنالیز ROC ارزیابی شد وسطوح زیر منحنی(Az) ROCاز طریق مقایسه دو به دو منحنی ROCبررسی شد. یافتهها: میانگین سطح زیر منحنی (Az) برای فیلم D 934/0و برای فیلم F 920/0 بود. این اختلافها از لحاظ آماری معنیدارنبودند(548/0=P). همچنین اختلاف میان مشاهدهگران نیز از لحاظ آماری معنیدار نبود. نتیجه گیری: کارآیی فیلم جدید با سرعت F در تشخیص پوسیدگی با فیلم با سرعت D متفاوت نبود. این فیلم توانایی کاهش دوز بیمار با حفظ کیفیت تشخیصی را نشان میدهد.
Introduction: The use of fast films is one of the major factors contributing to dose reduction. However, the diagnostic ability of fast film must be determined before current use of the films. The purpose of this study was to compare the efficiency of D and F speed films in the diagnosis of proximal caries. Materials & Methods:Eighty proximal surfaces in 40 extracted unrestored premolars were undergone radiography in standardized conditions using D- and F-speed flowdental intraoral films. True caries diagnosis was based on histological assessment of the surfaces after sectioning the teeth. Two observers read the radiographs using a four-point scale to record their diagnosis. Observer responses were evaluated using ROC analysis and areas under the ROC Curves (Az) was microscopical assessed by pairwise comparison of ROC Curve. Results: D and F speed films had a mean Az of 0.934 and 0.920 respectively. The difference was not statistically significant (P=0.548) Difference between observers was also not statistically significant. Conclusion: The efficiency of the new F-Speed films was not statistically different from that D Speed films in caries detection. This film shows the ability of reducing patient’s dose while maintaining diagnostic quality.
https://jmds.mums.ac.ir/article_434_1977aadf16f51658de609ba840663a4e.pdf
پوسیدگی پروگزیمال
تشخیص
رادیوگرافی
فیلم داخل دهانی
Proximal Caries
Diagnosis
Radiography
intraoral film
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
37
46
10.22038/jmds.2014.442
442
original article
بررسی اثر فرایند سلول زدایی بر بافت غشاء اشنایدریان سینوس فک بالا به عنوان داربست در مهندسی بافت
Decellularized Human Maxillary Sinus Schneiderian Membrane as a Potential Scaffold for Tissue Engineering
سعیده خواجه احمدی
KhajehAhmadis@mums.ac.ir
1
امین راهپیما
rahpeymaas@mums.ac.ir
2
ناصر مهدوی شهری
3
سمیه نادری
4
استادیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار آسیب شناسی دهان، فک و صورت، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
کارشناس ارشد زیست سلول تکوینی
مقدمه: واژه ماتریکس بیولوژی جایگاه مهمی در تحقیقات بیولوژی و پزشکیاخیر کسب نموده است. در بافتهای زنده سلولها توسط یک ساختار به نام ماتریکس خارج سلولی حمایت میشوند. ماتریکس خارج سلولی به عنوان یک داربست برای مورفوژنز بافتی، تکثیر،مهاجرت، تمایز بافتی و حفظ این تمایز عمل میکند. ماتریکس خارج سلولی درمهندسی بافت جهت جایگزینی بافتی استفاده شود.بافت غشای سینوس حاوی سلول و ماتریکس خارج سلولی متشکل از کلاژن، الاستین و انواع پروتئوگلیکانها میباشد. با توجه به سازشپذیری زیستی بالای کلاژن میتوان از آن در تحقیقات مهندسی بافت به عنوان داربست طبیعی استفاده کرد. مواد و روشها: در این مطالعه سلولزدایی از بافت غشای سینوس ماگزیلا توسط روشهای فیزیکی (ازت مایع) و شیمیایی با استفاده از غلظتهای متفاوت سدیم دودسیل سولفات در سه گروه انجام شد. پس از تثبیت بافت در بوئن و مراحل پاساژ بافتی، رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین و پیکروسیروس رد صورت گرفت. ماتریکس سلولزدایی شده حاصل از غشای سینوس با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد مطالعه قرار گرفت. یافتهها: مطالعات بافتشناسی داربستها نشان دادند که در غلظت 1 درصد سدیم دودسیل سولفات سلولزدایی از بافت غشاء اشنایدریان سینوس ماگزیلا به طور کامل صورت گرفته است و همچنین بر طبق مطالعات میکروسکوپ نوری و الکترونی مشخص شد که رشتههای کلاژن سالم باقی ماندهاند. اما در غلظتهای 5/0 و 1/0 درصد، در حاشیههای ماتریکس میزان کمی از حضور سلولها مشاهده شد و سلولزدایی به صورت کامل انجام نشده بود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که داربست طبیعی حاصل، با حفظ ترکیبات اصلی میتواند بستر مناسبی جهت بررسی رفتارهای سلولی باشد و مدل مناسبی به عنوان تحقیقات اولیه در ترمیم و کاربرد در مهندسی بافت باشد.
Introduction: Biological matrix has received special attention in recent medical and biological researches. Cells of tissue are supported by extracellular matrix (ECM). Extracellular matrix is used as a scaffold for morphogenesis, proliferation, migration, and differentiation in tissue engineering. Extracellular matrix of natural tissues can be used as a scaffold for reconstructing biological tissues in tissue engineering. Human maxillary sinus membrane consists of cells and ECM which contain collagen, elastin, and proteoglycans. Collagen can be used as a natural scaffold via high level of biocompatibility. Materials & Methods: In this study, Human maxillary sinus membrane were decellularized by two techniques , physical method (liquid nitrogen) and chemical procedures via increment concentration of sodium dodecyl sulfate (SDS) in three groups. The samples were fixed with Bouin's fixator, and then were stained with Hematoxylin & Eosin. decellularised Human maxillary sinus membrane was evaluated with scanning electrone microscope. Results: Histological evaluation of decellularized scaffolds revealed that cells of the schneiderian membrane tissues were completely removed via concentration of 1% of SDS. Scanning Electrone Microscope (SEM) (Leo-VP1450, Germany)of the scaffolds indicated that collagen fibers of connective tissue remained intact. In 0.5 and 0.1% concentrations of SDS, few cells were observed at peripheral of ECM, so decellularization process was not complete. Conclusion: According to the results, scaffolds prepared from Human Maxillary Sinus Membrane could be used as a suitable scaffold for In vitro investigation and reconstruction and tissue engineering.
https://jmds.mums.ac.ir/article_442_0cfa5bf18b573915a8ebb8be23575db0.pdf
مهندسی بافت
غشاء اشنایدریان
سینوس ماگزیلا
سلول زدایی
Tissue engineering
Maxillary sinus
schneiderian membrane
decellularizing
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
47
54
10.22038/jmds.2014.443
443
original article
اثرات دوران قاعدگی بر شاخصهای پریودنشیوم
Evaluation of Menstrual Cycle on Periodontal Parameters
ناصر سرگلزایی
Sargolzaeen@mums.ac.ir
1
محمد حسن نجفی نشلی
NajafiNashlimh@mums.ac.ir
2
مجیدرضا مختاری
Mokhtarimr@mums.ac.ir
3
نیره فصیحی فرد
4
الهام نیک
5
فاطمه فرازی
6
دانشیار گروه پریودانتیکس، مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار پریودانتیکس، مرکز تحقیقات بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه زنان و زایمان، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
استادیار گروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اهواز
استادیار گروه بیماریهای دهان، فک و صورت، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد
مقدمه: پلاک باکتریایی به عنوان فاکتور اولیه برای شروع بیماری پریودنتال شناخته شده است. اگرچه حضور پاتوژنها در ایجاد بیماری پریودنتال ضروری است، اما بدون داشتن میزبان مستعد، کافی نمیباشند و فاکتورها و شرایط سیستمیک میزبان باید در این زمینه در نظر گرفته شود. در میان موقعیتهای مختلف سیستمیک میزبان، هورمونهای جنسی به عنوان فاکتورهای تغییردهنده مهمی هستند که میتوانند بر بیماریزایی بیماریهای پریودنتال تاثیرگذار باشند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات دوران قاعدگی بر شاخصهای پریودنشیوم بود.
مواد و روشها: در این مطالعه، 20 خانم در سن 17 تا 45 سال انتخاب شدند. پیش از شروع معاینات، جرمگیری و آموزش بهداشت برای تمام افراد مورد مطالعه انجام شد. سپس معاینات کلینیکی توسط پروب و آینه دندانپزشکی انجام شد که شامل 3 زمان در طول سیکل قاعدگی بود: زمان تخمک گذاری (OV)، زمان (PM) Pre Menstruation و زمان (M) Mense. تمام این معاینات در طول 12 ماه به فواصل 4 ماه انجام شد. اندکسهای بررسی شده شامل (PI) Plaque Index، (GI) Gingival Index و (PD) Probing Depth بود و تمام این اندکسها در اطراف دندانهای رامفورد (Ramfjord teeth) مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون فریدمن برای مقایسه 3 زمان در طول سیکل و جهت مقایسه 2 به 2 از آزمون ویلکاکسیون استفاده شد (05/0P<).
یافتهها: نتایج نشاندهنده اختلاف معنیدار در شاخص التهاب لثهای در بین مراحل سیکل قاعدگی بود و نشان میداد که در مرحله Mense میزان التهاب کمتر از 2 مرحله دیگر بود. اختلاف بین میانگین شاخصها در دو مرحله اوولاسیون و PM، معنیدار نبود؛ ولی بین مراحل اوولاسیون و PM از یک طرف و M معنیدار بود. در مورد سایر شاخصها تفاوت معنیداری در بین مراحل سیکل قاعدگی مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجه گیری:طی مراحل تخمکگذاری و Premenstruation، به واسطه وجود تغییرات هورمونی، شاخص التهاب لثه افزایش معنیدار می یابد و پیشنهاد میشود، جهت جلوگیری از ایجاد بیماری پریودنتال، بهداشت دهان کاملاً رعایت شود.
Introduction: Bacterial plaque has been identified as the primary factor for the onset of periodontal disease. Although pathogens are very important in the pathogenesis of periodontal diseases, the hosts’ systemic and predisposing factors should also be considered. Sex hormones are important factors contributing to periodontal diseases. The purpose of this study was to investigate the effects of menstruation cycle on periodontal indices.
Materials & Methods: In this study, 20 premenopausal women (17-45 years old) were selected. Before the examination, scaling and oral health instruction for all subjects was done. Clinical examinations were done during the menstrual cycle specifically during ovulation (OV) time, during pre-menstruation (PM) and during menstruation (M) with four month in tervals. Indices evaluated included: 1) Plaque index (PI) 2) Gingival index (GI) 3) Probing depth (PD) around the (Ramfjord teeth). Friedman test was used for comparison among the three durations and for two by two comparisons, Wilcoxon test was used.
Results: Results showed a significant difference among the phases of the menstrual cycle for gingival index (P<0.05), and during the menstruation, the inflammation was significantly less than the other stages but PI and PD did not show significant differences during menstrual cycle (P>0.05).
Conclusion: During menstrual cycle due to the hormonal changes, gingival index and inflammation is significantly increased indicating that in order to prevent periodontal diseases, oral health should be maintained.
https://jmds.mums.ac.ir/article_443_dbed1881c53c4b3163b076bd578e0459.pdf
سیکل قاعدگی
سلامت پریودنتال
شاخص لثه ای
Menstrual cycle
periodontal health
gingival index
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
55
64
10.22038/jmds.2014.444
444
original article
بررسی کیفیت تدریس درس "سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی" برای دانشجویان عمومی دانشکده های دندانپزشکی ایران
An Evaluation of the Quality of Teaching "Community Oral Health" Course for Undergraduates in Dental Schools in Iran
هادی قاسمی
ghasemih@mums.ac.ir
1
عبدالحمید ظفرمند
ahzafarmand@sbmu.ac.ir
2
محمدرضا نخستین
3
استادیار گروه سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
دانشیار گروه سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
استادیار گروه دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه: از تصویب تغییرات کیفی و کمی در ارائه درس سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی در دوره دندانپزشکی عمومی ده سال میگذرد. هدف مطالعه حاضر بررسی نحوه ارائه این درس در دانشکدههای دندانپزشکی ایران پس از گذشت یک دهه بود.مواد و روشها: در بهار سال 1388، از دانشکدههای دندانپزشکی کشور تقاضا شد نحوه ارائه درس سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی در واحدهای نظری و عملی را از جهت محتوا و شکل ارائه درس، نحوه توزیع واحدها در طول دوره، و هیات علمی ارائه دهنده درس ارسال نمایند. یافتهها: از 12 دانشکده پاسخ دریافت شد. در تمام دانشکدهها محتوای درس مطابق مصوبه وزارتخانه و شکل ارائه، ترکیبی از سخنرانی، کارگاه و کار در فیلد بود. سخنرانی، شکل غالب ارائه درس حتی در برخی قسمتهای واحد عملی بوده و کار در فیلد ناچیز بود. در 92% دانشکدهها، این درس به صورت یک واحد نظری و 5 واحد عملی ارائه میشد. هیات علمی ارائه دهنده درس در 58% دانشکدهها تخصص دندانپزشکی اجتماعی نداشتند. نتیجه گیری:ارائه درس سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی در دانشکدههای دندانپزشکی ایران با محدودیتها و کمبودهایی در محتوی و اجرا همراه است که برای برطرف کردن آنها نیاز به تقویت بیشتر گروه سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی، همکاری و هماهنگیهای بیشتر درون دانشکده و همچنین بین دانشکده و دانشگاه میباشد.
Introduction: It has been a decade since the course “Community Oral Health” has been revised. The aim of this study was to evaluate how the course of community oral health is being taught in the undergraduate program of dental schools in Iran after a decade of revisions. Materials & Methods: In spring 2010, dental schools have been requested to report how the course of community oral health is being taught in terms of content and format, number of credits and the distribution of the credits along the curriculum, and the discipline of the teachers that teach this course. Results: In total, 12 schools responded. The content of the course, in all the schools, was according to what had been formally authorized by the Ministry of health and the format of presentation was a mix of lecture, workshop, and field work. The most prevalent format of presentation even in some parts of practical credit was lecture; field work was rare. In 92% of the schools, this course consisted of one theoretical and five practical credits. More than half of the schools (58%) reported that the teachers of this course did not have a degree related to the community oral health. Conclusion: There are shortcomings in the mode of teaching the course of community oral health in dental schools in Iran. To improve the quality of teaching for this course, the department of community oral health needs to be strengthened and cooperation with this department must be enhanced inside the dental schools and as well between dental schools and university.
https://jmds.mums.ac.ir/article_444_191e047d8ec14172ece98dc5027e1fec.pdf
سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی
آموزش دندانپزشکی
ایران
Community oral health
dental education
Iran
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
65
72
10.22038/jmds.2014.445
445
original article
بررسی سرفصل های دروس نظری و بالینی دندانپزشکی ترمیمی در دوره عمومی: دیدگاه فارغ التحصیلان
Evaluation of the Topics of Theoretical and Clinical Courses of Operative Dentistry in General Dentistry Major: Alumni Perspectives
فاطمه ملک نژاد یزدی
maleknejadyazdif@mums.ac.ir
1
نسرین دانایی فر
2
ملیحه جهان تیغ
3
مجید اکبری
akbarim@mums.ac.ir
4
استاد گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
دانشجوی دندانپزشکی
دندانپزشک
دانشیار ترمیمی و زیبایی، مرکز تحقیقات دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مقدمه: دندانپزشکی ترمیمی از پرکاربردترین شاخه ها در حیطه کاری یک دندانپزشک است. استفاده از نقد فارغالتحصیلان از بهترین روشهای ارزشیابی و بازخورد در بررسی برنامه درسی است. هدف از این مطالعه بررسی سرفصلهای دروس نظری و بالینی دندانپزشکی ترمیمی در دوره عمومی از دیدگاه فارغالتحصیلان عمومی دانشکده دندانپزشکی مشهد طی 5 سال گذشته (1383 تا 1388)بود. مواد و روشها:در این مطالعه 200 نفر از فارغالتحصیلان دانشکده دندانپزشکی مشهد طی سالهای 1383 تا 1388، در مورداهمیت و ضرورت سرفصلهای تدریس شده دروس ترمیمی نظری و میزان ترمیمهای لاگ بوک دروس ترمیمی عملی با استفاده از پرسشنامهای روا و پایا، مورد پرسش قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده به صورت توصیفی گزارش گردید. یافتهها:75% از افراد، پرسشنامه کامل شده را برگرداندند. در مورد دروس نظری، پاسخدهندهها اهمیت و ضرورت مباحث تدریس نظری را زیاد دانستند (بیش از 50 درصد). در مورد لاگ بوک دروس عملی نیز گرچه بیشتر افراد، آن را کافی میدانستند، ولی گنجاندنترمیمهای کامپوزیتی وسیع، بیشتر مورد توصیه قرار گرفت. نتیجه گیری:با توجه به نظرات فارغالتحصیلان، دروس نظری و لاگ بوک دوره بالینی ترمیمی نیاز به بازبینی دارد و این بازبینی بهتر است بر توانمندسازی در حیطههای مربوط به ترمیمهای زیبایی و ترمیمهای وسیع تاکید بیشتری داشته باشد.
Introduction: Operative dentistry is one of the most useful scopes in practice of dentistry. Recognition of weaknesses of dentists in this scope is very important and general dentists are the main sources to evaluate the operative dentistry curriculum and receiving feedbacks from it. The aim of this study was to evaluate the importance of the topics of theoretical and clinical courses of operative dentistry in general dentistry major curriculum by Mashhad Dental School alumni graduating between 2006-2010. Materials & Methods: A valid and reliable questionnaire to evaluate the topics of courses in theoretical course of operative dentistry and practical course (including different restorations and number of sessions) was distributed among 200 dentistry alumni. The data were reported descriptively. Results: Response rate was 75%. Most of the responders evaluated that most of theoretical topics are important (more than 50%); Practical topics were mostly sufficient and it was recommended to increase the number of extensive composite restorations. Conclusion: According to alumni point of view of importance of defferent topics in operative dentistry curriculum, revision of the curriculum is in demand with special regard to extensive and cosmetic restorations.
https://jmds.mums.ac.ir/article_445_8c1a1e98af3e5436ec924ce83b3712cf.pdf
برنامه آموزشی
دندانپزشکی ترمیمی
فارغالتحصیلان
Curriculum
Restorative dentistry
alumni
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
73
80
10.22038/jmds.2014.446
446
original article
بررسی مشکلات دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان-ایران در زمینه کاربرد مواد ترمیمی کامپوزیت خلفی در سال 1388
Evaluation of the Problems of General Dental Practitioners in the Usage of Composite Materials in Posterior Teeth in the City of Isfahan-Iran in 2010
پروین میرزاکوچکی بروجنی
1
مهرداد برکتین
2
سمانه علایی
samaneh_alaei@yahoo.com
3
احمد شاه نظری
4
استادیار گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
استادیار گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
دستیار تخصصی گروه ترمیمی و زیبایی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
دندانپزشک
مقدمه: ترمیمهای کامپوزیت خلفی یکی از پرطرفدارترین درمانهای دندانپزشکی در بین بیماران است. هدف از این مطالعه، تعیین مشکلات دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان، حین و پس از انجام ترمیمهای کامپوزیت خلفی بود. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، از پرسشنامههایی استفاده شد که شامل سوالاتی درمورد مشکلات حین و پس از انجام ترمیمهای کامپوزیت خلفی در بین دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان در سال 1388 بود. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون Chi-square بررسی شد. (05/0=α)یافتهها: بیشترین مشکل دندانپزشکان در این مطالعه حین انجام ترمیم ، بر قراری تماس های مناسب پروگزیمالی و پس از انجام ترمیم های کامپوزیت خلفی ، حساسیت دندان هنگام جویدن ، که با تصحیح اکلوژن رفع نشود ، بود . از طرفی ملاحظات دندانپزشکان حین انجام ترمیم، فشار دادن نوار ماتکریس به سمت دندان مجاور در هنگام پلیمریزاسیون، قرار دادن لایه به لایه کامپوزیت، رعایت دستورالعمل کارخانه سازنده در استفاده از عوامل باندینگ و پالیشینگ مرطوب ترمیم بود. اغلب دندانپزشکان (8/55%) از باندینگ عاجی دو مرحلهای توتال اچ استفاده میکردند و ملاک بیشتر آنها (5/42%) در انتخاب کامپوزیت، امکان برقراری ایزولیشن و انجام صحیح ترمیم بود. نتیجه گیری: آموزش صحیح دندانپزشکان و افزایش آگاهی آنها نسبت به اینگونه ترمیمها، نه تنها باعث کاهش مشکلات حین ترمیم برای آنها میگردد، بلکه باعث کاهش مشکلات پس از ترمیم نیز میگردد.
Introduction: Posterior composite restorations are the one of the most usual dental treatments among patients. The goal of this study was determining dentists’ problems during and after treatment of posterior – composite restorations in the city of Isfahan. Materials & Methods: In this descriptive-analytical study, we used a questionnaire including questions about the problems of posterior composite treatments during and after operation among dentists in Isfahan in 2009-2010. The data were analysed by chi-Square test. Results: The most frequent problem during composite restoration was achieving good proximal contact (30.8%) and after it, sensitivity of teeth while chewing which would not be repaired by correct occlusion (34.8%). Most of the dentists pushed the matrix strip toward the adjacent teeth while polymerization, applied the composite in different layer, did the company instructions for bonding layer and used wet polishing during restoration. Most of the dentists (55.8%) used two step total etch dentinal bonding and selected the composite because of its ability in making isolation and good restoration (42.5%). Conclusion: Providing correct education for the dentists and increasing their knowledge about these restorations result in reduction of associated problems during and after the operation.
https://jmds.mums.ac.ir/article_446_20f7c8621836293124922a24fadacf57.pdf
کامپوزیتهای خلفی
کامپوزیت رزینها
دانش
Posterior composites
Composite resins
Knowledge
per
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
1560-9286
2008-2347
2013-03-21
37
1
81
84
10.22038/jmds.2014.447
447
Case report
دندانهای اضافه متعدد در بیمار غیر سندرومیک: گزارش مورد
Multiple Supernumerary Teeth in a Non-Syndromic Patient: A Case Report
مجید عشق پور
eshghpourm@mums.ac.ir
1
رضا شاه اکبری
shahakbarir@mums.ac.ir
2
برات ا... شبان
shabanb@mums.ac.ir
3
استادیار گروه جراحی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه جراحی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استادیار گروه جراحی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مقدمه: وجود دندانهای اضافه متعدد پدیدهای کمیاب است. این پدیده معمولاً همراه با سندرومهایی نظیر کلیدوکرانیال دیسپلازی، سندروم گاردنر و نظایر آنها دیده میشود. بروز این پدیده در غیاب سندرومهای همراه بسیار غیرمعمول است. هدف از این گزارش، معرفی یک بیمار غیرسندرمیک دارای دندانهای متعدد نهفته و اضافه میباشد.
گزارش مورد: خانم 29 ساله، فاقد هرگونه مشکل اسکلتال، سیستمیک، متابولیک و ذهنی، به بخش جراحی فک و صورت دانشکده دندانپزشکی مشهد ارجاع شد. در بررسی کلینیکی 7 عدد از دندانهای دائمی وجود نداشتند. در بررسی رادیوگرافیک، بیمار مجموعاً دارای 15 دندان نهفته بود که تعداد 7 عدد آنها اضافه بر تعداد نرمال دندانها بودند.
نتیجه گیری: وجود دندان اضافه و یا غیبت یک یا چند دندان معمولاً باعث ایجاد مشکلات اکلوژن و فانکشنال در بیماران میشود. در این موارد میبایست جهت برنامهریزی طرح درمان مناسب جراحی، ارتودنتیک، پروتزی، از بیماران معاینه کامل کلینیکی و رادیوگرافیک همراه با تاریخچه دقیق، به عمل آید.
Introduction: Multiple supernumerary teeth are a rare phenomenon. It occurs more often in patients with syndromes such as Gardner's syndrome,cleidocranial dysplasia and so on. This phenomenon in absence of such syndromes is rare. The purpose of this report was to introduce a case ofnon-syndromic multiple supernumerary impacted teeth.
Case Report: A 29-year-old woman with no skeletal, metabolic, systemic and mental disorder was referred to oral and maxillofacial department ofMashhad dental school. In clinical evaluation, seven Permanent teeth were missing. In radiographic evaluation, there were a total of 15 impacted teeth which 7 of themwere supernumerary.
Conclusion: Missing or Excess of one or more teeth usually leads to occlusal and functional problems. In these cases, a complete clinical and radiographicexamination accompanieal by a precise history should be performed to plan a suitable surgical-orthodontic-prosthetic treatment.
https://jmds.mums.ac.ir/article_447_f9f0b932d7afcc90b5fdff020c3dfc14.pdf
غیرسندرومیک
دندان اضافه
دندان نهفته
Non-syndromic
supernumerary teeth
Impacted teeth